جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (۱۷۶)

سلام

۱. خانمه بچه شو آورده بود و گفت: توی این چند هفته که دستشو گچ گرفته نبردمش حمام تا گچش خیس نشه!

۲. خانمه گفت: دکتر قبلی یه قطره برای چشم بچه ام نوشته بود ولی چشمشو نسوزوند بی زحمت یه قطره بنویسین که چشمشو بسوزونه!

۳. خانمه گفت چندوقته بیخوابی دارم حالا یکی بهم گفته شاید دور قلبت آب جمع شده وقتی میخوابی آبش میره تو مغزت درسته؟! 

۴. خانمه گفت زنبوری که بچه مو نیش زد کشتم و آوردم تا ببینین!

۵. داشتم مریض میدیدم که یه نفر اومد توی مطب و گفت یه مریض بدحال دارم نمیتونه از ماشین پیاده بشه میایی توی ماشین ببینیش؟ رفتم دم ماشین و دیدم یه پیرمرد نشسته عقب ماشین. گفتم خب مشکلشون چیه؟ مرده گفت چند شبه که خوابش نمیبره!

۶. نسخه پیرزنه رو که نوشتم گفت چندتا قرص فشار هم برام بنویسین. گفتم دیگه چیزی نمیخواین؟ گفت دیگه چی دارین؟!

۷. پیرمرده موقع بیرون رفتن از مطب گفت قدر جوونیتو بدون، هرچند تو هم جوون روغن نباتی هستی!

۸. زخم یه مریضو دیدم و گفتم این قسمتش بخیه نمیخواد ولی اون یکی باید بخیه بخوره. گفت حالا خداییش چیزی میفهمی یا الکی یه چیزی میگی؟!

۹. خانمه گفت برای بچه ام سفیکسیم گرفتم اما اگه شما چیز دیگه ای صلاح میدونین براش بنویسین اما فقط سفیکسیم بهش میفته!

۱۰. خانمه گفت آمپول بهتر نبود برام بنویسین؟  گفتم نه گفت خب طوری نیست آخه یه نفر میگفت آمپول مضره!

۱۱. یه نفرو با عقرب زدگی آوردند. گفتم عقربه چه رنگی بود؟ همراهش یه شیشه از جیبش آورد بیرون و گفت ایناهاش آوردیمش. نسخه رو که نوشتم همراه مریض گفت حالا اسم این چیه؟!

۱۲. خانمه پسرشو با سرفه آورده بود و گفت از وقتی از این قلیون های ماه عسل میکشه این طور شده! 

پ.ن۱: این خاطرات از خیلی وقت پیش توی نوبت بودند درحدی که چندتاشونو هرچقدر از روی یادداشتم خوندم یادم نیومد جریان چی بود؟! عوضش مدتیه که تعداد سوتی های مریض ها خیلی کم شده.

پ.ن۲: عسل داره گوشه اتاق با عروسکش بازی میکنه. من و آنی هم این طرف اتاق درباره خریدن یه وسیله صحبت میکنیم. آنی میگه ولش کن گرونه مگه پول علف خرسه؟ عسل از اون طرف داد میزنه: «به بابای من نگو خرس»!

پ.ن۳: روز مرد بر همه دوستان عزیز مبارک 

نظرات 55 + ارسال نظر
خانم اشک جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 12:02 ب.ظ http://gahzist.blog.ir

خوشحالم کردین
اینجا هم گفته بودم یکی از کامنتها را پست می کنم
اصلش این بود آدرس وب رو بدم که فعلا چون با گوشی می نویسم نشد به محض دسترسی به سیستم لینک وبلاگتون را برای امانت داری خواهم گذاشت

خواهش
وظیفه بود

خانم اشک جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 10:59 ق.ظ http://gahzist.blog.ir

سلام و درود آقای دکتر
بار دومی از طریق دلژین (بانو میم) میام و وبتون رو می خونم خاطراتتون خییییلی بامزه اند :)
خواستم بگم با اجازتون یکی از کامنتها رو پست کردم وب خودم همون ورق متوکل پر امید رو
ترکیدم از خنده خدایی

سلام
خوش آمدید
ممنون از لطفتون

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 11:53 ب.ظ

واویلا اونی که دور قلبش آب جمع شده بود خیلی بامزه بود

ممنون

فریبا شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 10:17 ب.ظ

من همونم که به دکتر گفتم شما دکتری من بگم چی شده.فکر کردم دلیلش چیه به این نتیجه رسیدم.وقتی بچه ها با والدینشان میرن دکتر والدین توضیح میدن چی شده سالمندان هم فرزندانشان توضیح میدن میانسالان مثل من وقتی مریض می شن فکرشون کار نمی کنه کسی هم نیست توضیح بده چی شده.این مشکل چند بار برای من پیش اومده کلا وقتی آدم مریض می شه تمرکزش کم می شه اونوقت سوتی می‌ده.

من که چهارده سالمه شما رو نمیدونم!

roz شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 02:46 ب.ظ http://ninilosemamanii.blogfa.com/

پست جدید بذارید دیگههههههههه

چشم

نسیم شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 01:33 ق.ظ http://www.khatkhatimajazi.persianblog.ir

سلام آقای دکتر اجازه؟میشه بخیه ها رو خودم بکشم؟

سلام
اگه جوش خورده و مواظب هستین مشکل خاصی نیست

سارا شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 01:00 ق.ظ

سلام... دکتر پست جدید لطفا

سلام
چشم

مهربان جمعه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 05:42 ب.ظ http://daneshjoyepezeshki.mihanblog.com/

سلام
ذکتر من خیلی از سوتیای مریضامو فراموش میکنم
گاهی هم مینویس اونقدر بدخطه که نمیتونم بخونم یا قضیه یادم نمیاد
جاهایی که کار میکنم خیلی شلوغه فرصت نمیشه بنویسم ولی خذاییش بعضیاشون فاجعه ن

سلام
پس باز هم به حافظه خودم

نبکا جمعه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 04:01 ب.ظ http://www.shahr-ashoob.blogsky.com

سلام.وای عااالی بود.خیلی ممنون .از ته دل خندیدم.
خدا عسل خانوم رو هم حفظ کنه و همینطور مریضهایی که سوتی میدهند!

سلام
خنده تون مستدام
سپاسگزارم

پژمان چهارشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 05:15 ب.ظ http://chashmanman.mihanblog.com/

سلام دکتر
حال و احوال؟ خوبی شما؟

سلام
قربان شما
زیارت قبول

tarlan چهارشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 04:54 ب.ظ http://tarlantab.blogsky.com/

سلام آقای دکتر
با تاخیر عیدتون مبارک
هفت خیلی بامزه بود یاد مادربزرگم افتادم که خونه کسی نمیرفت مگر اینکه مطمئن میشد غذایی که پختن با روغن حیوانیه میگفت خدا به دادتون برسه که روغن نباتی میخورین
این جانم عسل خدا براتون حفظش کنه

سلام
عید شما هم مبارک
عجب
ممنون

نسیم سه‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 07:21 ب.ظ http://www.khatkhatimajazi.persianblog.ir

سلام مچکرم راستی محاسباتم اشتباه بود کنکور پس فرداس

سلام
توی تست زنی اینطور محاسبه نکنین خواهشا

سارا سه‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 12:55 ب.ظ

سلام عید مبعث رو بهتون تبریک میگم ... بالاخره تموم شد آرشیو وبلاگو کامل خوندم الان دیگه میدونم چی به چیه ... کاش تا آخر هفته پست جدید نذارید که این دو سه روز یه کم آزمون ارشدم هم بخونم

سلام
تبریک میگم
حیف که نمیتونین پستهای حذف شده رو بخونین
نمیتونم قول بدم!

نسیم سه‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 05:22 ق.ظ http://www.khatkhatimajazi.persianblog.ir

سلام فردا کنکور دارم جمیع خوانندگان این وبلاگ و ادمینش التماس دعا!

سلام
امیدوارم توی آزمون ارشد قبول بشین

فریبا دوشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 02:43 ب.ظ

من کلا دکتر نمیرم مگه اینکه درحال مرگ باشم ولی اگه پیش شما میومدم می تونستی کلی پست از سوتی های من بنویسی.آخرین سوتی این بود رفتم دکتر به خاطر از دست رفتن آب بدنم واسپاسم روده دکتره گفت خوب چی شده گفتم من بگم چی شده شما دکتری.خودمم خنده ام گرفته بود.ولی واقعا وقتی آدم حالش بده فکرش هم از کار می افته

برم سرچ کنم ببینم کسی این جمله رو توی وبلاگش ننوشته؟!

[ بدون نام ] یکشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 07:16 ب.ظ

یعنی نمی خواید یک پست جدید بذارید؟

در اولین فرصت چشم

نسیم یکشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 10:11 ق.ظ http://www.khatkhatimajazi.persianblog.ir

سلام
بله مورد ملاقه شایدم مورد کفگیر

سلام

نسیم شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 06:43 ب.ظ http://www.khatkhatimajazi.persianblog.ir

قرمز رنگ موووورد ملاقه ی منه

مورد ملاقه؟!

سارا شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 01:26 ق.ظ

سلام....روز مرد رو با تاخیر زیاد بهتون تبریک میگم! یه سوال... دکترا وقتی تخصص میگیرن بازم باید برن طرح؟چقد طول میکشه این دوره؟اینکه کجا برن هم به انتخاب خودشون نیست؟؟ببخشید که زیاد سوال پرسیدم
عسلم عسلیه ها شیرین زبون

سلام ممنون
بله میرن طرح و زمانش بسته به سهمیه و..... فرق میکنه
درمورد محلش خود آدم میتونه نظرشو بگه ولی محلش درنهایت وزارت بهداشت حرف آخرو میزنه
ممنون

نسیم جمعه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 10:04 ب.ظ http://www.khatkhatimajazi.persianblog.ir

سلام چرا رنگ خون رو دیده بودم ولی بازم برام جذاب بود کلا همیشه این قرمز خوشرنگ برام تازگی داره

سلام
پس از قرمزته ها هستین

م.ح.د جمعه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 03:20 ب.ظ http://flyparvaz.blogfa.com

سلام
چندی پیش از خوانندگان پر و پا قرص وبلاگ زیباتون بودم.. بعد از مدت ها دوباره اومدم سر زدم و لذت بردم از پست هاتون.. پایدار باشید

سلام
کار خوبی کردین
خوش آمدید

نسیم جمعه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 03:24 ق.ظ http://www.khatkhatimajazi.persianblog.ir

گفتم رفتم وسایل پانسمان بخرم ۳ تا بخیه هم خوردم اشانتیون؟نوشتم ولی یهو صفحه کامنت غیب شد نفهمیدم رفت یا نه! خیلی خوشحال شدم که نه ضعف کردم نه غش با اون همه خونی که ازم رفته بود !معجزه ی شیره خرما خوردن پیوسته!توش گردالی گردالی بود....اپی درم این شکلیه؟؟؟ تا حالا سعادت نداشتم ... خون چقدر خوشرنگه خوشمان آمد از رنگش اصلا هم روانپریش نیستم

نوشتین ولی نفهمیدم چرا
واقعا رنگ خونو ندیده بودین؟!

نسیم پنج‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 09:41 ب.ظ http://www.khatkhatimajazi.persianblog.ir

سه تا بخیه خوردم آقای دکتر روحانی رسیدگی کنه

چرا؟

نسیم پنج‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 03:08 ق.ظ http://www.khatkhatimajazi.persianblog.ir

سلام با پای خودم اومدم یه خاطره بگم بخندین؛
بابام از این پسته بسته ای ها گرفته یه دونه خوردم گفتم اه اه مزه آرگون می ده

سلام
آرگون؟ مگه چه طعمی داره نخوردم تا حالا!

زهره چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 03:06 ب.ظ http://donyayemanoto.blogsky.com

سلام اقای دکتر
خاطراتتون مثل همیشه جالب بودن
دخترا همیشه بابایین
بوس برای عسل جون

سلام
سپاسگزارم

لیلی چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 01:17 ق.ظ http://cafeleyli.blogfa.com

سالها پیش پیرمردی اومد به داروخانه ای که مسئول فنی اش بودم و گفت: دخترم یه ورق مُتِوَکِلِ پُر اُمید بهم بده


و خداوند همه متوکلان پر امید را دوست دارد!

خلیل سه‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 08:07 ب.ظ http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام،

امیدوارم از شماره ۳ هم آناتومی یادگرفته باشی و هم فزیولژی!!

این عسل عجب مچ گیر است!

سلام
باید کیس ریپورتش کنم!
واقعا

میخونم دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 11:39 ب.ظ

چند وقتی هست، بعضی شبا آب دور قلبم میره تو مغزم راه حل نداره؟!

نسیم دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 12:58 ق.ظ http://www.khatkhatimajazi.persianblog.ir

سلام راستی روز مرد مبارک!یادم رفته بود پاک!

سلام
سپاسگزارم

مامان جون یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 08:03 ب.ظ

دخترها بابایی اند شدید

موافقم شدید

ساناز یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 01:20 ب.ظ http://sanaz1359.persianblog.ir

سلام. جوون روغن نباتی!!!
باز هم ما دوران بچگی به مدد مادربزرگها روغن زرد اون هم از نوع گوسفندیش رو خوردیم، بچه های الان چی؟
قربون عسل جون دختر بابا! از دست این دخترها که اینقدر بابایی هستند

سلام
واقعا
اون که بعله

معلوم الحال یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 10:16 ق.ظ http://www.daneshjoyezaban.mihanblog.com

غیرت فقط عسل خانوم :)

واقعا :دی

پرنیان یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 07:04 ق.ظ

بله، غربت نشینم

موفق باشید

بانو ویرا شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 10:26 ق.ظ http://bano-vira.blog.ir/

خدا رو شکر من خیلی کم میرم دکتر
خب شاید یه وقتی شما تخصص گرفتین منم اومدم

پرنیان شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 05:14 ق.ظ

سلام
تمام خاطراتتون یک طرف، حرفای بانمک عسل خانوم یک طرف
منم سؤالای بدیهی زیاد از دکترای محترم می پرسم که کم از سوتی نداره، منتها اینور آبم دکترا فکر می کنن مشکل زبانه و بد متوجه شدن
اینو میشه از قیافه شون و نگاهشون فهمید... حیف آدرس وبلاگاشون رو ندارم، وگرنه مطمئنم سوپراستار خاطراتشونم

سلام
ممنون از لطفتون
شما اون ور آبین؟

آنا جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 11:50 ب.ظ

آخییی عسل!

ممنون

[ بدون نام ] جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 06:36 ب.ظ

سلام یک چیزی را یک بار می خواستید بگید، نگفتید. گفتید بعداً می گم. بعداً نشده؟ فکر کنم در مورد 10 میلیون تومن پول یا یک همچین چیزی بود.البته من فووضول نیستما فقط خواستم یادآوری کنم خودتون ما را تحریک کردید.

سلام
نه هنوز وقتش نشده

بانو ویرا پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 09:53 ق.ظ http://bano-vira.blog.ir/

منکه نمیشناسمتون اصلا شاید مسیرم طرفای شما نخوره

خدارو چه دیدین؟

الف.واو چهارشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 08:32 ب.ظ http://www.havabanoo.blogsky.com

دخترهاى بابایی:))اى جان
خدا نگهتون دارن براش

واقعا
ممنون

Maryam.k چهارشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 06:58 ب.ظ

سلام روزتون مبارک
طفلک عقربه
عسل خانمممممم

سلام ممنون
واقعا
ممنون

سمیه چهارشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 03:59 ب.ظ http://asranevesht.blogfa.com

خاطراتتون عالین:)

سپاسگزارم

بانو ویرا چهارشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 09:45 ق.ظ http://bano-vira.blog.ir/

سلام
مثل همیشه عالی
یادم باشه من مریضتون نشم منم زیاد سوتی میدم خخخخ
روز مرد مبارک آقای دکتر

سلام
ممنون
وقتی اومدین بفرمایین تا توی وبلاگ ننویسم!

رافائل چهارشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 07:51 ق.ظ http://raphaeletanha.blogsky.com

سلام آقای دکتر. روز مرد و روز پدر مبارک.
این دخمل شما خیلی بانمکه. خدا براتون حفظش کنه و خوشبخت بشه.
اگه من بیمار شما بودم نصف خاطراتتون مربوط میشد به سوتی های من

سلام سپاسگزارم
ممنون
واقعا؟

نسیم چهارشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 02:16 ق.ظ http://www.khatkhatimajazi.persianblog.ir

سلام آقای دکتر خوبین؟انقدر هول هولکی کامنت گذاشتم اول شد یادم رفت نظر بدم!
به اونایی که عقربو براتون آوردن خیلی خندیدم یاد خوابگاهمون افتادم حیات وحش بود انواع عقرب و سوسک و رتیل و مارمولک و جوجه تیغی رو داشت غیر از مار که به چشم ندیدم بقیه رو به چشم دیدم.
یه دونه پست در دست احداث دارم....

سلام
ممنون از لطفتون
منتظر پست جدید شما هستیم

sevin سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 09:51 ب.ظ

سلام ممنون خیلی عالی بود کلی خندیدم . سال نوتون و روزتون مبارک

سلام ممنون
خنده تون مستدام
سال نو شما هم مبارک

فاطمه بانو سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 07:30 ب.ظ

سلام.چه باحال من همین الان با وبتون اشنا شدم...خیلی جالبه؟یه سوال میپرسم اگر دوست داشتین جواب بدین شما چند سالتون؟؟؟

سلام
ممنون از لطفتون
من متولد 1354 هستم

pooyan سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 06:19 ب.ظ http://blue00world.blogfa.com

خیلی جالب بودن
امیدوارم منم یه روزی مثل شما پزشک بشم

ممنون
امیدوارم همون چیزی که به صلاحتونه بشه

پونی سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 11:42 ق.ظ

مثل شراب کهنه گیرا و خوب بود
روز پدر مبارکت باشه

سپاسگزارم

fnm سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 11:01 ق.ظ

با سلام
ولادت امام علی(ع) آغازگر اشاعه عدالت و مردانگی و معرف والاترین الگوی شهامت و دیانت و روز پدر خدمت شما تبریک و تهنیت عرض میکنم

سلام
سپاسگزارم

Nahic سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 10:28 ق.ظ http://rooznegareman.blogsky.com

سلام آقای دکتر. روزتون مبارک. مورد 2 خیییلی بامزه بود. عسل خانمم که عاااالیه. شاد باشید و امیدوارم بشتر بنویسید و مارو مستفیذ کنید.

سلام
ممنون از لطفتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد