ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سلام
این هم از پست جدید. پستی که طبق معمول متعلق به چند هفته قبل هستند به جز دوتای اولی که احساس کردم اگه الان ننویسمشون مزه شون میره.
برخلاف دو پست خاطرات قبلی این پست از نظر خودم بد نشده چون خاطرات نسبتا جالب تر نوبتشون شده!
۱. پیرزنه رو با یه فشار خون خیلی بالا آوردند. بهش گفتم: حرص خوردین؟ گفت: راستش نشستم پای سریال خرم سلطان (!) اونقدر برای ابراهیم گریه کردم ....!
۲. انگشت دست پیرمرده رو عقرب نیش زده بود. گفتم: عقرب کجا بود؟ گفت: دم در حیاط ایستاده بودم که دیدم داره از توی کوچه رد می شه. یه مقوا برداشتم و گذاشتم روش و فشار دادم. همه جاش زیر مقوا بود به جز دمش نمی دونم چطور منو نیش زد؟! (برای خواندن چند خاطره عقربی دیگه به اینجا مراجعه کنید!!)
۳. (۱۴+) داشتیم از یه درمونگاه روستائی بر میگشتیم خونه که وسط راه راننده شروع کرد به خندیدن. گفتم: چی شده؟ گفت: دیروز که توی این جاده می رفتم، یه پسر جوون که یه زن سی چهل ساله رو ترک موتورش سوار کرده بود اینجا جلومو گرفت و گفت: از کدوم طرف می شه رفت امامزاده؟ گفتم: چند کیلومتر دیگه که برین جلو یه جاده آسفالته هست که میره اونجا. پسره گفت: پس به ما گفته بودند یه جاده خاکی و پرت هست که از پشت کوه رد می شه و کسی هم ازش رفت و آمد نمی کنه؟!
۴. به خانمه گفتم: آمپول می زنین براتون بنویسم؟ گفت: اگه از اون آمپول هاست که توی خونه دارم نمیخواد بنویسین. گفتم: چه آمپولی دارین؟ گفت: من چمیدونم؟ مگه من سواد دارم؟!
۵. (۱۳+) پسره گفت: مدتیه که یه جوش بزرگ به پشتم زده. گفتم: یعنی توی کمرتون؟ یه کم من و من کرد و گفت: نه درست کنار شیارم!
۶. خانمه پسرشو آورده بود و گفت: چند روزه که زود زود میره دستشوئی. گفتم: سوزش ادرار هم داره؟ گفت: نمی دونم. هنوز ختنه نشده که ببینم سوزش ادرار داره یا نه!
۷. (۱۴+) خانمه گفت: از اون پمادهای مال عفونت هم برام بنویس. گفتم: از کدومشونو میگین؟ گفت: از اونها که چندتا لوله دارن نمیخواد لوله شونو بشوری!
۸. خانمه گفت: برای این آزمایش باید ناشتا باشم؟ گفتم: نه غذا هم بخورید مشکلی نداره. گفت: حالا من ناشتا هستم طوری نیست؟!
۹. خانمه بچه عقب افتاده شو با سرماخوردگی آورده بود. تا گوشیو گذاشتم روی سینه اش عینکمو برداشت و پرتاب کرد بالا! شانس آوردم بین زمین و آسمون گرفتمش!
۱۰. پیرزنه گفت: ناشتا اومدم تا اگه نوار قلب برام لازمه سونوگرافی بنویسی!
۱۱. نسخه مرده رو نوشتم و دادم دستش گفت: دست گلت درد نکنه!
۱۲. (۱۵+) آمبولانس یه مریضو که ارست (ایست قلبی تنفسی) کرده بود آورد درمونگاه. عملیات احیا رو شروع کردیم و وسط کار یه شوک به مریض دادم که دیدم یکی از همکاران اخم کرد. چند دقیقه بعد از بردن جسد اون بنده خدا ازش پرسیدم چی شد؟ گفت: وقتی شوک دادین دست اون خدابیامرز یکدفعه پرتاب شد بالا و خورد به اونجا که نباید میخورد!
پ.ن۱: من خاطراتو به همون ترتیبی که اتفاق افتادند نوشتم. اگه این قدر مثبت فلان پشت سر هم اومد تقصیر من نیست!
پ.ن2: فرودگاه ولایت ما که باعنوان بین المللی افتتاح شد و زمانی به چند شهر داخلی و دو کشور خارجی پرواز داشت مدتیه فقط هفته ای دو پرواز به مشهد داره. اخیرا هفته ای یه پرواز تهران هم اضافه شده که به گفته رئیس فرودگاه هفته پیش با یه مسافر اومده و با سه مسافر برگشته! بنده خدا می گفت: انتظار دارین شرکت های هواپیمائی باز هم به اینجا پرواز بگذارند؟!
پ.ن3: برای برداشتن چیزی از توی سالن خونه بلند شدم و رفتم توی اتاق خواب. غافل از اینکه عسل هم داره چهار دست و پا دنبالم میاد. کمی بعد صدای گریه عسل اومد و دیدم افتاده روی زمین. برای این که ساکتش کنم دستمو کوبیدم روی زمین و گفتم: ای زمین بد چرا دخترمو انداختی؟ یه نگاهی بهم کرد و شروع کرد به زدن روی چهارچوب فلزی در!
پ.ن4: بالاخره موفق شدیم همه پولی که از افراد حقیقی برای خرید خونه قرض کرده بودیم پس بدیم. حالا فقط مونده پرداخت اقساط دو وامی که داریم که هنوز نفهمیدم چرا باوجود اینکه این همه مدته داریم قسط میدیم همچنان مقدار بدهی که به هرکدوم از دو بانک داریم از کل وامی که گرفتیم بیشتره؟!
دکی با این پ.ن 4 ات خیلی حال کردم
یه مدت بود اینقدر نخندیده بودم !
خنده تون مستدام
شماره آخر و پی نوشت 3 عالی بود.
قربونش برم خوب در بد بوده نه زمین
ممنونم خانم دکتر
بسیار لذت بردیم
ممنون
نمیدونم چرا چشمم اشتباهی دید..فکر کردم همکارتون گفته وقتی شوک دادین دست اون مرحوم خورده پایین....الان دیگه متوجه شدم...
آهان از اون لحاظ
اوا خاک به سر پسره...
چرا آیا؟
۱۲: همکارتون خانم بود یا اقا؟ میت خانم بود یا آقا؟
همکارو که دیگه میشه حدس زد
مریض هم مرد بود!
۳ رو من نگرفتم...
واقعا؟
فکر کنم پسره صدای هایده گوش داده بود!
روزتان مبارک و دستانتان همیشه شفابخش باد[گل]
ممنونم
سلام دکتر..وبلاگتونو خیلی دوس دارم.
ببخشید حالا13و14 فرقش چیه؟!
بعد دست گلت درد نکنه چه چیز عجیب یا جالبی داره؟
سلام
ممنونم
14 یکی از 13 بیشتره
شرمنده اگه جالب نبود
بامزه بودن خاطره های الانتون
تازگیا که ارتباطم با بیمارا بیشترشده ،بیشترمیتونم درک کنم خاطره های این مدلیتونو:-D
ممنون از لطفتون
سلام دکتر...
مورد 12: آخه آدم از مرده ناراحت میشه؟؟؟
این پرتاب عینک هم معضلیه ها واسه ما عینکیا...
مورد 3 رو متوجه نشدم
با آرزوی موفقیت
سلام
ممنون از لطفتون
سلام من چند روزه با وبلاگتون آشنا شدم سنم زیاد نیست. مامانم پزشکه ولی به خاطر کار پدرم مجبور شده که از کشور خارج بشن منم قرار بود بد از تمام شدن امتحاناتم برم که یهو کارم گیرکرد و الانم همش تنهام و ترجیه میدم به جای گشتن با پسرا تو اینترنت بگردم وبلاگ شما منو یاد خاطراتی میندازه که مامانم برامون بد شیفتش میگفت واقعا ممنونم ( ببخشید زیاد شد دردو دل کردم )راستی دستمم سوخته ولی والدین گرامی نیستن که دلداریم
سلام
خوش اومدین
کار خوبی می کنین
باز هم تشریف بیارین
سلام دکتر
میگم خفن شدی
پس فک کنم پروازاتون نرخ نصف بها هم راحت بدن
سلام
میتونیم
مگه نرخشون مصوب نیست؟
به نام صاحب شانس « با عشق هم چیزممکن است.» موقعی که این نامه را دریافت می کنید کسی راکه دوست دارید ببوسیدومنتظریک معجزه باشید. این نامه برای خوش شانسی شمافرستاده شده است نسخه اصلی درکشورانگلستان می باشد.این نامه9باردردنیاچرخیده است شانس برای شمافرستاده شده است ظرف مدت 4روزپس از دریافت این نامه اخبارخوشی را دریافت خواهیدنمود به شرط آنکه شماهم به نوبه خود آن رابرای دیگران ارسال نمایید.این شوخی نیست باارسال آن شما خوش شانسی خواهید آورد پول نفرستیدکپی ها رابرای اشخاص بفرستید که فکرمیکنیدبه شانس احتیاج دارند.این نامه را نگه ندارید.این نامه راظرف مدت 96ساعت ازدست شما خارج شود. یک افسر آر.آ.پی.هفتاد هزاردلاردریافت نمود.جرلبرن ده هزار دلار دریافت نمود ولی چون این زنجیرراشکست آن را ازدست داد. درهمین حال درفیلیپین جین ولنز به دلیل اینکه این نامه رابه جریان نینداخت6روزپس ازدریافت آن همسرش راازدست داداگرچه قبل از مرگ همسرش775هزاردلاردریافت نموده بود.حتماُ20 کپی بفرستیدو ببینیدکه ظرف مدت 4روزچه اتفاقی می افتد. این زنجیره از ونزوئلا شروع شدواین نامه ازبانرک آنتولی پیگیری وبه میلیونری در آمریکای جنوبی نوشته است. ازآنجاکه این کپی باید در سراسرجهان بگرددشماباید20کپی تهیه نموده وبرای دوستان وهمکارانتان بفرستیدپس از چند روزشمایک سورپریزدریافت یک حقیقت است حتی اگرشمایک شخص خرافاتی نباشی..
یه لحظه یاد اون نوشته هائی افتادم که روی جلد کتابها مینوشتند و نامه هائی که گه گاه توی خونه پیدا میکردم
راستش باورم نمیشه که هنوز افرادی هستند که به چنین چیزهائی اعتقاد دارند
سلام دکتر
با تشکراز شما
لطفا ایمیل ها تون رو چک کنید
سلام
با خواهش
چشم
:)
زیبا بود
ممنون
ای بابا خودتون پرسیدید سامی پسره یا دختر !!!
البته زمان سوالتون طولانی شد یادتون رفت فک کنم !
:)
آره والا خیلی مثبت ردیف شده بود
یعنی عسل میخواسته بگه زمین نزددش چهارچوب درزده؟
میدونم شرمنده
احتمالا
حالا بزرگ که شد ازش میپرسم!
اومدم کامنت بذارم حالم گرفته شد
ایشالله روزای خوشی در انتظارتون باشه :(
ممنونم
حالا ببینین ما توی این چند روزه چی داریم می کشیم؟
سلام آقای دکتر خسته نباشید
دقیقا میشم شبیه مریضای دلمشنگ شما بعد اون دکتر میره تو خونه بهم میخنده
چند هفته پیش یکی از اقواممون ( یه دختر 19 ساله) به علت سکته ی مغزی از دنیا رفت...
پزشکی قانونی علت مرگشو قند مخفی اعلام کرد (یعنی چی ؟ نمیدونم)
ااز اون موقع من همه ش میترسم نکنه منم قند مخفی داشته باشم؟؟/
ولی خب برم دکتر چی بگم؟؟
احساس میکنم اگه برم بگم : دکتر برام آزمایش قند مخفی بنویس!!
آخه من خودم خیلی به مریضای شما میخندم.... تورو خدا بگید من برم دکتر؟؟ اصلا لازمه؟؟
اینقدر مردمو مسخره کردم خدا داره همون بلا رو سرم میاره
پیشاپیش ممنون از راهنماییتون
قند مخفیو خدائیش تا حالا نشنیدم
شاید منظورش این بوده که اون خدابیامرز متوجه نبوده که قند داره
خدا رحمتش کنه
از لطف شما هم ممنون
دکتر من تازه سال اول پزشکی رو تموم کردم.اگه خدا بخواد ۶سال دیگه همکارتون میشم.
وبلاگتونو تازه پیدا کردم.از سبک نوشتنتون خوشم اومد واقعا.
واقعا لذت میبرم از ی همچین وبلاک هایی
خوش اومدین
باز هم تشریف بیارین
به به دکترررررررررر ! پیشرفت کردیدا !
واییییییی عسلللللتون فکر کنم از اون بچه های باهوشه ها !
در ضمن سامی اسم پسره به معنی عالی مقام .بلند مرتبه
مردم ولایت پیشرفت کردن!
ممنون
سامی؟ کی حرف از سامی زد آیا؟
سلام
رسیدن بخیر،تعطیلات فطرخوش بگذره...
3.یعنی پسرجوونه براخانومه خوابی دیده بوده؟
4.راستی شماحقوق ثابتین یا پرکیس هم می گیرین؟ چون اگه حقوق ثابت باشین سروصدای نرس هاتون از نسخه کردن آمپول درمیاد...مثل بیمارستان تامین اجتماعی،مجبورمیشین مریضهاتونو خوراکی درمان کنید.
6.عجب...!
7.من فکر میکردم شما مریض زنان نمیبینین!
8.سوالات رایج... .
9.وووی، دردسری می شد اگه می شکست! تعیین نمره عینک و وسوسه تعویض عینک ووو...
10.
11.این خستگی را از تن آدم بیرون می کنه.
12.شانس
پ.ن3: باتعریف شما،آدم دلش برا یه دختربچه تو این سن، غش میره... .
پ.ن4: پس از بانکهای خصوصی وام گرفتین؟
من مونده بودم تو این گرونی، چطور تونستین خونه بخرین! پس اینجوری بوده... .
اینطوری وام گرفتن، دل گنده ای می خواد که من ندارم!
امیدوارم پرداخت اقساط بانکی تون هم بدون آوردن فشار اقتصادی به زندگیتون بزودی به اتمام برسه.
منتظره خاطرات بعدیتون می مونم
سلام
ممنون
3.کابوس دیده بود!
4.من حقوقم ثابته ولی تزریقات بخش خصوصیه و از خود مردم پول میگیره
7.وقتی جائی باشی که دسترسی به بخش خصوصی ندارن مجبوری ببینی
ممنون از لطفتون
دکتر من وقتی شمارو میخونم با گوشی میخونم ولی وقتی میخوام نظر بذارم با سیستم همش یاد میره... ولی اینو یادمه میخواستم بگم که ماهم اینن روشو برای ساکت کردن امیرمحمد استفاده میکردیم واونم تکرار میکرد اون شی رو میزد وشده بود مسبب انبساط خاطر ما. خدا عسلو واستون نگه داره... راستی اینکه به فرودگاهتون حق میدم.اون پیرزنه شماره 10 خیلی باحال بود...11. از این مریض خوش اخلاقا کمه باید بهشون میگفتین سر گلتون درد نکنه.و دراخر اینکه این دفعه واقعا خوب بودن...
ممنون از لطفتون
10!


:))))))))))
پ.ن3
ممنونم
تنها خاطره ای که به دلم نشست مال عسل خانمی بود. عزیزم.
اه اه خاطره مثبت فلان
ممنون از لطفتون
توی فیلم sex & phylosophy مخملباف یه جا به خاطر ترس از حمله های تروریستی هواپیما با یه مسافر که اونم قهرمان قصه بود پرید من گفتم چه تخیلی!حالا میبینم که واقعیت داره!خیلی جالبه!
دیدمش دوست ناشناس من
وقتی مهماندار هواپیما به سه زبون مختلف براش توضیح می داد خنده ام گرفته بود
اول که با اجازه تون من قربون این عسل شیرین شما می رم بس که دلم ضعف می ره برای این شیرین کاری های بچه ها.
یادش به خیر زمان ما همه رو می زدن بالای 18 الان دیگه بچه های 13 ساله هم بزرگ محسوب می شن!
بعد هم ممنونم خاطراتتون واقعاً جالبه این بار که کلی به اضافه هم داشت! فقط این رده سنی 13، 14، 15 نمی دونم بر چه اساسی تعیین می شه
شماره 10 خیلی باحال بود توی یک جمله انواع تناقضات رو می شه دید!
ممنون
خودتون هم که یه کوچولو دارین
آره دیگه بچه های عصر دیجیتالند دیگه
واقعا
هههههه این دفه خیلی باحااال تر بووود.... .

مخصوصن 1 و 5 و 10
مرررسی
ممنون
یعنی دکتر عاشق این خاطراتتونم
همشونو با عشقو علاقه میخونم
دکتر سن پستتونو اوردین پایینا.+18 بود
بلهههههههههه
کلوتریمازول منظورش بوده؟؟؟
واااااااااااااااااااااااااااااای
عسلو میگما
1.من که نمیبینم که حرص بخورم
2.خب مگه مرض داشتههههههههه؟؟؟عرقه راه خودشو میرفته خب
3.
4.
5.
7.
9.اصلا تصویر ذهنیم اززتون عینکی نبود
10.
12.
کلا دکتر این خاطراتتون همش مورد دار بودا
الهییییییییییییییییی خاله منصورش قربونش بره
ممنون از لطفتون
7.نمیدونم کدومشون چندتا لوله داره؟!
درود
ممنون از لطفتون
سلام دکتر خوبین؟
فعلا که 2هفته دوری و دوستیو داریم تجربه میکنیم.
ای بابا عیالوار شدیم اونم چه عیالوار شدنی
سلام
امیدوارم به زودی فراغ و غربت جاشونو به فراق و قربت بده
قدر بشناسید مستان آخرین پیمانه را،
ساقی امشب می کنم تعطیل این میخانه را،
گو به مهمانان که مهمانی به پایانش رسید،
خورده یا ناخورده باید ترک کرد این خانه را.
عید فطر مبارک.[گل]
ممنون
عید شما هم مبارک
دکتر اون ناشناس منم! عجله کردم نه اسم گذاشتم نه آدرس
تکرار نشه :دی
10 خیلی قشنگ بود
ممنون
سلام آقای دکتر
بازم مثل همیشه جالب بود
عیدتون مبارک ایشالا نماز و روزهاتون قبول باشه
سلام
ممنون
آق ما ماه رمضونمون رو با خوندن پست های شما سر کردیم. خدا خیرتون بده!
ممنون
اجرکم عندالله
سلام!
بسی فراجناحی خندیدم
لینکی حسن کور! به نام جایی برای گفتن دلتنگی ها.
یاعلی.
سلام
خنده تون مستدام
ممنون
علی یارت
ریوولی عزیز سلام. خیلی جالب بود. کلی خندیدم.
راستی راجع به وام. منم هر چه قسط میدم میبینم بازم بدهکارم... چرا؟
سلام ممنون
واقعا!
درود و صد درود بر همسایه قدیمی و صمیمی
می بینم که خاطرات شیرین همسایه همچنان ادامه داره
بسلامتی و دل خوش
با عرض تسلیت و تاسف در گذشت وبلاگ اینجانب را به اطلاع می رسانم
به همین مناسبت مراسم ختمی در بلاگفا برگزار می گردد حضور وبلاگ نویسان عزیز در باقی مانده وبلاگ اینجانب و کامنت های اعتراضی آنان به بلاگفا موجب تسلی خاطر اینجانب و مانع تکرار حذف محتوای سایر وبلاگها خواهد بود
سلام
ممنون
شرمنده ها اما یه مقدارش هم تقصیر خودتونه
ازوقتی کتابتون چاپ شد و وضعتون خوب شد دیگه سری بهش نزدین
حتی وقتی وبلاگتون توی مجله سپید هم معرفی شد
یعنی اگه به خودشون بگین فایده نداره؟
پ ن 3 :
سلامت باشی دکتر
ممنون
شما هم همین طور
خاطره شماره 5 سینوس پیلونیدال بود نه..؟ بد دردیه..
با اجازه تون
نکنه .... :دی
برا ابراهیم فکر کنم همه گریه کرده باشند. مادر من که هنوز داره به شاه سلیمان و خرم نفرین میکنه
ولی برا که پیرزنه تنها نمونه میگم منم اشکم دراومد.
بچه خواهر منم وقتی کوچیک بود من از همین سیاست برا ساکت کردنش استفاده میکردم. بزرگتر که شد دیدم هنوز با اشیا کلنجار میره. مثلا محکم زمین را کتک میزد یا به پادری لگد میزد و تف می انداخت بهش.
معلومه که بدهیت از اصل وام بیشتره چون بهره هم داره. جالبه که بهره وامها خیلی بیشتر از سودی که از سرمایه گذاری میگیریم.
همه که نه اما خیلی ها
واقعا؟
این همون حرفیه که یکی از کاندیداهای انت.خابات اخیر هم می گفت!
سلام. یه سوال ایجاد میشه که این مثبتها بر چه اساسه؟!! ینی چه جوری یکیش میشه مثبت ۱۳ یکییش ۱۴ یکیش ۱۵؟!! ینی می خوام بدونم این یه سال یه سال رو چه جوری افتراق می دین؟؟!!!
۲. آخ ! نگویید عقرب! بگویید مار بوآ!! ینی مردم ولاین مارو نفری یه عقرب زده... اونام که عقرب نزده دیگه زنبوره رو شاخشونه!
سلام
فقط بر اساس تجربه و شناختن فرهنگ خوانندگان این وبلاگ!
واقعا؟
ممنونم خانم دکتر
ببخشید شماره 6 منظورم بود!
یعنی واقعا احتیاج داشت آیا؟
وااای خیلی باحال بوون تنکس ا لات
شما طبق چه اصولی این اعداد مثبتی رو می زنین؟!
شماره 10 رو چرا مثبت نزدین؟! دست گلتون درد نکنه . زندگی بدون قرض معنی نداره مثل خونه خریدن بدون وام!
ممنون
فقط بر اساس تجربه!
فکر کنم چون مثبت فلانش زیاد بود بامزه تر بود هاهاها
هاهاها!
سلام آقای دکتر،


1-وای خیلی خندیدم!
2-حقش بود!
5-
10-
ممنون دکتر،عالــــــــــــــی بودن!!
سلام
ممنونم دوست ناشناس من :دی
2. این دیگه از منم اوضاع عقرب شناسیش وخیم تر بوده !
10 . حالا واقعا پیرزنه چی می خواست ؟؟؟
11. فرودگاه شما از اول پروازاش تق و لق بود. خودم دیدم که می گما !:دی
بعد هم این که مسئله ای بالای سیزده یا چهارده یا پونزده هست رو شما از کجا میدونین ؟
واقعا
درنهایت نوار قلب گرفت چون یه کم سینه اش درد می کرد
واقعا دیدین؟ کی؟
بگذارین تجربه تون اندازه من بشه میفهمین :دی