ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سلام
1.یک پلاستیک پر از آبسلانگ روی میز بود که یک طرفشو پاره کرده بودم و یکی یکی ازشون برمیداشتم. نسخه بچه را که نوشتم یکدفعه به پلاستیک حمله کرد و برش داشت. به زحمت تونستم مانع از ریختن آبسلانگ ها بشم. بعدبچه یکی شونو برداشت و بقیه شونو گذاشت روی میز، بعد اونی که برداشته بود روی زبونش گذاشت و بعد برد و انداختش توی سطل زباله!
2. مرده با یک توده چربی روی صورتش اومد و گفت: این فرم را مهر کن میخوام برم پیش متخصص اینو درش بیاره. درحال مهر کردن پرسیدم: درد که نداره؟ گفت: نه خانمم اصرار داره که درش بیارم وگرنه من مشکلی باهاش ندارم. شما به خانم خودتون نگاه نکنین که قیافه تون اصلا براش مهم نیست خانم من خیلی براش مهمه!
3. خانمه که توی مورد 5 این پست نوشته بودم اومد و گفت: فرم ارجاع برام مهر کن برای متخصص پوست. کدومشون کارشون خوبه؟ گفتم: پس اون دکتری که میرفتین چی شد؟ گفت: هیچی یه داروی ساختنی براش نوشت و فایده نکرد ما هم رفتیم و مطبشو به هم ریختیم تا 110 اومد بیرونمون کرد!
4. جاهای دیگه اصلا سابقه نداشت اما توی یکی از مراکز که رفتم دیدم هرکی میاد بعد از مهر کردن فرم ارجاع میگه برام از متخصص نوبت هم بگیر! روز بعد از پزشک خودشون پرسیدم شما همیشه براشون نوبت میگیرین؟ گفت: چند هفته پیش یه خانم باردار بود که هرچقدر بهش میگفتم باید بری پیش متخصص میگفت هرچقدر زنگ میزنم نمیتونم نوبت بگیرم! دیگه مجبور شدم براش از متخصص زنان نوبت بگیرم. از روز بعدش هرکی اومد گفت حالا که میتونی برای من هم نوبت بگیر! (امیدوارم مردم بقیه روستاها متوجه نشن )
۵. (۱۸+) یک شیفت ۲۴ ساعته روز جمعه یکی از هفته ها با یکی از خانم دکترها که تازه نامزد کرده بود داشتم. هر کدوممون توی اتاق استراحت خودمون بودیم البته من تنها و ایشون با نامزدش! روز بعد یکی دیگه از خانم دکترها که اخیرا ازدواج کرده بود پیام داد که: نامزد خانم دکتر هم اومد درمونگاه؟ گفتم: بله چطور؟ گفت: کل ۲۴ ساعتو؟ گفتم: بله چطور؟ گفت: اون وقت نامزد من روش نمی شد توی دوران نامزدی بیاد توی شیفتهام فقط شبها میومد تا صبح میموند!
6. خانم مسئول تزریقات که توی شماره 10 این پست نوشته بودم یکدفعه اومد توی مطب و گفت: میگم شما با من مشکلی دارین؟ گفتم: نه چه مشکلی؟ گفت: پس چرا سرم برام نمینویسین؟ من که خبر دارم توی شیفت قبلی تون کلی سرم نوشتین!
7. خانمه با دوتا بچه سرما خورده اومد توی مطب و یکیشونو نشوند روی صندلی. گفتم: گلوش درد میکنه؟ گفت: این یکی آره اما اون یکی فقط سرفه میکنه. گفتم: این یکی هم سرفه میکنه؟ گفت: بله. گفتم: خلط هم داره؟ گفت: این داره اما اون یکی سرفه هاش خشکه. گفتم: آبریزش بینی هم داره؟ گفت: این یکی نداره اما اون یکی ...!
8. به مرده گفتم: چشمتون آبریزش هم داره؟ گفت: آره صبح که از خواب بیدار میشم و چشممو باز میکنم یکدفعه شررررر آبهائی که توی شب اومده و توی چشمم جمع شده میریزه بیرون!
9. پیرزنه چند بسته خالی قرص گذاشت روی میز و گفت: اینها را برام بنویس. برشون گردوندم تا بتونم اسمشونو بخونم و شروع کردم به نوشتن که دیدم پیرزنه با سرعت هرچه تمام تر داره دوباره بسته های قرص را میچرخونه و میگه: شکلشونو ببینین تا راحت تشخیصشون بدین!
10. یکدفعه درمونگاه شلوغ شد. مریضها را دیدم و وقتی خلوت شد شروع کردم یکی یکی نسخه ها را توی سامانه سیب وارد کردم. روز بعد خانمه اومد و گفت: شما چرا منو بیمه کردین؟ حالا هرماه باید این همه پول بدم؟! گفتم: بله؟ جریان چیه اصلا؟ گفت: دیروز وقتی اومدم درمونگاه و برگشتم خونه برام پیام اومد. بعد هم گوشیشو درآورد و نشونم داد که براش پیامک رفته بود که در تاریخ ... توسط آقای دکتر ... برای شما با بیمه روستائی دارو تجویز شده. گفتم: خب این مال نسخه است که دیروز براتون نوشتم. بیمه تون نکردم. گفت: آخه همون موقع یه پیام دیگه هم برام اومد که پونصد تومن از حسابم برداشت شده. گفتم حتما شما بیمه ام کردین!
11. به مرده گفتم: آمپول میزنین؟ خانمش گفت: بله. مرده به خانمش گفت: تو قراره بزنی یا من؟!
12. به مسئول باسابقه پذیرش یکی از درمونگاهها که برام چای آورده بود گفتم: خیلی ممنون زحمت کشیدین. گفت: اختیار دارین. من همیشه هوای پزشکها را دارم بخصوص اگه مال استان خودمون باشن. اوایل انقلاب توی درمونگاه ... بودم. یه پزشک ایرانی داشتیم یه پزشک هندی. همیشه مریضهای جوون و دخترهای خوشگلو میفرستادم برای دکتر ایرانی پیرزن و پیرمردها و به درد نخور ها را هم میفرستادم پیش دکتر هندی. حتی یک بار دکتر هندی برای همین باهام دعوا کرد!
پ.ن1. به دلیلی دنبال یکی از کامنتهائی میگشتم که قبلا حذفش کرده بودم. توی صفحه اول نبود. به جای این که بزنم صفحه دوم بیاد اشتباها زدم صفحه آخر اومد. چشمم اول به کامنتهای حذف شده مردم اسمشو نبر افتاد که کلی بهم سر ماجرای خاطرات شهرشون لطف داشتند و بلافاصله بعد از اونها اولین کامنت دکتر روژین که به درخواست خودشون عمومیش نکرده بودم. حالم کلا گرفته شد.
پ.ن2. با چند نفر از دوستان دوران دانشگاه یک تماس تصویری دسته جمعی داشتیم. از بین هفت نفری که با هم صحبت کردیم دو نفر از بقیه خیلی بهتر و جوون تر مونده بودند. و این دو نفر دو وجه مشترک داشتند که نمیدونم علت جوون تر موندنشون کدومشون بود: 1. هردو خارج از کشور زندگی میکنند. 2. هردو پزشکی را رها کردن!
پ.ن3. (16+) عسل به دستور معلمش داشت از خودش فیلم میگرفت و ضرب کسرها را آموزش میداد. وسط درس دادنش یه جمله گفت که من و آنی از خنده منفجر شدیم و ضبط به هم خورد. خود عسل هم مونده بود جریان چیه؟! گفته بود: الان مخرج دو کسر رو در هم ضرب میکنیم و مینویسیم بعد این کسره شاکی میشه و میگه: "شما هر بلائی که سر مخرج من میارین باید همون کار رو با صورتم هم بکنین!"
ای جانم به عسل، همیشه حرفاش تکه.
ممنون
با سلام خدمت آقای دکتر
خیلی خوشحالم که هنوز متعهدانه می نویسید. من یه زمانی از یه کشور دیگه(؟!!) براتون پیام میدادم البته فک کنم دیگه فراموش کردید کی بودم کجا بودم.
خیلی عالیه که وبلاگ پابرجاست دکتر ربولی حسن کور.
سلام
شما لطف دارید
یعنی دیگه توی یک کشور دیگه نیستید؟
سلام آقای دکتر
آخه من احساس میکنم مثلا برای خاطره 5، سن باید 18- باشه. چون سن کمتر که باشه متوجه نمیشی دقیقا یعنی چی، اینجوری بهتره
اینکه در مورد خاطرات جالبی که پیش میاد، مینویسین خیلی جالبه. من به خاطره ی "بیماری که بهتون گفته بودش شما قیافه خودتونو نبینید"، کلی خندیدم. فکر کنم ایشون بیمار نبودن بلکه یکی از اعضای داعش بودند که هدفشون فقط تخریب بوده
فقط یک سوال خیلی تخصصی (البته جنبه طنز داره):
معیار شما برای رده بندی خاطراتتون بر اساس سن چیه؟
سلام
ممنون از لطف شما
روال خاصی که نداره بیشتر تجربیه!
بنظرم یه تابلو روسرت بزن جنگ اول به ازصلح آخره: هر دکتر با کشته هاش ماهرتر میشه
این شغل تجربیه!
سرتم خلوت میشه یه بزکمتر یه هی کمتر...
فکر بدی هم نیست
آخی روژین عزیز...چه روزهایی با هم داشتیم تو گروه...چقدر امیدوار بود به زندگی...نمیدونم چی به سر پاشا اومد، به سر بچه
گربه هاش پشمک و برفک ....
روحش شاد
واقعا یادش به خیر
سلام آقاى دکتر عزیز سلامت باشید در کنار عزیزانتون بعد از مدت ها خاموش بودن تصمیم گرفتم براى تشکر از زحماتتون وخاطرات جالبى که باعث لبخند وشادى میشه تو این دوران سخت از خاموشى در بیام وروشن بشم سلامت وموفق باشید
سلام
خوش آمدید
ممنون از لطف شما
گاهی فکر می کنم هر بیماری پیش شما اومده بیمار روانی بوده نه جسمانی.
بازهم میگم خدا بدادتون برسه. خیلی صبورید
اون که بله
البته من فقط خاطرات جالبشو مینویسم
سلام . ببخشید اقای دکتر امیکرون میتونه بی علامت باشه؟ من مادرم و برادرم اولش که مبتلا شدن بدن درد و سردرد و گلو درد داشتن. خودم البته همون موقع هم ماسک میزدم برای اطمینان، تا بعدا مشخص شد مثبت بودن و ازشون جدا شدم. الان تقریبا 4 روز گذشته و من علامت خاصی ندارم ولی مثلا صبح بلند شدم در حد سه دقیقه بینیم گرفته بود. البته تو این چند وقت هم روزی 4 بار اب نمک قرقره کردم و ابلیمو عسل و سیر خوردم گلو درد نگیرم. ممکنه بازم ناقل بی علامت باشم؟ دو دوز واکسنمم زدم
سلام
ببخشید که با تاخیر جواب میدم
بله متاسفانه درصد بالایی از اومیکرون بدون علامته
توصیه می کنم دوز سوم را هم بزنید البته اگه نوبتش شده
سلام جناب دکتر
یه ده دقیقه ای به مورد دو خندیدم قیافه شما دیدنی بوده اون لحظه
اتفاقا منم همونجوری که عسل گفت به دخترم درس دادم والا چه معنی داره باید هر بلایی سر مخرج میاد سر صورتم بیاریم این بود روش تدریس مخرج مشترک
سلام
خنده تون مستدام
همینو بگو
غلط نکنم آن دیگری پول چای میده
؟!
واااااای شماره 2 را هیچی نگفتید؟ واقعا مردم خیلی باحالند :))
صادقانه بگم دکتر بنظرم یه ملاحت و طنز خیلی تیز و صریحی دارید، تعجب میکنم چطور جلوی خودتون را میگیرید و چیزی نمیگید :)) خیلی کارتون سخته ها
چیزی میگفتم هم عملا فایده ای نداشت دیگه
رسما برجکمو نابود کرده بود
از لطف شما سپاسگزارم
با توجه به مورد ۱۲، موارد زیادی که خوشگل و جوان میاند سوتی نمی دهند که همش از پیرزن پیرمردها می نویسید؟!!! یا هوای کسی دیگر را دارند شما همان هندیه هستید؟

آفرین کرتاهه
سلام اقای دکتر خوبید
مورد ۲ و۸ و۱۲ خیییییلی عالی بود ولی همش خوب بود وخنده برلب اورد
پ ن ۲ جالب بود واقعا محل زندگی وشغل خیلی تونحوه ی زندگی و جوون موندن ولذت بردن اززندگی تاثیرداره
پ ن ۳ هم عالی
سلام
سپاسگزارم
موافقم
ممنون
یه نفر همه کامنتا رو یکی یه دور دیسلایک کرده
از این آدمها زیاد هست دوست قدیمی
چکار می کنید الان؟
سلام .ممنون کلی خندیدم .خدایی جدا از خاطراتی که مینویسین به فکرجمع آوری خاطراتتون به صورت مکتوب باشین چون به این دنیای مجازی اعتباری نیست بعد باز نشستگی به صورت کتاب چاپش کنین .مثل خانم دکتر فیروزه گلسرخی که کتاب خاطرات طرحشونو چاپ کردن. موفق باشین.
سلام
ممنون
باورتون میشه از زمانی که خاطرات طرحمو توی وبلاگ نوشتم بیشترشونو یادم رفته؟!
دکتر گلسرخی را نمیشناسم برم یه سرچی بکنم
همشون جالب بودن،اما برای شماره ۲ با صدای بلند قهقهه زدم
ممنون
خنده تون مستدام
خداییش مریضاتون خیلییی خوبند
خوبهاشونو ندیدین
سلام مجدد
خب واضحه پس
تجرد اول و آخرین دلیل خوب موندن انسانهاست
زن و مرد هم نداره
البته زندگی در بی خیالی موثره که این بندگان خدا از سختی زندگی پزشکان مطلع بودند و راه درست رو انتخاب کردند
سلام
حرف حق!
سلام جناب دکتر
ممنون از خاطرات جالب.
۱-کسی پیش بچه نبود چیزی بهش بگه؟!
۳-فکر می کنم دید و رفتار مردم به پزشکان تو روستاها خیلی متفاوت از شهره.
۵- عجب افسوسی به دلش مونده…
بابا گذشششت دیگه…
۷- دو جور دارو برای سرماخوردگی با سرفه و بی سرفه ، خشک و خلط دار، با آبریزش و بدون آبریزش می نوشتین،خانمه خودش به هر کدوم از بچه هاش که با توضیحاتش می خوند، می خوروند.
۱۱- راست گفته دیگه آقاهه
۱۲- عجب دیدگاهی دارن بعضیا متأسفانه
پ-ن(۱)روحشون شاد، آدم خاصی بود با روحیه بسیار بالا
پ-ن(۲)شاید هم به هر دو دلیل ( و همچنین سبک زندگی)
پ-ن(۳)طفلک عسل جون به زبون ساده داشته توضیح میداده!
سلام
من هم از شما ممنونم
برای وقتی که برای نوشتن این کامنت گذاشتین هم سپاسگزارم
سلام خدا خیرتون بده. کلی خندیدم. همه اش باحال بود. نمی تونم یکی رو جدا کنم.
سلام
ممنونم
خنده تون مستدام
سلام.



۲. من فکر میکنم منظوری نداشته.
۳. یا حضرت موسی!
۱۲.
سلام


احتمالا
حالا چرا موسی؟!
دکتر جان خیلی کنجکاو شدم قیافه تون رو ببینم
عکسم گوشه وبلاگ هست!
سلام
من الان تو نت گشتم گفتند شایعه است مرگ دکتر ابریشم کار و اون دکتر دیگری به نام ابریشم چیان بوده که فوت کرده اند.
سلام
خب خداروشکر
نه خبر فوتشون خداروشکر شایعه بوده
یعنی یه تشابه اسمی بوده
کسی که فوت کرده دکتر ابریشمچیان(اگه اشتباه نگم)بودن نه دکتر ابریشم کار
ایشون حداروشکر حالشون خوبه و مشغول کارن
خداروشکر
چی نوشته این خانم روحش شاد؟ وای یه توضیحی بدین هنگ کردیم
مدتهاست که فوت کرده
توی وبلاگ خودش هم نوشته
الان دو سه پست آخر وبلاگ دکتر روژین نوشته خواهرشه
دکتر سعید ابریشم کار متاسفانه از کرونا فوت کردن اگهی ترحیم شون هم تو گوگل هست سرچ کنید اوه چقدر اصفهان شلوغ شد واسشون مرده چطوری تو نوبت گرفتی؟
واقعا؟
پس چطور برای فروردین نوبت دادن؟
ممنون دکتر
امیدوارم بتونم یه راهی پیدا کنم و یه نوبت براشون بگیرم
چون خیلی حق دارن به گردنم
اما بازم ممنون
خواهش میکنم
موفق باشید
اوه این چه بساطیه خانم دکترها راه انداختن ؟ چه خبره
اونجا درمونگاهه یا مرکز نامزدبازی
چه رقابتی هم زنهای کم عقل باهم دارن
دکتر این زنها پزشک بشن پرفسور بشن فضانورد بشن باز دست از حسادت و حسودی کردن بهم برنمیدارن

خب خدائی دوران نامزدیه و نامزدبازیش دیگه
مورد دوم



عسل خیلی خوب داشته ضرب کسرها رو توضیح می داده
بله واقعا استفاده کردیم
...شما به خانم خودتون نگاه نکنین که قیافه تون اصلا براش مهم نیست خانم من خیلی براش مهمه!



خاطرات این دفعه تون از دفعه قبل بامزه تر بود. کلا مریضهاتون هر روز دارن بامزه تر میشن.
من هم از حرف عسل جان بلند خندیدم. امیدوارم همیشه در کنار شما و مامانش شاد و سلامت باشه
ممنونم
خنده تون مستدام
سلام.
خودش نفهمید چی گفته ولی یهو کلاس رفت رو هوا
دکتر جان شما سر بعضی از این موردا عصبانی نمیشین؟ یعنی کلا چه واکنشی نشون میدین؟ ریلکس سکوت میکنین یا بحث میکنین؟
پی نوشت عسل:))))))) یاد یه خاطره از یکی افتادم: میگفت استادمون سر کلاس یه مسئله داد که همه حل کنن بعداز حلش یکی از بچه ها دستشو بلند کرد گفت عه استاد چرا شما تو مخرج مو دارین ولی من تو صورت؟
علامت مو که میدونین ضریب اصطکاکه.
سلام
عصبانی شدن من دردی رو دوا نمیکنه دیگه یاد گرفتم سکوت کنم.
اگه من هم بودم خنده ام میگرفت حق داشتین
سلام دکتر
ببخشید یه سوال
شما دکتر سعید ابریشم کار (اصفهان )را میشناسید؟
یکی از اشنا ها باید حتما برن پیش ایشون اما اولین نوبت خالیشون برای فروردینه
الان همه بسیج شدیم ببینیم چه شکلی میشه نوبت گرفت
گفتم شاید شما خیلی اتفاقی باهاشون اشنا باشید
سلام
آخرین باری که ایشونو دیدم توی دوران دانشجوئی بود و دیگه هیچ خبر یا شماره ای ازشون ندارم شرمنده.
اما ارزششو داره عملهاشون واقعا عالیه
سلام
مورد پنج، باورم نمیشه.درمانگاه دولتی شب میان نامزدشون تنها نباشه؟
پ.ن.ا-- خیلی دلتنگ روژین عزیز هستم.روحش شاد.با وجود بیماریی خودش ، چقدر در موارد مختلف پزشکی منو راهنمایی کرد.
خدا دختر گلتون را حفظ کنه.
سر وکله زدن با مریض ها گاهی خیلی سخته.
سلام
البته بیشتر مسئله اینه که خودشون پیشش باشن!
حق دارین بله واقعا دلمون براش تنگ شده
ممنونم
خیلی ...
سلام . چقدر مراجعین عجیب غریب و گاهی بی ادب دارید متاثر میشم از خلقیاتشون ، به نظرم میتونید اسم وبلاگتون رو بذارید دکتر ربولی در سرزمین عجایب
در مورد ش ۵، یه حدس دیگه هم میشه زد شاید احساس نا امنی میکنند که همسرهاشون هم میاد
سلام
متاسفانه همین طوره
ناامنی توی یک اداره دولتی و با دوربین و ...؟
سلام؛ ممنون. پی نوشت 3 خیلی جالب بود.
من هم بچه بودم مادرم (در پاسخ سؤال دکتر که: آمپول میزنی یا کپسول میخوری؟) بجای من می فرمودند: آمپول می زنه..
البته انگار آمپول هم بیش تر اثر داشت.
سلام ممنون
انگار آمپول های اون موقع هم بیشتر درد داشتند
سلام

کف کردم
از مورد دو
و البته کل موارد
چطوری چطوری چطوری تحمل میکنید
اینا اصلاداغون بودن
به نظرم مورد پینوشته که دو تا جوونتر موندن احتمالا خانماشون بهقیافهاهمیتمبدن رفتن بوتاکس موتاکس
آفرین به دختر گلم
سلام
من عادت کردم دیگه
مسئله اینه که هیچ کدومشون همسر رسمی ندارند
سلام جناب دکتر
خدا قوت و پرتوان باشید
الهی که همیشه شیرین عسل نازنینتون در درس هاش پیروز و موفق باشه و همیشه شاهد موفقیتهای روز افزونش باشید ، وهمینطور به خوبی از پس امتحانات زندگی با سربلندی و عاقبت بخیری بر بیاد الهی آمین
چقدر بامزه برای خودش درس رو توضیح میده
سلام
از لطف شما سپاسگزارم
آقای دکتر فقط پی نوشت 3


؟ نه واقعا چه کاره شدند؟
فقط برام سواله اون دوتا پزشک که پزشکی رو رها کردن چی رو چسبیدن
ممنون
یکی شون کلا رفته توی کارهای تحقیقاتی و اون یکی هم توی یک بیمارستان استخدام شده و به گفته خودش کارش اینه که سی تی اسکن ها را چک کنه و اونهایی که مشکل ندارن جدا کنه و مشکل دار ها را به اطلاع پزشکشون برسونه
سلام
اون دوستاتون که خارجن دنبال چه رشته/شغلی رفتن که اینقدر خوب بهشون ساخته!؟
اون مورد 3 هم خطری بنظر میاد! یه وقت باهاشون بحث نکنید! :/
+ببخشید اقای دکتر من دو دوز سینوفارم زدم سومی چی بزنم خوبه؟
سلام
یکی شون کلا رفته توی کارهای تحقیقاتی و اون یکی هم توی یک بیمارستان استخدام شده و به گفته خودش کارش اینه که سی تی اسکن ها را چک کنه و اونهایی که مشکل ندارن جدا کنه و مشکل دار ها را به اطلاع پزشکشون برسونه
شما هم پزشکی رو رها کنید، الان میتونید سایت نوب دهی راه بندازید و درآمد داشته باشید، میتونید دفتر بیمه راه بندازید و بی خبر مردم رو بیمه کنید


واای خدا از دست عسلک
آخه کی میاد برای نوبت پول بده آخه؟


اما بیمه فکر خوبیه
ممنون
بعد از دعا برای نیافتادن زیر دست بعضی ماماها، خدا کنه گیر دکترهای نامزددار هم نیافتم به ویژه از نوع خانمش






تاکیدش صد در صد روی اخلاق خانمش بوده نه قیافه ی خودش
یا شما.
۱۱۰ خبر کردند؟ یا خود خدا به داد برس
دکتر عکستون که چیز دیگه ای میگه.
آمین!
باور بفرمائید!
بچگی هام بهتر بودم الان نه قیافه دارم نه اخلاق
2- واقعا قیافه شما موردی داره ؟!!!
3- خدا به دادتون برسه
5- چقدر جماعت راحتن
هر کسی یه چیزی میگه هنوز نمیدونم
ممنون
بدجوررررر