جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

به یاد "میلو"

سلام

سالها پیش توی یک بازی وبلاگی نوشتم که گرچه خودم را علاقمند به محیط زیست میدونم حال و حوصله نگهداری از هیچ حیوان خونگی را ندارم! و خوشبختانه یا متاسفانه هنوز هم همین طور هستم. درواقع الان تنها موجودات زنده ای که به نوعی میشه به عنوان حیوان خونگی ازشون یاد کرد ماهیهای عماد هستند که در طول چند ماه اخیر و در روزهایی که عماد دانشگاهه عسل ازشون مراقبت میکنه.

مدتها بود که بچه ها اصرار میکردند که یه گربه بیارن خونه اما موافقت نمیشد. تا این که چند ماه پیش و چند هفته بعد از شروع سال تحصیلی یک روز وسط هفته عماد یکدفعه ظاهر شد و یه بچه گربه آورد و گذاشت خونه و چند ساعت بعد هم رفت و گفت: تا آخر هفته نگهش دارین. آخر هفته میام و شنبه که دارم میرم با خودش میبرمش. و بعد هم رفت.

من توی تخمین زدن سن گربه مهارتی ندارم اما عماد گفت دوماهه است. یه بچه گربه شیطون و بازیگوش که بیشتر بدنش سفیدرنگ بود با چند لکه کوچک و بزرگ به رنگهای مختلف.

عماد آخر هفته اومد و با گربه (که اسمش را گذاشته بودیم "میلو") مشغول بود و شنبه موقع رفتن گفت: من که نمیتونم ببرمش توی خوابگاه. این هفته را هم نگهش دارید هفته بعد میبرمش خونه یکی از دوستانی که اونجا دارم. اون هفته هم گذشت و باز هم عماد اومد و باز به بهانه ای گذاشتش و رفت و همین طور هفته بعد! توی این مدت به "میلو" علاقمند شده بودیم. یه بچه گربه تمیز و زیبا و شیطون که علاقه شدیدی به بازی با ما و بقیه داشت. کافی بود یک تکه طناب را جلو صورتش آویزون کنیم تا چندین دقیقه هم خودشو سرگرم کنه و هم ما رو! اما از طرف دیگه مشکلاتی هم داشت از جمله این که به دلیل نامعلومی تمایل شدیدی به پنجه زدن به دستها و پاهای ما داشت! بیخبر از اطراف درحال مطالعه بودیم که یکدفعه یه پنجه به پاهامون کشیده میشد! بعضی از لباسهامون هم به لطف پنجه های ایشون سوراخ شد! نمیدونم شاید هم مقصر خود ما بودیم که به اندازه کافی باهاش بازی نمیکردیم اما به هرحال دیگه این رفتارهاش از حد تحمل ما بالاتر رفت. نهایتا "میلو" به حکم دادگاه خانوادگی به تراس خونه تبعید شد. (البته جلو تراس را شیشه زدیم و خیلی سرد نمیشد) و فقط روزی چند ساعت از اونجا بیرونش می آوردیم. تا این که یک روز دیدیم یکی از گلهای زیبایی که داشتیم به لطف ایشون از ریشه دراومده!

آخر هفته وقتی عماد اومد، بهش هشدار داده شد که گربه را با خودش ببره وگرنه هفته بعد دیگه اونو نمیبینه. اما ترتیب اثری داده نشد. پس روز شنبه و به محض رفتن عماد چند عکس از گربه گرفته شد و توی دیوار گذاشته شد. یکی دو روز گذشت و بعد خانمی به آنی زنگ زد و گفت: دختر من یه بچه گربه شبیه این داشت که مُرد و حالا خیلی ناراحته. چون این گربه خیلی به اون شبیهه من دو میلیون میخرمش! برق سه فاز از سر هردومون پرید. طبیعتا استقبال کردیم و براش پیام فرستادیم. و اما در پیام بعدی ایشون اومده بود: فقط برای این که مطمئن بشم این گربه هم نمیمیره به بچه تون بگین یک بار گربه را از دستهاش و یک بار از پاهاش و یک بار هم از دُم آویزون کنه و ازش عکس بگیرین و برام بفرستین تا مطمئن بشم سالمه! ناخودآگاه به یاد انیمیشن "در جستجوی نمو" افتادم و برادرزاده دندون پزشک! اما آنی به یه چیز دیگه فکر میکرد: فرستادن چنین عکسهایی همانا و منتشرشدن اسممون توی نت به عنوان حیوان آزار همانا! نهایتا از خیر دومیلیون گذشتیم و رفتیم سراغ متقاضی بعدی که یه واگذاری رایگان میخواست. اما قول داد که به خوبی ازش نگهداری کنه. ما هم به حرفش اعتماد کردیم و "میلو" را بهش دادیم رفت.

اما نکته جالب چهار روز بعد بود. وقتی عکس "میلو" را توی دیوار دیدیم. برای واگذاری رایگان! آقاهه تماس گرفت و گفت: ما داریم آخر هفته از شهر میریم بیرون بیارمش یکی دو روز اونجا باشه؟ ما هم گفتیم: نه! و شماره یکی دیگه از متقاضی هایی که به ما پیام داده بود براش فرستادیم. او هم چند ساعت بعد پیام داد و گفت واگذارش کرده.

فکر کردیم همه چیز تموم شده اما دو روز بعد دوباره عکس "میلو" را توی دیوار دیدیم. این بار با یک اسم جدید! و فهمیدیم فقط ما نیستیم که نتونستیم بعضی از رفتارهای این گربه را تحمل کنیم! الان چند هفته است که دیگه توی دیوار ندیدیمش. امیدوارم صاحب خوبی پیدا کرده باشه.

پ.ن1. من توی هر درمونگاهی که میخوام بلاگ اسکای را باز کنم، اول موزیلا را باز میکنم. بعد یک صفحه خصوصی توش باز میکنم و اونجا بلاگ اسکای را وارد میکنم. چند هفته پیش توی یکی از درمونگاهها وبلاگ یکی از دوستان را باز کردم و اسم و ایمیلم را توی قسمت کامنتها نوشتم و میخواستم آدرس وبلاگ را بنویسم که یکدفعه یادم اومد موزیلا را باز کردم اما این صفحه عمومیه نه خصوصی و فورا صفحه را بستم. از اون روز به بعد هربار که به همون درمونگاه میرم (مثل امروز) موقع کامنت گذاشتن به محض این که روی قسمت نام کلیک میکنم مینویسه "ربولی حسن کور" و به محض این که روی قسمت ایمیل کلیک میکنم ایمیلم نوشته میشه! میترسم یه روزی یکی دیگه از همکاران اینجا بلاگ اسکای را باز کنه و بفهمه من اینجا بودم و دیگه پیدا کردن من خیلی هم سخت نخواهد بود! هیستوری اون روز را پاک کردم، کوکی ها را پاک کردم و حتی کل موزیلا را ری استارت کردم اما فایده نداشت. کسی میدونه چکار باید کرد؟ (نمیتونم فایرفاکس را پاک کنم و دوباره دانلود کنم چون با نت داخلی دانلود نمیشه)

بعدنوشت: با روشی که دختر معمولی توی کامنتشون گذاشتند مشکل حل شد. با تشکر از ایشون و سایر دوستانی که راه حل ارائه دادند.

پ.ن2. اخوی گرامی با خریدن خونه سه خوابه کلی پول کم آورده و از بابا کمک خواسته. بابا هم که با تغییر خونه اش کلی پول اضافه آورده بهش کمک کرده و دقیقا همون مبلغ را به دو پسر دیگه اش هم داد! باتوجه به این که چند روز پیش از این ماجرا سه تا وام هم گرفته بودم فعلا حسابم حسابی پر و پیمون شده! و حالا کل پولها را ریختم توی حسابی که روی معدل حساب وام میده. نمیدونم چقدر بشه وام گرفت و قسطش چقدر میشه. و مسئله مهم تر این که نمیدونم این پول را چکار کنم؟! باتوجه به وضعیت اقتصادی مملکت نگه داشتن پول نقد هم که یک اشتباه بزرگه. جالب این که از دو ماه پیش بعد از چند سال دوباره یارانه مون هم برقرار شده!

پ.ن3. تا جایی که شد از اسم آنی کمتر استفاده کردم اما نشد کامل حذفش کنم

نظرات 41 + ارسال نظر
امیرحسام دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1402 ساعت 02:36 ق.ظ https://bimoghadame.blogsky.com/

سلام.
من با گربه ها عیاق نیستم اما خانمم چرا.

سلام
گربه ها را دوست دارم اما امکان نگهداریشونو ندارم.

مهربانو دوشنبه 25 دی‌ماه سال 1402 ساعت 04:13 ب.ظ http://baranbahari52.blogsky.com/

سلام آقای دکتر
برای سرنوشت میلو اشک به چشمم اومد، گربه ها(همه ی حیوانات) مثل ما انسانها( البته خیلی از ما انسانها بیشتر) احساسات لطیف دارند و وابسته میشن . هر بار جابجایی شون کلی استرس بهشون وارد میکنه و بینهایت وحشت زده میشن و صد البته به سیستم سلامت بدنشون اسیب وارد میشه . یکی از اشتباهات بزرگی که بعضی ها مثل عماد انجام میدن اینه که حیوان زبان بسته رو میارن تو محیطی که دیگران موافق بودن و ماندنش نیستند و فکر میکنند بعد از مدتی همه چیز درست میشه ، گاهی هم واقعا همه چیز درست میشه ولی اصلا ارزش این ریسک رو نداره . یعنی حتی یک نفر هم مخالفه نباید این کار رو انجام بدن .
دیوار محل بسیار خطرناکی برای واگذاری حیوانه و اکثر حیوان آزارها اونجا کمین کردند .. واگذاری حیوان ادابی داره که حتما باید قبل از واگذاری بدونید با یه سرچ ساده در گوگل هم سایت های مربوطش باز میشه و کلی اموزش رایگان و گوشزد نکنه هایی دارند که بسیار مفیده .
برعکس علاقمندی مردم به نگهداری بچه گربه، باید بدونید بچه گربه ها بسیار پر انرژی و شیطون و بامزه ن کسانی که طاقت شلوغی ندارند اصلا نباید برای اوردن بچه گربه اقدام کنند و گربه ی بالاتر از یکسال براشون مناسبه .
اینا رو با چشم اشکی دارم مینویسم خودتون میدونید که چقدر عاشق گربه ها هستم و خیلی برام عجیبه شما چرا هیچ سوالی در مورد واگذاری از من نپرسیدید.
درضمن ببخشید این مطالب رو نوشتم چون میدونم درمورد میلو دیگه هیچ فایده ای نداره . نوشتم که شاید برای بقیه قابل استفاده باشه .
و چقدر از خوندن بعضی از کامنت ها قلبم شکست و متعجب شدم که با همه ی اطلاع رسانی ها و دسترسی به نت و منابع تخصصی بازم بعضی ها فکر میکنند که گربه بی چشم و روست یا موهاش باعث نازایی میشه !!!!

سلام
راستش خیلی زودتر از اینها منتظر نظر شما برای این پست خاص بودم.
بله کار عماد که اصلا درست نبود.
ما از اول هم به عنوان یک مهمون موقت بهش نگاه میکردیم و امکانات خاصی هم براش فراهم نکردیم. امیدوارم توی خونه جدید بهش خوش بگذره.
دیگه ما پیر شدیم و دنبال یه کم آرامشیم

نرگس شنبه 23 دی‌ماه سال 1402 ساعت 09:04 ب.ظ

من یک دامداری دارم. یک سال محیط زیست چندتا بچه روباه پیدا کرد که برای فروش آورده بودن. بعد فرستاد که ما بزرگشون کنیم. ما سعی کردیم کاملا وحشی پرورش بدیمشونبعد از مدتی بزرگ شدن و رفتن الان شدن هجده تا روباه

کار خیلی خوبی کردید.
وجود همه حیوانات برای اکوسیستم لازمه.

ی شنبه 23 دی‌ماه سال 1402 ساعت 12:07 ب.ظ

سلام
روزگار عجیبی شده . چند روز پیش تو بازار تهران کف پیاده رو یک دختر بچه دو سه ساله خواب بود تک و تنها (احتمالا بزرگترش کناری ایستاده بود) برای جلب ترحم مردم و گدایی و عجیب اینکه مردم بی تفاوت رد میشدن . باور کنید اگر یک توله سگ یا بچه گربه بود صد ها نفر دلسوزی و عکس و خانه حیوانات و این بازی ها شروع میشد امااین کودک معصوم و بیگناه اینگونه در مقابل چشم همه بی پناه رها شده بود . اگر فقط مردمی که دلسوز سگ و گربه هستند با دیدن این صحنه کمی اعتراض و فریاد حتی در فضای مجازی سر بدهند چه کسی جرات میکند اینگونه بی محابا و بیرحمانه کودکان را ازار بدهد . بعد نگهداری سگ و گربه شده کلاس و تجدد و انسانیت و حیوان دوستی . که البته منکرحیوان دوستی نیستم اما...

سلام
بله واقعا دردناکه و احتمالا باتوجه به وضعیت اقتصادی مردم از این به بعد بیشتر هم خواهد شد.

من جمعه 22 دی‌ماه سال 1402 ساعت 11:50 ب.ظ

مراقب باشید گازتان نگیرند!
هاری ویروسی است که سریع منتقل می‌شود و روی نخاع، مغز و سیستم عصبی مرکزی انسان تأثیر می‌گذارد. خفاش، روباه، گربه و سگ می‌توانند منتقل کننده هاری باشند. هاری تنها بر اثر گاز گرفتی منتقل می‌شود که با ریختن بزاق حیوان روی زخم هم امکان ابتلا وجود دارد. اگر حیوان خانگی دارید، اگر سگ نگهبان دارید، اگر به راحتی سگ و گربه ولگرد را نوازش می‌کنید، اگر در اطراف محل زندگیتان پر از سگ‌های ولگرد شده یا شب‌ها روباه‌ می‌بینید، حواستان به هاری باشد
یکی از دوستان در تهران تعریف می کرد انواعی از سگهای خطرناک و حمله کننده که در اروپا و آمریکا ممنوع است را در ایران دیده که سگ گردانی می کرده اند . سال پیش هم یکی از آشنایان ما را در اصفهان سگ ولگرد پاره کرد و کشت.

ممنون بابت کپی متن
فقط من نفهمیدم اگر هاری تنها بر اثر گاز گرفتی منتقل می‌شود چطور با ریختن بزاق حیوان روی زخم هم امکان ابتلا وجود دارد.

پگاه جمعه 22 دی‌ماه سال 1402 ساعت 06:49 ب.ظ

سلام آقای دکتر کتاب یادداشت های یک پزشک جوان نوشته میخاییل بولگاکف رو خوندین؟ اگر نخوندین به نظرم براتون می‌تونه بسیار جالب باشه .
البته این کامنت ربطی به پست شما نداره

سلام
فکر کنم قبلا هم بعضی از دوستان این کتاب را بهم توصیه کرده بودند. اما نه نخوندمش.
ممنون.

مریم جمعه 22 دی‌ماه سال 1402 ساعت 10:47 ق.ظ

زمبسه وای وای این اصطلاح شهر ما هم هست :)))))))

ای بابا
انگار همه مون همشهری از آب دراومدیم

ماری جمعه 22 دی‌ماه سال 1402 ساعت 06:23 ق.ظ

سلام. درسته هم سگ و هم گربه بوی خاصی داره موهاش همه جا میریزه و کلا اندازه یک بچه دردسر و کثیف کاری و هزینه داره اگر بخواد درست نگه داری بشه و بهش طلم نشه. من که توان و علاقه اس رو ندارم.

در ضمن غذا دادن به سک و گربه خیابونی اشتباهه چون باعث زباد شدن بی رویه شون میشه و تعادل محیط زیست رو بهم میزنه و گونه های دیگه رو به خطر میندازه. این رو در حوواب کامنت یکی از دوستان نوشتم.

سلام
ممنون از لطف شما
دقیقا همین طوره

استاد جمعه 22 دی‌ماه سال 1402 ساعت 12:40 ق.ظ

زمبسه؟ فکر کردم این اصطلاح فقط برای ایالت ماست

انگار زمبسه گویان دارن زیاد میشن

من پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1402 ساعت 02:39 ب.ظ

به نظرم فوضولی نیست. شما دارید تو این کشور زندگی می کنید سگ و گربه همه جا را گرفته. بهداشت به خطر افتاده. محیط زیست و زیست جانوری هم نظمش به هم خورده. سگ گردانی ممنوعه ولی توی پارکها و خیابونها پر از سگهای بعضاً ممنوعه است که هارند و حمله می کنند. خیلی از بیماریها مربوط به همین هایت که جای واقعیشون لای آدمها و شهر و خیابان نیست. غذا دادن به آنها هم درست نیست زیاد می شوند و بعد مجبور می شوند کشتار دسته جمعی شوند. تا حالا چندین نفر را سگهای گرگی یا هار پاره کرده اند و...

توی بیشتر کشورهای دنیا انواع حیوانات خونگی نگهداری میشن.
مطمئنم که تا به حال سگ هار ندیدین

سین چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1402 ساعت 10:15 ب.ظ

سلام
حیوون خونگی به یه مسئله و معضل برای خانواده‌ها داره تبدیل میشه. متأسفانه از نشانه های تجدد به حساب میاد!!
نکته مثبت اینه که قراره کلا نگهداری حیوون خونگی در منازل ممنوع بشه.
دست پدرتون درد نکنه.سایه شون مستدام!

سلام
این که حکومت تا این حد بخواد توی زندگی مردم فضولی کنه نکته مثبتی نمیبینم.
سپاسگزارم.

مینا چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1402 ساعت 06:08 ق.ظ

ما تو اصفهان چندساله هستیم
اینجا تابستون رو سقف طلق دار پشت بوم دراز میکشیدند تا باد کولر که به اون طلق میخوره یکم خنک شون بشه،هوا که سرد میشه گربه های خیابونی می اومدند تو حیاط زیر وسایل مون،یه شب یک بچه گربه برنگشت و سرچهار راه انگار تصادف کرده بود
یه گربه سفید ماده می اومد و برادرام فحشش میدادند و من بهش غذا میدادم
سال بعد این گربه ۵تا بچه زایید! که تو خونه همسایه مون بودند، و ما در رو باز کردیم با ۵ تا بچش اومدند تو حیاط مون، یکم شیرشون داد و بعد رفت پی کارش
پدر گربه ها هم یکبار سری زد و رفت بعد مدتی پدرشون ته کوچه مرد و بچه ها رفتند بالا سر جنازه پدرشون
این ۵ بچه گربه عین سگ تربیت شده دنبال خواهرم می افتادند! دو تاشون گول خوردند و گمشدند ، دو تا دیگه موند و سومی سرما خورد و تا صبح برادرش لیسش زد و تا اومدیم ببریمش دکتر بین راه فوت شد
دو تا دیگه موند، که همسابه یکیش رو دزدید، و اون اخری بشدت با ما خو گرفته بود و بسیار باهوش بود، گاهی سرد میشد التماس میکرد بیاد داخل.و دم شوفاژ اوردیمش و برا دستشویی میرفت تو حیاط
اینم همسایه برد!
اون یکی که بخاطر سرماخوردگی مرد، یبار افتاد دنبال خواهرم،بعد تو خیابون خواهرم
رو صدا میکرده! که بیا منو برسون خونه بلد نیستم! خواهرم هم اومد رسوندنش اومد خونه! و با مرگ این پدرم هم اشکش در اومد
بعد چندماه پیش یه گربه ماده اومد بچشو گذاشت تو حیاط مون
و اینم با ما خو گرفته بود و اثاث کشی کردیم اوردیمش این خونه فعلی اینقدر دپرس شد و می ترسید تا صبح میومیو کرد که بیاد داخل پیش مون
خونه فعلی درخت و اینا نداره و بردیم محل قبلی گذاشتیمش چون داشت دیوانه میشد از گرما و بی درختی این محل جدید

عجب
بله کلا حیوانات هم احساسات خودشونو دارند و گاهی از انسان ها بامحبت ترند.
ممنون برای به اشتراک گذاری خاطره زیباتون

سحر چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1402 ساعت 12:13 ق.ظ http://Senatorvakhanomesh.blogfa.com

منم موافق نگهداری حیوانات نیستم
ولی به اصرار دوقلوها دو تاپرنده مهمونمون شدن.
درمورد کار پدرتون واقعا دست مریزاد.
وقتی به ی فرزند کمک کردن دیگران هم به همون میزان نصیب کردن بااینکه شاید انتظاری نبود ولی
اینجوری هم خودشون بزرگ کردن هم قلب کسی نرنجوندن.
خداحافظشون

بله شرایط هر آدم و خونه ای با دیگران متفاوته
سپاسگزارم

مادر خونه چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1402 ساعت 12:00 ق.ظ

به گویش ما میشه "بی زون بی دهون" معادل زمبسه

من سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1402 ساعت 04:51 ب.ظ

سلام
گربه؟! تعجب می کنم کسی بخواهد گربه نگه داره چه برسه که بخره
البته دیده ام که گربه نگه داشته اند و خط خطیشان کرده یا گربه شان را برده بودندعقیم کنند و ... اما همیشه یادم به سطل زباله های خوابگاه یا زباله های شهرداری می افته که همیشه یک گربه از توش می پره بیرون و کثیف و بدبو و ناخواستنی. یا وقتی غذای بودار توی حیاط سرخ می کنیم میومیو کنان سر و کله سان پیدا می شود باغچه را هم کثیف می کنند. و از طرفی به بی چشم و رویی معروفند. فکر کنم مویشان نجس باشد و خوردنش به طور اتفاقی می گفتند نازایی می آورد. بسه دیگه حالا بعضی‌ها ناراحت می شوند.

سلام
بله گربه
خب سگهای خیابونی هم هستند و بعضی ها هم سگ را توی رختخواب خودشون میخوابونند. این بستگی به سلیقه و علاقه افراد داره.
ما هم چندان علاقه ای به نگه داشتنش نداشتیم و شد توفیق اجباری! اما تا جایی که میدونم گربه نجس نیست. ضمنا اون نازایی هم مربوط به خوردن موی اون نیست.
بله بهتره وارد معقولات نشیم

مادر خونه سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1402 ساعت 02:59 ب.ظ Http://n1393.blogsky.com

یاد این شعر افتادم:
هرکسی آمد به من برخورد کرد از من گذشت
ظاهرا دیوار ، اما غالبا در بوده ام...
شرح میلوی زمبسّه

زیبا بود ممنون
شما هم از اصطلاح زمبسه استفاده میکنین؟

دزیره سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1402 ساعت 09:17 ق.ظ https://desire7777.blogsky.com/

گربه ها اثرات جادویی در زندگی صاحباشون دارن به طرز عجیبی خیرو برکت میارن البته که خرابکاریهای خودشون هم دارن و بازیگوشیشون خیلی شیرینه
حساب مبارک پرپول باد اقای دکتر و پولش بیش باد انشالله

یعنی میفرمایید این پول هم به برکت وجود گربه بوده؟
سپاسگزارم. امیدوارم شما هم موفق باشید

مامان خانومی دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1402 ساعت 07:05 ب.ظ http://mamankhanomiii.blogfa.com

منم عاشق جک و جانور های گوگولی و کوچولو هستم از خرگوش و گربه بگیر تا انواع پرنده ولی ازسگ میترسم اونم نمیترسیدم قبلا از وقتی یه مستند تی وی نشون داد که ممکنه چجوری یهو حمله کنن و آدم رو بکشن میترسم ! در مورد خونه برادرتون مبارکشون باشه ، در مورد پس انداز هم اگر میتونید خونه یا زمین بخرید قطعا اولویت با اونه حالا هرجا شده ، اگر پولتون به اون نمیرسه ارزهای دیجیتال هم وسوسه انگیزند ولی نمیشه بی گدار به آب زد و حتما با کسی که تخصص داره مشورت کنید بی شر و شور تر از همه اینها خریدن طلا هست اونم به صورت مثلا آب شده که نخواد باز کلی پول اجرت و سود و مالیات بدید سکه هم نخرید حبابش آدم رو غوطه ور میکنه !

بله اگه امکان نگهداریشونو داشته باشیم خوبه.
ممنون
بله مسئله اینه که من چندان اهل ریسک هم نیستم.

لیدا دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1402 ساعت 02:58 ب.ظ

بنظر من جای حیوان توی خونه نیست،یه بوی خاصی به خونه میده،نا که خودمون انسانی دستشویی میرسم خودمون رو می‌شویم آیا حیوان رو هم صاحباشون بعد از دستشویی میشورن،فکر نمیکنم.برادر من با مادرم زندگی می‌کنه و سگ داره،همیشه موی سگ توی خونشون هست،حتی وقتی خونه من میان مانتوی مادرم هم موی سگ بهش چسبیده،چندشم میشه و حالت کثیفی بهم دست میده،دخترمن هم خیلی دوست داشت یه سگ کوچولو داشته باشه،با اینکه من راضی نبودم اما از برادرم گرفتم و آوردمش خونه،قبلشم رفتیم کلی براش از پت شاپ خرید کردیم،همون اول دستکش دستمون کردیم و با شامپو مخصوص حمامش کردیم،وقتی خشک میکردم با سشوار یه بوی خاصی میداد که حالم بهم میخورد،اینقدر شیطونی کرد و سرو صدا کرد و یه گوش اتاق هم دستشویی کرد که دخترم پشیمون شد و گفت صبح ببرم و پسش بدم،خدارو شکر که منصرف شد دیگه از نگه داشتن حیوون

این بوی سگ را من هم از یکی دوتا از سگهای خونگی استشمام کردم. نمیدونم صاحبانشون هم متوجه این بو میشدند یا نه؟

سیما از شیراز دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1402 ساعت 01:25 ب.ظ https://mymemories1402.blogsky.com/

سلام آقای دکترخوبید؟
چه بامزه بوده میلو.ما هم دقیقا یکماهیه یه بچه گربه خریدیم خیلی بازس ولی مشکلات خودشم داره در کنارش.فعلا که پسرم اعلام کرده از مامان و بابام بیشتر دوسش دارم.
چه ارزون دادید ما بعد از کلی گشتن تو دیوار 11 میلیون ناقابل دادیم برای بچه گربه.کلیم هزینه وسایلش شد.
آقا غذای خشکم نمیخوره حتما باید مرغ براش بپزیم.

سلام ممنون
عجب
ما که اصلا پول نگرفتیم!

الهام ب دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1402 ساعت 10:21 ق.ظ

سلام. همیشه وبلاگتون رو می خونم ولی این اولین باره که کامنت می ذارم چون اسم گربه اومد!
دکتر جان شما خودتون شرایط رو برا اون طفلک مهیا کردین! پنجول کشیدن غریزه گربه هاست و باید براش اسکرچر تهیه می کردین و ناخن هاشم مرتب پیش دامپزشک کوتاه می کردین. در مورد گلدون هم خب شما اسباب بازی مورد علاقشو ( خاک) گذاشتین جلوش و انتظار داشتین بازی نکنه؟! ضمن این که گیاه های خونگی برای گربه ها خیلی خطرناکن. نگهداری سگ . گربه تو خونه باید اصولی باشه وگرنه اذیت میشین. (از طرف یک عاشق گربه که نمی تونه تو خونه داشته باشدش)

سلام
حق با شماست.
اما ما نه هیچوقت قصد نگه داشتن گربه را داشتیم و نه آمادگیشو.

زری.. دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1402 ساعت 09:18 ق.ظ http://maneveshteh.blog.ir

من نمیدونم کجا زندگی میکنید، و نرخ خونه و زمین چقدره، اما اینطوری که گفتید احتمالا نزدیک یک میلیاردی دستتون را میگیره، بنظرت با طلا پولتون را کم نکنید، برای این مبلغ بهترین گزینه خرید زمین، یا واحد مسکونی هست. با توجه به منطقه ای که زندگی میکنید باید براورد کنید و تصمیم بگیرید. اگر پولتون در حد دویست سیصد بود بهتون پیشنهاد طلا میدادم. اگر هم میخواهید یه سفر خارج از کشور در منطقه شنگن بروید خب برای یه خانواده چهار نفره چیزی حدود چهارصد تومن تا پونصد در میاد. اعتبار ویزای شنگن برای تراول هیستوری ساختن خیلی خوبه، برای وسعت دید بچه ها هم واقعا خوبه، به این گزینه اگر نگاه کنید خب خرید زمین و خونه منتفی میشه و گزینه خرید طلا و دلار و سفر مطرح میشه.

ممنون از لطف شما
سفر شینگن واقعا رویایی میشه اما هزینه های خیلی واجب تری هست.
ممنون برای راهنمایی تون.

نگار دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1402 ساعت 08:56 ق.ظ

سلام.وقتتون بخیر.من چند سال پیش با پول کمی زمین خریدم شمال.و ظرف یک سال رو قیمت زمین اومد و فروختم و دوباره زمین خریدم.و سود خوبی کردم.شمال الان بهترین موقعیت هست برای سرمایه گذاری.البته از یه آدم کار بلد و کاردان مشورت بگیرید .زمین کشاورزی نخرید که بعد باید تغییر کاربری بدید و درد سر داره.در کل زمین خریدن در شمال به خصوص استان مازندران سود خوبی داره.انشا ا...خیر و برکت براتون داشته باشه.ماشین خریدن هم اشتباهه محضه.

سلام
ممنونم
بله روش خوبیه اما کسی را میخواد که بتونه مرتب بره و بیاد. من برای چند روز مرخصی گرفتن کلی دردسر دارم!
ممنون برای راهنمایی تون

سمانه مامان صدرا و سروناز یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1402 ساعت 05:22 ب.ظ https://samane-saba.blog.ir

سلام آقای دکتر
زمین بخرید یا طلا به صورت سکه یا طلای دست دوم یا شمش هایی که از طلای دست دوم آب شده بدست آمده این نوع طلا ضررش کمتر هست( جواهرات و طلای نو ضررش بیشتر هست ). ملک های پیش فروش از فرد آشنا، البته طوری که بتونید در پروسه ی کار، توانایی پرداخت رو داشته باشین. چشم هم به بگذارین ان شاء الله عماد خان و عسل خانوم بزرگ شدن و جهزیه و سرمایه ی کار و عروسی و......

سلام
شک دارم پولم به خریدن یه زمین درست و حسابی برسه. اما بقیه پیشنهاداتتون خیلی خوب بود. ممنون

رها یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1402 ساعت 04:05 ب.ظ http://rahashavam

سلام
باید ناخن‌های میلو کوچولو رو کوتاه میکردید بعد یه تخته اسکرتچ براش میگرفتین تا میل چنگ کشیدن رو روی اون تخته خالی کنه. بچه‌ گربه ها انرژی زیادی دارند و بازیگوشند کمی که سن گربه بالا میره ارام میشه دسگه فقط لم میده رو کاناپه و از شیطنت خبری نیست.
راستی جناب دکتر خدا پدر بزرگوارتون رو حفظ کنه فکر کنم یه خواهر هم داشتین لطف پدر شامل حال ایشون نشد؟

سلام
ممنون برای راهنمایی تون. اصلا نمیدونستم چنین چیزی هم وجود داره.
ممنونم. ایشون بیشتر از ما گرفتند

رعنا یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1402 ساعت 03:18 ب.ظ

سلام آقای دکتر
من همیشه مطالب شما رو میخونم و لذت می برم.
یک سوال از شما دارم به عنوان پیشکسوت وبلاگ نویسی. ممنون میشم اگر فرصت کردید جواب بدید.
من وبلاگ ندارم ولی وبلاگ های زیادی رو میخونم. راهی هست که بتونم از آپدیت شدن وبلاگ های مورد علاقه م باخبر بشم و لازم نباشه هر روز چک کنم که آیا مطلب جدید هست یا نه؟ مثلا اگر یک وبلاگ بسازم؟ و اینکه مثلا اگر در بلاگ اسکای وبلاگ داشته باشم آیا آپدیت های بقیه مثل بلاگفا رو هم میتونم بگیرم؟ یا فقط آپدیت های همون سایتی که ازش وبلاگ ساختم؟
ممنونم.

سلام
شما لطف دارید
توی بلاگ اسکای فقط میتونین به روز شدن سایر وبلاگهای بلاگ اسکای را ببینید. درمورد سایر سایتهای وبلاگ نویسی اطلاعات موثقی ندارم. شرمنده.

لیمو یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1402 ساعت 12:13 ب.ظ https://lemonn.blogsky.com

سلام
میلو اسم هاپو کوچولوی تن تن هم بود و من رو شدید یاد بچگیم انداخت. طفل معصوم چه سرنوشت سختی هم داشته، چقدر اون خانوم اولیه بدجنس بوده! منم نمیتونم حیوون خونگی نگه دارم، حس میکنم حوصله و توان کافی ندارم. بگذریم که از تمامی جنبندگان حتی ماهی میترسم.
+ امیدوارم به سلامتی بهترین استفاده رو از پولتون کنید.

سلام
بله درواقع به همون خاطر این اسم را روش گذاشتیم.
حالا ما فقط حدس زدیم. مطمئن نیستیم که هدفش چی بوده.
عجب!
ممنون.

زری.. یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1402 ساعت 11:38 ق.ظ http://maneveshteh.blog.ir

خب بگید چقدر پول دستتون را میگیره تا درست بتونیم راهنمایی کنیم :) من شمه اقتصادی خوبی دارم :))

فعلا حدود پونصد میلیون توی اون حسابه البته هنوز از بابا طلبکارم
تا ببینیم چقدر وام میدن

دخترمعمولی یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1402 ساعت 10:00 ق.ظ

سلام،
اگر روش هایی که دوستان گفتن جواب نداد، بریدتو بخش پرایوسی، autofill رو پیدا کنید، اونجا ایمیل ها و اسم های سیو شده رو نگاه کنید و مال خودتونو حذف کنید. یه قسمت هم هست saved logins. نمیدونم زیر عنوان autofill ه یا نه.اونجا هم میتونین حذف کنین اسمایی که قبلا وارد کرده ینو.

سلام
به به بالاخره نظرات یک کارشناس شبکه هم رسید
ممنونم. هر روزی رفتم اونجا امتحان میکنم.

نسیم یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1402 ساعت 09:28 ق.ظ

خوب کردبن ردش کردین رفت میلو رو
والا حیوون خونگی خیلی ترسناکه
خدا پدر رو حفظ کنه و همیشه سلامت باشن
چقدر خوبه که پدر مادر ها تا هستن گره مالی از بچه هاشون باز کنن البته اگر دارن و میتونن

دیگه این قدر هم ترسناک نبود بیچاره
ممنونم
آمین

آذردخت یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1402 ساعت 08:53 ق.ظ http://azardokht.blog.ir

سلام.
من خیلی خیلی گربه دوست دارم. بچه‌هام هم همین‌طور و دائما تقاضای آوردن گربه می‌کنند. اما همسرم اصلا نمی‌تونه با این موضوع کنار بیاد و تقریبا وسواس داره در مورد حیوانات. مامانم هم که اگه گربه از ده متریش هم رد بشه پا به فرار می‌ذاره. خلاصه که نه در دوران تجرد تونستم به آرزوی گربه داشتن برسم و نه در دوران تاهل
آقای دکتر یک ماشین برای عماد خان بخرید

سلام
امیدوارم به زودی بتونین موافقت جناب همسر را جلب کنین
عماد گواهینامه نداره هنوز. ضمنا یه چیزی برای اضافه شدن به پولمون میخوایم نه کم شدنش

Negar یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1402 ساعت 07:40 ق.ظ https://zanekhoshbakht.blogsky.com/

چقدر برای میلو ناراحت شدم. خدا کنه صاحب خوبی پیدا کنه.
چه آدمهای بی طاقتی. بابا لا اقل یه ماه به حیوون بیچاره وقت بدند بعد بخوان واگذارش کنند. گربه که به خونه عادت کنه رفتارش تغییر می کنه.
کاش اینجا بود. ما نیلو رو دو ماهگی صد دلار خریدیم و ناتاشا رو هشت ماهش بود خریدیم اون هم 100 دلار. توی دوران کرونا و بعد از اون قیمت بچه گربه از همین بی نژادها که ما داریم سیصد دلار شده.
ببخشید دکتر اما چون خیلی همه حیوونها و از جمله سگ و گربه رو دوست دارم خیلی ناراحت شدم و دلم گرفت.

ببخشید که باعث ناراحتی تون شدم
پس اون خانم هم بیراه نمیگفت دومیلیون!

من. یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1402 ساعت 12:57 ق.ظ

من حتی تو ساختمونی هم باشم ک یکی دیگه گربه داره سریع خونه‌م رو عوض میکنم.بهشون غذا میدم هم ب گربه هم سگ..حتی برای سگ ها ک تو جاده ها هستند یه وقتا شده نگهداری استخون تو فریزر برام سخت شده ولی بازم نگه داشتم براشون بردم ولی تو خونه هرگز نگه نمیدارم شون.کسی ام خونه اش داشته باشه چون موهاشون میریزه رو میل و فرس و اینا سعی مبکنم خونه ش نرم
اقا پدرتون کار پدرتون چقدر جالب بوده. ولی عایا برای خواهرتون در نظر گرفتن؟

یعنی این قدر با گربه مشکل دارین؟ جالبه.
سهم ایشون از ما بیشتر بود. درحد خونه!

الهه شنبه 16 دی‌ماه سال 1402 ساعت 09:57 ب.ظ

سلام مجدد .بله متاسفانه واصلا وابدا نمیتونم دست به عکس گربه بزنم .دراین حد که قدیما پتو پلنگی بود من جایی از سرما میلرزیدم نمیتونستم پتویی که نقش یک پلنگ را روش داره روم بکشم .راستی حواسم هست سوالم در مورد وام جواب ندادین .

سلام
عجب!
بله سه وام گرفتم. روی بیمه عمرهایی که به نام خودم و دوتا بچه ها هست.

رها شنبه 16 دی‌ماه سال 1402 ساعت 09:23 ب.ظ

بنظر من با پولتون یه تیکه زمین بگیرین یا دلار.

بستگی داره به مبلغ وامی که میدن اما شک دارم به پول یک زمین برسه.

پت شنبه 16 دی‌ماه سال 1402 ساعت 08:52 ب.ظ

سلام
روی فیلد ایراد دار کلیک کنید تا اطلاعاتتون بیاد. با فلش بیاد روی هر کدوم اسم/ایمیل و.. بعد شیفت و دیلیت رو بزنید تا پاک بشه. تک تک داده ها و فیلدها رو اینطوری میتونید پاک کنید

سلام
ممنون از لطف شما
هر روز که دوباره رفتم اونجا امتحان میکنم.

زهره شنبه 16 دی‌ماه سال 1402 ساعت 08:02 ب.ظ

برقرار باشید

سلامت باشید

سارینا۲ شنبه 16 دی‌ماه سال 1402 ساعت 04:43 ب.ظ http://sarina-2.blogfa.com/

سلام آقای دکتر
پیشنهاد می کنم موزیلا رو کلا پاک کنید
بعدا از هونه دانلود کنید و فایلشو ببرید اونجا نصب کنید
نمیشه؟
یعنی اونجا فایل نصبی رو دانلود نکنید. خونه دانلود کنید
یه راه دیگه هم هست کلا پاک کنید بگید دستم خورد پاک شد حتما یه مسئول کامپیوتر دارن بیاد نصب کنه

سلام
بله این هم میشه.
اما خودمونیم دستم خورد پاک شد یه کم غیرمنطقی نیست؟

زهره شنبه 16 دی‌ماه سال 1402 ساعت 03:52 ب.ظ https://shahrivar03.blogsky.com/

در خصوص پ. ن 3: اینجوری بخواید حساب کنید خودتون از اقوام ایشون میشید کار سخت میشه باید وبلاگ رو ببندید کلاً :)))

در مورد موزیلا ایده ای نداشتم وگرنه می گفتم ولی حسابی ترسیدم چون فقط بلاگ اسکای نیست؛ ممکنه یکی دیگه از همکارا بخواد تو یک سایت دیگه کامنت بذاره و در باکسهای اون سایت هم نام و ایمیل شما فراخوانی بشه. احتمالش وجود داره متأسفانه


بله مسئله همینه. ممنون از لطفتون

ساکن پلاک سیزده شنبه 16 دی‌ماه سال 1402 ساعت 02:21 ب.ظ https://thirteenth.blogsky.com/

برای پاک شدن نام و ایمیل تون رو همون فیلدی که اسم و ایمیل رو میاره کلیک کنید ، بعد از اینکه اسم رو پایین فیلد نشون داد ، دکمه پایین رو از کیبرد بزنید و بعدش دکمه های شیفت و دیلیت (توی بعضی از مرورگرها فقط دیلیت خالی رو باید بزنید)

کاش کامنتتونو زودتر دیده بودم.
الان دیگه توی اون درمونگاه نیستم. اگه دوباره رفتم اونجا امتحان میکنم. ممنون.

الهه شنبه 16 دی‌ماه سال 1402 ساعت 12:31 ب.ظ

سلام .از نظر منی که فوبیای جنبده دارم خوب کاری کردین گربه را ردش کردین چون بعد از این باید در موردش میخوندیم تو نوشته هاتون واحتمالا عکسهاشو میدیدیم .(آیکون یه آدم بد جنس خودخواه).خدایی درست نوشتین همزمان سه تا وام گرفتین الان همه رو گذاشتین توحساب با پولی که پدر گرامی دادن از معدل حساب وام بگیرین .همسر گرامی سالیان سال اعتقاد داشتن وام گرفتن پیش فروش کردن آیندست و اینچنین بود که تا همین اواخر ما هیچ وامی نگرفتیم واز نظر اقتصادی عقب موندیم .ولی عوضش خواب راحت داشتیم سالها.

سلام
یعنی حتی از عکسش هم این قدر میترسین؟
حرف همسرتون توی یک اقتصاد سالم منطقیه. اما نه توی کشور ما که مسئولین برای رسوندن تورم به زیر چهل درصد ذوق میکنن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد