جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

انگار

سلام

بعضی چیزها هست که تا آخر عمر از یاد آدم نمیره. مثلا انگار همین دیروز بود،  اون بعدازظهر تلخ زمستونی که داییم بی خبر اومد خونه ما و کمی دم گوش مادرم پچ پچ کرد و نهایتا با گریه گفت: آره، خاک عالم به سرمون شد.

انگار همین دیروز بود،  وقتی ضجه های مادرم شروع شد و چند دقیقه بعد بی دلیل از اتاقی که داخلش نشسته بود بلند شد و به یه اتاق دیگه رفت و گریه شو ادامه داد. 

انگار همین دیروز بود، زمانی که کم کم همه فامیل خونه ما جمع شدند و مراسم شروع شد. 

و انگار همین دیروز بود،  نه حدود سی سال پیش که من از فرزند دوم خونواده به پسر اول خونواده تبدیل شدم.

و بعد از این همه سال، وقتی صبح روز یکشنبه آنی سر شیفت بهم زنگ زد و با گریه گفت: داداشم رفت، مرخصی بگیر و بیا یه لحظه تموم اون خاطرات دوباره به ذهنم هجوم آوردند. 

داداش آنی از چند روز پیش از فوتش به دلیل تنگی نفس بستری شد ولی حالش به تدریج بدتر شد و درنهایت در اولین ساعتهای صبح روز یکشنبه برای همیشه آروم شد.

میدونم الان آنی چه حالی داره، مگه از قدیم نگفتن «غم مرگ برادر را برادر مرده میداند.»

پی نوشت: شرمنده که چند روزیه به کامنتها جواب ندادم، احتمالا تا چند روز بعد هم نمیتونم.

نظرات 56 + ارسال نظر
آنا جمعه 17 آذر‌ماه سال 1396 ساعت 01:18 ق.ظ

تسلیت

ممنون

ابانا جمعه 17 آذر‌ماه سال 1396 ساعت 12:47 ق.ظ http://abanac.mihanblog.com

خدا رحمتشون کنه... چ خبر عم انگیزی...
توی پروفایل انی دیدم انا للله گداشته بود اومدم ببینم شما توضیحی دادین یا نه . تا از خودش بپرسم.
چقدر این سالهای اخیر انی نزدیکاشو از دست داده...

سپاسگزارم

میخونم پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1396 ساعت 11:33 ب.ظ

خدای من
بعد از مدتها بی صدا خوندن
دیگه نمیشه کامنت نذارم

دکتر عزیز
متاسفم متاسفم متاسفم......
تسلیت
فقط یه نکته فضولی من
حواستون به بچه ها باشه
علاوه بر غم دایی شون ممکنه دچار اضطراب مرگ والدین بشن

برای برادر خودتون هم مناسفم
من هم برادر همسرم جوون رفت و داغش رو دل همه موند
سخته خیلی طول میکشه آرووم بشید
متاسفم دوست نداشتم غم ببینید گاهی زندگی به شدت سخت میگیره

سپاسگزارم از لطفتون
بله بخصوص که مادر هم ندارند

دخترمعمولی پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1396 ساعت 09:56 ب.ظ http://mamoolii.blogsky.com

چه اتفاقات تلخی. خدا هر دوشون رو بیامرزه، هم برادر شما رو، هم برادر آنی خانوم رو، و همین طور همه ی رفتگان رو.

سپاسگزارم

پرنده گولو پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1396 ساعت 08:26 ب.ظ

دکتر عزیز
آنی جان
تسلیت میگم
ان شاء الله جای عزیزانتان توی بهشت امن باشه
خدا به شما و خانواده تون عمر طولانی و باعزت بده

ممنون از لطفتون

زهرا پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1396 ساعت 05:22 ب.ظ http://pichakkk.blogsky.com

خدا رحمتش کنه
انشالله که خدا به خانواده ش صبر بده. خصوصا پدر و مادر اگر در قید حیاتن و خواهر و برادرها .

ممنون از لطفتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد