جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (285)

سلام

1. یه آدم خَیِّر اومده و به شبکه خبر داده که: من توی روستای محل سکونتمون یه درمونگاه ساختم. حالا شما تجهیزات و پرسنلشو بدین! بهش گفتن: جمعیت اون روستا اصلا درحد درمونگاه نیست! نهایتا درحد خانه بهداشته که الان هم داره. جناب خَیِّر هم رفته به مرکز بهداشت استان شکایت کرده و از استان زنگ زدن به شهرستان و گفتن: حالا که براتون امکانات رایگان فراهم کردن چرا استفاده نمیکنین؟! خلاصه که الان اون روستا یک روز درمیون پزشک داره!

2. (18+) مرده اومد توی مطب و گفت: ببخشید دارویی هست که میل جنسی را برای یک هفته کم کنه؟ گفتم: حالا چرا برای یک هفته؟ گفت: میخوام مو بکارم. دکتر گفته بعدش تا یک هفته نزدیکی نداشته باش!

3. میخواستم فشار خون مرده را بگیرم که گفت: میگم مگه نبض روی مچ دست نیست؟ پس چرا فشارسنجو اونجا نمیبندین؟!

4. به پیرزنه گفتم: فشارتون بالاست، پونزدهه. گفت: خب پس یه سرم برام بنویس با چندتا از اون آمپول قرمزها که هفته ای یکی میزنن. من هردفعه اینها را میزنم خوب میشم! گفتم: اینها که فشارتونو میبرن بالاتر! گفت: اشکالی نداره تو بنویس من به یه طریق دیگه فشارمو میارم پایین!

5. پیرزنه سه نوع قرص گذاشت روی میز و گفت: از هرکدوم روزی یکی میخورم برام بنویس. اولی را از روی میز برداشتم و چرخوندم تا اسمشو بخونم و نوشتم. بعد دومی را برداشتم و گفتم: این دوتا که یکی هستند! گفت: واقعا؟ خب پس هیچی! اون سومیو بنویس. سومی را هم برداشتم و گفتم: این سه تا که همه شون یکین!

6. آخر وقت با راننده از یکی از روستاها برمیگشتیم. یه ماشین تویوتای شاسی بلند هم جلومون بود. آقای راننده گفت: اگه بهت بگن این ماشینو رایگان بهت میدیم میگیری؟ گفتم: اگه واقعا رایگان باشه چرا نگیرم؟ مگه تو نمیگیری؟ گفت: نه این وی ششه (V6) اگه وی هشت بود میگرفتمش!

7. خانمه گفت: توی خونه جواب آزمایشمو نگاه کردم و دیدم این یکی بالاست. این چیه؟ گفتم: تعداد گلبولهای سفید خونِتونه. هرجای بدن که عفونت باشه میتونه ببردش بالا. گفت: هرجای بدن یعنی کجا؟ گفتم: خب هرجایی از بدن دیگه. مثلا عفونت ادرار. گفت: نه از ادرار که نیست. آخه من فقط آزمایش خون دادم. آزمایش ادرار ندادم!

8. به خانمه گفتم: حرص نخوردین؟ گفت: چرا! من دوتا بچه کوچیک دارم با یه شوهر که میشن سه تا!

9. ساعت دو و نیم صبح ناچار شدم خانمی را که زایمانش داشت شروع میشد اعزام کنم. گفتم راننده آمبولانسو صدا کنن که با رنگ زرد اومد و گفت: من نمیتونم برم. یک ساعته که فقط دارم استفراغ میکنم! اول یه آمپول ضد استفراغ از داروخونه گرفتم و دادم به مسئول تزریقات تا بزنه توی رگش بعد نشست پشت ماشین. بعدا فهمیدم مریضو هرطور بوده تا بیست سی کیلومتر برده و بعد دم مرکز 115 نگه داشته و اونجا سرم زده و آمبولانس 115 مریضو برده بیمارستان!

10. آقای راننده آمبولانس (با راننده قبلی فرق داره!) گفت: من صبح که اومدم سر شیفت رفتم توی اتاقم و خوابیدم تا ظهر. بعد ناهار خوردم و دوباره خوابیدم تا غروب. حالا خانمم زنگ زده و میگه واقعا خسته نباشی گفتم من دیگه دارم زخم بستر میگیرم چیو خسته نباشی!

11. پیرزنه با فشار پایین اومده بود. گفتم: سرم میزنین براتون بنویسم؟ همراهش گفت: این قند داره. گفتم: مشکلی نیست سرم نمکی نوشتم. بعد که نسخه اش تموم شد گفتم: برین از داروخونه سرمشونو بگیرین تا بهش بزنن. پیرزنه به همراهش گفت: گفتی که قند داره؟ همراهش گفت: گفتم. من اصلا باهات اومدم که همینو بگم دیگه!

12. توی یکی از مراکز دوپزشکه بودم که خانم دکتر اومد توی مطب و گفت: ببخشید! من هفته پیش برای یه خانم یه نامه نوشتم تا بره بیمارستان اما شوهرش حاضر نشده ببردش و اون نامه را پاره کرده. حالا خانمه باز اومده و میگه یه نامه دیگه بنویس تا برم بیمارستان. من میتونم براش بنویسم؟! گفتم: مشکلی نداره اگه هم نگرانین بفرستینش تا من براش بنویسم! تشکر کرد و رفت بیرون و چند لحظه بعد مریضو فرستاد پیش من!

پ.ن1. با تشکر از دوستانی که روز پزشکو تبریک گفتند: روز پنجشنبه شیفت بودم. خانم ر بهم زنگ زدند و تبریک گفتند و پرسیدند: الان کجایین؟ گفتم: توی درمونگاه .... شیفتم. گفتند: فردا می آیین خونه؟ گفتم: بله. روز جمعه حوالی غروب بود که دیدم اومدند دم خونه و کیکی که خودشون پخته بودند برام آوردند! بعد از مدتها واقعا سورپرایز شدم. هرچقدر هم که با آنی تعارف کردیم نیومدن توی خونه. واقعا لطف داشتند.

پ.ن2. طبق برنامه همیشگی که نمیشه من بخوام کاری را انجام بدم و راحت انجام بشه چنان گیرهای سه پیچی برای سفر پیش اومد که نگو! پست بعدی را یکی دو روز پیش از سفر میگذارم و کامل توضیح میدم. فعلا تنها چیزی که مشخص شده مقصده. برای اولین بار قراره بریم به یه کشور کاملا اروپایی.

نظرات 37 + ارسال نظر
لیمو یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 02:30 ب.ظ https://lemonn.blogsky.com

سلام دکتر. باز هم بلاگ اسکای خبر نداد. یه مدت بچه ی خوبی شده بود!
1. خوبه که. نیست؟
3. شاید قلبش روی مچشه.
4. چه طریقی خب؟؟!! علم پزشکی رو دگرگون کرده
5. بنده خدا روزی سه تا میخورده یعنی!؟
6. حرفهای انگیزشی رو خیلی جدی گرفته
8.
9. این بچه از اول زندگیش مخاطره آمیز بوده
12. منم همین برداشت رو داشتم خب. که مریض رو بفرسته.
روزتون با تاخیر مبارک باشه. آخ جون الان میرم سفرنامه میخونم

سلام
من شرمنده ام
۱. بله فقط امیدوارم بقیه یاد نگیرن
۳. شاید
۴. کاش ازش می‌پرسیدم
۵. بله ظاهرا
۶. بیش از حد
۸.
۹. خدا آینده شو به خیر کنه
۱۲. و فرستاد. اما آخه نوشتن چند جمله روی یه سرنسخه سفید هم کار سختی نبود!
ممنون

Mk دوشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 04:51 ق.ظ

دکتر نمیدونی که دیدم باز به موقع مینویسید چقد حس خوبی پیدا کردم ....یه لحظه یاد سال ۹۳ افتادم اولین باری که وبلاگتون رو دیدم
یادش بخیر چه روزای قشنگی بود

نوشتن اینجا یه جورایی به خودم هم کمک میکنه.
کاش شما هم باز مینوشتین.

Mk دوشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 04:49 ق.ظ

راننده آمبولانس دوم خیلی بانمک بود
پ.ن۱:ماشالله آنی جون چقد روشن فکرِ اگه کسی واسه همسر من کیک درست کنه برخورد میکنم باهاش

واقعا
در روشن فکر بودنش که شکی نیست. ضمنا از قبل هم همدیگه رو میشناختن.

آسمان دوشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 01:52 ق.ظ http://avare.blog.ir

نه دکتر! ما خودمون در سودای دیدن یوروپا موندیم والا
داخل خود کانادا هم که حداقل اندازه دو برابر سفرهای بین کشوری اروپا هزینه و زمان داره. دستمون از همه جا کوتاه!


عوضش ما در سودای دیدن کانادا موندیم

رها یکشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 07:28 ب.ظ

اماااا تو شهر ما یکی تو حاشیه شهر‌ ی درمونگاه زده با تمام تجهیزات
تجهیزات کامل و خفن
حتی اتاق مشاوره زایمان!!!
اما بهش پزشک نمیدن!

عجب
خب میتونن به عنوان درمانگاه خصوصی ازش استفاده کنن

مادر خونه یکشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 01:17 ب.ظ

به دیدار تو که مى آیم
هنوز چهارده ساله ام
دلم،دستم،جهانم مى لرزد...

یاد این متن افتادم
بمونید تو ۱۴ سالگی


ممنون از لطف شما

مادر خونه یکشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 11:04 ق.ظ

ما هم خیلی برای بعد استقلال بچه ها برنامه ریزی کردیم...
هعی آدمی
ولی اون سن یه جای خنک و سرسبز رو میطلبه...

خوش باشید دکتر

کدوم سن؟ من که هنوز 14 سالمه!

یک زن یکشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 07:43 ق.ظ

سلام
اگه منظورتون از اروپا روسیه است، بگین تا نظرات و تجربیات داغمو بگم بهتون

سلام
روسیه نیست. اما اگه بفرمایید که خیلی هم خوبه شاید اونجا هم یه روزی رفتیم.
پستش را نوشتم. کمتر از 24 ساعت دیگه به صورت خودکار منتشر میشه

آسمان یکشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 03:37 ق.ظ

اروپا خوش بگذره دکتر
سفرنامه ما فراموش نشه لطفا

سپاسگزارم
چشم. گرچه به پای کانادای شما نمیرسه.

مادر خونه یکشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 03:05 ق.ظ

اروپا رو بیخیال
یه سر برید بندر دیلم گناوه

اونجاها را گذاشتیم برای بعد از بازنشستگی که بشه توی زمستون هم رفت.بچه ها هم مستقل تر شده باشند.

مینا جمعه 9 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 03:30 ب.ظ

من حدس میزنم یا فرانسه یا لمانه یا بلغارستان ولی خارج اونم اروپا فکر کنم حداقل ۵۰۰ میلیون یا ۸۰۰ میلیون بخواد

عرض میکنم خدمتتون

Marjan Emami پنج‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 04:23 ب.ظ

سلام مجدد، اول غلط های املایی رو‌ تصحیح‌ کنم
اوشین، پست های بسیار عالی
و‌سریال سانسوری داره. ولی هیچ صحنه بدی هم نداره ولی یه سری اتفاقات و شغل ها هست که اون موقع نشون ندادن و مسیر داستان رو خیلی غم انگیز و جذاب می کنه
و - تعریف از خود نباشه - خیلی خواننده های خوبی اینجا هستن. وقتی نوشته های اونا رو‌می خونم، کمک می کنه دید بازتری به ماجراها پیدا کنم

سلام
من خیلی روی خودم کار کردم تا حساسیتم روی غلطهای املایی را کمتر کنم
خب مسئله همون شغلها هست دیگه یادمه همون موقع هم خیلی شایعات درموردشون بود
بله خواننده های اینجا خیلی خوبند. به چیزهایی اشاره میکنند که اصلا به ذهن من هم نرسیده بود
الان یه ایمیل هم میفرستم براتون

Marjan Emami چهارشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 03:07 ب.ظ

سلام، روز پزشک مبارک باشه. انشالله همیشه اول سلامت و بعد هم‌موفق باشید. یه سوال: خانواده هم براتون روز پزشک رو جشن‌می گیرن؟
باورتون نمیشه ولی من دو سه بار برای ۳ تا پست آخر پیام گذاشتم و وسطش کاری پیش اومده و پیام رو نیمه تمام گذاشتم.
کارم خیلی پیچیده و بیخودی زیاد زیاد شده. احتیاج دارم بروم پیش مشاور
راستی، من هم دارم سریال پاشین رو از اینستا می بینم. خیلی از نسخه تلویزیون بهتره
ممنون بابت پست های بستر عالی و با مزه. خودشون یه جور تراپی هستن

سلام
ممنون از لطف شما
جشن به اون صورت که نه نهایتا درحد تبریک و خوردن شیرینی.
شما همیشه به من لطف داشتید ممنونم
خیلی سانسور داشته آیا؟!
شما لطف دارید ممنون

بهار شیراز چهارشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 11:39 ق.ظ

روز پزشک با تاخیر مبارک. امیدوارم که سفر حسابی خوش بگذره

سپاسگزارم

زهرا سه‌شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 08:08 ب.ظ

سلام. سفر خوش بگذره

سلام سپاسگزارم

حجت سه‌شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 10:50 ق.ظ

در جواب شیرین خانم
برای اون یک هفته راههای رسیدن به خدا زیاده

سودا سه‌شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 09:14 ق.ظ

سلام جناب دکتر
سفر به سلامت. خوش بگذره.

سلام
سپاسگزارم

تیلوتیلو سه‌شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 08:23 ق.ظ https://meslehichkass.blogsky.com/

سلام و روز بخیر
به نظرم اومد که دیروز برای این پست کامنت نوشتم

اما ...
حالا در عوض با کمال میل یه بار دیگه پست را میخونم و از اول کامنت مینویسم
1- آفرین به این خیر که هرجوری بود برای روستاشون یه امکاناتی فراهم کرد
4- میخواسته هرطور شده یه نوروبیون بزنه
5- حالا فکر کنید داشته از سه تاش هم میخورده
6- دیگه اینطوری نیست که آقای راننده هر ماشینی بهش تعارف کنید بپذیره که... باید ویژه و باب میلشون باشه
7- دوست نداشته از هوشش استفاده کنه... شما فکر دیگه ای نکن
9- آخی با حال بد هم هرطوری بوده تا یه جایی مریضش را رسونده
10- بالاخره هر کاری سختی های خودش را داره


روز پزشک را هم یادم رفت تبریک بگم ... تبریک دیرهنگام مرا پذیرا باشید ... همیشه سالم و شاد باشید

منتظر سفرنامه تون هستیم
اونم سفر اروپایی

سلام
بله اتفاقا بیشتر از یک کامنت هم گذاشته بودید. اما ...
با هر کامنت منو خوشحال میکنید.
1. بله حتی برخلاف قوانین!
4. به هر قیمتی که شده
5. بله اتفاقا برام جالب بود.
6. بله دیگه راننده است الکی که نیست
7. واقعا
9. بله باز هم دستش درد نکنه.
10. برم ببینم نمیشه تعییر شغل بدم؟
ممنون از لطفتون سپاسگزارم
چشم
الکی که نیست اروپاییه

مارس سه‌شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 02:14 ق.ظ

امان از مورد ۲ امان از مثبت۱۸

میگم این پیرزنای بیمار شما خبر ندارن چه نقش مهمی توی بامزه کردن صفحه شما و لحظه های ما دارن
مورد ۶ روباه و گوشت و بوه؟ یا من اشتباه متوجه شدم
مورد ۸ خود خواهر منه

امیدوارم سفرتون همراه باشه با خنک شدن هوا وگرنه گرما هر لذتیو کم میکنه. البته اروپا مثل جهنم خاورمیانه داغ نیست

ممنون بابت پست خیلی بامزه

امان امان
واقعا
همون بود و حتی کمی بالاتر!

سپاسگزارم
خواهش میگردد

امیرحسام دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 09:41 ب.ظ https://bimoghadame.blogsky.com/

سلام.
مورد ۸ بسیار جالب بود. خوش بگذره.

سلام
ممنونم باز هم ممنونم

رها دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 08:58 ب.ظ

سفرتون به خوشی و سلامت

ممنون

دزیره دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 06:37 ب.ظ https://desire7777.blogsky.com/

خوب دکتر جان روزتون با تاخیر مبارک و امیدوارم سفر هیجان انگیزی باشه و حسابی خوش بگذره

ممنونم
به زودی معلوم میشه

اتشی برنگ اسمان دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 04:01 ب.ظ

سلام سفر گوارای وجود شما و خانواده
روزتون مبارک
مورد ۲: میگفتید تو غذات کافور بریز مردک
مورد۴و ۵:حس کردم سرکارتون گذاشتن خانومای پیرزن
مورد۶: جدیدا دندون های اسب پیشکشی رو میشمارن
مورد۸: اکثر خانوما موقع شمارش بچه ها، شوهرشون رو هم میشمارن

سلام ممنونم
ممنون
اگه همون چیزی باشه که شیرین گفت چی؟
بعید نیست
واقعا
چرا آیا؟

من دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 03:13 ب.ظ

خودمونیم شیرین به جاهای باریک کشوند

واقعا
من اصلا به اون مسئله فکر نکرده بودم

الف دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 02:37 ب.ظ

سلام . خوب اون روستا چند تا روستا اطرافش نیست؟ دیگه وقتی توی شهرها توی هر محله ( نه منطقه) یه درمانگاه هست به نظرم بد نیست که از خیرین استفاده بشه حتی برای تجهیز پزشکی.
ش۴:
ش۹: یاد کمک خلبان ها افتادم یه کمک راننده براش بذارید
ش۱۲: خانم دکتر چه روحیه از خودگذشته ای هم داشتند
من فکر میکردم دارید میرید مسکو .خوش بگذره

سلام چرا تا به حال خانه بهداشت داشت و تحت پوشش یکی از روستاهای مجاورش بود.
4.
9. شبکه موافقت نمیکنه. کلا آیا یه اعزامی پیش بیاد یا نیاد. اون وقت بخوان به دو نفر به خاطرش حقوق بدن؟
12. واقعا
نخیر مسکو نیست. پست بعد عرض میکنم.

سارا دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 02:19 ب.ظ https://15azar59.blogsky.com

سلام
۲: یعنی اقدر سخت بوده یک هفته تحمل کنه
۳: بهش نگفتید نبض روی گردن هم هست اگر دوست داره اونجا براش ببندید و تا اخرررر اون پمپ را باد کنید
۷و ۸: همه خانما شوهرشون هم یکی از بچه هاشونه
۹ : ای بابا بنده خدا
۱۰:
.
پس بین گزینه ها اروپا شما رو طلبید امیدوارم بهتون خیلی خوش بگذره

سلام
2. حتما بوده دیگه.
3. اون موقع میشد آخرین باری که به دکتر می اومد
7 و 8 واقعا؟
9. بله واقعا حالش بد بود
10.
سپاسگزارم

نیوشا دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 01:55 ب.ظ

سلام آقای دکتر
روزتون مبارک با تاخیر البته

سلام
ممنونم

شادی دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 11:33 ق.ظ http://setarehshadi.blogsky.com/

سلام
سفر به سلامت، حتما خوش می‌گذره بهتون. فقط فکر کنم برای رفتن عماد جان یه کم دردسر دارید درسته؟

سلام
ممنون بله دردسر داشتیم اما نه از اون نوعی که مدنظر شماست. توی پست بعدی عرض میکنم.

تیلوتیلو دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 11:15 ق.ظ https://meslehichkass.blogsky.com/

منم یادم رفته بیام روزتون را تبریک بگم
تبریک با تاخیر هم میپذیرید؟
تازه اونم با تاخیر و بدون کیک؟؟؟؟؟؟

شما همیشه به من لطف داشتید
و همیشه برای من محترم هستید.

آرزو دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 10:56 ق.ظ

سلام آقای دکتر
امیدوارم سفر بهتون خوش بگذره
برام سوال هست که جواب بیمارها رو چی میدین؟مثلا به خانم شماره چهار که دارویی رو میخواد که براش ضرر داره چه جوابی میدین؟

سلام
ممنونم
تا بشه که جلوشونو میگیرم. اما نهایتا حق با مشتریه بخصوص توی روستاهایی که مردم خشنی دارند!

نیکان دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 10:54 ق.ظ

یعنی یه سفر میخواین برین چقدر منتظر میذارین ما رو
با اینهمه انتظار یه سفرنامه درست درمون دیگه حق مائه سهم مائه

شرمنده
باز هم شرمنده چون فکر نکنم به اون خوبی هم دربیاد

تیلوتیلو دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 10:27 ق.ظ https://meslehichkass.blogsky.com/

سلام جناب دکتر
ممنون که پست به این خوبی برامون نوشتید
یه عالمه خندیدم و برای بعضی هاش با اینکه حرص خوردم لبخند زدم

انشاله سفر خوبی داشته باشید
منتظر سفرنامه تون هستیم
سفر اروپاییتون خوش بگذره

سلام
سپاسگزارم
خنده تون مستدام
ممنونم
چشم
ممنون

امید دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 10:23 ق.ظ

سلام
این مورد 2 مگه از کله خودش استفاده میکنه

سلام
اینو دیگه باید از خانمش پرسید
اما خارج از شوخی واقعا موثره. به دلیل انقباض عروق و کاهش خونرسانی به پوست سر. حتی سیگار را هم تا مدتی براشون ممنوع میکنن.

پری دریایی دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 10:07 ق.ظ

سلام آقای دکتر
روزتون مبارک باشه
این پستتون واقعا عالی بود از ته دل خندیدم به سوتی ها خصوصا به 2 ، 4 ، 5 ، 7 و 8
البته که کامنت شیرین جان هم عالی بود
امیدوارم سفرتون به هر کجا هست پر از خاطرات قشنگ و حس های خوب باشه و سفر بی خطری باشه براتون

سلام
ممنونم
خنده تون مستدام
بله من اصلا به اون موضوع فکر نکرده بودم
ممنونم

شیرین دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 07:39 ق.ظ

روزتون باتاخیر مبارک دکترجان
ایشالا همیشه شاد وسلامت باشین

2 عجبا واسه یک هفته باید دارو بخوره ؟؟
یعنی هرماه یک هفته دارومیخوره!!؟

میدونم جوابتون نمیدونمه !
ولی من بودم این سوالو میپرسیدم بعدم بهش میگفتم برو برو نمیخواد ادای...دربیاری

سفرتون بخیر وسلامتی خوش بگذره

ممنون از لطف شما
شما هم همین طور
2. یعنی؟ راستش من به چنین چیزی حتی فکر هم نکرده بودم
سپاسگزارم
خودمونیم شما همیشه توی کامنتهاتون به چه نکات ریزی اشاره میکنین

زن بابا دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 06:23 ق.ظ http://www.mojaradi-90.blogfa.com

سلام آقای دکتر خوش بگذره سفر

سلام
ممنونم

اکرم دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 04:31 ق.ظ

مورد ۴ عالی بود

سپاسگزارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد