ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سلام
1. توی یکی از مراکز دوپزشکه بودم. خانم دکتری که توی مطب کناری بود یکی از مریضهاشو آورد پیش من و نظر منو هم پرسید (که من هم همون نظر ایشونو را داشتم) و برگشت توی مطب خودش. تا حدود یک ساعت بعد تعداد مریضهایی که می اومدند پیش من حدودا دو برابر خانم دکتر بود!
2. به دلیلی رفتم مطب یکی از پزشکان متخصص تا یک سونوگرافی را بهشون نشون بدم. ایشون بعد از من پزشکی قبول شده بود و بعد هم تخصص گرفت. منشی شون اول یک ویزیت ازم گرفت و بعد هم حدود یک ساعت منو توی مطب نشوند تا اجازه داد برم توی مطب. وقتی وارد مطب شدم خود منشی هم به دلیلی وارد مطب شد. آقای دکتر هم منو که دید از جا بلند شد و گفت: سلام استاد! حالتون چطوره؟! .... وقتی از مطب بیرون اومدم منشی جلومو گرفت و با اصرار پول ویزیتو پس داد و بعد هم گفت: شرمنده که معطل شدین. چرا نگفتین استاد آقای دکتر بودین؟!
3. (12+) توی یک مرکز دوپزشکه خانمه اومد توی مطب و گفت: فرقی داره که بیام پیش شما یا پیش خانم دکتر؟ گفتم: نه فرقی نداره بفرمایید. اومد جلو و گفت: سگ منو گاز گرفته. الان واکسن زدم و گفتند چون زخمش شدیده برو به دکتر هم نشون بده. گفتم: باشه کجاتونو گاز گرفته؟ گفت: باسنمو! گفتم: خب پس فرق میکنه. برین پیش خانم دکتر بهتره!
4. توی یک مرکز دوپزشکه مرده پسرشو بغل کرده بود و میخواست بیاد توی مطب که پسرش گفت: بریم پیش خانم دکتر. مرده گفت: خبر نداری! این آقای دکتر از خانم دکترها هم مهربون تره!
5. (این خاطره مال من نیست. توی یکی از کانالهای تلگرامی خوندمش و چون خیلی بهش خندیدم پس شما هم باید بخونینش!): یک دکتر داروساز نوشته بود: به مریضه گفتم: کدملی تونو بدین. مرده گفت: من که نسخه ام آزاده. کدملی برای چی؟ گفتم: دکتر کدرهگیری بهتون داده. حتما بیمه دارین. بعد کدملی شو زدم توی سامانه و گفتم: بله بیمه سلامت دارین. دکتر هم توی همون براتون دارو نوشته. مرده گفت: دکتر غلط کرده من بیمه ندارم! گفتم: پس داروهاتونو آزاد بدم؟ گفت: بله آزاد بدین. ما هم آزاد دادیم!
6. کاپشنمو پشت صندلی مطب آویزون کرده بودم. نسخه پیرزنه را که نوشتم گفت: از این کاپشنها کهنه شونو ندارین که یکی دوتا شونو بیارین برام بدم بچه ها بپوشن؟ شما دکترین اگه کهنه بشه نمیپوشین اما بچه های من میپوشند. گفتم: نه ندارم شرمنده. گفت: حالا باز از خانمت بپرس. زنها این چیزها را بیشتر میدونن!
7. همیشه آستین پیراهنهای من پاره میشد و آنی مجبور میشد به پیراهنهای آستین کوتاه تبدیلشون کنه! چند روز پیش فکر میکردم چرا دیگه آستین پیراهنهای من پاره نمیشه؟ و بعد یکدفعه یادم اومد که دیگه توی دفترچه نسخه نمینویسم!
8. مَرده اومد توی مطب و گفت: رفتم پیش متخصص و برای هفته بعد برام نوبت عمل زده. گفتم: خب؟ گفت: خیلی اذیتم. یه زنگ بهش میزنی بگی زودتر عملم کنه؟!
9. خانمه بچه شو آورده بود. گفتم: توی خونه بهش دارو دادین؟ گفت: فقط استامینوفن دادم. گفتم: دیگه دارین یا براش بنویسم؟ گفت: داریم. موقع نوشتن نسخه گفتم: خب استامینوفن هم که دیگه لازم نیست بنویسم .... گفت: بنویسین نداریم!
10. نسخه خانمه را که نوشتم سه نوع قرص گذاشت روی میز و گفت: اینها را هم برام بنویسین. گفتم: روزی چندتا ازشون میخورین؟ گفت: از این یکی صبح یکی شب، از اون یکی روزی دوتا، از سومی هم یکی بعد از ناهار یکی بعد از شام!
11. نسخه پیرزنه را نوشتم. موقع رفتن گفت: خدا از دکتری کمت نکنه!
12. آخر وقت سوار ماشین شبکه شدیم تا برگردیم ولایت. وسط راه راننده گفت: نمیدونم چرا سَرَم درد میکنه؟ آقای مسئول داروخونه هم یه قرص از جیبش درآورد و گفت: بیا بخور. آقای راننده هم قرصو خورد. فردا صبح به محض این که رسیدیم توی درمونگاه آقای راننده اومد توی مطب و گفت: از دیروز عصر ادرارم خونی شده چکار کنم؟ چند سوال ازش پرسیدم و دیدم به سنگ و عفونت و .... هیچ شباهتی نداره. بالاخره براش یه آزمایش ادرار نوشتم تا بعدازظهر توی ولایت انجام بده و رفت. روز بعد وقتی داشتیم میرفتیم درمونگاه بهش گفتم: رفتی آزمایش؟ گفت" نه! تا بعدازظهر مشکل حل شد. من هم نرفتم. یکدفعه دیدم آقای مسئول داروخونه شروع کرد به خندیدن. گفتم: چیه؟ گفت: اون روز بهش قرص "فنازوپیریدین" دادم! (عارضه اصلی این قرص که برای سوزش ادرار تجویز میشه قرمزرنگ شدن ادراره!)
پی نوشت. عسل داشت میخندید. گفتم: چیه؟ گفت: یاد کلاس اول دبستانم افتادم. روز اولی که رفتیم کلاس معلممون حضور و غیاب کرد و وقتی به اسم من رسید گفت: تو همونی هستی که میگن بابات دکتره؟ گفتم: بله. گفت: خب دکتر چیه؟ من هم گفتم: دکتر آدمها! گفت: خب میدونم. دکتر چی هست؟ گفتم: خب دکتر آدمهاست دیگه! گفت: خب میدونم دکتر آدمهاست. اما دکتر چیه؟! یکدفعه مدیر مدرسه در کلاسمونو باز کرد و گفت: خانم .....! پدرش پزشک عمومیه!
بعدنوشت: جناب افشین عزیز! جواب پیام خصوصیتونو براتون ایمیل کردم. اما ظاهرا آدرستون اشتباه بوده.
آقای دکتر شما که دستتون تو کاره، میشه بگین علت بد نوبت دادن منشی ها بخاطر مرض منشی هست یا دکترها خوششون میاد مطب شلوغ باشه و همه تو دلشون فحش بدن؟ یعنی پزشک نمیگه منشی اگه کارشو بلد باشه تایم دهیش دقیق تره؟
تازگیا هم که مطب میرم نوشتن حداقل زمان انتظار 3 ساعت!! "حداقل آخه؟؟
من که مطب ندارم. اما نمیشه به صورت قطعی پیش بینی کرد که کار هر مریض چقدر طول میکشه. اما همون طور که شما گفتین بله سه ساعت هم دیگه منطقی نیست.
سلام اولی برام سوال شد که شیفتهاتون فله ای و بر اساس ساعات حضورتون حساب میکنن یا بر اساس تعداد بیمار؟ یعنی اگه جایی باشید مریض نیاد چی؟
سلام
اضافه کارمون بر اساس مقدار ساعتیه که انگشت زدیم. یه چیزی هم هست به نام کارانه که البته به عنوان بخشی از همین اضافه کار بهمون میدن و میگن بر اساس تعداد مریضه. اما مسئله اینه که گرچه کمی بالا و پایین داره اما هیچ وقت تغییر خاصی توش ندیدم! الله اعلم.
سلام دکتر. وقت بخیر









از نیروی تلقین برای رفع سردرد استفاده کردن یعنی؟
1. کلا این دیدگاه در جامعه جاریه که اگر شما سوال بپرسی و کار رو براشون قطعی تر انجام بدی، نمیگن چه خوب که میخواد مطمئن کار کنه. میگن بلد نیست.
2. خانم منشی هم یک چیزی گفته. اگر میگفتین استادین از کجا میخواست بدون استاد مورد قبول دکترید یا نه که ویزیت نگیره.
4. دیدید فقط ما نیستیم که میگیم مهربونید؟
5. چه محافظه کار
6.
7. واقعا؟؟ انقدر تاثیرگزاره؟
8. آخی چقدر بعضی آدمها ساده ان. فکر کرده چون دکترید لابد انجمن خاصی دارید و میتونید ارتباط بگیرید.
11. یعنی هرطور فکر کنید خنده داره. قشنگ شغلها رو طبقه بندی کرده، دعا کرده پایین تر نرید.
12.
پی نوشت: واقعا بعضی معلم ها هم اصلا دانش کافی برای برخورد ندارند. حالا شغل پزشک که جزو مشاغل خوبه اما گاهی بعضی ها پدرشون فوت شده بود یا بنا به دلایلی نمیخواستند راجع بهش صحبت کنند. بعد این قسم سوال های چرت و پرت...
12.
سلام وقت شما هم بخیر


1. بله متاسفانه.
2. واقعا. البته آقای منشی بود نه خانم منشی
4. اون میخواست بچه را گول بزنه شما چرا باور کردین؟
5. یعنی تا این حد؟
6.
7. ظاهرا که هست!
8. احتمالا انجمن پزشکان زنده!
11. بله لطف داشتند
12. ظاهرا که فقط برای شوخی بهش قرص داده بود.
پی نوشت. کاملا با شما موافقم
12.
سلام دکتر جان...
دیروز گلدونه بد حال بود دکتر براش سرم نوشت..ب کپلکس ریختن توش زرد شد...یاد سرم زرد افتادم تو اون خستگی و کلافگی لبخند به لب شدم..
سلام
امیدوارم هرچه زودتر بهتر بشن
سلام آقای دکتر مثل همیشه بامزه و خنده دار و عالیییی
سلام خانم دکتر
ممنون از لطف شما
سلام.مورد پنج چه اصراری داشت بر نفهمیدن.


هرچند که خیلی بی ادب بوده.
اگه اشتباه نکنم اونایی که تحت پوشش بیمه سلامت هستن وضعیت مالی چندان خوبی هم ندارن.من بودم دلم راضی نمیشد آزاد حساب کنم.
سلام واقعا


بله معمولا همین طور هستند.
تعریف هایی که ازتون شده، کاملا بجا بوده آقای دکتر عزیز هم استادیتون، هم مهربونیتون هم دکتریتون بینظره ماشاالله

شما لطف دارید. اما به قول یکی از دوستان شما فقط چیزهایی را از من میدونین که من خودم اجازه دادم.
آپدیت نمیکنید؟ دلمون برای داستان های تازه تنگ شده.
حقیقتش پست بعدی را نوشتم
اما خیلی برام افت داشت که توی کمتر از یک هفته دوباره آپ کنم
مورد 3 و 4 خیلی باحال بود .
مورد 6
خدا از دکتری کمتون نکنه دعای نوآورانهای بود
سپاسگزارم

بله باید برم به اسم خودم ثبتش کنم
مورد ۱[ یه اقایی رفت طوطی بخره.گفت این طوطی چن یارو طوطی فروشه گفت ده ملیون ...شاهنامه بلده. گفت اون یکی چن. گفت بیس ملیون اون شاهنامه میخونه و عطار !! گفت اون گوشه ای ک چنبره زده چن. گفت اون صد ملیون !! گفت یا خدا چ خبرته ؟ چی بلده ؟ طوطی فروشه گفت اصن حرف نمیزنه !!! اقاهه گفت پس چرا صد ملیون !!! گفت این دوتا ب اون میگن استاد!!! مردم حتمن گفتم این اقا دکتره استاد خانم دکتره اس!!
اتفاقا من هم اصلا حرف نمیزنم
دارم دلخوری عجیبی از مورد ۱۲ تجربه میکنم
بلانسبت جمع حاضر آدم بیشعور تو هر قشری هست
حق دارین
بیچاره آقای راننده چقدر ترسیده
سلام، خدای نکرده منظورم این نبود که لباس شما کهنه است.
و حتما بفرستینش بیاد. البته شاید سلیقه اش خیلی با لباس های اینجا جور نباشه.
سلام
اختیار دارین. من میخواستم پیرزنه را بفرستم بیاد
اوه بله بله.. متوجه شدم
ممنون
خواهش میکنم. درخدمتم
سلام خانم رافائل برگشتن.
https://vaaguyeh.blogsky.com/
سلام
واقعا؟
ممنون که خبر دادین
دکتر جان سلام
اتفاقا مورد یازده دعای خیلی خوبی کردن، من با پوست گوشت و استخوان این دعا رو درک کردم
سلام از ماست
ممنون که سر زدین.
اونجا اصلا از این دعاها برای شما میکنن؟
سلام
همه موارد به نوعی جالب بودن بجز مورد ۶ که غمگین بود
عسل جاانم
سلام

ممنون از لطف شما
سلام، عالی،
در مورد لباس ها و وسایل قدیمی، اینجا چند تا شرکت هست مثل Good Sammy or Salvation Army که این چیزا رو تحویل می گیره و با قیمت خیلی کمی تو فروشگاه هاش می فروشه.
من گاهی اوقات سر میزنم و کتاب ها و مجلات خوبی توش هست.
اینجا چیزای کهنه رو هم تا جایی که بتونن استفاده می کنن
سلام ممنون
پس پیرزنه را بفرستم بیاد اونجا
سلام به نظرم باید مورد ۵ را روشنش می کردند که بیمه براش خوبه و به نفعشه. احتمالاً فکر کرده بگه بیمه دارم باید یک پول اضافه ای بده یا یک نقطه ضعفی چیزیه. ولی خوب داروخانه ها اغلب سرشون شلوغه و حوصله ندارند
سلام
بعید نیست.
این داستان اشکها و لبخندها..



۳
۴
۵
۶.واقعا بغض کردم
خدا خودش حال مردم این ممکلت زرخیز رو بهتر کنه
واقعا




حق دارید
آمین
سلام
مورد ۵ میخاد بگه گاهی ما اینقدر ادم های مغرور و لجبازی هستیم که حاضریم پول بیشتری بدیم اما حرف دیگران رو قبول نکنیم.
مورد ۸ هم خیلی باحال بود همین طور ۹ و ۱۰
پ.ن عسل بامزه ،اون معلم اخه چه انتظاری داشت از بچه،همین قدر که میدونست دکتر ادمها و دکتر حیوانات داریم به نظرم خودش کلی بود
سلام
نهایتا اگه درباره سرماخوردگی ازم سوال بپرسه.
دقیقا
ممنون از لطف شما
خوبیش اینه که به هرکسی میگم عمومی هستم سوالاتش قطع میشه
ببخشید اما من مورد یک و متوجه نشدم اصلا
خنگ نیستم بقران ولی واقعا متوجه نشدم..
خواهش میکنم.
احتمالا فکر کردن خانم دکتر مهارت چندانی ندارن که میان و از من میپرسن.
سلام یه سوال دارم ممنون میشم راهنمایی کنید پزشک زنان دوفامد(دوفاستون) ۱۰۰عدد تجویز کرد که ماهی ۱۰ روز روزی ۲ عدد مصرف کنم بعد داروخانه گفت فقط پنجاه عدد میتونم بدم چون محدودیت داره گفت چون پزشکت ننوشته همه قرصا برای یکماهه
سوال اولم آیا همچین چیزی در بیمه وجود داره؟ اگر آره میتونم به پزشکم بگم برای مصرف روزانه تجویز کن؟ (میخوام همه قرصا رو بیمه تقبل کنه)
سوال دوم پزشک زنانم الان در دسترس نیست و قرصامو تمام کردم آیا برم پزشک عمومی میتونه برام تجویز کنه؟
سلام
در خدمتم.
بله درمورد بعضی از داروها محدودیت هست. گاهی خودم برای یک نفر نسخه مینویسم و مینویسه این مریض الان باید هنوز از این دارو داشته باشه چون قبلا براش نوشتن!
درمورد سوال دوم هم بله من خودم هم این دارو را نوشتم.
شماره پنج خنده نداشت که به کجاش خندیدیم نکته ش کجا بود
خنده اش اینجا بود که میتونست داروها را با بیمه بگیره اما به خواست خودش داروهاشو آزاد و گرون تر بهش دادن.
البته این که یه نفر اصلا خبر نداشته باشه که بیمه است هم به اندازه خودش جالب هست.
چون حال و حوصله نداریم و مودمان پایین است فقط به 6 فکر میکنیم
سلام جناب دکتر
مورد دوم نشونهٔ تواضع و صبر بسیار شماست.
کمتر کسی تو این شرایط و موقعیت، اونم مطب یک دوست همکلاسی قدیمی ،یک ساعت صبر میکنه!
مورد ۶ بسیار باعث تأسفه
نداری، عزت انسانرو پایین میاره!
حرف درسترو عسل جون گفته بوده
سلام
ممنون از لطف شما
بله متاسفانه
واقعا
سلام. ممنون
جالب بودن
سلام
خواهش میکنم
12.آقایون شوخی های عجیبی دارن همین شوخی با دوز خیلی کمش میتونه بین خانم ها کشتار راه بندازه
12. بله البته کشتار هم دیگه خیلی زیاده روی بود
داشتم با خنده میامدم پایین مورد شماره شش
شرمنده
سلام آقای دکتر

3. مریض شما روترجیح داده وقتی فرق نداره چرا میفرستین پیش خانم دکتر؟؟؟
4.شنیده بودم خانم معلم ها مهربونترن ولی خانم دکترا هم؟؟؟!!!
11. خیلیییی خوب بود
خاطره عسل جانم خیلی بامزه بود
مرسی که لبخند به لبمون میارید
سلام
3. شانس که نداریم. فردا شوهرش میومد میگفت با باسن زن من چکار داشتی؟
4. اصلا شک نکنین!
11. سپاسگزارم.
ممنون.
خواهش. از همولایتی ها باید تشکر کنین!
ای بابا ما اومدیم با خاطرات شما بخندیم ولی حسن کور جان مورد 6 خنجر به قلب ما زد... البته که خانمها بیشتر خبر دارند
شرمنده
متاسفانه با این اوضاع اقتصادی تعدادشون هم داره بیشتر میشه.
سلام آقای دکتر این دفعه همه ش عالی بود آقای داروخانه چرا فنازو پیریدین رو برای سردرد داده بودن؟
سلام. ممنون. چون مرض داشت
سلام
فقط خدا رو شکر که کارم زود توی بیمارستان تموم شد وگرنه تبدیل به زن هزارچهره میشدم




۲: منو یاد این انداختید که چند سال پیش برای کاری مرتب بین دانشکده و یک بیمارستان بخش زنان در رفت و امد بودم مساله جالبی که بود از نگهبانی تا دانشجوها و حتی بعضی اساتید منو با یه خانم دکار متخصص زنان اشتباه میگرفتن و همشون منو با اسم اون خانم دکتر صدا میزدن و خیلی تحویل میگرفتن هم توی دانشکده و ازمایشگاه هم توی بیمارستان و بخش
.
۵: ای بابا
.
۱۰:
.
خدا از دکتری کمتون نکنه اقای دکتر
سلام


2. من هم در دوران دانشجویی گاهی با یکی از اساتید ارتوپدی اشتباه گرفته میشدم!
5. دیگه خوبی هم نمیشه کرد
10.
سپاسگزارم
دکتر مگه شما با استین تون نسخه مینوشتی که پاره می شد
نه اما آستینم روی لبه میز کشیده میشد. روی بیشتر میزها هم شیشه گذاشتن.
۳. ولی خدایی نباید فرق بکنه دیگه. باسن هم مثل آرنج

۹. کمد هر ایرانی: یک داروخانه
۱۲. واقعا چرا باید اون کار رو میکرد این دکتر داروخونه؟
3. اونجایی که شبیه آرنج بود باسن نبودها!
9. واقعا
12. چی بگم؟
سلام دکتر جان یه سوالی ذهنمو درگیر کرده اگه اشتباه نکنم قبلا اینجا یه مطلبی نوشته بودین که یکی از کارکنان بهداشت چند هفته روزای خاص چهارشنبه؟ نذری میاوردن و دلیلش هم گفته بودین گوگل کردم و تو وبلاگ هم سرچ کردم چیزی دستگیرم نشد شما یادتونه برای چی این کارو انجام میدن؟ یکی از فامیلا چند هفته است چهارشنبه ها اش نذری میاره به خونواده گفتم بریزید دور ممکنه ات اشغالای دعانویسا توش ریخته باشن
سلام
فکر میکنم منظورتون این پست باشه
https://rezasr2.blogsky.com/1398/09/25/post-508/%d8%a7%d9%86%d8%af%d8%b1-%d8%ad%da%a9%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d8%a2%d9%86-%d8%a2%d8%b4-
اما اون آش مال پنجشنبه بود نه چهارشنبه! چیز ناجوری هم نبود
شماره ۳

شماره ۳ خیلی خنده دار بود
سپاسگزارم
پزشکانی که موارد مشاهده شده ایی را که از نظر شون جالبه می نویسند با موارد جالب بیشتری مواجه می شوند مبادا...چون شکر نعمت ،نعمتت افزون کند و کفر، نعمت از کف ات بیرون کند.موفق باشید و خدا از نویسندگی وبلاگ کم تون نکنه.
گرچه ضرب المثل داریم میگه :«سال به سال رحمت به پارسال.»موارد جالب جدید جالب تر هم هستند .
شما به من لطف دارید.
شاید یکی از عللش این باشه که موارد معمولی را که مرتبا تکرار میشن و قبلا نوشتم دیگه نمینویسم.
سلام دکتر
وقتی توی دفترچه نسخه مینوشتین
چون دستتون روی میز بود باعث میشدآستینتون پاره بشه؟؟
مگه روپوش نمی پوشین؟یابدون روپوش همیشه یه پیراهن تنتون بود؟؟چرا من هرچی فکرکردم نفهمیدم
لطفا بارسم شکل توضیح بدین
سلام
)
بله
روپوش فقط مال شیفت صبحه. عصر و شب که مرتبا میریم توی اتاق استراحت و برمیگردیم که دیگه روپوش نمیپوشیم! (به جز مواقعی که میفهمیم قراره بیان بازدید
سلام . ۱و ۲ : با طمانینه داشتم لبخند میزدم به ۳ رسیدم ترکیدم

۶و ۷ با هم ترکیب جالبیه ، میشد از اون پیراهن هایی که زحمتش گردن آنی خانمه برد به جای کاپشن انداخت پشت صندلی
۱۱، آخی چه کیوت بوده.
سلام
خنده تون مستدام
درست میگین. خودم دقت نکرده بودم
بله.