جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (۲۱۲)

سلام 

شرمنده برای تاخیر

۱. داشتم یه بچه رو می دیدم که مادرش گفت: اصلا غذا نمی خوره لپهاش داره آب میشه. وقتی داشتن از مطب بیرون میرفتن بچه به مادرش گفت: آخه مگه لپ من بستنیه که آب بشه؟ تازه بستنی هم که باشه توی گرما آب میشه نه الان!

۲. (۱۸+) پیرزنه نشست روی صندلی و نوه سرماخورده شو گذاشت روی پاش. مادر بچه هم کنار صندلی ایستاد، هرچقدر که خواستم گلو بچه رو ببینم دندونهاشو با شدت روی هم فشار میداد و اجازه نمی داد. آخرش مادر بچه خم شد و انگشت شست مادرشو گذاشت روی چونه بچه و بعد گفت: مامان حالا شما بکشین پایین تا دکتر فشار بده!

۳. پیرزنه گفت: از دیروز چند بار فشارم رفته بالا و برگشته پایین. گفتم: فشارتونو گرفتین؟ گفت: نه!

۴. به پیرزنه گفتم: با این قرصها که میخورین درد کمرتون کمتر میشه؟ گفت: کمرم اون قدر درد میکنه که اگه کمتر هم بشه نمیفهمم!

۵. پیرزنه گفت: چند روزه معده ام درد میکنه و فقط اصیل میاد توی گلوم (ترجمه: اسید)!

۶. یه بچه اومد توی مطب و یه دفترچه روستایی گذاشت جلوم و گفت: مهرش کن. گفتم: پیش کدوم دکتر میخواین برین؟ گفت: نمیدونم گفتن برو درِ دکتر اینو برات مهر کنه! 

۷. مرده با بچه اش اومده بود، دیدمش و براش آمپول نوشتم. چند دقیقه بعد دیدم بچه دست مادرشو میکشه و میاردش توی مطب و میگه: بیا اینو دعواش کن که به بابا آمپول زد!

۸. مرده دخترشو آورده بود و گفت: یه آمپول هم براش بنویس. دختره گفت: ببینین دکتر! شما تجربی خوندین من هم دارم تجربی میخونم، آمپول نمیخواد دیگه!

۹. به خانمه گفتم: بفرمائید. گفت: من حساسیت به آلرژی دارم!

۱۰. داشتم فشار خانمه رو میگرفتم که گفت: این دستم الان درد میکنه، فشارشو عوض نمیکنه؟!

۱۱. خانمه گفت: بچه مو دیشب بردم دکتر اما خوب نشد، بعد یه مقدار دارو از کیفش درآورد و گفت: اینها هم داروهای باباشه داروهای خودشو یادم رفت بیارم!

۱۲. خانمه گفت: اون قدر دارو خوردم که خسته شدم. دیگه دارو نمیخوام یه چیزی بهم بده خوب بشم!

پ.ن۱: خوشحالم که حال خانم  طیبه بهتره و خانم الی   هم بالاخره به آرزوشون رسیدن. اما از طرفی هنوز نفهمیدم جریان پست آخر خانم رافائل چیه؟ و از طرف دیگه به شدت نگران مادر دوست قدیمی خانم دکترآبانا   هستم که حتی کامنتهاشونو هم تایید نکردن.

پ.ن۲: چند روز پیش توی شبکه بهداشت جلسه بود و وقتی همکاران به خاطر کمی حقوق و تاخیر در پرداخت شکایت کردند اول وعده دادند که روز شنبه اگه پول بود حقوق آذرماهمونو میدن، بعد گفتن فعلا خبری از پرداخت اضافه کاری ها (که از اول سال ۹۸ نگرفتیم) نیست و نهایتا فرمودند ما پول نداریم هرکی که میخواد بره! یکی از خانم دکترها هم دست به نقد درخواست انتقالشو به تامین اجتماعی کتبا نوشت و همون جا هم باهاش موافقت شد! اما جالبترین حرف از یکی از آقایون بود که گفت: بیست سال پیش که من استخدام شدم حقوقم معادل ماهی دوهزار دلار بود اما الان حقوقم ماهی سیصد دلار میشه!

پ.ن۳: شوهرخاله شدن لذتبخشه حتی اگه برای هشتمین بار باشه! 

پ.ن۴: توی یه درمونگاه غلغله درحال دیدن مریض بودم که عماد زنگ زد. گفتم: بفرمائید. گفت: کیه کیه منم تهی! کفرم دراومد و گوشیو قطع کردم!

نظرات 57 + ارسال نظر
مهربان جمعه 11 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 02:49 ب.ظ http://daneshjoyepezeshki.mihanblog.com/

اون خانومه بود که نمی‌خواست دارو بخوره
چند سالش بود؟
آیکن خاروندن ریش

حدود ۴۵ سال
حالا چرا خاروندن ریش؟

ساناز جمعه 11 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 12:04 ب.ظ http://www.sanaz2020.blogsky

سلام، خاطراتتون جالب بود مثل همیشه
پ‌ ن ۳ معلومه تعداد باجناقهاتون زیاده، خدا واسه هم نگهدارتون
پ ن ۴ یعنی اگه عسل خانم تماس گرفته بود باز هم اینجوری جواب میدادین

سلام
خیلی هم زیاد نیستن
اگه بدونین چندتا مریض همون موقع ریخته بود سرم!

Marjan جمعه 11 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 05:21 ق.ظ

Hi Dr,
what a fantastic post, except the last post script (PS) about Emaad.
there was a delicate point in all cases

Hi Marjan
Thanks for your opinion
میترسم بیشتر از این بنویسم

Zari جمعه 11 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 02:25 ق.ظ http://maneveshteh.Blog.ir

آقای دکتر مگه شاعر نمیفرمایند: کیه کیه من و توئی! ؛)) چرا تهی؟
تهی:خالی

اون مصراع دومه که میفرمایند کسی نیست منم و توئیم
خب لقب خواننده تُهیه دیگه

ونوس پنج‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 11:49 ب.ظ http://calmdreams.blogfa.com

همه موارد عالی بود و خیلی خندیدم مرسی

ممنون
خنده تون مستدام

منجوق پنج‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 11:22 ب.ظ http://manjoogh.blogfa.com/

شماره دو : بمیرم برات دکتر اونهم با پیرزن امیدوارم پیرزنه خوب مونده باشه
شماره سه: چیه مگه منم فشارم بالا پایین میشه متوجه میشم باورت نمیشه چون خودت نوسان فشار رو ندیدی دکتر ایشالا که هیچوقت دچارش نشی یکی از نشانه هاش اینه که انگار قلبت تو سینت بالا پایین میپره
شماره 11 : آخرش بود
و بمیرم برا عماد که باباش جنبه نداره

حالا یه کاری کنین آنی هم باورش بشه
حق با شماست من تجربه اش نکردم
ممنون
مسئله اینه که اون موقع غلغله بود مسئله جنبه نیست

par پنج‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 08:01 ب.ظ http://doctorakk1664.blogfa.com

آخِی عمااااااد
8 و 11 خیلی خوب بود :)))
دکتر چقد دیر به دیر میاید

بد موقع زنگ زد!
ممنون
شرمنده تعداد سوتی ها کم شده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد