جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطراتی از پزشکی

با سلامی دوباره 

اعصابم همچنان خرده. 

هاردم داره همینطور دست به دست میچرخه و هر کسی بعد از یکی دو روز میگه نمیتونم اطلاعاتشو برگردونم. 

حالا تکلیف ما با اونهمه عکس و فیلم که از پسر دلبندم داشتیم و کلی چیز دیگه که روی اون هارد بود چی میشه خدا میدونه. 

راستی همه میگن بوردش خراب شده. اگه اطلاعات کامپیوتری دارین میشه بگین چکارش میشه کرد؟ 

بگذریم 

در یکی دو هفته گذشته کلی فکر کردم که ببینم طبق دستور استاد گرامی «یک دانشجوی پزشکی» خاطره ای از دوران دانشجویی روانپزشکی به یاد میارم یا نه؟ 

اما دیدم اکثر مریضهامون خودشون یه جور کیس روانپزشکی محسوب میشن تا خلافش ثابت بشه! 

میگین نه اینارو بخونین: 

۱.امروز مشغول معاینه دانش آموزان بدو ورود به دبستان بودم که دیدم یکیشون یک جیغ و دادی راه انداخته که نگو! و از ترس آمپول تو نمیاد. بالاخره دو سه نفری آوردنش تو (توی اون لحظه یاد صحنه حمام رفتن غلامرضا (اکبر عبدی) توی فیلم مادر افتاده بودم)!  

وقتی اومد و معاینه شد و پا شد که بره مادرش گفت: خب حالا دیگه سنگو بنداز. و پسره هم یه سنگ بزرگو از دستش انداخت زمین. گفتم:این دیگه چی بود؟ 

مادره گفت: هیچی هه هه هه ... سنگ آورده بود که اگه خواستین بهش آمپول بزنین با سنگ بزندتون! 

۲.هفته پیش یه پیرمرده با دل درد اومد. گفتم از کی درد گرفته؟ گفت خیلی وقته هفته پیش رفتم از دلم فتوکپی هم گرفتم نفهمیدند چشه! 

۳.یه بچه رو با دل درد آورده بودند. گفتم ببین وقتی دست میگذارم روی دلت درد میگیره؟ 

بچه هیچی نمیگفت آخرش مادره گفت: دقت کن مامان ببین وقتی آقای دکتر «زور میزنه» تو دلت درد میگیره؟! 

۴.یه دختر جوون اومد و گفت: الان دو روزه دارم استفراغ میکنم. گفتم اسهال هم داری؟ 

گفت: نه متاسفانه!!! 

و الی آخر ... 

تا الان سه چهار تا خاطره از دانشجویی روانپزشکی هم یادم اومده که انشاءالله دفعه بعد براتون مینویسم فقط دعا کنین تا اون موقع هارد کامپیوترم درست شده باشه و مجبور نباشم برای رفتن توی اینترنت مزاحم عیالات متحده بشم ضمن اینکه پول اینترنت پرسرعت خونه هم (که هنوز نمیدونم چرا توی شهر ما باید اینقدر گرون باشه) داره هدر میره. 

چقدر گرون؟ ۲۵۰۰۰ تومن برای یک ماه! اونم با سرعت ۶۴ کیلو بایت در ثانیه. 

پ.ن:الان میخواستم بنویسم کم کم دارم نگران دکتر مانستر میشم پیداش نیست که دیدم بعد از مدتها پاسخ نظرات را داده اند پس تا اطلاع ثانوی نگرانشان نمیشویم!

نظرات 11 + ارسال نظر
نگران آینده جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 01:37 ق.ظ

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
1-واااااااااااااااااااااااااای!عجب مامان ریلکسی!حالا اگه آمپول میزدین مامانه جلوشو می تونست بگیره؟
2-
3-خیلی بانمک بود این یکی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
4-

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
شک دارم
ممنون
حسابی شور شده بود!!
باور کنین!

من(رها)! جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:56 ب.ظ http://nemidoooonaam.blogfa.com/


سنگ!!!
من هیچوقت یتدم نمی آد قبل دکتر رفتم از این مسخره بازی ها می آوردم!!!
انقدرم بدم می اومد بچه ها جیغ می زنن گریه می کردم دماغشونم می اومد پایین!!!

سنگ!!!!!!
آفرین به شما!

یک دانشجوی پزشکی شنبه 13 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:22 ب.ظ

خوب ظاهرا بازم می تونم نظر بذارم!
سلام.دکتر کجایین؟کامپیوترتون درست شد؟ما منتظریم!

سلام
امروز (شنبه) بهم قول سه چهار روز دیگه رو دادن
تا ببینیم چی میشه؟
ممنون که به فکر من هستین
(حداکثر تلاشمو کردم که چیزی ننویسم که باز بگین انگار از من ناراحتین موفق شدم؟!)

یک دانشجوی پزشکی سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 09:36 ب.ظ

سلام.ممنونم.ا دستور که نبود شما خیلی بزرگوار ومتوضع این خواهش بود.خوب شد بهش آمپول نزدیدن وگرنه...........!!!!!!!
چرا حالا نه متاسفانه؟؟؟؟؟؟؟؟؟فتوکپی؟
من که چند تا از لینکهام دوماه فعال نیستند دکتر سینوحه که همیشه بروز می کرد الآن خیلی وقته نیست.
کاری که از دست ما بر نمیاد امیدوارم همشون هرجا که هستند سلامت باشند
من هم نمی دونم من خودم کامپیوترم ویروسی بود چند بار ویندوز تغییر دادم!مادر بورد رو دادین تعمیر کنند؟اگر زودتر می گفتین دیروز رفته بودم تو وبلاگ یک کارشناسی ارشد کامپیوتر ازش می پرسیدم.الآن وبلاگش رو نمی دونم(آیکون ناراحت)

سلام
اختیار دارید
دیروز تماس گرفتم گفتند بوردهای امسال با بوردهای پارسال فرق میکنند داریم دنبال یک بورد پارساله براتون میگردیم قرار شد امروز عصر بهم خبر بدن

LD سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 05:22 ب.ظ

با عرض درود فراوان به شما دوست عزیز
امروزه درجهان یکی از بهترین و ساده ترین و پر درآمد ترین کارها، کسب و کار اینترنتی است که روش های متفاوتی دارد
ما میخواهیم خلاصه داستان کارمندی که از این راه میلیاردر شد را برایتان بازگو کنم
در امریکا کارمندی روزانه وقت کمی را صرف آپدیت کردن وبسایت خود میکرد و تبلیغات گوگل را در سایت خود قرار داده بود و درآمد کمی از این طریق به دست می آورد روزی با خود فکر کرد که اگر وقت بیشتری را صرف وبسایتش کند میتواند پول خیلی بیشتری به دست بیاورد او از کارش در اداره استعفا داد و روزانه 6 الی 7 ساعت کار میکرد و بقیه وقتش را به خوش گذرانی می پرداخت و پول کلانی را از این راه به دست آورده بود
........................................
حتما با خود میگویید او درخارج کشور بوده و در ایران چنین چیزی امکان ندارد!!! اما نه اینطور نیست ما به شما دو سیستمی را معرفی خواهیم کرد که ایرانی های داخل کشور از آن درآمد کلانی به دست آورده اند و پرداخت پول توسط این شرکت ها تضمین شده است درضمن این شرکت ها 100% قانونی هستند و دارای مجوز از جمهوری اسلامی ایران میباشند
1-سیستم کلیکی: گروه اوکسین ادز یکی از معتبرترین این شرکت ها می باشد که نحوه کار در این سیستم به این گونه است که شما پس از عضویت باید بنرهای این سایت را در وبلاگتان قرار دهید و به ازای هر کلیکی که روی بنرها می شود مبلغی که از طرف سایت تعیین شده دریافت خواهید نمود
توجه نمایید که شرکت رفاه گستر جنوببه شماره ثبت 24516 پرداخت کلیه وجوه را ضمانت می نماید.
لینک عضویت سریع:
http://www.oxinads.com/?i=22810
http://www.oxinads.com/?i=22810
2-سیستم فروش محصول و دریافت پورسانت: ایران مارکت سنتر بزرگترین گروهی است که در این زمینه فعالیت دارد نحوه کار در این سیستم بدین گونه است که شما پس از عضویت برای فروش محصولات یک کد دریافت میکنید که میتوانید از هر روشی که دوست دارید محصولات را بفروشید و به صورت درصدی پورسانت خود را دریافت نمایید
لینک عضویت سریع:
http://www.iranmc.org/AdsAffiliate.php?AdsID=18545
http://www.iranmc.org/AdsAffiliate.php?AdsID=18545

اسپورتچی سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 04:40 ب.ظ

ضمن عرض تبریک به شما دوست عزیز که توانسته اید با زحمات فراوان وبلاگ بسیار زیبای خود را به ثبت برسانید...و تشکر فراوان بابت مطالب بسیار ارزنده و فواید ان برای هر بازدید کننده ای...شما را به گروه بزرگ اوکسین ادز جهت درج وبلاگ خود و زیباسازی محیط وبلاگ، به ازای ثبت وبلاگ و واریز پول توسط ما به شماره حساب بانکی شما دعوت مینماییم...
ثبت نام با شما....بازدید روزانه از وبلاگتان و واریز پول به حساب بانکی شما توسط ما...کافیست در سایت زیر ادرس وبلاگ و شماره حساب بانکی خود را درج نمایید..در هر کجا که هستید..بعد از 24 ساعت تاثیر انرا خواهید دید..به گروه بزرگ اوکسین ادز بپیوندید.
عضویت سریع:
http://www.oxinads.com/?a=22810
http://www.oxinads.com/?a=22810
همچنین سایت های پر بازدید ایران ، عضویت فعالی دراین گروه دارند....به ازای هر کدام از وبلاگهایتان پول در میاورید......تعداد زیاد اعضای این گروه نشاندهنده رسمیت این گروه و هیچ گونه سوء استفاده است. فقط وبلاگ خود را ثبت نمایید و پول پارو کنید...بدون هیچ گونه چشم داشت و تضرر مالی....در هر کجا و در هر زمان و درهر وضعیت مالی که هستید..به گروه بزرگ اوکسین ادز بپیوندید.
عضویت سریع فقط در اینجا:
http://www.oxinads.com/?a=22810
http://www.oxinads.com/?a=22810
ما منتظر شماییم به ما بپیوندید
درضمن برای فعال شدن حسابتان باید کد بنر ها را در سایتتان قرار دهید

محسنی سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 03:23 ب.ظ

وب سایت شرکت مهندسی دانش مدیریت ایران بروز گردید
شما میتوانید از امکانات ویژه آن بهره مند شوید
www.dmi.ir

آرش سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 03:18 ب.ظ

سلام دوست خویم
وبلاگ قشنگی داری.اگه با تبادل لینک موافقی مارا به اسم بهترین سایت ایرانی لینک کنید و سپس به ما اطلاع بدهید.

www.zavyeh.com
منم از بلاگ اسکای شروع کردم:
www.arash-soft.blogsky.com
آرش مدیریت سایت زاویه

دکی بارونی سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:21 ب.ظ http://golibarayeto.blogfa.com

سلام
بسیار خاطرات جالبی نوشتین. خندیدن تو این روزا غنیمته!پس ممنون.
هاردتونم امیدوارم زودتر درست شه.

ما هم متقابلا ممنونیم

دکتر سارا سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:14 ب.ظ http://drgloria.blogfa.com/

دیگه قالبمو عوض نمیکنم اخه این قالبو خودم ساختم در واقع اون چیزی که میخواستم بعد از مدتها ساختمش

تبریک هم به مناسبت تولد که نمیدونم دقیقا کی بوده هم برای قالب دلخواه

دکتر سارا سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:11 ب.ظ http://drgloria.blogfa.com/

سلام ریولی جان
چه خاطره های بامزه ایی همیشه بنویس حیفه
کلی خندیدم خصوصا فتوکپی و اون سنگه

راستش ریولی جان نیست که اولین وبلاگم با اسم دکتر سارا بود هر اسمب که میذارم نمیتونم بهش خو بگیرم بجز همین دکتر سارا فقط خدا کنه کسی هکم نکنه
راستی همیشه از هاردت یه بک آپ بگیر تا مثل الان نگران از دست دادن دیتا هات نباشی

سلام
چشم
منتظر بودم تا خاطراتم به این موقع برسه اما ترسیدم تا اونوقت یادم برن!
بک آپ هم انشاءالله از این به بعد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد