جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

معتاد نامه (۷)

سلام

۱.  توی مرکز بودیم که صدای جر و بحث از مرکز مجاور بلند شد. رفتم ببینم چه خبره که دیدم مریض داره به خانم کارمند اونجا میگه: میدونی تا حالا چند میلیون تومن بهت پول دادم؟ اون وقت برای پنج هزار تومن توی پرونده ام می نویسی بدهکار؟!

۲. داشتم برای مریض نسخه مینوشتم که سرشو آورد جلو و گفت: شماره موبایلت چنده؟ بنویس داشته باشم!

۳. (۱۸+)  خانمه اومد دارو بگیره. آقای پرستار مرکز بهش گفت: پولشو بده. گفت: من حالم خرابه پول هم ندارم. میخوای برم یکی از این مغازه ها….  و ازشون پول بگیـرم بیام؟ (خداییش یه لحظه احساس مواد فروش بودن پیدا کردم)

۴. توی کوچه کنار مرکز عروسی بود و صدای بلند موسیقی می اومد. به خانم مجرد مرکز کناری مون به شوخی گفتم: حالا کاش چهار روز دیگه نفهمن اشتباه کردن و بخوان طلاق بگیرن! یه نگاه سوزناک بهم کرد و گفت: متاسفانه این روزها بیشتر آقایون توی انتخاب همسر اشتباه میکنن!

۵. مریضه گفت: یه نسخه برام مینویسین؟ گفتم: چی میخواین؟  گفت: همه اعضای خانواده پام!

۶. خانم شاغل در مرکز مجاور داشت از مرکز ما بیرون میرفت که صدای جیغش اومد و پرید توی مرکز. گفتم: چی شده؟  گفت: یه مارمولک دم در بود! رفتم ببینم از چی ترسیده که گفت: من نمیدونم چطور به این راحتی میرین اونجا وقتی میدونین یه مارمولک اونجاست؟!

۷. خانم مرکز مجاور بهم گفت: میخوام توی یه کلاس بازآموزی شرکت کنم. نوشته برای شرکت توی این کلاس باید حتما توی سایت بازآموزی ثبت نام کنید. گفتم: خب؟ گفت: حالا یعنی من که قبلا توی این سایت ثبت نام کردم باید دوباره ثبت‌نام کنم؟!

۸. خانم مرکز مجاور یه مقاله انگلیسی بهم نشون داد و گفت: من معنی این قسمتشو نمیفهمم میشه برام ترجمه اش کنین؟ داشتم میخوندمش که یکی از همکارانش اومد دنبالش و وقتی منو دید گفت: بچه ها دکتر میخواد بره تخصص بخونه!  گفتم: از کجا فهمیدین؟ گفت: آخه دارین مقاله خارجی میخونین!

۹. از مرکز اومدم بیرون که برم خونه که یه نفر جلومو گرفت و گفت: من خمارم و پول هم ندارم میشه دو سی سی شربت بهم بدین؟ گفتم: باشه بیا توی مرکز تا بگم بهت بدن. گفت: نه از همون شربتی که خودت گرفتی بهم بده!

۱۰.  برای یه مریض جدید پرونده درست میکردم. گفتم: روزی چقدر مواد مصرف میکنین؟ گفت: روزی شش هزار تومن تریاک. گفتم: یعنی چند گرم؟ گفت: خب هروقت قیمتش گرون تر بشه مقدارش کمتر میشه هروقت ارزون بشه بیشتر!

۱۱.(۱۸+) مریضه گفت: مدتیه به شدت دچار زود.ا.نزا.لی شدم. میشه برام دارو بنویسین؟  بالاخره اون دختر بیچاره هم به یه امیدی با من ازدواج کرده!

۱۲. (۱۸+) پرونده یه مریض جدیدو میدیدم که دیدم توی قسمت بیماریهای جسمی نوشته نارسائی کبد. گفتم: برای این بیماری تون دارین دارو میخورین؟  گفت: نه. پرونده رو کامل کردم و فرستادمش بره شربتشو بگیره. چند دقیقه بعد مشاور مرکز اومد و گفت: مریضه میگه روم نشد به دکتر بگم برای زود.انزا.لیم دارو بنویسه فکر کردم توی پرونده که نوشتم خودش متوجه میشه. تازه فهمیدم از بس بدخط نوشته بود اشتباه خوندم!

پ.ن۱: این بار پرسنل مرکز ما و مرکز مجاور هم دست کمی از مریضها نداشتن!

پ.ن۲: به خاطر تعداد زیاد موارد مثبت دار شرمنده. خیلی صبر کردم چند مورد معمولی تر پیدا بشه تا بنویسم اما نشد!

پ.ن۳: آقای پرستار مرکزکه دومین پرستار مرکز بود چند ماه پیش رفت و جانشینش هم چندماه بیشتر دوام نیاورد. و به این ترتیب من الان دارم با چهارمین پرستار کار میکنم.

پ.ن۴: این هم لینک وبلاگ یه همکار محترم که کار جالبی انجام داده اند. جهت اطلاع.

پ.ن ۵: دارم میرم ترک اعتیاد. عسل میگه: نرو سر کار! میگم: باید برم که بهم پول بدن برات چیز بخرم. میگه: من هم بیام؟ میگم: اونجا چیزی نیست که سرت گرم بشه حوصله ات سر میره. میگه: اونجا فقط کلی پول هست که هر روز میری یه کمشو بهت میدن بیاری؟! 

نظرات 31 + ارسال نظر
مترجم راه راه یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 02:53 ق.ظ

بار دوم لود شدم منظورش از اعضای خانواده پام چی بوده :))))
من همیشه می گفتم "خانواده محترم بنزودیازپین ها"
کشمش دم داره خب مگه قرص و دارو نمی تونه محترم باشه
خل هم نشدم قرصامو نشسته خوردم فقط :)))

پژمان چهارشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 08:37 ق.ظ http://chashmanman.mihanblog.com/

سلام
مجدد می خونمت دکتر. مدتی نبودی گفتم شاید دیگه قصد نوشتن نداری

سلام
مجدد خوش آمدید

مرجان_رشت سه‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 08:22 ب.ظ

سلام آقای دکتر
میخواستم بگم همکاراتون ایندفعه فتوحات کردن دیدم خودتون عنوان کردین

در مورد پی نوشت آخری باید عرض کنم که عسل هم متوجه شد دیگه اوضاع اقتصادی در چه حالیه !البته شما که سرمایه دارین

امیدوارم استیکرا رو اشتباه ارسال نکرده باشم!!

سلام
کولاک کردن همکاران گرامی!
ممنون از لطفتون

الی سه‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 11:34 ق.ظ

سلام حال شما خوب؟؟؟؟؟میگم بیایین قم گرمه....
1-حالا چقدر پول بهش داده بود؟؟؟؟؟
2-خانوم بود؟؟؟؟؟میگم همسرم منم تو مرکزشون یه اقاهه همین حرف رو بهش زده بود و بعدها برا همسرم کلی دردسر درست شد
3-وا چه ریلکس.....
4-میگم دکتر از نگاه سوزناکش چه برداشتی کردینجا خانومتون بودم میرفتم سراغش
5-این خانوم مرکز مجاور هم چه سوژه خوبی شده...
همیشه شادو پیروز باشین در کنار خانواده

سلام بر مادر آینده
ممنون از لطفتون

جواد دوشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 10:04 ب.ظ

با سلام.
از خوانندگان خاموشتون هستم میخواستم تشکر کنم و خسته نباشیدی بگم با شما کمتر احساس غربت میکنم اگر از این طرفها گذرتون افتاد با کمال میل در خدمتتون هستم.

سلام
از لطفتون ممنون
بعید میدونم پام به این زودی به اون طرفها برسه جاهای خیلی سردو دوست ندارم
اما به هر حال ممنون

maryam.k شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 07:46 ب.ظ

نفرمایید دشمنتون شرمنده...چرا اینستا نمیزنید دکتر؟

از لطفتون ممنون اما به میزان لازم وقت صرف دنیای مجازی میکنم
با فیسبوک و وبلاگ و تلگرام و واتس آپ

انه جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 06:17 ب.ظ http://manopezeshki69.blogsky.com

عسل شیرین زبون

ممنون

سین پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 11:29 ق.ظ

سلام
4- وا! به جای آرزوی خیر برای مردمه
6- :) خوب چرا میرید؟ :دی

پ.ن. 4. خیلی از لطفتون ممنونم

سلام
واللا

خواهش

باران چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 11:45 ب.ظ

؟

یک د م د د ادبیات چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 09:36 ب.ظ

پ.ن4: واقعاً عالی بود آیدا و دنیای زیبایی که خلق کرده.

واقعا

رخساره سه‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 11:04 ب.ظ http://doctoregharib.mihanblog.com

سلام
اطلاعات معتادی و مراکز ترک اعتیادیمونخیلی افزایش یافت
من همیشه فکر میکردم مرکز ترک اعتیاد فقط دعوا توش باشه

سلام
خیلی هم اشتباه نکردین

mina سه‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 06:11 ب.ظ http://www.bidarii2000.roomfa.com

مورد سوم رو واقعا کامل گفت؟!!!


خیلی خنده دار بود

مورد 5 رو متوجه نشدم همه اعضای چی؟

بله
وقتی یه معتاد خمار میشه هر کاری میکنه تا به مواد برسه
ممنون
خانواده پام شامل دیازپام و لورازپام و کلونازپام و....

اوترا سه‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 10:39 ق.ظ

مرسی آقای دکتر خیلی خوب بود مثل همیشه

خواهش

ویونا سه‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 10:04 ق.ظ

سلام دکی جون...یه سوال؟؟؟؟؟؟؟
کلا دوره ی عمومی پزشکی چند ترمه؟

سلام
بستگی داره هر ترم چند واحد بگیرین ترم تابستان برین یا نه و...
اما معمولا هفت سال و نیم تا هشت سال

reza دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 06:24 ب.ظ

سلام دکتر
من امسال کنکور دادم رفتم دندون کار خوبی کردم؟بازارش اشباع نشده مث پزشکی؟
البته کف پام به شدت صافه میترسم در آینده مشکل ساز بشه برام

سلام
به نظر من اول به علاقه خودتون نگاه کنید

یک د م د د ادبیات دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 04:41 ب.ظ

ما هم یه جورایی معتاد این وبلاگ شدیم. درکشون می کنم!!!!!!!!!!!!!!!!!

متادون وبلاگی چی میشه؟ !

پونی دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 03:39 ب.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com/

درود
اون قسمت در مورد امید و آرزو بسیار با مزه بود

با هفتمین قسمت از عکس های سریلانکا به روزم

نظر چرا نمیذاری؟

سلام
ممنون
مزاحم شدم

اقای حس هفتم دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 11:25 ق.ظ http://seventhhess.persianblog.ir/

سلام یه دفه هم از ماها معذرت خواهی کنین که همه پستهاتون مثبت دار نیس. چرا همش یه طرفه!!!

سلام

ساناز دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 10:58 ق.ظ http://http:/sanaz1359.persianblog.ir

خدا این خانم مرکز مجاور رو نگه داره. روح آدم رو شاد نگه میداره

آمین!
امیدوارم زودتر مشتری شما بشه

مامان جون یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 06:58 ب.ظ

سلام ممنون بابت مطالبتون

سلام خواهش

افسون یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 03:19 ب.ظ

«چون شما سحر هستین عنوان قشنگی داره؟!»

نتیجه گیری کاملا منطقی!!!

افسون یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 03:17 ب.ظ

امیدوارم اندازه خنده هایی که با خوندن وبتون رو لب خواننده ها میاد شادی نصیبتون بشه

6. من هم بودم همینو ازتون میپرسیدم!
9.!!!
11. واقعا دیگه، دختره ازدواج نکرده که بره زندگیش رو با یکی شریک شه و همدم و همراه پیدا کنه و بقول معروف به ارامش برسه و کامل شه!!! همین یه امید بوده که اونم داره پرپر میشه!
12. یعنی اینقدر بد خط؟!!!

از لطفتون ممنون
فکر کنم عکسش تو گوشیم باشه!

mina شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 09:32 ب.ظ http://posiiiitive-enerrrgy.mihanblog.com

مورد پنج : خانواده پام دو دور خوندم تا فهمیدم منظورش پامه! مورد نه از همونی که خودت گرفتی بده ....:-)
مورد ۱۱، ۱۲
مورد ۳: چطوری مواد فروش قانونی؟
واقعا خ‌وش به حالتون با اینهمه سوژه

ممنون از لطفتون

م شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 08:37 ب.ظ

سلام .
می دونید چیه خیلی از این معتادین می خوان ترک کننن ها ولی .....موضوع اینه که مواد دیگه اونها رو نمی خوا ترک کنه((((((:
جایی خوندم که مصرف سیاه دانه باعث می شه فرد معتاد بهتر می تونه از این وضع خلاص بشه.

سلام
اون که بعله!
ممنون

مهرسان شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 04:24 ب.ظ http://mehrsanlife.blogsky.com

جالب بود

ممنون

mahtab شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 03:08 ب.ظ

بلعله دیگه باید قیمت هر گرم مواد رو با احتساب نوسانات بازار بدونید!
راستی اقای دکتر از وبلاگ خاطرات پزشک قانونی خبر ندارید؟که چرا دیگه نمی نویسن؟

واقعا
نه متاسفانه
احتمالا به خاطر سنگینی دروسشونه
من که دلم نمیاد از توی لینکهام حذفشون کنم

maryam.k شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 07:14 ق.ظ

سلام دکتر مثبت ۱۸خیلی زیاد شده

سلام
شرمنده تکرار نمیشه

S...H...R جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 12:03 ق.ظ http://maloosak.69.mu

چ عنوان قشنگی داره وبتون آخه من سحررر هستم،
وبتون 20 به منم سر بزنید کلبه خرابه ما رو مزین کنید...
6518

چون شما سحر هستین عنوان قشنگی داره؟!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 06:03 ب.ظ

خانم مرکز مجاور!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
4- :S024:]
11- امید

مامان جون پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 04:37 ب.ظ

ممنون

خواهش
اما برای چی؟!

من پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 04:03 ب.ظ

سلام ... دکتر این موارد 11 و 12 واقعا در اثر اعتیاد دچار این درد شدند؟ و این که خانم ها هم ممکنه این مشکل رو پیدا کنند؟

سلام
مصرف موادمخدر در شروع کار باعث طولانی شدن زمان س.ک..س میشه که درواقع همین مسئله باعث معتاد شدن بعضی افراد شده اما بعد از مدتی و اعتیاد فرد این حالت برعکس میشه
اما با قطع مواد مخدر هم برای چند ماه افراد دچار همین مشکلی میشن که توی وبلاگ نوشتم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد