جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

دکتر خوش تیپ!

سلام

طبق قانون نانوشته این وبلاگ نمیخواستم بیشتر از سه پست خاطرات پشت سر هم بگذارم اما هرچقدر فکر کردم‌ مورد به درد بخوری هم برای نوشتن پیدا نکردم. پس اگه خوشتون نیومد پیشاپیش شرمنده:

توی شهرستان ما یه درمونگاه شبانه روزی هست که بارها در شیفت صبح به اونجا رفتم و هربار حدود صد مریض دیدم، اما هربار می شنیدم که شیفت های عصر و شب این درمونگاه دو حالت کاملا مختلف داره: غلغله در ماههایی که عشایر اونجا چادر میزنن و به شدت خلوت در سایر ماه های سال. اما هیچوقت فرصت نشده بود که در ماههای خلوت اونجا شیفت بدم و درواقع به ندرت اونجا شیفت داده بودم چون اون درمونگاه چند پزشک مخصوص به خودش داشت که اصلا برای همونجا با شبکه قرارداد بسته بودند. تا این که یه روز خانم 《ر》 (مسئول امور درمان شبکه) توی یکی از همون ماه ها بهم زنگ زد و گفت: شیفت فردا صبح درمونگاه.... خالی مونده، میتونین برین؟ گفتم: مشکلی نیست اما من فردا شیفت عصر و شب یه درمونگاه دیگه ام و به موقع به اونجا نمیرسم. چند دقیقه بعد خانم 《ر》 دوباره زنگ زد و گفت: شیفت عصر و شبتو هم گذاشتم همون جا! کلی ذوق کردم. به هر حال شیفتش هر طور بود خلوت تر از شیفت درمونگاهی بود که طبق برنامه اونجا شیفت بودم.

صبح زود بیدار شدم و راهی درمونگاه شدم، همون طور که قبلا هم تجربه کرده بودم شیفت صبح غلغله بود. حوالی ظهر بود و همچنان چندین مریض پشت در ایستاده بودند که در باز شد و خانم 《ر》 وارد شد و گفت برای بازدید اومده. بعد یه نگاه به مریضهای منتظر کرد و گفت: خب مگه مجبورین که همه تون صبح بیایین؟ بعضی تون هم بعدازظهر بیایین.‌ وقتی که خانم 《ر》 رفت بیرون یکی از مریضها گفت: این دیگه کی بود؟ میخواد گولمون بزنه که صبحها که ویزیتمون با پزشک خانواده پونصد تومنه نیاییم اون وقت عصر که سه هزار و خرده ای باید پول بدیم بیائیم!

شیفت صبح تموم شد و همون طور که حدس می زدم‌ درمونگاه یکدفعه خلوت شد. رفتم توی اتاق استراحت؛ هر از چندگاهی یه مریض می اومد. اکثرا از افرادی که دفترچه شون روستایی نبود و حق ویزیتشون توی صبح و عصر و شب تغییری نداشت. 

مسئول پذیرش که یه دختر مجرد بود بهم گفت: پول خرد ندارم شما دارین تا به جاش بهتون اسکناس بدم؟ توی کیفمو نگاه کردم و دوهزار تومن پول خرد پیدا کردم و بهش دادم. مریض که رفت گفتم: اسکناسو بده، گفت: آخه دوهزار تومن برای شما پوله که میخواین بگیرین؟! دوهزار تومن پولی نبود اما این که بخوان سر آدم کلاه بگذارن حرص آدمو درمیاره.

کم کم شب شد و هوا تاریک و تعداد مریض ها کم تر و کم تر. ساعت ده شب بود و من توی اتاق استراحت درحال تماشای تلویزیون بودم که در زدند. در رو که باز کردم مسئول پذیرش با یه لیوان پر از دوغ محلی پشت در ایستاده بود. تشکر کردم، دوغو خوردم و لیوانو پس دادم. بعد برگشتم توی اتاق استراحت و نشستم روی تخت. تا حدود پنج دقیقه بعد تلویزیون می دیدم و دیگه چیزی نفهمیدم! چشمهامو که باز کردم دیدم برنامه تلویزیون عوض شده. یه نگاه به ساعت کردم و دیدم ساعت دو صبحه! میدونستم اینجا خلوته اما باورم نمیشد که توی این چهار ساعت اصلا مریض نیومده باشه. از اتاق استراحت بیرون اومدم؛ چراغها خاموش بود و پرنده پر نمی زد. میخواستم برگردم توی اتاق اما از وسط راه برگشتم، رفتم سراغ میز پذیرش، کشو رو باز کردم و یه اسکناس دوهزار تومنی برداشتم و برگشتم توی اتاق استراحت. بگذار فکر کنه سرم کلاه گذاشته! بعد هم رفتم و تا صبح خوابیدم، اتفاقی که توی شیفت ها به ندرت رخ میده تازه میفهمیدم وقتی می گفتند عشایر که میرن اونجا میشه هتل یعنی چی. داشتم صبحانه میخوردم که خانم 《ر》 زنگ زد و فهمیدم تا ظهر باید همون جا بمونم! روپوش پوشیدم و رفتم بیرون که دیدم چند نفر پشت در مطب منتظرم هستند. داشتم میرفتم توی مطب که خانم مسئول پذیرش که داشت میرفت خونه سرشو آورد جلو و آروم دم گوشم گفت: دکتر! توی خواب خیلی خوش تیپ تری ها! و بعد هم رفت. بعدا چند بار دیگه دیدمش ولی هیچ وقت نگفت که واقعا اومده بود توی اتاق استراحت یا نه؟

پ.ن۱: قبول دارم که بیمزه بود!

پ.ن۲: همین الان که دارم اینهارو مینویسم مادر گرامی توی اتاق عمله به خاطر سنگ کیسه صفرا و کیست لوزالمعده. بالاخره باید یه طوری وقتو گذروند و اضطرابو کم کرد.

پ.ن۳: گوشیو از تعمیر گرفتم. فعلا که مشکلی نداره. 

پ.ن۴: بالاخره اون زمین به اسممون شد. فروشنده در لحظه آخر هم تلاششو کرد تا زمینو پس بگیره و دویست میلیون روی پولمون بهمون بده که قبول نکردیم. به زودی باید خرابش کنیم درحالی که هنوز روی نقشه به توافق نهایی نرسیدیم!

پ.ن۵: بعد از مدتها با ایرمان گرامی صحبت میکردم که فهمیدم توی تلگرام کانال درست کرده و آدرسشو هم توی وبلاگش گذاشته. خوندنشو به علاقمندان وبلاگشون توصیه میکنم. 

پ.ن۶: عسلو بردم پارک. اونجا با یه دختر بازی میکنه که دختره میگه: من امسال میرم پیش دبستانی. عسل میگه: تازه میری پیش دبستانی؟ من که دیگه فارغ التحصیل شدم ازش!

نظرات 55 + ارسال نظر
معلوم الحال جمعه 21 شهریور‌ماه سال 1399 ساعت 12:44 ب.ظ http://daneshjoyezaban.mihanblog.com/

باورم نمیشه بخاطر 3000 تومن اینجوری ملت هجوم بیارن و خودشون رو خسته کنن. البته تاریخ پست مال سال 97ه ولی بازم بنظرم عجیبه. یعنی چون ویزیت 500 تومنیه هر روز میان؟

فکر نمیکردم از دکترام بتونن بِکَنَن امان از اینایی که پول خورد میگیرن و باقیش رو نمیدن

دقیقا
قبول دارم که وضعیت اقتصادی مردم خوب نیست اما این دیگه زیاده رویه
نگذاشتم بکنه دیگه

دکتر محیصا پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 08:01 ب.ظ http://drmahisa.blog.ir

چه حس بدی یه جور عدم امنیت به آدم میده ... حتی اگر ازتون تعریف کرده ترسناکه

دقیقا

ابانا سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 10:25 ق.ظ http://med84.blogfa.com

فک کردم دیده بوده ک شما اومدین دو هزاری رو برداشتین! الان میفهمم پس من حق دارم ک سه ساله دلم با اون مریضم صاف نشده که فاصله دوتا شهرو ک قیمتش ۱۰تومن بود ازم ۳۰ تومن گرفت به این بهانه ک من تنها مسافرش بودم و شما دکترا ک این پولا براتون پول نیس!!! ( ازین ناراحت بودم ک اولش باهام طی نکرد و بهم نگفت ک فقط تو مسافرمی! و خیلی هم خانم دکتر خانم دکتر راه انداخت ک من فک کردم داره احترام میداره.. این پوله پول نیس منم ازین پولا زیاد دادم ولی سر ادمو کلاه میدارن ادم ناراحت میشه)

کاملا حق با شماست

پژمان دوشنبه 25 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 09:30 ق.ظ http://chashmanman.mihanblog.com/

میدونم دختر بود رضا جان. خدا هم بچه هات رو زیاد کنه هم مادر بچه هات رو

اوه اوه خیلی جناییش کردی!

شیرین یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 01:01 ب.ظ http://ندارم

اوااااااااااا!!!!؟
ادبیات راست میگه ها
این درصدارو من چرا اینطوری نوشتم؟؟؟
منظورم 98 درصد بود عزیزم
آفرررین به این دقت
دکترجان منم فقط همونجا بودم ولی بالاخره میبینیم میشنویم تو درمانگاه ها وبیمارستانا چه خبره! درسته!؟

حق با شماست

پژمان یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 09:04 ق.ظ http://chashmanman.mihanblog.com/

سلام دکتر جان
ببخشید هر طور می خوام مثبت فکر کنم نمیشه. دوغ، بیهوشی و ... وای وای وای. اگر فردا روزی خدا بچه هات رو زیاد کرد بدونید مقصر این دوغ لعنتی بوده.

سلام
حق دارین
دختر بودا!

Atena شنبه 23 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 10:11 ب.ظ

سلام چراپست جدید نمیذارید

ساناز شنبه 23 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 12:57 ب.ظ http://sanaz2020.blogsky.com

سلام
انشالله مادرگرامیتون به سلامت باشند.

سلام
خیلی بهترند
ممنون از لطف شما

صاد جمعه 22 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 06:47 ب.ظ http://sawdane.blog.ir

زنده باد :)

ولی دکتر هر سری من اومدم وبلاگ شما یا داشتین گوشیتون رو میبردین تعمیرگاه یا کامپیوتر رو یا بالعکس در شرف تحویلشون ازونجا بودین!

پ.ن: از دایره ی انصاف خارج نشم ولی حالا اونقدام نبوده :/


حق با شماست امیدوارم این مشکل کمتر بشه

فریبا جمعه 22 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 12:05 ب.ظ http://mehr-faraz.blogfa.com

قشنگ بود حقتونو برداشتید ! و حرف عسل معرکه


خوشتیپ خوشتیپه خواب و بیدار فرقی نداره

مهم چراغیه که داده شده!!!

ممنون از لطف شما
چراغ؟ همون لامپو میگین؟!

ی د ادبیات چهارشنبه 20 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 11:48 ق.ظ

شیرین جان، 90 درصد که معلوم الحالند. دو درصد هم که کاملاً پاک و سرسنگین، 8 درصد بقیه چطورند؟

آوا یکشنبه 17 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 01:51 ب.ظ

سلام دکتر
اومده دو تومنو پس گرفته

سلام

یعنی خنده دار ترین کامنتی بود که برای این پست گذاشته بودند

شیرین یکشنبه 17 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 11:18 ق.ظ http://ندارم

سلام دکترجان
نمیدونم چجوریه که بچه های بهداشت ودرمان (منظورم کادرپرستاری و پزشکی وپیراپزشکی..) شیطونتراز ارگانهای دیگن
شایدبخاطراینکه که مدت زمان بیشتریو کنارهمن بخاطر شیفتایی که دارن.
یجورایی بی پروایی تورفتارشون دیده میشه 90 درصدشون که اینطورین. کاریم نداشته باشی بهت کاردارن!!!
حالا به کسی برنخوره من خودم13 سال بیمارستان علی اصغر بودم
من واونایی که اینطوری نبودیم جزاون 2درصدیم

سلام
من با پرسنل جاهای دیگه حشر و نشر نداشتم پس نمیتونم مقایسه کنم اما زندگی شبانه روزی کنار هم میتونه افرادو مثل یه خانواده به هم نزدیک کنه

مینا یکشنبه 17 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 09:46 ق.ظ http://searchofsmile.blog.ir

باز ادرس وبمو غلط نوشتم!
دکی نمیدونی چرا باید بری پزشک قانونی؟ بعد از خوردن دوغ خوابتون برده تو خوابم خوش تیپ ترین یاد فیلم روسای ترسناک افتادم که خانم دکتره مریضاشو رو یونیت بیهوش میکرد و بعد حالا از ما گفتن

اشکالی نداره
فیلمو ندیدم پس نظری ندارم

همون خواننده قدیمی ولی نام کاربری فراموش کرده یکشنبه 17 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 09:17 ق.ظ

درمورد موارد مثبت دار.... چون اینروزا دندون درد دارم یاد یه موضوعی افتادم.... چهارده پونزده سالم بود دندون درد بدی داشتم...مامان من کلا باهرنوع مسکن خوردن مخالف بود... ولی خب درددندون کشنده هست .... اینو درحالی دارم مینویسم که دندون عصب کشی شدم ابسه کرده پدرمو دراورده ... بگذریم...خب یه داروی قدیمی داشت مامانم گفت مال دندون درده دکتر به بابات داده بوده.باورکنید نمیدونم مال چندسال پیش بود


اما درمورد وحشتناک بودن دندون درد موافقم

آرزو یکشنبه 17 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 08:49 ق.ظ

بسیار هم عالی
پس به سلامتی دارید وارد فاز دوم ساخت خونه میشید.
امیدوارم به خوبی پیش بره.
ای جانم عسل جون. یاد پسر خودم افتادم کلاس اولش رو که تموم کرد گفت من که همه حروف الفبا رو یاد گرفتم چرا بازم باید برم مدرسه؟

سلامت باشید
ممنون
عجب

مهربان یکشنبه 17 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 08:29 ق.ظ http://daneshjoyepezeshki.mihanblog.com

سلام
واسه من معمولا چیزی نمیارن . هیشکی دوسم نداره ....وقتی یه کم خلوت میشه میرم پیش منشی یا پرستارامون میگم بچه ها چی دارین بخوریم معمولا هم تو اورژانس یکی از پرسنلمون بارداره و کیفش مملو از خوراکی
مدیونین فکر کنین که من به خوراکیای زن باردار رحم میکنم

سلام
پس باز هم بیشتر از من غنیمت به دست میارین

فامس شنبه 16 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 04:30 ب.ظ

دکتر بنویسید خانم مسئول پذیرش گفته بهتون.. خانم رررررر بنده خدا به این خوبی.. خیلی گله.... جسارت می کنم ولی بعد صددفعه گفتم قبل از انجام کاری فکر کنید....

چشم

فامس شنبه 16 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 04:27 ب.ظ

خودشون دقیقا کجان؟؟؟ آدرس بدین بیایم منزل مستقیم از خودشون بپرسم....

الان کنار من نشسته!

همون خواننده قدیمی ولی نام کاربری فراموش کرده شنبه 16 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 03:53 ب.ظ

سلام اقای دکتر...نمیشه بجای اینجا!!!!اینستاگرام مطلب بذارین؟اونجا نظردادن و دیدن پاسختون به هر نظر راحت تره.

سلام
اینستا هم که قراره فیلتر بشه
ضمن اینکه من اصلا اینستا ندارم!

فامس شنبه 16 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 11:20 ق.ظ

سلام... دکتر رفتم یه سر زدم به وبلاگ خانم تون البته می دونم دیگه نمی نویسن... بعد توی یکی از پست تا شون نوشته اگه عکس من و همسرم که شما باشین رو بخواین ببینین لاین و فیسبوک. آدرسش کجاست.... ؟؟!!

سلام
از خودشون بپرسین

نیلو جمعه 15 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 11:57 ب.ظ http://nil-nil.blogfa.com

امیدوارم حال مادر هرچه زودتر خوب بشه.
اینکه دوهزارتومان رو از کشو برداشتین خوشمان آمد
موافقم گاهی بعضی ها توی خواب قشنگ ترن و حتی خوش تیپ تر
عسل رو بگو که فارغ التحصیل شد رفت

ممنون مرخص شدن
ما اینیم دیگه!
نمیدونم تا حالا خودمو توی خواب ندیدم!
واقعا

Samaneh جمعه 15 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 07:52 ب.ظ http://mylovelylife.blog.ir

هر وقت میام میبینم نوشتین ؛
اول میام ته ته پست دنبال پینوشت عسلی میگردم بعد مجدد پست رو میخونم

شما لطف دارین

دختر خرداد جمعه 15 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 06:49 ب.ظ http://talatomdarya.blogfa.com

هیچی
سپاس

خواهش

مینا جمعه 15 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 10:14 ق.ظ http://searchofsmile.blog.com

خانم ر مجرده؟.
خب بیچاره دلش شوهر خوش تیپ دکتر میخواد..
نمیدونم اگر برید پزشک قانونی معلوم میشه اتفاقی براتون افتاده یا نه؟.
خدا به مادرتون سلامتی بده...
آدم کافیه بره به یه دکتر سلام کنه اون وقت حداقل چهار پنج سالی باید تاوان پس بده! من بینوا پارسال یه آزمایش دادم الان هنوز دارم دکتر میرم
عسل کوشولو فارغ التحصیل شده خب

وا چه ربطی به خانم ر داره؟!
پزشکی قانونی؟ مگه چکارم ممکنه کرده باشه؟!
وبلاگتون کار نمیکنه؟

هانیه پنج‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 10:07 ب.ظ http://khodamylove.blog.ir

مگه خانم ر بهتون نگفته تو خواب خوش تیپ ترید؟
خانمی که به یه مرد بگه تو خواب خوش تیپ ترید از شیطان هم ترسناک تره

نه
اون نگفت که بنده خدا

خلیل پنج‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 08:16 ب.ظ http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام،

چه جوری آمده تو اطاقت که نفهمیدی دکتر؟ مواظب باش/

سلام
آخرش نفهمیدم واقعا اومده بود یا شوخی میکرد

پونی پنج‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 07:37 ب.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com/

به امید شفای همه بیماران و مادر عزیز شما
دکتر ، خیلی گیر میدن بهتون ها
حسودیم شد

آمین
خوش تیپی دردسر داره دیگه!

ویرا بانو چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 10:58 ب.ظ

سلاااااااااااااام
آقا مهم نیست اومده تو اتاق یا نه مسئله خوش تیپی شماست
ای جان عسل

سلام

ممنون

نسیم چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 09:06 ب.ظ http://www.mannevesht73.blogfa.com

سلام چه هیز بود این خانم ر اومده دید زده شما رو ایشه
امیدوارم عمل مامان موفقیت آمیز بوده باشه

سلام
هنوز مطمئن نیستم که اومده باشه
ممنون بله مرخص شدن

ی د ادبیات چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 03:27 ب.ظ

الات تیرماهه یعنی تولدتونه؟ تولّدتون مبارک. گل گل گل دست دست دست

با اجازه تون
ممنون

آنا چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 03:25 ب.ظ

دختره حالش خوش نبوده....

ظاهرا

هانیه چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 03:05 ب.ظ http://khodamylove.blog.ir

درمانگاه ما هم 3500 ویزیت هست بعد هم از طریق اس ام اس میگند به پزشک امتیاز بدید:)
میگم خانم ر خیلی ترسناکه دیگه اونجا نرید یا یه آبدارچی آقا بگذارند:)
ایشا الله مادرتون هم بهتر بشوند

خانم ر ترسناکه؟
وا چرا؟
ممنون

یادم نیس قبلنا با چه اسمی میامدم چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 02:56 ب.ظ

Z_Atta 95:
زنه انگل داشته میره دکتر،

دکتر شروع میکنه به گفتن علایم،




زنه میبینه همش درسته با هیجان میگه:
همه چیز دقیقا خودشه ، بمیری دکتر انگار خودت اونجایی

این همون جوکه بود؟
نه از خاطرات من نیست خوشبختانه!

نمیدونم قبلنا باچه اسمی کامنت میذاشتم چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 02:48 ب.ظ

سلام اقای دکتر.قبلنا خواننده پروپاقرص وبلاگتون بودم.قبل ازدواجم یعنی.بعدش باوجود بچه نشد بیام.یه جکی خوندم امروز باعث شد یاد اینجابیافتم بدوستم گفتم بعید نیست از خاطرات شما کپی شده باشه چون مورد داره بیان نمیکنمش

سلام
خوش اومدین
خصوصی میگفتین

[ بدون نام ] چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 02:23 ب.ظ

شما که رو دست بعضی از اصفهونیا زدید!!!!!
خدا انشالله مادرتون رو شفابده!!
یعنی دلم می خواد زنده باشم و شوهر عسل خانم رو ببینم!!!!

از چه نظر؟
یعنی عکسشو بگذارم اینجا؟

[ بدون نام ] چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 12:26 ب.ظ http://nanehadi.blogsky.com

اون دو هزار تومنی رو خوب کردید گرفتید.شما بگو ۲۰۰ تومن.حساب حساب کاکا برادر.شاید من بخوام ده برابرش رو ببخشم.اما اون جا جاش نیست.فارغ التحصیلی عسل مبارک.فارغ التحصیلی خوبه.حتی اگه پیش دبستانی باشه.انشالله که مادر هم سلامت هستن.خیلی ممنون که هنوز در وبلاگ مینویسید.

دقیقا
ممنونم
ممنون از لطف شما

[ بدون نام ] چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 07:34 ق.ظ

سلام امیدوارم حال مادرتون خوب باشه.واقعا من اصلا رفتارهایی مثل رفتارهای این خانم پذیرش رو درک نمیکنم.واقعا با این رفتاراشون شخصیت بقیه خانمها رو هم پیش اقایون از بین می برن.

سلام
ممنون از لطف شما
واقعا
البته بعضی از آقایون هم....

فامس چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 04:25 ق.ظ

متولد تیر .. نمی دونم متولد کدوم روز ولی تولدتون مبارک‌ . هرچی فکر می کنم دوغ مشکل داره. بعدم اگه دوربین بود خوب میشد فهمید.. اما اما شما بدون اجازه دست توی کشو کردین و پول برداشتین البته حق تون بود اما اگه دوربین داشت بعد زیر سوال می رفتین تا می یومدین اثبات کنین ۲۰۰۰ تومن حق خودم بود که برداشتم پوست سر تون کنده می شد. حالا الان باید ناراحت بود چرا نداره یا خوشحال مسئله این است بودن یا نبودن دوربین??

ممنون
راست میگین بهش فکر نکرده بودم

دختر خرداد چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 01:36 ق.ظ http://talatomdarya.blogfa.com

سلام ممنون از نظرتون میدونم سودی نداره
ولی دست خودم نیست....
ممنون سرزدید

سلام
چه عرض کنم؟

Atena چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 12:49 ق.ظ

سلام *ببخشیدیه سوال:مگه معمولانباید چایی و…بیارن؟حالاچرادوغ!!! وااای چه بامزه است عسل جون*انشاءلله مامانتون همیشه سالم و تندرست باشن* راستی یه سوال دیگه(تازه یادم اومد)توی این درومونگاه وقتی مریض نیادلامپ هاروخاموش میکنن!عجب!!!

سلام
نه پیش از اون برام دوغ آورده بودن نه بعد از اون!
ممنون
بهترن خوشبختانه
ظاهرا مطمئن بودن مریض نمیاد!

Maryam.k. سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 11:11 ب.ظ http://dreamlandd.blogsky.com

سلام
عجبااااا چه کیسای با شما برخورد دارن...چرا بدون اجازه امدن تو اتاق شما اخه حداقل یه چیزی بهش میگفتین
بسلامتییی مبارک باشه ایشالا تو خونه جدید اتفاقای خوب و شاد باشه براتون فقط...
ای جیگر خانمه فارغ التحصیلوووو بخورمممم

سلام
مسئله اینه که آخرش نفهمیدم واقعا اومده بود یا شوخی میکرد!
ممنون
باز هم ممنون

ی د ادبیات سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 11:10 ب.ظ

واقعاً خدا را شکر که شغل ما تفکیک جنسیته، و به خدا پناه می برم از شرّ چنین زنهایی....

مسئله فقط تفکیک جنسیتی نیست
من همکاران خانم زیادی دارم که اکثریت مطلق اونها بسیار باشخصیت هستند

فامس سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 09:50 ب.ظ

سلام‌ فقط تو خواب خوشتیپد!! خب شما متوجه اومدن نشدین.. نکن توی دوغ چیزی بوده. اتفاقا خاطره بامزه ای بود... انشالله خدا مادرتون رو حفظ کنه.. گوشی بالاخره امد. خونه مبارک... دکتر در مونگاه دوربین داره؟بعد ببخشید متو لد کدوم ماهین؟اگه خواستین جواب بدین...

سلام
اینو باید از بقیه بپرسین!
چه عرض کنم؟
ممنون از لطف شما
نه دوربین نداره متاسفانه
تیر

دختر خرداد سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 08:55 ب.ظ http://talatomdarya.blogfa.com

سلام امیدوارم که حال مادرتون خوب شده باشه...
چه دختر نازی دارید خواهر منم همسن دختر شماست
امسال از پیش دبستاتی فارق التحصیل میشد
البته به دلیل مشکلاتی تازه امسال میره پیش1

سلام
ممنون بله بهترن
خدا حفظشون کنه

ی سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 08:13 ب.ظ

دکتر جان هر چی هست زیر سر اون دوغه بوده

چقدر سریع هم دوغ ُ جلوش خوردی و همونجا لیوان را تحویل دادی

دوهزارتومنی نکته گمراه کننده بوده کلاه اصلی با دوغ رفته سرت

ای دکترِ دوغ دوست


دو غ میخوام

با ترشیده

مادر ها عشق و امیدن وقتی خوبن همه چی خوبه برای مادرعزیزتون تندرستی آرزو میکنم

جقدر دلم برای مادرم تنگ شد ناکهان

احتمالا
ترشیده؟ از همون ترشیده های پست قبل؟!
واقعا

Sevin سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 07:05 ب.ظ

خدا شفا بده مسئول پذیرشو
زمینتونم مبارک انشالله به سلامتی میسازین و ساکن میشین

آمین
ممنون

Sevin سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 07:01 ب.ظ

سلام و خسته نباشین .
منم باید بگم اینا دیگه کین از خوابشون میزنن به خاطر ۳۰۰۰ تومن؟ والا ترکیه فقط ویزیت پزشک ۲۶۰ لیر هست اونم واس سرماخوردگی ساده تا صدجور آزمایش ننویسن ول کن نیستن الان که دارم فکر میکنم شاخ دراوردم یعنی واقعا تو ایران همچین آدمهایی هنوز هم هست ؟
انشالله مادرتون هر چه زودتر سلامتیشو بدست میاره
عسل»»»»»»❤️

سلام
البته مشکلات اقتصادی هم شدیده اما به قول شما برای سه هزار تومن؟ (گرچه خودم از دو هزار تومن هم نگذشتم!)
ممنون از لطف شما

AE سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 05:49 ب.ظ

سلام
کاری به با مزه بودن یا بی مزه بودن پست ندارم ولی هر بار که این چند وقت پست هارو میخونم، بیشتر به این نتیجه میرسم که این جامعه چقدر رو به تباهی رفته و به گند کشیده شده...
البته نمیدونم شاید قبلا هم وضع این بوده ولی الان آدم بیشتر از این جور اتفاقا میشنوه
در هرصورت افسوس واقعا افسوس

سلام
یه اعتراف ضمنی به بی مزه بودن پست!
حق با شماست متاسفانه

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 04:57 ب.ظ

دکتر جان سلام
فک کنم دوغش خواب آور بوده و احتمالا بهتون تو خواب .... شده .
محض احتیاط یک پزشک قانونی برید

سلام
یعنی دختره ..... لا اله الا الله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد