جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطراتی از روانپزشکی

با سلام مجدد 

همین اول بگم این خاطرات اونقدرها هم جالب نیستند چون مال دوران دانشجوییند نه اینترنی و عمدتا منحصر میشن به خاطرات اساتید محترم. 

من فقط یه بار که داشتم از توی اورژانس رد میشدم یه «امام زمان» دیدم که به زور داشتن میبردن که بستریش کنن. اونم فقط داد میزد که: میخوام «خامنه ای» رو بذارم رهبر بمونه. «اکبر شاه» هم رئیس جمهور و خودم هم که امام زمانم روی کارهاشون نظارت میکنم! 

دو تا خاطره اول از دکتر «ن» معروفه. نه بابا نترسین از اون خاطرات ۱۸+ نیست!در واقع ایشون هم خاطرات استادشونو برامون تعریف میکردن!: 

۱.استادمونو برده بودن توی زندان گفته بودن یه قاتلو گرفتیم که خودشو زده به دیوونگی بیاین بیبینین (لهجه اصفهانیه دیگه!) دیوونس یا نه؟ 

اونم میره تو زندان میبینه یکی نشسته توی حیاط زندان شلوارشو بیییییب و داره بییییییییییب و از اون طرف با دست تیکه تیکه برمیداره و بییییییی....................................ب و قورت میده!!!!(البته این بییییبها از خودم بود نه ایشون) اون هم از همونجا برمیگرده و میگه این دیوونه است. 

چند سال بعد داشته توی یک کشور اروپایی قدم میزده که یک آدم جنتلمن و شیک پوش میزنه رو شونه اش و میگه:آقا من باید از شما تشکر کنم شما چند سال پیش توی زندون جون منو نجات دادین!! 

۲.یک زن جوون از یه خونواده مایه دارو آوردن که مدتی بود اگه تنها از خونه میرفت بیرون دچار حمله پانیک میشد. 

بعد از کلی روانکاوی داستانشو برامون گفت: 

این خانوم عاشق یه پسر فقیر میشه اما خونواده هاشون به هیچ عنوان موافقت با ازدواجشون نمیکردن و بالاخره دختره رو به یه خرپول دیگه میدن. 

اتفاقا پسره هم توی بورس خلبانی قبول میشه و میره آمریکا و بعد چن سال برمیگرده و این خانوم هم اونو با اون لباس و شکوه خلبانی میبینه و حالا دیگه جرات نمیکرده تنها بره بیرون تا مبادا دوباره اونو ببینه و نتونه جلو خودشو بگیره (آخه آدم مذهبی هم بود) اون هم مشکلش با رفتن به یه شهر دیگه حل شد. 

۳.این خاطره رو دکتر «و» برامون تعریف کرد اما من خودم هنوز نتونستم باورش کنم: 

یه بیمار روانی جدید آورده بودن توی بخش که از صبح تا شب مینشست دم اتاق و به خانمهای پرستار زل میزد! اونها هم به عنوان یه دیوونه بی آزار بهش نگاه میکردن و چیزی نمیگفتن. تا اینکه یه روز وقتی یه کم باهاش قاطی شدم (!) گفت:میدونی دکتر من آدمها رو لخت میبینم! 

گفتم:مگه میشه؟ گفت:حالا که شده!  

از یکی دو تا از پرستارها خواهش کردم با یه چیزی «باسنشونو» رنگی کنند و هر چه علتشو پرسیدن نگفتم و منتظر عکس العمل اون بیمار شدم. دیدم وقتی اون پرستارها رد میشن طرف یه طوری نگاه میکنه و بعد از من پرسید:دکتر! اینا چرا بدنشون این رنگیه؟! 

چند وقتی که توی بخش بود و دارو گرفت یه روز دیدم با ناراحتی داره میگه:نمیدونم چرا هرچه زور میزنم دیگه اونجوری نمیبینم؟! 

۴.این خاطره رو یکی از خانمهای اقوام که پرستاره برام تعریف کرده: 

برای درس «روانپرستاری» بردنمون بخش روانپزشکی که دیدیم یه نفر آروم نشسته و داره گریه میکنه. 

وقتی ما رو دید اومد جلو و شروع کرد گریه کردن که: 

به خدا من دیوونه نیستم. پدرم به تازگی فوت کرده و برادرام برای اینکه سهم ارث منو ندن برام پرونده درست کردن و آوردن اینجا. شما رو به خدا به رئیس اینجا بگین یه دکتر باایمانو که برادرام نتونن بخرنش بیاره بالای سر من. خلاصه اینقدر خواهش و التماس کرد که قبول کردیم. 

وقتی میخواستیم از بخش بیاییم بیرون یکدفعه همون یارو با یه لگد محکم به پشت استادمون اونو نقش زمین کرد! و گفت اینو زدم که یه وقت یادتون نره جریان منو بگین!!!! 

پ.ن۱:ببخشین که این خاطرات جالب نبودند! 

پ.ن۲:امروز صبح زنگ زدم برای هارد کامپیوترم گفتند:بوردشو عوض کردیم اما درست نشد و متوجه شدیم ایراد از «سیلندره» (من که نفهمیدم یعنی کجا!) و قول دادند تا سه چهار روز دیگه درست بشه. 

حالا هزینه اش چقدر بشه خدا میدونه. 

نمیدونم چرا ولی توی این ماه همه شیفتهای منو از پانزدهم به بعد گذاشتن به عبارت دیگه از بعد از درست شدن کامپیوتر!! (طوری نیست حالا درست بشه!) 

پ.ن۳:مطلب بعدی انشاءالله درباره بخش پوست خواهد بود.

نظرات 14 + ارسال نظر
عجایب دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1401 ساعت 12:44 ق.ظ

:سلام
من سال ۱۳۸۸ به دنیا اومدم و بعد ۱۳ سال دارم این پیامارو میخونم وایییی چه جالب
من به روانپزشکی علاقه زیادی دارم و همواره دنبالش میکنم
موفق باشین

سلام
خوش اومدین
امیدوارم در آینده به همه آرزوهاتون برسین

طیبه پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1396 ساعت 08:27 ب.ظ

کامنت عیالات متحده از همه جالب تر بود.خوشم اومد
پشتش عشق بود.کاملا حس کردم

سپاسگزارم

نگران آینده جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 01:47 ق.ظ http://skn.blogfa.com/

سلام.
1-
3-
پ ن1-بخشیدم!

سلام
من هم همین طور!
من هم همین طور!
ممنون

من(رها)! شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:45 ق.ظ

وای شما هم می خواین پیدا کنین زن دایمم می خواد پیدا کنه!!!
ولی اون باید منو پیدا کنه!!!

خوب پس ببینیم کی زودتر پیدا میکنه؟!

من(رها)! جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:13 ب.ظ

وی ی ی ی ی ی خلبان!!!
من خیلی دوست می دارم نیمم خلبان باشد اصلا این یک شرط استخیلی جنتلمنن!!! نه!!!
البته از این خلبان الکی ها نه ها!

حالا خلبان از کجا پیدا کنیم؟

من(رها)! جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:57 ب.ظ

البته اگه بالای ۱۸ رو می گذاشتین بهتر بود!

جدی؟!!

دکتر نوید پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:11 ب.ظ http://yaghesh.persianblog.ir

سلام
آقای دکتر
در مورد این بیماری که آدم ها رو لخت میدیده...

نمی دونم چرا بعضی چیز ها هستند ولی خیلی عجیب هستند و باور کردنشون سخته...

مثلا بعضی افراد استثنایی که کارهای خارق العاده انجام میدن....

مثلا با حضورشون خون ریزی زخم رو بند میارن...

سلام
شما هم انگار دارین یکی یکی همه پستهارو میخونینا!

دکتر مانستر پنج‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 05:57 ب.ظ http://drmonster.blogsky.com

سلام
ببخشید از غیبت صغری و ...!
اتفاقآ خاطرات جالبی بود...مخصوصآ جناب امام زمان!!!
من هم هوس کردم خاطرات بخش روان رو بنویسم...پس بخونید...

یک دانشجوی پزشکی دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:10 ق.ظ

سلام.روز پدر رو به شما تبریک می گم.

تشکر مینماییم

عیالات متحده یکشنبه 14 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:25 ب.ظ

امروز بر آن شدیم که باارسال پیامکی روز تولد مولود کعبه وروز پدر را به بعضی از آقایان محترم منجمله شما عیال فداکار و پدران وبرادران و...گرامیمان تبریک بگوییم از صبح با افکار خود کلنجار رفتیم که چه بگوییم وچه بنویسیم که امید به زندگی را دل آنها زنده کنیم وآن هنگام که افکار مغشوش ما به هدفش نزدیک شد وجمله زیبایی در ذهنمان شکفت تازه فهمیدیم چه فاجعه ای بروز کرده موبایلمان رادر خانه جا گذاشتیم واین اتفاق نادر رابه تقدیر ربط دادیم حال این چه تقدیری است دیگر بماند .حال جمله که در اثر فشار به مغزمان تراوش کرده را تقدیم می داریم امید که مقبول بیفتد .

روزت مبارک ای مرد

سلام بر همسر مهربان
از لطف شما سپاسگزارم

یک دانشجوی پزشکی شنبه 13 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 08:58 ب.ظ

سلام.ولی +18 بود!
من که از این بخش خبرهای خوبی نشنیدم!راستش بعضی هاش یکخورده ترسناک بود!یعنی جان آدم به خطر می افتاد!
یادمه استاد روانمون گفت یکبار یکی از این بیماران روانی مبتلا بع hiv آمپولی که پرستار می خواسته بهش بزنه رو به زور می گیره وبه خود پرستار می زنه!واون پرستار هم Hiv می گیره!
به قول دوستان ما مسلح به این بخش خواهیم رفت!

پس ۱۸+ هارو نشنیدی!!

رفاه برای هموطنان شنبه 13 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 08:39 ب.ظ

آیا شما هم دوست دارید میلیونر شوید و در سواحل زیبا خانه داشته باشید؟
مگر شما درآمد میلیونی در یک ماه را دوست ندارید؟
مگر شما آینده ای تضمین شده از لحاظ مالی نمی خواهید؟
مگر شما دنبال درآمد مادام العمر نیستید؟
مگر شما دنبال یک کار کم زحمت و پر در آمد نیستید؟
مگر شما دوست ندارید که به آرزوهایتان تحقق بخشید؟
ما تمام اینها را به شما یکجا هدیه خواهیم داد
راز بزرگ میلیونر شدن را از ما بخواهید
برای پی بردن به این راز بزرگ باید عضو سایت زیر شوید
http://www.oxinads.com/?a=22810
http://www.oxinads.com/?a=22810
لینک عضویت سریع
http://www.oxinads.com/?a=22810

به اطلاع شما می رسانیم در جهت تشویق شما سروران گرامی سیستم اوکسین ادز جشنواره تابستانه از اول تیرماه به مدت یکماه برگزار می گردد که کارکرد کلیه اعضاء 50 درصد بیشتر محاسبه خواهد شد.
بعنوان مثال اگر شخصی در طول یک ماه 100 میلیون تومان درامد کسب نماید50 میلیون تومان هم به پورسانت وی اضافه خواهد شد و مجموعا 150 میلیون تومان دریافت می نماید.این فرصت طلایی را از دست ندهید
فقط تا پایان تیر فرصت دارید

دکتر سارا شنبه 13 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 07:21 ب.ظ http://drgloria.blogfa.com/

سلام
خاطرات جالبی بودن
مریضای بخش روان خیلی گناه دارن
منتظر خاطرات بخش پوستتون هستیم

ممنون
موافقم

hope شنبه 13 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 05:37 ب.ظ

ضمن عرض تبریک به شما بابت وبسایت فوق العاده تماشایی و همه پسندی که به ثبت رسانده اید من معمولا از کمتر وبسایتی خوشم می آید از تمام بخش های فوق العاده زیبای وبلاگتان دیدن کردم و بسیار لذت بردم ولی جای یک سری چیزهایی که باعث افزایش بازدید و زیباتر شدن و حرفه ای ترشدن وبلاگتان می شود را خالی دیدم
راستش رو بخوای حیفم آمد سیستمی را که این خدمات را ارائه میدهد به شما معرفی نکنم
برای عضویت در این سایت میتوانید از طریق لینک زیر اقدام کنید:
http://www.oxinads.com/?a=22810
امکاناتی که این سیستم به شما ارائه می دهم عبارتند از سیستم تبادل لینک ودیکشنری آنلاین و سیستم پیام نما (غیر فعال) وفرم تماس با ما و رتبه سنج گوگل و وضعیت یاهوو بسیاری از خدمات ارزنده دیگر کافیست در سایت زیر ادرس وبلاگ و شماره حساب بانکی خود را درج نمایید..در هر کجا که هستید..بعد از 24 ساعت تاثیر انرا خواهید دید در ضمن با عضویت و تلاش در این سیستم میتوانید درآمد بسیار زیادی کسب کنید این سیستم یکی از قویترین و بهترین سیستم های موجود در ایران است
عضویت سریع فقط از اینجا
http://www.oxinads.com/?a=22810
http://www.oxinads.com/?a=22810
حتما برای فعال شدن حسابتان باید کد بنرها را در سایتتان قرار دهید
این دعوت نامه مانند نقشه گنج بسیار بزرگی است که ما به شما رایگان هدیه دادیم فقط دست یابی به این گنج بزرگ بستگی به تلاش و پشتکار شما دارد که حتما آن را به دست می آورید
با آرزوی روزهایی پر از پول و شادی
و رسیدن به آرزوهای بزرگ شما و دوستدارانتان
به اطلاع شما می رسانیم در جهت تشویق شما سروران گرامی سیستم اوکسین ادز جشنواره تابستانه از اول تیرماه به مدت یکماه برگزار می گردد که کارکرد کلیه اعضاء 50 درصد بیشتر محاسبه خواهد شد.
بعنوان مثال اگر شخصی در طول یک ماه 100 هزار تومان درامد کسب نماید 50 هزار تومان هم به پورسانت وی اضافه خواهد شد و مجموعا 150 هزار تومان دریافت می نماید.
این فرصت طلایی را از دست ندهید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد