ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سلام
الان که دارم اینها رو مینویسم «عماد» و «آنی» و پدر «آنی» (که توی وقت ملاقات اومده بود) در بیمارستانند. اما نمیدونم چی شد که دل همسر گرامیمان برایمان سوخت و گفت: برو خونه یه کم استراحت کن دیشب هم شیفت بودی خسته شدی.
و اما ......
دیشب که شیفت بودیم و صبح من از سر کار و «آنی» از خونه اومدیم دم بیمارستان.
قرار بود عمل «عماد» اولین عمل آقای دکتر «خ» باشه اما کلی معطل شدیم تا مسئول محترم مددکاری تشریف فرما شدند چون پذیرش به محض اینکه دید دفترچه بیمه عماد متعلق به پرسنل شبکه بهداشته ما رو روانه اونجا کرد تا هزینه هاشو رایگان کنیم.
بعد از اومدن مسئول مددکاری و رایگان کردن هزینه ها رفتیم و پرونده رو تکمیل کردیم و لباس «عماد» رو عوض کردیم و بردیمش توی بخش که فهمیدیم آقای دکتر چون ما دیر اومدیم بقیه بیمارانشو برده اتاق عمل و «عماد» مونده به عنوان آخرین بیمارش.
این عکسو «آنی» امروز صبح موقع بیدار کردن «عماد» از خواب ازش گرفته:
این عکس مال زمانیه که تازه لباس بیمارستانو پوشیده بود و داشت روی تخت ادای «لاکپشتهای نینجا» رو درمی آورد
بقیه اش توی ادامه مطلب ...
حدود ساعت یازده و ربع بالاخره عماد رو بردند اتاق عمل اما من که از دیشب کلی نقشه کشیده بودم که باهاش برم تو هر کار کردم دیدم نمیتونم!
ضمن اینکه «آنی» هم خودش یکیو میخواست که بهش برسه چون هر لحظه احتمال میدادم غش کنه!
اما خدائیش فکرشو نمیکردم که عماد به این راحتی از ما جدا بشه و بره توی اتاق عمل.
تقریبا یکساعت بعد بود که عمادو آوردند بیرون و بردیمش توی بخش:
و یه ظرف یخ هم بهمون دادند برای کمپرس سرد محل عمل ببینیدش:
قانونا باید عماد امشبو اونجا باشه اما دکتر «خ» گفت: اگه عصر دیدین حالش خوبه رضایت بدین و ببرینش خونه. حالا قرار شد «آنی» حالشو چک کنه اگه خوب بود زنگ بزنه تا برم دنبالشون.
بعد از عمل تازه به پدر و مادر من خبر دادیم که عمادو عملش کردیم. خوب نوه اولشونه دیگه خیلی نگرانشن (و در حال حاضر تنها نوه شون)
وقتی من اومدم عماد هنوز گیج بود گاهی بیدار میشد و کمی غر میزد و باز میخوابید اما داشت بهتر میشد.
از همه شما دوستان عزیز هم که به فکر ما بودین ممنون
پ.ن۱: میگم کسی میدونه چرا سایتهای آپلود عکس دارن یکی یکی ف.ی.ل.ت.ر. میشن؟
با هزار بدبختی یه سایت قابل استفاده پیدا کردم!
پ.ن۲: با اومدن پاسخنامه امتحان دستیاری دیگه مطمئن شدم که باید سال دیگه هم درس بخونم!
البته خدائیش یا باید مردونه بشینم و بخونم یا درسو ببوسم و بگذارم کنار.
پ.ن۳: توی این چند روز فرصت بیشتری برای دیدن فیلمها و خوندن کتابهائی دارم که مدتهاست خریدم ولی وقت دیدن و خوندنشونو نداشتم.
چند روز پیش انیمیشن «وال.ای» رو دیدم که جالب بود گرچه من آخرش نفهمیدم این همه آدم این همه سال توی فضا چی میخوردن و وقتی هیچگونه تماس فیزیکی با هم نداشتند این همه بچه از کجا اومده بود!!
ضمن اینکه بعضی چیزهاشو از فیلم مشهور «اودیسه فضائی ۲۰۰۱» گرته برداری کرده بود.
از روز شنبه هم مشغول خوندن کتاب «۱۹۸۴» اثر «جرج اورول» هستم که یک ورژن انسانی و خیلی بدبینانه تر از اثر دیگه این نویسنده است یعنی «مزرعه حیوانات».
پ.ن۴: همین الان «آنی» زنگ زد و گفت برم دنبالش تا «عماد» رو مرخص کنیم. برم ببینم چی میشه.
پس تا بعد ....
آخی عمادددد!!!

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آره
سلامممممممممم

خوبید؟؟؟
من برگشتم و دلم برتون خیلی تنگ شده بود!
وای چه عکسای نازی!
عاشقه دوتا عکسه اخریم خیلی نازن!
پس خداروشکر عمل شد!
الان حالش چطوره؟؟؟
انی خوبه؟
راستی در مورده شغله بابام بابام مدیر کله بازرسیه پزشک قانونیه واسه همین پزشکا و مدیرای پزشک قانونیه شهرای ایران می شناسنش چون هی ماموریت می ره واسه همین راننده براش گذاشتن!!! بعد شیفتشم تو بیمارستان نبود تو درمونگاهه خودمون بود!!!
اینم از شفاف سازی!
ما بریم پستای بالاییو بخونیم از پایین شروع کردم اخه
سلام
ممنون
آره الان دیگه کاملا خوبه
سلام
خوبین/
ممنون که سر زدید .مهم نیست من میام اینجا جواب نظراتمو میبینم در ضمن خانمتون همیشه میان ولف دارن س لزومی نداره شما هر وقت به وبم اومدید نظر بدبد همین که میبینید کافیه ممنون اقای دکتر
با ارزوی سلامتی برای شما و انیجون و عماد کوچمولو
سلام
ممنون
سلام
خدا رو شکر که به خوبی و خوشی تموم شد.
از طرف من عماد کوچولو رو ببوس .
تولدش هم مبارک باشه ، انشالله صد ساله بشه زیر سایه ی پدر و مادرش .
در ضمن همه ی متولدبن اسفند باحالند ....
سلام
ممنون
بخصوص شما مهندس جون!
ایشالله که سلامت و شاد و شنگول برگرده خونه!
همون شب برگشت که!
سلام خوبین/ خوشحالم که عمل با موفقیتت تموم شد والا عماد جون خوبه
مامان واسه من گریه میکنی که میخوان عملم کنن
میکنم که عملش کردن
اینم حال من بعد از عمل
اینم خواهرمه بعد از عمل من
ما

چرا گردنتو کج کردی؟
از وقتی عمل کرده گردنشو کج نگه داشته میترسه راستش کنه میتترسه یه اتفاقی واسش بیووفته......
ایشالا دیگه گذرش به بیمارستتان نیوفته
حال انی رو گفتین حال خودتون چطور بود موقع عمل پسرتون؟
من وقتتی از اتاق عمل اومدم بیرون یه خانمی جفت مامانم بود که دخترش بعد از من عمل داشتت و گریه میکرد البته مامانم خیلی حرفه ای و خونسرد نشسته بود و منو دلداری میداد
دختره اسمش مونا بود به مامانش گفت
مامنه نه واسه محبوبه گریه
البته هر چی میخواستم داد بزنم وی ا حرف بزنم نمیشد حالا اون وسط خوتهر م تا یه هفته بعد ار عمل از سو استتفاده میکرد
یه چیزه دیگه پارسال پسرخالم لوزشو عمل کرد رفیم خونشون دیدیم گردنشو کج میکنه حرفف میزنه
شوهرخالم
حالا چه تفاقی خدا میدونه.....ایکون(از تعجب مغزم داره سوت میکشه و از این حرفا)
سلام
ممنون
الان عماد مشکلی نداره فقط کمی تودماغی حرف میزنه و غذای سفت نمیخوره
خوشحالم که عمل عماد به خوبی انجام شد
من بیشتر از شما خوشحالم!!
ممنون
سلامممممممممممممممم
ای ول بالاخره خیالتون راحت شد ایشالا خوب خوبه که
سلام
خوش اومدین
ممنون
حالا عماد کوچلومون چطوره؟؟؟
خیلی بهتره
ممنون
پسرت چقدر اون عکس لاک پشتیش بامزه است!!


دکتر کاملا معلومه به زور داشته از بینی نفس میکشیده ها!
راحت شد بچه.خدا رو شکر
ممنون
انشاءالله پسر شما به عمل نیازی پیدا نکنه!
سلام
خدا رو شکر عماد حالش خوبه.
عکساش رو دیدم بغضم گرفت.آخه خواهر زاده ۶ روزه منم بیمارستانه
سلام
ممنون
چرا؟ زردی داره؟
برای بچه داشتن حتما باید تماس فیزیکی داشت ؟؟!!!!
jaleb bod?!!basi khandidim.na az tarighe hava serayat mikone hatman.lols
ما از این کامنت شما بیشتر خندیدیم!
حالا شد عجایب هفت و نیم چون فقط نصفش فارسیه!
در مورد انیمیشن وال-ای :
تعجب می کنیم ....!!!
برای بچه داشتن حتما باید تماس فیزیکی داشت ؟؟!!!!
تو صد سال پیش که زندگی نمی کنیم ...
تازه اگــــــــــــــــــــــر درست یادم مونده باشه اون انیمیشن مربوط به سال های اینده بود ..
خوب این هم حرفیه!
اما دیگه غذا خوردن که در آینده تعطیل نمیشه میشه؟!
۱- چقدر تو لباس بیمارستان بامزه ست ...
۲- بعد از عمل مظلوم تر به نظر میاد ولی از عکس قبل از عملش این طور به نظر میاد که شیطونیه ...
۳- گفتین که همسرتون هر لحظه احتمال داشت که غش کنه .. خوب شد شما نرفتین تو اتاق عمل .. چون اونوقت شما ممکن بود هر لحظه غش کنین ..!! ( پدر و مادر ها طاقت دیدن این صحنه هارو ندارن ... و مهم نیست که تو زندگی با چه صحنه هایی روبرو شدن و یا اینکه پزشک هستن یا نه .. ) به هر حال بهترین تصمیم رو گرفتین ..
۱ـآره با اون لباسای بزرگ و گل و گشاد
۲ـشیطون هست اما نه خیلی زیاد
۳ـبالاخره مردی گفتن ٬زنی گفتن
واقعا سخته من که نمیتونستم ببینم چه بلایی سر بچه ام میارن
شاید...
کجا؟!!
سلام...ماشالا به این ناز پسر
اخی نانازی خوابیده...اینشالا زود زود خوب شه
سلام
خوش اومدین
ممنون
الههی قربونش بره خاله!
بهتر بود که نرفتین پدر ومادر طاقت دیدن این چیزها رو ندارن حتی اگر پزشک باشن
مراقبش باشین الآن بخیه اش هست دیگه؟حواستون به کوچولوی ماباشه!
من کمی می دونم چرا!ولی نمی تونم اینجا بگم!
یک قسمت از پست رو حذف کردینا!آیکون یک دانشجوی پزشکی حواس جمع!
ممنون
کجا رو حذف کردم؟!
به هر حال شما لطف دارین خانم دکتر
بازم سلام


ولی دکتر چهره ی عماد واسم آشناست من عماد و جایی ندیدم؟
یا شما ما رو جایی ندیدید؟
یه چیز دیگه
برادرتون پزشک نیستن که لینکشون کردید تازه موضوعش هم خاطره نویسی نیست
دکتر ! پارتی بازی داشتیم؟
حسودیم شد خب
سلام
حالا این من کجا دیدمتون یعنی ما هم فامیلیم و لینکم کن؟! :دی
ماشالااااااااااااااااا این فرشته چقده نازه
خدا حفظش کنه
خدا روشکر که همه چی بخیر گذشت
فرشته که نه عماد!!
ممنون خانم دکتر لطف کردین
سلام. می بینم که آخرش کار خودتونو کردید و کوپولوی منو بردید اتاق عمل
امیدوارم که دیدن شکل اتاق عمل و مسیر رفتنش بعد ها توی روحیاتش تاثیر منفی نذاره... گوگول من
منم نگرانم به خدا
سلام
ممنون ما کی مارکوپولو رو بردیم عمل؟ :دی
بزرگتر که بشه بیشتر حالیش میشه که این کار به نفعش بوده
از من میپرسین وظیفه پدر چیه؟ ماشاالله...
میگم، فکر کنم این آقا پسرتون شکل مامانش بیشتر باشه تا باباش نه؟
مگه عکس مامانشو دیدین؟!
سلام
خدارو شکر...
این سایت خارجی اپلود عکسه تا حالا ندیدم فیلتر بشه:
xs.to
دیگه دات کام نداره ها...
سلام
ممنون
پس برای پست بعد برم سراغش
سلام...
الهی ی ی ی ی ی ی
ناز ی عماد!
ببخشید از اینکه خیلی دیر سر زدم. فقط می تونم براتون آرزوی روزای بدون نگرانی و شاد شاد شاد داشته باشم البته به همراه... تغییر نام وبلاگتون به ماجراهای یک پزشک متخصص...
سلام
این بار اشکالی نداره اما اگه باز هم اینقدر تاخیر داشتین باید با ولی تون بیائین!
از امسال که گذشت
شاید وقتی دیگر
خدا را شکر که به خیر گذشت. دستتون درد نکنه که ما را بی خبر نگذاشتید.آدم حاضر است خودش ده بار عمل کنه ولی بچه اش یک بار هم عمل نکند.
مثل اینکه عماد را دست کم می گرفتید ،ماشاا.. از شما شجاع تر است.
سلام
ممنون
آره واقعا
بله این انیمیشنو دیدم..هر فیلمی میاد اول زیر دست من رد میشه...اون سینما پار...هم خواستید بگید ایشا..هروقت شهرکرد دعوتمون کردید
براتون میارم..

گفتم عمل کنه بعد...اخه گفتم انی خانوم اذیت میشه..
حالا میذارم...
عجب
پس از اقوام غلام تکثیر هستین! :دی
پس بریم ببینیم چی نوشتی!
وای چقد این عماد کوچولو ناااااازه!

آقا من پسندیدم!
ایشالا زود خوب میشه!
آقا باید سفارش بدیم عجایب دنیا رو به جای هفتگانه بکنن هشتگانه
مدیسا فارسی نوشته!!
سلام دکتر جان

به سلامتی پس عماد عزیزمون خوبه خوب شده
امیدوارم همیشه خوب و سالم باشه
و همچنین شما بلاخره تو امتحانتون قبول بشین
بی شک همین طوره
درود بر شما تا بعد
سلام
ممنون
من هم امیدوارم
نازی..لاک پشت نینجا!
عجب تصمیم ناموسی ای توی پ.ن. 2 گرفتین!
مزرعه حیوانات خیلی تلخ بود..1984 یه کم کسل کننده هم هست!
ممنون
آره دیگه گفتم مرگ یه بار شیون هم یه بار!
پس هر دو رو خوندین
الهی....چه عکسای نازی ازش گرفتن...پس الحمد الله حالش خوبه که قراره همین امروز مرخصش کنین نه ؟ آنی جون چی ؟ خوبه ؟
ممنون
آره الان همه خونه ایم
و همه سلامت
بالاخره یه نونو کبابی پیدا میشده بخورن..



شما چیکار به کارای فیزیکیشون دارید...اقــــــــــــای دکتر..نمیان جلو شما که بله...
تازه شاید بکرزایی میکردن...
راستی انی خانوم بهتون گفت قراره به خاطر عماد داستان عمل لوزه خودمو بنویسم؟؟!!..خوب نگفتن من الان میگم..
تو اصلا دیدیش؟
حالا هم که یه پست دیگه گذاشتی!
ای جااااااااااان.بمیرم براش.به امید روزهای بهتر و شاد و سرشار از سلامتی
مادرا همیشه فداکارن
آخی طفلی أنی خیلی خسته شده یه ذره بهش برسین لطفا
به خدا حال خودم هم خیلی از اون بهتر نبود بخصوص که دیشب هم شیفت بودم
سلام
خب به سلامتی عماد کوچولو هم عمل شد. حالا دیگه خیال آنی خانوم راحت میشه.
چقدر آنی خانوم مهربون هستن شما رو فرستادن خونه استراحت کنین شما هم عوض استراحت اومدین آپ کردین!
سلام
ممنون
خوب اگه آنی خونه بود که به من فرصت نمیداد! :دی
اون نظر بالایی من بودم!
آهان!
خدا رو شکر که حال عماد خوبه
مزرعهی حیوانات که بدبینانه نبود...
پس چی بود؟
واااااااااااااااای چقدر با لباس بیمارستان باحال شده.....
ایشاا...خوب خوب میشه..
مرسی
یادم رفت:

بجای اپلواد کردن عکس و فیلم نگاه کردن شما بهتره بیشتر مراقب آقا عماد باشین آقای دکتر.
مثلا باید چکارش میکردم؟!
سلام امیدوارم حال آقا عماد زود زود خوب بشه خیلی بچه ی نازی دارین خدا براتون نگهش داره
سلام
ممنون که بهم سر زدین
اخییییییی..
جان.. خوب خدا رو شکر که همه چیز به خوبی پیش رفت. نازیی.... براش بستنی بخرین
ممنون
خریدیم