جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (۱۹۴)

سلام 

۱. نسخه قبلی مرده رو توی دفترچه اش نگاه کردم و گفتم: داروی اعصاب هم میخورین؟ گفت: نه گفتم: آخه توی نسخه قبلی تون هست. گفت: آهان، اونو میگین؟ اونو که از بچگی میخورم!

۲. ساعت یک صبح یه پیرمرد بدحالو آوردند و گفتند: ما اینجا مسافریم حالا اینجا حالش بد شده. دوتا سرم و چندتا آمپول و .... بهش دادیم تا این که بالاخره حدود ساعت دو بهتر شد و بردنش. داشتم میرفتم طرف اتاق استراحت که دیدم صدای قهقهه از اتاق تزریقات میاد. رفتم توی اتاق تزریقات و به خانم مسئول تزریقات گفتم: چیه؟ یه کاغذ نشونم داد که روش یه آدرس و شماره تلفن از شهر ..... نوشته بود و گفت: همراه های این مریض اینو بهم دادند و گفتند: شرمنده حالش بد بود هول شدیم پول نیاوردیم حالا هروقت اومدین ...... تشریف بیارین تا جبران کنیم!

۳. وسط دیدن مریضها مرده اومد توی مطب و گفت: مادرم سرش گیج میره پاشو بریم خونه مون فشارشو بگیر!

۴. نسخه مرده رو که نوشتم گفت: چرک خشک کن هم نوشتی؟ گفتم: بله گفت: خطش بزن آموکسی بنویس فقط همون بهم میفته!

۵. (۱۶+) صبح روز شنبه توی یه مرکز شبانه روزی بودم. چندین نفر اومدن و گفتند: برامون آزمایش حاملگی بنویس. بعد که خلوت تر شد از مسئول آزمایشگاه پرسیدم: اینجا همیشه اینطوریه؟ گفت: صبح شنبه هر هفته. میان ببینن توی ش.ب ج.م.ع.ه حامله شدن یا نه؟!

۶. خانمه بچه شو به خاطر اسهال آورده بود. گفتم: شکمش روزی چندبار کار میکنه؟ گفت: هر چهار پنج دقیقه شکمش هفت بار کار میکنه!

۷. مرده رفت داروخونه داروشو بگیره و صداش بلند شد که: یعنی چی که این دارو آزاده؟ من دارم حق بیمه میدم. حالا باز اگه یه داروی خوبی نوشته بود یه چیزی!

۸. به مرده گفتم: اشتهاتون خوبه؟ خانمش گفت: اصلا، امروز غذای مورد علاقه شو براش درست کردم غذا رو با دو سوم یه نون بیشتر نتونست بخوره!

۹. به پیرزنه گفتم: درد پاتون با راه رفتن بیشتر میشه؟ گفت: یعنی میگی دیگه راه هم نرم؟!

۱۰. مرده با آبریزش بینی اومده بود. داشتم ازش شرح حال میگرفتم که گفت: فکر کنم معده ام هم ناراحته. گفتم: چرا؟ گفت: آخه توی سر که این همه آب نیست که از بینی من میاد حتما از معده ام داره میاد!

۱۱. پیرزنه چند بسته قرص مختلف گذاشت روی میز که توی هر کدوم فقط یه دونه قرص بود و گفت: اینها رو برام بنویس. گذاشتم یه دونه از هر کدوم بمونه تا بفهمی اسمشون چیه!

۱۲. (۱۴+) برای یه پسر هجده ساله آزمایش نوشتم. پسره که از مطب رفت بیرون پدرش برگشت پیشم و گفت: یه آزمایش ایدز هم براش بنویس، من به این پسر شک دارم!

پ.ن۱: مدتیه که تعداد سوژه‌هایی که میاد پیشم به شدت کم شده. نمیدونم چرا. این وبلاگ هم که عملا به همین حرفهای بیماران محترم وابسته است!

پ.ن۲: یعنی نشد من بخوام یه کاری انجام بدم و راحت انجام بشه(اینو فقط برای این مینویسم که بعدها یادم بیفته چی شده و قرار نیست توضیح بیشتری بدم!)

پ.ن۳: از وقتی گوشی رو از تعمیر گرفتم موقع دویدن سرعتمو اشتباه نشون میده. یه پیام به قسمت پشتیبانی گوشی فرستادم که جواب اومد ببرش نمایندگی تا سنسورشو عوض کنن. بردم نمایندگی که گفت: من حرفی ندارم اما سنسورش دویست هزار تومن میشه! به نظر شما سرعت این قدر می ارزه؟!

پ.ن۴: عماد مدتی کلاس شطرنج میرفت. یه روز توی خیابون بودیم که رسیدیم به یه کلاس شطرنج دیگه. گفت: منو میبری اینجا؟ گفتم: تو که داری جای دیگه میری کلاس. گفت: استادمون خیلی ازم تعریف میکنه حالا میخوام برم اینجا با استادشون مبارزه کنم! (این هم برای دوستانی که سراغ عمادو می گرفتند)

نظرات 45 + ارسال نظر
واگویه چهارشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 06:14 ب.ظ http://www.rahaey-97.mihanblog.com/

سلام آقای دکتر..کجایین؟
نمی نویسین؟
میدونستین که منتظر پست جدیدتون و سوتی ها مریض ها بخصوص بندهای مثبتشم؟

سلام
درخدمتم

خلیل دوشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 10:31 ب.ظ http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام

نگران کمبود موضوع نباش دکتر. همین هایی که هستند خوبند. یک جامعه شناسی خودمانی اند. دستت درد نکنه. موفق باشی هم در پزشکی هم در نوشتن /

سلام
چشم
مخ لسیم

بی مار دوشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 10:05 ب.ظ

سلام
مورد 3 که خیلی خوب بود، دمش گرم پسره
که اینقدر هوای مادرشو داره
درضمن منو یاد پزشک دهکده انداخت
توی غرب وحشی وقتی میرفتن پیش پزشک، بدو بدو میرفت بالا سر بیمار

مورد 6 هم خیلی خنده دار بود :))))

فقط یه سوال
شما بیمار منطقی و نرمال هم دارید؟
منظورم بیماریه که خیلی خوب و عالی برخورد کنه و همه چیز اوکی باشه
آخه من همش تصور میکنم کل ملت ایران تعطیلن با خوندن این خاطرات

سلام
ممنون از لطف شما
بله روزی یکی دوتا بیمار مورد دار داریم فقط

Maryam.k. دوشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 11:44 ق.ظ http://dreamlandd.blogsky.com

سلام دکتر
خوبین؟خبری نیست پست جدید نمیذارین؟

سلام
عرض میکنم

فامس دوشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 10:55 ق.ظ

سلام دکتر یادتون توی یکی از پستا در باره ی ریزش مو اینا صحبت کردم... رفتم آزمایش دادم.. هیچ مشکلی از لحاظ تیرویید اینا نداشتم فقط بهم گفتن یکی از آنزیم های کبدی به اسم sgot بالاست.. برا من روی ۶۱ بود sgot ....وگرنه هیچ مشکلی ندارید و آزمایش رو یه چند وقت دیگه تکرار کنید.. حالا سوال پیش میاد این آنزیم چیه حالا خطری هم داره یانه نیاز به تکرار هست؟؟ ممنونم

سلام
اگه فقط همون یکی بالاست مشکل خاصی نیست
شاید غذا یا داروی خاصی خوردین

ساناز دوشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 09:24 ق.ظ www.sanaz2020.blogsky.comhttp://sanaz2020.blogsky.com

سلام.
مطالب مثل همیشه جالب و خوندنی بودن.
خسته نباشید.

سلام
ممنون

طیبه یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 11:39 ق.ظ

نبودتون به خوشی و مسافرت باشه ایشالا

نیست متاسفانه

مینو جمعه 5 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 04:22 ب.ظ http://milad321.blogfa.com

مثل همیشه عالی بود

سپاس

نسرین پنج‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 09:39 ق.ظ

سلام دکتر! خداقوت!
یه سوال پزشکی داشتم من یه مدتیه هر غذایی می خورم مده ام اسیدی(رفلاکس معده) می شه! یعنی دیگه عاصی شدم!اگه هم غذا نخورم دوباره این معده کوفتی درد می کنه! چی کار کنم باهاش!

سلام
داروهای ضد اسید معده رو توصیه میکنم
متوکلوپرامید هم که ضد استفراغه تا حدودی موثره

سمانه چهارشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 09:09 ق.ظ

سلام دکتر جان وبلاگت عالیه فقط ایرادش اینه دیر به دیر متن میزاری من هر روز میام ولی خبری نیست

سلام
آخه هر روز و این همه سوتی؟

[ بدون نام ] دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 06:20 ب.ظ

دکتر اون خانوما رو با کیت بارداری آشنا میکردین که دیگه نخوان الکی برن آزمایشگاه

توی اون شهر کوچیک و با اون مردم کم بضاعت؟

ماهک دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 10:42 ق.ظ

برای اون حرف آقا عماد کلیییی خندیدم

خنده تون مستدام

دخترخرداد دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 10:32 ق.ظ http://talatomdarya.blogfa.com

سلام دکتر خداقوت
میدونم محیط بیمارستان و دیدن بیمارهای مختلف گاهی باعث رنجش و ناراحتیتون میشه و بهتون تبریک میگم که از زاویه مثبت و طنز برداشت هاتون را مینویسید
من خودم مربی بازی های فکری،شطرنج و روبیک هستم و خیلی بچه ها را تشویق میکنم زمانی که با سرعت بزنند
ولی برای اینکه شاهد پیشرفتشون باشم گاهی از بیرون براشون یکسری افراد جدید میارم که مسابقه بدند باهم و بتونند قوی تر کار کنند شماهم میتوتید پسرتون را در مقابل افراد با تجربه قرار بدید و تواناییش را بسنجید که اگه به اون میزان قوی هستند برنامه ریزی کنید وارد مسابقات شطرنج بشند
امیدوارم که همیشه سربلند و موفق باشند
یاعلی

سلام
ممنون از لطف شما

فاطمه یکشنبه 31 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 06:27 ب.ظ http://taghdireman.mihanblog.com/

سلام.
چه صبر عظیمی باید داشته باشین در برابر این ملت.
بعضیاش خیلی حرص درآر بود

سلام
واقعا

بیوطن یکشنبه 31 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 05:33 ب.ظ

دارم یه مطالعه تطبیقی بین بالا رفتن فرهنگ منطقه با میزان سوژه هایی که دست شما می دن انجام میدم

آفرین بر شما

واگویه شنبه 30 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 08:35 ب.ظ http://www.rahaey-97.mihanblog.com/

سلام
وقت بخیر آقای دکتر

سلام
وقت شما هم بخیر

خانم مهندس شنبه 30 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 05:47 ب.ظ

سلام به تازگی با وبلاگتون اشنا شدم واقعا نوشته هاتون جالبه .
این خاطره ها و سوتی هایی هم که از بیمارتون مینویسین بعضیاشون واقعا خنده داره و بعضیاشون عجیببب
ولی خدایش این مورد ۳ خیلی باحاله هاا طرف خیلی احساس صمیمیت میکرده
مورد ۱۰ هم درگیر قدرت تحلیلشم

سلام
خوش آمدید
امیدوارم باز هم تشریف بیارین

جیک جیکی شنبه 30 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 02:52 ب.ظ http://khoda-ra.blog.ir/

سلام.

فقط 11 فقط 11 چقدر قرت دادنی آخه


عماد اسم خیلی قشننگیه. خدا حفظش کنه

سلام
ممنون
قرت دادنی؟!
ممنون

Bluish جمعه 29 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 08:26 ق.ظ http://bluish.blogsky.com

دکتر سلام!
من مکالمات خودم و برادر کوچکم رو با پزشکانی که بهشون مراجعه می‌کنیم رو اگه براتون بنویسم، حداقل سه چهار مورد پستتون جور می‌شه! ولی خب من که نمیام خودم بگمشون! فقط بعضیاش که یادم میاد قهققهه می‌زنم! خلاصه که وقتی این پستای شما رو می‌خونم هم، اونا یادم میان و حداقلش یه لبخند گنده می‌شینه رو لبام!!!

سلام
حق دارین
خودم بودم هم نمی گفتم!
خنده تون مستدام

[ بدون نام ] جمعه 29 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 02:36 ق.ظ

سلام از دکتر دلژین خبر دارید?
رفتم وبلاگش دیدم حذف کرده

سلام
توی پست آخرش از گریه کردن نوشته بود و رفتن پیش (ظاهرا) مشاور
دیگه خبر ندارم

Maryam.k. جمعه 29 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 12:39 ق.ظ http://dreamlandd.blogsky.com

دقیقا منم همون لحظه به این فک کردم ولی اگه یه روز خراب شد وبلاگ جدید زدین ایمیل بدین بهم یهو خراب نشه محو بشینا :/

اون وبلاگ پرشین بلاگ فقط چون اولین وبلاگم بود میخواستم حفظش کنم وگرنه مهم نیست
اما خاطراتی که اینجا هست واقعا حیفه
چشم

گیلاس آبی پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 08:55 ب.ظ http://thebluecherry.blogfa.com

سلام دکتر.کاش اسم برنامه ورزشی گوشی را هم میگفتی؟!
اسم اپلیکیشن منظورمه

سلام
توی گوشی سونی قبلی life log رو داشتم
توی این یکی Samsung health

شیرین پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 09:56 ق.ظ http://khateraha95.blogfa.com

نه توروخدا من همش اینها رو میخونم و کلی ذوق میکنم تازه برای همکارامو شوشو هم تعریف میکنم با کلی ذوق
دکتر جان بخاطر ماهم شده سوژه جمع کن لطفا

شما لطف دارین
چشم

Atena پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 03:11 ق.ظ

سلااام بادرودفراوان*٣-همون موقع رفتید؟*٩-ینی میگیددیگه راه هم نرن ¿*پ ن 1.ایشالاسوژه هاتون مستدام…(بگوایشالللا!)

سلام
ممنون
اصلا نرفتم!
:-)
ممنون

نیلو چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 08:05 ب.ظ http://nil-nil.blogfa.com

فقط شماره 5 و یازده.. عالی بود. خستگیم دررفت اصلا

ممنون از لطف شما

Samaneh چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 03:35 ب.ظ http://mylovelylife.blog.ir

همه پست به کنار مورد ۱۱ دل منو برد
دکتر این پست پینوشت عسلی نداشت

واقعا
از بس همه گفتن چرا از عماد نمینویسی

صاد چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 03:35 ب.ظ http://sawdane.blog.ir

دکتر سرعت برا چیتونه تنتون سالم باشه!
200 تومن رو می تونین بدین ده تا بلیط سینما یا ده تا کتاب خوب والا!

چشم

Maryam.k. چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 12:33 ب.ظ http://dreamlandd.blogsky.com

سلام دکتر
یادمه چند روز پیش امدم تولد شما و عسل عزیز رو تبریک بگم ک نمیدونم چرا کامنتاتون باز نشد بعد رفتم وبلاگ خودمم متوجه شدم بلاگ اسکای اون روز کلا مشکل داشت دیگه من نتونستم تبریک بگم و چون یکم مشغله داشتم فراموش کردم...الان عذر منو قبول کنید و تبریک منو پذیرا باشینتولد شما و عسل جونو تبریک میگم ایشالا هزار سال خدا نگهتون داره واسه هم

سلام
بله یه لحظه گفتم بعد از وبلاگ پرشین بلاگ اینجا هم داره نابود میشه

مینا چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 12:07 ب.ظ http://searchofsmile.blog.ir

فقط شب جمعه ایی ها به این سرعت جواب آزمایش مشخص نمیکنه که . میگم ولی توجیحشون کنین که اگر سه هفته بعد جواب آزمایششون مثبت شد نیان خفتتون کنن که اون شنبه منفی بود الان یک ماه گذشته از سن نی نی! اون طوری شما متهم میشین به بیسوادی و آزمایشگاه به بد بودن تشخیصش
آفرین به عماد:))

اون که بله
اما هر هفته میتونن نتیجه اقدامات دو سه هفته پیش خودشونو ببینن!

پژمان چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 11:20 ق.ظ http://chashmanman.mihanblog.com/

سلام دکتر خوش تیپ

سلام

فامس چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 08:57 ق.ظ

حالا نمی دونم با چه سرعتی میدوید... خخخ ولی مثال سرعتی زدم
.
....
کلا شما نگران نباشید همین جور ادامه بدید.... من همش فکر می کردم آقا عماد کلاس نهم رد کرده که....

چشم ادامه میدم
نه هنوز دوره اول دبیرستانه

تیرداد چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 01:46 ق.ظ

ببخشید طریقه تشخیص مثبت ۱۸ و ۱۶ و ۱۴ چیه دقیقا؟؟؟؟

جدی نگیرید
کسی هم که رعایت نمیکنه!

فتل فتلیان چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 01:20 ق.ظ http://fatalefataliyan.blog.ir

سلام دکتر ما همچنان دوست داریم
شوما بنویس اما کم بنویس ولی اینجارو تعطیلش نکن
امروز حبر یکیشون رسید که تعطیل کرده کلی حالمو گرفت

سلام
مخ لسیم اخوی
نکنه دلژینو میگین؟

ی د ادبیات چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 12:33 ق.ظ

دکتر من هم صفحه تان را دوست دارم. اگر سوژه کم آوردید آدرس بدید خدمت برسیم چند تا سوژۀ داغ براتون جور کنیم خودمون.

شما لطف دارین

Maryam.k. چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 12:03 ق.ظ http://dreamlandd.blogsky.com

5.واقعا انقد مشتاقن بچه دار بشن یا از رو ترسه

ظاهرا که از ترس بود

ی د ادبیات سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 11:30 ب.ظ

وای داشتم شام می خوردم شماره 10 حالم را به هم زد. پ ن 2: یعنی دکتر شکست عشقی خوردم با این حرفتون! فکر کردم برای دل ما می نویسید، الان فهمیدم برای دل خودتونه

شرمنده
باز هم شرمنده
چقدر دیر شام‌ میخورین!

همون خواننده قدیمی ولی نام کاربری فراموش کرده سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 11:18 ب.ظ

سلام
عالی بود
ای جانم عماد

سلام
ممنون

آرزو سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 10:46 ب.ظ

جسارتا باید صبح شنبه ای ها رو توجیح کنن بابت فاصله شب جمعه تا آزمایش

اشکالی نداره
آزمایش بدن نتیجه شب جمعه های قبلی شون مشخص میشه!

ویرا بانو سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 10:31 ب.ظ http://bano-vira.blog.ir/

سلام
شماره 11
اوه عماد چه شاخی شده

سلام
ممنون
ناجور!

فامس سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 08:10 ب.ظ

سلام.. خیلی خوب بود کلی خندیدیم... واقعا سرعت این همه ارزش نداره هاااا.. حالا خیلی فرقی بین سرعت مثلا ۵۰ با ۱۰۰ نیستا.. شما حالا همون دنده رو ادامه بده... اقا عمادم زنده باشن.. بالاخره رفت چه رشته ای؟؟؟

سلام
ممنون
یعنی من‌ با صدتا سرعت میدوم؟!
ممنون
هنوز به انتخاب رشته نرسیده

فریبا سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 07:28 ب.ظ

چه اعتماد بنفسی(عماد)

واقعا

دفترچه یادداشت سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 07:00 ب.ظ http://www.rahaey-97.blogsky.com/

سلام..
از این سوتی ها بین کادر پزشکی دیده نشده و یا شنیده؟
کلا ماها بساط شادی و خنده دیگران بلدیم فراهم کنیم

خدا گل پسرتون حفظ کنه

سلام
تا‌‌ دلتون بخواد
ممنون

طیبه سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 06:31 ب.ظ http://almasezendegi.mihanblog.com

بازم سلام دکتر مهربون
۹:والا
۱۰:یعنی زاویه ی نگاهش به بدنش و بیماری و علتش به طور مورب تو حلق خودش
۱۱:دستش درد نکنه .آخه بعضی از این پیرها چقدر صاف و رو هستند.بی شیله پیله و دوست داشتنی و ساده.
۱۲:کاش یه آزمایش هم برای پدر اون پسر می نوشتی آخه من به پدر هم شک دارم
به نظر من هزینه نکنید برای گوشی البته خودتون بهتر صلاح می دونید
ماشالا به عماد جان.حالا می برید یا نه ؟؟که با اون استاد مبارزه کنند؟؟برای اعتماد به نفسشون خوبه ها
راستی دکتر مهربون من اصلا از مریض ها نمی نویسم ولی
وبلاگم هم زنده و سرپاست و خیلی هم دوستش دارم .هرچند نگران نباشید بازم سوژه میاد خودش
اخ یادم نبود من اصلا مریض ندارم خخخخخخ
یه چیز دیگه من اصلا دکتر نیستم
اصلا محیط درمانی بهداشتی هم شاغل نیستم خخخخخخخخ

سلام
ممنون از لطف شما

طیبه سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 06:18 ب.ظ

سلام
ممنون که نوشتید
همه خوب اما
۴: یعنی شما واقعا فرق چرک خشک کن و آموکسی رو نمی دونید؟؟!!!متاسفم .مریض باید بهتون بگه

۵:یعنی اونا تجربه های قبلیشون اینقدر سرعت عمل داشتن و آزمایشاتشون زودی نشون داده؟؟هم خوش به حالشون هم بد به حالشون
۶:احتمالا خانوم طفلی معنای کارکردن شکم رو نمی دونستن
۷؛عه...دکتر مهربون خب داروی خوب بنویس باور کن این بیمه ها هیچکدوم به درد نمی خورن،چرا اینقدر کم حرفی آخه ؟ازشون بپرس چی دوس دارن بعد اونو بنویس که بعدا حرف و حدیث نباشه.افرین
۸؛ بهش می گفتی آخی الهی بره قم طیبه رو هم بخوره اینجوری که هیچی نمی خوره از بین میره آخه

سلام
خواهش
چه راهنمایی های مفیدی ممنون

پرنده گولو سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 12:55 ب.ظ

سلام دکتر
روزت بخیر
یکی از بهترین تفریحات من خوندن این خاطرات شماست
اون صبح شنبه ای ها خیلی خنده دار بود خدایی


پاینده باشی

سلام

شما لطف دارین
موافقم
و همچنین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد