جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

فریب دایی

از حق نباید گذشت.

تیم علی دایی (با توجه به آنکه دایی بسیاری از بهترینهای فوتبال کشور را از حضور در این تیم محروم کرده و معلوم نیست بر اساس چه قانونی و با چه مناقصه ای پیراهنهای کارخانه خود را بر آنان پوشانده و  کارخانه ای که عضو هیئت مدیره باشگاه آن است اسپانسر آن کرده عارم می آید که آنرا تیم ملی کشورم بنامم) برابر تیم کره جنوبی اندکی بهتر از مسابقات قبل بازی کرد که من دلیل آنرا نه دایی که حضور فردی چون اریش روته مولر میدانم.

اما به هر حال معلوم نیست تا چند بازی باید سرمربی را تحمل کنیم که پیش از هر بازی بارها قول پیروزی بر حریف را میدهد و پس از بازی به جای عذرخواهی از خبرنگاران چیزی هم طلبکار است!

با وجود آنکه نوع صعود تیمهای آسیایی به جام جهانی نسبت به برخی دفعات پیشین چندان دشوار نیست اما با این سرمربی کم کم دارم به  حضورمان در جام جهانی آینده بیش از پیش تردید پیدا میکنم.

خدا را شکر که این بار دیگر فریب دایی را نخوردم و در نظرسنجی برنامه ۹۰ گزینه برد ایران را انتخاب نکردم!

بد قدم

تیم ممفیس امروز صبح هم بازی خود را به حریف خود در NBA باخت به ویژه از هنگامی که حامد حدادی راهی این تیم شده است.حتی اگر این بازیکن در بیشتر بازیها از روی نیمکت ذخیره هم تکان نخورد.
هزاران کیلومتر این سوتر جواد نکونام و مسعود شجاعی در تلاشند تا شاید بتوانند تیم اوساسونا را از قعر باشگاه های اسپانیا بالا بکشند.
حتی سالها پیش وقتی خداداد عزیزی راهی باشگاه کلن آلمان شد خبرگزاری های ایرانی با افتخار اعلام کردند:
تیم کلن تنها باشگاه در بوندس لیگاست که در طول عمر صد و چند ساله خود هرگز به دسته پایینتر سقوط نکرده است اما این تیم در همان سال با حضور عزیزی به این مهم نیز نائل آمد درست در همان سالی که علی دایی و کریم باقری با حضور در باشگاه « آرمینیا بیلفلد» دیگر باشگاه آلمانی شاهد سقوط این باشگاه نیز بودند.
در سال 1999 وقتی علی دایی در فینال مسابقات جام باشگاههای اروپا در برابر منچستر یونایتد بر روی نیمکت نشسته بود،تقدیر تا دقیقه 90 نیز منتظر ماند تا شاید علی دایی وارد زمین شود و در زمان یکی از تراژیک ترین شکستهای تاریخ دست اندرکار باشد اما با عدم ورود دایی به زمین به ناچار این کار را بدون حضور او و پس از دقیقه 90 انجام داد.
به نظر شما مشکل در کجاست؟
آیا بازیکنان ایرانی بد قدم هستند یا....؟

۹۰

چند ماه پس از به راه افتادن شبکه ۳ سیما این شبکه در شهر ما هم قابل دریافت شد.

چندی بعد در شنبه شب یکی از هفته ها در حالی که مانند هر شب منتظر پخش برنامه گزارش ورزشی و در انتظار تماشای یک فوتبال از باشگاههای اروپایی بودم که تا چند ماه پیش برایم حکم کیمیا را داشت به ناگهان تیتراژ جدیدی به چشمم خورد.

تیتراژی با آهنگی ناآشنا ولی جذاب و نام برنامه ای جدید (۹۰) بر صفحه تلویزیون نقش بست که از این نام و تیتراژ چنین بر می آمد که این برنامه هم مربوط به فوتبال است و بعد عادل فردوسی پور گزارشگر جوان فوتبال نشسته بر پشت میزی ساده بر صفحه تلویزیون ظاهر شد.

اول از شبکه ۳ و عادل دلخور شدم که مرا از تماشای یک فوتبال اروپایی محروم کرده اند اما پس از گذشت چند دقیقه نظرم به این برنامه جدید جلب شد و در هفته های بعد کم کم نه تنها به آن علاقمند که به نوعی به تماشای آن معتاد شدم.

برنامه ۹۰ به مانند کودکی کم کم رشد کرد و به حد بلوغ رسید و از برنامه ای که کارش تنها نمایش گلهای بازیهای لیگ و گاهی سرک کشیدن به داخل رختکن تیمها بود به برنامه ای برای بررسی مشکلات بدنه و به تدریج معضلات ریشه ای فوتبال کشور بدل شد و مردم به تدریج با بخشهای ناپیدایی از فوتبال کشور آشنا شدند که تا پیش از آن از آن باخبر نبودند و در تمامی این بالندگی ها نقش مجری و تهیه کننده جسور این برنامه «عادل فردوسی پور» از همه پررنگتر بود.

فردی پرشور جسور و حاضر جواب که اگر قصد میکرد از ته و توی موضوعی سر درآورد هیچکس جلودارش نبود که از آن جمله میتوان به ماجرای تست دوپینگ بازیکنان استقلال تهران پس از بازی با سپاهان و یا ارسال دیر هنگام اسامی این تیم برای شرکت در جام باشگاههای آسیا اشاره کرد. مردی که جز یکی دو برنامه (که با اجرای عباس بهروان و مزدک میرزایی پخش شد) در تمامی این سالها و همه برنامه ها حضوری فعال داشت.

کم کم توجه مردم هم به این برنامه جلب شد به گونه ای که پس از آغاز مسابقات پیام کوتاه این برنامه در حالی که بسیاری از برنامه های دیگر به پاسخ های چند ده هزاری بینندگان خود افتخار میکرده و میکنند از همان ابتدا با پاسخهای چند صد هزاری آغاز کرد و به تدریج به پاسخهای میلیونی رسید. پاسخهایی از مردمی که خود میدانستند احتمال برنده شدن یکی از معدود جوایز برنامه در میان این خیل عظیم چیزی در حد صفر است اما قصد داشتند حضور خود و همراهیشان را با «عادل» فوتبال ایران نشان دهند در حالی که کمتر استقبالی از برخی تقلیدهای ناشیانه از این برنامه در دیگر شبکه ها کردند.

اما اشتباه «عادل» در این بود که گمان کرد در آزادی نزدیک به مطلق کشور ما میتوان از همه چیز سخن گفت و بر همه کس خرده گرفت.

ظاهرا او فراموش کرده بود که پیش از او هم دیگرانی به همین جرم ممنوع التصویر شدند.

 «عادل» فراموش کرده بود که فدراسیون فوتبال ما بهترین فدراسیون آسیاست حتی اگر انواع ایرادهای کوچک و بزرگ را در ساختار خود داشته باشد.

آقایان محترم مسئول!

مردم با «عادل» هستند حتی اگر سیستم پیام کوتاه این برنامه به ناگهان به طور تصادفی(؟!)  قطع شود و حتی اگر انواع مزاحمتها و تهمتها متوجه این برنامه و تهیه کننده پرتلاش آن گردد.

آقایان محترم مسئول!

حال که برنامه ۹۰ وجود دارد و همگان خود را زیر ذره بین تیزبین آن میدانند داوران به سادگی آب خوردن انواع سوتها را به سود یک تیم و علیه تیمی دیگر به صدا در می آورند و در پایان سخن از بهترین قضاوت عمر خود بر زبان میرانند و در نهایت چیزی هم طلبکار هستند!

در بسیاری از تیمها انواع باند بازیها و لابی ها وجود دارد و همگان از آن بااطلاعند و حتی مسئولان تیمها هنوز قادر نیستند به برخی بازیکنان خارجی خود حالی کنند که کنار زمین محل مناسبی برای ادرار کردن نیست(!) وای به روزی که از «عادل» و برنامه اش هم اثری نباشد.

 آقایان محترم مسئول!

بهترین راه حل مشکلات همیشه پاک کردن صورت مسئله نیست.

حال که خود «عادل» نیستید پس دست کم بگذارید «عادل» بر سر کار خود باشد و مشکلات فوتبال را بازگو کند.

آینه چون نقش تو بنمود راست                       ...............................