جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (292)

سلام

1. مرده درحالی که پهلوشو گرفته بود اومد توی مطب و گفت: من سنگ کلیه دارم و دوباره درد گرفته. دارو براش نوشتم و رفت و چند دقیقه بعد برگشت و گفت: بهتر نشدم. یه آمپول قوی تر نوشتم و باز گفت: بهتر نشدم و این بار دیگه شروع کرد توی سطل داخل مطب استفراغ کردن! دیگه مجبور شدم یکی از مورفینهای توی درمونگاهو براش بنویسم. چند دقیقه بعد خانم دکتر از مطب کناری اومد پیشم و گفت: الان یه آقایی به اسم .... را توی سالن دیدم. ایشون معتاده و هروقت مواد گیرش نیاد میاد و علائم سنگ کلیه را تقلید میکنه تا مورفین بگیره. مراقب باشید گولشو نخورید. گفتم: چشم حواسم هست!  اما خودمونیم مدتها بود که این طور رکب نخورده بودم!

2. خانمه که از در مطب اومد تو گفت: چه کار خوبی کردی که امشب خودت شیفت بودی!

3. پیاده توی خیابون بودم که به یک ماشین شاسی بلند و باکلاس با شیشه های دودی رسیدم که کنار خیابون پارک شده بود. رفتم جلو و داشتم با دقت پشت ماشینو نگاه میکردم تا ببینم اسمش چیه که یکدفعه شیشه ماشین اومد پایین و راننده گفت: سلام دکترجان! حال شما؟ رفتم جلو ماشین و دیدم دکتر ..... پشت ماشینه. یکی از بچه های دانشگاه که از چندین سال پیش مشغول کوچک کردن بینی مردمه! شرفم رفت!

4.  برای پیرزنه نسخه نوشتم که رفت بیرون و بعد برگشت و گفت: پول ندارم داروهامو بگیرم. به اندازه پول داروها برام کارت به کارت میکنی تا خودم کارت بکشم آبروم نره؟ گفتم: باشه. یه مقدار پول براش زدم و داروهاشو گرفت و بعد برگشت توی مطب و تشکر کرد و گفت: بی زحمت شماره کارتمو پاک نکن. آخر هر ماه پولی که ته حسابت مونده بود بزن به حسابم!

5. مرده زن 17 ساله شو آورده بود و گفت: قرص خورده. داشتیم کارهای لازمو انجام میدادیم که مرده به زنش گفت: آخه این چه کاری بود که کردی؟ زنش گفت: خب خودت بهم گفتی برو بمیر! (البته نوع و تعداد قرصهایی که خورده بود خیالمونو راحت کرده بود که خطر خاصی نیست)

6. (یک خاطره دیگه از یکی از گروههای تلگرامی پزشکان) داشتم برای مرده نسخه مینوشتم که گفت: میشه آدرس این سایت که توش نسخه مینویسین بهم بدین که دیگه هروقت دارو خواستیم خودمون بنویسیم و مزاحم شما نشیم؟!

7. ساعت دو صبح از خواب بیدارم کردند و دیدم مرده قبض گرفته و منتظر منه. گفتم: بفرمایید. گفت: من فقط یک بسته قرص آسپیرین میخوام!

8. پسره با لباس سربازی اومد توی مطب و گفت: من قبض گرفته بودم. الان که پشت در ایستاده بودم گذاشتمش روی بخاری توی سالن. نمیدونم چرا سوخت؟!

9. پزشکی که باید شیفتو تحویل میگرفت دیر اومد. راننده هم موقع برگشت با سرعت می اومد که پلیس نگهش داشت و او هم پیاده شد. من هم با سامسونت پیاده شدم و گفتم: ببخشید باید برم سر شیفت برای همین سریع میرفتیم. پلیس گفت: من به خاطر دودی بودن شیشه ها جریمه اش میکنم. دستگاه سرعت سنج را هنوز روشن نکردیم!

10. داشتم برای مرده نسخه مینوشتم که خانم مسئول تزریقات با یک خانم اومد توی مطب و گفت: برای این خانم پنی سیلین را تست کردم. ببینین مشکلی نداره؟ نگاه کردم و تا اومدم حرف بزنم مرده گفت: نه هیچ مشکلی نداره! خانم مسئول تزریقات گفت: شما دکترین؟ بعد من گفتم: نه مشکلی نداره. و اون دو نفر رفتند. بعد مرده گفت: حالا این خانم میگه مگه تو دکتری اما ما هم یه چیزهایی حالیمونه. مثلا یک بار توی بیابون بودم که پام زخمی شد. روش ادرار کردم و بستمش خوب شد!

11. پسره گفت: سَرَم درد میکنه. گفتم: کجای سرتون درد میکنه؟ گفت: همونجایی که سر همه درد میاد مال من هم همونجاش درد میاد!

12. یه پیرمردو آوردند و گفتند: دیروز براش هولتر گذاشتن. (دستگاهی که به قفسه سینه وصل میکنن تا ضربان قلب را به طور مداوم ثبت کنه) و حالا یکدفعه خاموش شده. گفتم: حقیقتش من زیاد از این دستگاه سردرنمیارم. بعد رفتم توی مطب کناری و به خانم دکتر گفتم: شما از هولتر سردرمیارین؟ گفت: بله پایان نامه ام درمورد هولتر بود. گفتم: خب یه نفرو آوردن که هولترش خاموش شده میتونین روشنش کنین؟ گفت: نه دیگه تا این حد! یاد یک جوک مشابه افتادم که درباره کامپیوتر بود! (بعد که درمونگاه خلوت شد خانم دکتر اومد و گفت: حقیقتش پایان نامه مو درمورد هولتر گرفتم اما نمونه به اندازه کافی پیدا نکردم. آخرش استادمون گفت از خودت بنویس!)

پی نوشت: وقتی بابا یه مبلغی پول بهم داد گذاشتمش توی بانک و روش وام گرفتم. اون زمان بعد از گرفتن وام مبلغی که داشتیم کمی کمتر از حدی بود که بشه باهاش یه آپارتمان کوچیک یا یه زمین کوچیک بخریم. برای همین شروع کردیم به گشتن دنبال یک مورد ارزون قیمت اما پیدا نشد. یک زمین هم که پیدا کردیم توی محدوده شهر نبود و ترسیدم که بخرمش. یک بار هم که تا یک قدمی پیش خرید یک آپارتمان توی قشم رفتیم اما نشد. بعد یکدفعه همه چیز گرون شد و پولمون دیگه نهایتا به یک ماشین میرسید. اما باز تا اومدیم یک مورد مناسب پیدا کنیم یک موج گرونی دیگه از راه رسید. الان مبلغی از این پول تبدیل به دلار شده که از گرجستان برگردوندیم و دیگه نفروختیم. یکی دو هفته پیش بود که دیدم همین طوری ادامه بدیم به زودی این پول دیگه به هیچ دردی نمیخوره. و نهایتا این آنی بود که توی نت یک مورد مناسب پیدا کرد. طبق آدرسی که آنی داده بود رفتم به نمایندگی یکی از شرکتهای خودروسازی و قیمتها را پرسیدم بعد رفتم بانک و پول را که سپرده کرده بودم گرفتم. هفته بعد فرصت شد که دوباره برم به نمایندگی شرکت خودروسازی که متوجه شدم قیمت ماشینی که پسندیده بودیم توی همین یک هفته حدود صد میلیون تومن گرون تر شده! میدونستم اگه باز هم صبر کنم چهار روز دیگه باز هم گرون تر میشه. پس خریدمش. مطمئنا ماشینهای زیادی بهتر از این ماشین هستند. اما ما نهایتا پولمون به یک ماشین sx5 از "فردا موتور" رسید. فعلا قسط اولو پرداخت کردیم تا قسطهای بعدی. دو قسط دیگه هم یک و دو ماه دیگه داریم. موعد تحویل هم از 120 روز کاری به 150 روز کاری رسیده بود! و مسئولش گفت: از یک ماه پیش از تحویل ماشین باید قسط های سی میلیونی بیست و چهارماهه را شروع کنید! به عبارت دیگه دو سال سخت را در پیش داریم و تمام امیدمون به اینه که سال آینده حقوقمون بالاتر بره!

نظرات 49 + ارسال نظر
ساغر جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1403 ساعت 11:57 ق.ظ

سلام، من تنبل امروز اومدم اینجا، ماشین جدید مبارک باشه آقای دکتر، بسلامتی و خوشی

سلام خوش اومدین
ممنونم

افسون دوشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 08:15 ب.ظ

اومدم فقط آدرس سایت نسخه رو بگیرم برم ...

که رسیدم به پی‌نوشت، ماشین نو خیلی مبارکتون باشه، به شادی و سلامتی و دل خوش

راستی کاش تا سربازی اون سربازه تموم نشده جنگی چیزی نشه


ممنون از لطف شما
باز هم

زن بابا یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 06:28 ب.ظ http://www.mojaradi-90.blogfa.com

خوشگله مبارک باشه

ممنون از لطف شما

فرشته یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 12:07 ب.ظ

سلام آقای دکتر مبارک باشه
من هم لاماری خریدم نوشته ۱۲۰ روز کاری مشکی فقط داشت الان دودل رنگ شدم
خدا رحم کنه با این قیمت دلار قیمت الان کارخانه ۱۷۰۰ هست که ۸۵۰ گرفتند فکر نکنم این قیمت بمونه
شما نمیدونید ماشین خوبیه یا نه ؟والا همش منتظر ماشین وارداتی بودم این مملکت نباید پول نگه داشت تا امثال میرسلیم باشند مردم رو لایق نمیدونند

سلام
مبارک باشه
من زیاد از ماشین سررشته ندارم اما ظاهرا که مشخصات خوبی داره.
به فرموده ایشون که پراید با لندکروز فرقی نداره. دیگه نمیدونم خودشون هم با پراید میرن سر کار یا نه؟

یک عدد مامان شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 11:09 ق.ظ http://Kidcanser. Blogsky. Com

اینقدر سرعت تورم توی کشورمون بالاست که آدم تا بیاد دوهفته فکر کته می بینه با پولی دوهفته پیشش دیگه نمی تونه هیچ کاری بکنه
امیدوارم این صد و پنجاه روز سریع براتون بگذره و ماشین رو تحویل بگیرین

واقعا همین طوره.
نوشتن 150 روز کاری. اما طبق کامنتهای موجود در سایت معمولا بیشتر از این حرفها طول میکشه. اما عوضش جریمه دیرکرد میگیریم!

الف مثل الی جمعه 19 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 08:02 ب.ظ

خیلی وقته کامنت نذاشتم ولی هرروز سر میزنم

سلام و شب بخیر

خواستم بگم میخونم و لذت میبرم و ماشین مبارک باشه و ممنون که مینویسین و اون خاطره عسل جان که مدیرش گفته شما پزشکین وقتی خوندم پرت شدم سالهای دور.. .
ممنون که همچنان هستین.

اهان یک سوال دیگه
از دکتر ارش، خاطرات پزشک قانونی
https://lmedicine.blogfa.com/

خبر ندارین؟
فکر کنم شمال ادامه تحصیل میدادن و دیگه ننوشتن.
اخه شما از همه قدیمیها باخبرین

خوش اومدین
شب شما هم بخیر
شما لطف دارید
ممنون از لطف شما
من هم نوشته های ایشونو خیلی دوست داشتم. نه متأسفانه به جز وبلاگ هیچ راه ارتباطی با ایشون نداشتم.

بیوطن جمعه 19 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 10:30 ق.ظ

سلام آقای دکتر ماشین نو مبارک لطفا تجربیاتتون را در مورد sx5 به بنده منتقل کنید خیلی وقته بین این و هایما دو دلم چیزی که ترغیبم میکنه دنبال sx5 باشم اینه که توربو نداره و مشکلات آنچنانی بنزین داخلی باهاش نخواهیم داشت

سلام
ممنون
فعلا که باید دست کم ۱۵۰ روز کاری منتظر بمونیم
درضمن من اصلا نمیدونم هایما چطوره.

تیلوتیلو پنج‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 10:27 ب.ظ

سلام و شب بخیر
طبق معمول دیرتر از همه رسیدم
ماشین نو مبارک
انشاله که به شادی ازش استفاده کنید
پست تون مثل همیشه عالی بود... انشاله همیشه شاد و موفق باشید

سلام
اختیار دارید
ممنونم
ممنونم
سپاسگزارم

ی پنج‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 07:27 ب.ظ

ی ال نود میخوام واسه ی آقای دکترباشه که فقط رفته باشه مطب و گول خوردن و دست به مورفین نوشتنشم خوب باشه

ی


میخوایم تا جایی که ممکنه ال۹۰ را هم نگه داریم.

ریزوریوس پنج‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 06:57 ب.ظ https://risorius.blog.ir/

اینترن قلب بودم که رفتم از یه پیرمرد شرح حال بگیرم. یک شرح حال پر و پیمون که برای اورژانس واقعا زیاد بود، نوشته بودم! رفتم به رزیدنت معرفی کنم، اسمش رو نگاه کرد و گفت این آقا اعتیاد به پتدین داره و هفته ای دو سه بار میاد و پتدین میگیره میره! جالبه که، دو هفته بعد بدون اینکه به قیافه اش نگاه کنم مجدد داشتم شرح حال میگرفتم که دیدم چقدر آشناس! و من دو بار رکب خوردم ازش:). و ماشین جدید مبارکه

پس شما هم دچارش شدین!
ممنونم

مینا پنج‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 06:25 ب.ظ

شاید اگه طلای ابشده میخریدید سال دیگه اینموقع پول ی اپارتمان ازش دراومده بود!!فقط طلا فلن ارزش خرید داره چون نقد شوندگیش بالاس

شاید
واقعا این مملکت هیچ چیزیش معلوم نیست

دزیره پنج‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 05:02 ق.ظ https://desire7777.blogsky.com/

به به دکتر جان ماشین نو مبارک امیدوارم چرخش براتون بچرخه و بهترین و شادترین مسافرت ها و ترددها رو باهاش داشته باشین

از لطف شما ممنونم
امیدوارم شما هم همیشه موفق باشید.

فرزان چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 04:30 ب.ظ

سلام
اول بگم ماشین نو مبارک ،ایشالله که همیشه باهاش به سفر باشید ،پولشم جور میشه ایشالله



در‌مورد خاطرات هم خنده دار بود و‌هم دردناک
3.کلا تجربه ثابت کرده تو ایران راحت ترین راه درامد کارزیباییه و این خوب نیست....
10.در باره این پست یه چیزی بگم،نمیدونم قبلا اینجا گفتمش یا نه اما استادمون درمورد مقالات صحبت میکرد و میگفت یسری از مقالات به خاطر دین و فرهنگ و...توی یسری مناطق جغرافیایی چاپ نمیشه مثل همین ادرار درمانی که میگفت مثلا برای نوعی عفونت اگه اشتباه نکنم ادرار استریل را توی دهن میچرخونن یا موارد دیگه که برای جوان سازی پوسته
اما خوب چون توی ایران ادرار نجس هست به کسی اجازه نمیدن روی این موارد کار کنه

سلام
ممنون از لطفتون
بله
3. درواقع اصلا خوب نیست.
10. اینجا نگفته بودین اما حرفتون کاملا درسته.

سودا چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 04:24 ق.ظ

سلام جناب دکتر
ماشین جدید مبارک. ایشالا همیشه چرخاش بچرخه و مسافرت‌های عالی و عروسی و مهمونی تشریف ببرید.
به اون خانم پیرزنه هم بفرمایید که آخر ماه دیگه نمی‌تونید براش پول واریز کنید

سلام
ممنون از لطف شما
بله واقعا هم دیگه پولی براش باقی نمیمونه

طیبه سه‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 11:31 ب.ظ https://parandehdararamesh.blogfa.com/

سلام آقای دکتر
خدا قوت
خیلی خوشحال شدم برای ماشین جدید
امیدوارم راحت اقساط رو پرداخت بفرمایید
و به موقع هم ماشین نوی زیبای شاسی بلند سانروف دارتون رو تحویل بگیرید.
هنوز که انتخاب رنگ نکردید ؟ نه؟

سلام
چه عجب یاد فقرا کردین.
کجایین شما؟
ممنون از لطف شما
فقط سفید بود و سیاه و باتوجه به دستور سفید انتخاب شد

رها سه‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 09:31 ب.ظ

ماشین جدید مبارک

ممنون

بهار شیراز سه‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 08:41 ب.ظ

سلام دکتر جان...
من ماشینمو فروختم . مقداری از پولش برای مهندس جوان کار راه انداختیم. بقیه رو هم گذاشتم صندوق مهربانی بانک ملی. باهاش وام گرفتم طلا خریدم.خدا کنه قرعه کشی در بیام بی ماشینی سخته. یهو گرون میشه نمیتونم بخرم...
خدایا از دست اون پیرزنه‌...اخر ماه میاد سراغتون...

سلام
امیدوارم که درست بشه
فعلا که طلا هم بدجور داره بالا میره.
بعید نیست

کوهنورد سه‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 04:12 ب.ظ http://1kouhnavard.blogsky.com

شماره یک باید جایزه اسکار بهترین بازیگر و بهترین فیلمنامه رو میگرفت

واقعا
اون هم توی این روزهای جشنواره

شادی سه‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 01:36 ب.ظ http://setarehshadi.blogsky.com/

سلام
اول از همه ماشین نو مبارک شیرینیش یک پست خارج از نوبت
مورد 4 خیلی دلم سوخت. اینکه به فکر ابروش بوده و می‌خواسته خودش کارت بکشه
مورد 5 چه خانم حرف گوش کنی
مورد 9 یه کم افعال رفتن و اومدنش گیج‌کننده بود با یکبار خوندن نگرفتم شایدم مشکل منه

سلام
ممنون چشم
امیدوارم راست گفته باشه
واقعا
آخروقت بود و پزشک شیفت دیر اومد. موقع برگشتن به ولایت راننده پا رو گذاشته بود روی گاز که پلیس جلوشو گرفت. من فکر کردم برای سرعتمون نگهمون داشته و پیاده شدم و گفتم چون من دارم میرم شیفت تند میرفتیم تا جریمه اش نکنه پلیس هم گفت جریمه ربطی به سرعت نداره بلکه برای دودی بودن شیشه های ماشین بوده.

نگار سه‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 07:17 ق.ظ

خیلی خوب بودند. البته دلم برای بعضی هاشون سوخت. ماشین نو هم مبارک توش عروس و دوماد بیارید الهی

ممنونم
تا اون وقت که دیگه کهنه شده

مینو سه‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 12:09 ق.ظ https://rozhayetanhaie.blogsky.com/

چطوری پس اون همه استفراغ کرد
عاشق پیرزنه شدم که دعاگوی ته مونده حساب شماست

چه عرض کنم؟ شاید با زدن انگشت به ته حلق. شاید هم از اثرات خماریش بود.
واقعا

Pariiish دوشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 10:15 ب.ظ http://magicgirl.blogsky.com

سلام دکتر جان.
با خاطراتتون مثل همیشه کلی خندیدم تا بالاخره رسیدم به پارت آخر و یاد خودم و همه اطرافیان افتادم که تا زورمونو میزدیم به یه چیزی برسیم باز دیدیم اون هدف چند صد ملیون از ما جلوتر رفته.
ماشینتون خیلی قشنگه مبارک باشه.
امیدوارم درد و بلای شما و همه ی کسایی که زحمت میکشنو پول حلال به دست میارن بخوره تو سر اختلاسگرا و سایر همکاراشون که مفت میخورن و میخوابن و حق مارو یه لقمه چپ میکنن و هرگز سیرمونی ندارن.

سلام
خنده تون مستدام.
ممنون از لطفتون. گاهی فکر میکنم یعنی واقعا قیمتها تا کی قراره بالا بره؟

معلم زیست دوشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 06:35 ب.ظ

سلام آقای دکتر. ما هم‌میخواستیم sx5 فردا موتورز رو بنویسیم. ولی با این تفاوت که ماشین زیرپامونو بفروشیم و یه پراید ۸۴ هست با اون تردد کنیم.بعد هم زن و شوهر حقوقمونو بدیم سر قسط ماهانه و چیزی که برامون‌میموند نهایت ۷-۸ تومن بود که زندگیرو باهاش بچرخونیم. همسرمم نظرش این بود حقوقا تا سال دیگه زیاد میشه. تحقیق که کردیم گفتن موعد تحویلش اسمشه ۱۵۰ روزس، یکسال طول میکشه. من زیر بار نرفتم خیلی سخت میشه با یه بچه کوچیک. هنوزم داره بهش فکر میکنه

ان شاءالله برای شما چرخش بچرخه.

سلام
خوشبختانه ما ناچار نیستیم ال90 را بفروشیم (البته فعلا)
حق دارین واقعا با هفت هشت میلیون خیلی سخته.
بله توی کامنتها خوندم که خیلی ها گفته بودن ماشینشونو با تاخیر گرفتن. ما هم گفتیم با محاسبه جریمه دیرکرد عوضش از قیمت نهاییش کم میشه!

شادی دوشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 03:24 ب.ظ

من بابت خرید ماشینتون خیلی خوشحال شدم ، رفتم اسمش رو‌سرچ کردم و بیشتر هم خوشحال شدم ، چون حرف عسل جان یادم بود که وقتی کوچیکتر بود ازتون درباره تعویض ماشین و قیمت ماشین پدر دوستش پرسیده بود و از تصور خوشحالیش خیلی شاد شدم، البته اضافه کنم که فکر می‌کنم حالا بزرگ‌تر شده و با در نظر گرفتن رفتار بزرگ‌منشانه‌ش در سفر گرجستان دیگه خیلی این مسائل براش مهم نیست .
ولی خیلی مبارک باشه و قول بدین حتما باهاش برید دم مدرسه ، دنبال عسل جان .

ممنون از لطفتون
چشم. اما مدرسه شون توی یه کوچه است و موقع تعطیلی پر از ماشین این ماشین هم که بزرگ و ما هم هنوز باهاش آشنا شدیم و ...!

نازی دوشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 02:37 ب.ظ

مورد شماره چهار بعد دکتر ربولی چقدر خونسردین اینقد سر این پولتون که اینجوری شده حرص خوردم میشد یه اپارتمان نقلی واسه عماد بخرید واقعا ناراحت شدم


بله. قبول دارم که اشتباه کردم.

مامان یک فرشته دوشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 02:01 ب.ظ http://parvazeyekfereshte.blogsky.com

سلام
خوب مثل اینکه کامنت من بدستتون نرسیده دوباره می نویسم
مورد 1 عجب بازیگری بوده توی حالت نئشگی هم چقدر خوب بلد بوده بازی کنه
مورد 6 میشه ادرس سایتتون رو به ما هم بدین ما هم دیگه نریم دکتر
در مورد خرید ماشین هم مبارکتون باشه باهاش سفرهای عالی برید
فکر دیر و زودش نباشید توی این مملکت هرچی هر وقت خریدی یافتی هر چی فروختی باختی.
چند ماه اول قسطش یکم سنگین بعد با این تورم عددی حساب نمیشه

سلام
نخیر نرسیده.
1. بله واقعا ماهر بود
6. چشم
ممنون از لطف شما
بله حق با شماست. حتی وام گرفتن هم باوجود سودش ارزششو داره.

فنجون دوشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 12:13 ب.ظ http://jaanpanah.blogsky.com

سلام.
1. میگم از نظر سازمان ایرادی داره به جای اینکه برن مواد بخرن، درمانگاه مورفین بزنن؟ البته میدونم مورفین یه مسکن برای درمان هست اما بنظر مسیر امن تری هست برای یه معتاد.
3. رو که خوندم یاد حبیب لیسانسه ها افتادم که جلوی یه ماشین هی میچرخید و از تیپ خودش کیف میکرد و یهو راننده شیشه ماشین رو کشید پایین. :)))
12. نه تا این حد :))
ماشین هم خیلی مبارکتون باشه، خیلی هم زیبا و باکلاسه ... تو ایران باید سریع تصمیم بگیریم و انجام بدیم والا هیچی نمیشه باهاشون گرفت.

سلام
1. مورفینهای توی درمونگاه برای موارد خاصه. برای این منظوری که شما میفرمایید مراکز ترک اعتیاد هست که متادون و شربت تریاک و .... توزیع میکنن.
3. بله
12.
ممنون از لطفتون. بله. امیدوارم یه روزی بتونیم بدون نگرانی از میزان تورم زندگی کنیم.

ونوس دوشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 08:53 ق.ظ http://shakibajoon90.blogfa.com

چه با حال بودن همشون .. سر صبحی خنده اومد رولبهام

سپاسگزارم

Dr.negarostovar@ یکشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 11:46 ب.ظ

سلام ماشین نو مبارک
فقط شماره ۱۰

سلام ممنون

مریم و سعید یکشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 11:04 ب.ظ http://Saghf.blogsky.com

عالی بودن به خصوص
۱ افرین به بازیگری آقای معتاد
۷ در این مورد بد وبیراه حلاله
۱۱ شما چه جور دکتری شدید، قسمت مشترک سردرد دیگه.

سپاسگزارم
واقعا میتونست توی جشنواره جایزه بگیره
میگیم اما توی دلمون
من شرمنده ام

مهسا یکشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 06:10 ب.ظ https://wheelchairandme.blogfa.com

سلام آقای دکتر واقعا عالی بود
عجب معتاد زرنگی بوده

سلام ممنون
از این جماعت بیشتر از این خواهید دید.

سمیرا یکشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 02:28 ب.ظ

سلام آقای دکتر عزیز ماشین مبارکتون باشه

سلام ممنون از لطف شما

امید یکشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 01:09 ب.ظ

شیشه ماشین را دودی نکن دکتر
که اگه یه اشنا خواست مدل ماشین را ببینه شما را که دید منصرف بشه

چشم
تازه پلیس هم جریمه میکنه!

الی یکشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 10:53 ق.ظ

۱تا ۴ :
بقیه هم باحال بودن
ماشین نو مبااارک

ممنون
تشکر
سپاسگزارم.

شیرین یکشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 10:13 ق.ظ

سلام
2 چه کارخوبی کردین پست گذاشتین
خاطرخواهاتونم هزارهزاررر دکتر

3 آخ آخ آخ مدینه گفتی و کردی کبابم
خانوم باشی یه ظهرتابستون تو خیابون خلوت جلوی یه مغازه که بسته س ، یه نگاه اینور واونور بندازی بعد توشیشه مغازه که مثل آینه س لباستومرتب کنی ...! خوشحال ازنتیجه کار میخوای بری که یهو درمغازه بازمیشه وآقای فروشنده میگه امر دیگه ای هم باشه درخدمتیم !!!

امیدوارم ماشینو بموقع تحویل بگیرین و چرخش به شادی بچرخه واستون

یعنی عاشق امیدبه زندگیتونم دکتر
مگه حقوق چقدراضافه میشه

سلام
ممنونم
آخه نمیگین آنی اینجا را میخونه؟
پس دچار شدین!
ممنون
مگه من چند سالمه آخه؟
ظاهرا که گفتن بیست درصد.

مریم یکشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 10:00 ق.ظ

ماشین نو مبارک! سرچ کردم و عکسش رو دیدم. چه خوشگله

ممنون
حالا تا به دستمون برسه ببینیم خدا چی میخواد.

پریمهر یکشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 09:06 ق.ظ

سلام دکتر
فعلا اومدم یه سلامی بدم تا غیبتم زیادتر نشده و برم سر فرصت پستها رو بخونم

سلام از ماست.
خوش اومدین.

خاموش یکشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 08:34 ق.ظ

آقای دکتر چه کار خوبی کردی واقعا :))) ۲ از همه‌ش بهتر بود، مختصر مفید:)))

ممنون

آذردخت یکشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 08:33 ق.ظ http://azardokht.blog.ir

سلام آقای دکتر
ماشین نو مبارک!
من همون موقع که نظرسنجی کردین بهتون گفتم برید ماشین بخرید. انشالله که چرخش بچرخه و کلی مسافرت باهاش برید.

سلام
ممنون
بله. اگه به خونه میرسید که بهتر بود اما قسمت نشد.

رافائل شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 11:37 ب.ظ

سلام آقای دکتر. چطورید؟
خاطراتتون از قبل خنده دارتر شدند.
معتادا زرنگتر، پیرزن ها خطرناکتر، دکترها، بی دقت تر، همه چیز گرونتر!
وقتی کسی بچه داره باید سختی هارو با رغبت برای بهبود آینده ی بچه بپذیره. اما دقت کردید سختی های شما اکثرا دوسالانه است؟!

سلام
ممنون از لطف شما
قبلا به یکی دیگه از دوستان هم گفتم. شاید علتش این باشه که موارد معمول و تکراری را دیگه نمینویسم.
برای این که ببینید چطور به تدریج این اتفاق افتاده باید همه پستهایی که نخوندین بخونین.

مارال شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 07:00 ب.ظ https://mypersonalnotes.blogsky.com/

دیدم هر کدوم رو بگم چه خوب بود به بقیه کم لطفی کردم :) همه اش خوب بود ولی آخرش خیلی حالم گرفته شد . لیاقت هیچ انسانی این نیست که توی همچین سیستم مریضی زندگی کنه

شما لطف دارین.
من از حالا نگران آینده ام.

Marjan Emami شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 06:27 ب.ظ

سلام، خیلی بامزه بودن - به جز مورد قرص خوردن - ولی معتاده لج من رو درآورد. حس کردم سر خودم‌کلاه گذاشته. داشتم فکر می کردم برای شما خیلی ماجراهای بامزه ای پیش میاد. احتمال داره بهشون فکر می کنید و براتون پیش میان
پول ایران داره هر روز بی ارزش تر میشه متاسفانه.

سلام ممنون
متاسفانه کارهایی برای رسیدن به مواد میکنند که به عقل جن هم نمیرسه!
بله متاسفانه.

مهوش شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 04:59 ب.ظ

این پستتون رو واقعا خندم گرفت، باحال بود
برای ماشینتون هم مبارک. امیدوارم ک ازش راضی باشین و سفرهای خوبی برین باهاش

خنده تون مستدام
سپاسگزارم.

Sara شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 03:46 ب.ظ https://15azar59.blogsky.com

سلام
۱: چه حرفه ای بوده طرف
۲: بازم از این کارای خوب بکنید
۳: از قدیم گفتن نون تو کار دماغه
۴: یعنی گدایی میکرد ؟ اونم به شیوه مدرن
۵: ای بابا لوس بازی دراورده (بخاطر سنش) چه جدی گرفته بوده
۸: ای واای اخی بینوا
۹: اقای دکتر قبل از شکنجه همه چیو لو دادید که
۱۰ : این داستان ادرار روی زخم را من توی سریال دکتر قریب هم دیدم که روی زخم جای گلوله یه سرباز به دوستش گفت روش ادرار کن چون هیچ وسیله ضد عفونی نداشت
پ.ن: امان امان اماااان از گرونی به طور واضحی داریم له میشیم
ماشین نو مبارک باشه چرخش براتون به شادی و برکت بچرخه

سلام
1. خیلی
2. چشم
3. بله. اما خودمونیم حالا من که دماغم زشته طوری شد؟!
4. ظاهرا که این طور بود.
5. بله. احتمالا میدونست این قرص هم بلایی سرش نمیاره.
8.
9. بله. واقعا من به درد مبارزه های چریکی میخورم
10. بله. ادرار معمولا استریله.
پ.ن. متاسفانه همین طوره.
ممنون گرچه باز هم دیر جنبیدیم.

لیمو شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 03:23 ب.ظ https://lemonn.blogsky.com

سلام دکتر
1. حالا شما که دست بر قضا کارش رو راه انداختید اما ببینید شرایط بقا چه کارها که نمیکنه. یاد گرفته ادای یه مریضی دیگه رو دربیاره.
2. هر شب برید شیفت دکتر بنده خدا دلش شاد بشه.
3. اوه چه شرایط بد و عجیبی
4. چه پررو! تجربه بهم ثابت کرده اینطور آدمها اتفاقا پول به اندازه دارن فقط عادت دارن دستشون دراز باشه.
5. بچه ان دیگه...
6. من بودم میگفتم بعععلللهههه بفرمایید. شماره حساب بدین حقوق هم براتون واریز بشه.
7. وای واای واااای خداروشکر من دکتر نیستم وگرنه براش سم مینوشتم.
8.
9. ممنون از اطلاع رسانی و صداقتتون
10. اسم این مدل دکتر چیه؟ دکتر صحرایی یا دکتر ادراری؟
12. ولی من درکش کردم. بعضی وقتها یه چیزی رو حدودی بلدم اما میترسم مسئولیت انجامش رو بپذیرم.
پی نوشت: خیلی مباااارکه. امیدوارم همیشه برای شادی و سفر استتفاده بشه.

سلام
1. بله و وقتی چندبار به یک طریق به هدفشون برسن دیگه ول نمیکنن.
2.
3. واقعا
4. بعید نیست.
5. واقعا بچه ان.
6.
7. عادت کردم دیگه!
8. من هم همین طور!
9. خواهش میکنم قابلی نداشت
10. دکتر ادراری صحراآبادی
12. بله درست میگین.
پی نوشت. ممنونم. حیف که باز هم دیر جنبیدیم.

نیلو شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 01:41 ب.ظ http://nil-nil.blogfa.com

چه معتاد زرنگی بوده

دیگه وقتی خمار میشن کارهایی میکنن که به عقل جن هم نمیرسه.

مارس شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 01:27 ب.ظ

خیلی خیلی پست خوبی بود مخصوصا مورد ۱ و ۳ و ۴ (این دوبل بامزه بود) و ۶ و ۷ و ۸ و ...اصلا همش
ماشین مبارک و به خوشی

ممنون از لطف شما

الف پلف شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 01:18 ب.ظ

سلام .
مبارک باشه ، به سلامتی ،خبر BMW خریدنتون رو بذارید به امید خدا ، بعد اون آقای دکتر ش ۳، بیاد نگاه کنه و شما شیشه ماشین رو بدید پایین و....
خاطراتتون خوب و خنده دار بود ،خصوصا ش.۱۱.
ش۱۲ : مگه طرحشون کجا بوده که یه مریض پیدا نکردن ؟!

سلام
فکر کنم تا وقتی که من بتونم ب ام و بخرم ایشون لامبورگینی سوار میشن!
ممنون
من هم تعجب کردم چون توی یکی از شهرهای بزرگ هم درس خونده بودن. البته گفتن نمونه به اندازه کافی پیدا نشد. خوبه توی وبلاگ هم همینو بنویسم.

پگاه شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1403 ساعت 01:05 ب.ظ

ماشین جدید مبارک باشه، به سلامتی ایشالا...
این پست، کلکسیون رکب خوردن بود، هم از مرد معتاد، هم از پیرزن، هم از سرباز یعنی دست رد به هیچ کدومشون نزدید
ولی جدای از شوخی، کار درست همینه، چون یه بارم پیش میاد که طرف راست بگه و آدم دلشو بشکونه. متاسفانه هممون ازین تجارب داریم و این موضوع باعث شده کمی دلسنگ تر بشیم. مثلا من یه بار حدود هشتصد هزار تومن برای یه دختر که سر چهارراه کار میکرد از سوپر خرید کردم. الان احساس میکنم دیگه زیادی سواری دادم.

ممنون البته هنوز که نگرفتیم.
واقعا
بله. آدم یاد اون حکایت میفته که اسب یکیو دزدیدند و گفت این ماجرا را برای کسی تعریف نکن!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد