جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (۸۱)

پیش نویس:

سلام

وقتی تلویزیون اعلام کرد  زلزله شش و دو دهم ریشتری در آذربایجان (که نمیدونم چه اصراریه حتما واژه شرقی رو هم ضمیمه اش کنن) هیچ تلفاتی نداشته کلی خوشحال شدم که سر خم می سلامت شکند اگر سبوئی

اما فقط یکی دو روز کافی بود تا زاویه های پنهان دیگه ای از این فاجعه دیده بشه.

خوشبختانه گفته شده دیگه مشکلات حاد و اولیه تموم شده (اینو یکی از دوستان مجازی گفته که در راستگوئیشون شکی ندارم) پس با خیالی کمی راحت تر میریم سراغ پست جدید.

۱. حدود روز دهم ماه رمضون دختره اومد توی مطب و گفت: این چند روزو روزه گرفتم اما دیگه نمیتونم! گفتم: حالا من چکار باید بکنم؟ گفت: آخه از یه حاج آقا پرسیدم گفت: فقط اگه یه پزشک تائید کنه که از نظر جسمی توانائی گرفتن روزه رو نداری میتونی روزه نگیری!

۲. پیرمرده اومد توی مطب و گفت: برام یه آزمایش بنویس. گفتم: چه آزمایشی؟ گفت: هر آزمایشی که خدا اینجا بهتون داده بنویس!

۳. پیرمرده گفت: هفته پیش برای درد پام اومدم اینجا برام دارو نوشتین خوب شد. البته به خواست خدا خوب شد نه داروهای شما!

۴. خانمه گفت: بچه ام خیلی ضعیفه. نمیدونم چرا یا قد میکشه یا وزنش اضافه میشه. هروقت توی بهداشت میگن قد کشیده میفهمم که این ماه وزنش اضافه نشده!

۵. میخواستم برای پیرزنه نسخه بنویسم. گفتم: آخرین برگه دفترچه تونه باید ببرین عوضش کنین. گفت: به این زودی تموم شده؟ من که یه بار یه بار میام دکتر!

۶. سونوگرافی خانمه رو دیدم و بهش گفتم: دوقلو حامله این اما از اون دوقلوها نمیشن که شبیه به همدیگه ان. گفت: خودم میدونم من با دارو چهارقلو حامله شدم دوتا شونو به اصرار خودم کشتن 

۷. پیرزنه گفت: پام خیلی درد میکنه هربار میرفتم پیش دکتر .... توی مطبش اما این بار پول نداشتم گفتم بیام اینجا که دکترها عوض میشن پیش دکتر شانسی!

۸. به یه پیرمرد متولد ۱۳۰۷ گفتم: فشارتون هفده است خیلی بالاست. گفت: هفده؟ برای من که خیلی خوبه!

۹. به پیرزنه گفتم: فشارتون خوبه. گفت: خوبه؟ خیالم راحت شد آخه صبح یه تخم مرغ خوردم با کره و مربا!

۱۰. خانمه گفت: وزن بچه ام اضافه نمیشد. یه شربت تقویتی براش گرفتم این بار توی یک ماه دویست گرم به وزنش اضافه شده. یعنی میگین شربتش خوب بوده؟ دوباره براش بگیرم؟!

۱۱. خانمه گفت: اون بار اومدم اینجا برام یه کپسول نوشتن خیلی خوب بود. گفتم: چه کپسولی بود؟ گفت: اسمشو نمیدونم اما یه شکل بیضوی داشت!

۱۲. خانمه بچه پنج شش ساله شو آورد و گفت: از صبح میگه دلم درد میکنه منو ببر دکتر اما اگه دکتر بهم بگه چیزیت نیست من قبول میکنم!

پ.ن۱: باتوجه به اینکه بعضی از دوستان به این نکته اعتراض کرده اند همین جا رسما اعلام میکنم دردسرهای بچه داری و به دنبال خونه گشتن و گه گاه درس خوندن فرصت اینو برام باقی نمیگذاره که به همه دوستان سر بزنم. همین که برای بعضی از دوستان کامنت میگذارم خدائیش شاهکاره!

پ.ن۲: مدتیه یکی از کارخونه های بستنی سازی روی بسته هاش واژه جایزه رو بزرگ نوشته. برای عماد چندتاشونو خریدم که روی چوب یکی از بستنی ها نوشته بود برنده یه بستنی رایگان شده. چوبو بردیم مغازه و یه بستنی دیگه گرفتم و جالب اینکه وقتی بستنی جایزه رو خورد روی چوبش نوشته بود دوباره برنده یه بستنی رایگان شده!

پ.ن۳: بعد از حدود بیست و هفت ماه بالاخره دارم فیلمهائی که توی سفر ترکیه گرفتیم روی دی وی دی بزرگ رایت میکنم (سرعت عملو می بینین؟!) جالب اینکه فقط به خاطر حدود دویست مگا بایت مجبور شدم اونها رو به جای سه تا دی وی دی روی چهارتا دی وی دی رایت کنم!

پ.ن۴: چند جمله از یکی از همکاران: خدائیش من عشق میکنم که پزشک عمومیم. از صبح که میرم توی مطب تا ظهر بچه میاد، بزرگ میاد، پیر میاد، جوون میاد، .... حالا فرض کن من فوق تخصص زانو بودم، از صبح تا شب فقط زانو! خوب حوصله ام که سر میرفت!

بعدنوشت: دیشب بعد از نوشتن این پست، چشمم به این پست افتاد و واقعا متاسف شدم برای تحقیری که هموطنان تحصیلکرده مون در دیار فرنگ متحمل میشن.

نظرات 95 + ارسال نظر
ف دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:48 ب.ظ

من متوجه لحنه طنزه اون پستی که لینک داده بودید شدم ولی متوجه لحنه طنزه شما نشدم گفتم واسه چیش دکتر داره اینجوری میگه

ف دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:46 ب.ظ

دکتر حرفه دومه بستنیه چی بود؟؟؟


الف

ف دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:44 ب.ظ

دکتر سرگیجه نمیگیری یکی یکی میان شماره ها رو میزارن در موردش مینویسن؟؟؟

دیگه سخت تر از سر و کله زدن با اون مریضها که نیست!

ف دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:36 ب.ظ

خوش به حالت دکتریمن خودم و کشتم دکتر شم نشد میخوام دوباره سال دیگه برایه هشتمین بار کنکور بدم شاید شدالبته با عرضه معذرت از پزشکی متنفرمولی عاشقه داروسازی یا اگرم نشد دیگه دندونپزشکیمتازه سال دیگم اگه نشد بازم سال بعدش

اگه از پزشکی متنفرین که دیگه خوش به حالت دکتری معنا نداره
امیدوارم موفق باشید

fifi دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:31 ب.ظ http://zanaane.blogsky.com

دکتر جون اون تیکه آخرت ایهام داشت یا پست اون دوستتون رو وارونه خونده بودین؟؟؟
من قوین معتقدم اینجا تخصص کار مشکلیه.دوستای من خیلی هاشون مسترز رشته های نزدیک رو گرفتن مثلا بهداشت روانی یا بهداشت کودک یا بهداشت عمومی و قس الی هذا امااااااااااااااااا من با این فرانسه داغون حتی یک مورد بی احترامی از طرف پرسنل بیمارستان و همکاران پزشک و پرستار ندیدم. خیلی هم اپریشییت میکردن که اصلا داری زبان به این سختی رو یاد میگیری!
حالا شما یه نامه بزن به یه مرکز تحقیقاتی تو ایران یه غلط املایی داشته باش. میزنه برات که شما قبل از اینکه بخوای رو روش تحقیق ما نظر بدی برو زبانتو تقویت کن. نامه رو هم دارم اگه دوست داشتین تقدیم میکنم شما ببینی تحقیر یعنی چی!!!

هر سه!
واقعا؟
دقیقا
راستی نمیدونستم توی کبک هستین
راستی چه عجب از این ورا؟!

Mahdis دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:31 ب.ظ http://manodoostam.blogsky.com

سقف دیگه ...
بابا کپسول ...
ینی اعتماد به نفس کاذب ...
مگه پیرمرد باید فشار انقد بالا باشه آخه ؟؟؟
منه کوچک اوج فشارم ۱۱س ...

ممنون از نظرتون
امیدوارم فشارتون همیشه طبیعی باشه

مرجان دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:15 ب.ظ http://mahroo1371.blogfa.com

سلام
به به آقای دکتر !
چ عجب بعد از مدت ها وبلاگ بنده رو منور کردین
آخرش که زیاد مهم نیست . مهم تصمیماتیه که من گرفتم در موردشون .
حالا چون شمایید میگم بهتون :دی
تو اولیش : دختره رفت مامانشو برام آورد .
مربیمون هم از من طرفداری کرد.
تو دومیش: من مامانمو برای دختره بردم (البته خودش اومد مدرسه من اصراری نداشتم). مامانم حقشو گذاشت کف دستش و باز هم معلممون از من طرفداری کرد .
دیدید چ دختر گلی هستم ؟ همه از من طرفداری می کنن .

سلام
من که توی همین پست عذرخواهی کردم که
شما که بعععله!

[ بدون نام ] دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:42 ق.ظ

hala davatname befrestim miyayn?

کجا؟

nova دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:38 ق.ظ

12.wow che bacheye banamakiiiii lope in bache porro ro bayad gaz gereft 3.mage shak dari shoma?

جلو پدر و مادرش؟!
اونو که عمرا!

سمان یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:42 ب.ظ http://www.milapila.blogfa.com

تهران زلزله بیاد میگن طوری نشده که فقط 12000000 نفر مردن چیزی نیس که

فقط؟!

سوگل یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:05 ب.ظ http://sogol-90.persianblog.ir

خوش به حال عماد خان !

که چنین پدری داره؟!

آناهیتا یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:53 ب.ظ http://www.elahebaran.blogfa.com

قبلی که اسم نداشت من بودم

خوش اومدین بعد از مدتها
بیام ببینم بالاخره آپ کردین؟!

[ بدون نام ] یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:52 ب.ظ

سلام
دوست مجازیتون درست فرمودن. خداروشکر الان اوضاع خیلی بهتر شده!
کپسول غیر بیضوی هم داریم؟
اونوقت دوباره رفتین جایزه بستنی جایزه رو گرفتین؟
دوست پزشکتون چه فرمایش متینی فرمودن!

سلام
خدارو شکر
لابد داریم دیگه!
با اجازه تون اما این یکی جایزه نداشت!
حسابی!!

هلیا یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:41 ب.ظ http://manvafardaham.blogfa.com

پ.ن2 ایول به عماد خدا به ما بده شانس

انشاءالله

یک جراح یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:02 ب.ظ http://1jarah.blogfa.com

سلام
1.از عکس العملتون خیلی خوشم اومد! خداییش "من الان باید چیکار کنم" خیلی حرف خوبی بود!!!
پ.ن2 و پ.ن 4 رو خیلی دوست داشتم
عیدتون مبارک

سلام
ما اینیم دیگه!
ممنون
عید شما هم مبارک

آنا یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:07 ب.ظ http://www.anna1980.persianblog.ir

خوب حالا این دفعه اسم بستنی رو بگو..دفعه دیگه نگو...میخواید همه بستنی رایگانها رو خودتون بخورید؟؟؟؟؟

نمیگم تا تبلیغ نشه اما یه کلمه چهار حرفیه که با ر شروع میشه
دوست بزرگ و کوچک هم هست!!
شانس آوردم یه جایزه برد وگرنه همچنان باید براش از اون بستنی ها میخریدم!

سکوت سپید یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:03 ق.ظ http://www.rainylady1.blogfa.com

چقدر با این دکتر شانسیه خندیدم
پ.ن 4 هم واقعا منو به فکر واداشت.. اصلا فوق گرفتن خوب نیستا ولی خداییش از اینکه دیگه نمی تونم مریض کوچولو یا پیرمرد شیرین ببینم یه کم ناراحتم.
بعد اینکه ما که یه وقت اعتراض نکردیم که؟ یادم نمیاد!
بعدتر اینکه لینک دوستانتون حذف شده؟

ممنون
واقعا
نمیخواین انصراف بدین؟!!
من که از فرد خاصی اسم نبردم که
نه بعضی وقتها نمیان

مستانه یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:49 ق.ظ

سلام
6- یعنی چی اخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
2- دکتر چرا کوتاهی میکنید هر ازمایشی که خدا بهتون داده بنویسید دیگه
پ ن1: معلومه همسر خوبی هستید برای بچه داری کمک میکنید
جالب بودن

سلام
یعنی دوتاشونو کشتن دیگه
چشم اگه دوباره اومد مینویسم
ممنون

نگار یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:24 ق.ظ http://drnegar.lxb.ir

آره دکتر.واقعا معتقد نبودن.میگفتن داروی گیاهی میخوریم.همون خوبه.
سرشون داد زدم.خواهش کردم.وعده و وعید دادم.ترسوندم.هر کاری بگین کردم .بهورز میگفت خانم دکتر فایده نداره.راست هم میگفت

یه بار که مردن یاد میگیرن دارو بخورن!

پزشک طرحی یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:06 ق.ظ http://pezeshketarhi.blogfa.com

سلام دکتر . خیلی ممنونم . باورم نمیشه که تو پستتون نوشته منو لینک کردین . تشکر فراوان.

7.دکتر شانسی! دقیقا یاد تخم مرغ شانسی افتادم !
11. دکتر خوبه رنگشو نگفت!
12. امان از دل درد بچه ها!
بازم ممنونم.

سلام خواهش میگردد قبلا هم گفته بودم هر وبلاگ و مطلبی که به نظرم جالب بیاد لینک میکنم
دقیقا
اگه رنگشو میگفت که دیگه هیچی!!
واقعا
خواهش

الناز شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:32 ب.ظ

سلام خوندم اما شرمنده به دلیل پاره ایی از مسائل فعلن ذهنم قدرت تحلیل و جمع بندی نداره
این کامنت هم صرفن جهت اعلام حضور ماست و ارزش قانونی ندارد

سلام دشمنتون شرمنده
اون وقت باید به کامنتی که ارزش قانونی ندارد جواب هم بدم آیا؟

من از همه بهترم شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:01 ب.ظ http://2khtare-khoof.blogfa.com/

سلام
4- شما چی گفتین؟ کلا آدم اینجور مواقع باید چی بگه؟!!
6- واقعا؟ چطور دلش اومده قاتل نامرد!!!!!!!!
11- چشم بسته غیب گفته!

سلام
لامپو خاموش کردم!
خوب هستن این جور افراد دیگه
اتفاقا چشماش باز بود!

p.k شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:52 ب.ظ http://barghestan.persianblog.ir/

سلام،
یعنی فقط کشته مرده پیرزن و پیرمردهایی هستم که میان مطبتون... یه مامان بزرگ و بابابزرگ دارم.. اف.. خدا عمرشون بده ، به اندازه کل داروهای فرستاده شده به آذربایجان تو خونه شون دارو دارن... میگم دارن، دارنا خالی نمی بندم...
بعد میرن دکتر، از مطب که میان بیرون فحش نثار آبا و اجداد دکتر بیچاره میشه که : اه،... بازم دارو داد.. پس واسه چی دکتر میرن خودمم نمیدونم... فکر کنم خودشونم نمی دونن..

سلام
شما که خودتون توی خونه ازشون دارین دیگه نیازی به کشته مرده شدن برای اینها نیست که!

yasna شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:45 ب.ظ http://delkok.blogfa.com

2- راست میگه دکتر خدا همه چی میده پس آزمایش هم میده..
4- خدایش عجب تحلیلی داشته ها...
7- دکتر شانسی به شما میگفت؟
9- خوش به حالش دکتر ...من هنوز چند سال مونده به سی سالگیم یه نون خامه ای نمی تونم کامل بخورم سرگیجه می گیرم ... جونم جوونا قدیم
11- دکتر دارم فکر می کنم کپسول گرد هم داریم..
پ ن دکتر خوشحالم واستون بلاخره کارهای نیمه تمامتون رو تمام کردید دکتر دیدی خوب بیا تعریف من واسمون...
راستی پیشاپیش عیدتون هم مبارک ..نماز روزتون هم قبول

این هم حرفیه
چه جوررر
آره دیگه میخواست ببینه از شانسش شیفت چه دکتریه
واقعا؟ آزمایش دادین؟!
مثلث چطور؟
تشریف بیارین فیلمشو رویت کنین
ممنون وهمچنین

افسون شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:57 ب.ظ

۱. سال دیگه ماه رمضون مزاحم شما و بعد مزاحم یه حاج آقا میشیم انشالله!
۲و۳. من هم چند وقت پیش یه آقای دکتری یه ازمایش خدادادی نوشت برام و از قضا با دارو خوب نشدم و خودم خوب شدم!

مامانهای جالبی دارید اونجا
با کلی غصه و تاسف رفتم اون مطلب «این پستتون» بعد نوشت رو خوندم واقعا باورم شده بود چقدر من ساده ام! جالب اینه که تا اخر متنش هم حس تاسف داشتم!

انشاءالله
آزمایش خدادادی؟!
واقعا

مهدیس شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:43 ب.ظ http://manodoostam.blogsky.com

سلام...
3.خوب دیگه مشکلش چی بوده؟؟؟
4.نوچ نوچ نوچ ... این مامانه منو یاده مامیه خودم میندازه که همش میگه چرا غذا نمیخوری ...
6.عجب تفسیری... بیچاره اون دوتا قل ...
8.ماشالا به به این اعتماد به سقف ...
9.سالم بود؟؟؟؟ رنگش گچی نشده بود؟؟؟؟
10.
11.واااااااااااااااااااای این خیلی باحاااااااااااال بود ...
پ.ن1:من که تشکر کردم ...
پ.ن4:بله بله ... جامعه به پزشک عمومی ام احتیاج داره دیگه....

سلام
کمر درد
درک میکنم
توی کتاب خونده بودم ولی تا حالا ندیده بودم
سقف؟!
نخیر جاسم بود
ایضا
ممنون
من کلی گفتم
دقیقا

رضا شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:05 ب.ظ

سلام
اون لینکی که گذاشتید تو پ ن 4 ، ربطی به تحقیر هموطنان در خارج از کشور نداره ها ، گلایه و شکایت از وضع بیمارستان های داخله.
یکبار دیگه به دقت بخونیدش

سلام
اگه شما متوجه لحن طنز اون مطلب شدین قاعدتا باید متوجه طنز من توی گذاشتن لینک هم میشدین

نجمه رستمی شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:55 ب.ظ http://roshana14.persianblog.ir

1- خوب تایید کردین
2-میخوان آزمایشگاه تعطیل نشه!!!
3-همچین بیراه نگفته!
4-
5-جدیداازکمیت دفترچه ها هم کم کردن!؟
9_یه کله پاچه هم تجویز می کردین!
11-خش به حال عماد!

گفتم اگه واقعا نمیتونین بهتون واجب نیست
حتما!
خوب این که درمورد همه صدق میکنه!
من هم همینطور
نخیر از کیفیتشون کم کردن
خوب شد گفتین یادم رفت!
شماره 11 چه ربطی به عماد داره آیا؟!

مرجان شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:26 ب.ظ http://mahroo1371.blogfa.com

۹. به پیرزنه گفتم: فشارتون خوبه...

« واقعا خجالتم خوب چیزیه ! چیز دیگه نبود بخوره بنده خدا ؟! »

۳. پیرمرده گفت: هفته پیش برای درد پام اومدم اینجا برام دارو نوشتین خوب شد...

« اومده بود فقط همینو اعلام کنه ؟! کار دیگه ای نداشت!؟»

پ.ن۴: چند جمله از یکی از همکاران: خدائیش من عشق میکنم که پزشک عمومیم...

«خیلی جالب بود .»

وا مگه تخم مرغ خوردن هم خجالت داره؟
نخیر برای گرفتن دارو برای بیماری جدیدشون تشریف آورده بودند
ممنون

مریم شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:01 ب.ظ

این دفعه همشون خوب بودند. روحیه مون عوض شد. خصوصا اون پزشک عمومی آخری... فکر کنم بابا شدنتون بی تاثیر نبوده همینطور اون دوهفته مرخصی...
راستی اگه نتونستم بیام پیشاپیش روزتون مبارک

ممنون از لطفتون
قبول نیست حتما باید تشریف بیارین!

سمیرا شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:51 ب.ظ http://ekhrajiha90.blogfa.com

بله همه بخاطر این حادثه متاسفیم
مثل همیشه ...
راستی با تاخیر فراوان بدنیا اومدن عسل خانومی رو تبریک میگم

واقعا
ممنون
باز هم ممنون

روزهای پیلگی شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:36 ب.ظ

سلام
می‌بخشید اسمِ بستنی‌شو می‌شه بگین لطفن؟!؟ هرچی امکاناته واسه شماست! طرفای ما که ازینا نداره!!

سلام
نمیخوام تبلیغش بشه
اما حرف اولش ر بود!

آنا شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:08 ب.ظ http://www.anna1980.persianblog.ir

کاش من به جای عماد بودم هی بستنی رایگان میخوردم....
راستی پیشی پیشی روزتونم مبارک...
در مورد تخصص زانو هم حق با شماست...

هی نه فقط دوتا
پیشی پیشی؟
ممنون

سارا شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:00 ب.ظ http://dumaaan.blogfa.com/

سلام..راستش مشکلای حاد تموم نشده...مثلا شبا حیونای وحشی ب مردم حمله میکنن...
...
میگم پیرمردایی ک ب شما مراجعه می کنن چقدر با
خدا هستن

سلام
خوب اون که بله
واقعا

سما شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:54 ق.ظ http://samaasd.blogfa.com/

کم کم غروب ماه خدا نزدیک می شود / صد حیف از این بساط که برچیده می شود / در این بهار رحمت و غفران و مغفرت / خوشبخت آنکسی است که بخشیده می شود / عیـــــــــــــــــــــــــدتون پیشاپیش مبارک * التماس دعا *

ممنون
عید شما هم مبارک

لیلی شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:21 ق.ظ

اصراره واژه ی شرقی رو بهش اضافه کنن چون غربی هم داریم و تو اذربایجان غربی که زلزله نیومده ، اومده؟

درست ولی فکر نکنم خود مردم آذربایجان دربند شرقی و غربی یا اردبیلی بودنشون باشن
اونها همه شون خودشونو آذری میدونن و بس

چام‌چام شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:04 ق.ظ http://marina60.persianblog.ir/

باور کنید این عماد در آینده هم آدم خوش اقبالی میشه!

امیدوارم

صــُـب شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:51 ق.ظ http://drmorning.blogfa.com

منم دندونپزشک عمومی بودن رو خیلی بیشتر دوست دارم. اگه متخصص هم باشم عمومی کار میکنم
دکتر شما هم درک کنین این موهبت رو

بچه راس میگه دیگه، وقتی دلش درد میکنه شما هی بگین چیزیت نیست!!

واقعا؟
چشم
دیگه از فردا هرکی بیاد میگم چیزیت نیست!!

موفقیت شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:42 ق.ظ http://successs.blogfa.com

سلام
عجب سوژه هایی
3 میخواسته بگه خدا خواسته خوب شدم یه چی تو مایه های دارو وسیله اس
پ ن2 :سلام ما رو به لوک خوش شانس برسونین خواستم بستنی بخرم عمادو با خودم ببرم
پ ن 3 :میگ میگ
یه زمانی میاد نسل دی وی دی میره بعد میگیم چی بودن اینا اینقد حجمشون کم بود!

سلام
ممنون
احتمالا
چشم میرسونیم
کاملا موافقم

دکتر نفیس شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:22 ق.ظ http://drnafis.blogfa.com

7. i'm feeling lucky !
پ. ن 2 شانس عمادو !
پ. ن 4 تازگی ها داشتم به همین فکر می کردم. یکی دو روز قبل مثلا !


امیدوارم همه جا خوش شانس باشه
واقعا؟

hedie شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:15 ق.ظ

Aval salam
badesh inke hooooooorrrrrrrrrraaa aval shodam...
sevomesh inke kheili mer30 ke up nemudin...
badesham 11 kheili khoob bud!!

سلام
شرمنده
خواهش
ممنون

دانشمنگ شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:14 ق.ظ http://daneshmang.blogfa.com/

سلام.حال شما؟
ایکاش زودتر گفته بودین ما هم خدمت می رسیدیم واسه نسخه ی عدم روزه گیری..
دکتر شانسی:)
این خانم تا آخر عمر هروقت این دوقلو رو ببینه یادش میمونه 2تاش رو کشته.
عجب توجیه جالبی داشتن همکارا

سلام ممنون

آره!
احتمالا
یه جورهائی هم دل خوش کنکه دیگه!

نگار شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:10 ق.ظ http://drnegar.lxb.ir

تو یکی از روستاهای قمر محل طرحم فشارخونی هام معمولا فشارشون بالای ۲۰ بود.به دارو معتقد نبودن.نون و ابشون هم شور بود
اگه کسی فشارش ۱۶-۱۷ بود این قدر هم مریض هم من خوشحال میشدیم.....

به دارو معتقد نبودن؟
برای کم شدن فشارشون ذکر میگفتن؟!

زری* شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:06 ق.ظ http://mydaysofveto.persianblog.ir/

سلام..
دارم فک میکنم فردا تی وی اعلام میکنه تهران زلزله اومد اب از اب تکان نخورد..جدی جدی الان میترسم برم بخوابم از وقتی شنیدم تهران زلزله اومده یک ساعت پیش..یعنی خیالم بسی ناراحته!
پ.ن.از لطفتون ممنون..و چه بابای خوبی که بچه داری میکنه!
من هرجا کامنت میزارم حتی وبایی که خودم تک کامنت گذارشم شاید کامنت نداشته باشم ولی بازدید از همون جاهام زیاد دارم..ولی همیشه برام سوال بود چرا از وب شما تو این یک سالو نیمی که کشفتون کردم هیچ بازدیدی نداشتم..الان فهمیدم ایراد کارو..کاش زودتر میگفتین اینقدر مردم ازاری نمیکردم..من بودم جریمه میکردم هیچ وقت نمیومدم بازدید پس بدم!!!
پ.ن.خب دوتا بستنی جایزه گرفتین اسم شرکتشم میگفتین دو تا بستنی ها میشد هزینه تبلیغاتشون دیگه..یه بار گفتین خودتون ممده لوک خوش شانس اینایی عماد چه نسبتی باهاش داره؟؟!!!حتما عماد ممدشون ایناس البته!
پ.ن4.من اگه دکتر بودم یا متخصص اطفال میشدم یا سونو گرافی..اینا از همه بهتره..خشن نیست با همه قشریم در ارتباطه!داخلیم خوبه میتونی با قاتلم در ارتباط باشی عین همون شماره 6!!!

سلام
واقعا تهران زلزله اومد؟ من نشنیدم
خواهش
شرمنده اما دوستان میتونن از روی همون کامنتتون تشریف بیارن اون طرف
یه بار جریان رفتنمون به یه کارخونه آب معدنیو نوشتم همه کلی ایراد گرفتن که چرا تبلیغشو کردی من هم دیگه جرات نکردم بنویسم اسمشو
اتفاقا انتخابتون خیلی خوبه

مرضی شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:26 ق.ظ http://yasinak.blogfa.com

امان از این مادرها با نگرانی هاشون واسه قد و وزن بچه
دکتر شانسی

واقعا
آره!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد