جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (145)

سلام

1. میخواستم برای یه بچه سرماخورده نسخه بنویسم که پدر بچه گفت: هرچقدر به مادرش میگم برای گلودرد بچه بهش شربت استامینوفن بده نمیده میگه اون مال تبه!

2. مرده نصف شب درحالی اومد توی مطب که کتشو به دستش گرفته بود. نسخه شو که نوشتم گفت: میخواستم کتمو بپوشم و بیام اما ترسیدم دیر بشه!

3. خانمه بچه شو آورده بود و گفت: دیشب اون قدر بینیش گرفته بود که با دهن هم نمیتونست نفس بکشه!

4. دختره گفت: چند روزه که سینوسهای «اتموئید» و «فرونتال»م درد میکنه (اسم دوتا از سینوسهای آدم)

5. پیرمرده گفت: سینه ام خلط داره همه اش باید صداش کنم!

6. مرده بچه شو آورده بود و گفت: ما اومدیم اینجا گردش اما بچه مونو زنبور نیش زد و این هم به نیش زنبور حساسیت داره. نسخه شو نوشتم و رفتند. دو دقیقه بعد مرده با یه بچه دیگه برگشت و گفت: این یکی بچه ام هم همراهمون اومده بود و نشسته بود توی ماشین. حالا که رفتم میبینم اینو هم توی ماشین زنبور نیش زده!

7. پیرزنه گفت: دفعه پیش که مریض شدم دکتری که اینجا بود یه نسخه خیلی خوبی برام نوشت. اما شما هرداروئی که صلاح میدونین بنویسین به نسخه قبلی نگاه نکنین!

8. پیرزنه گفت: اونقدر پاهام میسوزه که شبها تا صبح باید سه بار روی پاهام آب بریزم!

9. به خانمه گفتم: بچه تون آمپول میزنه براش بنویسم؟ مادرش گفت: حالا میشه این بارو بهش تخفیف بدین؟!

10. یکی از پرسنل درمونگاه پدرخانمشو آورد و گفت: اگه میشه فشارشونو بگیرین. به پیرمرده گفتم: آستینتونو بزنین بالا تا فشارتونو بگیرم. پیرمرده گفت: حالا اصلا بلدی فشار بگیری؟!

11. فشارسنجو دور بازوی دختره بستم و بادش کردم و بعد شروع کردم به کم کردن بادش اما هرچقدر درجه پائین میومد خبری از لرزش عقربه نبود. همراهش گفت: انگار فشارش یه جائی اون وسط گیر کرده!

12. (16+) مرده یه خانمو توی ماه دوم بارداری آورده بود و گفت: دلش درد میکنه. گفتم: براش دارو مینویسم اما اگه بهتر نشد باید ببرینش اورژانس. مرده خانمه رو برد توی تزریقات و بعد برگشت توی مطب و گفت: این خانم زن برادرمه. پیش من امانته مشکل خاصی که نداره؟ گفتم: نه.

چند دقیقه بعد بهیار مرکز اومد و گفت: دکتر! درسته که اینها زن و شوهرند اما چرا اینقدر توی اتاق تزریقات به هم چسبیدن؟! گفتم: خبر نداری که زن و شوهر هم نیستن! چند دقیقه بعد مرده اومد و گفت: بهتر نشد ببرمش اورژانس؟ گفتم: ببرین. حدود دو ساعت بعد مرده دوباره اومد و گفت: زن داداشمو بردم خونه شون تا آماده بشه حالا میخوایم بریم اورژانس نامه ای چیزی نمیخواد؟! (خب آماده میشده دیگه مگه چیه؟!)

پ.ن1: چند روزه یه ویندوز سون خریدم تا نصبش کنم اما نه وقتش هست و نه حالش! امروز دیگه اصلا اینترنت اکسپلورر باز نمیشد. نمیدونم مشکل باز هم از ویندوز ایکس پیه؟

پ.ن2: احتمالا به همین دلیل این بار بازهم عددها لاتین خواهند بود.

پ.ن3: مدتیه وقتی یه مریض الکی نصف شب میاد وسط سوالهام یهو ازش میپرسم: شما دلتون هم درد میکنه؟! آی حال میده آیییی!

پ.ن4: برای عسل یه سی دی کارتون خریدم. وقتی گذاشتمش روی دستگاه قبلش تبلیغ چند کارتون دیگه رو گذاشت که یکیشون یه کارتون خیلی قدیمی بود. به آنی گفتم: این کارتونو یادته؟ گفت: آره.

از اون روز به بعد هروقت اون سی دی رو میگذاریم و به اون تبلیغ میرسیم عسل به آنی میگه: مامان! این کارتونو یادته؟!

یه بار هم که آنی خونه نبود و اون سی دی رو میدیدیم عسل بهم گفت: بابا! مامان این کارتونو یادشه؟!

نظرات 69 + ارسال نظر
سین جمعه 10 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 01:08 ق.ظ

سلام
6. آخی، بندگان خدا
9.
11. چرا اینجوری شده بوده؟
پ.ن3: شیطنت بد آیا؟
پ.ن4: مامانش براش مهمه خوب

سلام
11. از بس فشارش پائین بود
پ.ن4. میدونم!

مهربان جمعه 10 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 12:21 ق.ظ http://daneshjoyepezeshki.mihanblog.com/

4-....
5 حالا پیرمرده چی صدا میزنه خلطاشو؟
7 -دکتر مدیونین از رو دست دکتر قبلیه تقلب کنینا
10 -دکتر مگه شما بلدین فشار بگیرن؟
دارم همینجوری در مورد اون مثبت شونزدهه فکر میکنم اما به نتیجه نمیرسم
پ.ن 3 چی بگم دکتر شما هم دیگه ایکن سرفه...حال دارینا نصفه شب ملت رو به چالش میکشین

5. واقعا خندیدم ممنون

طاها پنج‌شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 11:56 ب.ظ http://dastanakeman.mihanblog.com

سلام

ممنون دکتر از نوشتنتون...
مطالبی که راجع به عسل مینویسید عین اسمشون شیرین هستن؛خدا حفظشون کنه.

سلامت و شاد باشید

سلام
ممنون از لطفتون

یاسمن پنج‌شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 08:09 ب.ظ

سلام، اول رفتم نظرات پست پیشین رو چکیدم یه آن ترسیده بودم نکنه تایید نشده، ایشالله که رزیدنت یه رشته توپ میشید امسال که سایتم مفید باشه براتون به دوستان هم تبلیغش رو بکنید بها کتابها واقعا ناچیز، البته کپی رایت رو رعایت نمی کنیم . راستی یکدفعه ویندوز 8 نصب کنین من که راضیم،
6/ عجب گردشی شد طفلی بجه ها پس حتما 2 تا زنبور بوده یکی به ازای هر بچه
7/دکتر متقلب
9/ آخی چه مامان نازی
پ.ن3: من هم پزشک متخصص پوستی که می رم خیلی بانمک رو سایتشون هم مردم رو راهنمایی می کنن یه بار یکی ازش پرسید برای درمان ریزش مو چه کار کنم اونم گفت واجبی بزن جالبه که بیمار باور کرده بود

سلام
از لطفتون ممنون
پ.ن3. یعنی واقعا عمل کرده بود؟!

m. پنج‌شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 07:15 ب.ظ http://pezeshki-sk-92.blogfa.com

سلام دکتر.ما هم گفتیم روشن شیم!
خاطرات جالب بودن مث همیشه.
ولی من با اینکه این ترم سر و گردن پاس کردم هر چی فک میکنم سینوس اتمویید نمیشناسم؟فقط فرونتالو بلدم.واقعا داریم؟!!!!

سلام کار خوبی کردین
یعنی ماگزیلا و اسفنوئیدو هم یادتون نیست؟

مانا پنج‌شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 06:34 ب.ظ http://toofany.blogfa.com

سلام .دختره مورد ۴ ، چقدر جالب بوده خخخخخ
مورد ۱۲ چه برادر شوهر دلسوزی واقعا. :دی

سلام واقعا
حسابی! اونقدر دلسوز بود که دلش آتیش گرفته بود اصن یه وعضی!

شایان پنج‌شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 01:19 ب.ظ

سلام اقای دکتر. مثل همیشه عالی بود.
جسارتا یک سوالی که خیلی وقت میخوام ازتون بپرسم اینه که ایا شما قصد ندارین تخصص بگیرین؟

سلام
تخصص باید بیاد منو بگیره!

غزل پنج‌شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 11:24 ق.ظ

ممنون

ﺷﺎﺩاﺏ پنج‌شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 11:02 ق.ظ

ﻣﻌﻨﻲ ﺷﻤﺎﺭﻩ 12 ﻳﻌﻨﻲ ﭼﻪ!? ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻡ ﻳﻌﻨﻲ ﺑﺎ اﻳﻨﺪﻣﺮﺩﻩ ﺭاﺑﻂﻪ ﺩاﺷﺘﻪ ﭼﻲ ﺑﻮﺩﻩ ﻗﻀﻴﻪ!?

انشاءالله که رابطه نداشته و من اشتباه کردم

محدثه پنج‌شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 12:53 ق.ظ http://maybechange.mihanblog.com

سلام
5.
9. حالا تخفیف دادین!؟ تخفیف میدادین مشتری شن
10. من فکر میکردم بلد باشین
11. در این مواقع باید چی کار کرد واقعا!؟!؟!
پ.ن3. چرا حال میده!؟
پ.ن4. آقای دکتر؟ آیا آنی خانم یادش هست؟!

سلام
11. بالاخره صداش دراومد!
پ.ن3. روح خبیثم کمی آروم میگیره!
پ.ن4. بله

رضا چهارشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 10:06 ب.ظ

وای شماره 10 حرف ندارهههههه

ممنون

مامان طهورا چهارشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 10:03 ب.ظ

منظورتون از پی نوشت سوم رو متوجه نشدم

شماره 12 هم خیلی عجیب بود
یعنی با اون دلدرد هم به خانمه رحم نکرده بود ؟
واقعا برادر شوهرش بود؟

یعنی شما ندیدین وقتی یه نفر کار اشتباهی میکنه بهش بگن مگه دل درد داری؟
نکنه این فقط توی ولایت ما رایجه؟
شاید هم خود خانمه خواسته بهش رحم نکنه!

پرنده گولو چهارشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 09:01 ب.ظ

بامزی!
من عاشق عسلم!
هر وقت دبه خیارشور ببینم تو سوپر مارکت زیر لبی میخندم
موقع دنده عوض کردن هم!
راستی سلام،از بس ذوق بامزی رو داشتم ادب یادم رفت

شما لطف دارین
البته اون کارتون بامزی نبود!

زهرا.ش چهارشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 08:48 ب.ظ http://surgicaltechnologist.persianblog.ir

4.دختره تازه آناتومی پاس کرده بود،قشنگ معلومه!
منم یه بار ترم اول مریض شده بودم به آقای دکتر گفته بودم استاد!
11.هر از گاهی بیمارا سعی می کنن توانایی های شما رو به چالش بکشن،بد نیست که!
آقا شما از هنوز به ویندوز ایکس پی وفادارید؟
دخترتون هم ماشاالله....
خسته نباشید.

4.دقیقا
دیگه کم کم مجبورم ترکش کنم

مریم چهارشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 07:42 ب.ظ

2- :))) خب کت پوشیدن کلی وقت میبره آقای دکتر :دی

4- اینایی که این گفته چین

10- حالا واقعا بلدین فشار بگیرین؟:))
(چقد حرص ادم در میاد:دی)

12- اینا مشکوک بودن آقای دکتر :))))


من باید پاشم بیام جای شما، این ویندوز و اینا رو براتون عوض کنم تا یکم از سون و کروم استفاده کنید تا کیف کنید :دی
شاید سیستمتون ویروسی شده باشه، آنتی ویروس امن دارین؟

4. اسم دوتا از سینوسها هستند
از کروم که معمولا استفاده می کنم مشکلش لاتین بودن اعداده
اتفاقا مدتش تموم شده!

ستاره بامداد چهارشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 07:29 ب.ظ http://morningstars.blogsky.com

سلااام
دکتر از شما بعیده ، ویندوز ایکس پی؟؟؟؟؟!!!!!!!

سلام
چه کنیم دیگه همه چیمون مثل خودمون قدیمیه

سمیرا چهارشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 06:30 ب.ظ

سلاام
خندیدیم بسی عرض تشکرات ویژه!
7- نگاه نکردین که؟؟ تقلب عایا؟؟

خدا رحمت کنه ویندوز xp رو! دیگه یباره ویندوز 8 میگرفتین.

حالا آنی خانم اون کارتونه رو یادشونه ؟؟

سلام
خنده تون مستدام
اتفاقا نگاه کردم ببینم همکارم چطور تونسته مریضو این قدر راضی کنه
از یه نفر که ویندوز هشت داشت پرسیدم اصلا راضی نبود
بله

شکوه چهارشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 05:43 ب.ظ http://shdl.ir

اولیه جالب بود!

ممنون

علی کور چهارشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 05:13 ب.ظ

سلام حسن کور .
اصن فشار چیه ؟
12- عجب برادر امانت داری !!! میگن قدیما مردم زن و بچه شونو می سپردن دست لوتی و جاهل محل
کارتونه یادته !!

سلام

واقعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد