جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (110)

سلام

۱. پیرزنه با فشار خون بالا اومده بود. یه قرص برداشتم تا بگذارم زیر زبونش که همراهش گفت: شرمنده. فردا باید بره کولونوسکوپی دکتر گفته چیزی نباید بخوره! گفتم: بسیار خب پس یه آمپول براش می نویسم. گفت: نه! دکترش گفته هیچ داروئی هم مصرف نکنه!

۲. مرده گفت: چند روزه چنان سرفه های شدیدی می کنم که سرم میخواد از روی بدنم بیفته!

۳. خانمه گفت: چه موقع این دارو رو بهش بدم؟ گفتم: بعد از غذا. گفت: این که اصلا غذا نمی خوره پس کی بهش بدم حالا؟!

۴. مرده یه خانمو آورده بود و می گفت: اینو که یه ساعت پیش آوردیم پیشت که خوب نشد! به نسخه اش نگاه کردم و دیدم خانم دکتر شیفت پیش نوشته که دست کم سه ساعت پیش رفته بود!

۵. به مرده گفتم: مشکلتون چیه؟ گفت: چند روزه از خواب که بیدار می شم در یه حال خفه کننده ام!

۶. خانمه گفت: این قطره روغنو (!) که نوشتین توی اون چشمم که ضعیفه هم میتونم بریزم؟!

۷. به خانمه گفتم: دفترچه تون همین یه برگو داشت که براتون آزمایش نوشتم. بعدش باید دفترچه تونو هم عوض کنین. گفت: نمیشه حالا برم دفترچه مو عوض کنم بعد با دفترچه جدید برم آزمایش؟!

۸. به خانمه گفتم: کپسول بنویسم یا آمپول میزنین؟ گفت: هرطور که خودتون میدونین. گفتم: براتون آمپول مینویسم. گفت: نه من به آمپول حساسیت دارم!

۹. به مرده گفتم: مشکلتون چیه؟ گفت: مدتیه که همه چیزو به خودم نزدیک می بینم!

۱۰. به خانمه گفتم: مشکلتون چیه؟ گفت: مدتیه که خیلی برای خودم بی اهمیتم!

۱۱. معاینه بچه که تموم شد مادرش پرسید: حالا گلوش چرک کرده یا انگل هم داره؟!

۱۲. میخواستم برای بچه نسخه بنویسم که مادرش گفت: این شربت نمی خوره. گفتم: میتونه قرص بخوره؟ گفت: نه نمی تونه. گفتم: آمپول می زنه؟ گفت: تا حالا آمپول نزده!

پ.ن۱: باز نوبت بی مزه هاشونه میدونم!

پ.ن۲: اخیرا چند نفر از دوستان برام کامنت گذاشتن که: پس عجب شغل مفرحی دارین! تصمیم داشتم توی این پست چند مورد ناراحت کننده رو بنویسم که دلم نیومد این روز عیدی!

پ.ن۳: اضطرابی که توی روز اول برای رفتن به مرکز ترک اعتیاد داشتم دیگه تقریبا تموم شده. حالا گاهی فکر می کنم کاش همون سه سال پیش که امکانش بود رفته بودم!

پ.ن۴: در چند روز اخیر دو مورد حسابی ذوق زده ام کرد: اول تماس تلفنی دکتر پرسیسکی وراچ و لطف ایشون در دعوتم به شهرشون که متاسفانه به دلایل شغلی نتونستم قبول کنم) و دوم یافتن یکی از محترم ترین دوستان مجازی در کتاب صورت (!) که لطف کردند و فورا درخواست دوستیمو پذیرفتند و اونقدر هم خجالتم دادند که نگو! (چون ممکنه راضی نباشند اسمشونو نمینویسم)

پ.ن۵: یه نفر دیگه هم دیشب توی کتاب صورت بود که ازم پرسید: من الان دارم توی قسمت هلی کوپتر سازی وزارت دفاع کار میکنم و هفت سال بعد تعهد خدمتم تموم می شه. توی این هفت سال چی بخونم که بتونم توی کنکور رشته پزشکی قبول بشم؟!

نظرات 53 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1392 ساعت 11:48 ب.ظ

دکتر مورد 10 مشکلش شبیه منه...حالا چی کار کنیم؟

واقعا؟
شما دیگه چرا با این همه عشق و حال اون طرف؟!

ایرمان جمعه 17 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:17 ق.ظ

کتاب صورت!!!!!اگر لینک به این پست نداده بودید اصلا جریان نمی گرفتم!
منم به لطف کتاب صورت کلی ذوق زده شدم...مرسی !

خواهش میگردد

- Ft - سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:04 ب.ظ http://pish-kes-vat.blogfa.com/

خیلی هم بامزه بود !

ممنون

×بــانـــو! جمعه 3 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:53 ب.ظ http://x-banoo.blogfa.com/

سلام
4. جدیدا خیلی با خانوم دکترا اشتباه میگیرنتوناااا
5. واسه اطرافیانش آنتی خفگی می نوشتید که خفه شون نکنه!!
6. تو اون چشم که سهله تو برنج هم میتونید بریزید!!!
11.

سلام
اگه قیافه مو میدیدین شما هم مثل من تعجب میکردین!

برنج؟!
ایضا

اقای حس هفتم جمعه 3 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:16 ق.ظ http://seventhhess.persianblog.ir/

سلام عیدتون مبارک . درادامه کامنت قبلی بعد اونوقت اسم واقعیتون رو چطوری پیدا کنم که توی کتاب صورت هم پیداکنیم هم دیگه رو؟

سلام ممنون
اهه مگه به همین سادگیاست؟!

Angel جمعه 3 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:31 ق.ظ http://a-restless-mind.blogfa.com

سلام و عیدتون مبارک. اتفاقا جالب بود. خوشمان آمد. به نظرم تلخ و شیرین باشه بهتره.

سلام ممنون
چشم

maryam پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:19 ب.ظ http://soir.blogfa.com

سلام عیدتون مبارک... باید عیدی بدین شما دیگه
یه نظر با گوشی گذاشتم هرچی کردم نرسید...

سلام ممنون
تشریف بیارین بگیرین!
با گوشی؟ اون هم برای وبلاگ وزینی مثل اینجا؟

دلی پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:49 ق.ظ http://1donyasargarmi.persianblog.ir/

سلام دکتر

عیدتون مبارک

سلام
ممنونم عید شما هم مبارک

مینا پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:53 ق.ظ

سلام
عیدتون مبارک آقای دکتر
آقا سید عیدی ما یادتون نره

سلام
ممنون
تشریف بیارین عیدی بگیرین!

pichak چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:06 ب.ظ http://pichak-kocholo.blogfa.com

سلام یه سوال ؟ شما واحد صبر و پایداری هم پاس میکنین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هههه جالب بود

سلام یه جواب؟ نه عملی یاد میگیریم
ممنون

نیکی چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 03:32 ب.ظ

همیشه به امید سایت شما میام تو اینترنت که کمی بخندم دلم باز شه. همیشه هم با خنده میرم بیرون. موفق باشین. کتاب صورت هم مایه مسرت شد!

شما لطف دارین
خنده تون مستدام

دستیاری پزشکان سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:56 ب.ظ http://www.dastyari-pezeshkan.com

پروانه سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:18 ب.ظ http://bestmoments.blogfa.com

از پروانه به مریم
خواهش عزیزم!

قابل توجه خانم مریم!

ریحان دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:19 ب.ظ http://itwasntme.persianblog.ir

چه همتی داشته اون که بعد 7 سال میخواد کنکور بده!

هفت سال دیگه نه بعد از هفت سال

نیلوفر دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 04:59 ب.ظ

بازهم خاطراتتون جالب بود.
پ.ن۲:به نظرم کسی که به شما این را گفته زود قضاوت کرده.درسته خیلی از بیمار ها به خاطر مشکلات جزئی مراجعه میکنن اما مشکل و درد بعضی از بیمار ها طوریه که تا سال ها بعد هم توی ذهنمون باقی می مونه.
اما نمیشه تسلیم غم ها شد چون فرصت کمک به سایرین را از دست میدیم و بالاخره پزشکی هم مثل هر کار دیگه تلخی ها و شیرینی های خودش را داره.
دکتر امیدوارم زندگیتون همیشه پر از خاطرات خوش باشه.

از لطفتون ممنونم

نگین دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 01:54 ب.ظ http://khateratebimarestan.blogfa.com

سلام دکتر.خوبین؟
مرسی از پستای مثل همیشه عالیتون
کامنتتون باعث شده بفهمم اشتباهی ۵.۵ ماه رو ۵.۵ سال نوشتم!
دعام کنین
به خانواده تون هم سلام دارم

سلام ممنون
خواهش میگردد

ممنون از لطفتون

سودی دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:25 ب.ظ http://peyghamesoroush.persianblog.ir

سلام . من واقعا شرمنده م بخاطر اشتباهم
ممنون از توجهتون

سلام
ای بابا اگه یکی ندونه فکر می کنه چی شده؟

فروز مامان دیانا دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:09 ق.ظ http://diananini.blogfa.com

دکی جون مثل همیشه عالی ، منتظر پست بعدی هستیم . لطفا سرعت عمل به خرج بدین برای نوشتن

انشاءالله!

شاعر شنیدنی ست دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:54 ق.ظ http://kha2ne-sher.persianblog.ir/

سلام مرسی که اومدین دلشو کوچیک نکردن قلبشو کوچیک کردن/نمی دونم قرار بوده دریچه شو عوض کنن(مصنوعی بوده)دکتره گفته قلبتم بزرگ شده بود کوچیکش کردیم!!والا ما که از اصطلاحات شما اطباء سر در نمیاریم!!!

آهان از اون لحاظ!

از مریم به پروانه جان یکشنبه 28 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:34 ب.ظ

ممنونم پروانه ی عزیزم بابت راهنماییت...

قابل توجه خانم پروانه

آزاده یکشنبه 28 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:07 ب.ظ

داشتم میرفتم سرچ کنم کتاب صورت چه سایتیه!!

شیرین امیری یکشنبه 28 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 05:53 ب.ظ

خیلی باحال بودن..همون مفرح ها رو بنویسین روانشاد بشیم...
راستی واسه تصمیم که داشتم مردمم...یعنی پزشکی خوندن...اینقده ادم پزشکی میخونن...سراسری ها و دانشگاه ازاد و دانشگاههای بین المللی بماندکه فقط پول بده بخون شده.هرچقدر رتبه ات ضایع تر پولی که میدی باید بیشتر بشه.....ادامه تحصیل تو ترکیه و فلان هم که اومده روش..
اصلا مردد شدم اساسی..
تازه داشتم تو وبلاگها میچرخیدم چند تافیلم کوتاه از تشریح حیوانات و .. و .. دیدم حالم بد شد...
این طبییعه ؟یعنی برم تو کار این ترس و بدحال شدن درست میشه؟
برادرم میگه بیخیال شو...زندگیتو بکن

چشم
کاملا حق دارین
اون بدحال شدنو بهش عادت میکنین و درست میشه اما درمورد اون اشباع شدن و ترکیه و ... حق با شماست

شاعر شنیدنی ست یکشنبه 28 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:38 ق.ظ http://kha2ne-sher.persianblog.ir/

واییی خدای من !!! چقد سوژه زیاد شده من نمی دونستم!! البته به نظرم از یه زاویه خاصی من خودم به خودی خود کلی سوژه م ولی سوژه های شما یه چیز دیگه ن انگار!!
به روزم

ممنون از نظرتون
منتظر خوندن سوژه های شما هم هستیم!

مینا یکشنبه 28 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 05:23 ق.ظ http://shabodeltangi.blogfa.com

سلام دکتر
من یکی دوسال هست میام اینجا سر میزنم
راستش نوشته هاتون خیلی جالبه
اما دو تا انتقاد ازتون دارم
یکی اسم وبلاگتون خیلی ضایع و زشته
یعنی اوایل فکر میکردم ریولی باشه و بعدآ فهمیدم نوشتید ربولی !! اصلآ خیلی اسم مزخرفیه
دوم اینکه این عکس گوشه وبلاگ این پسر بچه هه خیلی ضایع است!
ببخشید ولی اگر ممکنه عکس بزرگسالی تون رو بذارید بهتر میشه
همیشه این عکس رو میخوام با سن شما تجسم کنم
یه چیز بدتری تو ذهنم میاد
امیدوارم ناراحت نشده باشید

سلام
ممنون از لطفتون
اما اولا ربولی اسم خودمه و نه اسم وبلاگ
ثانیا من با همین عکس بچگی توسط خیلی ها شناسائی شدم اگه عکس بزرگسالیمو بزنم که دیگه هیچی!

آذرخش یکشنبه 28 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 01:56 ق.ظ http://www.asarakhsh.persianblog.ir

گاهی وقتی یه مورد جالب پیش میاد یاد شما میوفتم که اگه دکتر بود یادداشت میکرد

خب شما هم یادداشت کنین!

م شنبه 27 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:00 ب.ظ

کجا کار می کنید چقدر همه جون دوستن

توی ولایت خودمون

رکسانا شنبه 27 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:09 ب.ظ http://iranbanooo.blogsky.com

سلام
مورد یک را باید با دست شفا خوب میکردین دکتر !
خاطراتتون خیلی هم شیرینه

سلام

ممنون
راستی چه عجب

پروانه شنبه 27 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 03:22 ب.ظ http://bestmoments.blogfa.com

سلام دکتر
مرسی جالب بودن خصوصا کتاب صورت
غمگین نذارین لطفا، ب اندازه کافی میبینیم

در جواب به کامنت مریم بافت شناسی دکترجعفر سلیمانی راد خوبه.

سلام
ممنون
در کمترین میزان ممکن خواهد بود
قابل توجه مریم خانم

یه همکار خانم شنبه 27 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:34 ق.ظ

دکتر جان کار کردن با معتاد ها چطوره ؟ بنظر شما برای خانمها سخت است ؟

تا به حال که مشکلی نبوده و همه جا امن و امانه
گرچه گزارشاتی از حمله معتادین خمار برای تهیه دارو هم دردست است!
اما درمجموع مشکل خاصی نیست

منصوره جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 10:03 ب.ظ http://midwifery2012.blogfa.com

سلام
وای من مفرحو مزخرف خوندم
خب رمز همیشه همینه مگر اینکه پستی که میذارم مربوط به خانم ها باشه

سلام
دیگه تکرار نشه
من هم منظورم همین بود

اقای حس هفتم جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:44 ب.ظ http://seventhhess.persianblog.ir/

پ ن 1: می دونم... می دونم..
مگه شمام کتاب صورت دارین؟ ادرسش سکرته؟
پ ن5: ببین پول یه دکتر عمومی چقد زیاده که طرف می خواد هلی کوپتر سازی رو بذاره کنار و بیاد سراغ شغل شما... قضیه اون یاروس که میگن می خوای چکاره بشی؟ مصر میگه من باید دکتر بشم... میگن افرین حالا چرا دکتر؟ میگه برا اینکه پول دربیارم بعد با پولش یه وانت بخرم هندونه بریزم توش تو کوچه ها هندونه بفروشم....

منظورتون همون تبلیغ آپ بود آیا؟!
با اجازه تون نخیر با اسم واقعی خودمه
همینو بگو

سودی جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 06:03 ب.ظ http://peyghamesoroush.persianlog.ir

کتاب صورت

جل الخالق
چند ساعت پیش روی کامنتی که توی یه وبلاگ دیگه نوشته بودین کلیک کردم و وبلاگتون باز شد اما حالا اینجا روی آدرستون کلیک کردم مینویسه این دامنه به فروش میرسد
من که نفهمیدم چرا؟

فاطمه جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 05:49 ب.ظ http://www.radepayegol.blogfa.com

مورداول رومن هم سوال دارم.وقتی دکترمی گه هیچ دارووی مصرف نکن.
این شامل آمپول نمی شه؟ازاین نظرکه آدمپول هم بالاخره یه محتویات وخاصیتی داره ووارد بدن می شه وتاثیری می ذاره دیگه

وقتی مسئله استراحت و خالی موندن دستگاه گوارش باشه معمولا مصرف آمپول مشکل خاصی نداره

ویولنیست جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 04:20 ب.ظ http://www.newviolinist.blogfa.com

از خاطراتتون همواره لذت میبرم.ممنون

ممنون از لطفتون

مریم جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:31 ب.ظ

سلام دکتر
مث همیشه عالی بود...
ب خصوص کتاب صورت!!!!!
فقط یه سوالم دارم
وا۳ بافت شناسی استاد به ما جان کوئیرا معرفی کرده هرچی میخونم تموم نمیشه علاوه بر این هیچی ازش نمیفهمم و سریع از یاد میبرم
شما کتاب خوبی وا۳ بافت میتونید بهم معرفی کنید با حجم معقول و متن روان و قابل فهم؟؟؟؟؟
ممنون..

سلام
ممنون
دقیقا به همین دلیل بود که من بافت شناسیو با یه نمره ناپلئونی پاس کردم!
شرمنده الان سالهاست که مطالعه آکادمیک نداشتم

منصوره جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:19 ب.ظ http://midwifery2012.blogfa.com

سلام
3.اینم سوالیه اخه
5.
6.میتونه ایا؟
8.چه دکتر مهربونی.چه خوب که میپرسین.والا ما بچه بودیم همش برامون امپول مینوشتن.کابوس همیشگی بچگیمه
متاسفانه از این توهینا به منم شده که گفتن چقد رشتتون مزخرفه
کتاب صورتی چیه؟

سلام
ممنون از لطفتون
ییخشینا اما کسی به من نگفت رشته ام مزخرفه!
کتاب صورت نه صورتی به انگلیسی ترجمه اش کنین ...

یک ماما با چکمه های سفید جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:19 ق.ظ http://oldmidwife-whiteboots.blogsky.com/

سلام
مثل همیشه خاطره های خوب و خواندنی...

سلام
ممنون

یاس جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:52 ق.ظ http://www.soundsoflife.blogfa.com

فکر کردم این کتاب صورت یک شبکه اجتماعی جدید هست که ازش بی خبرم. جالب بود :)


ممنون

sahar جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 01:59 ق.ظ

سلام خسته نباشید.

مرسی‌ بابت خاطرات.

دکتر از شما چه پنهون،منم قصد دارم بعد از برگشت دیپلم ریاضیمو تبدیل به دیپلم تجربی‌ کنم و دارو سازی بخونم.البته امیدوارم بتونم از امتیاز هیأت علمیم واسه پذیرش گرفتن تو ایران استفاده کنم وگرنه احتمالا باید دوباره سر خرو کج کنم و آواره یه جای دیگه بشم!تازه می‌خوام ۲ سال دیگه برا پست دکترا هم اقدام کنم.(برگرفته از خاطرات یک خجسته دل)

سلام
ممنون
امیدوارم موفق باشید

یاس پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:30 ب.ظ

کامنت گذاشتن تو وبلاگتون چه حس خوبی به آدم میده!
اسم گلتون و....

پس هر روز یه کامنت اینجا بگذارین!

یاس پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:29 ب.ظ http://nasimsahari.blogsky.com

خاطراتتون به نظر منم خیلی جالبن از همه جالب ترم اینه بعضیاشو منم در گذشته مرتکب شدم!
مثلا یه بار رفته بودم دکتر پوست و مو میخواست آزمایش بنویسه گفت قرصی که مصرف نمی کنی من ذهنم به سمت داروهایی که برای درمان یه بیماری مصرف میشه رفت گفتم نه.بعد که آزمایشمو بردم نشون بدم گفتن خونتون خیلی غلیظه(یه همچین چیزی)بعد منم گفتم ممنکنه از قرص آهنی که میخورم باشه!!
معلوم بودخیلی عصبانی شده ولی چیزی نگفت!

ممنون از لطفتون
پس باید بیشتر مراقب باشید!

فردا پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:22 ب.ظ http://med84.blogfa.com

سلام. چرا اسم من دیلیت شده؟! اصلا بدون اسم که نمشه نظر گذاشت ! تقصیر بلاگ اسکای هست حتما!! اون نظری که بین نظر فاطمه و پونی هست مال من(فردا) هست... و این چنین از گمنامی در آمدیم!

سلام
چه عرض کنم
مطمئنا تقصیر بلاگ اسکایه البته اگه کار استکبار جهانی نباشه

ندنیک پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 03:44 ب.ظ http://blue-sky.persianblog.ir

مورد 1 می خواستی بگی پس میخوای واسش ی جک تعریف کنم شاید حالش بهتر بشه

پ ن 5 هم برای خودش جکی بود. بهش میگفتی هرچی بخوونی تا 7 سال دیگه اسقاطی میشه


بهش گفتم قراره تا اون وقت کنکور حذف بشه!

وانی پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:21 ب.ظ

اگه ما اسم یادمون می ره همش به خاطر این مدل وبلاگیه که مشخصات آدمو سیو نمی کنه!!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:03 ب.ظ

اصولن پزشکی که تو سه ثانیه نتونه آدمو خوب کنه باید به مدرکش شک کرد!!! اوووااه سه سااااعت
8 و چند تای دیگه ثابت کردن که همه چیو نمی دونین!! خب چرا؟؟!!!
کتاب صورت چیه نفهمیدم
نه به خاطر اون عده که به خاطر شنیدن تمام تجربه ها و سختی ها و خوشی های پزشکی برامون همه ی خاطراتو بنویسین و چطور میشه آیا دوست داشتین سه سال زود تر می رفتین ؟!! راستی من سرم شلوغه و ثبت نام نکردم هنوز ولی شما پیگیر باشین

همینو بگو
نکنه فکر کردین من علم غیب دارم آیا؟!
کافیه به انگلیسی ترجمه اش کنین
حتی حالا هم که توی ترک اعتیادم هر روز از صبح تا ظهر درحال مریض دیدنیم

مریم1 پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:35 ق.ظ

1. پس چرا اوردش دکتر؟
7. وااااای متعجبم بعضی از این مردم چه جوری تو این جامعه زندگی میکنن؟ بعضیا واقعا گیجن
8. منم ازین مریضای مردم آزار زیاد دارم
9. منم یه مریض داشتم که استفراغ میکرد و آه و ناله میکرد گفتم چرا ناله میکنی؟ گفت احساس دلتنگی میکنم، گفتم نفست میگیره؟ گفت نه احساس دلتنگی دیگه دلتنگی
پ.ن: کتاب صورت باحال بود

ممنون از نظرتون
کتاب صورت اختراع خودم نیست توی یه وبلاگ دیدمش

امیلی پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:05 ق.ظ http://dlneveshtehayeman.persianblog.ir

هلیکوپتر سازی وزارت دفاع!
کسی نمونده تو این کشور که دکتر نشده باشه! دورهمی هممون دکتر یم

همینو بگو

پزشک طرحی چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:35 ب.ظ http://www.pezeshketarhi.blogfa.com

سلام . خوبین ؟
عجب مریضای کمپلیکه ای !
این دفعه با کلی سوال اساسی و ریشه ای طرف بودینا !
پ.ن 4: قراره گویا دکتر تهران هم بیان .
پ.ن 5 : تا 7 سال دیگه خبری از کنکور نیست!

سلام ممنون
واقعا
حسابی
پس پیشاپیش زیارتتون قبول!
نمیشه خیلی هم مطمئن بود

پونی چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 10:20 ب.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com

هلیکوفتر سازی و پزشکی؟

فکر کنم ارتوپد خوبی بشن اوشون

پرسیسکی بینظیره مثل شما مهربون و صمیمی

واقعا هم به هم شبیهند!
احتمالا
من عمرا بتونم خودمو با ایشون مقایسه کنم

[ بدون نام ] چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:20 ب.ظ

واسه 3 و 9 و 12 و واسه 10 و واسه بعضیای دیگه ش، هم که خاطرات مریضای خودم رو زنده میکنه!
از قضا این بار خاطرات به مذاقمان خوش آمد! و همین طور از ابتکاری که در ترجمان کتاب صورت به کار بردید!!
تا باد چنین بادا!

ممنون از لطفتون
کاش اسمتونو هم می نوشتین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد