جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خونه (3)

سلام

نشسته ام پشت میز مطب توی یکی از درمونگاههای شبانه روزی. هربار که مریض میاد و به طرفش میچرخم عضلات ران هردوپام تیر میکشه. هربار که بلند میشم تا از مطب بیرون برم هم عضلات ساق پام. و در ادامه خجالت میکشم! حالا اگه نفهمیدین جریان چیه ادامه پست را بخونین!

وقتی همراه با دو باجناق گرامی هفتصد و پونزده میلیون تومن پول روی هم گذاشتیم و یک خونه کلنگی را خریدیم، باجناق اول گفت: از این به بعد با صد و پنجاه میلیون تومن میتونین این خونه رو تکمیل کنین! اما اواسط ساخت و ساز ما بود که یکدفعه اون موج گرونی دلار و طلا و به دنبال اون تورم شدید از راه رسید. چیزهائی که قیمت مشخصی داشت ظرف چند هفته قیمتشون حداقل دوبرابر شد. و همین موضوع برای چند ماه ادامه ساخت و ساز رو متوقف کرد. اما نهایتا دیدیم هرچقدر طولش بدیم اجناس گرون تر میشه و نه ارزون تر پس دوباره دست به کار شدیم. برای باجناق اول که شغل آزاد داره و کرایه چندتا مغازه را هم میگیره اوضاع چندان بد نبود. اما من و باجناق دوم شروع کردیم به گرفتن وام. الان با وجود این که یکی دوتا از وامها تموم شدن توی اسفند سه تا قسط وام دادم که توی فروردین میشن چهارتا. یکی از اقوام که همزمان مشغول بنائی بود به آنی گفته بود: بالاخره مجبور میشین این خونه رو بفروشین تا خونه جدیدو تکمیل کنین حالا ببین! و ما هم قسم خوردیم که هر طور شده این خونه را هم حفظ کنیم!

بالاخره قسمتهای عمومی ساختمون تموم شدن و قرار شد هرکسی داخل خونه خودشو هرطور که دوست داره تکمیل کنه. دروغ چرا؟ توی قسمتهای عمومی سلیقه باجناق اول تقریبا در همه جای خونه دیده میشه که علتش هم حضوردائمی ایشون در محل ساختمان بود. درمورد وسائل داخلی خونه هم عملا همه چیز با سلیقهء آنی خریداری شد. من که هر روز سر کار بودم و خیلی از عصر و شب ها را هم سر شیفت و در همون زمان آنی مشغول انتخاب شیر آب و دوش حمام و پرده و کاغذ دیواری و ... گرچه بعضی شون با سلیقه من جوردرنمیان اما به خودم اجازه اعتراض ندادم. خدائی خیلی از زحمتهائی که آنی توی این خونه کشید درواقع وظیفه من بود اما خوشبختانه آنی اون قدر شعور داره که بدونه شیفت های پشت سر هم من درواقع برای تکمیل همین خونه است. البته یه دلیل دیگه اش هم اینه که از نظر من این که مثلا شیر آب چه شکلی و چه رنگی باشه هیچ اهمیتی نداره. مهم اینه که ازش آب بیاد! و دقیقا به همین دلیل همه چیزو آنی انتخاب کرد. چند هفته پیش رفتم از بانک مسکنی که اخیرا وام ده ساله خرید خونه را توش تمام کرده بودیم وام بگیرم که گفتند وام تعمیرخونه داریم چهل میلیون. مدارک بردم و ضامن پیدا کردم که یه روز گفتند باید حدود پنج میلیون تومن اوراق بخری. گفتم: بعد از اتمام وام این پولو بهم پس میدین؟ گفتند: نه! گفتم: سود وامتون چقدره؟ گفتند: تا پنج سال باید ماهی یک میلیون قسط بدی! خدائی هرچقدر فکر کردم دیدم ارزششو نداره و از گرفتن وام انصراف زدم! خب حالا ما مونده بودیم و کلی خرج و مخارج و یه حساب بانکی خالی. کی فکرشو میکرد که ناچار بشیم حدود هجده میلیون تومن فقط برای پرده های خونه پول بدیم! اینجا بود که آنی یه فکر بکر کرد. یادتونه چند ماه پیش یه مراسم عقدکنون دعوت شدیم؟ آنی با داماد مراسم تماس گرفت و طی یک سری مذاکرات فشرده مقررشد که ایشون خونه ما رو رهن کنن و پولشو هم پیشاپیش بهمون بدن (البته خدائی ما هم حسابی مراعاتشونو کردیم و یه تخفیف اساسی بهشون دادیم) اینطوری کلی از مشکلات حل شد (البته حل که نه یه روزی باید پولشونو پس بدیم)

خونه جدید دیگه به این شکل دراومده بود. از یه طرف درگیری های کاری با کابینت ساز و نصاب کاغذ دیواری و ... را داشتیم و از اون طرف نزدیک شدن دوباره کفگیر به ته دیگ. این بار پدر بزرگوار به دادمون رسید و همین الان درحال اقدام برای گرفتن یه وامه. ازش خواستم که اجازه بده خودم اقساط وامو بدم اما قبول نکرد و گفت: هروقت داشتین فقط اصل پولو بهم بدین. از طرف دیگه کلی از کارهای خونه هم برعهده برادر آنیه که توی کارهای فنی رودست نداره و قرار شده دستمزدشو هروقت که داشتیم بهش بدیم. چند هفته پیش با آنی حساب کردیم و دیدیم تا به حال (البته با محاسبه پول زمین) چیزی حدود یک میلیارد تومن توی این خونه خرج کردیم و هردومون انگشت بر دهان موندیم که ما این همه پولو از کجا آوردیم؟! (البته کلی هم چک دادیم که توی سال آینده باید اونها رو پاس کنیم) اما وقتی برای واحد یکی از باجناق ها مشتری پنج میلیاردی اومده پس کار درستی انجام دادیم.

اول هفته باجناق اول بالاخره خونه را افتتاح کرد و اسباب کشی کرد. ما هم توی این چند شب درحال کارتن کردن وسایل خونه و بردن خرده ریزها و شکستنی ها و ... بودیم که منجر به درد عضلات شد. امروز هم عروس و دامادی که قراره بیان توی خونه ما اونجا هستن و دارن به آنی کمک میکنن تا ما زودتر از اونجا بریم و خودشون بیان به جای ما! درحالی که درواقع این هم وظیفه من بود. خدا خیر به خانم "ر" (مسئول امور درمان شبکه) بده که هرطور بود شیفت فردا صبح تا ظهر منو حذف کرد. به حساب یکی از باربری ها هم پول ریختیم که قراره فردا صبح بیان و باقیمونده وسایلو ببرن خونه جدید که حالا این شکلی شده. (دست و جیغ و هورا!)

پ.ن1. نمیدونم چرا اما اون احساسی که همیشه موقع اسباب کشی ها داشتم این بار ندارم. شاید علتش اینه که این خونه رو نفروختیم.

پ.ن2. رفتم برای خونه جدید خط تلفن بگیرم که گفتند باید فیبر نوری بکشین. اما شرکتی که ازش اینترنت گرفتیم گفته اگه فیبر نوری بکشین ما دیگه حق نداریم بهتون اینترنت بدیم و میشه انحصاری مخابرات! از اون طرف مسئول فیبر نوری هم گفته حدود سی چهل متر فیبر نوری باید بکشیم تا از جعبه تقسیم برسیم به خونه شما و پولشو هم شما باید بدین! و ما هم قبول نکردیم و به همین دلیل خونه جدید هنوز تلفن (و به تبع اون وای فای) نداره. تا ببینیم چی میشه.

پ.ن3. محله فعلیمون از محله جدید بهتره و برای همین کمی ناراحتم اما مشکلی نیست. حداقل وقتی میرم شیفت خیالم راحته که آنی و بچه ها تنها نیستن. اما خودمونیم  درمورد زندگی کردن با باجناقها یه کم یاد سریالهای مهران مدیری می افتم!

پ.ن4. خونه هنوز کمی نقص داره. مثلا در اتاقها هنوز نصب نشدن اما انشاءالله پولشونو که بدیم نصب میشن! یا مثلا نتونستیم جکوزی بخریم. باوجود این ترجیح دادیم خرجهائی بکنیم که به نظر من میشد بگذاریم برای بعد مثلا بازنشسته کردن تلویزیونی که بیشتر از ده سال از عمرش میگذره و دفعه آخری که بردمش تعمیر، تعمیرکار گفت: چطور روت شد بیاریش تعمیر؟ باید میگذاشتیش سر کوچه!

پ.ن5. دختر باجناق دوم دو شب پیش میگفت: برای اومدن به خونه خاله همیشه کلی ذوق داشتیم اما از این به بعد دیگه ذوق نداره چون فوری میرسیم در خونه تون! (البته اونها هنوز خونه شون کمی کار داره)

پ.ن6. آنی با ماشین جائی رفته بود و من باید عسلو میبردم بیرون. اسنپ گرفتم و وقتی دیدم ماشین اسنپ وارد کوچه شد با عسل رفتیم بیرون که دیدم یه ماشین روشن جلو خونه ایستاده. در ماشینو باز کردم و عسلو سوار کردم و بعد هم خودم سوار شدم که دیدم همسایه مون داره بهت زده بهم نگاه میکنه و میگه: جائی تشریف میبرین آقای دکتر؟! و چند لحظه بعد ماشین اسنپ هم از راه رسید و ایستاد!

پ.ن7. سال نو بر همه دوستان عزیز مجازی مبارک.

نظرات 94 + ارسال نظر
نیکان یکشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 01:21 ب.ظ

خونه خیلی قشنگی درست شده.مبارکتون باشه.چند بار نگاه کردم و لذت بردم.امیدوارم در جای جای این خونه روزها و خاطرات بسیار خوبی داشته باشید.من همیشه آرزوم بوده که با فک و فامیل تو یه ساختمون باشیم.حیف که نشد هیچ وقت.

ممنونم
فقط شما کدوم نیکان هستین؟

سیمین چهارشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 01:42 ب.ظ http://jafaripour1@gmail.com

به به
مبارکه به سلامتی و دل خوش توش زندگی کنین
ما هم تو زمان شما تصمیم به ساخت یک ویلا تو روستا گرفتیم و با اینکه هنوز تموم نشد هشتصد هزینه کردیم اونم تو روستا

ممنون
خب پول مصالح و... که توی شهر و روستا فرقی نداره فقط قیمت زمین فرق میکنه

سودا سه‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 04:44 ق.ظ

سلام جناب دکتر
با تاخیر سال نو شما مبارک و همچنین خونه ی نو مبارک.
بسیار زیبا و دلباز و شیکه. عالیه. خیلی خوشحال شدم.
به سلامتی و دل خوش، پر از شادی و خوشی ان شاالله.
دست آنی خانم هم درد نکنه، شکر برای همدلی ها.

سلام
ممنونم
سپاسگزارم
اختیار دارین

بهار یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 01:15 ق.ظ http://Manoshaed.blogfa.com

خونه‌ جدید مبارکتون باشه
ان شاءالله به سلامتی و دل خوش
چه خوب و باحوصله می نویسید

ممنون
سپاسگزارم
شما لطف دارین

ویرا بانو پنج‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 03:34 ق.ظ http://bano-vira.blog.ir/

پس کادو رو هم از دست دادید

حیف شد

ویرا بانو سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 11:49 ب.ظ http://bano-vira.blog.ir/

سلام سلام
خونه جدید مبارک خیلی شیکه، امیدوارم اتفاقای خوبی توی این خونه واستون بیفته
من چقدر دیر رسیدم شیرینی خونه رو ندادین؟

سلام سلام
ممنون
خوردیم تموم شد!

شادی سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 10:32 ق.ظ http://setarehshadi.blogsky.com/

مبارک باشه . چه خونه قشنگی! امیدوارم به سلامتی و خوشی استفاده کنید و حالش رو ببرید

ممنون
امیدوارم همیشه موفق باشید

سمانه سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 07:09 ق.ظ

خانه ای به این زیبایی فقط با ا میلیارد. ممکا با 5میلیارد هنوز نتوانسته ایم منزلی در تهران تهیه کنیم والا چیز عجیب و غریبی هم نمی خواهیم فقط منطقه ملاک است که باید نزدیک محل کارمان باشد
همسرم می گوید کیفیت زندگی در شهرهای کوچک بیشتر است راست می گوید
مبارکتان باشد.خیلی زیباست

البته عرض کردم برای خونه باجناق گرامی مشتری پنج میلیاردی اومده. طبیعتا موقع ساخت هزینه ها پائین تره. اما قبول دارم که خونه توی تهران از اینجا گرون تره.
خب اصلا تشریف بیارین اینجا درخدمتتون باشیم

مرضیه دوشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 06:38 ب.ظ http://Drmahisa.blog.ir

واقعا خونتون قشنگه مبارک باشه ان شا الله

ممنونم خانم دکتر
شما لطف دارین

نسرین جمعه 13 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 04:05 ب.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

منظورم این بود که کمتر دلتنگی کنم و جنبه های مثبت اینجا رو هی یاد خودم بیارم.

بله از اون لحاظ حق با شماست

نسرین جمعه 13 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 12:33 ب.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

فکر می کنم شرکت تلفنتون کاری کنه که ما دوستان خودمون دست به کار بشیم و تا میشه خط تلفنتونو بکشیمش بگید دوستانم منتظرند زودی میان
اونجا دو هفته قبل از اسباب کشی این جور خط ها را براتون نمی کشند؟
باید قدر اینجا رو بیشتر بدونم.

ای بابا
طوری حرف میزنین که انگار اونجا به دنیا اومدین!

یک عدد مامان جمعه 13 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 12:01 ق.ظ http://Www.Kidcanser. Blogsky

به به مبارکا باشه
سال نو، خونه نو
خیلی کار خوبی کردین که با وجود همه ی سختی ها خونه ی قبلی رو هم نگه داشتین
بالاخره این سختی و وام ها تموم میشن

ممنون
بله بالاخره تموم میشن اما چند ماه باید حسابی ریاضت اقتصادی داشته باشیم

مهربانو پنج‌شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 03:25 ب.ظ http://baranbahari52.blogsky.com/

سلام دکتر جان ... خسته نباشید خونه رو چیندین(چین دین)
بیا برامون بنویس دیگه باباااا جان

سلام
چشم
همچنان منتظر خط تلفنیم

شارمین چهارشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 11:38 ب.ظ http://behappy.blog.ir

سلام.
مبارک باشه اقای دکتر.
ان شالله هر روزتون پر از اتفاق‌های خوب و دلخوشی‌های بی‌انتها باشه.

سوتی اسنپ خیلی خوب بود البته من خودمم دست به سوتی‌م خوبه!

سلام
از لطف شما سپاسگزارم
ممنون که توی این حال و احوالتون به اینجا هم سر میزنین

خودم چهارشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 11:32 ب.ظ

من از سال ۹۱ با وبلاگتون آشنا شدم .. اونموقعا فراغت بیشتری داشتم و نشستم از اول تمام مطالبتون رو خوندم
قلم توانایی دارید
والا ما معمولیا رو نمیپسندیم ... دست خودمون نیست
ممنون از پاسختون

ممنون از لطف شما
امیدوارم همیشه موفق باشید

خودم چهارشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 09:45 ب.ظ

آقای دکتر ما اطرافیانی داریم که وقتی برای خونه مون یا حتی لباسی که میپوشیم خرج میکنیم خیلی گیر میدن که چرا اینقدر خرج و همین معمولیاش هم خوبه و این حرفا ... و ماخیلی آزرده ایم از اینطور آدما ... نمیدونم شما هم مواجه بودین یا نه اما به نظرتون باید مقابل این حرفا چیکار کرد؟

خب حالا این قدر خرج الکی برای چی؟
همون معمولی ها چشونه؟
توی همه فامیلها از این افراد هست اما نهایتا ما فقط یه بار زندگی میکنیم بقیه هم هرچیزی دلشون میخواد بگن

خودم چهارشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 08:45 ب.ظ

سلام.خیلی عالی آقای دکتر.خیلی خوشحال شدم.ایشالا به شادی و سلامتی ... سال نو هم مبارک ... خوشحالم که بعد از حدود یکسال که به اینجا سر میزنم هنوز ماالا فعالید و الحمدلله پیشرفت کردید.. به قول دوستمون منم عاشق پرده ی 18 تومنی تون شدم
باآرزوی بهترینها

سلام
ممنونم
توی نوشتن پیشرفت کردم؟

الی چهارشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 06:19 ب.ظ http://mamanemicrooei.blogfa.com

سلام اقای دکتر
دست و جیغ و هورای بلنننننند، خونتون عااااالیه، مبارکتون باشه و به دل خوش زندگی کنید
سلیقه ی آنی خانوم هم عالیه، عاشق پرده ی هیجده میلیونی تون شدم

سلام
ممنون الی خانم
خدا قسمت همه بکنه از این خونه ها

رسول چهارشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 09:44 ق.ظ

سید جان منزل نو مبارک
ایشالا توش تخصص قبول شین و همش جشن داشته باشین
سال نو براتون پر از اتفاق های خوب

مخ لسیم آقا رسول

دل سوختگان سه‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 06:59 ب.ظ https://parvazabde2000.blogsky.com/

سلام آقای دکتر
سال نو و سده نو مبارک
منزل نو مبارک
بحث تورم بازار و افزایشهای درصدی که اخیرا به هزار درصد هم در کوتاه مدت میرسند چیز تازه ای نیست و در آینده نیز بیشتر شاهد آنیم. درآمد و دستمزد حقوق بگیران هم بماند که رُشد لاکپشتی داشته و دارند.!
شاد و همیشه در پناه حق باشید

سلام
ممنون
بله متاسفانه حق با شماست

.. سه‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 12:57 ب.ظ

سلام
خونه نو و سال نو مبارک
تقریبا هر روز به وبلاگتون سر میزنم
آقای دکتر من خاطره میخوام (لطفاً)

سلام
چشم
توی چند روز آینده
منتظرم ببینم خط تلفن وصل میشه که با وای فای پست بگذارم یا نه؟

مرضیه سه‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 08:24 ق.ظ http://because-ramshm.blogfa.com/

سلام
سال نو شمام مبارک
انشالله توو خونه تون همش جشن باشه و شادی و دورهمی..
خیلی دکور چوبتون قشنگه و خونه پرنور و دلبازی هست... مبارک شما و آنی خانم و بچه هاتون باشه
انشالله هرکس دنبال خونه اس براش جور شه
قسط هاشم جور میشه انشالله

سلام
ممنون از لطف شما
بله قسط هاش جور میشه
من فعلا برای چک هایی که موعدشون داره یکی یکی می رسه نگرانم

دخترمعمولی سه‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 01:15 ق.ظ http://mamoolii.blogsky.com

با تاخیر بسیار، عید و سال نو و خونه ی نو مبارک باشه .
ان شاءالله که کلی خاطرات خوب توش بسازین .

سپاسگزارم
امیدوارم برای شما هم سال خیلی خوبی باشه

احمد محمود سه‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 12:29 ق.ظ

سلام خانه نو شما هم مبارک. ان شا الله به خیر و شادی ...
گفتید بابام بهم کمک کرد و وام گرفت. واقعا دلم لرزدید، متاسفانه مدتی پیش پدرم را از دست دادم و برای شما آرزو می‌کنم که هیچ وقت غم نبینید.
ببخشید این مطلب را نوشتم.
موفق و موید باشید

سلام
ممنون
درک میکنم
شما هم تقریبا همون حسی را دارین که من درباره مادرم دارم

لاله دوشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 08:52 ب.ظ

چه خبر خوبی ، بسیآر خونه دلباز و زیبایی هست ، ایشالا توش شاهد بزرگ شدن بچه ها و موفقیت هاشون باشید
سخت نگیرید ، زندگی تو یه خونه خیلی می تونه دلچسب باشه ، خصوصا تو سختی و بالا پایین

از لطف شما سپاسگزارم
چشم

نون سین دوشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 05:07 ب.ظ http://free-like-a-bird.blogsky.com

سلام
چه خونه قشنگی شده:) ایول:)
اره کار خوبی میکنید که اون بخش ها رو به بقیه منتقل میکنید:) کار درست همینه:)

سلام
ممنون
ای بابا یعنی من برای کار درست خجالت می کشم؟!

نسرین* دوشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 08:29 ق.ظ

سلام سال نو بر شما و خانواده ی محترمتان مبارک.
(مامانم قبلا یک همکار آقا داشت که از وقتی 7 سالم بود تا حالا هر سال قبل از عید همین پیام رو میده، بعضی وقت ها خلاقیت به خرج میده می نویسه خانواده ی گرامیتان)

سلام

کاملا اون آقا را درک میکنم

نگین یکشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 01:19 ق.ظ http://www.parisima.blogfa.com

سلام و سال نو مبارک

هزار ماشاالله خونه اینقدر بزرگ و دلبازه که میشه توش جشن عروسی گرفت!
مبارکتون باشه .. الهی همیشه توش صدای شادی و خنده باشه .. جسارتاً اسپند و صدقه هم اگه خودتون بهش عقیده دارین یادتون نره..

یادش بخیر سال 68 یه خونه ویلایی دویست متری خریدیم یک میلیون و دویست تومن!! الان وقتی بهش فکر میکنم حس دوران ماقبل تاریخ بهم دست میده!!

یه رنو داشتیم فروختیمش 133000 تومن! و یه جفت لاستیک ژاپنی که فروختیم 15000 تومن .. از برادرم قرض گرفتیم 42 هزار تومن! (یعنی همون دو هزار تومنش هم تعیین کننده بود و کارساز)!! و از برادر همسرم 40 هزار تومن.. البته از یک میلیون و دویست تومن ، پونصد هزار تومنش وام شرکت نفت بود ..

چه خاطراتی برام زنده شد ..

سلام سال نو شما هم مبارک
واقعا آدم حس اصحاب کهفو پیدا میکنه!

م شنبه 7 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 06:05 ب.ظ

سلام
منزل نو مبارک دکتر عزیز و محنرم

سلام
سپاسگزارم

مینو شنبه 7 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 03:55 ب.ظ http://milad321.blogfa.com

سلام
سال نو وخونه نو مبارک
چه خونه دلباز و خوشگلی .به سلامتی و دلخوشی ازش استفاده کنید.
سال ۸۵ در شهری که محل اشتغالم بود ، خانه ای باا دردسر فراوان ساختم ،اما به دلیل حاد شدن بیماری همسرم و فوت ایشان ، سال ۸۸ مجبور به فروش آن خانه شدم.خیلی دلم سوخت چون زحمت زیادی کشیده بودم و نزدیک یک سال و نیم مدام دنبال تهیه مصالح و بالای سر کارگرا بودم.
فکر میکنم سکونت در خانه شخصی ساز خیلی لذت بخش هست

سلام
ممنون از لطف شما
متاسفم و هرچند با تاخیر خیلی زیاد اما تسلیت میگم

مخمور شنبه 7 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 10:05 ق.ظ http://mastoori.blogfa.com

سلام آقای دکتر
خانه نو آباد و پر از برکت و شادی و سلامتی برای شما و خانواده
سال نو هم مبارک

سلام
از لطفتون ممنونم
امیدوارم همیشه موفق باشید

معلوم الحال جمعه 6 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 11:28 ق.ظ http://daneshjoyezaban.blog.ir

سلام آقای دکتر
سال نوتون مبارک. داشتم نگاه میکردم دیدم این پست رو چقدر قبلتر گذاشتین! زمان مثل برق و باد میگذره من هنوز پست داستانچه رو نتونستم تموم کنم. هر بار یه کار پیش اومده

خوبی این پست این بود که بالاخره خونه شمام زیارت کردیم

در مورد بانک مسکنم باید بگم واقعا چرا واماشون اینجوریه؟ منم حساب کردم اگه بخوام یه وام 5 ساله ازشون بگیرم باید دو برابر همون مبلغ رو بهشون برگردونم! تازه مبلغ وام نصف قیمت یه خونه هم نمیشه!!! به رئیس بانک که گفتم کدوم آدم عاقلی میاد 400 تومن وام بگیره 765 تومن پس بده؟ خیلی بد نگام کرد. نمیدونم چرا انتقادپذیر نیستن این بانکیا

سلام
ممنون حق دارین
تشریف بیارین از نزدیک درخدمت باشیم
واقعا امان از دست این بانکی ها!

ترانه ی باران جمعه 6 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 10:45 ق.ظ http://razautumngirl8.blogfa.com

آره
آخه داستان داره
تو وبلاگم ثبت کردم دوس داشتین بخونین

بله خوندم
ممنون

مهندسْ خانوم پنج‌شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 02:44 ب.ظ

مخابرات حق نداره برای کل مسیر فیبر ازتون پول بگیره! تو کسیر فیبر میتونه به بقیه هم انشعاب بده اگر قرار باشه از هر خونه ای اینقد پول بگیره که بب انصافیه! به نظر من به عنوان یه نیمچه مهندس شرکت ایرانسل، یه دونه مودم TD-LTE بگیرید که اصلا خط تلفن نمیخواد و سرعتش هم خیلی خوبه. مودم های جدیدتر و بهتر هم اومده تو ایرانسل. البته قبلش لوکیشن خونتون رو میتونید تو سایت چک کنید و ببینید ترافیک 2G, 3G,LTE ایرانسل تو محله شما چطوریه. راسی سال نو و خونه نو هم مبارک. مدل کابینتاتون و لوستر عین خونه منه:) معلومه من و آنی خانوم سلیقه مون نزدیکه! لوستر رو چند خریدید؟؟

از لطف و توضیحات شما سپاسگزارم
اما درنهایت خونه نیاز به خط تلفن هم داره
لوسترها را یک سال پیش خریدیم!
دوتاشون شدن هفت و دویست

Marjan پنج‌شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 11:11 ق.ظ

سلام،
به خاطر کاوید؟
عیدتون خیلی مبارک باشه و خونه جدید هم بسیار قشنگه. انشالله به سلامتی توش زندگی کنید. معلومه که آنی جون خوش سلیقه هستن.

سلام
و همین طور شیفت و ... که فرصتمونو خیلی کم کرده
ممنون

parinaz پنج‌شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 08:35 ق.ظ http://parinaz95.blogfa.com

سلام
سال نو مبارک باشه،در سال جدید از خدای مهربون براتون آرزوی سلامتی،موفقیت و شادمانی در کنار خانواده را خواستارم.
منزل جدید خیلییییی مبارک باشه و انشالله هرچی اتفاق خوب تو این خونه براتون رقم بخوره.
منزل جدید بسیار شیک و زیبا شده به نظرم ارزش این همه سختی داره.

سلام
از لطف شما سپاسگزارم
بله واقعا ارزششو داشت

زهره پنج‌شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 08:32 ق.ظ

مبارک باشه ان شالله

ممنون

M چهارشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 02:38 ب.ظ

آقای دکتر خونه ای که توش میشستین چند متری بود؟

صد و بیست و سه و نیم!

رافائل سه‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 05:10 ب.ظ http://raphaeletanha.blogsky.com

اول سلام.
دوم سال نو مبارک.
سوم خونه جدید مبارک. به به. چه خوشگل! دست و جیغ و هورا.
چهارم. وقتی من هر روز به پیجتون سر میزنم هیچی نمینویسید اما کافیه سه روز سر نزنم میام و میبینم پست گذاشتید و کلی کامنت دارید و من عقب موندم! چرا اینجوریه؟؟؟؟
آخ آخ الان کلی خسته اید. من اینجور وقتا میگم انگار انداختنم توی لباسشویی و با دور تند چرخوندن. خسته نباشید.

سلام
سال نو شما هم مبارک
ممنون
خب من عمدا صبر میکنم وقتی شما نیستین پست میگذارم
واقعا

غزال سه‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 04:56 ب.ظ https://otaaaq.blogsky.com/

سلام جناب دکتر،
به چه خونه ی زیبایی. امیدوارم پر از شادی و خنده باشه این خونه همیشه.
سال نوتون هم مبارک. با آرزوی شادی و سلامتی برای شما و خانواده عزیزتون.

سلام
از لطف شما سپاسگزارم

مهربانو سه‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 03:16 ب.ظ http://baranbahari52.blogsky.com/

سلام آقای دکتر عزیز
هم سال نو مبارک و هم منزل نو مبارک
امیدوارم سالی پر از تن درستی و برکت پیش رو باشه . خاطره رو که تعریف کردید یاد سال 70 افتادم که تصمیم گرفتیم خونه ی ویلایی کلنگی رو بکوبیم و از نو بسازیم . این که میگم تصمیم گرفتیم منظورم سه نفری یعنی مامان و بابا به اتفاق من بودیم چون خواهر و برادرای دیگه کوچیک بودن و به اصطلاح بازی نبودن
یه خونه کوچه ی بعدی رهن کردیم و خونه رو کوبیدیم و مامانم استینا رو بالا زد و یه تنه با تیم معمار و بنا و شهرداری و مخلفاتش طرف شد .. بابا هم که وسط اقیانوس ها کشتی ها رو از این بندر به اون بندر هدایت میکرد و پول درمیاورد . یازده ماه بعد قشنگترین خونه ی اون محل رو در چهارطبقه و طبق ژورنال های روز ساخته بودیم ..
کفگیر به ته دیگ خورد چه خوردنی هم .
نشستیم فکر کردیم چه کنیم و مامان یه راهی به ذهنش رسید که همونو عملی کرد .
از اون چهارطبقه قرار بود دوطبقه دست خودمون باشه . یه طبقه امپراتوری من و خواهر برادرا و یه طبقه هم مامان و بابا .
راه مامان این بود که زیر زمین رو مسکونی کردیم ؟(حتی برای دلخوشی بیشتر وجلوگیری از غصه خوردن اضافه، من و مامان گچبریش هم کردیم ) و بعد امپراتوری ها رو یکسال رهن دادیم و خودمون تشریف بردیم زیرزمین زندگی کردیم .
نتیجه ی گچ بریمون اینطوری شده بود که روی سقف دورتادور از یه جایی مامان گچبری پیش ساخته ی مدل شاخه ی گندم چسبونده بود از اون طرف خونه هم من .. بعد وقتی به هم رسیدیم دیدیم راه هامون با هم فرق داره
نشستیم زمین های های گریه کردیم و سعی کردیم این موضوع رو مثل یه راز بین خودمون نگهداریم .. ولی بعد ها هر وقت چشممون بهشون می افتاد میزیدیم زیر خنده
خداییشم تا مدتی کسی نفهمید تا یکی یکی فضولای با دقت متوجه شدن .
اون یکسال گذشت ولی اون خونه یه سرمایه ی اساسی برای ما بچه ها شد . (نمیدونم چرا ما از بانک وام نگرفتیم اون موقع؟)
خلاصه اینکه زندگی بالا و پایین زیاد داره نگران نباشید همه ش درست میشه
تا وقتی سلامتی باشه و دل آدمای خونه به عشق هم گرم باشه فراز و نشیب رو با هم پشت سر میذارن .
عکس خونه رو دیدم خیلی خیلی خوشگله امیدوارم یعالمه اتفافاق خوب رو تجربه کنید.

سریال های مهران رو خوب اومدین

سلام
ممنونم
عجب، شما هم چه ماجراهائی داشتین توی اون خونه
پس اگه می اومدم خونه تون من هم متوجه مشکل گچ بری ها میشدم

طیبه سه‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 02:07 ب.ظ http://parandehdararamesh.blogfa.com/

سلام دکتر مهربون
سال نو مبارک
۲۰ بار اومدم وبتون جواب کامنت خودم و بقیه رو ببینم تایید نشده بود، حالا هم که تایید شده کامنت من نیست
بازم می نویسم
خونه تون بسیار قشنگه ،من که از رفتن به وادی خرید زمین و ساخت بیزارم ولی از دیدن نتیجه کارتون خیلی ذوق زده شدم اما چون می دونم چقدر متحمل سختی شدید بازم به این کار تشویق نمیشم البته
خونه تون خیلی خیلی قشنگه، مبارک باشه، امیدوارم به زودی شرایطی فراهم بشه که هم خودتون هم آنی جان بیشتر در خونه باشید و لذتش رو ببرید و مجبور نباشید اینقدر شیفت بدید
البته حدس می زنم آنی جان هم شاغلند( بخش غیرپزشکی البته)،مطمئن نیستم
ایشالا توی این خونه ی قشنگ اتفاق خوب و خوشایند برای هر سه خانواده بیفته و از مجاورت با همدیگه لذت ببرید
خونه نو و سال نو مبارک
ضمنا از خونه ی ما تا اونجا که چندین ساعت بیشتر راه نیست کمکی چیزی خواستید واسه جابجایی و چیدن و اینا، من و نیکان در خدمتیم

سلام
من چنین کامنتی از شما ندیدم نمیدونم چرا حذف شده شرمنده
ممنون از لطف شما
شما هروقت دوست داشتین تشریف بیارین
قدم شما و حسین آقا و نیکان خان جان! روی چشم ما یه پلی هم کرایه میکنیم!

سینا سه‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 10:36 ق.ظ http://sinadal.blogsky.com

هر چند با تاخیر ، تبریک صمیمانه من رو پذیرا باشید.

ممنونم دکترجان

نسرین سه‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 09:12 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

پس کامنت من کو؟! فکر می کنم چند ساعت بعد از نوشتن پستتون نظرمو نوشتم شایدم هنوز تمام کامنتهاتونو وقت نکردین تایید کنید.
امیدوارم حالتون کاملاً خوب شده باشه و وسایل جا افتاده باشند. اینجور موقع ها کمک فامیا درجه یک خیلی تو جون رسه.

تائید شد
ممنونم بله خیلی لطف داشتند

اسحاقی سه‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 01:00 ق.ظ

سلام دکتر خوبین ..
سال نوتون و خونه ی نوتون مبارک ..
ان شالله پر از اتفاقای خوب و خوش باشه براتون ..
نگران نباشید دوسال دیگه قسط وام ها بی ارزش میشه اما در عوض یه خونه باب دلتون دارید که روز به روز به ارزشش اضافه میشه ..

سلام خانم اسحاقی
خوبین؟
ممنونم
کاملا حق با شماست سپاسگزارم

x دوشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 11:01 ب.ظ http://Malakiti.blogfa.com

سال نو مبارک

خونه جدید مبارک باشه
انشالله همیشه درد عضلانی تون برای تغییرات مثبت و بهبود باشه و به شادی

سال نو شما هم مبارک
ممنونم

سین دوشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 09:04 ب.ظ

سلام
مبارکتون باشه، به سلامتی و خوشی ان شاءالله
سال نو شما هم مبارک

سلام
از لطف شما ممنونم

عابر دوشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 07:18 ب.ظ

سلام.
مبارک باشه هم سال نو هم خونه نو.
پ.ن ۶

سلام
ممنون
خودم هم اول خجالت کشیدم بعد خنده ام گرفت!

لیلا دوشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 06:35 ب.ظ

به به. خیلی مبارکه آقای دکتر.

ممنون

Marjan دوشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 05:21 ب.ظ

سلام، عیدتون مبارک. خداییش خیلی سرتون شلوغه. خدا به آنی خانوم عمر بده که خیلی از کارها رو به عهده گرفتن و به شما هم توان و سلامتی بیشتر بده که بتونین پول بیشتر دربیارین.

سلام خانم مهندس
ممنونم
مسئله اساسی اینه که اون ماجرائی که وویسشو براتون فرستادم بیشتر عقب افتاد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد