جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

مثبت می شویم!

سلام

دو سه روز پیش بود که نامه اومد از این به بعد مرخصی استعلاجی کرونا به پنج روز کاهش پیدا میکنه. پیش خودم گفتم از شانس ما حالا که مدتش کوتاه شده کرونا میگیرم!

دیروز ظهر به محض این که رفتم سر شیفت احساس گلودرد کردم. به تدریج سرفه و تب و لرز و حالت تهوع و تنگی نفس هم شروع شد. اتفاقا شیفت هم شلوغ بود و از یک بعدازظهر تا صبح جمعه حدود ۱۶۰ مریض اومد. آخر شب دیگه مریضها را می‌دیدم و بعد میرفتم توی اتاق استراحت و پتو را به خودم میپیچیدم و به شوفاژ می‌چسبیدم!

صبح که رسیدم خونه رسما از پا دراومدم. آنی که بیدار شد و حال منو دید گفت: یه نسخه برای خودت بنویس تا برم بگیرم اما نتونستم. پس منو برداشت و رفتیم پیش دکتر. برام یه مقدار دارو نوشت که باعث شد حالم بهتر بشه. بعدازظهر هم رفتم و تست rapid دادم که مثبت شد و برای اطمینان تست pcr هم دادم تا جوابش آماده بشه.

خلاصه که مراقب حرفهایی که به خودتون می‌زنید باشید!

نظرات 52 + ارسال نظر
زهرا جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1400 ساعت 09:24 ب.ظ http://pichakkk.blogsky.com

خدا سلامتی بده.
ایشالا که هر چه زودتر خوب بشین

ممنونم

محیای آبی جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1400 ساعت 08:34 ب.ظ http://bluemahya.blogsky.com

سلام:)

مدتی شاید طولانی هست که وبلاگ شما رو میخونم و باید بگم گزارش روزمرگی ها و بیان تجارب و گاهی قضاوتی که درباره خودتون و بقیه دارید برام بسیار جالب هست، اینکه میشه دنیا رو از جوهر قلم یک پزشک عمومی چشید.

پایدار باشید و بمانید

سلام
سپاسگزارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد