جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (۵۳)

سلام 

این بار به اندازه کافی از این خاطرات توی شیفتهام جمع شده اما برای اینکه تا مدتها بعد از تموم شدن طرح سنجش خاطرات اونجارو ننویسم ترجیح دادم این بار هم بخش دیگه ای از خاطرات طرح سنجشو بنویسم اگه زیاد جالب نیستند شرمنده: 

۱. به مرده گفتم: دندونهای بچه تون سالمند؟ گفت: قبلا یکیشون پوسیدگی داشت اما نمیدونم تا حالا خوب شده یا نه؟! 

۲. به خانمه گفتم: پدرش سیگار میکشه؟ گفت: آخه میشه مرد سیگار نکشه؟! 

۳. خانمه میگفت: بچه ام خیلی به من وابسته است. حتی حاضر نیست با پدرش تنها باشه. بچه گفت: میدونی چرا؟ چون بابا هی منو میترسونه! 

۴. به مرده گفتم: توی خونواده سابقه هیچ بیماری نداشتین؟ گفت: نه. وقتی داشتم توی پرونده بهداشتی بچه تیک میزدم مرده از خانمش پرسید: دکتر چی پرسید؟! 

۵. خانمی که تست هوش میگیره می گفت: چهار شماره تصادفی گفتم و به یکی از بچه ها گفتم تکرارشون کن که گفت: تو شماره خونه مارو از کجا بلدی؟!  (توضیح: شماره های روستاها چهار رقمیه)

۶. همین خانم وقتی عمادو دید که پیش منه گفت: این پسر شماست؟ اون روز که اومده بود سنجش ازش پرسیدم: آقای دکتر چیِ تو میشه؟ گفت: اییییی با هم یه چیزی میشیم! 

۷. به خانمه گفتم: بچه تون تست هوش رو خوب جواب نداده گفت: آره خودم هم تعجب کردم آخه بعضی روزها با خودم میبرمش سر کلاسم توی دانشگاه هر سوالی که استاد فیزیکمون از من میپرسه این جواب میده! 

۸. به خانمه گفتم: وزن بچه تون یه کمی زیاده پیاده روی میکنه؟ گفت: هرچقدر بهش میگیم پیاده روی کن گوش نمیکنه هرجا میخواد بره با دوچرخه میره! 

۹. بچه تا اومد تو گفت: اینجا آمپول میزنین؟ گفتم: نه گفت: آخه داره بوی آمپول میاد! 

۱۰. به خانمه گفتم: بچه تون سابقه هیچ بیماری نداره؟ گفت: نه. خود بچه گفت: چرا مریضی دارم٬ هروقت پیراهن میپوشم هی از پشت شلوارم میاد بیرون! (خودم هم گاهی دچار این بیماری میشم!) 

۱۱. یه بچه ۳۶ کیلوئی رو برای سنجش آورده بودند. خانم کاردان به همراهش گفت: غذاشو کمتر کنین. گفت: ما هم به مادرش میگیم اون هم میگه: مگه از مال شما میخوره که زورتون میاره؟! 

۱۲. مادره گفت: بچه منو ببینین میخواد بره مدرسه شاگرد اول بشه. بچه گفت: همه اش شاگرد اول؟ من میخوام کلاس دوم و سوم و ... هم برم!

نظرات 70 + ارسال نظر
neda سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:07 ب.ظ

وقتی اینارو میخونم میبینم عجب بچه مظلومی بودم!!

ایضا

زری سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:47 ب.ظ http://mydaysofveto.persianblog.ir/

یعنی اونایی که سیگار نکیشن نامردن؟!!!
5 خیلی جالب بود
10 رو نگرفتم.اخه این مشکل خانمهاست.مردها که لباساشون کمتر قناصه اخه!

آخه اگه حرفش درست حسابی بود که اینجا نمینوشتم
ممنون
پیراهنهای خانمها که اینقدر کوتاه نیست که هی بیاد بیرون که!

الهه باران سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:22 ب.ظ http://www.elahebaran.blogfa.com

سلام.همه اش جالب بود

سلام ممنون

مجتبی هادی پور سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:20 ق.ظ

سلام

متین بانو سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:04 ق.ظ http://dntmat.blogfa.com

سلام.
1. به به ! به به ! من واقعن لذت میرم این همه سطح بالای آگاهی نسبت به بهداشت دهان و دندان رو در سطح جامعه میبینم ... به به به به !
6. ها ها !

7. چش نخوره الهی !

یه چیز جالب تو جوابای بچه ها هست که واقعن بچه های این سن و سال خیلی حاضرجوابن ! خععععلی ها !

سلام
ممنون که اومدین
خدائیش خیلی از بچگیهای ما حاضرجواب ترند

داداش سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:04 ق.ظ

اقای دکتر با اجازه
خواهر زاده ام سرماخورده بود هی گریه میکرد من بستنی میخام
منم بهش گفتم اگه بستنی بخوری میبرمت دکتر بهت امپول بزنه
اونم گفت :دکتر که مثل تو بدجنس نیست که نذاره من بستنی بخورم بعدشم بر گرده بگه امپولت میزنم
رفتیم دکترهمین که وارد اتاق اقای دکتر شدیم خواهر زاده ام به دکتر گفت اقای دکتر میشه به دایی من امپول بزنید تا برام بستنی بخره

صاحب اجازه این!
راستی بهتون آمپول زد یا نه؟!

داداش سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:53 ق.ظ

واقعا این بچه ها ک به ادم وابسته اند باید چیکارشون کرد
خواهر زاده ام دیوونم کرده >ازم دور نمیشه >وقتی میرم سر کار از صبح تا ظهر ۷ بار زنگ میزنه
میرم پارک با منه میرم سینما با منه دیگه همه دوستام میشناسنش تو خونه بمونم وباباش ومامانش میرن پارک پیش من میمونه
واقعا باید چیکارشون کرد

کار خاصی که نمیشه کرد
به مرور بهتر میشن اما اگه واقعا مشکلشون شدیده میتونین یه سری به مشاور بزنین
راستی اون کامنتتونو تائید نمیکنم شرمنده

صـُـب سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:47 ق.ظ

پوسیدگی دندون من که خوب شد!
بچه که بودیم یه بار با مامانم رفته بودیم مطب شوهر خاله م، منشی از خواهرم پرسیده بود با آقای دکتر چه نسبتی دارین؟ اونم جواب داده بود دوست مامانمه! اون موقع نمی فهمیدم ولی الان که یادش میفتم خنده م می گیره!

واقعا؟؟؟؟؟
خوب خنده داره واقعا :دی

خیالاتی سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:04 ق.ظ http://aghushekhiyal.blogfa.com

۷. احتمالا مشکل از تست هوش بوده!
۹. خیلی ی ی ی دوسش داشتم
یاد کوچولویی های خودم افتادم م م

یه لحظه خوندمش یاد کوچولوهای خودم! :دی

سنجاقک دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:32 ب.ظ


بازهم سلاااااااام ایندفعه من اول بودم .

سلام
بله تبریک عرض مینمائیم

خاطره دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:14 ب.ظ

سلام طبق معمول زیبا بود.
۶..سوالی رو که اون خانم از پسرتون پرسیدندازنظ گفتاری اشتباه بوده.باید میپرسیدند(دکتر چه نسبتی با شما دارن)یا کی شما می شوند.ببخشید چون خودم معلم هستم این رو گفتم.
12.معلومه این بچه باهوش تراز مادرشه

واقعیت اینه که والدین تعریف درستی از هوش ندارند وهرعمل فرزندشون رو به حساب هوش زیاد می ذارند. در ضمن هوش بیشترجنبه ارثی داره بااین والدینی که شماتعریف کردید تکلیف اون بچه های بیچاره مشخصه.

سلام ممنون
از نکته سنجی شما متشکرم
درمورد هوش هم حق با شماست

رها(من و نمی دونم)! دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:08 ب.ظ

خانو بود دکترش!!!

آهان

دکتر مـــــیم دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:09 ب.ظ http://maryamos.mihanblog.com

۱. خدا قوت واقعا !
۲. این هم ملاک مرد شدن !!!
۶. عماد !! :)))
۷. با بهروز خالی بند نسبتی نداشتن ؟!!
۱۲. عجب !

ممنون که اومدین و نظر گذاشتین

مرجان دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:04 ب.ظ

سلام
مگه تو مرکز بهداشت تست هوش هم میگیرن؟

سلام
توی مرکز بهداشت که نه توی پایگاه سنجش اسمشو هم گذاشتن آمادگی تحصیلی

ترنم دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:46 ب.ظ

سلام آقای دکتر .من حدود دو ماهه که با وبتون آشنا شدم خوشحالم که برگشتین

3-
7-بابا این بچه نابغه اس
9-آخه بچه ای که آمپولو از رو بوش تشخیص میده احتیاج به گرفتن تست هوش داره ؟!

10-حالا برای این بیماری چی تجویز میکنین ؟

سلام
شما لطف دارین
اگه دوای این بیماریو پیدا کردین به من هم خبر بدین!

رها(من و نمی دونم)! دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:00 ب.ظ

وایییی اینارو می گید یاد سنجش خودم افتادم!!! بدترین روز زندیگم بود هر سال یادم می آد همشو یادمه!!!!
همش خوب بود ولی یادمه یکی از پسرا خنگ بود!!! مرده که تست می گرفت عصبانی شد یهو من و برد تو با اعصاب داغون!!! منم حساسسسسسسسسسسسس هی عصبی بود!!! منم کلا قفل شده بودم !!!
هنوزه هنوزه یاد مرده می افتم می گم الهیییییییییی بمیرههههههههههههههههه!!!
از دکترشم اصلا خوشم نمی یومد!!! هی می خندید!!! نمی دونم چرا دکترا می خندد!!! بیشتر برای صمیمی نشون دادن خودشونه هی شوخیهای بی خود می کرد و می خندید!!! بدم می آد کسی الکی بخنده البته تو موارد جدی!!!این دو نفر باعث شدن خیلی روز بدی باشه!!!
حالا پدر مادراهم بیرون به صف بودن هی می گفتن چی گفتن برن بچه هاشون رو آماده کنن!!!
خلاصه که روز بدی بود!!!!
فکر کنم بچمم بخوام ببرم سنجش یادم باشه اینارو!!!!
و امااااااااااااااااااا
۱.اوه
۲.می خوام صد سال مرد نباشه !!!
۳. تو یکی از پستای آنی جون تو اون وبلاگش خونده بودم شما هم بچه ها رو می ترسونید!!! یاد اون افتادم!!!
۴.
۵.
۶.قربونهههههههههه عماددددد خیلی با نمکههههه!!!
خوشم اومد دوست نداشت شناخته بشه!!! بوسسسسسسسس
۷.
۸.
۹.راست می گفت خب!!! آدم دکتر می بینه بوی آمپول ناخداگاه می آد!!!!
۱۰.برا خانوما یه جور دیگس ولی چون بالای ۴۰ !!! می شه نمی شه گفت!!!!
۱۱.
۱۲.
.
کم بودددددددددددددددددددددددددددددددددددد!!!

اگه هی میخندیده مطمئنا من نبودم!
ممنون که اومدین
درهمه دیگه یه دفعه کم یه دفعه زیاد!

دلژین دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:59 ب.ظ http://drdeljeen.com

باید فکری به حال ای کیو پدر و مادرها کرد

بی فایده است
عوضش دارن هرسال کتابهای درسیو عوض میکنن شاید فرجی بشه

افسون دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:51 ب.ظ

آقای دکتر برعکس چیزی که گفتید جالب بودند همه!
اومدم موردی بنویسم که ۵و ۶ و ۷ و... از همه جالب تر بود دیدم دارم همه موارد رو مینویسم !

اون بیماری مورد ۱۰ هم خیلی شایعه تو آقایون کمتر خانومی رو دیدم که شاکی نباشه از این قضیه!

ممنون
خوب پس از ۱ تا ۵ خوب نبودن!
واقعا؟

دکتر نفیس دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:50 ب.ظ http://drnafis.blogfa.com

۱۰ پاندمی شده دکتر جان !
۶. باهم ؟

۱۰.واقعا؟
۶.

سنجاقک دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:56 ب.ظ http://http:/

سلام
مثل همیشه جالب بود
10 . همسر من هم گاهی دچار این بیماری میشه ظاهرا مسری است

سلام
ممنون
یعنی فقط مردها مبتلا میشوند؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد