جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (۷۴)

سلام

۱. برای یه بچه نسخه نوشتم و رفت بیرون. پدر بچه نسخه رو داد به خانم مسئول داروخونه که نشسته بود توی سالن و داشت تلویزیون نگاه می کرد. خانم مسئول داروخونه یه نگاهی به نسخه کرد و گفت: اینجا نداریم، برید بیرون بگیرید. وقتی رفتند بیرون از مطب اومدم بیرون و گفتم: واقعا این دارو رو ندارین؟ گفت: چرا یه کارتن داریم تاریخشون هم داره میگذره! گفتم پس چرا بهش ندادین؟ گفت: حالشو نداشتم از جام بلند شم!

۲. خانمه با حال عمومی بد اومد. توی شرح حال بهم گفت: هم قند دارم هم فشار هم چربی. گفتم: داروهاشونو دارین؟ گفت: دوهفته پیش رفتم پیش یه دکتر علفی گفت دیگه داروی شیمیائی نخور من هم همه داروهامو گذاشتم توی یه پلاستیک و ریختمشون دور!

۳. میخواستم برای یه بچه چهار ساله که سرما خورده بود نسخه بنویسم که مادرش گفت: این بچه ناراحتی معده داره، کلیه اش هم برگشت ادرار داره، ....... پدرش گفت: یه بار هم سکته کرده. گفتم: سکته کرده؟؟ پدره گفت: نه بابا دیدم مادرش داره همه مریضیهارو ردیف میکنه گفتم من هم یه چیزی بگم بخندیم!!!

۴. مرده گفت: یکی از این فشارسنجهای دیجیتال خریدم اما انگار خرابه. وقتی دو سه بار پشت سر هم فشارمو میگیرم دو سه درجه با هم فرق میکنه. گفتم: بگیرین ببینم. فشارسنجو آورد بیرون و فشارشو گرفت. چهارده و دو دهم بود. یه بار دیگه گرفت چهارده و چهار دهم بود. گفت: دیدین؟ دو درجه فرق داشت!

۵. پسره با موتور زمین خورده بود و یه لشگر از دوستانش هم باهاش اومده بودند درمونگاه. بعد از پانسمان زخمش قرار شد بره بیمارستان تا عکس بگیره. یکی از همراهانش رفت و اومد و گفت: آقای دکتر! من اگه یه مشت به راننده آمبولانستون بزنم میخوابه زمین و بلند نمیشه اما به احترام شما چیزی بهش نمیگم. از طرف من بهش بگین آمبولانس مال مریض بدحاله نه کسی که روی پای خودش میتونه راه بره. بعد هم به مریضشون گفت: پاشو خودمون بریم. راننده آمبولانسشون میگه این اعزامی نیست!

۶.  یه بچه دوساله رو معاینه میکردم که خیلی بی قراری میکرد. گفتم: توی خونه هم همین طور بی قراری میکنه؟ مادرش گفت: نه حالا چون بهش قول دادم ببرمش «ددر» اینطوریه میخواد زودتر بره!

۷. پیرزنه گفت: هفته پیش که برام سرم نوشتی و اینجا زدمش جاش کبود شد. به جون خودت!

۸. مرده پدرشو آورد و گفت: خیلی بی حاله فکر کنم فشارش افتاده. حالا باز شما ببینینشون. فشار پیرمرده رو گرفتم و گفتم: اتفاقا فشارشون بالاست. پیرمرده به پسرش گفت: میبینی؟ با یه تشخیص اشتباه داشتی منو به کشتن میدادی!

۹. به پیرزنه گفتم: از این قرصها روزی دوتا میخورین؟ گفت: نه روزی یکی شبی هم یکی!

۱۰. به پیرزنه گفتم: قندتون داره میره بالا. پرهیز میکنین؟ گفت: آره من فقط ماست بازاری و پولکی ترش میخورم!

۱۱. به خانمه گفتم: دیگه هیچ ناراحتی نداشتین؟ گفت: گاهی تپش قلب دارم. گفتم: مثلا چه مواقعی؟ گفت: وقتی میرم روی یه بلندی!

۱۲. نسخه پیرمرده رو که نوشتم گفت: ایشالا اگه بهتر نشد میرم عکس میگیرم!

پ.ن۱: هفته پیش عماد تعطیل شد و من یادم افتاد یه خاطره از اونو ننوشتم:

آخرین روزی که پیش از نوروز رفت مدرسه و برگشت بهشون یه سی دی جایزه داده بودند. گفت: بابا من هم شانس ندارما! گفتم: چطور؟ گفت: به همه کلاس سی دی بازی دادند اما تموم شد. فقط به من و «علی» سی دی قرآنی دادند!

پ.ن۲ : ازمون خواستن توی طرح پزشک خانواده شهری ثبت نام کنیم. نمیدونم این بار هم مثل دفعه پیش نیمه کاره رها میشه یا نه؟

حقوقش خوبه و بالاخره از اون دکتر هندی ها بیشتر پول میگیریم اصلا شاید دیگه بی خیال حذف اون «هنوز» از بالای وبلاگ شدم!! اما هر روز صبح و عصره و باید از یه سری از کارهائی که تصمیم داشتم انجام بدم دست بکشم (مثلا واقعا قصد کرده بودم یه کلاس زبان برم که حالا نمیدونم چی میشه؟)

نظرات 69 + ارسال نظر
hedie چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:29 ب.ظ

salam doctor...goftin vaghte class zaban nadarin goftan ye website pishnahad bedam...ozve ke beshin har zaboonio ke bekhain yad begirin ta hade motevaset miresoonatetoon.baraye shooroo alie.albate grammaretun bayad taghriban khoob bashe.albate kheiliam mohem nist.man bahash faranse khoondam.koli sababe tahaior budam moghei ke raftam class!!!
www.bussu.com

سلام
ممنون از لطفتون
اما زبان یاد میده یا فینگلیش؟!

سکوت سپید(باران) دوشنبه 12 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:34 ق.ظ http://www.RainyLady1.blogfa.com

نمی دونم کامنتم ارسال شد یا نه
مدتها پیش خاموش می خوندم و امشب دوباره وبلاگتون رو دیدم..
نوشته هاتون رو دوست دارم..
دختر دار شدنتون رو هم پیشاپیش تبریک می گم..

بله ارسال شد
از لطفتون ممنون

سکوت سپید(باران) دوشنبه 12 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:31 ق.ظ

سلام
خواننده ی خاموشتون بودم..اون روزا که واسه دستیاری می خوندم؛ خسته می شدم خاطراتتون رو می خوندم کلی دلشاد می شدم
دوباره امشب وبلاگتون رو پیدا کردم.

سلام
حالا موفق شدید یا نه؟
شما لطف دارین

فضایی شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:03 ب.ظ http://crazywriten.mihanblog.com/

۳ عالی بود
۶ هم جالب بود


واقعا برای جامعه ای باید تاسف خورد که اونقدر بد دینشونو تبلیغ می کنند که بچه ها شون فراری اند و بزرگاشون بی تفاوت

ممنون از لطفتون
کاملا موافقم

yasna پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:12 ب.ظ http://delkok.blogfa.com

سلام دکتر خوبی ... شرمنده الان یهو یادم اومد روز مرد وپدر رو بهتون تبریک نگفتم ....
روزتون با تاخیر مبارک

سلام
خواهش میگردد
عوضش سال بعد چند روز زودتر تبریک بگین :دی

دختـــر همسایـــه پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:01 ب.ظ http://hamin-havaali.blogfa.com/

پولکی ترش هم داریم؟!!! بجای شکر با آبلیمو درستش میکنن؟!

از دست عماد

بله داریم جوهر لیمو بهش میزنن
واقعا

رسوای دل پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:38 ب.ظ http://rosvayedel.mihanblog.com/

جالبناک بود

ممنون

miss lemon چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:27 ب.ظ http://joza-v.blogfa.com/

دکتر اپ بنمویید دیگر

چشم

topoli چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:34 ب.ظ http://ghandeasal91.blogfa.com

خیلی با مزه مینویسید آقای دکتر . جالب بود
لینکتون کردم .

شما لطف دارین
ممنون

آنا چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:48 ب.ظ http://WWW.anna1980.persianblog.ir

نه اتفاقا اصلا این فکرو نکردم..خیلی از دوستای من پزشکن ولی متاسفانه حتی قادر به گفتن یه جمله درست درمون هم نیستند و اطلاعاتشونم در حد همون اصطلاحاته...ولی با این حال من یه دوستی دارم که انگلیسی اصلا بلد نیست ولی خوب کلاس زبان ایتالیایی میره گفتم شاید شما هم میخواید برید آلمانی فرانسه ای سواحیلی چیزی یاد بگیرید...ولی جدا از شوخی اینروزا یادگیری زبان انگلیسی از زبان مادری هم واجب تر شده...
امیدوارم که شما هم تو یادگیری زبان موفق باشید..

خوب خدا رو شکر
نه بابا ما همین انگلیسیو بتونیم یاد بگیریم شاهکار کردیم که اونو هم باید ببینیم تکلیف این طرح پزشک خانواده چی میشه بعد

[ بدون نام ] چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:45 ب.ظ

من کلا خوش سفرم... واسه همین همه جا معمولا بهم خوش می گذره... در مورد اون بچه هم حالا که فکر می کنم میبینم حق با شماس... بچش بوده دیگه
وبلاگ بنده رو مزین فرمودین قربان
خوشحالم از آشناییتون

اسمتونو که ننوشتین
کلی فکر کردم که یادم اومد این کامنت یعنی چه؟!
خواهش میشود

آنا چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:46 ب.ظ http://www.anna1980.persianblog.ir

میخواید برید چه کلاس زبانی؟؟؟یعنی چه زبانی میخواید یاد بگیرید؟

فکر کنم شما همچنان تحت تاثیر اون افسانه قدیمی هستین که توی اون انگلیسی همه پزشکها فوله!
خدمتتون عرض کنم گرچه خیلی از کتابهائی که ما توی دانشگاه میخوندیم به زبون انگلیسی بود اما همه اونها عبارت بود از انواع بیماریها، تشخیص، و درمانشون
اینه که این تنها بخشی از زبان انگلیسیه که من توی اون فولم
اما توی محاوره و جملات روزمره واقعا مشکل دارم

راحیل چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:29 ب.ظ http://akharintarane.blogfa.com/

خیلی دوست داشتم مطالبتونو اگه میتونستم همشونو میخوندم . چندتا از پستاتونو خوندم بامزه بود
اگه دوس داشتین به منم سربزنین

شما لطف دارین
مزاحم میشم

friend چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:45 ق.ظ http://mansiiivakil.blogfa.com

(:

ممنون از لطفتون

داریوش چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:26 ق.ظ http://http://daruosh-87.blogfa.com/9101.aspx

سلام.جای با حالای کار میکنی یا دست به قلم زیباست که نوشته را خوشایند کرده؟
وقت کنم مطالب قبلی و میخونم. شاد باشی

سلام
هر سه!
ممنون وهمچنین

یک معلم سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:25 ب.ظ http://jafari58.blogfa.com/

سلام
۱-وای واقعا آدم به این تنبلی هم پیدا می شه برم به آبجیم که تو خونه است بگم برای مامانم تعریف کنه که مامانم دیگه به این آبجی من نگه تنبل .
۲- وا مردم به هر چی می شنوند گوش می دند عقل رو تشخیص دکترشون رو همه چی رو بوسیدند گذاشتند کنار.
ای ای ای ز دست این عماد ولی معلومه تربیت شده ی خودتونه ها

سلام
حتما این کارو بکنین!
واقعا
شانسش هم به خودم رفته

ینباران سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:48 ب.ظ http://barane-deltangiha.blogfa.com

سلام دکتر خوبید..با یک روز تاخیر روزتون مبارک
۱- دو هفته هست دنبال یه قرص میگردم تو داروخونه ها پیدا نمیکنم پس بگو دارن حوصله ندارن بلند شن بیارن
۲- منظورش عطاریه؟؟؟
۳- وا چه بابایی چطو دلش اومد
دکتر جون خدایی مریضای باحالی دارید...حتما هر روز کلی میخندید
این عماد هم بد شانس ها....خب آدم حرصش میگیره
طرح پزشک خانواده ؟؟؟
کلاس زبان ...صد بار رفتم وسطش بی خیال شدم یعنی نشده....امیدوارم موفق باشید.

سلام ممنون ممنون
فکر نکنم توی داروخونه های شخصی این طور باشه
نخیر دکتر علفیه!!
چه عرض کنم؟
البته همه شون هم اینطوری نیستن
واقعا که به باباش رفته :دی
آره
واقعا؟ حالا ببینیم چی میشه اما خدائیش اون بار که رفتم ترکیه تازه فهمیدم زبان چقدر به درد میخوره

رکسانا سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:29 ب.ظ http://iranbanooo.blogsky.com

ممنون از لطفتون

نگار سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:51 ق.ظ http://drnegar.loxblog.com/

این طرح پزشک خانواده ی شهری اشکالات اساسی داره.موافقین؟

کاملا
مسئله اینه که هنوز هیچکس نمیدونه دقیقا چی به چیه؟

دیادیا بوریا سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:29 ق.ظ

سلام دکتر جان
ممنون بابت اطلاع رسانی
این دفعه خودشون ارتباط برقرار کردن و اجازه گرفتن ....
نوشته هاتون مثل همیشه جالب بود
مورد 3 خیلی باحال بود ....
در ضمن کاملا عماد جان رو درک می کنم یادمه یه بارم برای من شده بود تو دبستان
البته اون موقع ها سی دی نبود
همه کتاب داستان گرفتن و من یه کتاب در باره نماز از دکتر بهشتی....

سلام
خواهش
خوب خدا رو شکر
ممنون
واقعا
واقعا؟ این که چیزی نیست یه بار یکی از دوستان آنی توی دانشگاه برنده یه مسابقه میشه و کتاب احکام شرعی ویژه پسرانو جایزه میگیره!!

الناز دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:59 ب.ظ http://life-code.blogfa.com

راستی دکتر نیمی دونم این همه دور دوره غلط املائی گرفتن شده کلا چرا یکی درباره کلیت این داستان ما نظر نداد...
فکر نکنم زیاد جالب به نظرتون اومده باشه

نیمی دونین؟!
اختیار دارین من که کامنتهارو خوندم و چنین خبری نبود
مسئله این نیست مسئله اینه که داستان و شعر و از این قبیل چیزها بیشتر سلیقه ایه

مرضی دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:10 ب.ظ http://yasinak.blogfa.com

یعنی اون مسئول داروخونه رو باید دار زد !!! والا
(خیلی خشن گفتم ها ولی تصور می کنم مثلا اگه خودم بودم با یه بچه ی مریض و باید دنبال دارو می رفتم و ... خیلی سخته )

چشم
حکم کتبی از قاضی بیارین اجرا میکنیم!

سارا دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:48 ب.ظ http://sm19.blogfa.com


۳: هی وای من.....خنده داره اخه....باید ب حرفی ک زد گریه میکرد حتی
۷:
۸: گویا پسرشون دکتر تشریف داشتن باز خوب نمرد
۱۲:ایشاالله !!!!!
ایشاالله هنوزه حذف میشه :)

واقعا
ایضا
نه بابا بنده خدا از این حدسها که همه میزنن

خلوت دل دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:05 ب.ظ http://khalvated.blogsky.com

حالشو نداشتم از جام بلند شم این آخرشه

ممنون

me دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:31 ب.ظ

happy man day
with best wishes for u and yr family

thanks a lot
happy man day to you (or your husband!) too

جوهر دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:29 ب.ظ http:// chekehjohar.blogfa.com/

ولادت امیر المومنین برشما مبارک
سرشار از محبت مولا وبرکات ماه رجب باشید انشاله

ممنون بر شما هم مبارک
و همچنین

khatere دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:31 ق.ظ http://bzorgsali.blogfa.com/

سلام . جالب بود با خوندنش لبخند روی لبام اومد . مرسی

سلام ممنون خنده تون مستدام

زهرا دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:20 ق.ظ http://doctore-javan.mihanblog.com

سلام
تا جایی که یادمه تو همین پست بود چون درباره طرح پزشک خانواده سوال پرسیده بودم.اینکه مگه این طرح اجرا نشده؟و اصلا چطوریه؟یک پزشک خانواده چیکار میکنه؟

سلام
اینو یادم نمیاد دیده باشم شرمنده
طرح پزشک خانواده الان توی روستاها داره اجرا میشه اما ظاهرا قراره از این به بعد توی شهرها هم راه بیفته
انگار قراره هر پزشک عمومی 2500 نفر از جمعیتو برداره و مریضهاشونو ببینه و اگه لازم بود ارجاع بده
اما جالبه که حتی خود دست اندرکاران هم چیز زیادی از این طرح نمیدونن!

miss lemon یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:03 ب.ظ http://joza-v.blogfa.com/

دکترجان اگه ممکنه ادرس وبلاگ انی خانوم رو به من بدید پلیز

توی لینکهام هست
به نام کلبه تنهائی من

Hast یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:26 ب.ظ

سلام اقای دکتر اسم شیرازیها بد در رفته همکار شما که بدتره

سلام موافقم

افسون یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:04 ب.ظ

تبریک روزتون یادم رفت. روزتون مبارک
و

ممنون
و

افسون یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:03 ب.ظ

وای که چقدر این مسیول داروخونه تون حرص درآره!
مورد ۳ هم پدر شوخ و نمکی بوده
و نازی پیرمرد مورد ۸ و پیرزن مورد ۹

پ.ن ۱ : چه شانسی!

واقعا
ایضا
ایضا
شانس یا بدشانسی؟!

آنا یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:44 ب.ظ

ببینید باور کنید نمیدونم چرا الانم همش فکر میکنم درخونمون قهوه اییه...چرا سبز شده نمیدونم...

لابد کار هواداران جنبش سبز بوده!

چام چام یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:18 ب.ظ http://www.marina60.persianblog.ir

جالب بودند.
آقای دکتر آدرس ایمیل هم مگه قشنگ میشه؟! این سوالیه که چند وقته ذهن من رو درگیر کرده!

خوب ایمیل هم مثل بچه آدمه
ایمیل هرکسی به نظرش قشنگه :دی

دکتر نفیس یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:18 ق.ظ http://drnafis.blogfa.com

2.
7. به جون خودت !!!!
من که خیلی دلخوش نیستم به این طرح ...

ایضا

من هم با لینکی که دخترعموتون برام گذاشتن تقریبا همین طورم!

yasna یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:52 ق.ظ http://delkok.blogfa.com

سلام دکتر(یعنی من عاشق این سلام گفتن اول پستهاتون هستم به خدا)
1-واییییییی خدااااااا چه ادماییی پیدا میشن....
2- ای دکتر منم یه خاله دارم یه دونه از این کتابای طب گیاهی داره ما بهش میگم دکتر علفی....
3-یعنییییی این باباهه واقعا باحاله .....
7 و 8و 9 و10 دکتررررر من عاشق این پیرزن پیرمردها شدمممممم(آخرش می ترسم دیونت کنن دکتر

پ ن1 : الهی من قربون صداقت ای بچه برم دکتر از طرف من ببوسش تو رو خدا...
پ ن2: ان شاللله درست شه دکتر تو هم پولدارشی

سلام (وا مگه سلام کردن خیلی کاریه آیا؟)
ممنون از نظرتون
چشم
ان شاءالله گرچه قوانینشو که به لطف یکی از دوستان مجازی پیدا کردم خوندم نظرم یه کم عوض شد!

سمان یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:05 ق.ظ http://www.milapila.blogfa.com

عزا داری رو خوب اومدی

ممنون

من از همه بهترم شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:33 ب.ظ http://2khtare-khoof.blogfa.com/

سلام
یه سوال: پزشک ها هم پزشک خانواده دارن؟!؟!؟!؟!

سلام
میخواستم خودم پزشک خانواده خودمون باشم اما ظاهرا توی قوانینش هست مطب پزشک خانواده حداکثر میتونه در یک و نیم کیلومتری خونه باشه!
حالا ببینیم چی میشه؟

مینا شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:58 ب.ظ

سلاااام روزتون مبارک
خیلی باحال بود.

سلام
روز پدر و برادر و همسر (؟) شما هم مبارک
ممنون

بیشعورشناسی شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:16 ب.ظ http://www.lalikue.blogfa.com

مورد اولی یک نمونه بیشعور نفرت انگیز بود. مورد سومی هم خییییلی باحال بود. راستی دکتر یک چیزی من تا این لحظه فکر می کردم شما خانم هستین بعد چشمم به آدرس وب افتاد. دیدم اشتباه کردم بنظرتون چرا؟

نه دیگه تا این حد!
واقعا
وااا آخه به کجای نوشته های من میاد که خانم باشم آیا؟
حالا یعنی من خانم نیستم دیگه بهم سر نمیزنین؟

زهرا شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:59 ق.ظ http://doctore-javan.mihanblog.com

سلام
اون قدیم ندیمها من اینجا یه نظر نداده بودم احیانا؟؟؟؟
نظر داده بودم آیا؟؟؟

سلام
چرا نظر دادین و من هم مطمئنم که تائیدش کردم
اما مطمئنین توی همین پست بود؟

آنا شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:47 ق.ظ http://www.anna1980.persianblog.ir

باز انگاری ادرسمو اشتباه نوشته بودم...شما دکترید میشه بگید این چه دردیه من دارم که از هر ده باری که ادرس میدم هفت بارش اشتباهه؟..مثلا چند وقت پیش یکی از دوستان می خواست بیاد خونمون زنگ زده میگه خیابون خونتون یادمه فقط در حیاطتون چه رنگیه؟ منم گفتم قهوه اس...بیچاره یه بعد دوساعت زنگ زده میگه اینجا اصلا در قهوه ای نیست..میگم شاید خیابونو اشتباه اومدی بیچاره رفت یه دوری زد باز میگه نه فکر نکنم حالا یه تک پا بیا دم در..رفتم میبینم اون طرف خیابون وایساده میگم خو چرا در نمیزنی میگه: به نظرت در این خونه ای که تو ازش بیرون اومدی قهوه اییه؟؟؟ این که سبزه

ببخشید آدرسو اشتباه میگین یا توی تشخیص رنگها مشکل دارین؟

maryam شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:19 ق.ظ http://soir.blogfa.com

salam...
oh cheghad indafe zanoo pirezan...
4. fek konin 2 darajee
3. ajaab
bichare emad ... shabihe mane.
inja ham bahse pezeshk khanevadeh daghe..
jaryane in hendia chie?

سلام
ممنون که همچنان به من لطف دارین حتی با اینترنت موبایل
جریان اینه که حقوق ما فعلا کمتر از حقوق دکتر هندی های اوائل انقلابه!

سجاد شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:13 ق.ظ

من 1 پست شما را کامل خوندم واقعا تو این 20دقیقه که تو وب شما بودم خیل لذت بردم به گفته ی یکی از دوستام "افرین"دکتر

توی بیست دقیقه فقط یه پستو خوندین؟
یه کم سرعتتون پائینه ها!
اما خارج از شوخی لطف کردین ممنونم

miss lemon شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:54 ق.ظ

من چرا دوبار کامنت گذاشتم؟!!
نمیدونم والا شاید ما خواهر برادریم خودمون خبر نداریم قرار فیلم هندی بشه

فریماه جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:08 ب.ظ http://eugenie.persianblog.ir/

منم میخوام کلاس زبانمو ادامه بدم!!
ولی کی؟؟؟
خدا داند

مثل یکی از اقوام ما که قرار بود از اول اردیبهشت قلیونو ترک کنه
حالا چه سالی؟ خدا میدونه!

یک ماما با چکمه های سفید جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:53 ب.ظ http://newmidwife.blogsky.com/

خبریه؟!؟ داشتم نظراتو میخوندم چندنفر گفته بودن آیا اول شده بودن یا نه؟! جایزه قرار بدین احیاناً؟!
چرا سی دی های بازی به تعداد نبود آخه؟!؟!

آره از همون سی دی ها که به عماد دادند!
نمیدونم ازشون میپرسم!

مرجان جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:23 ب.ظ

سلام
۳-
خوب این طرح پزشک خانواده شهر اونطور که خواهرم اینا تعریف کردن خیلی مسخره ست که.اونا که مطب دارن که به ضررشونه.

سلام
و همچنین
ما که مطب نداریم چطور؟

آنا جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:14 ب.ظ http://www.anna1980.persiianblog.ir

خوب راست میگه عماد..اینم شانسه این بچه داره؟؟؟؟
خاطراتتونم مثل همیشه بامزه بود..

از همه نظر به خودم رفته انگار!
ممنون

غلامی جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:22 ب.ظ http://tasaod.blogfa.com/

سلام
دست مسوول داروخانه درد نکنه با این همه حس مسوو لیت

سلام
واقعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد