ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سلام:
۱. مَرده اومده بود و میگفت: من سالی دوبار پنادر میزنم تا سرما نخورم. یکی بهار و یکی پائیز! الان هم اومدم تا برام بنویسی! (من که خودم تا حالا پنادر نزدم)
۲. فشار خون پیرمرده زیاد بود. یه آمپول «لازیکس» براش نوشتم و گفتم: آمپولو که زدین چند دقیقه بیرون بشینین تا بعد دوباره فشارتونو بگیرم. دیگه ازش خبری نشد٬ از مطب اومدم بیرون هرچقدر گشتم نبود. بعد متوجه شدم از محوطه درمونگاه رفته بیرون و نشسته توی حیاط!
۳. به پیرمرده گفتم: سرفه هاتون خلط هم داره؟ یه فکری کرد و بعد گفت: نمیدونم شاید هم داشته باشه!
۴. ساعت ۲ صبح بود که گفتند مریض داریم٬ رفتم بیرون دیدم سه تا مرد آوردند که هر سه تا صورت و سینه و دستهاشون پر از انواع زخمه و از طرفی به شدت سیاه٬ اما پشت سر و کمرشون کاملا سالم و سفیده! بعد که شرح حال گرفتم فهمیدم هر کدوم یه میله گذاشته بودن روی گاز پیک نیک تا داغ بشه برای کشیدن تریاک که پیک نیک منفجر شده! (هرسه شونو فرستادیم بیمارستان)
۵. یه زن جوون با شوهر و مادرش اومده بودند. تا منو دیدند گفتند: اینجا خانم دکتر نیست؟ گفتم: امشب نه انشاءالله فردا صبح شیفت یه خانم دکتره. اول کلی به دولت و اداره بهداری و ... فحش دادند که چرا هر شب یه پزشک زن توی درمونگاهها نیست٬ بعد با هم مشورت کردند که به من بگن یا نه؟ درنهایت گفتند: این خانم سرما خورده اما آزمایش بارداری هم داده که قراره فردا جوابشو بگیره٬ موقع دارو نوشتن مواظب باشین شاید باردار باشه!
۶. خانمه بچه شو آورده بود و میگفت: این گلوش درد میکنه. لطفا نگاه کنین چرک توی گلوشه یا گلوش عفونت داره؟!
۷. ساعت حدود ۱۰ شب به پسره گفتم: سرماخوردگیتون از کِی شروع شده؟ گفت: شروع سرماخوردگی من برمیگرده به ساعت پنج تا پنج و نیم!
۸. به مَرده گفتم: این دفترچه بیمه که مال خودتون نیست. گفت: مشکلی نیست توی همین بنویسین!
۹. خانمی دخترشو آورده بود و میگفت: چند روزه که پشت گوشش قرمز شده ببینین! نگاه کردم و گفتم: بله قرمزه. گفت: آره آخه من خودم رابط بهداشتیم اونقدر بهمون یاد دادن که بفهمم قرمزه!
۱۰. به پیرزنه گفتم: توی آزمایشتون قند و چربیتون طبیعیه. گفت: یعنی لازم نیست مراعات کنم؟ خدا رو شکر!
۱۱. پیرزنه میگفت: دو سال پیش دلم درد میکرد٬ کیسه صفرامو عمل کردند خوب شد. از چند روز پیش دوباره درد گرفته فکر کنم عود کرده!
۱۲. پیرزنه میگفت: رفتم پیش متخصص گفت: همه مشکلاتت عصبیه. حالا لطفا شما یه نامه بنویسین که من مشکلاتم عصبیه هروقت شوهر و بچه هام خواستند اذیتم کنند بهشون نشون بدم!
۱۳. خانمه جواب آزمایش قند خونشو آورده بود و میگفت: آقای دکتر! آزمایشمو دادم و بعدش چند روز قرص نخوردم تا متوجه بشین که باز هم لازمه قرص بخورم یا نه؟!
۱۴. یه آقائی ساعت یک و نیم نیمه شب اومده بود درمونگاه و قرص جلوگیری از بارداری اورژانسی میخواست!!
۱۵. امروز صبح توی سیاری یه درمونگاه روستائی از یه مرد متولد ۱۳۴۱ پرسیدم: آمپول میزنین براتون بنویسم؟ گفت: نه. مادرش که اتفاقا اونجا بود گفت: این از وقتی عقل رس شد دیگه نگذاشت بهش آمپول بزنیم٬ به جز واکسنی که موقع رفتن به سربازی بهش زدند. مَرده سرشو آورد جلو و آروم گفت: خبر نداره که همونو هم نزدم٬ هر طور بود پیچوندمش!
پی نوشت: من اینجا هم هستم.
یعنی الان ساعت ۱:۱۵ شبه من مردم از خنده...نمی دونم تا حالا اومدم مطبتون سوژه بشم یا نه
شما شهرکردی هستین؟
یه سر بیام وبلاگتون ببینم چه خبره
ضمنا فکر نکنم اومده باشین مطبم چون من اصلا مطب ندارم!!
ای ول بابا! به ما که می رسن می بینن از آقای دکتر خبری نیس می رن تو فاز انکار : سلام آقای دکتر!
7 , 14 عالی بودن
ممنون
با وبلاگ و بدون وبلاگ ما همیشه شما و همسرتون یاد میکنیم و ارادت داریم
راستی سلام
خواهش میشود
راستی علیک سلام
جالب بودند دکتردستتون درد نکنه
آخی نازی پیرمرده رفته بوده بیرون(شاید پیش خودش فکر کرده باید هوای آزاد بخوره!)
اون برادران اهل عمل هم خیلی جالب بود بلایی که سرشون اومده(کاش بخشکه ریشه این اعتیاد )
اون خانومه هم خوبه باردار بوده فقط اونم شاید
ولی دکتر باور کنید سرماخوردگی من یهو از ده دیشب شروع شد!
چه آموزشهای وسیعی به بهداشتیارامون میدند!
اگه از اون نامه ها میدید بیام واسه من هم مرحمت کنید یه کم نازم رو بکشند و اعصابم رو جدی بگیرند! ولله!
درمورد ۱۴ هم من هم مثل دوستمون احتمال میدم نامزد بوده باشند! بودند؟ نبودند؟!!! آخی
امون از این آمپول که شیرمرد رو هم موش میکنه!
سلام
خوش اومدین
بازهم از این طرفها بیائین خوشحال میشیم
خوشبحالتون
دکترهم نشدیم به مون خوش بگذره. شوخی بود میدونم کارتون مشکلات زیاد داره
دکتر جان سوال داشتم راجع به دستگاه گلوکز سنج
اینها نتیجه ای که میدند دقیقه و اینکه قند اگر پایین تر از نرمال باشه مثلا ۶۵ برای صبح ناشتا که کفش ۷۰ بازهم نشونه ی مشکله؟و برای اینکه مطمین بود میزان قند خون مشکلی نداره یه چندبار چک کردن و به چه فاصله ی زمانی لازمه؟
شرمنده برای سواستفاده از وبلاگتون
ممنون میخواستم جوابتونو بدم که دیدم خودتون گفتین
خواهش میگردد
اولا که چندتا بالا و پائین چندان اهمیتی نداره
ثانیا اگه تحت درمان نیستین که نیازی به چک کردن مکرر قند خون نیست
سلام...
خوبید شما؟
ببخشید که بی خبر گذاشتم رفتم..
اما چقدر کار دارما.. می دونین چند تا پست رو نخوندم. دعا کنین یه عالمه فرصت پیدا کنم.
راستی خیلی دلم می خواست از خاطرات بیمارستان این بار از نگاه مریضا بنویسم. بابا اوضاع خیلی فجیعه و ما بی خبر. این پرستارا دارن روانی می شن. ای کاش بتونم بنویسم که چه پـ ر ســـ تـــ ا ر ا یـــی که ندیدم. می شه بگین معیار انتخاب پرستارا و استخدامشون چیه؟ اینا که من دیدم همه مشکل دارن که... منظورم از اون مشکلاستا...
سلام
ممنون
خوب خدا رو شکر که خوبین
واقعا اینقدر اوضاع خرابه؟
از کدوم مشکلا؟
سلام!


2. الهیییی!!
5. اوووووه! من گفتم الان چه کار ناموسی ِ خطری ِ وحشتناکی دارن که فقط میخوان به پزشک ِ زن بگن...اوووه
6. بهش میگفتین : امر ِ دیگه ای ندارین؟!
7. :))))
8.
9. دست ِ گلتون درد نکنه!
10.آخی! فکر کنم از این شکمو ها بوده !
12.
13. بازم دست ِگلتون درد نکنه!
14.
15.
سلام
چه نظر طولانیی
شرمنده کردین!
سلام جناب دکتر واقعا وبلاگ زیبا و خاطرات جالب و خنده دای دارین
خداییش خیلی از وبلاگتو خوشم اومد. اگه قابل دونستین این ورا هم بیاین
سلام ممنون چشم
باحال بود
ممنون
سلام
ایشالا ادب شن ترک کنن...
عجب تریاک کشیدن پر ماجرایی داشتن
خانوم شماره ی 9 یعنی قبل از اینکه بهشون آموزش بدن نمیتونسته تشخیص بده که قرمز شدن پوست چجوریه؟!!
راستی باور کند ما مَرده رو مُرده نمیخونیم
سلام
کسی به مواد آلوده شد متاسفانه به این راحتی ترک بکن نیست
خوب نمیدونسته لابد!
جدی؟ اینقدر باسواد شدین؟
من از این بخش خیلی خوشم میاد، خیـــــــلی باحاله
ممنون
تقریبا همشون طنز قوی داشتند ولی از تصور مورد چهارمی ، با صدای بلند خندیدم انیمیشنی کودکانه از جلوی چشمام عبور کرد .
ممنون که به من سرزدین
سلام وبلاگ قشنگی دارین خاطراتتون واقعا زیباست و زیبا هم مینویسن کلی خندیدم
سلام
ممنون
بازهم تشریف بیارین
سلام دکتر جان
مورد ۱۴ که بنده خدا هول کرده بود و توی جلسات قبل از ازدواج هم انگار بهشون یاد داده بودن اگه اشتباهی شد سریع دوتا از این قرص ها بخورن همه چی درست میشه اونم داروخونه شبانه روزی رو با درمونگاه اشتباه گرفته بود ولی من تو کف مورد ۱۵ بودم خرس گنده....
دکتر با این هموطنا شما همیشه مطلب برای وبلاگتون دارید ماشالله
سلام از ماست
فکر کنم
و همچنین
کاملا موافقم!
7 اوه چه خوب می دونه.
اون هم کاملا دقیق!
مورد 5 خیلی باحال بودن! من فکر می کردم خانومه داشت می زایید با اون تفاسیر!
اون پیرزن مورد 12 هم راستا کاره خودمه!..بی زحمت دکتر جان یکی ازین نسخه هاتم واسه ما بپیچون!
هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستم دکتر جان
ممنون
درخدمتیم!
سلام
ببخشید امشب خلاصه مینویسم دیگه!
۷ و ۹ و۱۴ واقعا خندم گرفت!
۱۲ فقط میتونم بگم طفلی چی میکشه تو خونه!برام آشنا اومد این قسمت!
۱۳ دیگه آخر آی کیو
سلام
خواهش میشود
از قدیم گفتن دوست مرا یاد کند اونهم با افتتاح یه وبلاگ جدید!
سلام
خیلی بامزه بودن
راستشو بخواید منم هر وقت می خوام برم دکتر واسه سرما خوردگی نیم ساعت قبلش فکر می کنم که وقتی پرسید سرفه ات خلط داره یا نه چی باید جواب بدم
خیلی سوال سختیه آخرشم به جواب نمی رسم و می گم : گاهی وقتا !!!
سلام
ممنون
اتفاقا جواب خوبیه!
۴:خوب شد.حقشونه


یعنی یکیو می خواد این سوژه شماره ۱۰ رو تعقیب کنه ببینه چیا می خوره
این مورد ۱۴ احتمالا نامزد نبودن؟آخه یکی از دوستای منم ساعت ۱۲ شب (اورژانسی )زنگیده بودن به من و....بعدش که آبا از آسیاب افتاده بود حالا پسره مثلا ازم خجالت می کشید
واقعا
این دیگه کار ما نیست کاراگاه میخواد!
حالا دیگه نمیخواد وارد معقولات بشین!
سلام خسته نباشید




5---> چه چیز مهمی میخواستن بگن!!!!
7---> چه دقیق!!!!
9--->اموزش تخصصی دیدن ها !!!!
12-->
15-->
سلام سلامت باشید
ممنون از نظرتون
salammm shoamre 7 vaghean khandedar buddddd merc
سلام خانم دکتر
خواهش میشود
عالی بود بازم خسته نباشید
ممنون
دقیقا!!!
نمی دونم چرا قرصی دارویی چیزی برای از بین بردن دپسردگی نیست!!!
وای
نبینمت دپسرده
دکتر وقتی رفتم درمونگاه یه مریضو دیدم که متولد سال ۱۳۰۱ بود و میگفت تو عمرم دکتر نرفتم منتها دو روزه که پام درد گرفته تو این سالها
واقعا کف کردم اینقدر سرحال بود.....
واقعا؟
جوونهای قدیمن دیگه!
سلام خوبی؟؟؟؟ خیلی باحال بود!
وبت خیلی خیلی قشنگه، هم مطالبت هم قالبت
به آسمون دلتنگی منم سر بزن، با تبادل لینک موافقی؟
اگه موافقی بگو با چی بلینکمت....
منتظرمااااااااااا
بای
سلام
خودمونیم این کامنتو برای چندتا وبلاگ گذاشتی؟
11 و 12 عالی بودن
ممنون
سلاممممممممممممممممم
حال شما؟
الهییییییی این الهی واسه اون پیرمرده بود که تو حیاط نشسته بوده اخیییی
وای شماره ۱۰ خیلییی باحال بود
ماشالله مرد متولد ۴۱ این همه از امپول می ترسه؟
شماره ۵ حالا مگه چی می خواستن بگن اینقدر پزشک خانوم می خواستن فقط بارداری!!!!!!
سلاممممممممممممممممممممممم از ماست
ممنون
خوب میترسید دیگه!
ظاهرا که فقط همین بود
سلام
5-از مواردیه که مردم فقط به پزشک خانم اعتماد میکنن
9-چه چیزای مهمی به اینا یاد دادن!
12-یک نمونه از doctor abuse!
سلام
دکتر ابیوزو دیگه نشنیده بودم
می گن همه چیز قدیمیش بهتره ها!!!!!!!
ذغال کجا پیکنیک کجا!!!!!!
مرده تنظیم خانواده اون یارو هستم که شب اومده بود برا قرص اورژانسی!!!!!!!!
معلومه خوب آموزش دیده!!!!!
واقعا
و همچنین
حسابی!
۱.
الهی بمیرن همشون!!!


یعنی واقعا الانم از این جور تعصبات وجود داره!!!









حالا متوجه شدید!!!؟؟؟

به نظرتون چرا انقدر اورژانسی می خواست!!!
۲.آخی!!!
۳.آخی!!!
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
ممنون از حضور و نظرتون
سلام. شماره 14
بنده خدا یادش نبود کار اورژانسی داشته دیگه اومده بود اورژانس.
واقعا
شماهر 14 ازش نپرسیدید برای چی؟؟؟؟.....
جدا برای چی میخواسته؟؟؟
شاید میخواسته بریزه پای گلدوناشون اخه میگن خیلی رشد گل رو خوب میکنه...
ظاهرا موردش خیلی اورژانسی بوده!!
اولا اقای دکتر خیلی از این اتفاقا ولفظا عادیه مثلا دوباره عود کردن کیسه صفرا..می دونم نمیشه چون یه بار کلکشو کندن ولی خوب این برخوردا زیاد میشه مثلا قرمز بودن پشت گوش...ادم باید خیلی دقتش زیاد باشه که این جوابا رو یادش بمونه...
شماره 12: خوب حریف شوهرش نمیشده...
ثانیا کجاست؟!
گفتید پنادر یاد جوانی هایم افتادم .وقتی محصل بودم به من هم چندتایی زدند .
زمان قدیم با ذغال زندگی می کردند بهتر بود آخه گاز پیکنیک هم شد اختراع.
من که نزدم
آخه ذغال وافور هم میخواد!
اول
تبریک!