جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (۱۹۰)

سلام 

۱. داشتم برای یه بچه نسخه می نوشتم که مادرش گفت: صبح ها اصلا صبحانه نمیخوره شما یه چیزی بهش بگین. گفتم: خب چرا صبحانه نمیخوری؟ گفت: چون پنیرهایی که میخرن بدمزه است!

۲. مرده گفت: هر آزمایشی که اینجا هست برام بنویس. بعد پرسید: اینجا آزمایش PT هم دارن؟ گفتم: نه. گفت: توی هیچکدوم از این آزمایشهایی هم که نوشتی معلوم نمیشه؟!

۳. (۱۳+) نسخه خانمه رو که نوشتم گفت: سینه درد هم دارم. گفتم: سرفه هم میکنین؟ گفت: سینه هام درد میکنه نه سینه ام!

۴. مرده با فرم معاینات ادواری کارگران اومد، دیدم توی قسمت مشکل بینایی سمت راستو علامت زده. گفتم: چشم راستتون مشکل داره؟ گفت: اون مال چشمه؟ من فکر کردم مال راست دست یا چپ دست بودنه!

۵. به مرده گفتم: وقتی که به سرتون ضربه خورد بیهوش هم شدین؟ گفت: من بیهوش شده بودم اما اونهایی که اونجا بودن میگفتن حرف هم میزدم!

۶. به پسره گفتم: پاتون چه زمانی درد میگیره؟ گفت: هروقت که با داداشم مچ میندازم!

۷. مرده با ضربه به سر اومده بود گفتم: هیچ دارویی هم خوردین؟ گفت: یه قرص سرماخوردگی خوردم اما خوب نشدم!

۸. مرده گفت: میخوام برای اولین بار دفترچه بیمه بگیرم. گفتم: یه فرم باید از اداره بیمه بگیرین بیارین تا اینجا مهرش کنیم. گفت: حالا که من این همه راه اومدم بی زحمت شما مهرش کنین بعد من میرم فرمشو میگیرم!

۹. خانمه دفترچه بچه شو داد و گفت: براش آزمایش بنویس. دفترچه رو که دادم بهش گفت: حالا براش آزمایش نوشتی؟!

۱۰.مرده گفت: این دوتا قرص یکیه؟ گفتم: بله یکیه. گفت: حالا کدومشون بهتره؟!

۱۱. راننده اداره گفت: قراره فردا صبح من بیام دنبالت، شماره تو اینجا برام بنویس. نوشتم. گفت: حالا بنویس این شماره مال کیه؟!

۱۲. خانمه بچه شو آورده بود و گفت: وقتی خودش دستشو تکون میده یا من دستشو تکون میدم هیچی، اما وقتی که میخوام لباسشو بپوشم گریه میکنه!

پ.ن۱: قابل توجه دوستانی که فرموده بودند من برای تمسخر توی وبلاگ دکتر روژین کامنت گذاشتم. کامنت آبجی خانم محترم ایشون توی پست پیشو ملاحظه بفرمائید!

پ.ن۲: عسل یه عکس از مرد عنکبوتی در حال زدن تار داشت که خیلی هم دوستش داشت. چندروز پیش دادش به  من و گفت: برای تو، من دیگه نمیخوامش. گفتم: چرا؟ گفت: آخه عماد میگه این طور که انگشتهاشو گرفته علامت شیطان پرستیه!

نظرات 29 + ارسال نظر
واگویه یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 10:25 ق.ظ http://www.rahaey-97.mihanblog.com/

چه مریض هایی دارین
من چن بار سوتی دادم پیش دکتر
امیدوارم وبلاگ نویس نبوده باشه

واقعا
ممنون

miss-myth سه‌شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1397 ساعت 02:47 ب.ظ http://miss-myth.blogfa.com

من ی کنکوریم..مطالبتونو میخونم و لذت میبرم و کلی هم باهاشون میخندم..
در همه ی مراحل زندگیتون موفق باشین همکار

خنده تون مستدام
موفق باشید

مرضی پنج‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1397 ساعت 09:49 ب.ظ http://hard-life.blogfa.com

چقدر دکتر بودن حس خوبیه کاش منم بتونم یه روز این حسه رو تجربه کنم :))
موفق باشین

ممنون
امیدوارم همون طور بشه که به صلاحتونه

مهنا دوشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 06:52 ب.ظ

سلام آقای دکتر من تازه با وبلاگ شما آشنا شدم و راستش وقت نکردم همشو بخونم چند صعحه رو تونستم بخونم که بابد بگم خوشبحالتون به خاطر قلم شیوا و روانتون خیلی خوب مینویسید
اقای دکتر شما پزشک طرح هستید ؟یا طرحتون تموم شده؟و اینکه حقوقتون چقدره ؟چون نوشته بودید روستا یعنی منطقه محروم هستید ، راستش قصد فضولی ندارم فقط مشتاق تحصیل در رشته پزشکی هستم و اینکه آیا شما که پزشک هستید وضع مالیتون خیلی خوبه ؟منظورم از خیلی خوب یعنی بی ام و و سفر هر سال خارج از کشور و......
البته بگم که خیلی تعجب کردم گفتین که گوشی مدل بالای سامسونگ نخریدین....
راستش خواستم واقعیت هارو راجع به پزشکی بدونم
چون گفتم اگه پزشکی بخونم دیگه ازدواج نمیکنم هرچند دوست دارم با کسی که عاشقانه در آینده دوسش داشته باشم و دوستم داشته باشه زندگی کنم ولی گفتم برم پزشکی باید قید همه چیو بزنم
راستی شما خانمتون پزشکه؟؟
یعنی ازدواج پزشک غیر پزشک خیلی مهمه
ممنون میشم علاوه بر جواب سوالات هر چی لازمه هم بهم بگین ممنونم

سلام
طرح من تموم شده و الان استخدام رسمی هستم
بله مناطق محروم هستم
شوخی میکنین دیگه؟ BMW?
من الان یه ال نود دارم
اون درآمدهای نجومی مال فقط چند درصد پزشکهاست گرچه قبول دارم که درآمد من از خیلی ها بیشتره
همسر من پزشک نیست
به نظر من بهتره اول شخصیت کسی رو که میخواین باهاش ازدواج کنین در نظر بگیرین و بعد شغلشو

دلژین شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 11:30 ق.ظ

خیلییی خوب بود
مورد ضربه به سر و قرص سرماخوردگی عااالی :))
نه خسته آقای دکتر

ممنون
شما هم

ونوس جمعه 24 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 12:41 ق.ظ http://calmdreams.blogfa.com

سلام
جالبه نکته سنج هستید
حرف عسلی بامزه بود
میگم ی سوال از برگه آزمایش دارم بپرسم جواب میدید؟؟

سلام
سپاسگزارم
اگه بدونم درخدمتم

پونی جمعه 24 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 12:14 ق.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com/

درود
به روزم با دو تا عکس بهاری

سلام
مزاحم شدم
اما کامنتدونی رو چرا بستین؟

جیک جیکی پنج‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 07:35 ب.ظ http://khoda-ra.blog.ir/

خنده تون مستدام

زیبا پنج‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 04:38 ب.ظ http://roozmaregi40.blogfa.com/

سلام. سال نو با تاخیر مبارک باشه

سلام
ممنون
بر شما هم مبارک

خانم دکتر پنج‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 01:34 ق.ظ http://Dr-R.blogfa.com

قلم زیبایی دارین جناب دکتر ؛ یه کوچولو زودتر اپ کنید منتظر خاطرات جالبتون هستیم .

ممنون
چشم

انه سه‌شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 03:33 ب.ظ http://manopezeshki69.blogsky.com

مثل همیشه عالی

سپاسگزارم

یه دونه شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 01:15 ب.ظ

من فکر کردم اینایی که نوشتید جوکه
بعدا دیدم که دوستان بهتون آقای دکترمیگن
همه مدلی ازدوستان و دیده بودم برا وبلاگ جز پزشک

مخ لسیم

ساناز شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 12:35 ب.ظ http://sanaz2020.blogsky.com

سلام. سال نوتون مبارک. انشالله سالی پر از شادی و موفقیت در انتظارتون باشه.
مورد ۱۲, عجب مادری

سلام
ممنون
و همچنین
واقعا

پونی شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 12:49 ق.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com/

درود
کلا باید اسم پست را می گذاشتید پارادوکس نامه

خلاصه
صد رحمت به شیطان
الان بشر در زمینه شیطنت دست شیطونو بسته
به عسل بگو شیطان ترس نداره
آدمان که باید ازشون حذر کرد

واقعا
چشم

خلیل جمعه 17 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 06:43 ب.ظ http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام،

اگر چه دیر رسیدم، اما سال نو مبارکت باشد. این خاطرات لذت بخش است. با سپاس

سلام
سال نو شما هم مبارک

sevin پنج‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 11:10 ب.ظ

سلام شبتون بخیر .
سال نوتونم مبارک .
ممنون مثل همیشه عالی .

سلام
سال نو شما هم مبارک
ممنون

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 12:07 ب.ظ

ما که امسال سیزده نداشتیم به خاطر عموم... ولی داییم اینا رفته بودن بعد پسر داییم به سر ش ضربه خور ده بود ه مثل اینکه گیج گیج بود مثل مورد پنج ... به ابجیش اینا گفته بود زیارت قبول کی اومدین... من کجام.. با چی اومدم... اصلا تادوروز وضعش اینجوری بوده... اینارو مامانم شب رفت خونه داییم اینا تعریف میکرد ... ماهم دکتر نبردیمش..‌ زنگ زدیم به دخترعمه ام و یکی از آقا یون اقوام که پزشکن گفت نه خوب میشه!!!

خدا رحمتشون کنه
بله البته تا حدود بیست و چهار ساعت باید مراقبشون بود

Maryam.k. پنج‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 12:46 ق.ظ http://dreamlandd.blogsky.com

سلام دکتر
5.حالا یعنی واقعا بیهوش بوده؟

سلام
چه عرض کنم؟

خانم دکتر چهارشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 11:40 ب.ظ

پس میگم برای اطمینان بیشتر دوباره به متخصص مراجعه کنن.
مچکرم و خسته نباشید

سلامت باشید

خانم دکتر چهارشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 11:00 ب.ظ

درود برشما و خسته نباشید ؛
جناب دکتر یکی از دوستان به خاطر درد قلب رفتن پیش پزشک متخصص .، نوار قلبشون نرمال بود و مشکلی نداشت ، تست ورزش هم دادن ،12 دقیقه رو کامل دویدن ولی دکتر گفت شاید به احتمال کم گرفتگی عروق داشته باشن براشون قرصplavixنوشت که دوهفته مصرف کنن ، ایشون سر خود 40 روز روزی یک عدد مصرف کردن و چند روزی میشه مصرفش رو قطع کردن ؛ مرد 33ساله و بیماری خاصی ندارن و دارویی مصرف نمیکنن ، امکان داره بخاطر مصرف زیاد داروی ضد انعقاد مشکلی پیش بیاد براشون؟

سلام خانم دکتر
طبیعتا اگه بیش از حد مصرف نمیکردن که بهتر بود
اما با این شرایط فکر نکنم مشکلی پیش بیاد

شیرین چهارشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 07:13 ب.ظ http://khateraha95.blogfa.com/

سلام باز هم عالی و جالب
همیشه این خاطرات شما منو میخندونه
ممنونم که مینویسید

سلام ممنون
خنده تون مستدام

نیلو چهارشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 03:46 ب.ظ http://nil-nil.blogfa.com

با مورد 11 خیلی خندیدم. آفرین به عسل که انقدر مقیده!

خنده تون مستدام
ممنون

نسیم چهارشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 04:20 ق.ظ http://www.mannevesht73.blogfa.com

سلام
آزمایش PTچیه؟؟

سلام
زمان پروترومبین
نشان دهنده زمان لازم برای انعقاد خون
معمولا برای افرادی که وارفارین میخورن درخواست میشه

طیبه سه‌شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 09:23 ب.ظ http://almasezendegi.mihanblog.com

الهی عسل
این عسل ها و نیکان عسلی ها کلا زود تحت تاثیر قرار می گیرن
ایشالا سالم باشند.

سپاسگزارم
واقعا

طیبه سه‌شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 09:22 ب.ظ http://almasezendegi.mihanblog.com

خوش به سعادت ۷
غیر از سرماخوردگی هیچ قرصی نخورده تا به حال و احتمالا نمی شناسه
الهی همینطور سالم زندگی کنه بدون نیاز به دارو

آمین

طیبه سه‌شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 09:20 ب.ظ

مورد سه رو راهنمایی کردین به یه دکتر زنان یا غدد یا ماموگرافی....البته که خودم هم سردرنمیارم کجا باید بره ولی حتما درد داشته دیگه

فرستادم پیش مامای مرکز

طیبه سه‌شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 09:18 ب.ظ

من بچه ام هرچی بذارم برای مدرسه نمی خوره
ببرمش دکتر؟؟دکتر نمیره تو وبلاگش بنویسه؟؟اخه بچه است دیگه همون لحظه یه جوابی میده الکی که خودش رو راحت کنه
خب مجبورم بذارم تو مدرسه بخوره چون با ما میره صبح زود.ماهم میریم اداره و اونجا مادر مدرسه بهش صبحانه میده
البته میگه بچه های دیگه سیم ثانیه می خورن فقط نیکان حاضر نیست هیچی بخوره

خیلی از بچه‌ها همین طورن
کم کم بهتر میشه
همه دکترها که مثل من نیستن از حرف مریضها سوئ استفاده کنن!

حسنا سه‌شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 06:53 ب.ظ http://chemiophile.mihanblog.com

مورد ۵ رو واقعا درک میکنم، منم یه بار سرم ضربه خورد، خب منکه هیچی یادم نمیاد که بیهوش شدم یا نشدم، اونیم که آورده بود رسونده بودم خونمون نگفته بود که بیهوش شدم یا نه. کلا هم اون بازه‌ی شاید یکساعت بعد از ضربه خوردن که کلا سر سوزنیش تو ذهنم نیست بماند، اتفاقات کوتاه مدت چند روز پیشش هم یادم نبوده؛ در حدی که اومدم خونه به مامانم گفتم چرا وسایلا رو جمع کردین؟ یادم نبوده داریم اسباب کشی میکنیم :/

عجب

خانم دکتر سه‌شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 05:03 ب.ظ http://doctor-97.blogfa.com

خاطرات جالبی دارین اقای دکتر .
موفق و مستدام باشید .

سپاسگزارم
و همچنین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد