جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (157)

سلام 

1. به پیرمرده گفتم: بفرمائین. گفت: من هربار میرفتم اصفهان پیش دکتر اما این بار از بس حالم بد بود مجبور شدم بیام پیش شما! 

2. پیرزنه گفت: برام کپسول بنویس. گفتم: از کدوم کپسولها؟ گفت: این رنگی بودند و با دست به آبسلانگ (چوب معاینه گلو) توی دست من اشاره کرد! 

3. (14+) خانمه گفت: دستمو بریدم. گفتم: چسبشو باز کنین ببینم چطوره؟ گفت: چشم. به محض این که چسبو باز کرد خون با شدت به طرفم پاشید و به زحمت خودمو کنار کشیدم! گفتم: چسبو بزنین روش و برین اتاق تزریقات تا بیام. چند لحظه بعد یکدفعه صدای یه جیغ کوتاه از اتاق تزریقات اومد و وقتی رفتم اونجا دیدم روپوش بهیارمون پر از قطره های خونه! 

4. مرده گفت: چه عجب یه دکتر مسن هم اومد اینجا همیشه دختربچه ها اینجا بودند وقتی میومدیم! 

5. به خانمه گفتم: اسهالتون خونیه؟ گفت: نمیدونم از بس شکمم بزرگه نمیتونم ببینم! 

6. به پیرمرده گفتم: آمپول میزنین؟ گفت: اگه فایده داره بنویس. چیزی که فایده نداره هیچ منفعتی هم نداره! 

7. گوشیو گذاشتم روی قلب پیرزنه که همراهش گفت: نه قلبش صدا داره! 

8. نسخه خانمه رو که نوشتم گفت: اجازه هست خودمو وزن کنم؟ گفتم: بفرمائین. رفت روی وزنه و گفت: ببخشید وزن من با لباس اینقدره؟! 

9. گوشیو گذاشتم روی سینه یه بچه سرماخورده که متوجه یه صدای غیرطبیعی توی قلبش شدم. به مادرش گفتم: پیش یه متخصص هم ببرینش من یه صدای غیرطبیعی توی قلبش میشنوم. مادرش گفت: حتما دارین اشتباه میکنین. من قبلا هم اینو پیش دکتر بردم اما چنین چیزی نگفت! 

10. (14+) به خانمه گفتم: این داروهای مال عفونتو هم خودتون میخورین هم شوهرتون. بعد گفتم: یه پماد هم براتون مینویسم. گفت: اونو هم با شوهرم استفاده کنیم؟! 

11. مرده گفت: برام آزمایش قند بنویس. نوشتم و گفتم: ببرین آزمایشگاه. گفت: من آزمایش قند میخواستم. حالا این درسته؟! 

12. یه خانم حامله رو آوردند و گفتند: چند بار پشت سر هم استفراغ کرد. توی استفراغ آخرش هم یه کم خون بود. گفتم: مشکلی نداره. الان براتون دارو مینویسم. شوهرش گفت: از گلوش خون اومد. یعنی بچه زنده است؟! 

پ.ن1: هتلها و بلیت های هواپیما و بقیه چیزهائی که قراره توی مسافرتمون از طرف تور بهمون داده بشه توی اینترنت سرچ کردم (البته به جز دوتا تور شهری و هزینه گرفتن ویزا) حدود یک و نیم میلیون کمتر خرجمون میشه اگه بدون تور بریم! اما وقتی آنی میخواد با تور بره که خیالش راحت باشه دیگه چاره ای نیست. 

پ.ن2: از سر کار میام خونه. عماد میگه: بابا میدونی رکوردم چقدره؟ پونزده تا از جلو، چهارده تا از عقب! میگم: رکورد چی؟ 

آنی میگه: از صبح داره تمرین طناب زدن میکنه!

خاطرات (از نظر خودم) جالب (156)

سلام 

1. خانمه بچه شو آورد و گفت: هرچقدر شربت استامینوفن بهش دادم تبش قطع نشد. گفتم:شربت بروفن بهش دادین تا حالا؟ گفت: اون روز توی تلویزیون می گفت به بچه زیر یه سال بروفن ندین. گفتم: پس براش شیاف مینویسم. گفت: نه! اسهال میگیره! گفتم: آمپول میزنین بهش؟ گفت: نه! تا حالا آمپول نزده! 

2. وسط معاینه یه بچه سرماخورده به مادرش گفتم: دقت کردین که یکی از چشمهاش انحراف داره؟ گفت: بله! بردمش چشم پزشک گفت باید عمل بشه. گفتم: خب؟ گفت: باباش میگه وقتی خدا صلاح دونسته که بچه مون اینطوری باشه ما نباید بهش دست بزنیم!  

3. ساعت حدود دوازده شب توی درمونگاه شبانه روزی توی یه شهر کوچیک بودم که دونفر از نیروی انتظامی اومدند سراغم. گفتم: بفرمائین. یکیشون گفت: فردا قراره اینجا دونفر قاچاقچی اعدام بشن. خونواده یکیشون هم گفتن هرکار بتونیم میکنیم تا جلو اعدامو بگیریم. اینجا هم تنها جای دولتیه که تا فردا صبح بازه گفتیم بهتون خبر بدیم مراقب باشین خیلی آدمهای  خشنی هستن! اون شب با اضطراب خوابیدیم اما هیچ اتفاقی هم نیفتاد! 

4. به مرده گفتم: بچه تون چیزی نخورد که مسموم بشه؟ گفت: دوتا از این گردالی ها خورد. اسمشون چی بود؟ پرتقال؟ ..... ؟ ....؟ آهان کیوی! (البته ایشون نفرمودند گردالی بلکه از یه اصطلاح خاص ولایت ما استفاده کردند!) 

5. داشتم مریض میدیدم که یکی از پرسنل درمونگاه اومد توی مطب. گفتم: بفرمائین. چند لحظه فکر کرد و بعد گفت: ببخشید من چی میخواستم بهتون بگم؟! 

6. داشتم یه خانمو معاینه میکردم که موبایلش زنگ خورد. گوشیو برداشت و گفت: چیه مامان؟ چی شده؟ کی؟ خب به سلامتی. بعد هم قطع کرد. گفتم: چی شده؟ گفت: هیچی بچه ام میگه بیا خونه عمو مرده! 

7. به خانمه گفتم: حرص خوردین؟ گفت: آره. بعد گوشیشو درآورد و گفت: میشه به شوهرم زنگ بزنین و بگین اینقدر منو اذیت نکنه؟! 

8. (14+) داشتم مریض میدیدم که یه خانم اومد توی مطب و خیلی محترمانه گفت: ببخشید من اومدم اینجا ویزیت بگیرم که متوجه شدم دفترچه ام تموم شده. برم دفترچه شوهرمو بیارم برام نسخه مینویسین؟ گفتم: باشه. رفت و چند دقیقه بعد با دفترچه شوهرش اومد. گفتم: بفرمائین. گفت: چند روزه عفونت زنانه دارم پماد برام بنویسین! 

9. (12+) خانمه گفت: چند روزه که پریودم عقب افتاده. گفتم: اول یه آزمایش بدین ببینم حامله نیستین؟ گفت: یعنی توی چشمهام نگاه کنین نمیفهمین؟! 

10. پیرزنه گفت: دو روزه لبم میسوزه یه آزمایش قند برام بنویس! 

11. به مرده گفتم: بچه تون پنی سیلین زده؟ گفت: کلا یا برای این مریضی؟ گفتم: کلا. گفت: نه نزده! 

12. خانمه گفت: رفتم جواب آزمایشمو بگیرم گفتند نیم ساعت دیگه آماده است. حالا برام دارو بنویس بعد جواب آزمایشمو میارم اگه باز دارو خواست دوباره ویزیت میگیرم! 

پ.ن1: خدائیش دلم نیومد وبلاگو تعطیل کنم. اما شاید مجبور بشم کمی دیر به دیرتر به اینجا سربزنم. 

پ.ن2: چشم کی شور بود؟! از وقتی درجواب کامنت یکی از دوستان مبلغ دریافتیمو نوشتم کلی ازش کم شد. بعدا فهمیدم از بقیه پزشکها هم کم شده. وقتی به رئیس شبکه اعتراض کردیم گفت: نامه اومده مالیات حقوق پزشکهارو دوبرابر کنیم! 

پ.ن3: از سر کار میام خونه و میبینم آنی به عسل اخم کرده. میگم: چیه؟ آنی میگه: توی شلوارش پی پی کرده. عسل میگه: نههههه! من که توی شلوارم پی پی نکردم. فقط توی شورتم پی پی کردم!