جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (121)

سلام

اولا شرمنده به خاطر تاخیر که به دلیل شیفت و ایستادن توی صف سبد کالا (!) و ... رخ داد.

۱. به خانمه گفتم: چربی تون خیلی بالاست باید قرص چربی بخورین. دخترش که همراهش بود گفت: این قرص قند میخوره طوری نیست قرص چربی هم بخوره؟!

۲. مرده گفت: چند روز پیش هم اومدم و برام نسخه نوشتین اما بهتر نشدم. نسخه شو دیدم و گفتم: اینو که من ننوشتم. گفت: چه فرقی می کنه توی همین درمونگاه نوشتن دیگه!

۳. خانمه اومد توی مطب. گفتم: بفرمائین بشینین. گفت: خیلی ممنون. یادتونه من چند روز پیش بچه مو آوردم گفتین برای اطمینان ببرینش پیش متخصص؟ گفتم: خب؟ گفت: بردیمش متخصص دیدش و گفت چیزیش نیست. میخواستم بدونین اگه باز یه بچه رو اون طوری آوردن چیزیش نیست!

۴. برای یه بچه سرماخورده کپسول ۲۵۰ میلی گرمی نوشتم. پدرش گفت: میشه توی دفترچه اش کپسول ۵۰۰ میلی هم بنویسین؟ گفتم: نه چون کپسول ۲۵۰ میلی نوشتم دیگه نمیشه. گفت: خب اینو که دیگه برای بچه نمیخوام که، برای خودم میخوام!

۵. نسخه مریضو که نوشتم همراهش گفت: اگه با این داروها بهتر نشد باز بیاریمش یا بهتر میشه؟!

۶. خانمه گفت: برام آزمایش بنویس. وقتی نوشتم گفت: خب حالا باید برم آزمایشگاه؟!

۷. به بچه گفتم: دهنتو باز کن. مادرش گفت: این که همیشه دهنش بازه!

۸. نسخه خانمه رو که نوشتم گفت: داروهاشو از همین جا بگیرم؟ گفتم: بله. رفت و اومد و گفت: داروخونه اینجا داروهامو نداشت حالا میشه از بیرون بگیرم؟!

۹. (۱۴+) یه دختر شونزده ساله رو آوردند و گفتند: بدن درد داره. گفتم: الان کجاتون درد می کنه؟ گفت: پاهام درد میکنه و ک.و.ن.م!!

۱۰. مرده اومد و گفت: دکتر بی زحمت یه نوار قلب برام بنویس. نوشتم و دیدمش و گفتم: نوارتون سالمه. گفت: بی زحمت یه آزمایش ادرار و یه سونوگرافی شکم هم برام بنویس. گفتم: شما اصلا مشکلتون چیه؟ گفت: راستش من تازه از کربلا اومدم میخوام مطمئن بشم اونجا هیچ مریضیی نگرفتم!

۱۱. مرده گفت: مریضمونو با آمبولانس نمیفرستین بیمارستان؟ گفتم: نه حالش اونقدرها هم بد نیست خودتون باید ببرینش. گفت: اون وقت اگه توی راه پنچر شدیم چی؟!

۱۲. مرده گفت: ببخشید برای یبوست داروی شیمیائی هم وجود داره؟!

پ.ن۱: مسئول واکسیناسیون یکی از درمونگاه ها ناراحت بود. گفتم: چیه؟ گفت: سی سال پیش که داشتم استخدام می شدم همه تلاشمو کردم تا پیش از تعطیلات نوروز استخدام بشم و توی ایام نوروز حقوق داشته باشم و بالاخره روز بیست و هشتم اسفند اومدم سر کار. حالا بهم میگن اگه فقط یه روز بعد از عید می اومدی سر کار یه حکم توی سال جدید هم برات می زدیم و پونزده میلیون تومن به پاداش پایان خدمتت اضافه می شد!

پ.ن۲: آقامعلم کلاس عماد (سوم) رو با خانم معلم کلاس چهارم عوض کردند. وقتی علتو از مدیر مدرسه پرسیدیم فرمودند: آموزش و پرورش گفته معلم کلاس چهارم دبستان و بالاتر باید حتما همجنس باشه!

پ.ن۳: توی چند پست از کارهای عسل نوشتم و یکی از دوستان کامنت گذاشتند که: از عمادجان هم بنویسین ظاهرا عسل داره کلا جاشو میگیره. از عماد نوشتم یکی از دوستان فرمودند: چرا دیگه از عسل نمینویسین! یه لحظه یاد ملا و پسرش افتادم که نمیدونستن کدومشون سوار الاغشون بشن و برن شهر!!

پ.ن۴: امسال قرار نیست خرید آجیل تحریم بشه؟ پارسال کلی از هزینه هامون کم شد! 

پ.ن۵: وقتی از همه جا ناامید شدم (البته به جز خدا) یه ایمیل برای مسئولین بلاگ اسکای فرستادم و ازشون کمک خواستم که لطف کردند و کد وبلاگمو مال وقتی که هنوز کد وبلاگستانو بهش اضافه نکرده بودم برام فرستادند. حالا تنها مسئله اینه که چندتا وبلاگی که اواخر کار و بعد از اضافه کردن کد وبلاگستان لینک کردم توی لینکهام نیستند. فعلا دوتاشونو یادم اومده و اضافه کردم. به امید پیدا کردن یه بلاگرول درست و حسابی. باز هم خدا رحمتت کنه گودر!

نظرات 76 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:31 ب.ظ

عالی مثل همیشه!

ممنون دوست ناشناس من

ققنوس شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:18 ب.ظ

دکتر جان
جواب وسطی که به محسن دادی یعنی چی؟؟؟!!!!!!!!!!!!

الان دوباره خوندمش
چرا اینجوری نوشتم آیا؟!
برم درستش کنم
ممنون که گفتین

ققنوس شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:16 ب.ظ

سلام آقای دکتر خیلی جالب بودن خصوصا شماره های ۳..۷...۱۰ و اا ...
قضیه پاداش و نوروز و استخدام را نفهمیدم چی شد؟؟؟؟

سلام
ممنون
اگه حتی یک روز توی سال جدید می رفت سر کار براش توی سال جدید هم یه حکم کارگزینی می زدند اما حالا دیگه خبری از اون حکم نیست و همین امسال بازنشسته می شه

وانی شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:56 ق.ظ

یعنی نسخه ی شما با همکاراتون فرق فوکوله؟!!
یعنی خندیدم ها!! مخصوصن مورد 3 و 11 که وسواسشون به شدت مشهود بود. اون 9 واقعن اون کلمه رو بکار برد کلمات بهتر رو یادش می دادین خب سن تکلیف پس اومده پایین!! ما منتظریم آنی خانوم به وبلاگ تازه اشون اسباب کشی کنن و هی عکس بچه ها رو بذارن و بنویسن. شما بی توجه به نظرات فقط بنویسین

پ نه پ!
ممنون از نظرتون
ما که فعلا درخدمتتون هستیم دنده هم آه پههههن!

منصوره شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:43 ق.ظ http://midwifery2012.blogfa.com

سلام دکتر
سبد کالا بهتون تعلق گرفت؟
2.خو راس گفته .مریضو سردرگم میکنید اینطوری
4.من جدیدا متوجه شدم نمیشه جفتشو نوشت
6.خودتون بگیرید چه کاریه اخه
9.دقیقااااااااااا این لفظو یکی از بیما تو زایشگاه بهم گفت
10.وا.چه پاستوریزه

سلام
بله دیگه ما هم مثل بقیه کارمندان دولت
خب این که بله
واقعا؟
من اصلا رگ گیریم خوب نیست شرمنده
یعنی نمیدونن زشته آیا؟
واقعا

عطیه شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:51 ق.ظ

من بعد از اینکه وبلاگ شمارو خوندم احساس کردم چه شغل با مزه ای دارید. کلی خندیدم.
برقرارو شاد باشید

ما بامزه هاشو مینویسیم
ممنون شما هم همین طور

شکلات شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:38 ق.ظ

سلام آقای دکتر

خیلی با مزه بودن
3) کاش استاد هامونم اینقدر برا آموزش وجدان کاری به خرج میدادن
9) شما خنده تون نگرفت؟؟ مامانش چی گفت؟؟

11) اونوقت یعنی آمبولانس تو راه پنچر نمیشه؟؟

آقای دکتر این هفته چند نفر رو پیرو اون بخشنامه تون تشویق کردید؟؟؟

مامان من (خانم 46ساله) جواب مامو و سونوگرافی شو چند روز پیش برده بود واسه جراح، دکتر بهش گفته واسه اینکه کیست هات خوب بشن باید بچه دار شی ینی من میخوام بدونم اون لحظه چی باخودش فکر میکرده که همچین راهکاری داده؟؟ یه نگاه نکرده به پایین برگه ی رادیولوژی که سن رو داخلش مینویسن؟؟؟ خوشش میاد یکی هم به مامان خودش این پیشنهادو بده؟


من یهو یاد مرکز شما و بخشنامه تون افتادم.

همیشه شاد باشد

سلام
ممنون از لطفتون
واقعا
چرا اما تا وقتی که رفت بیرون خودمو کنترل کردم
نه دیگه لاستیک آمبولانسیه دیگه!

خب گاهی برای تنظیم هورمونها مفیده اما به قول شما نه توی این سن
ممنونم

sab شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:19 ق.ظ http://sabinaaa.blogfa.com

بنده ی خدا مسیول واکسیناسیون...من الان اعصابم بهم ریخت چ برسه اون بنده ی خدا...
بلاگاسکای تنها سرویسی هست که واقعا هم کم دچار مشکل می شه هم فوق العاده به حقوق کاربرانش احترام می ذاره
*
حالا واسه یبوست داروی شیمیایی هم هست؟

واقعا
خب شما هم تشریف بیارین
کم نه!

عاطی شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 02:45 ق.ظ http://www.sazma.blogfa.com

جالب بود واقعا...
وبلاگ جالب دارین...موفق باشی

ممنون
شما هم همین طور

علی کور سروستونی جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:50 ب.ظ

سلام حسن کور. میگم اگه کربلا هم شده مثل انتالیا تا یه سری بریم !! میگن کود اوره برا یبوست خوبه حتما نسخه کن !! غصه شب عیدم نخور تموم انبارها پر پر تازه تحریم ها هم که برداشته شده ! البته نه از نوع داخلیش ( مهتکرهای عزیز و دوست داشتنی$ $!! )

سلام
استغفرالله کربلا میرن برای زیارت اخوی!
کود اوره؟! :دی
اون که بله تحریم هم که بشیم کلیدشو داریم!

خانوم سین جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:52 ب.ظ http://miss-siin.blogfa.com/

6.پَ نَ پَ :دی
لابد می ترسن بچه از صراط مستقیم منحرف بشه

همینو بگو!
احتمالا

غریبه اشنا جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:21 ب.ظ

سللللللللللللللللم
انی عماد عسل خوبن؟
سلامت باشید

علیک سللللللللللم
ممنون
شما هم همین طور

شیرین امیری جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:12 ب.ظ

ممنون که تو این قحطی لبخند میخندونید مارو

خنده تون مستدام

پرستار‎ OR جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 08:24 ب.ظ

سلام.آقای دکتر شماهم‏(‏سبدکالای عموحسن ‏) ؟!!‏

سلام
شنیدین که یه مو از ......

aban91 جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 08:21 ب.ظ http://www.21mehromah.blogfa.com

سلام
ممنون که بازم نوشتین برامون...
این خانوم شماره ی سه چقدر احساس مسئولیت بالایی داره...

دختر نوجوون هم جدی جدی باسنش درد می کرد؟ چش بود حالا؟
مورد 12 هم فکر کنم منظورش این بوده که دارو گیاهی نباشه مثل بیزاکودیل واینچیزا میخواسته...

میگما شما سبد کالا گرفتین واقعا؟ می ارزید توی صف موندن؟ من نمیتونم تصور بکنم بمونیم توی صف برای سبد کالای به اون کمی!

اتفاقا توی پست قبل من هم یاد اون جریان مرد و پسرش و خرسواری افتادم..یاد خونه سازی ملا نصرالدین هم افتادم که آخرش خونه ش رو روی گاری ساخت که برای حرف مردم بتونه هرطرف بچرخوندش...خب به نظر من بهتره توی هر پستتون از هر دو تا بچه تون بنویسین حتی شده باشه کوتاه..(خب منم مثل بقیه دارم راهکار میدم که بشم مثل بقیه)

سلام
خواهش
واقعا
معلومه دیگه پاهاش درد میکرد و ....!
صبر کردم تا خلوت بشه :دی
چشم

هیچی دیگه جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 07:48 ب.ظ http://asam20.blogfa.com

سلام!
اصن این بیمارای شما بدطور باحالن!
خدا از این جور مریضا به ما هم بده!
البته ان شاءالله هر وقت کارمون به بیمار کشید!
فعلا که همش بافت و باکتری!!!!!!!!!!!البته باکتری ها هم بچه های خوبی اند!!!!!!!!!!!

سلام
مثل خودمونن!
آمین
باز هم آمین
خب با همونها هم صحبت کنین ببینین حالشون چطوره و اینا!!

م جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 07:48 ب.ظ

9

باور کن!

نیایش جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 07:18 ب.ظ http://13th neatest

سلام.دلم واسه مامان مورد هفت سوخت طفلک دلش از بچش خیلی پر بوده

سلام
لبریز بود دیگه!

خانم گل جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 07:09 ب.ظ

سلام
پ.ن.3:یه بلا نسبت هم بگین، این چه تشبیهیه؟
هم از اقا عماد و عسل جان بنویسین،هم از آنی خانوم. این جوری خیلی بهتره
ولی توی این پست هم عسل جان جا موند

سلام
بلانسبت ملا یا الاغش؟!
چشم

یک عدد مامان جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 07:08 ب.ظ http://kidcanser.blogfa.com

اوا اقای دکتر چرا از همسربانو ننوشتین؟
این قانون جدید اموزش و پرورشه؟!!! ولی معلم سپهر که کلاس ششم هست خانومه


نمیدونم والللا
توی این مدرسه که ظاهرا چنین قانونی هست

شلیل جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 07:02 ب.ظ http://ghalbamzand.blogfa.com

سلللللللللللللللام

۳. خععععععععلی باحال بود

۶. پ ن پ تا صبح بشین تو چشمای من نگاه کن


۹.
پ ن ۱ . اخی چه بد شانس
پ ن ۳ . من بودم گفتم از عسل خانمم بنویسید . الان از خجالت شطرنجی باید بشم در دروازه میشه بست در دهن مردم نه

سلام
ممنون
همینو بگو
زیاد ازش انتظاری نمی رفت
واقعا
ای بابا چرا آخه من ناراحت نمیشم مطمئن باشین

دکتر زیبا جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 06:57 ب.ظ http://dr-ziba.blogfa.com

بسیار زیبا نوشتید آقای دکتر

زیبا که شمائین!

[ بدون نام ] جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 06:35 ب.ظ

خسته نباشید دکتر.
خیلی عالین. شماره 10 که خودش یه پا دکتر بوده

سلامت باشید دوست ناشناس من
واقعا

پونی جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 06:26 ب.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com

مثل همیشه زیبا و خواندنی و در یاد ماندنی

ممنون از لطف شما

حنانه جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 04:20 ب.ظ http://bahare-zendegie-hana.blogfa.com

من با موبایل میخونم همیشه پستاتونو
هیچکدومشون اما از دستم در نمیره!
گفتم بیام اظهار وجود کنم!

ممنون از لطف شما

محسن:) جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 03:32 ب.ظ http://azghabl.blogfa.com

سلام دکتر:)
خوش چسبید...
دستتون ندرده;)

سلام
بیام کمک کنم بکنیمش؟
سرتون ندرده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد