جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

قرار دادن عکس در وبلاگ

آقا ما پریشب با این وبلاگ اینقدر کشتی گرفتیم که بالاخره موفق شدیم عکسهای سفر به ماهشهرو تو وبلاگ قابل رویت کنیم. 

با copy و paste که نشد. از دکمه درج تصویر هم که نشد. حتی با تینی پیک و فلیکر هم نشد تا اینکه بالاخره ‹‹قرار دادن تصویر در وبلاگ›› را توی یاهو سرچ کردم. 

بعد از کلی سایت و وبلاگ که همه شون همون راههاییو میگفتند که قبلا امتحان کرده بودم از روش یه وبلاگ استفاده کردم و موفق شدم. 

اون موقع دیگه اونقدر اعصابم خورد شده بود که یادم رفت ازش تشکر کنم. حالا هم که دیگه آدرسش یادم نیست. 

اما اگه شما هم با این مشکل روبرویید روشش این بود: 

عکسو تو tinypic یا flickr یا سایتهای مشابه آپلود میکنید. 

بعد آدرسی که بهتون میده به جای اینکه تو قسمت درج تصویر قسمت نوشتن وبلاگ کپی کنید درست مثل یک آدرس سایت بالای explorer کپی میکنید. 

عکستون (در واقع از طریق همون سایتی که عکستونو اونجا آپلود کردین) تو اون صفحه میاد. 

حالا اونو کپی کنین و همونجا که دارین متنتونو برای وبلاگ مینویسین paste کنین. 

اصلا هم کاری به دکمه درج تصویر وبلاگتون نداشته باشین! 

پ.ن:حدس بزنین من دیشب کجا بودم؟ 

عروسی! 

چطوری؟ 

هیچی یه لشکر از اقوام عیال از شاهین شهر حمله کردند خونه ما چون دیشب عروسی دعوت بودند. 

صاحب مراسم هم که فهمید اونها خونه ما هستند اونقدر اصرار کرد که مجبور شدیم ما هم پاشیم بریم. 

اونهم عروسی کسی که من تا حالا ندیده بودم! 

بعضی از اقوام حمله کننده امروز صبح رفتند اما بقیه هنوز اینجان. 

من هم که از ساعت هشت باید سر شیفت باشم. 

آی درس میخونیم آیییی! 

از من به شما نصیحت! 

تا مزدوج نشدین درستونو بخونین! 

فعلا!

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 01:10 ب.ظ

نشد که؟

شرمنده
اما برای من که جواب داد

نگران آینده جمعه 11 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 01:41 ق.ظ http://skn.blogfa.com/

عروسی نطلبیده!چه شود!خوش گذشت یا نه؟

جای شما خالی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد