جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خونه (3)

سلام

نشسته ام پشت میز مطب توی یکی از درمونگاههای شبانه روزی. هربار که مریض میاد و به طرفش میچرخم عضلات ران هردوپام تیر میکشه. هربار که بلند میشم تا از مطب بیرون برم هم عضلات ساق پام. و در ادامه خجالت میکشم! حالا اگه نفهمیدین جریان چیه ادامه پست را بخونین!

وقتی همراه با دو باجناق گرامی هفتصد و پونزده میلیون تومن پول روی هم گذاشتیم و یک خونه کلنگی را خریدیم، باجناق اول گفت: از این به بعد با صد و پنجاه میلیون تومن میتونین این خونه رو تکمیل کنین! اما اواسط ساخت و ساز ما بود که یکدفعه اون موج گرونی دلار و طلا و به دنبال اون تورم شدید از راه رسید. چیزهائی که قیمت مشخصی داشت ظرف چند هفته قیمتشون حداقل دوبرابر شد. و همین موضوع برای چند ماه ادامه ساخت و ساز رو متوقف کرد. اما نهایتا دیدیم هرچقدر طولش بدیم اجناس گرون تر میشه و نه ارزون تر پس دوباره دست به کار شدیم. برای باجناق اول که شغل آزاد داره و کرایه چندتا مغازه را هم میگیره اوضاع چندان بد نبود. اما من و باجناق دوم شروع کردیم به گرفتن وام. الان با وجود این که یکی دوتا از وامها تموم شدن توی اسفند سه تا قسط وام دادم که توی فروردین میشن چهارتا. یکی از اقوام که همزمان مشغول بنائی بود به آنی گفته بود: بالاخره مجبور میشین این خونه رو بفروشین تا خونه جدیدو تکمیل کنین حالا ببین! و ما هم قسم خوردیم که هر طور شده این خونه را هم حفظ کنیم!

بالاخره قسمتهای عمومی ساختمون تموم شدن و قرار شد هرکسی داخل خونه خودشو هرطور که دوست داره تکمیل کنه. دروغ چرا؟ توی قسمتهای عمومی سلیقه باجناق اول تقریبا در همه جای خونه دیده میشه که علتش هم حضوردائمی ایشون در محل ساختمان بود. درمورد وسائل داخلی خونه هم عملا همه چیز با سلیقهء آنی خریداری شد. من که هر روز سر کار بودم و خیلی از عصر و شب ها را هم سر شیفت و در همون زمان آنی مشغول انتخاب شیر آب و دوش حمام و پرده و کاغذ دیواری و ... گرچه بعضی شون با سلیقه من جوردرنمیان اما به خودم اجازه اعتراض ندادم. خدائی خیلی از زحمتهائی که آنی توی این خونه کشید درواقع وظیفه من بود اما خوشبختانه آنی اون قدر شعور داره که بدونه شیفت های پشت سر هم من درواقع برای تکمیل همین خونه است. البته یه دلیل دیگه اش هم اینه که از نظر من این که مثلا شیر آب چه شکلی و چه رنگی باشه هیچ اهمیتی نداره. مهم اینه که ازش آب بیاد! و دقیقا به همین دلیل همه چیزو آنی انتخاب کرد. چند هفته پیش رفتم از بانک مسکنی که اخیرا وام ده ساله خرید خونه را توش تمام کرده بودیم وام بگیرم که گفتند وام تعمیرخونه داریم چهل میلیون. مدارک بردم و ضامن پیدا کردم که یه روز گفتند باید حدود پنج میلیون تومن اوراق بخری. گفتم: بعد از اتمام وام این پولو بهم پس میدین؟ گفتند: نه! گفتم: سود وامتون چقدره؟ گفتند: تا پنج سال باید ماهی یک میلیون قسط بدی! خدائی هرچقدر فکر کردم دیدم ارزششو نداره و از گرفتن وام انصراف زدم! خب حالا ما مونده بودیم و کلی خرج و مخارج و یه حساب بانکی خالی. کی فکرشو میکرد که ناچار بشیم حدود هجده میلیون تومن فقط برای پرده های خونه پول بدیم! اینجا بود که آنی یه فکر بکر کرد. یادتونه چند ماه پیش یه مراسم عقدکنون دعوت شدیم؟ آنی با داماد مراسم تماس گرفت و طی یک سری مذاکرات فشرده مقررشد که ایشون خونه ما رو رهن کنن و پولشو هم پیشاپیش بهمون بدن (البته خدائی ما هم حسابی مراعاتشونو کردیم و یه تخفیف اساسی بهشون دادیم) اینطوری کلی از مشکلات حل شد (البته حل که نه یه روزی باید پولشونو پس بدیم)

خونه جدید دیگه به این شکل دراومده بود. از یه طرف درگیری های کاری با کابینت ساز و نصاب کاغذ دیواری و ... را داشتیم و از اون طرف نزدیک شدن دوباره کفگیر به ته دیگ. این بار پدر بزرگوار به دادمون رسید و همین الان درحال اقدام برای گرفتن یه وامه. ازش خواستم که اجازه بده خودم اقساط وامو بدم اما قبول نکرد و گفت: هروقت داشتین فقط اصل پولو بهم بدین. از طرف دیگه کلی از کارهای خونه هم برعهده برادر آنیه که توی کارهای فنی رودست نداره و قرار شده دستمزدشو هروقت که داشتیم بهش بدیم. چند هفته پیش با آنی حساب کردیم و دیدیم تا به حال (البته با محاسبه پول زمین) چیزی حدود یک میلیارد تومن توی این خونه خرج کردیم و هردومون انگشت بر دهان موندیم که ما این همه پولو از کجا آوردیم؟! (البته کلی هم چک دادیم که توی سال آینده باید اونها رو پاس کنیم) اما وقتی برای واحد یکی از باجناق ها مشتری پنج میلیاردی اومده پس کار درستی انجام دادیم.

اول هفته باجناق اول بالاخره خونه را افتتاح کرد و اسباب کشی کرد. ما هم توی این چند شب درحال کارتن کردن وسایل خونه و بردن خرده ریزها و شکستنی ها و ... بودیم که منجر به درد عضلات شد. امروز هم عروس و دامادی که قراره بیان توی خونه ما اونجا هستن و دارن به آنی کمک میکنن تا ما زودتر از اونجا بریم و خودشون بیان به جای ما! درحالی که درواقع این هم وظیفه من بود. خدا خیر به خانم "ر" (مسئول امور درمان شبکه) بده که هرطور بود شیفت فردا صبح تا ظهر منو حذف کرد. به حساب یکی از باربری ها هم پول ریختیم که قراره فردا صبح بیان و باقیمونده وسایلو ببرن خونه جدید که حالا این شکلی شده. (دست و جیغ و هورا!)

پ.ن1. نمیدونم چرا اما اون احساسی که همیشه موقع اسباب کشی ها داشتم این بار ندارم. شاید علتش اینه که این خونه رو نفروختیم.

پ.ن2. رفتم برای خونه جدید خط تلفن بگیرم که گفتند باید فیبر نوری بکشین. اما شرکتی که ازش اینترنت گرفتیم گفته اگه فیبر نوری بکشین ما دیگه حق نداریم بهتون اینترنت بدیم و میشه انحصاری مخابرات! از اون طرف مسئول فیبر نوری هم گفته حدود سی چهل متر فیبر نوری باید بکشیم تا از جعبه تقسیم برسیم به خونه شما و پولشو هم شما باید بدین! و ما هم قبول نکردیم و به همین دلیل خونه جدید هنوز تلفن (و به تبع اون وای فای) نداره. تا ببینیم چی میشه.

پ.ن3. محله فعلیمون از محله جدید بهتره و برای همین کمی ناراحتم اما مشکلی نیست. حداقل وقتی میرم شیفت خیالم راحته که آنی و بچه ها تنها نیستن. اما خودمونیم  درمورد زندگی کردن با باجناقها یه کم یاد سریالهای مهران مدیری می افتم!

پ.ن4. خونه هنوز کمی نقص داره. مثلا در اتاقها هنوز نصب نشدن اما انشاءالله پولشونو که بدیم نصب میشن! یا مثلا نتونستیم جکوزی بخریم. باوجود این ترجیح دادیم خرجهائی بکنیم که به نظر من میشد بگذاریم برای بعد مثلا بازنشسته کردن تلویزیونی که بیشتر از ده سال از عمرش میگذره و دفعه آخری که بردمش تعمیر، تعمیرکار گفت: چطور روت شد بیاریش تعمیر؟ باید میگذاشتیش سر کوچه!

پ.ن5. دختر باجناق دوم دو شب پیش میگفت: برای اومدن به خونه خاله همیشه کلی ذوق داشتیم اما از این به بعد دیگه ذوق نداره چون فوری میرسیم در خونه تون! (البته اونها هنوز خونه شون کمی کار داره)

پ.ن6. آنی با ماشین جائی رفته بود و من باید عسلو میبردم بیرون. اسنپ گرفتم و وقتی دیدم ماشین اسنپ وارد کوچه شد با عسل رفتیم بیرون که دیدم یه ماشین روشن جلو خونه ایستاده. در ماشینو باز کردم و عسلو سوار کردم و بعد هم خودم سوار شدم که دیدم همسایه مون داره بهت زده بهم نگاه میکنه و میگه: جائی تشریف میبرین آقای دکتر؟! و چند لحظه بعد ماشین اسنپ هم از راه رسید و ایستاد!

پ.ن7. سال نو بر همه دوستان عزیز مجازی مبارک.

نظرات 94 + ارسال نظر
شیرین دوشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 02:18 ب.ظ http://khateraha95.blogfa.com/

سال نو مبارک باشه انشالله سالی باشه پر از شادی و حال خوب و ثروت و عشق و خوشحالی و سلامتی

ممنون
درمورد کامنت خصوصی تون هم چشم
فقط نفهمیدم چطور بعد از فرستادن متوجه شدین؟!

زهرا دوشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 01:44 ب.ظ

ببخشید اشتباه نوشتم پی نوشت آخر، خنده برای پی نوشت 6 بود

متوجه شدم ممنون

زهرا دوشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 01:40 ب.ظ

سال نو و منزل نو مبارک آقای دکتر. به دل خوش و تن سالم داخلش زندگی کنید.
پی نوشت آخر

ممنونم

منجوق دوشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 01:07 ب.ظ http://manjoogh.blogfa.com/

مبارکها باشه
ایشالا که به زودی همه وامها تموم بشه به خستگیش میارزه
اما خداییش خونتون جون میده برا بدو بدو کردن و واسکیت

ممنون
حق با شماست
من که اسکیت بلد نیستم اما عسل بلده!

وبنا دوشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 11:54 ق.ظ

سال نو وخونه نو مبارک باشه دکتر جان

ممنون

شلغم لبوزاده دوشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 08:39 ق.ظ

سلام
سال نو و خونه نو مبارک باشه حسابی
ایده آنی خانوم واسه رهن خیلی خفن بود، دمشون گرم :)

سلام
ممنون
آره خدائی به ذهن من هم نمی رسید

شیشه دوشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 08:13 ق.ظ http://Www.sangoshishee.blogsky.com

سال نو مبارک
انشالله سرشار از موفقیت و حال خوب و سلامتی و ثروت حلال بیکران باشه
خونه جدیدتون هم مبارک، انشالله که شادی های زیادی داخل خونتون برگزار بشه

ممنون
از لطف شما سپاسگزارم

ترانه ی باران دوشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 12:21 ق.ظ

بله
البته واسه من کاشکی اینطوری بود
راننده یهو ترمز زد گفت کی سوار شدی:|
:))

عیدتون مبارک
امسالتون پر از اتفاقهای قشنگ

عجب!
یعنی ندیده بود که سوار شدین؟!
ممنون

یاسی دوشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 12:19 ق.ظ

سلام دکتر جان
مبارک باشه...انشالله که همیشه به شادی زیر سقفش جمع بشین...خیلی کار خوبی کردین که علی رغم تمام مشکلات اقدام به خرید خونه دوم کردین...نگران پرداخت قسط و بدهی هم نباشین...خداوند همیشه پول خونه و عروسی رو خودش جور میکنه..امیدوارم که همیشه با خیر و خوشی کنار باجناقهاتون زندگی کنین ولی اگر روزی به این نتیجه رسیدین که فلسفه دوری و دوستی بهتره مبادا یه وقت بفروشینش....

سلام
ممنونم البته اینجا رو نخریدیم!
یعنی اینجا رو هم بدیم رهن؟

الا یکشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 09:04 ب.ظ

مبارک باشه چه خونه شیک و قشنگی

ممنون

فاطمه یکشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 11:33 ق.ظ http://Fatamfatam2000.blogfa.com

سلامممم
خیلی خیلی مبارک باشه
انشالله به شادی و سلامتی توش زندگی کنید
عید تونم مبارک

سلام
ممنونم
عید شما هم مبارک

Ye dost یکشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 10:09 ق.ظ

مبارکتون باشه خیلی دلباز و بزرگه
چن متری در اومده؟
فقط ب شما نگفتن ساختمون نشست میکنه و کاغذ نزنید؟
اصولا ساختمون نو نشست می‌کنه ومیگن 2 سال اول رنگ معمولی زده بشه
حالا فک کنم شما طبقه اول هستید
امیدوارم اینطور نشه

ممنون
زمینش 278/5 متر بود و آپارتمانش حدود 200 متر دراومد البته هنوز سندش نیومده و دقیق نمیتونم بگم
اتفاقا پرسیدیم و گفتند چون بیشتر از دو سال از شروع ساخت میگذره دیگه دیگه مشکلی نیست ممنون از یادآوری شما

بعار یکشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 09:56 ق.ظ

سلام.
سال نو و خونه نو مبارک. بخ خیر باشه و شادمانی.
چه خونه خوبی‌. انشاءالله که زودزود قرض‌ها و وامهاش هم پرداخت بشه.

سلام
ممنونم
آمین!

سمیرا یکشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 07:10 ق.ظ

سلام آقای دکتر عزیز، سال نو رو خدمت شما و خانواده محترم تبریک میگم. ماشالا خونه هم خیلی قشنگ شده به خوشی بنشینید داخلش انشالا

سلام ممنون از لطف شما

مهری یکشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 02:21 ق.ظ

سلام
سال نو و خونه ی نو مبارکه
خداییش عجب دکتر صادقی هستین امیدوارم موفق باشید و هر روز موفق تر باشید
وای سوار شدن ماشین همسایه کلی خندیدم

سلام
ممنون
من و دوستان وبلاگستان رازهائی از همدیگه میدونیم که گاهی خانواده هاشون هم نمیدونن! این که چیزی نیست.
واقعا خنده دار بود

مریم شنبه 30 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 11:05 ب.ظ

مبارک باشه خونه واقعا زیباییه .ما هم دلمون میخواست خونه مونو بکوبیم و بسازیم .شما میدونین بابت ساخت قیمت متری ؟؟
LCD خونه ما وارد ۱۴ سالگیش شده ولی هنوز سالمه فکر کنم شما بچه کوچیک دارین ترتیبشو دادن

ممنونم
با پول خرید زمین حدود یک میلیارد خرج شد برای یه آپارتمان حدود دویست متری
اون که بله موثره

سهیلا شنبه 30 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 08:46 ب.ظ http://Nanehadi.blogsky.com

سلام.مبارک باشه منزلتون.بسیار زیبا.ان شاالله که روزهای خوبی رو همراه خانواده داشته باشید.

سلام
از لطفتون ممنونم

فاطمه شنبه 30 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 05:51 ب.ظ

سلام ،مبارک باشه ایشالا به سلامتی و دل خوش ازش استفاده کنین
سال نوتونم مبارک
ی سوال بی ربط
من امسال پزشکی میارم با توجه به ترازم
پزشکا تو روز چن ساعت کار میکنن؟
نکنه پشیمون شم
حالا امسال یا سال دیگه به هرحال میارم ترازم بالای ۶۵۰۰

سلام
ممنون
آفرین پس همچنان دارین ادامه میدین!
نمیشه یه ساعت مشخص بهتون بدم چون بستگی به نوع شغل داره.
اگه مطب بزنین که ساعتش عملا دست خودتونه.
اگه پزشک خانواده شدین هر روز از هفت و نیم صبح تا دو و ده دقیقه بعدازظهر البته با چند شیفت عصر و شب در ماه

آرزو شنبه 30 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 08:56 ق.ظ

به به چه خونه زیبایی
انشاالله همیشه درونش انرژی مثبت جریان داشته باشه و اتفاقات خوب برای ساکنینش بیفته

ممنونم

Elaheh شنبه 30 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 08:16 ق.ظ

و‌ من هنوز همون بیشتر مواقع خاموشه هستم. رفتن خونه نو‌ اینقدر پر‌قدره و از مناسبتهای خاص و جلیل زندگی محسوب می‌شه که باید دوباره به حرف می‌آمدم. منزل نو‌ مبارکتون باشه و به قول پدرم انشاالله اجاقش واستون خوب باشه. ممنون از نوشته‌هاتون ‌ و ممنون که خیلی وقتها که در زندگی کم میارم خوندن خاطرات جالب شما من رو به نیمجه عقل و حس شوخ‌طبعی که هنوز دارم امیدوار می‌کنه. سال نو‌ و بهار شما هم مبارک

خوشحالم که دوباره منو قابل دونستین
ممنونم
سال نو شما هم مبارک

زندگی در خیابان بیست و پنجم شنبه 30 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 08:00 ق.ظ https://24street.blogsky.com/

خیلی مبارکه اقای دکتر ، انشالله به دل خوش استفاده کنین و کیف کنین :)
سال نو هم مبارک باشه توی خونه جدید

ممنونم
سال نو شما هم مبارک

هانیه جمعه 29 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 11:33 ب.ظ

سلام انشالله به سلامتی و مبارکی..
سال 97 زمینو خریدید؟
پنج میلیارد ...یک خونه... دیگه خونه برای ماها مثل سفر به کره ماه شده

سلام
بله فکر میکنم
واقعا خیلی زندگی سخت شده

کانین جمعه 29 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 09:35 ب.ظ

خونه ی جدید کلی مبارک باشه واقعا
خیلی خوشگل و شیک شده ان شالله که کلی خاطرات خوب داشته باشه براتون
سال نوی شما هم مبارک آفای دکتر

ممنونم
سال نو شما هم مبارک

بهار جمعه 29 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 07:48 ب.ظ

به به چه خونه ی قشنگی
ماشالا به سلیقه ی آنی خانم و باجناق و غیره

ممنونم بهار خانم
واقعا

مریم جمعه 29 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 07:13 ب.ظ http://mabod.blogsky.com

سلام جناب دکتر
خونه ی نو مبارک الهی که تو این خونه شادترین و بهترین و زیباترین لحظات رو داشته باشید و بهترین خاطرات رو همراه با خانواده در این خونه رقم بزنید
حلول بهار برشما و خانواده محترم مبارک
الهی که خدای مهربون با تزریق نور و شادی و ارامش و معرفت خودمهربونش حال و هوای دل شما و عزیزانتون رو سرشار از زیبایی و بهاری و سرسبزی و خرمی بکنه
الهی امین

سلام
ممنونم
شما همیشه آدمو شرمنده میکنین

نسرین* جمعه 29 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 06:50 ب.ظ

سلام دکتر
خونه ی جدید مبااارک برای این خونه، خون دل ها خورده اید
برای وای فای میشه به جای تلفن، از این مودم هایی که با سیم کارت هست بگیرید، ما از ایرانسل گرفتیم و راضی هستیم، مسافرت هم میریم با خودمون می بریم. البته الان مودمش گرون شده، ما ارزون گرفتیم.

سلام
ممنون واقعا
بله میشه اما به هر حال خونه یه خط تلفن هم لازم داره

سارا جمعه 29 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 04:35 ب.ظ Http://15azar59.blogsky.com

سلام
به به سال نو هفته نو قرن نو و از همه مهمتر خونه نو مبارک باشه به سلامتی و دلخوشی ان شاالله ...
...
اون اسنپ واسه منم پیش اومده اونم دوبار منتها من جای اون اقای همسایه اتون بودم و بهت زده رفتن اسنپ را نظاره گر بودم

سلام
ممنونم سال نو شما هم مبارک
عجب

عاطفه جمعه 29 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 04:13 ب.ظ

سلام
خوبید
سال نو
منزل نو
مبارکه

سلام
ممنون
یه لحظه رفتم به سبک اون ترانه معروف کامنتتونو بخونم!

ریحانه جمعه 29 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 03:40 ب.ظ

بسیار بسیار مبارکتون باشه. انشالله به خوشی و شادی و سلامتی توش زندگی کنید. خونتون هم بسیار شیک شده و دست انی خانم درد نکنه با سلیقه خوبشون.

ممنونم
سلیقه آنی که حرف نداره نمونه اش خود من

لیدا جمعه 29 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 02:49 ب.ظ

دلم میخواست از خونتون بیشتر عکس میذاشتید

بقیه اش چیز خاصی نیست فقط سه تا اتاق خوابه!

هوپ... جمعه 29 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 10:35 ق.ظ

خداقوت
خوشحالم بالاخره پروژه ی ساخت این خونه به روزای اخرش رسید. هپی نیو هوم و این حرفا

همچنین سال نوتون جدید باشه!!

ممنونم خانم دکتر
بله بله بالاخره داریم راحت میشیم
بر شما همجدید باشه

زری .. جمعه 29 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 08:08 ق.ظ http://maneveshteh.blog.ir

سلام، به به چه خوشگل شده خونه تون. مبارک باشه به سلامتی و دل خوش توش زندگی کنید، انشاالله پر باشه براتون از خوشی ... انشالله سال جدید براتون همراه باشه با شیفت های کمتر و بودن بیشتر با خانواده .... دکتر اون پنجره های پذیرایی چرا اونقدر کوتاهه؟ رو به کجا باز میشه؟ چقدر اون ویترینی کنار ستون را خوب در آوردید! از نتیجه اش خوشم اومد.
باز هم تبریک میگم بهتون، هم خونه ی جدید و هم سال نو را

سلام ممنون
اون پنجره ها یکی از همون سلیقه های جناب باجناقه تا همسایه های اون طرف کوچه به خونه دید نداشته باشند
ممنون

لیدا جمعه 29 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 07:16 ق.ظ

سال نو خونه نو.مبارکه.

ممنون

ونوس جمعه 29 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 06:21 ق.ظ http://calmdreams.blogfa.com

بسلامتی چه خونه شیک و بزرگی شده
مبارک باشه

ممنونم

افشین جمعه 29 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 12:44 ق.ظ

به عنوان اولین کامنت بعد از یکسال لذت بردن از یادداشتهای خوبتان، تبریک می گویم بابت خانه نو، و سال نو، و امیدوارم روزگاری شاد و خوش پیش رویتان باشد.

ممنونم افشین خان
امیدوارم از این به بعد بیشتر شاهد کامنتهای شما باشم

صبا جمعه 29 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 12:23 ق.ظ http://gharetanhaei.blog.ir/

سلام.

به به چه خونه زیبایی. مبارک باشه.

امیدوارم که توش پر از خاطرات زیبا بسازید.

اسباب کشی قبل عید خیلی خوبه، همه چی نو میشه یهو.

دست همسرتون هم درد نکنه بابت مدیریت کارها و خیلی چیزهای دیگه.

سال نو پیشاپیش مبارک.

سلام
ممنونم
امیدوارم
واقعا
اون که بله
بر شما هم مبارک

نسرین پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 11:48 ب.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

چندتا دیگه از پست های قبلیتونو می خوندم یادم افتاد که ننوشتم خونه تون خیلی دلباز و قشنگه. کف سنگ و مرمر بنظرم بهترین گزینه اند. خیلی مبارکتون باشه. لوسترهای زیبایی هم انتخاب کردین.
آرزو می کنم همگی، همیشه در این خونه راحت، سلامت و شاد و موفق باشید
دیدم اون پست های داستان کوتاه ها را عوض کردین. اونام مبارک... اصلا همونا کادو خونه نوییتون بودن

ممنونم
شما لطف دارین
پس درواقع اولین کادو خونه از طرف شما بوده!

نسرین پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 11:34 ب.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

پ.ن 6 خیلی جالب بود قیافه ی هر سه نفرتون دیدنی بوده

بله واقعا همین طور بود

fateme پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 11:33 ب.ظ

سلام
ماشالله چ خونه قشنگی
معلومه آنی خانم خیلی باسلیقه ان
مبارکتون باشه انشاالله با دل خوش درش ساکن بشید و ب سلامتی وام هاتونم تسویه کنین
خدا پدر بزرگوارتونم حفظ کنه حقیقتا پدر و مادر نعمت بی بدیل خداوندن تا میتونید دست و پیشانی پدر رو ببوسین و قدرشونو بدونید که معلومه میدونید البته
سوتی اسنپیتونم بامزه بود من هر وقت اسنپ بگیرم اول شماره پلاکشو نگاه میکنم

سلام
ممنونم
بله هروقت توی آینه نگاه میکنم متوجه این مسئله میشم
ممنونم
چشم
من هم دیگه باید همین کار رو بکنم

نسرین پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 11:32 ب.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

خب، به سلامتی و تن درست ساختن خونه تموم شد. باید خیلی حس خوبی باشه تو خونه ای تشریف می برید که همه چیزش نو هست و سالم. همین خستگیتونو در میکنه.
اما ناراحت شدم درد دارید. یه دکتر خوب سراغ دارم اگه خواستید بگید آدرس وبلاگشونو بدم خدمتتون حتماً بهتون میگه چه قرص یا پمادی براتون خوبه.

خیلی ها تو موقعیت شما قرار گرفتن و بخاطر گرون شدن سرسام آور مصالح نتونستن خونه شونو تموم کنند. واقعآ تورم قیمتها در ایران وحشتناکه و لحظه ای. خوشحالم شما با همت خودتون و همسرتون تونستید.
از سود بانکی و وام که گفته بودید سرم سوت کشید.
خوب کردین تلویزیون را نو کردین. جکوزی رو بعد هم می تونید نصب کنید و لذتشو ببرید.
عکسها خوب بودن بخصوص دومی... سومی باید خیلی بهتر باشه
اینم هدیه ی خونه نوییتون از طرف من
امیدوارم سال دیگه اینموقع برامون بنویسید وام هامون نصفشو پاس کردیم.

بله تموم شد، همین طوره
اگه همون دکتریه که من فکر میکنم به درد نمیخوره
بله همین طوره اوضاع اقتصادی اصلا جالب نیست
طبیعیه شما با وامهای اون طرف مقایسه میکنین!
حق با شماست
اگه امکانش بود چشم
سپاسگزارم
نصفش که نه اما دی ماه امسال دوتاشون تموم میشن

ی پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 09:12 ب.ظ

سلام
به سلامتی و مبارکی
سال نو شما هم مبارک

سلام
ممنونم
سپاسگزارم

یوما پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 08:14 ب.ظ http://um-ma.blgsky.com

وای که چه خونه ای ، به به . مبارکتون باشه . انشالله کلی خاطره های خوب توش براتون رقم بخوره

ممنونم

ترانه ی باران پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 07:50 ب.ظ

اول که خونه جدیدتون مبارک باشه
آن شاالله همیشه به دلخوش باشین اونجا
پی نوشت 6
قشنگ درکتون میکنم :|
اون لحظه ساعت برنارد واسم واجب شد:D

سپاسگزارم
عجب
پس شما هم دچارش شدین!

همنشینِ خوبان پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 07:40 ب.ظ https://hamneshinkhoban.blogsky.com/

هورااااااااااا
هوراااااااااااا خونه جدید آماده شد ، مبارکه دکتر
ان شالله به خیر و خوشی و همراه باشه با کلی اتفاقات قشنگ

☆چه عروس دوماد باحال ، اومدند کمک کردند ، ان شالله که خوشبخت بشن

☆ دکتر باجناق فامیلم میشه؟؟؟باجناق

ممنونم
سپاسگزارم
بله واقعا لطف کردن
خدائی تا به حال که مشکل خاصی باهاشون نداشتیم
راستی بارها شده بود که میدیدم از صفحه مدیریت وبلاگ خودتون اومده بودین اینجا اما هیچ وقت آدرسی ازتون نداشتم تا بازدید پس بدم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد