جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (149)

سلام 

1. خانمه با یه بچه حدودا ده ساله اومدن توی مطب و بچه نشست روی صندلی. به مادره گفتم: مشکلش چیه؟ گفت: اون قدر دهنش بو میده که معلمش از کلاس بیرونش میکنه توی راه که می اومدیم شیشه رو مجبور شدیم باز بگذاریم! 

2. مرده یه کارت صلاحیت بهداشتی برای مغازه اش گرفت. بعد گفت: من برای گرفتن یه کارت پدرم دراومد. شما چطور این همه درس خوندین دکتر شدین؟! 

3. به پیرمرده گفتم: کاپشنتونو دربیارین تا فشارتونو بگیرم. گفت: کاپشنمو دربیارم یا آستینشو بزنم بالا؟ گفتم: خب اگه دوست دارین آستینشو بزنین بالا. گفت: آخه نمیره بالا! 

4. داشتم برای یه پسر حدودا هجده ساله نسخه مینوشتم که مادرش گفت: قلیون (غلیون؟) هم می کشه. پسره گفت: نه نمی کشم. مادره گفت: پس لابد میخوریش! 

5. برای یه سرباز نسخه نوشتم. گفت: میشه برام یه استعلاجی هم بنویسین؟ فقط بی زحمت خوش خط بنویسین. دفعه پیش نتونستن خطتونو بخونن استعلاجی تونو قبول نکردن! 

6. پسره از لحظه ای که نشست روی صندلی گفت: برام آمپول ننویسینا! اما درنهایت اون قدر پدرش گفت: این تا آمپول نزنه خوب نمیشه که مجبور شدم یکی براش بنویسم. وقتی پسره بلند شد و خواهرش نشست روی صندلی بهم گفت: حالا که در حق من نامردی کردین باید در حق این هم نامردی کنین و براش آمپول بنویسین! 

7. نسخه دختره رو نوشتم که مادرش گفت: این یکی دخترم هم مریضه. گفتم: برای اون هم توی همین نسخه دارو بنویسم؟ گفت: نه بی زحمت بهم بگین تا برم براش یه ویزیت دیگه بگیرم! 

8. به مرده گفتم: مشکلتون چیه؟ گفت: صبح که از خواب بیدار شدم یه عطسه کردم گردنم گرفت! 

9. خانمه دخترشو آورده بود. بعد از نوشتن نسخه گفت: دخترم امسال کنکور داره. چطور درس بخونه تا پزشکی قبول بشه؟ گفتم: چی بگم؟ باید برین پیش متخصص این کار. گفت: دخترم اون قدر به پزشکی علاقه داره که شوهرم از همین حالا رفته تمام وسایل پزشکیو اصلشونو براش خریده! 

10. مرده گفت: من اومدم پیشتون فقط برای این که ازتون بپرسم با این زخم میتونم وضو بگیرم؟! 

11. خانمه گفت: این دفترچه ام فقط یه برگ دیگه داره. بی زحمت بکنینش وقتی دفترچه رو عوض کردم میارمش توش یه نسخه برام بنویسین! 

12. خانمه گفت: برام یه نوار قلب بنویسین. وقتی نوشتم گفت: حالا برم آزمایشگاه؟! 

پ.ن1: میگم حالا من دارم پیر میشم حواسم نیست هی میگم معتادنامه رو نوشتم تا بیشتر از سه تا پست خاطرات پشت سر هم نگذارم. آخه یکی از شما که جوونین و باهوشین و تحصیلکرده نباید میگفتین فقط دوتا پست خاطرات پشت سر هم گذاشته بودم نه سه تا؟! کل برنامه ریزی این وبلاگ به هم ریخت! 

پ.ن2: گه گاه پیش اومده که بعضی از دوستان کلا در این که این چیزهائی که من مینویسم واقعا اتفاق افتادن یا نه شک کردن. جهت اطلاع بهشون توصیه میکنم برای دیدن مشتی نمونه خروار به اینجا مراجعه کنن. 

پ.ن3: ساعت حدود یک صبح به عسل میگم: تو خوابت نمیاد؟ میگه: نه خوابم نمیاد ببین اینجوری نمیکنم. بعد تا جائی که میتونه دهنشو باز میکنه و چند ثانیه بعد می بنده!

پ.ن4: (بعدنوشت) از وقتی نوشتن این پستو شروع کردم هی به خودم گفتم توی پی نوشت های آخرش باید روز زنو تبریک بگم اما باز یادم رفت! باتشکر از دکتر سودای گرامی بابت یادآوری شون روز زن بر تمامی مادران و زنان کشورم مبارک

نظرات 74 + ارسال نظر
92در92 چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 11:17 ب.ظ http://92dar92.blogfa.com

خب هیچ مسابقه ای دو برنده نداره .
اما دلیل خوبی برای قانون جذب نیست.

این هم حرفیه

92در92 چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 11:04 ب.ظ http://92dar92.blogfa.com

شب بخیر شادی باد .
سپاس ک اومدی .
ای کاش در مورد موضوع بیشتر توضیح میدادی.
شادزی.

شب شما هم بخیر
خواهش
چشم
مهر افزون

میم چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 09:29 ب.ظ

دکی خیلی داری سخت می گیری
بعضیاش معمولی
از این به بعد دکتر می ریم باید بعدش بیایم وبلاگای دکترارو هم بخونیم ببینیم ما هم هستیم

ممنون از نظرتون
شاید هم حق با شما باشه

الی چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 11:11 ق.ظ http://mohsenelham.blogfa.com/

سلام
برای اولین بار وبلاگتونو میخونم.....خاطراتتون قشنگ بود وقابل باور.....بعضی از آدما واقعا معلومات علمیشون کم ونمیفهمن چی میپرسن وچی میگن فقط میخوان حرفی زده باشن من خودم تو محیط کاریم بارها وبارها با این موارد مواجه شدم...گاهی میخوام به خاطر طرف سرمو بکوبونم تو دیوار.....اما خوب دیگه آدمیزاد دیگه

سلام
دقیقا حق با شماست
و محل کار شما کجا هست آیا؟

طیبه چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 09:01 ق.ظ http://2khtare-khoof.blogfa.com/

سلام
هههههههههههههههههههههههه خاطراتتون بانمکن! ولی قبلا بامزه تر بودن

این دومین باره واستون کامنت میزارم و ثبت نمی شه. ایشالا این یکی بشه

سلام
ممنون از لطفتون
پس راست میگن که تا سه نشه ...

92در92 چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 12:39 ق.ظ http://92dar92.blogfa.com

شب بخیر شادی باد .
خوب هستی؟
آپم
ایام ب کام.

شب شما هم بخیر
مزاحم میشم

شکلات سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 07:04 ب.ظ

پست بعدی شماه ی 150 هست... باید گلچین پنچاه تای قبلی باشه این قانون رو قدیم ندیما وضع کرده بودید

به قول عسل آهریییییین

ستاره سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 03:39 ب.ظ

یکی از انتقاداتی که من نسبت به پزشکا مخصوصا پزشکان متخصص دارم اینه که چرا تو مطب مریضا رو چند تا چند تا میفرستن داخل ؟ خیلی کارشون اشتباس . شاید یکی نخواد مشکلشو تو جمع به دکتر بگه حالا شاید. خجالت میکشه یا صلاح نمیدونه یا هر چی .... حالا بد بختی اینه که تو مطب بین مریضا یه آشنا میبینی بعد همش تو دلت خدا خدا میکنی که تو رو با اون آشناتون با هم به داخل اتاق دکتر نفرستن چون دلت نمیخواد کسی از آشنایان بدونه تو چه مشکلی داری

کاملا با شما موافقم
این مشکلو توی همین ولایت خودمون هم داریم

ستاره سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 03:32 ب.ظ

آقای دکتر شما در جواب به یکی از کامنتا گفتین پس نمیشه گفت در حاشیه فقط تمسخر پزشکاس . یعنی شما اعتقاد دارین اون قسمتای انتقادی فیلم تمسخر پزشکاس که حالا که هومن صحرایی و رسول نجفیان ( اسمی که تو فیلم دارن رو فراموش کردم ) هستن پس فقط تمسخر نیست غیر از تمسخر قدردانی هم هست ؟ شما واقعا اینجوری فکر میکنید ؟ یا من بد برداشت کردم ؟ آقای دکتر اتفاقات بدی که تو بیمارستان حاشیه میفته تمسخر پزشکا نیست بیان بعضی از واقعیاته , همون طور که شما اینجا اگه خاطره ای تعریف می کنید به منظور تمسخر مردم این کارو نمیکنید و دارین بعضی واقعیات رو بازگو می کنید

من به کارهای مهران مدیری علاقه دارم
اما شما هم قبول کنین که بعضی جاهاش دیگه نه نمایش واقعیت هاست و نه حتی طنز مثل عمل پیوند آپاندیس!

مگهان سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 09:37 ق.ظ http://meghan.blogsky.com

نه خب من روم نمیشه واضح بهش بگم !
آدامس تعارف می کنم یا آبنبات نعنایی هیچ وقت بر نمیداره میگه میل ندارم !!! : (
احتمالاً نمی دونه

به امید روزی که یه نفر بهش بگه!

سام دوشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 06:40 ب.ظ http://http:/sayehyekhorshid.blogfa.com

ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮕﻮﯾﻤﺪﻃﻌﻨﻪ ﻣﯿﺰﻧﯽ ﻭ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺎﯾﯽ نداشتم

با منین؟

فاطمه دوشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 12:20 ب.ظ

در مورد وبلاگ یک عاقد باید بگم : اینی که "زهره خاموش" معرفی کردند یک عاقد دیگه است و نقطه نظراتشون خیلی با یک عاقد ما که در جشنواره برگزیده شدند متفاوت است و میتونم بگم من اصلا نوع نگاه ایشون رو به افراد نمی پسندم.

راستش هنوز فرصت نکردم اون وبلاگو ببینم
ممنون از اطلاع رسانی تون

hanieh یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 07:28 ب.ظ http://hanieh-friends.blogfa.com

بله واقعا

متاسفم مجددا!

افسون یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 06:26 ب.ظ

سلام
سال نوتون با تاخیر مبارک.
جالب بودن واقعا, دست مریزاد
در مورد عطسه من هم یکبار در حالتی که خم شده بودم چیزی وردارم عطسه کردم و کمرم گرفت و چند روز کمر درد داشتم!

سلام
ممنون
باز هم ممنون

پــونـه یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 04:04 ب.ظ http://http:/chamedooooneman.blogfa.com/

سلام
ممنون که به وبلاگم اومدین
پس چرا متن جدید ننوشتین

سلام
خواهش
چشم

رها شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 09:49 ب.ظ http://chamedooooneman.blogfa.com

سلام
از مخاطبای وبلاگتون هستم
بهم سر بزنید
تازه کارم اولین وبلاگمه

سلام
خوش اومدین به وبلاگستان
مزاحم میشم

سپیده شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 09:37 ق.ظ http://amirali-e-saeedeh.niniweblog.com

دکتر خیل یقلم قشنگی داری عالیه....با اجازتون لینک شدید...ممنون از نوشته های قشنگتون

شما لطف دارین

[ بدون نام ] شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 02:49 ق.ظ

راستی دکتر، دکتربابک چ خبر؟الان رفتم وبلاگش دیدم هنوزه هنوزه دوستاش جویای احوالشن؟

هنوز وبلاگ جدیدشو راه ننداخته واقعا امکانشو هم نداره فعلا

sam جمعه 28 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 11:50 ب.ظ http://http:/sayehyekhorshid.blogfa.com

Chira?

چی را چی را؟

زهره جمعه 28 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 11:26 ب.ظ http://zohrehvameysam.blogfa.com

سلام آقای دکتر
مثل همیشه خیلی خوب بود

سلام
ممنون

مهدخت پنج‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 07:22 ب.ظ

سرما خوردم رفتم دکتر
من:دکتر کلداکس بنویس هر هشت ساعت بخورم
دکتر:باشه
من:پنی سلین ۸۰۰نده ۱۲۰۰کامل تره اون بنویس
دکتر:حتما
من:دکتر یه دگزا هم بنویس
دکتر:باشه
من :دکتر کار نداری دیگه؟!
دکتر:نه فقط بگو چقدر حق ویزیت تقدیم کنم؟!!!!!

خب حق داشته بنده خدا

الهام پنج‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 10:45 ق.ظ

سلام.دکتر خاطراتتون خیلی بامزه بود ولی خاطرات ایرمان واقعا خنده دار بود خیلی از ماهایی که به این مردم خندیدیم وقتی میریم دکتر سوتی خنده دار تر از اینا میدیم ولی یادمون نیست دکترا خوب یادشونه

سلام
من هم خدمت دکتر ایرمان ارادت خاص دارم
هرچی باشه وبلاگشون دوتا پیراهن بیشتر از این وبلاگ پاره کرده

B-52 پنج‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 09:38 ق.ظ

سلام سال نو مبارک.
اون پسر ده ساله شماره یک، دلم سوخت، واقعا مشکلش چی بود؟ تونستید دریابید؟

سلام
فرستادمش پیش دندون پزشک دیگه برنگشت!

مگهان چهارشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 01:46 ق.ظ http://meghan.blogsky.com

وای ! بوی بد دهن ... هم کلاس منم متاسفانه دهنش خیلی خیلی بو می ده و هرچقدر آدامش و آبنبات نعنایی تعارفش می کنم حاضر نیست میل کنه!
کاش میشد بهش بگم بره دکتر :|

یعنی میفهمه چرا بهش آدامس تعارف می کنین؟

Shelly سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 11:42 ب.ظ http://yengedonia.blogfa.com

خوب یکم خوش خط تر بنویسین دیگه! طفلی سربازه!

دوست سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 11:14 ب.ظ

سلام اقای دکتر. من چند سال هست وبلاگتون را میخونم و لذت میبرم. ممنون ازتون. ولی فقط سالی یکبار کامنت میگذارم نمیدونم چرا بیشتر نمیشه. قبلا گفته بودم شیرازی هستم شاید به این ربط داره

سلام
شما لطف دارین چه کامنت بگذارین و چه نگذارین

رها سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 09:03 ب.ظ http://razhaye-man.blogfa.com/

جالب بودن.

ممنون

شکلات سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 06:51 ب.ظ

بله.... گفتم که نکته ش خعلی ظریفه:))

فکر کنم منظورتونو فهمیدم

maryam.k سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 06:38 ب.ظ http://ashkiyesargardan.blogfa.com

دشمنت شرمنده شما جوابم ندی من خودم دوستدارم واسه دونه دونشون نظر بدم جه شما جواب بدی جه ندی...اخه جوابم نداره که...

شما لطف دارین

hanieh سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 06:27 ب.ظ http://hanieh-friends.blogfa.com

سلام
6.منم وقتی بچه بودم فقط ب ی دکتر میرفتم که همش بهش میگفتم امپول ننویسینااا.اونم خیلی مهربون بود هیچ وقت برام امپول ننوشتشمام براش نمی نوشتین گناه داره بچه!!
8.منم ی بار بدجوری سرما خورده بودم عطسه کردم دستم درد گرفت به دکترم گفتم مسخرم کرد

سلام
چه دکتر خوبی
واقعا؟

مریم خانم سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 05:23 ب.ظ http://mb15.blogfa.com

خخخخخ
خیلی جالب بودند!
اصلا فکر نمی کردم دکترها هم با چنین داستان های جالبی روبرو شن ...
این جالب تر از همشون بود :
انمه گفت: این دفترچه ام فقط یه برگ دیگه داره. بی زحمت بکنینش وقتی دفترچه رو عوض کردم میارمش توش یه نسخه برام بنویسین!

از وبتون خیلی خوشم میاد ، بازم بهتون سر می زنم
پیروز و بهروز باشید

ممنون از لطفتون
باز هم تشریف بیارین

هیسسس سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 04:15 ب.ظ http://yadat.mihanblog.com

سلام ممنون آقای ...نیومدیدن و نیومدین تو وبم سر همون پست مسخره رسیدین؟؟؟ هی بخشکی شانس!:)
ki یا key ؟ عروسی بنده و یه احسان خان 1ونیم ساله! دیشب تموم شد رف

سودا سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 04:03 ب.ظ

قانون نود هم ک واسه خودم ساختم اینه که نود درصد مواقع 90% مردم به چیزهایی که خودمون فک میکنیم مهم هستن اصلا دقت ندارن!!

دقیقا بلکه هم بیشتر

سودا سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 04:00 ب.ظ

واااای دکتر! این بلاگ اسکای حالش خوب نیستا!!! منکه این حرفا رو واسه شما ننوشته بودم! از اونجای ک اومدم قانون نود رو بگم با کامنتی که واسه " امی" گذاشته بودم قاطی شده!! اگه دقت کنین میبینین اصلا این حرفا ربطی به هم نداره و همین طور به عسل!
من واسه پستی که امی درباره ی دخترش نوشته بود اومدم کامنت بذارم که یهو گوشیم قاطی کرد و همه چیز پرید و منم کلی به بلاگ اسکای مودبانه! فحش دادم. حالا میبینم کامنته اومده تو وبلاگ شما! جل الخالق!!!

شکلات سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 11:34 ق.ظ

سلام

آقای دکتر سال نو رو تبریک میگم (با تاخیر البته)؛ با آرزوی یک دنیا خنده و آرامش برای شما و خانواده تون تو سال جدید

شماره هفت خیلی خنده دار بود

پ.ن1: من یه بار فهمیدم ولی چون آخر شب بود احساس کردم الان خوابم میاد و دارم اشتباه میکنم حالا به جاش چهارتا پست خاطرات بذارید تا دوباره تنظیماتتون درست بشه:)‌

تازه یک نکته ی باریک تر از مو هم در مورد پست بعد متوجه شدم ولی لو نمیدم ببینم کسی میفهمه یا نه[

سلام
ممنون از لطفتون
من که هنوز پست بعدو ننوشتم که!

خانم سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 01:55 ق.ظ http://dehkadeh1392.blogfa.com

سلام اول مرسی بابت تبریک ...انشالله به زودی روز خودتون ...
بعدم اون خانمه که میخواسته بازم ویزیت بگیره رو باید گرفت تو طلا
من موندم چجوری تا حالا عسلو نخوردید....قلقلی ...

سلام
دلم نمیاد بخورمش خو!

مامان طهورا سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 01:00 ق.ظ

برای اون شماره 10 دلم خیلی سوخت

اون هم فکر میکنه خیلی خوشبخته چرا دلتون سوخت؟

یک عدد مامان دوشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 04:35 ب.ظ http://kidcanser.blogfa .com

مورد 5 انصافا عالی بود من پنج دقیقه یک نفس خندیدم
سال نوتون هم مبارک اقای دکتر

ممنون و خنده تون مستدام

پونی دوشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 01:52 ب.ظ

خوندن فکر کردن و فهمیدن مطالب برای خیلیا خیلی طاقت فرساست
و البته برای عده کمی نخوندن و نفهمیدن!

که شما از دسته دوم هستید

اونقدر که مردم به فکر وضو هستند به فکر پاکی درون بودند دنیا جای بهتری می شد

سر که میزنی؟

اول یه لحظه فکر کردم بهم فحش دادین
واقعا
نه سرکه که خوردن نداره الکل میزنم!

زهره خاموش دوشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 01:50 ب.ظ

سلام مجدد
چند وقت پیش یادمه دنبال وبلاگ "یک عاقد "بودین چون خودم علاقمند به خوندنش بودم دیروز تصادفا با اسم "دست نوشته های یک عاقد" پیداش کردم
محض اطلاع رسانی

سلام
واقعا؟
ممنون از لطفتون الان سرچش میکنم

یاسمن یکشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 11:51 ب.ظ

نظرتون رو راجع به سریال در حاشیه نمی دونم اما به نظرم جبهه گیری وزیر بهداشت و 4000 پزشک نسبت به یک سریال طنز که گوشه هایی از وافعیت رو هم با اغراق به تصویر می کشه بی مورد باشه و فکر نمی کنم باعث تشویش اذهان عمومی بشه . من پیش یک خانم دکتر عمومی خیلی مهریون و مسئولیت پذیر و با سواد می رم بنده خدا هر بار کلی وقت میگذارن واسه معاینه و توضیح، اونوقت بارها شده کارت ویزیت رو پس می دن که ببرم به منشی بدم پولمو پس بده چون مثلا نسخه ننوشته یا فقط نتیجه آزمایش خونده یا فشارم رو چک کرده، من هم هیچوقت برگه رو به منشی نمی دم، آخه این همه از وقتش رو به من اختصاص داده و ... ان شا الله خدا دکترای متعهد و با سوادمون رو حفظ کنه و به زندگیشون برکت و خوشی و سلامتی بده

ممنون از لطفتون
درباره اون سریال هم در پاسخ به کامنت خانم m.gh توضیح دادم

مانا یکشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 10:38 ب.ظ http://toofany.blogfa.com

:)))))))
مثله همیشه عالی
خسته نباشید

از لطفتون ممنون

الف.واو یکشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 09:18 ب.ظ http://www.cafeordibehesht.blogfa.com

سلام
خب دکتر جون مجبور نیستى که نامردى کنى امپول بنویسى!!
من الان با بیست سال سن تا حالا انتى بیوتیک تزریقى نزدم:))

سلام
من هم حدود بیست ساله که نزدم

ایرمان یکشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 05:13 ب.ظ

از همه بانمک تر کار عسل بود!
داشتم فک مى کردم چه اتفاقى افتاده که ىکى دو روزه بازدید کننده هاى وبلاگم زیاد داشتند! همانا الان متوجه شدم.

ممنون
پاسخ نیکی همان نیکی است
جالبه که بازدیدهاتون از من هم بیشتر شده!
اما اگه به آمار وبلاگتون سر میزدین هم که آخرش مینوشت از کجا اومدن

اوترا یکشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 11:34 ق.ظ http://http://ooootra.blogfa.com

روز ژنو؟؟؟؟؟؟ خخخخخخخخ آنی خانوم چی میکشین شما

آنی چیزی می کشه؟ خودم میبرم ترکش میدم

پژمان یکشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 09:10 ق.ظ http://chashmanman.mihanblog.com/

سلام دکتر
وقتی داشتم خاطراتتون رو می خوندم با خودم فکر کردم چقدر اتفاقات در زندگی ما میوفته که بی توجه از کنارش میگذریم. نوشته های شما شاید در ظاهر خیلی بولد باشن ولی در زندگی همه ما اینطور اتفاقاتی هست فقط ذهن تماشاگری نداریم. ممنون بابات نوشته هاتون و اینکه ما رو در تجربیاتتون شریک می کنید

سلام
ممنون از لطفتون
دقیقا همین طوره

پریا یکشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 07:21 ق.ظ

سلام
8.عطسه نبوده که..خخخخ حتما سقف خونشونم ریخته پایین
12.

سلام
بعید نیست
ممنون

امی یکشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 04:45 ق.ظ http://weineurope.blogsky.com/

اون آقایی که یک عطسه کرده گردنش گرفته احتمالاً از اوناییه که با عطسه شون گوش دیگران رو پاره می کنن، از نزدیک اینطور آدما رو دیدم!
جونم عسل که به نظر خودش یک استدلال قانع کننده آورده نقش هم براتون بازی کرده! امان از دست این بچه ها که اینقدر از به موقع خوابیدن گریزونن.
در مورد پی نوشت آخرتون هم اولاً که خیلی ممنون برای تبریک بعد هم انگاری ویزیت کردن معتادها گویا روی شما تأثیر گذاشته و شما هم مثل اونا ز رو ژ تلفظ می کنین، براتون نگران شدم .

اینجا دیدین یا اونجا؟
واقعا
تصحیح شد ممنون از یادآوری تون

مهربان یکشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 12:27 ق.ظ http://daneshjoyepezeshki.mihanblog.com

سلام دکتر
این ملت هم بیکارن به پزشکی علاقه دارنا .تازه چقدر جوگیر هم بوده از حالا رفته ... .بهشون بگین پیر میشی زشت میشی کچل میشی تازه برات فیلم هم میسازن

سلام
همینو بگو

سین شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 11:54 ب.ظ

سلام
سال نو مبارک

5: خوب دیگه دستخط فارسیتون که باید خوب باشه. یه کم تمرین کنید دیگه دکتر. آفرین!

پ.ن3: الهی نازنینم

پ.ن4: ژن؟ 2 حالت داره یا به معتادنامه مربوط میشه یا زمانی که داشتید می نوشتید اخبار بیانیه ژنو رو می گفتن با هم قاطی شده ممنون و البته در گوشی عید میلاد حضرت زهرا (س) و روز زن مبارک

سلام
سال نو شما هم مبارک
ممنون از نظرتون
تصحیح شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد