جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (296)

سلام

1. خانمه گفت: بچه شیر میدم. اما الان یکی از سینه هام عفونت کرده دارو چی میتونم بخورم؟ گفتم: بچه تون چند وقتشه؟ یه کم مِن و مِن کرد و بعد گفت: هفت سال!

2. به مرده گفتم: حرص نخوردین؟ گفت:" این روزها همه حرص میخورن. فقط دکترها حرص نمیخورن چون وضعشون خوبه"! آخه مرد! تو که بیمه ات مال شرکت نفته دیگه چرا اینو میگی؟!

3. توی درمونگاه بودیم که  مامور اداره آب برامون اخطار آورد و گفت: شش میلیون پول آب بدهکارین اگه تا سه روز دیگه پرداخت نشه آب قطع میشه. به خانم دکتر مسئول مرکز گفتم که گفت: پیگیری میکنم. سه روز بعد برای قطع کردن آب اومدند که خانم دکتر هرطور بود جلوشونو گرفت و زنگ زد شبکه و .... تا بالاخره پول آب پرداخت شد! جالب این که پرسنل میگفتند: کاش قطعش میکرد برقو هم قطع میکردن تا بهانه برای سر کار نیومدن داشته باشیم!

4. پیرمرده به محض ورود به مطب یه کاغذ داد دستم و گفت: اینو بخون! نگاه کردم و دیدم یه کاغذه که گذاشتنش توی یک کاور پلاستیکی. بالای کاغذ با حروف چاپی نوشته "بنیاد فرح پهلوی" و زیرش یک جمله خرچنگ قورباغه با خودکار که من نتونستم بخونم. بعد گفت: من از اون موقع مریضم. حالا بیا فشارمو بگیر!

5. پیرمرده اومده بود توی درمونگاه و گفت: یه زمانی بود که توی کل کشور فقط یک بیمارستان بود اون هم همین بیمارستان روستای ما بود!

6. پیرزنه شربتی که چند شب پیش براش نوشته بودند گذاشت روی میز و گفت: من از اول عمرم تا حالا وقتی سرما میخوردم چنین شربتی نخورده بودم. خب معلومه که باهاش خوب نمیشم!

7. خانمه با درد معده اومد. گفتم: چند بسته قرص معده براتون مینویسم ....گفت:  من هر قرصی که بخورم معده ام درد میاد. آمپولشو بنویس!

8. خانمه دخترشو آورده بود و گفت: هر ماه که پریود میشه مجبورم بیارمش و سرم بزنه. براش دارو نوشتم و کد رهگیری را بهش دادم که دختره گفت: آمپول تقویتی هم نوشتی؟ گفتم: نه! مادرش گفت: بنویس! از دیروز غذا نخورده به عشق آمپول تقویتی تا سرمش زرد باشه!

9. داشتم برای یک خانم سرماخورده دارو مینوشتم که گفت: من یک هفته پیش از مسافرت برگشتم و حالا سرما خوردم. میخوام ببینم ویروسش اونجا وارد بدنم شده و حالا علائم داده یا همین جا گرفتم؟ جواب این سوال خیلی برام مهمه!

10. مریض نداشتم. رفته بودم توی پذیرش و با آقای مسئول پذیرش حرف میزدیم که تلفن مرکز زنگ خورد. گوشیو برداشتم و گفتم: بفرمایید. خانمه گفت: من الان پسرمو به خاطر سگ گرفتگی آوردم اونجا و بهش واکسن هاری زدند. الان جای یک گاز دیگه را هم روی بدنش پیدا کردم. باید بیارمش تا یک واکسن دیگه هم بهش بزنن؟!

11. به خانمه گفتم: توی آزمایش ادرارتون یه کم خون بوده. گفت: الکیییییی!

12. به پیرزنه گفتم: توی خونه چه داروهایی میخورین؟ گفت: فقط قرص معده میخورم. که اون هم دیگه وظیفه امه. اگه نخورم معده ام درد میاد!

پ.ن1. یادمه هرسال دقیقا از روز عید پرستوها را توی آسمون ولایت میدیدم. اما امسال اولین پرستوها در روز دهم فروردین اومدند! یعنی علتی داره؟!

پ.ن2. توی ایام نوروز نه اون قدر سنمون بالا بود که روزهای اول عید بیان خونه مون و نه اون قدر از بزرگترهای فامیل زنده موندن که ما چند روز بریم دیدنشون. برای همین چند ساله که ایام عید حوصله مون سر میره! توی ایام عید امسال فیلمهای مختلفی دیدیم و من هم میخوام مثل لیموی گرامی دوتاشونو معرفی کنم.

1. بروتالیست: اگه به فیلمهایی مثل اوپنهایمر و مرد ایرلندی و ... علاقه دارید میتونه براتون جالب باشه.

2. خاطرات یک حلزون: یه فیلم انیمیشن بزرگسالانه ساخت همون شرکت سازنده "مری و مکس" و با همون سبک و سیاق.

نظرات 28 + ارسال نظر
مریم و سعید دوشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1404 ساعت 09:46 ق.ظ http://Saghf.blogsky.com

مثل همیشه جالب و خوندنی بودن
مورد ۴ حتما ایشون با اصحاب کهف غار تشریف داشتند

سپاسگزارم
بعید نیست

Marjan Emami چهارشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1404 ساعت 06:30 ب.ظ

سلام، واقعا اتفاقات جالبی در مرکز درمانی میافته و ما بیشتر جنبه خنده دارش رو می بینیم.

سلام
دقیقا همین طوره

لیمو چهارشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1404 ساعت 12:52 ب.ظ https://lemonn.blogsky.com

سلام مجدد
2. با توجه به صحبت شما و کامنت آقای کوهنورد آواز دهل شنیدن از دور خوش است همیشه.
3. پرسنل همیشه و همه جا آماده برای رفتن به خونه.
4. الهی. بهش میگفتین دیگه بهش عادت کنه
5. بنظرم زندگی این افراد شادتر از بقیه ست. فکر میکنن چیزی که دارن از همه بهتره.
8. ای دیوونههه
9. ماجرا جناییه.
10. نگرانی تاثیر میذاره واقعا
11. قشنگ با شما شوخی دارن
پی نوشت 2: معتادتون کردم رفته
بروتالیست واقعا قشنگ اما طولانی بود و خیلی من رو به یاد فیلم پیانیست انداخت.
خاطرات یک حلزون رو خیلی تعریفش رو شنیدم اما متاسفانه من مری و مکس رو در سن درست و حس درستی ندیدم و باعث شد یک خاطره افسرده تو ذهنم ازش داشته باشم. :(

سلام
۲. بله همین طوره
۳. واقعا
۴. مسئله اینه که اصلا نفهمیدم چی نوشته بود!
۵. خوش به حالشون!
۸.
۹. امیدوارم کار به جاهای باریک نکشیده باشه!
۱۰.‌ موافقم
۱۱.
پ.ن.‌ کاش همه اعتیادها همین طور بودند

تیلوتیلو سه‌شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1404 ساعت 01:00 ب.ظ https://meslehichkass.blogsky.com/

بله برگشت!!!!!!

کوهنورد یکشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 01:45 ب.ظ http://1kouhnavard.blogsky.com

سلام جناب دکتر.
من اومدم از شماره دو دفاع کنم
کی گفته شرکت نفتیا وضعشون خوبه؟ بیمه شون که نگم براتون. میریم دارو میگیریم میشه ۴۰۰ تومن دست میکنه ۱۰ تومن پول دارو رو بعد از ۶ ماه برمیگردونه.
تازه اینا به کنار، در مواقعی که پیش متخصص و یا بیمارستان بریم، بیمه ما بیمه غیر مستقیمه، یعنی اول باید پولو بدی بعد با تعرفه ببینیم چقدر بهمون برمیگردونن. حالا دیگه شما در نظر بگیر یکی پول نداشته باشه، یا پول از کسی قرض بگیره بعد از چندماه معلوم نیست چقدر برگردونن که همونم سقف داره. معمولا سقف هزینه ها در بهترین حالت ۵۰درصد هزینه واقعیه.
فکر میکنم به اندازه کافی دفاع کردم

سلام
حرف شما برای من حجته. هرچی شما بفرمایید

تیلوتیلو شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 11:05 ب.ظ

سلام جناب دکتر
به نظرتون باید از بلاگ اسکای مهاجرت کنیم؟
به هرحال احترام به خودمون هست ... قبل از اینکه مجبور بشیم
به نظرم شما اگه همچین تصمیمی بگیرید خیلی هامون کنارتون خواهیم بود
یه تصمیم برای نوشتن جای دیگه... یا هر چیز دیگه ای ...

سلام
مشکل اینه که امکان جابجا کردن مطالب از بلاگ اسکای وجود نداره.
و مشکل دیگه این که بلاگ اسکای تنها سایت میزبان وبلاگه که با نت داخلی محل کار من باز میشه!
امیدوارم مجبور به این کار نشیم.

سمیرا شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 08:59 ب.ظ

سلام آقای دکتر ان شاءالله خوب و خوش باشید من از اینکه پیرمرد کاغذ بنیاد فرح رو نگهداشته و اون رو به عنوان مدرک برای شما رو کرده، خیلی خوشم اومد ممنونم بابت خوشحال کردنمون از تعریف اتفاق های بامزه ای که براتون رخ میده

سلام ممنون از لطف شما امیدوارم شما هم همیشه موفق باشید

مهسا شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 06:59 ب.ظ https://wheelchairandme.blogfa.com

سلام اقای دکتر مثل همیشه عالی
خاطرات یک حلزون خیلی قشنگ بود به نظرم بهترین انیمیشن 2024 و پایان شیرین
مری و مکس واقعا آخرش غمناک تموم میشه چقدر براش گریه کردم

سلام خانم دکتر ممنون از لطف شما
بله برای کسانی که از این سبک فیلمها دوست دارند خیلی قشنگ بود.

Sety شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 01:16 ق.ظ

مورد یک آیا نوعی کودک آزاری نیست؟

راستش از این زاویه بهش نگاه نکرده بودم!

بیوطن جمعه 29 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 04:25 ب.ظ

سلام خوشحالم اولین بیمارستان کل کشور مال ولایت ما بودا

سلام

چه خبر دوست عزیز؟ فکر کنم دیگه ترکی را فول شدین.

مامان یک فرشته جمعه 29 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 02:52 ب.ظ http://Parvazeyekfereshte.blogsky.com

سلام
این معده درد چیه همه دارن؟
واقعا این علوم پزشکی چرا اینطوریه؟
همه بیمارستانامون شده ضرر ده.
دکتری رو میشناسم که دو سه میلیارد از ۴ الی ۵ سال پیش از بیمارستان طلب داره ،۴ سال پیش دلار چندبود الان چند؟همین پزشک الان سکه میگیره از بیمار برای عمل.عملا هزینه ای که باید بیمارستان بده رو از بیمار میگیره

سلام
من که ندارم شکر خدا!
چی بگم؟
کار اون پزشک اخلاقی نیست. اما میتونم بهش حق هم بدم!

گاه نوشت ها پنج‌شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 08:45 ب.ظ https://fatness.blogfa.com/

خاطرات جالب و خواندنی بودند! آدمهایی که کارشون با ارباب رجوع هستش چه خاطراتی تو ذهنشون ثبت میشه!

ممنون از لطف شما

یک دکتر ادبیات پنج‌شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 08:03 ب.ظ

یک: چطور روش شد بگه بچه شیر میدم؟ خرس گنده شیر میده
۲: اصلاً تا حالا حرص خوردید؟ کمی تلخه مزه اش
۳:پرسنل مفتخور
۴:آخخخی چه مدرک گویایی
۵: توهم از نشانه های آلزایمره
۶: آدمها پیر می‌شوند هیچ چیزشون حتی جاش نباید عوض بشه دیده‌ام که میگم
۷:چشم ترس را می بینی؟
۸: خدایا سرم را از ما و نسل ما دور بگردان. لرز کردم.
۹:رفته خونه خواهرشوهرش میخواد بندازه گردن اون بدبخت
۱۰:طفلی
۱۱:وای ننه
۱۲:چه وظیفه شناس
پ۱: بعله شاید چشماتون ضعیف شده
پ۲: اسم فیلم دومی چه جذابه

ببینین کی اومده! خوش اومدین. اون هم با پرچم آلمان!
1.
2. اختیار دارین. من بیشتر مسائلی که توی کار و زندگیمون هست اینجا نمینویسم.
3. واقعا
4. نمیدونم اصلا چی نوشته بود! شاید هم خودش نوشته بود.
5. احتمالا کل کشور از نظر ایشون فقط جاهایی بود که دیده بودن!
6. کاملا موافقم!
7. واقعا
8. آمین
9. بعید نیست
10. شانس آورد چندجاشو گاز نگرفته بوده!
11.
12. چون پای معده خودش درمیونه
پ.ن1. اون وقت دهم چشمهام خوب شده؟
پ.ن2. امیدوارم خوشتون بیاد و نگین حیف از وقت و اینترنتی که مصرف شد

لیلا پنج‌شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 01:08 ب.ظ

الهی بمیرم براش وظیفه اش بوده بخوره!

واقعا وضع علوم پزشکی که افتضاحه قبل از عید شوهر خواهرم میخواست وام بگیره براش گواهی کسر حقوق گرفتم از خجالت آب شدم واقعا ! به قول ما ترک‌ها وضعمون جوریه که اشییمیز اوزگه نی یاندیریر ایچریمیز اوزومیزی


واقعا فقط حیف که ترکی بلد نیستم.

مینا مهرآفرین پنج‌شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 12:23 ق.ظ http://Www.sky2sky.blogfa.com

سلام آقای دکتر،درخصوص مورد اول، مادرم سر شیردهی بچه اولم می‌گفت قدیمیا گفتن تا هر وقت که شیر بدی باردار نمیشی، یه همسایه ای هم داشتن که پسرشو تا ۹ سالگی شیر می‌داده، یعنی بچه میرفته بیرون برای بازی یهو صداش میزده بیا شیرتو بخور! ( آدم یاد تبلیغ قدیمی بستنی میهن می‌افته اون مامان گاوه که گوساله‌ش می‌گفت نه مامان جون بستنیش خوشمزه‌تره!

سلام
بله حق با شماست. البته تاثیر صددرصدی نداره.
همسایه را گاو کردین رفت!

مینا مهرآفرین پنج‌شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 12:06 ق.ظ http://Www.sky2sky.blogfa.com

سلام آقای دکتر،درخصوص مورد اول، مادرم سر شیردهی بچه اولم می‌گفت قدیمیا گفتن تا هر وقت که شیر بدی باردار نمیشی، یه همسایه ای هم داشتن که پسرشو تا ۹ سالگی شیر می‌داده، یعنی بچه میرفته بیرون برای بازی یهو صداش میزده بیا شیرتو بخور! ( آدم یاد تبلیغ قدیمی بستنی میهن می‌افته اون مامان گاوه که گوساله‌ش می‌گفت نه مامان جون بستنیش خوشمزه‌تره!

سلام
بله حق با شماست. البته تاثیر صددرصدی نداره.
همسایه را گاو کردین رفت!

الهام ب چهارشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 12:36 ب.ظ

سلام. روزتون به خیر
در مورد آیتم 1: از نظر پزشکی واقعا امکان داره؟؟؟
مورد 11: شما با بیماراتون شوخی داری؟

سلام خوش اومدین
1. پدربزرگ خودم بارها برامون تعریف کرد که تا شش سالگی شیر میخورده!
11. من نه اما ظاهرا اونها دارن!

امید چهارشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 08:55 ق.ظ

دکتر من حدود سی سال پیش زمان دانشجویی رفتم کوه انجا سگ بهم حمله کرد و گازم گرفت بعد رفتم دکتر گفت واکسن هاری در تهران را فقط انستیتو پاستور نمی دونم یا رازی داره و باید بری اونجا رفتم گفتند اول سر سگ را بیاز ازمایش کنیم اگه هار بود واکسن میزنیم من گفتم اخه سگه را از کجا پیداش کنم شما واکسن را بزن گفت نمیشه و خیلی عوارض داره حتی جنون و خلاصه نزد
حالا سئوالم اینه مدل واکسن های امروزی فرق میکنه و بهتر شده یا اینکه اون بنده خدا ما رو اسکول کرده بود میخواست واکسن نزنه بهم

من اون موقع دانشجو بودم اما احتمال میدم کمبود واکسن داشتن و بهشون گفته بودن بیخود مصرفش نکنن!

شیرین چهارشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 08:47 ق.ظ

سلام
1 - یاد اون خانومه افتادم که شوهرش مرد ، پرسیدن چی شد مرد؟؟
گفت :هیچی !میخواستم بچمو ازشیربگیرم سم زدم به سینه م!!!

3- قطعی آب وبرق که هیچ ؛سنگم ازآسمون بباره پرسنل درمانگاه وبیمارستان دولتی بایدبرن سرکار!

12- آفرین ! چه خانوم وظیفه شناسی!!

سلام
1. آقا یه هشدار میدادین که مثبت شونزدهه
3. آی گفتین!
12. آخه اگه وظیفه شو انجام نمیداد معده اش تنبیهش میکرد!

لیدا چهارشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 03:53 ق.ظ

کاغذ بنیادرو مثل یک شئی گرانبها نگه داشته بوده،جالب بود

بله برای خودم هم جالب بود. هرچند اصلا نفهمیدم چی روش نوشته بود.

رها سه‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 11:42 ب.ظ

فیلمها ی قشنگی هستن و پر معنا

ممنون

م سه‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 09:38 ب.ظ

سلام من بعد از خوندن شماره 1 دچار اشکال تو سیستم پردازشگر شدم و هنوز خوب نشدم
نمیشه این جور موارد رو به روانپزشک ارجاع داد؟منظورم یه جوری که حتی بدون درخواست خود شخص هم بشه ارجاع داد؟

سلام حق دارین!
میشه ارجاع داد. اما نهایتا تصمیم خودشونه که برن یا نه!

Sara سه‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 07:14 ب.ظ https://15azar59.blogsky.com

سلام
۱: ۷ ساااال چه کارای محیرالعقولی میکنن مردم
۲: دختر عموی خود منم بهم میگفت شما که علوم پزشکی هستید که وضعتون خوبه خبر نداره گدا تر از علوم پزشکی نداریم
۳: وا چه ادمهایی پیدا میشن
۵: شما احتمالا توی برره کار میکنید اخه همه اولین های جهان از اونجا بوده
۹: فکر کنم با خانواده شوهرش رفته بود سفر دنبال بهانه بوده برای دعوا

سلام
1. واقعا
2. چه گویم که ناگفتنم بهتر است؟!
3.
5. نخیر من شرره هستم. ده کناری شون
9. بعید نیست

مریم ... سه‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 07:11 ب.ظ

همشون عالی بودند
ممنون بابت معرفی فیلم

سپاسگزارم
خواهش میگردد

الف پلف سه‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 06:06 ب.ظ

سلام .
ش۱: شدنیه؟!!!!
ش۴: خب ، پس قبلا مریضی ها هم خوب بودن ، آدمها رو نمیکشتن
ش۸: داستان این سرم زرد چیه همه عاشقشن ؟ ساید افکت خوبی داره لابد.
برای معرفی فیلمها ممنون.

سلام
1. بله. مرحوم پدربزرگم همیشه با افتخار تعریف میکردند که از شش سالگی دیگه شیر نخوردند چون یک روز مادرشون پیاز خورده بوده و شیرشون طعم پیاز گرفته بوده!
4. بله بله
8. چی بگم؟
خواهش میکنم. امیدوارم حوصله تون با دیدنشون سر نره!

شکوه سه‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 05:46 ب.ظ

با سلام و تبریک سال نو موارد یک و پنج و نه و ده و یازده خیلی خوب بودن در مورد شرکت نفت هم بگم که از روزهای ارمانی نفت سالها گذشته قدیمی ترهای نفت هنوز که هنوزه به روان اقای دکتر اقبال درود می فرستند و بعد از ایشان هم فقط از مهندس اقازاده به نیکی یاد می کنند الام اوضاع نفت اصلا خوب نیست

سلام
ممنون از لطف شما
اما شک دارم بدتر از علوم پزشکی باشه

نازی سه‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 04:59 ب.ظ

کل خاطره ها بامزه بودن ولی مورد یازده عالی دکتر شما خودتونم میخندین؟ مثلن این خانوم اینجوری گفت خودتون نخندیدین؟ یک عدد خصوصی هم براتون گذاشتم امیدوارم خوشتون بیاد خیلی به نظرم پیچیده و جالب بود.

ممنون. قهقهه نزدم اما نتونستم نخندم!
خصوصی را هم دیدم. ممنونم

تیلوتیلو سه‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1404 ساعت 01:58 ب.ظ https://meslehichkass.blogsky.com/

سلام جناب دکتر
خوشحالم که سرزدم و یهو دیدم یه پست دارین

1- هفت سال؟؟؟؟؟ اشتباهی گفت... منظورش هفت ماه بود؟؟؟؟ هفت سال ؟؟؟؟
2- دیگه قبول کنید ... اسم پزشک و دکتر بودن که میاد همین حس به آدمها دست میده
3- عه... خوبه باز شما و خانم دکتر بودید و با احساس مسئولیت قضیه ختم به خیر شد وگرنه مسئول پذیرش و راننده اگه میتونستن مرکز را تعطیل میکردن
4- ماشالا به اون سن و سالش... تازه شاکی هم هست برای بیماری
5- اصلا در کل جهان فقط یه روستا بود اونم ماله شما بود
6- براش گریپ میکسچر مینوشتید... چون احتمالا اونوقتا این شربت را خورده
7- حواستون هست که ماها هممون دکتریم و میتونیم تجویز کنیم
8- عشق... من اسم سرم میاد بدنم میلرزه... اونم سرم زرد
9- حالا بررسی کردید به چه نتیجه ای رسیدید؟ چون خیلی مهمه میپرسم ها
10- بله حتما... اما اول خوب بررسی کنید ببینید جای گاز سگ هست یا گربه
11- اینا اثرات زیاد سریال دیدنه ها...
12- وظیفه ش را خوب انجام میداد؟

پ ن 1: حتما که به تغییرات اقلیمی و آب و هوایی بستگی داره
پ ن 2: ممنون که معرفی کردید - در اولین فرصت انشاله ببینم
ما امسال عیدمون واقعا نوبر بود... واقعا همچین تجربه ای تا حالا نداشتم ...

سلام
شما که همیشه به من لطف دارید
1. بله. مرحوم پدربزرگم همیشه با افتخار تعریف میکردند که از شش سالگی دیگه شیر نخوردند چون یک روز مادرشون پیاز خورده بوده و شیرشون طعم پیاز گرفته بوده!
2. بله متاسفانه
3. بله اگه زورشون میرسید تعطیلش میکردن!
4. جالب این که فقط فشارشو گرفت و رفت!
5. احسنت احسنت!
6. بعد میگفت اینو برای دل درد خورده بودم!
7. بله. اینو دیگه بهش عادت کردم.
8. بله. واقعا درکشون نمیکنم.
9. بعیده سرماخوردگی تا یک هفته طول بکشه تا خودشو نشون بده.
10. خوشبختانه واکسنهاشون با هم فرق نمیکنه
11. واقعا اینو توی یه سریال میگه؟
12. بله. چون مجبور بود
پ.ن1. احتمالا
2. خواهش میکنم. امیدوارم حوصله تون با دیدنشون سر نره!
بله درجریانم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد