جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

چیزی شبیه معجزه؟

سلام 

پدر بزرگوار با هر بدبختی که بود داروهای شیمی درمانی که برای مادر تجویز شده بود را پیدا کرد و قرار بود شنبه اولین جلسه شیمی درمانی انجام بشه. اما باتوجه به این که تقریبا همه متخصصان جراحی که باهاشون صحبت کردم نظرشون جراحی دوباره بود هرطور که بود برادر گرامی راضی شون کرد که شیمی درمانی را کمی به تعویق بندازیم. 

روز شنبه با هم رفتیم پیش یه انکولوژیست دیگه و اصلا نگفتیم قراره شیمی درمانی را شروع کنیم اما ایشون به محض دیدن جواب پاتولوژی و آزمایشات گفتند من برای این مریض شیمی درمانی رو شروع نمی کنم چون هیچ فایده ای برای این بیمار نداره بلکه باید یه جراحی دیگه انجام بدن.

یه فوق تخصص جراحی کبد پیدا کردیم و با پارتی بازی یه نوبت ازشون گرفتیم که گفتند من با این جواب پاتولوژی هیچ تصمیمی نمیتونم بگیرم چون ناقصه. بعد هم یه سری سوال نوشتند که باید ببریم پیش پاتولوژیست و جوابشونو روز چهارم شهریور ببریم تا ببینیم  عمل دوباره رو صلاح میدونن یا نه؟ 

با سپاس فراوان از لطف همه دوستان عزیز 

نظرات 47 + ارسال نظر
هانیه شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1397 ساعت 11:04 ق.ظ http://khodamylove.blog.ir

ایشاالله هر چه زودتر خوب بشوند خدا بزرگه توکل به خدا

سپاسگزارم

مینو سه‌شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 08:10 ب.ظ http://milad321.blogfa.com

امیدوارم هر چه زودتر سلامتیشون را به دست بیارن

ممنون

سارا دوشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 07:10 ب.ظ

سلام
همیشه برای تغییر روحیه به اینجا سر می‌زدم...
خیلی غصه خوردم
در واقع اشکم جاری شد
شاید بیشتر از همه اعتقاد دارم همه چیز دست خداست و انقدر مهربونه که بهترینارو برای بنده‌هاش می‌خواد...
آرزو می‌کنم معجزه کنه و سایه مادرتون مدت بیشتری با سلامتی بالای سرتون باشه. امیدوارم باقی زندگیشون بدون درد و رنج و سرشار از لذت و شادی باشه.
بهترین ارزوها و خالصانه‌ترین دعاهامون پشت سر شما و عزیزانتون

سلام
شما لطف دارین ممنون

ویرا بانو دوشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 01:18 ق.ظ http://bano-vira.blog.ir/

ان شاالله با خبر بهبودی مامان خانم برگردید آقای دکتر

سپاسگزارم

Maryam.k. یکشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 02:32 ب.ظ

سلام بسلامتی
منتظر خبرای خوبیم

سلام
ممنونم

سارا یکشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 07:37 ق.ظ

انشاالله دفعه بعدی که میام اینجا
خبر خوببب
و خبر سلامتی خانواده تون رو پست کرده باشین

ممنون

مری یکشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 12:42 ق.ظ

سلام آقای دکتر
آرزوی شفای عاجل برای مادرتون دارم..خیلی سخته که آدم بیماری نزدیکانش رو ببینه وکاری از دستش برنیاد انشالله خدا همه مریضارو شفا بده

سلام
ممنون از لطف شما

عاطفه شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 12:06 ب.ظ http://www.ati-91.blogfa.com

salam aghaye doctor
nemidonam hanoz mano yadeton hast ya na
kheili delam baraye inja tang shode bood
ishala haleshon khob mishe

سلام خانم مهندس
اختیار دارین
خوش آمدید
ممنون

سیمین شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 11:35 ق.ظ http://ariakhan.persianblog.ir

خدا مادر عزیزتونو شفا بده دکتر جان

سپاسگزارم

شهرزاد جمعه 26 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 10:01 ب.ظ http://reshahrzad.blogfa.com

سلام دکتر....
از ته دلم برای سلامتی مامانتون دعا میکنم...انشالله عرچی خیر هست اتفاق میوفته...

سلام
ممنونم

Maryam.k. جمعه 26 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 03:29 ب.ظ

سلام دکتر‌.خوبین؟
مادر خوبن؟

سلام
ممنون
به زودی یه پست میگذارم

طاهره پنج‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 02:04 ب.ظ

ان شاء الله حال مامان بهتر میشه

ممنونم

میخونم پنج‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 08:40 ق.ظ

میخوندم که شاد بشم
الان میخونم که خبر خوووووب بدی
هر دفعه سر میزنم اشک میریزم
خوب میشن ما دعا میکنیم خوب میشن
همه نگرانیم
یا شافی

شما لطف دارین ممنون

خلیل چهارشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 08:24 ب.ظ http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام،

امیدوارم که تا بجال بهتر شده باشند.

سلام
الان بستریند
ممنون

[ بدون نام ] چهارشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 03:34 ب.ظ

دکتر نشست و گفت امروز بدتری

پس از خدا بخواه که طاقت بیاوری


بابا نگاه کرد به بالا و آب شد
مادر سپرد بغض خودش را به روسری

گفتند: ” نا امید نشو! ما نمرده ایم
اینبار می بریم تو را جای بهتری”

حالم خرابتر شد و بغضم شکاف خورد
چرخید چشم خسته ی من سمت دیگری:

دیوار، قاب عکس… نسیمی وزید و بعد
افتاد روی گونه ی من ناگهان پری

خود را کنار عکس کشیدم کشان کشان
وا کردم از خیال خودم سویتان دری:

من بودم و سکوت و حرم- صحن انقلاب-
تو بودی و نبود به جز من کبوتری

لکنت گرفت قامت من بعد دیدنت
از هر طرف رسید شمیم معطری

ازمن عبور کردی و دردم زیاد شد
گفتم عزیز فاطمه من را نمی بری؟

گفتی بلند شو به تماشای هر چه هست…
دیدم کنار صحن نشسته ست مادری

فرمود: “در حریم منی یا علی بگو
برخیز تا به گوشه ی افلاک بنگری”

برخاستم …دو پای خودم بود…در مطب-
گرم قدم زدن شدم و سوی دیگری-

تکرار سجده ی پدری بود و آنطرف
تکرار “یا امام رضا” های مادری

دکتر نشست و دست به پاهای من گذاشت
دکتر به عکس خیره شده و گفت: محشری!
به امید شفای همه ی بیماران بالاخص مادر بزرگوارتان

زیبا بود دوست ناشناس من

ریحانه چهارشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 02:31 ب.ظ

امید به خدا، توکلتون به خدا باشه. ما هم دعا می‌کنیم :)

ممنونم

شیرین چهارشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 09:42 ق.ظ http://khateraha95.blogfa.com/

دکتر جان از ته قلبم دعا میکنم حال مادر بزرگوارتون خوب خوب بشه و هر انچه برای سلامتیشون خوبه پیش بیاد و اینبار با خوشحالی بهمون خبرای خوب بدی

خیلی از سپاسگزارم

پژمان چهارشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 09:20 ق.ظ http://chashmanman.mihanblog.com/

سلام رضا جان
اول اینکه از صمیم قلب دعا میکنم حال مادر محترمتون بهتر بشه و دوم اینکه پیشنهاد میدم ایشون رو ببرین بیمارستان نمازی شیراز. حضور دکتر ملک حسینی و تیم جراحی قویی که دارند می تونه امیدوار کننده تر باشه.

سلام
ممنون
با فلاکت برای یکی از همکارانشون توی اصفهان نوبت گرفتیم
اما اگه لازم شد حتما
ممنونم

پونی چهارشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 01:08 ق.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com/

منتظر خبر های خوب می مانیم برادر

ممنونم

عماد دوشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 04:39 ب.ظ

شاااااااااید
دوباره من اووومدم

شاااااااااید
خوش اومدی

فتل فتلیان دوشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 01:40 ب.ظ http://fatalefataliyan.blog.ir

سلام
ایشالا که هرچه سریع تر سلامتیشون رو بدست بیارن
به خدا توکل کنید همیشه معجزه هایی اتفاق میفته که دور از ذهن ما هست

سلام
من هم امیدوارم
سپاسگزارم

سعیده دوشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 09:24 ق.ظ

منم مثل خیلیهای دیگه خواننده خاموشم و با خاطرات شما و شیرین زبونیهای عسل خانوم لبخند زدم.امیدئارم خداوند به پاس شاد کردن دل دیگران دل شمارا شاد فرماید.

سلام
شما لطف دارین ممنون

سین دوشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 12:01 ق.ظ

سلام
خیلی متأسف شدم آقای دکتر ان شاء الله خیلی زود خوب میشن و شما با خبر خوب همه رو خوشحال میکنید

سلام
سپاسگزارم

واگویه یکشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 07:08 ب.ظ http://www.rahaey-97.mihanblog.com/

یکی از آشنامون سرطان داشت و درمان شد
الانم داره زندگیش میکنه
سلام
امیدوارم در این شرایط بتونین به خودتون مسلط باشین

میدونم
خیلی ها درمان میشن
سلام
ممنونم

مینا یکشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 06:23 ب.ظ

انشالله براتون فقط خیر پیش بیاد

سپاسگزارم

مینو یکشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 03:56 ب.ظ

سلام نه عزیزم ندیدمشون. ولی مامان ها همشون فرشتن. امیدوارم رخت عافیت بپوشن.

شما لطف دارین

افسون یکشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 03:37 ب.ظ

سالهاست خواننده وبلاگتون هستم، واقعا از خوندن این دو پست عمیقا متاسف شدم، میتونم حالتون رو درک کنم چون همین آواخر منتظر همچین جوابی بودیم و مردیم و زنده شدیم تا نتیجه بیاد، امیدوارم درمانی که انجام میشه به بهترین شکل جواب بده و حالا حالاها مادرتون رو در کنارتون داشته باشید، راسته که میگن مادرها هر وقت برند زوده، حتی تصور مریض شدنشون هم سخته، آرزوی سلامتی دارم براشون

از لطف شما ممنونم

ابانا یکشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 03:21 ب.ظ

شاید وقتی پای یه مادر در میون باشه خدا راحتتر دست به معجزه ببره...

آمین
برای هر دو مادر آرزوی سلامتی دارم

الهه یکشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 01:37 ب.ظ

سلام .چندسالیه خواننده یوبلاگتون هستم وبا نوشته هاتون خندیدم وبا سفرنامه هاتون سفر کردم وامروز با غمتون گریه کردم .تقریبا میفهمم حالتونو من که مادرم شهریور قرار جراحی ستون فقرات داشته باشه وچون قند وفشارخون داره خیلی نگرانم و از فکر کردن بهش فرار میکنم چون فکرش به هم میریزتم تصور نبودنش دنیامو میکنه جهنم .از صمیم قلب برای مادرتون دعا میکنم .برای صبوری دلتون سوره عصر زیاد بخونین .

ماهک یکشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 08:34 ق.ظ

انشاالله بیایید اینجا بنویسید که همه چیز به خوبی و خوشی با یه عمل برطرف میشه و نیازی به موارد دیگه نیست. انشالله همین طور که اینجا خنده به لبامون آوردید تو این مورد هم خداوند مشکل رو حل کنه و خنده به لباتون بیاره.

من هم امیدوارم

فامس شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 12:27 ب.ظ

انشالله هرچی خیر پیش بیاد....

کامشین جمعه 19 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 08:26 ب.ظ http://kamsin.blog.ir

امیدوارم که روحیه خودتون و اطرافیان کماکان بالا باشه. به فکرتون هستم و براتون آروزی آرامش خاطر دارم.
کسانی که خاطرات ناخوشایند از برخورد کادر پزشکی دارند نمی توانند به آسونی این موضوع را بپذیرند که رفتار پزشکان متخصص ناشی از پرستیژ حرفه ای است. الان بحث این حرف ها نیست. امیدوارم به خاطر وجود شما اطرافیان مادرتون و خودشون درگیر این حواشی ازاردهنده درمان نشوند.

سپاسگزارم

انه جمعه 19 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 07:07 ب.ظ http://manopezeshki69.blogsky.com

ایشاا...هر چی زودتر خبر سلامتیشونو بدین بهمون

خانم مهندس جمعه 19 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 02:12 ب.ظ

سلام اقای دکتر امروز که اومدم وب و دوتا پست اخرتونو خوندم خیلی ناراحت شدم من چون خاطره بدی از بیماری پدر و مادرم دارم واقعا درک میکنم چه حالی دارین .من فرزند اول خانوادم و وقتی ابتدایی بودم بیماری مادرم شروع شد و چقدر اون روزا نبودن مادرم یا بیحال بودنش یا دیدن درد کشیدنش اذیتم میکرد
چقدر سختی کشیدیم تا یه کم حالش خوب شد و از اون موقع تا الان درگیر بیماریش هستیم و چون باید مدام پیگیری شه و موقع بیماری پدرم که بعد جراحی کیسه صفرا و توده کبدش بود چند شب نخوابیدم چقدر گریه و دعا تا جواب پاتولوژیش اومد با این که اون سال موقع کنکورم بود. و از موقع به بعد هر وقت اسم مریضی سختی رو میشنوم فرقی نمیکنه چه نسبتی باهام داشته باشه یا غریبه باشه حالم بد میشه. و دعا میکنم که هیچ مریضی وجود نداشته باشه .برای مادرتون دعا میکنم که هرچه سریع تر خوب بشن .کاش اصلا پاتولوژیست بگه کلا جوابا اشتباهه

درک میکنم
ممنون از لطف شما

Sevin جمعه 19 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 12:33 ب.ظ

سلام .
یچیزی میخوام بگم نمیدونم ناراحت میشین یا نه پزشکای ایران که تا فوق تخصصشونو میگیرن دیگه حتی نمیشه باهاشون حرف زد نمیدونم اینهمه غرور واس چیه من ایران زندگی نمیکنم اما پزشکای اینجا حداقل میدونم اینطوری نیستن پول نداشته باشی ام ویزیت میکنن ، من منظورم با شما نیس کلی گفتم ، نمیدونم شایدم اینهمه دلخوری و‌کینه به خاطر مادرمه

سلام
میدونم منظورتون چیه اما باور کنید فقط غرور نیست
یه علتش هم دیدن تعداد بیش از حد بیماره

دکتر محیصا جمعه 19 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 03:24 ق.ظ http://drmahisa.blog.ir

توکل به خدا ... ان شا الله روند درمان به خوبی پیش میره

امیدوارم

Maryam.k. جمعه 19 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 02:40 ق.ظ http://dreamlandd.blogsky.com

سلام دکتر
ایشالا ک به سلامتی و خیر بگذره و خیلی زود خوب بشن

سلام
ممنون

پری جمعه 19 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 02:02 ق.ظ http://daysofmylife1.blogfa.com

دلم می‌خواد بهتون امیدواری بدم.... خودم به تازگی و خیلی سریع عزیزی رو همینجوری از دست دادم. شیمی درمانی هم کردن که فقط باعث شد آخر عمر زجر بکشه بنده خدا
منم همه ش می‌گفتم برای خدا که کاری نداره هر روز با امید معجزه بیدار می‌شدم.
از ته دل آرزو می‌کنم مادرتون شفا پیدا کنن.

شما لطف دارین
ممنون

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 08:06 ب.ظ

سلام اقای دکتر من متوجه نمیشم چرا شیمی درمانی صلاح نیست؟ خیلی ناراحت شدم بی نهایت امیدوارم هرچه زودپر سلامتی رو بدست بیارن

سلام
گفتن هیچ فایده ای نداره

آرزو پنج‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 07:41 ب.ظ

سلام
امیدوارم روند درمان شون به خوبی و با موفقیت پیش بره.

سلام
ممنون

نسیم پنج‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 06:39 ب.ظ

سلام متاسفم... از خدا براشون سلامتی می خوام.

سلام
سپاسگزارم

دندون شیری پنج‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 01:43 ب.ظ

ان شالله سلامتیشون رو ب دست بیارن

ممنون

Sevin پنج‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 12:59 ب.ظ

خدایا گذر هیچ کس به این دکترا نیوفته انشالله که زودتر سلامتیشونو بدست میارن . مادر من رو تخت بیمارستان جون داد جلو چشممون حتی دکتر با گرفتن‌ پول زیاد حاضر نشد بره بیمارستان ببینتش اگه یه روزی من خودم دچار این بیماری بشم پامو نمیزارم هیچ دکتر و بیمارستانی

آره
حتی به من!

مینو پنج‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 11:49 ق.ظ

عزیز دلم دعا میکنم مامان خوشگلت زودی خوب بشه. از ته دلم ارزو میکنم

مگه دیدینشون؟!

زهرا چهارشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 11:04 ب.ظ

امیدوارم همه چیز خوب پیش بره

ممنون

طیبه چهارشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 05:47 ب.ظ

برای خدا کاری نداره
معجزه ...چرا که نه
حتما.حتما
انشالا
همکارم آقای احمد دیروز خداحافظی کرد برای سفر حج واجب گفتم برای من دعا کن با مادرم به سفر مشهد مشرف بشم گفت فقط همین...این رو که باید از حضرت معصومه خودمون بخوای که ،گفتم بهش: شما برای من همین رو دعا کن چون اگه مامانم بتونه بره مشهد یعنی خوب شده و این برای من یه دنیاست و همون معجزه ای هست که منتظرشم

برای همه مادرها آرزوی سلامتی دارم

مطهره چهارشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 05:24 ب.ظ

سلام
خدا انشالله سلامتی به خانوادتون بده...آخه
پست قبل گفتین مادر...الان میگین پدر...من متوجه نشدم...
انشالله خلاصه همیشه شاد باشین

سلام
ممنون
شرمنده تصحیح شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد