ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
سلام
میخواستم این پست را به عنوان یک بخش از خاطرات بنویسم اما دیدم مجبور میشم خیلی فشرده اش کنم و بعد باید توی کامنتها توضیح بدم که جریان دقیقا چی بوده. پس گفتم اون توضیحات را هم به متن اضافه میکنم و تبدیلش میکنم به یک پست. اگه به نظرتون جالب نشده ببخشید.
شیفت عصر و شب یکی از مراکز شبانه روزی بودم و صبح تا ظهر هم توی درمونگاهی نزدیک همون جا. پرسنل درمونگاه تعریف میکردند که هروقت پزشک خودشون شیفت باشه راننده را مجبور میکنه ببردش خونه و ناهارشو میخوره و بعد دوباره همون مسیرو برمیگرده و میره شیفت. قانونا من هم میتونستم همین کار را بکنم. اما آدم باید کمی هم انصاف داشته باشه. اون راننده شخصی که باید پول بنزینشو هم از جیب بگذاره چه گناهی کرده؟ بخصوص که احتمالا حتی اگه برم خونه هم آنی سر کاره و عسل مدرسه و نهایتا فقط چند دقیقه میتونم ببینمشون. پس من معمولا ترجیح میدم مستقیم برم سر شیفت و تا شروع شیفتم یه استراحتی هم بکنم.
مریضها را دیدم و راهی مرکز شبانه روزی شدم. وقتی رسیدم هنوز یک ساعتی به شروع شیفتم باقی مونده بود. پس با خیال راحت اول ناهارمو خوردم و بعد یه چرت کوچیک زدم. تا این که توی مرکز سروصدایی به راه افتاد و متوجه شدم پرسنل شیفت صبح دارن انگشت میزنن و از درمونگاه خارج میشن. تصمیم گرفتم تا اومدن اولین مریض توی اتاق استراحت بمونم. اما این استراحت مضاعف فقط حدود پنج دقیقه طول کشید!
رفتم توی مطب و دیدن مریضها را شروع کردم. مریضها اول یکی یکی می اومدن و بعد اولین موج شروع شد که بیشتر از نیم ساعت طول کشید. بعد کمی خلوت شد و بعد موج دوم که این بار حدود یک ساعت طول کشید.
وقتی موج دوم هم تموم شد و داشتم کمی توی مطب استراحت میکردم خانم مسئول داروخونه وارد مطب شد و یه کاغذ داد بهم و گفت: اینو برای مادرم مینویسین؟ و بعد هم از مطب خارج شد. نگاه کردم و دیدم کدملی مادرش را نوشته و زیرش نوشته جم فیبروزیل 200. هرچقدر فکر کردم دیدم جم فیبروزیل 200 نداشتیم. یه 300 داشت که معمولا همینو مینوشتیم و یه 450. گفتم شاید جدید اومده و من خبر ندارم. رفتم توی سامانه و جم فیبروزیل را تایپ کردم اما توی سامانه هم 200 میلی نداشت و فقط همون دو مدلی بود که خودم هم میدونستم. راستش دیگه برای خودم هم جای سوال شده بود. پس رفتم توی داروخونه و گفتم: من هرچقدر توی سامانه نگاه کردم جم فیبروزیل 200 نبود. گفت: تعدادشو نوشتم دویست تا دکتر!
پی نوشت1. به دلیل شدت بی مزگی این پست به زودی پست بعدی نوشته خواهد شد!
پی نوشت2. اخیرا یک یوزرنیم و پسورد جدید برامون تعریف شده که اگه خواستیم برای خانواده و دوستان و اقوام نسخه بنویسیم از اون استفاده کنیم تا بیمه نخواد برای ویزیتش به شبکه پول بده. گفتند اگه اشتباها توی سامانه درمونگاه بنویسیم چون برای اون فامیل قبض ویزیت توی درمونگاه صادر نشده حق ویزیتی که شبکه نمیتونه از بیمه بگیره از کارانه خودمون کسر میشه! دیگه باید مراقب باشیم کدوم نسخه را کجا مینویسیم!
یه سوال فنی: مدتی پیش گوشی آنی را عوض کردیم و اپلیکیشنهای گوشی قبلیشو منتقل کردیم روی گوشی جدید. هیچ برنامه خاصی هم روی گوشیش نداره. اما هر چند روز یک بار (به صورت نامنظم) و هربار راس ساعت سه بعدازظهر گوشیش با صوت میگه: بسم الله الرحمن الرحیم! یعنی جن میبینه توی خونه؟!