ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سلام
۱. برای دختره قطره چشم نوشتم. گفت: اینو توی چشمم بریزم روزه ام باطل نمیشه؟!
۲. خانمه گفت: اون قدر پام درد میکنه که وقتی پامو میگذارم روی زمین نمیفهمم پامو گذاشتم روی زمین یا یه جای دیگه مو!
۳. خانمه گفت: اون قدر حالم بده که به قول خودمون دیگه افتادم. نمیدونم شما چی میگین؟!
۴. به خانمه گفتم: آزمایشتون مثبته، شما حامله این. درحالی که از شدت خنده دندون های عقلش هم پیدا شده بود گفت: من اصلا بچه نمیخواستم ناخواسته شد!
۵. مرده گفت: توی این چندروز همه خونواده ما سرما خورده بودند. یک کم ازش مونده بود که من خوردم!
۶. به پیرزنه گفتم: بفرمائین. گفت: من خلاصه میگم توضیح نمیدم. میخوام بمیرم!
۷. پیرزنه گفت: من اصلا اشتها ندارم غذا نمیخورم فقط آب میخورم حالا میگن قندت لب مرزه یعنی آب هم قندو میبره بالا؟!
۸. خانمه گفت: با شربتی که دفعه پیش برای بچه ام نوشتی خوب نشد البته شربتش هم افتاد شکست!
۹. پیرزنه گفت: فشارمو هم بگیر از بس هرروز میرم دیگه روم نشد امروز برم خونه بهداشت فشار بگیرم!
۱۰. به پیرزنه گفتم: برای فشارتون چه قرصی میخورین؟ گفت: من فکر کردم تو دکتری میدونی!
۱۱. خانمه گفت: پسرم یبوست داشته فکر کرده اسهال داره به داروخونه گفته قرص اسهال بده حالا خورده خوب نشده!
۱۲. برای یه بچه قطره تب بر نوشتم. مادرش گفت: یکی هم برای داداشش بنویس. چند دقیقه بعد دوتا قطره رو آورد و گفت: حالا از کدومشون به خودش بدم؟!
پ.ن۱: برای تاخیر در این چند پست شرمنده.
پ.ن۲: دو مورد اول این پست مال دیروز و امروز بودند اما بقیه شون از پارسال توی نوبت بودند. وسط اونهایی که روی کاغذ نوشته بودم دو مورد بود که هرچقدر فکر کردم یادم نیومد جریان چی بود؟!
پ.ن۳: عسل داره با عروسکش بازی میکنه. وسط بازی میاد سراغ آنی و میگه: مامان! من هنوز بچه ام؟ آنی میگه: آره عزیزم. عسل با فریاد میگه: آخ جون و میره سراغ عروسکش!