ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سلام
شاید تعجب کنین که چرا من الان بیدارم و دارم آپ میکنم. تعجب نکردین؟ خوب یه نگاه به ساعت آپ کردنم بکنین تا تعجب کنین.
نگاه کردین؟ آفرین.
جونم براتون بگه که تا همین چند دقیقه پیش مهمونی بودیم. کجا؟ بعله دیگه. هر رفتی یه اومدی هم داره! وقتی بعضی دوستان مجازی تصمیم گرفتند حقیقی بشن و بیان خونه مون باید فکرشو میکردن که ما هم یه شب تلافی می کنیم!!
از شوخی گذشته واقعا خوش گذشت. جای همه دوستان مجازی دیگه خالی. به محض اینکه وارد شدیم و در اولین دقایق عماد با برگردوندن لیوان بزرگ آب طالبی بستنی روی فرش شاهکارهاشو شروع کرد! اما بعد که دکتر میثم لپ تاپشو آورد دیگه نه صدائی از این بچه بلند شد و نه تصویرشو دیدیم. تا حالا که بلند شدیم و اومدیم!
خدائیش اصلا فکرشو نمی کردیم که این همه ساعت اونجا نشسته باشیم و وقتی یه نگاه روی ساعت کردیم همه مون تعجب کردیم. شاید اگه رومون می شد باز هم مینشستیم اما دیگه خجالت کشیدیم. اوج این شرمندگی هم موقع شام بود که معلوم بود برای اون چند ساعتی توی زحمت افتادن.
به هر حال باز هم ممنون.
راستی اگه دوست مجازی دیگه ای هم دوست داره حقیقی بشه ما استقبال میکنیم!
و اما خاطرات این بار:
۱. خانمه به خاطر عقب افتادن خونریزی قاعدگی اومده بود. پیش از نوشتن دارو ازش خواستم یه تست حاملگی بده. وقتی بهش گفتم حامله است گفت: آخه چطور ممکنه؟ من پنج ساله که دارم مرتبا «آی وی اف» می کنم و حامله نمیشم اون وقت همین طوری حامله شدم؟!
۲. خانمه بچه یک ساله شو آورد دکتر و به محض اینکه منو دید گفت: وای چه جالب! از وقتی این بچه یک ماهشه هر وقت میارمش درمونگاه شما شیفتین!
۳. (۱۴+) خانمه اومده بود تست حاملگی بده. بهش گفتم: توی درمونگاه آزمایش خون نیست فقط آزمایش ادرار هست بنویسم؟ مادر شوهرش گفت: آزمایش ادرار از کِی مثبت میشه؟ گفتم: از حدود دو هفتگی به بعد. گفت: شوهرش ۱۴ روز پیش رفته سفر. روز رفتنش هم که ما اونجا بودیم و کاری نکردن (!) پس حداقل دوهفته اش هست آزمایش ادرار بنویس!
۴. خانمه از کیفش یه آمپول آمپی سیلین درآورد و پرسید: ممکنه من به این آمپول حساسیت داشته باشم؟ گفتم: احتمالش هست. گفت: دیروز که زدم که حساسیت نداشتم. حالا ممکنه؟!
۵. یه خانم جوونو با افت فشار آوردند. گفتم: توی خونه اتفاقی افتاده؟ شوهرش گفت: نه! ما چهارتا برادریم اما این خانم اصلا برادر نداره و انگار از این چیزها ندیده. سر یه موضوعی ما برادرها با هم بحثمون شد. فقط حدود یک ساعت با هم بحث میکردیم. حداکثرش در حد تهدید همدیگه به قتل و این چیزها بود!
۶. (۱۴+) خانمه با «واژینال دیس شارژ» (ترشحات .....) اومده بود و می گفت: دفترچه ام دیگه برگ نداره نمیشه داروهاشو توی دفترچه پسرم بنویسی؟!
۷. مرده اومد و گفت: داروهائی که دادین خوردم ولی خوب نشدم. گفتم: برین پیش متخصص. چند روز بعد اومد و گفت: فقط اومدم بگم متخصص گفت: اون داروهائی که اون دکتر برات نوشته بریز دور! گفتم: خوب به هرحال متخصص بیشتر از من میدونه گفت: آخه کلی پول اون داروها شده بود حالا از کی باید بگیرم؟!
۸. به پیرزنه گفتم: نوار قلبتون سالمه. گفت: اگه توی قلبم اتصالی داشت نشون میداد دیگه؟!
۹. خانمه گفت: از دیشب اسهال دارم. حتی آب دهنمو هم که قورت میدم فورا باید برم دستشوئی!
۱۰. مرده گفت: این داروهارو از داروخونه بیرون گرفتم. ببینین درست داده؟ گفتم: درست داده فقط این قرصو براتون ۱۰۰ تا نوشتم ۶۰ تا داده. گفت: حالا میشه بقیه شو از داروخونه توی مرکز بگیرم؟!
۱۱. پسره گفت: نمیدونم چرا وقتی میرم دستشوئی راحت میشم؟!!
۱۲. نسخه پیرمرده رو نوشتم که گفت: خیلی ممنون. من هروقت اومدم پیش شما خوب شدم. با چندتا دیگه از پیرمردها هم که صحبت کردم همه خیلی دوستت دارن. حالا بگذریم که جوونهای اینجا اصلا چیزی حسابت نمیکنن اما ما پیرمردها همه طرفدارتیم!!
پ.ن۱: از یه مغازه چند قلم جنس خریدم. وقتی برگشتم خونه احساس کردم که قیمت این اجناس باید بیشتر از پولی باشه که من دادم. وقتی حساب کردم متوجه شدم یه جنس ۲۴۰۰ تومنیو برام ۲۴۰ تومن حساب کرده. چند ساعت بعد همون طرفها کار داشتم٬ کارمو که انجام دادم رفتم توی مغازه و جریانو گفتم و بقیه پولشو دادم. فروشنده هم فرمودند: یعنی همون موقع که پول دادی اینقدر حواست پرت بود که نفهمیدی قیمتشون بیشتر میشه!
پ.ن۲: به گروه های موسیقی پیشنهاد میکنم به آخر اسمشون یه «بکس» اضافه کنن. عماد که عاشق «بر و بکس» بود و «سوسن خانوم» و «بدو دیره» الان مدتیه که به «تی ام بکس» علاقمند شده و «تهرون مال ماست» و «خوشگل کلاسمون» اما خدائیش توی یکی از کلیپهاشون چقدر خندیدم وقتی نیروی انتظامیو نشون میداد که دارن میان جوونهای توی یه پارتیو دستگیر کنن درحالی که فرمانده شون یه زن بی حجاب بود!
پ.ن۳: تا حالا چندین بار فیلم «مادر» علی حاتمیو از شبکه های مختلف دیده بودم ولی هیچوقت چند دقیقه اولشو ندیده بودم. این بار وقتی دو هفته پیش قرار بود پخش بشه از چند دقیقه پیش از شروعش تلویزیونو قرق کرده بودم! (اینو توی اون پستی که پرید نوشته بودم اما توی پست پیش یادم رفت بنویسم!)
پ.ن۴: عماد از مدرسه نرسیده خونه بهم میگه: بابا! کِی عاشورا میشه؟ توی تقویم نگاه می کنم و میگم: چند ماه دیگه چطور؟ میگه: آخه بچه ها میگن دو روز تعطیله!
بعدنوشت: اخوی گرامیو فرستادم نمایشگاه کتاب تهران تا این بار جزوه های پارسیان دانشو که تعریفشونو زیاد شنیده بودم بگیره که فهمیدم قیمتش وحشتناک گرون شده. گفتم فقط دروس ماژورو بگیره که دیدم تقریبا همون قیمت میشه!
خلاصه که خریدنش از توان من خارجه. هرکدوم از دوستان که خریده یا میخواد بخره من حاضرم باهاش شریک بشم. پول کپی و پستش هم با من البته اگه درنهایت همون قیمت درنمیاد!
در مورد 7 اگه دارو رو خورده که دیگه چیزی نمونده بخواد بریزه دور.. ؟؟؟
شما مریضهای اینجا رو نمیشناسین
اگه حداکثر تا ۴۸ ساعت تغییری احساس نکنن میرن سراغ دکتر بعدی
نظر قبلی من بودم
دوست دارم تو مطبتون بشینم و اینا ...
یادم رفت اسممو بنویسم
عجب!
تکرار نشه :دی
سلام
همیشه به مهمونی بودن با دوستان .
الان من شیفته ی این شدم که مثلا یه روز بشینم تو مطبتون این مریض های جالبتون رو ببینم .
واقعا خیلی باحالن
آدم اصن باورش نمیشه یه همچین حرفایی بزنن !!!!
سلام
ممنون
تشریف بیارین اما باید حوصله زیادی داشته باشین چون فقط روزی یکی دوتا از این مریضها میاد
سلام.....
همیشه خوش باشین
ش9:دلم سوخت !
پ.ن 1: هی وای من ....عجب ادمی بودا
سلام
ممنون
واقعا
یه چیزی میگم یه چیزی میشنوین!
دکترجان سلام. چرا لینک شما بین پیوندهای من نبود؟

سلام از ماست
شما منو لینک نکردین علتشو از من میپرسین؟!
پیش خودم فکر میکردم حتما این وبلاگ در حدی نیست که لایق قسمت پیوندهای اون وبلاگ باشه
با سلام
با مطلبی تحلیلی در باره بررسی مسئولیت مدنی/کیفری پزشکان و جراحان به روز و منتظر نظرات ارزشمندتان هستم
با علیکم السلام
مزاحم خواهیم شد
سلام دکتر
کپیشون رو دانشگاه اصفهان داره من پارسال کل داخلیو گرفتم 25 تومن شد اگه خواستی بگو برات میفرستیم
سلام
از یه جا ارزونتر گیر آوردم البته نه ۲۵ تومن
دکتر جون شرمنده ما دچار مشکل تایپی شده بودیم!
هی وایه من!!!
فهمیدم
همونجا عرض کردم!
سلام با ۳ ۹ و ۱۲ حال کردیم بسی.
ممنون
دکتر کون شانس اوردی خانم نیستی والا پرونده مسائل ناموسی کل فامیل زیر بغلت بود دیگه روت نمیشد تو روی اصغر آقا و اکبر آقا نگا کنی.
نمیدونی که ما چی کشیدیم!!!
اولا که عجب غلط املائی توی کامنتتون دارین
حیف که توی بلاگ اسکای نمیشه به نظرات بقیه دست زد!
ثانیا مگه شما چی کشیدین؟
دکتر خدایی مهلت می دادین دلتون برا هم تنگ شه ....
3- خذایش عجب مامان فضولی بوده ها...
6-دارم فکر می کنم اگه تو دفترچه پسره می نوشتی حتما داروخانه فکر می کرد بچه دوجنسیه!
8- ای ی ی خداااا قلبت اتصالی میکنه مگه؟ مگه سیم کشییه؟ خدایی دکتر چی م کشی شما بدتر از من و کار گرام...
12-خدایی دکتر ی فکری بکن پیرمرد پسند شدی! زوده حالا...
خوب لابد تنگ شده بوده دیگه!

واقعا
هیییییی
حالا باز پیرزن پسند میشدم یه چیزی!!
پس حسابی خوش گذشت


یعنی شماره ۶ ایکاش می نوشتید اون وقت قیافه مسئول تحویل دارو داروخانه دیدنی بود با یک متر فک کش اومده به پایین
اون فروشنده هم حقش این بود....الله اکبر چی بگم والا
حسااابی
اون وقت فردا جواب اداره بیمه رو شما میدادین؟!
آدرسشو یادمه چی حقش بود؟!!
سلام شماره 5 شاهکار بود:))
سلام ممنون
3. مادرشوهرِ حواس جمع!!!
پ.ن3: من هنوزم ندیدم!!! نهایت 10 دقیقه از کل فیلمو دیدم!
بعدنوشت: منم پارسال میخواستم کار فرهنگی کنم و اصل همه شونو بگیرم؛ قیمتو که گفت دود از کله م بلند شد!! بعد طرف هی اصرار میکرد که "خانوم دکتر بیا بگیر"،فک میکرد آزمون رزیدنتی دارم؛ من هی موجودیِ همه حسابامو با هم جمع میکردم میدیدم نمیتونم!!
آخرش گفتم باور کنین من فیزیوپاتم! انقد مهم نیست برام که!!
آخرشم طی یک عمل غیر اخلاقی همه رو کپی گرفتم! هی هم عذاب وجدان میگیرم وقتی میخونمشون... فک کنم آخر آهشون منو بگیره...
واقعا
واقعا؟ حیفه فیلم قشنگیو از دست دادین
اونوقت شما توی فیزیوپات همه جزواتو برای چی میخواستین آیا؟
دانشجو اینقدر فعال؟
۳.عجب مادشوهر فضولی
...
...مخصوصا ۱۲
کلا خیلی بامزه مینویسید...
واقعا
ممنون
مادرشوهر شماره ۳ دیگه شورش رو درآورده
!
--------------------------
زسما ازشما و آنی خانوم دعوت می کنم هروقت شیراز اومدین تشریف بیارین خونه ما
--------------------------
مورد ۶
واقعا
ممنون
ما هم زسما مزاحم میشیم!
سلام
مورد 11 و 5 خیلی جالب بود!
یعنی ممکنه وقتی ما دوستان مجازی می ریم دکتر راجبمون خاطرات بامزه بنویسن؟!؟!؟!
راستی دکتر از دیروز خوب خوبم! مرسی
سلام
ممنون
کافیه حرفهائی که میزنینو سرچ کنین!
خدا رو شکر اما به هرحال ولش نکنین
3.
طفلک برادر نداشت که تعریفی از برادر داشته باشه!
5.
7.
12.ماهم خیلی طرفدارتیم!
پ.ن1: عجب آدمهایی واقعا!
۱۲. ممنون
پ.ن۱: واقعا
سلام دکتر


چقد این دوستیا به دل میشینه
۱.
۴
۵.چقد خشننننننننننن
۶.این که دیگه خیلی باحال میشد اگه مینوشتین
۷.چه ادم بیشخصیتی
سلام
واقعا
۶. اگه مینوشتم؟ یعنی من این قدر ....؟
سلام.
پس خوش گذشته دیگه.
سلام
آره جای شما خالی