جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (۱۹۲)

سلام

۱. پیرمرده گفت: من پدر زن آقای…. (مسئول داروخونه) ام. داروهاشو که نوشتم گفت: برای این مریضی من داروی بهتری نیست؟ گفتم: فعلا که نه. گفت: هروقت دیدی یه داروی جدید برای این مریضی اومده به دامادم میگی با من تماس بگیره!

۲. خانمه گفت: سرم یه حالتی داره که نمیدونم چطور توضیح بدم. نه درد میکنه نه گیج میره اما یه حالت خاصی داره. حالا هر دارویی که صلاح میدونین برام بنویسین!

۳. برای یه پسر جوون به خاطر مسمومیت با الکل سرم نوشتم. چند دقیقه بعد دیدم از اتاق تزریقات سروصدا میاد، رفتم و دیدم چندتا پسر مست دور تختش جمع شدن، یکی شون روی تخت ضرب گرفته و بقیه هم تلوتلوخوران درحال انجام حرکات موزون هستند!

۴. خانمه اومد توی مطب، جواب آزمایششو داد بهم و گفت: ببین کم خونی و تیروئید دارم؟ گفتم: نه. گفت: خب پس بدش به من!

۵. مرده دفترچه شو داد بهم و گفت: فقط یه آمپول شیری برام بنویس. بعد دفترچه شو برداشت و گفت: حالا چی نوشتی؟ چندتا؟ از کدومها؟ خب خداحافظ!

۶. مرده بچه شو آورده بود و گفت: از چند هفته پیش که ختنه اش کردیم ورم داره. گفتم: خب چرا زودتر نیاوردینش؟ گفت: چند بار آوردیم تا این که امروز دیدیم دکتر مرده!

۷. بچه به محض ورود به مطب شروع کرد به گریه کردن، مادرش گفت: دکتر! براش آمپول ننویس! بعد سرشو آورد جلو و گفت: این هر شربتی که بخوره استفراغ میکنه فقط براش آمپول بنویس!

۸. (۱۴+) درحال معاینه یه بچه بودم و اون هم مرتب به مادرش میگفت: گشنمه! بالاخره مادرش گفت: بسه دیگه، آخه اینجا من چیزی دارم که بتونی بخوریش یا آقای دکتر؟!

۹. خانمه با اضطراب اومد و گفت: دندون پزشک الان دندون بچه مو کشید یکدفعه دندونه ول شد و افتاد توی حلقشو بچه ام قورتش داد طوری نیست؟!

۱۰. مرده گفت: عقربی که نیشم زد گرفتم و انداختم تو این قوطی تا ببینیش. حالا درشوباز کنم ممکنه فرار کنه طوری نیست؟!

۱۱. خانمه گفت: سردرد دارم دیشب هم اصلا نخوابیدم. گفتم: از سردرد؟ گفت: نه سردرد که از صبح شروع شد دیشب بی خوابی زد به سرم!

۱۲. بعد از معاینه به خانمه گفتم: دفترچه تونو بدین. گفت: من الان فقط اومده بودم ببینم دکتر هست یا نه؟ الان که هستین میرم از خونه دفترچه مو بیارم!

پ.ن۱: سند زمین آماده شده ولی ساخت و ساز هنوز شروع نشده؛ چون یکی از باجناقهای گرامی که ظاهرا توی شهرداری آشنا داره میگه ممکنه به زودی چندتا از قوانین دست و پاگیر برای ساختمان سازی حذف بشه الله اعلم. اما ظاهرا قیمت زمین اونجا از وقتی که خریدیمش  تا حالا متری پونصد هزار تومن بالا رفته! یه چیزی بود که صاحب قبلی میخواست پسش بگیره(یه چیزی هم هست که مردم با زمین خریدن پولدار میشن!)

پ.ن۲: تا چند سال پیش به طور جدی سینما رو دنبال میکردم اما توی چند سال اخیر به دلیل مشغله کاری عملا امکانش نبوده. چند هفته پیش فیلم ملبورن رو نگاه کردم که گرچه فقط تقلیدی از فیلمهای اصغر فرهادی بود اما خودش هم حرفهایی برای گفتن داشت. هر فیلمی نمیتونه تماشاگرو در تموم مدت فیلم فقط توی یه آپارتمان تقریبا خالی دنبال خودش بکشونه (الان یادم افتاد که آخرش درباره دیدن فیلم فروشنده پست ننوشتم حالا هم با فراموشی بیشتر نکته هایی که میخواستم بنویسم عملا امکانش نیست فقط یه نکته ریز برام خیلی جالب بود. این که در صحنه تمرین تئاتر یکی از هنرپیشه ها خنده اش گرفت چون خانم نقش مقابلش که مثلا از حمام بیرون اومده بود با لباس کامل جلوش نشسته بود و چند دقیقه بعد هنرپیشه اصلی فیلم(ترانه علیدوستی) با لباس کامل از حمام بیرون اومد و در خونه رو باز کرد و برگشت توی حمام!)

پ.ن۳: صبح زود بیدار شدم و دارم آماده میشم که برم سر کار، عسل یکدفعه ظاهر میشه و درحالی که به وضوح مست خوابه میگه: صبح بخیر بابا. میگم: صبح بخیر دخترم. میره دستشویی و میاد بیرون، یه نگاه به من میکنه و میگه: شب بخیر بابا و میره و میخوابه!

نظرات 45 + ارسال نظر
سرمایی جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1398 ساعت 11:13 ب.ظ

خوب مجبور محدودیت هاشون به طنز بگه.
شاید میخواسته اماده سازی کنه که اگه از حمام با لباس میاد بخاطر محدودیت هاشون هست.
عسل

احتمالا
ممنون

واگویه یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 09:34 ق.ظ http://www.rahaey-97.mihanblog.com/

سلام آقای دکتر
روز دختر به دختر عزیزتون تبریک میگم

پست هایی که به صورت موردی مینویسین جالبه و تنوع داره

سلام
ممنون
باز هم ممنون

الی سه‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 04:25 ب.ظ http://ticktack24@yahoo.com

من فقط به عسل نوشت ها می خندم. بقیه رو که می خونم البته دکتر نیستم ولی فقط می گم خدا به دکترها صبر بده. احساس می کنم مردم ما مقاومت زیادی در برابر علم از خودشون نشون میدن!

خنده تون مستدام
بله متاسفانه

همون خواننده قدیمی ولی نام کاربری فراموش کرده چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 03:11 ب.ظ

خیلی جالب بود.اون مورد معاینه ی سینه سفت.نه به این بیغیرتی نه به اونکه میخواسته ختنه پسرشو فقط مرد ببینه

ممنون از لطف شما

ریزوریوس ❤:) پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 12:43 ب.ظ http://risorius.blog.ir

مورد 10 چقدر ترسناک بود

واقعا

sadat سه‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 10:37 ب.ظ

جالب بود..
لطفابرام دعاکنین

ممنون
چشم

... سه‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 08:23 ق.ظ http://httminevisamtabemanadyadegar.blogfa.com/

سلام
اخه محل زندگیمون دوره..و کار و مشغله

سلام
آهان

اکسترن شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 10:58 ب.ظ

خیلی پستاتون جالب بود مرسی

ممنون

فامس پنج‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 11:43 ب.ظ

ممنون دکتر که جواب دادید.... عید تون مبارک

خواهش
عید شما هم مبارک

فامس پنج‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 08:45 ب.ظ

سلام دکتر ببخشید این سوال پزشکی.. دکتر من یک انسان هیجده ساله هستم ولی الان به مدت چند وقته ریزش مو واحساس می کنم از سرم آتیش میاد بیرون دارم به طوری که ابرو ها م و مژه هام میریزه بعد اینکه کف پا و دستم پوست پوستی میشه و درون لب همین جور به نظر تون چه مشکلی دارم.. دارم به قهقهرا میرم نه. واقعیتش میترسم برم دکتر چیزه بدی باشه.

سلام
شما نیاز به آزمایش دارین
از یه سری از بیماری های پوستی تا مشکلات تیروئید میتونه چنین علامتهایی بده

اسحاقی پنج‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 08:45 ب.ظ

سلام دکتر خوبین ؟
طاعاتون قبول حق ...
عیدتون مبارک ...
التماس دعا سید ..

سلام ممنون
و همچنین
عید شما هم مبارک
محتاجیم به دعا

نسیم چهارشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 10:57 ب.ظ http://www.mannevesht73.blogfa.com

به دکتر ادبیات:
نوموخوام
وبلاگ بزن

جهت اطلاع دکتر ادبیات!

بهار نارنج 01 دوشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 10:23 ب.ظ

سلام
جالب بودن
ولی ذهن همه مردا اینجوریه که از هر چیزی یچیز مثبت حالا با ی عدد در بیارن ... اگه این جوریه وبلاگ من که دیگه +++100 بذارم که ذهن مردا کج نره
www.srb1290.blogfa.com

سلام
ممنون
بیام ببینم!

یک دکتر ادبیات یکشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 10:13 ب.ظ

اوه عزیزم، ببخشید اگر سوء تفاهم شد.من وبلاگ ندارم متأسفانه. بیشتر دوست دارم بخونم تا بنویسم. یک جور تنبلیه. قبلاً توی وبلاگ دکتر ربولی با عنوان یک دم دد ادبیات پیام می گذاشتم. الان گفتم برای تقویت پشتیبانیم دکتر ادبیات را کامل بنویسم. خوشحال میشم بیام وبلاگتون. من فقط اهل رفتم، آمد ندارم.

و منتظریم تا ببینیم
آیا نسیم قبول میکند؟
آیا این رفت آمدی هم دارد؟
آیا .....

نسیم یکشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 03:39 ب.ظ http://www.mannevesht73.blogfa.com

سلام
مجدد پیام به دکتر ادبیات:
دنبال دوس پسر نمی‌گردم فقط وبلاگایی که باهاشون حال کنم کمه. دو سه تا وب بیشتر سر نمی زنم. از سال ۸۹ وبلاگ می نویسم هیچ وقت دنبال آمار بالا بردن نبودم. می گردم با کسایی که تفاهمی دارم صله رحم اینترنتی به جا میارم :))
دیدم هم حوزه ای و هم رشته ای زیاد نمی بینم تفاهم داریم رفت و آمد کنیم منم ادبیاتی ام ولی ادبیات انگلیسی و ارشد آموزش زبان فارسی که ول کردم :)

باز هم قابل توجه دکتر ادبیات

نسیم یکشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 03:06 ب.ظ http://www.mannevesht73.blogfa.com

از نسیم به دکتر ادبیات
سلام عزیزم چرا که
رخ بنمای تبادل لینک کنیم دوس شیم

قابل توجه دکتر ادبیات

یک دکتر ادبیات یکشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 11:10 ق.ظ

سلام نسیم جان من هم مثل خود شما یک دختر مجرّدم. حالا باز هم می خواهی رفت و آمد کنیم؟

قابل توجه نسیم!

نسیم شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 12:12 ق.ظ http://www.mannevesht73.blogfa.com

سلان سلان
خخخ
این یک دکتر ادبیات کیه؟ بیا وبلاگم کامنت بذار دوس شیم رفت و آمد کنیم.

سلام
رفت و آمد؟ خخخ

نسیم جمعه 18 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 05:29 ب.ظ http://www.mannevesht73.blogfa.com

سلان منظورم پست جدیده
آره یه چیزایی رو عوض کردم روان شناسه وبلاگمو داره احتمالا خبر مرگشو خونده خخخخ حواسم نبود داره

سلان
چشم
آهان

[ بدون نام ] جمعه 18 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 02:22 ب.ظ

تا جایی که یادمه ترانه به صورتش کرم نمی مالید. داشت گریم تئاترش را پاک می کرد حالا با شیرپاک کنی چیزی که بره حمام.

ممنون از توضیحتون

یک دکتر ادبیات جمعه 18 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 02:19 ب.ظ

سلام دکتر، من همیشه نوشته هاتون را می خونم. قبلاً هم از نوشته هاتون تعریف کرده بودم که در عین جالب بودن رعایت ادب و اخلاق هم میشه. به ناشناسی هم که گفته اند مشاور لازم دارید عرض کنم که «علم روانشناسی ثابت کرده: انسانهای باهوش، شوخ طبعند ،سازگاری بالایی دارند و کلّاً دنیا را جای بهتری برای زندگی می کنند.» و این، با لودگی از زمین تا آسمان تفاوت دارد. ممنون دکتر + هاش را بیشتر کنید. البته اگر مشاور خوب پیدا کردید به من هم معرّفی کنید.

سلام
ممنون از لطف شما
به شرطی که شما هم وقتی پیدا کردین به من خبر بدین

فامس جمعه 18 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 11:29 ق.ظ

سلام دکتر... من اون ناشناس که گفته من دکتر نیستم محض اطلاع.. بگم من نیستم.. نمی دونم کیه... والا.. بعد شما فکر می کنین منم.... من فامسم.. از این به بعد اسمم فامس هستش... حتی تو وبلاگ دکتر خاکستریم که خداحافظی کردم بعد یه روز رفتم دیدم پیام گذاشته منم حوصله ام نشد برم بگم من نیستم حدا حافظی کردم بعد ا ون فکر می کنه منم البته مهم نیستا.. می گن دنیا مجازیه
ولی من خودم عذاب وجدان می گیرم . و ناراحت میشم وقتی هم چنین آدمایی پیدا میشه.

سلام
من ناراحت نشدم
هم نظر شما محترمه هم ایشون

نسیم جمعه 18 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 07:55 ق.ظ http://www.mannevesht73.blogfa.com

سلام
یه پست بگذارید شاد شم من
مچکرم‌.

سلام
اینها غمگینند آیا؟

پونی جمعه 18 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 12:27 ق.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com/

درود
از نظر ما هم البته این دست خاطرات جالبه
به طوری که خاطرات شما در فرهنگ گفتمان ما هم اثر گذاشته و از مصادیق شما همیشه خرج می کنیم برای اقامه دلیل
باور نداری از عیال بنده یه روز بپرس وقتی اومدی طرفای ما

سلام
ممنون
اگر قسمت شد و اومدیم اون طرفا چشم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 11:06 ب.ظ

۲.من دکتر نیستم ولی محض اطلاع!! اون شماره ۲ میتونه یکی از نشانه های کم خونی باشه.واسه خانما مورد عجیبی نیست
برای مورد ۸ هم کمی تا قسمتی مشاوره لازم داری! چون از هررر حرفی میشه یه + ازش در اورد البته اگه استعداد بالایی داشته باشیدو ذهنتون بیستوجهار ساعت حول و حوش + بگرده

ممنون از لطف شما
دعوا که نداریم داریم؟

گیلاس آبی پنج‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 07:10 ب.ظ http://thebluecherry.blogfa.com

سلام دکتر.خوبی؟
توی اون صحنه از فروشنده.ترانه علدوستی هنوز وارد حمام نشده بود که اومد درب را باز کرد و برگشت!منظورم اینه که هنوز مشغول دوش گرفتن نشده بود!داشت به صورتش کرم میمالید!!ولی اینکه طرف قبل از دوش گرفتن کرم میزنه به صورتش!من اونجا رو نفهمیدم!!

سلام
نمیدونم شاید حق با شما باشه من درست مطمئن نیستم

. پنج‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 05:08 ب.ظ

شماره ۲ و ۱۰ که خنده دار نبود.برای هر کسی پیش میاد.

ممنون از نظرتون

شیرین پنج‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 10:45 ق.ظ http://khateraha95.blogfa.com

عاشق این عسل بانو شدم بخدا
خدا حفظش کنه

سپاسگزارم

خلیل سه‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 08:29 ب.ظ http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام،

شماره ۶ - اول مرده را با ضم م خواندم!! بعد دو زاری افتاد که طرف توی فرهنگ مذکر است!

سلام
شرمنده

نیلو سه‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 01:53 ب.ظ http://nil-nil.blogfa.com

با خوندن این پست متوجه شدم دکترها همیشه هم کار کسالت باری ندارن که همش مریض می بینن. تازه کلی هم فان دارن...
عسل چه اجباری داره که حتما صبح بخیر بگه وقتی داره از خواب غش می کنه اخه

من فکر میکنم توی همه شغلها از این چیزها هست

[ بدون نام ] دوشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 10:25 ب.ظ

همیشه عالی هستین.. منم بعضی از این موارد رو دارم یا توی اقوام هست بازم جای شکر که همسایه استانی هستیم. و جایی که شما هستین ما نیستیم:)

ممنونم
مگه شما کجایین؟
اصلا شما؟!

Maryam.k. دوشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 09:14 ب.ظ http://dreamlandd.blogsky.com

حالا عقربو دیدین؟
خب بسلامتی مبارک باشه ایشالا ک یه خونه فوق العاده باشه
عسل خانمیم ببوسین

نه جرات نکردم
ممنون
چشم

ونوس دوشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 04:32 ب.ظ http://calmdreams.blogfa.com

اکثر یادداشت های این سری بامزه بود
خب شما خوب موقعی زمین خریدید. ماه گذشته دوستی گفت قیمت آپارتمانو سوال کن اگه اوکی بودیم بخریم. سوال کردم 350 میلیون بود. دقیقا دوروز بعدش به همون بنگاه رفتن که بیان خونه رو ببینن شده بود 400!!!! دیگه مجبور شدن جای دیگه بخرن. اصن کی این قیمت ها رو تصویب میکنه

ممنونم
اون که بله
هم تورم هم عرضه و تقاضا

نسیم دوشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 04:28 ب.ظ http://www.mannevesht73.blogfa.com

پلیز کامنت قبلی تایید نشه

چشم

نسیم دوشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 01:56 ب.ظ http://www.mannevesht73.blogfa.com

از چیزهای دیگه می شد مایه گذاشت
مثلا ظرف آبسلانگ رو می گرفتم جلوش می گفتم بیا اینو بخور

نسیم دوشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 12:40 ق.ظ http://www.mannevesht73.blogfa.com

من اگه بودم به بچه مورد ۸ یه چیز ضخیم می گفتم

شما نمیتونستین

طیبه یکشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 10:59 ب.ظ http://almasezendegi.mihanblog.com

درضمن عسل خانم چقدر مودبن ماشالا
نیکان گاهی همینطوری میشه ولی بعدش زیر لب میگه مامان قاطی کردیا بعد می خوابه
البته من اذیتش نمی کنم.حالا به من بگه قاطی عب نداره

خب عسل هم از این حرفها میزنه گاهی

طیبه یکشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 10:56 ب.ظ http://almasezendegi.mihanblog.com

سلام دکتر مهربون
اتفاقا من هم درباره الی رو هم که دیدم هیچی ازش متوجه نشدم
به قول دوست و همکارم ملی"آخه تو فیلم بین خوبی نیستی"
من فیلمای اینحوری رو اصلا متوجه نمیشم

سلام
درک میکنم
سلیقه ها فرق میکنه دیگه

دندون شیری یکشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 10:24 ب.ظ

شماره هفت مامان منه دقیقن

مینا یکشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 09:11 ب.ظ http://dancewithme.blog.ir

ممنونم

خواهش

مینا یکشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 09:09 ب.ظ http://dancewithme.blog.ir

ممنونم

خواهش

مینا یکشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 08:41 ب.ظ http://dancewithme.blog.ir

سلام دکی! دستم به دامنت
من رفتم اسکن تیرویید ،لوب راستم بزرگتر از لوب چپه! راست ۲.۵ در ۴.۲ سمت چپ ۴ در ۲.۱ ...
افتادیم تو تعطیلیا منم کاملا استرس گرفتم ... این مشکله؟ یعنی ممکنه جدی باشه؟ تو آزمایش فقط تی اس اچم بالا پایین میشه بقیه اش نرماله...

سلام
اگه فقط اندازه شون متفاوته بدون ندول و .... مشکل خاصی نیست اون هم تفاوت در این حد

خاله آذر یکشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 07:07 ب.ظ

سلام، عسل هم خوب سرکار گذاشته باباشو

سلام
واقعا!

طیبه یکشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 06:15 ب.ظ http://almasezendegi.mihanblog.com

این همه از فروشنده تعریف کردن من که دیدم هیچی ازش متوجه نشدم بعد بچه ها توضیح دادن بازم هیچی متوجه نشدم.

روزی هم که برای تماشای فیلم درباره الی رفتیم سینما من کلی لذت بردم ولی آنی چیزی متوجه نشده بود!

طیبه یکشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 06:12 ب.ظ http://almasezendegi.mihanblog.com

سلام
با شماره۲ یاد حالت های الان خودم میفتم فقط من دارو نمی خواما
.نمی دونم چه جوری ولی یه جوریم.هیچی رو نمی تونم تو دستم نگه دارم و دستم درد می کنه شاید هم ضعف داره درد نمی کنه اما مسکن لازم ندارم
حالا هر طور صلاح می دونید.خخخخحخ

سلام
شما که دارین بهتر میشین دیگه
نیازی به دارو ندارین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد