جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (104)

سلام

۱. به خانمه گفتم: بچه تون وزنش کمه. اشتهاش خوبه؟ گفت: آره توی ۲۴ ساعت ۴۸ساعتشو دهنش می جنبه!

۲. خانمه گفت: برام آزمایش بنویس. وقتی نوشتم گفت: حالا حتما همین حالا باید آزمایش بدم؟!

۳. خانمه گفت: برام آزمایش بنویس. وقتی نوشتم گفت: حالا حتما باید جوابشو به خودتون نشون بدم؟! (اول فکر کردین یه خاطره رو دو بار نوشتما!)

۴. خانمه با فشار ۲۱ اومد. بهش دارو دادم که فشارش رسید به ۱۷ چند دقیقه دیگه نشست و فشارش شد ۱۸! گفت: عجب بهم داروی فشار دادی فشارم که رفت بالاتر!

۵. معتاد محترم بهم گفت: این قرص که داری برام می نویسی چند میلیه؟ گفتم: ۱۰ گفت: ۱۰۰ میلیشو بنویس!

۶. پیرزنه گفت: چند روزه که حتما باید دستمو بگیرم به دیوار تا بتونم سرفه کنم!

۷. دختره گفت: چند روزه وقتی روی پام میشینم پام بی حس می شه درست مثل وقتی که جیغ می زنم!

۸. خانمه گفت: از پام عکس گرفتم و نشون دکتر دادم گفت مینیسکش تموم شده دیسکش بلند شده!

۹. به خانمه گفتم: چند دقیقه بیرون بشینین تا دوباره فشارتونو بگیرم. گفت: نمی شه همین حالا بگیرین؟ آخه سماورو خاموش نکردم و اومدم!

۱۰. خانمه گفت: موقع مسواک زدن حالت تهوع دارم اما فقط همون چیزی که توی دلم هست میاد بیرون!

۱۱. خانمه گفت: من خیلی سرفه دارم اما سرفه هام بالا نمیاد!

۱۲. خانمه گفت: برام آمپول بنویس. وقتی نوشتم گفت: حالا حتما باید آمپولشو تزریق کنم؟!

پ.ن۱: قبول دارم یکی دو پست آخر زیاد جالب نبودند. به زودی نوبت جالب تر هاش هم می شه.

پ.ن۲: یکی از اقوامو که راننده ماشین سنگینه وسط بیابون جلوشو گرفتند و دست و پاشو بستند و ماشینشو بردند. چند ساعت بعد پلیس ماشینو درحالی پیدا کرده که نصف بار سرقت شده. جالب این که حالا بیمه گفته: اگه همه بار سرقت شده بود ما پولشو می دادیم اما حالا که نصف بار سرقت شده نمی تونیم پولشو بدیم!

پ.ن۳: خواهرزاده آنی پیام فرستاده که: دیگه نمی خواد به خاطر ما پست رمزدار بنویسی. ما دیگه پامونو اونجا نمی گذاریم!

پ.ن۴: اگه خدا قبول کنه برم سراغ بازی خانم مهندس سابق! باور کنین تا حالا سوالاتشو نخوندم. 

 1)بزرگترین ترس زندگی شما؟

ترس از چیزی که میدونم چه بخوام و چه نخوام یه روز باید باهاش روبرو بشم (فهمیدین؟!)

2)اگر 24 ساعت نامرئی میشدی چیکار میکردی؟

سوار هواپیما می شدم و چند کشورو می گشتم.

3)اگر غول چراغ جادو توانایی برآورده کردن یک آرزوی 5 الی 12 حرفی شما رو داشته باشد آن آرزو چیست؟

برم بهشت!

4)از میان اسب و سگ و پلنگ و گربه و عقاب کدام یک را دوست داری؟

اسب

5)کارتون مورد علاقه دوران کودکی؟

فوتبالیستها (با وجود همه چاخان هائی که داشت)

6)در پختن چه غذایی تبحر ندارید؟

هیچ غذائی!!

7)اولین واکنش از شما در موقع عصبانیت؟

شاید باور نکنین اما وقتی خیلی عصبانی باشم میخوابم! یکی دو ساعت بعد که بیدار می شم خیلی آروم تر شدم!

8)با مرغ -دریا -خسته- اورانیوم -جمله بسازید:

مرغ بیچاره از بس اورانیوم از توی دریا جمع کرد خسته شد!

9)دوبیت شعر که خیلی دوستش دارید؟

تا لاله به کف شراب بیغش گیرد

چون لاله دلم داغ تو مهوش گیرد

بر زلف جوانان چو وزد باد بهار

با یاد جوانی دلم آتش گیرد

(شعر از شهریار)

10)اگر بخواهید با تونل زمان فقط یک روز از زندگیتون در حال گذشته و آینده سفر کنید آن روز کدام است؟

گذشته: روز تولد

آینده: روز مرگ!

11)شما چه رنگی هستید و چرا؟

صورتیو خیلی دوست دارم. هرچند به قول عماد یه رنگ دخترونه است!

12)اگه قرار باشه از ایران برید کدوم کشور رو انتخاب میکنید؟

نمی دونم تا حالا بهش فکر نکردم.

13)بهترین اس ام اس در این باکس گوشیتون:

نمی شه نوشت .... بالای هجده ساله!

14)اگه قرار باشه که سه نفر از آشناها رو امشب به مهمونی دعوت کنی اون سه نفر چه کسانی هستند؟

امشب؟ خب زودتر می گفتین شام تهیه می کردیم!

15)اگه قرار بود یه کلمه از لغت نامه ی زندگی حذف کنین اون کلمه چی بود؟

دروغ

16)کسی که بخواهید ملاقات کنید؟

خودمو درآینده!

17)اسم دیگه برای وبلاگتون انتخاب کنید؟
یادداشت های یک پزشک همیشه عمومی!

18)خودتون رو شبیه چه میوه ای میدونید؟

خیار!
19)سه خصوصیت اخلاقی بد شما؟

گاهی زود عصبانی می شم

بیشتر از حد لازم دنبال پول درآوردنم!

گاهی بیش از حد دنبال یه کار الکی میرم و حاضر نیستم قبول کنم که کارم اشتباهه!

20)کاشکی:

کاشکی سوالاتش دیگه تموم می شد (اهه تموم شد؟!)

نظرات 51 + ارسال نظر
asal سه‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 05:15 ب.ظ

salam. Webe khoshgelo bahali darin. Man ye soal dashtam! Vase olompaye shoma soal khondin ya darsname?? Asan man che konam?? Kheyli negaranam! Lotfan rahnamayim konid Dr.

سلام
من توی عهد دقیانوس دانشجو بودم و اون موقع از این سوسول بازیها نداشتیم
ما تکست میخوندیم :دی

سوسن یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:59 ب.ظ http://impersionist.persianblog.ir/

بیشتر بیمارهات خانم هستند ؟

معمولا بله بخصوص شیفتهای صبح

ایرمان شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:50 ق.ظ

فقط یک سئوال دارم:به این بینیش پزشک همیشه عمومی چطور رسیدید؟؟؟سخت نبود؟؟؟حسرت هیچ وقت نخوردید؟؟؟
در ضمن روز زن من بعد فراموش نفرمایید!

گاهی آدم به جائی می رسه که می بینه هرچقدر هم دلش بخواد ممکنه نتونه به چیزی که دوست داره برسه
اینجاست که راضی می شه به رضای خدا

mahsa جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:08 ب.ظ http://med90mahsa.blogfa.com

دانشجوی پزشکی ترم 5م.وب جالبی دارید اقایا خانم دکتر.خوشحال میشم به وبلاگم سربزنین و نظرتونو راجع بهش بگین.وب تونو به لینکم اضافه کردم اگه مایلیید منو هم به لینکتون اضافه کنید

ممنون از لطفتون
مزاحم می شم

پرستو☿ شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:51 ق.ظ http://languish.blogfa.com/

سلام آقای ربولی.
من امسال کنکور دادم و میتونم پزشکی چند تا شهر رو بزنم.ازتون راهنمایی میخام و یه سری سوال که ممکنه توی وبلاگتون جوابارو پیدا کنم اما پرسیدن بهتره.ممنون میشم اگه جواب بدید.
اول اینکه شما سال چند وارد دانشگاه شدید واینکه از روی علاقه بود یا نه؟
دوم اینکه از پزشکی راضی هستید یا اگر دوباره قرار باشه انتخاب کنید دارو یا دندون رو انتخاب میکنید؟؟
اصل این سوالا واسه اینکه من واقعا سردر گمم.علاقه ی چندانی به پزشکی ودارو ندارم ولی همه میگن حیف بتونی قبول شی و نزنی.
راستش بیشتر راجع به آینده شغلیه که نگرانم.شنیدم پزشکا زیاد شدن و دیگه پزشک عمومی زیاد به درد نمیخوره وباید تخصص بگیره.
بذارید راحت بهتون بگم که من دبیریها رو ترجیح میدم به جهت مطمئن بودن از آینده ام.
شما که پزشکید راهنماییم کنید و خیلی خیلی ممنون میشم که زود جواب بدید و بگید میتونم به آینده ی پزشکی اطمینان کنم یا نه؟؟؟
راستی اگه به وبلاگ خودم جواب بدید خیلی بهتره.بازم ممنون.

سلام
توی وبلاگ خودتون مزاحم میشم

پزشک خاموش جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:58 ق.ظ

عاشق حاضر جوابی و روحیه ت ام

مخلصیم

باران بانو چهارشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:15 ق.ظ

جالبه خاطراتتون من سعی میکنم تو خونه خاطراتی رو که به ذهنم مونده تعریف کنم

سالم و شاد باشید

ممنون از لطفتون
خارج از خونه هم تعریف کنین :دی

سارا چهارشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:55 ق.ظ http://avayesokoot.blogfa.com/

سلــــام خووووبید؟؟؟
بازم مثل همیشه عااالی

2,3 آررره جدی جدی فک کردم دوبار نوشتین ینی کپی پیست شده... .

10. خیلی با مززززه گفتن... .

سوال ها جالب بودند...منم قبل از اینکه جوابای شمارو بخونم جواب میدادم....جالب بووود.

ممنون

سلام
ممنون از لطفتون

مدیکال بوک دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:22 ب.ظ http://medical-book.ir/content/11-offer

با سلام
فروشگاه اینترنتی مدیکال بوک با همکاری انتشارات تیمورزاده نوین اقدام به فروش ویژه نموده است. 10 تا 25 درصد تخفیف برای خرید کلیه کتب تخصصی پزشکی. برای اطلاعات بیشتر به لینک زیر مراجعه نمایید.
http://medical-book.ir/content/11-offer

برای دانلود لیست کتابها به لینک زیر مراجعه نمایید:
http://medical-book.ir/up/ketabnameh.pdf

آسیه دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:15 ب.ظ

آقای دکتر برام 4 تا آمپول نوشته بودن 2 تا پنیسلین و دگزا و یکی هم ویتامین بود

پنیسلینو که مامان و بابام گفتن اصلا نزنم بخاطر قضیه پنیسلین چینی ترسیدن سر همین یدونه بچشونم ی بلایی بیاد ...دگزا و ویتامینم نزدم

فقط سفیکسیم و لوراتادینو خوردم و خوب شدم البته هنوزم میخورم

آقای دکتر قضیه این پنیسلین چینی که باعث مرگ چند نفر شده صحت داره ؟

فعلاکه به شدت شایع شده ولی چیزیو رسما تائید نکردن
گرچه انتظار تائید هم نباید داشت
اما تا نباشد چیزکی ....

ستاره دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:34 ب.ظ http://setareh7575.blogfa.com

سلام ممنون ک بهم سر زدید اقادکتر. وقتی تو پست اون طنز عکس دکترا لبخند زدید .اینجوری شدم امیدوارم ناراحت نشده باشید

سلام
خواهش
ای بابا منو خیلی بی جنبه فرض کردینا

آسیه دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:13 ب.ظ

آقای دکتر من چند بار نگاه کردم ولی نیستش

عیبی نداره ی سوال بود ازتون پرسیده بودم در مورد سرماخوردگی بود الان دیگه خوب شدم دیگه مهم نیست

بیشتر تجویز دکتر برام جالب بود بخاطر ی گلو درد که تازه 2 روز بود شروع شده 4 تا آمپول و کلی قرص برام نوشته بود من فقط قرصارو خوردم وخوب شدم

خب خدارو شکر
یادمه نوشته بودم این طور که شما نوشتین بیشتر حالت حساسیتو داره

[ بدون نام ] دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:27 ق.ظ

خاطرات هم اکی بود!
وای که سر جک بالای هجده سال خندیدم یاد خودم افتادم!!
فامیل ها راست می گن خب پاشونو نمی ذارن و با دست تایپ می کنن وارد می شن
مرد باید پول دربیاره هر لحظه در خدمت خانواده باشه هی درس بخونه و از نابرابری های جامعه هم شکایت نکنه ... مهم تر از همه همیشه به خانومش بگه چشم!

ممنون از نظرتون
دوست بی نام من

masi دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:04 ق.ظ http://yasyas-66.blogfa.com

سلام دکتر خوبین خداروشکر
چه مریضای باحالی من میرم پیش دکترم حرفم تموم مبشه بزور خودش از دهنم حرف میکشه
جواباتون که همه سر بالا بود
راستی دکتر بعد از 21سال تونستم باستم چند قدمم راه رقتم اطفا برام دعا کنید این شبها

سلام ممنون
واقعا؟ شرمنده
خیییییییییییلی خوشحالم کردین
چشم به هم بزنین دارین توی خیابون بدو بدو میکنین :دی

یک پرستار یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:16 ب.ظ http://littlenurse.mihanblog.com

اصلا درست ودرمون به سوالا جواب ندادی.خوشمان نیامد

پ نه پ انتظار داشتین همه چیو بریزم روی دایره؟ :دی

غزاله یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:36 ب.ظ

سلام.توی این 12 مورد 8 بهتر از بقیه بوداما جوابتون به سوالای ادامه مطلب جالب تر بود جوابی که به سوال 11 داده بودید برام جالب بود.در مورد پست قبلی با مورد 9 واقعا خندیدم (جسارت منو ببخشید ولی خب خیلی خنده دار بود!)کلا خاطرات پست قبل خیلی جالبتر بود.در مورد داستانی هم که نوشته بودید اگر بخوام نقدتون کنم باید بگم تا داستان شدن فاصله داشت بیشتر شبیه یه خاطره نویسی بود ولی بهتون پیشنهاد میکنم کتابهای اصول داستان نویسی رو بخونید چون زمینه اش رو دارید خیلی کمکتون میکنه(ببخشید اگه نظرم رو خیلی صریح گفتم چون معتقدم شما هر چقدر هم که در داستان نویسی اماتور باشید باز هم داستانتون ارزش نقد کرن داره امیدوارم ادامه بدید) من شاید برای همه پست هاتون کامنت نذارم اما شما جزو وبلاگهایی هستید که همیشه دنبالش میکنم چه خاموش چه روشن.

سلام
ممنون از لطفتون
خواهش می کنم من هم اینجا مینویسم که شما بخندین دیگه!
درمورد داستانچه هم حق با شماست خودم میدونم که تا داستان شدن فاصله دارن برای همین هم هست که حتی بهشون داستان هم نمیگم و میگم داستانچه.
اگه وقتش بود اون کتاب ها رو هم میخونم
ممنون از راهنمائی تون

ستاره یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:52 ب.ظ http://setareh7575.blogfa.com

سلام. خوب هستید؟ طاعاتتون مورد قبول. خوشحال میشم بهم سربزنید. وبتون هم خیلی خوبه. شما دکتر عمومی هستید؟

سلام
ممنون
با اجازه تون

آسیه یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:34 ب.ظ

سلام آقای دکتر من براتون کامنت فرستاده بودم چرا تاییدش نکردین؟ به دستتون نرسیده؟

سلام
یه کامنت ازتون داشتم که تائیدش کردم
مطمئنم

گیلاس آبی یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:09 ب.ظ http://thebluecherry.blogfa.com

سلام دکتر/من دفتر بیمه دارم/فقط یه جمله بهت میگم اینکه:بیمه داره بهونه میاره.یه تیر توی تاریکی انداخت و ظاهرا گرفت.قانونا باید مطابق تعهدات مالی که توی بیمه قید شده عمل کنه/

سلام
ممنون از لطفتون
بهشون میگم
به هر حال ممنون

ریحان یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:31 ق.ظ http://itwasntme.persianblog.ir

کلی خندیدم

خنده تون مستدام

حنانه شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:40 ب.ظ http://www.bahare-zendegie-hana.blogfa.com

اصلا گول این حرفارو که دیگه وبتو نمیخونمو این حرفارو نخورید! بیشتر از قبل هم سر میزنن!
راستی دکتر احتمالا شنیدید که امسال همه رو دستیاری قبول کردن! دوست خالم با 1600 روان اهوازو قبولید!
شما که اینقد دنبال پول دراوردنید بیخیالش نشید!

چشم
مجبورم دنبال پول درآوردن باشم

منصوره شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:05 ب.ظ http://midwifery2012.blogfa.com

لان به شدت کنجکاوم واسه مسابقهولی اول این پستو میخونم بعد میرسم به اون قسمت هیجانی
1.نترکه بچه
4.چی دادین دکتر؟
5.
7.منم چندروزه همینطوری شدم
8.
12.پس چکار کنه؟
وااااااااااا.چه باحال گفتن
اتفاقا منم میخواستم به این بازی دعوتتون کنم ولی باخودم گفتم شاید دوست نداشته باشین
یعنی هیچ غذایی بلد نیسیتین؟
وایییییییی من موقع عصبانیت خوابم نمیبره اصن
چرا پزشک خمیشه عمومی؟

ممنون از لطف و نظرتون

یک عدد مامان شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:13 ب.ظ http://kidcanser.blogfa.com

من هلاک این جمله ی شما اقایون هستم (هر چی شما بفرمایین عزیزم) بعدشم که کار خودتون رو می کنین منظورم به جواب کامنت انی جان بود
این خواهرزاده ی انی عزیز هم از اون حرفا زده ها !!!شما باور نفرمایید اقای دکتر

کاش اینجا بودین و میدیدین که توی خونه ما واقعا حرف حرف ایشونه
واقعا

اوا شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:29 ب.ظ

سلام دکتر خیلی باحالی

سلام
ممنون

حنانه شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:19 ق.ظ http://bahare-zendegie-hana.blogfa.com

خاک عالم این پستتونو هنوز نخوندم
مگه شما دانتون ابی رو از کدوم کانال نگاه میکنید؟! ما ستلایت نداریم

خواهش
از کانال های خونه همسایه :دی

مهکامه شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:09 ق.ظ http://sepidjame89.blogfa.com

سلام
ما برای شب شهادت حضرت علی (ع) ختم قرآن گروهی برگزار می کنیم
اگر مایل به شرکت هستین ، بیاین و اعلام کنین
طاعات قبول

سلام
ممنون از لطفتون اما وقتش نیست

مشاور ازدواج جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:18 ب.ظ http://pishazezdevaj.blogfa.com

شغلتون همه اش سوژه است که!

یه کمی بیشتر از همه اش!

پریا جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:46 ب.ظ http://drparya.blogfa.com

اومدم سلامی عرض کنم
عرض ارادت دکتر ربولی,خوبه که اینجا همچنان به روزه آخه اکثر لینکای منو خاک گرفته وبلاگ خودمم که کار از خاک گرفتگی(!)هم گذشته

سلام از ماست
خب خاکشو بتکونین کاری نداره که

medico جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:52 ب.ظ



جواباتون هم از نوع پیچش نبود؟!

موفق باشید

کمی تا قسمتی!

م ی ن و جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:09 ب.ظ http://2-2ta.blogfa.com

آره واقعا اولش فک کردم خاطره تکراری دارم میخونم ! به وبمون سر بزنید لطفا بعد از مدت ها آپ شد

چشم

پروانه جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:21 ب.ظ http://bestmoments.blogfa.com

سلام ،چه خوب که زود آپ کردین!
مورد 2و12 خود درگیری داشتن !!
6و7:
پ ن3: به حرفشون اعتماد نکنین
پ ن4: 7: واقعا؟؟من عصبانی باشم خوابم نمبره!
مرســـــــــــی.

ممنون از نظرتون

افسون جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:48 ب.ظ

یعنی من کشته این شرح حال گفتن بیمارهاتونم! البته خودمم دکتر میرم فکر که میکنم بهتر از این توضیح نمیدم.طفلک دکتر!
پ.ن1: من قبول ندارم
پ.ن2: یارب این بیمه ایان را باخر خودشان نشان!
پ.ن4: عجب!!! مراتب خشم و انزجرار ما را از کشف وبلاگتون بهشون ابلاغ کنید(حتی میتونید اعمال کنید!) و بفرمایید بیش از این سوز دل مارا افزون نکنند با این فداکاری!
پ.ن5: جوابهاتون جالب بود فقط سوال اینه که کارتون فوتبالیستها به دوره کودکی شما هم قد میده؟!!!

ممنون از لطفتون
خب گفتم اگه واقعا کارتونهای بچگیمو بنویسم شما هیچکدوم سنتون بهشون قد نمی ده!

دخترمهربون سرزمین احساس جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:17 ب.ظ

گفته تبحر ندارید ها
یعنی در پخت همه غذاها تبحر دارید ایا!!!
اگه اره من برم طلاق بگیرم :دی
چه معنی می ده کیوان هیچی بلد نیست

آهان از اون لحاظ
من منظورم این بود که در پختن هیچ غذائی تبحر ندارم!

حس هفتم جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:54 ب.ظ http://seventhhess.persianblog.ir/

ماهم هستیم

باشید

حس هفتم جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:25 ب.ظ http://seventhhess.persianblog.ir/

6-احتمالا پیرزنه خیلی محکم سرفه می کرده با صدای سرفه اش دیوار می لرزیده بنابراین باید دستشو بگیره به دیوار!
10- مگه بقیه ادما از جای دیگه شون میاد بیرون؟!
بازی سوالات و پاسخهاش جالب بود هرچند که از مهمترین سوالش-13- طفره رفتید.
با این گرونی های موجود خیار که هیچی.... سیب زمینی و پیاز هم در جرگه ی فواکه!! محسوب میشن...

ممنون از نظرتون
خب دیگه همین طفره رفتن به موقع هم عالمی داره!

آبی خانوم :) جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:45 ب.ظ http://younghood-days.blogfa.com/

چرا اتفاقا قشنگ بود این 2 تا پست . مخصوصن پست قبلی :))
اونوخ چرا نمیتونن ؟ نصف ک بیشتر از کلش ب نفعشونه :|
الان خاهرزادهـ ی آنی بش بر خوردهـ ینی ؟ :))


جوابت ب سوالام جالب بود!

ممنون
خب اگه اصلا پول ندن که بهتر از دادن نصف پولشه!
شاید!
سوالات شما؟

آنی جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:27 ب.ظ

وبه قبول داری زود عصبانی می شی
چی می کشم من
ببین یعنی چرا اینقدر دنبال پول در آوردین؟؟
اگه واقعا اینطور بود که مطب میزدی
این یکی را قبول ندارم
در حال حاضر بخاطر خرید خانه جدیدمجبور شدی کمی بیشتر به پول فکر کنی عزیزممم

هر چی شما بفرمایین عزیزمم

دکتر پرتقالی جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:13 ب.ظ http://dr-orange.blogfa.com

چرا ابدوغ خیاری جواب میدید؟ شاید بخوایم روانشناسی تون کنیم با این سوالا

دقیقا به همین دلیل!
معلومه آب دوغ خیار خور شدینا!!

آنا جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:03 ب.ظ http://www.anna1359.persianblog.ir

خواهر زاده آنی هم یه چی میگه ها....

همینو بگو

من و 50درصد خودم جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:09 ق.ظ http://parsara.persianblog.ir

امتحان دستیاری چی شد دکتر؟؟؟؟؟؟؟؟

تموم شد!!

فاطمه جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:51 ق.ظ http://www.radepayegol.blogfa.com

جواب به سوالا جالب بود چقدربه تولدو ومرگ و..فکرمیکنید

راستی :شما مگه وقتی می خواید سرفه کنید دستتونو به دیوارنمی گیرید؟
نوچ نوچ ..نکنه نمی گیرید؟

ممنون
ما اینیم دیگه
یعنی گناه کبیره کردم؟ :دی

فائزه جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:03 ق.ظ http://takallahem.blogfa.com/

درودبردکتر
8به بعدخیلی جالب بودند.
آخ...چقد قاه قاهام رو قورت دادم .(همه خوابن)

سلام
واقعا؟ ممنون

Med Apple جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:30 ق.ظ http://medapple.com

بسیار زیبا
من از خوندن این مجموعه خاطرات بسیار لذت میبرم. فکر می کنم بد نیست بصورت یک مجموعه مثلا به فرم پی دی اف درش بیارین و بصورت الکترونیکی (و احتمالا رایگان) منتشر بشه

ممنون
یعنی ازش پول درنیارم؟!

سنجاقک جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:06 ق.ظ http://sanjaaghak.persianblog.ir

خاطراتتون جالبه چرا اینقدر ناامیدی حالا؟!عمرا شغلی به این خنده داری در ایران! وجود نداره..سفت و سخت بچسب بهش :)
اون پ ن 2 رو بشنو و باور نکن!!
پاسخ سوالاتون رو در مورد یک با من هم عقیده این البته من از هواپیما هم میترسم!میگن املیه کسی از طیاره بترسه ولی خوب مجبورم کردین بگم دیگه!!
دیگه اینده تر از این چی رو میخواین ببینین؟؟جوونی رو بچسب!!
از کی تاحالام خیار اومده جزو میوه ها ما خبر نداشتیم؟!!

شما میدونین من هر وقت میام اینجا چرا اینقدر حرف دارم واسه گفتن؟!یه دارو بنویسین برام اگه میشه :|

ممنون از لطفتون
خب هرچقدر فکر کردم هیچ میوه ای اندازه خیار به هیکلم نمی خورد :دی

پونی جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:25 ق.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com

ممنون

sahar جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:19 ق.ظ

سلام خسته نباشید

طاعات و عباداتتون قبول

جواب‌هاتون خنده دار و جالب بودند.

دعا کنید فرجی بشه منم زودتر برگردم.۸ماهه روی خونه و خانواده رو ندیدم.به حدی دلتنگ هستم که تو یه فیلم دختره مادرشو بغل می‌کنه اشکم سرازیر میشه.در کنار این خیلی‌ هم آماده حمله کردن به هر موجودی هستم.تو ۲ هفته گذشته با نگهبان،راننده،شاگردام،رئیس خوابگاه،مسول کتاب خونه،... دعوا‌های شدید کردم. باید یه کتاب بنویسم اسمشو بذارم" از دست رفته".

ببخشید زیاد حرف زدم.

سلام
ممنون
پس مواظب باشم پیش از دیدار با خانواده با شما روبرو نشم!

دکتر نیلوفر جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:14 ق.ظ http://www.davadarmun.blogfa.com

سلام دکتر جان. من خیلی خاطرات شما رو دوس دارم. کوتاه مختصر و مفید می نویسین. بازی جالبی بود اما شما خیل از سوالا رو طفره رفتین

سلام
ممنون
میتونیم دیگه!

مریم پنج‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:59 ب.ظ http://soir.blogfa.com

ضمن اینکه توجیه اداره بیمه مارو خفه کرد
واینکه وبلاگ منم لو رفت توسط همون کسی که نمیخواستم ومجبور شدم یه سری پستها رو رمز بذارم

واقعا
متاسفم

مریم پنج‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:57 ب.ظ http://soir.blogfa.com

سلام حقیقتا وقتی وبلاگتون رو باز کردم دیدم آپ کردین خیلی خوشحال شدم.
خاطرات جالبتون خوب بودند ولی خوب یکم کم نمکتر از قبلی ها که خوب انصافا تقصیر شما نیست.
جواباتون خیلی خوب بودن. و هیچکدوم شبیه جوابهای من تو ذهنم نبودم.

سلام
ممنون از لطف شما

دخترمهربون سرزمین احساس پنج‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:48 ب.ظ

6رو یا دقیق نخوندید یا ؟؟؟؟
نمی دونم یا چی!!!

حقیقتو گفتم خو!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد