جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (۱۷۸)

سلام

۱. به خانمه گفتم: قبلا هم این طور میشدین؟ گفت: این طور میشدم ولی دیگه این طور نمی شدم!

۲. مرده گفت: توی دو برگ دفترچه ام برام آزمایش بنویس یکی آزمایش تیروئید یکی هم آزمایش کامل. وقتی نوشتم گفت: حالا میشه هردوشونو با هم برم؟!

۳. در تمام مدتی که داشتم از مادر بچه شرح حال میگرفتم و بعد در تمام طول معاینه و نوشتن نسخه بچه در حال گریه کردن و جیغ زدن بود، اما هرطور که بود تحمل کردم. مادره بلند شد و در حال بیرون رفتن از مطب به بچه اش گفت: حالا دیدی دکتر چه مهربونه؟ الهی قربونت بره!

۴. خانمه گفت: برام استامینوفن هم بنویسین. چند دقیقه بعد برگشت و گفت: از اینها که توی خونه دارم، از اونها میخوام که روشون نوشته ضد درد ضد تب!

۵. خانمه گفت: اگه به بچه ام شیاف بزنم بعد شربت کوآموکسی کلاو بدم خطرناک نیست؟!

۶. خانمه گفت: از وقتی بادمجون خوردم صورتم ورم کرده بگو مگه دلت درد میکرد که بادمجون خوردی؟!

۷. نسخه خانمه رو که نوشتم گفت: این وزنه سالمه؟ گفتم: نمیدونم من اولین روزه که اومدم اینجا. گفت: پس اگه راست میگی بگو ببینم اسم آمپول ضد استفراغ چیه؟!

۸. پیرزنه به محض نشستن روی صندلی گفت: من تازه از کربلا اومدم. گفتم: خب؟  گفت: سلامت باشید خیلی ممنون!

۹. کارمون تموم شد و با بقیه پرسنل سوار ماشین شدیم تا برگردیم خونه. دو نفر از پرسنل شروع کردند به زبان محلی با هم صحبت کردن، نمیدونم چی گفتند که یهو راننده بهشون گفت: حواستون باشه دکتر هم....  میفهمه. اون دوتا گفتند: واقعا؟ راننده گفت: خب انگلیسی زبون بین‌المللیه دیگه، کسی که بلد باشه یعنی همه زبونهارو میفهمه!!

۱۰. به پیرزنه گفتم: فشارتون هفدهه. گفت: وای چقدر رفته بالا، همیشه شونزده بود!

۱۱. توی یه درمونگاه شبانه‌روزی بودم یکی از پرسنل گفت: دیشب دکتر....  اینجا بود، بعد از خوردن غذا گفت: یه کاری هم بگین تا من انجام بدم، البته کاری که در شان من باشه، بهش گفتم: برو چایی بریز!

۱۲. توی یه درمونگاه روستایی بودم، یکی از پرسنل درمونگاه از بیرون اومد تو و به راننده گفت: الان یه پسر سر ماشینتون بود، راننده رفت و برگشت و گفت: یه مقدار پول توی ماشین داشتم، حالا نیستن. همون پرسنل گفت: من آدرس خونه پسره رو بلدم. به راننده آدرس داد و او هم رفت. چند دقیقه بعد و پیش از برگشتن راننده پسره اومد توی درمونگاه و گفت: من پول کیو برداشتم؟ به فلان و بهمان قسم که من پولی برنداشتم اما اگه میگین من برداشتم باشه این هم بیست هزار و صد تومن اندازه پولی که ازش برداشتن!

پ.ن۱: و باز هم یه سلام و خداحافظی دیگه! همزمان با کامنت خانم مریم در پست قبلی و اعلام برگشت به وبلاگستان خانم امی پست خداحافظی گذاشتن! خوب یادمه چند بار به دلایل مختلف براشون کامنت خصوصی گذاشتم و هربار به طور کامل منو راهنمایی کردن. منتظر بازگشت ایشون خواهیم بود.

پ.ن۲: نمیدونم یادتونه یا نه؟  چند پست پیش بود که نوشتم خوشبختانه بعد از مدتها خوردن دارو تونستم قطعشون کنم. چند هفته پیش یه کنگره علمی توی ولایت درباره مشکلی که من داشتم برگزار شد، توی وقت استراحت رفتم سراغ دو نفر از متخصصینی که از تهران اومده بودند و وضعیت خودمو براشون گفتم. متخصص اول گفتند تو اصلا نیازی به خوردن دارو نداشتی چرا بهت دارو دادن؟! و نفر دوم گفتند چرا اینقدر زود دارو رو قطع کردی؟ باید تا چند سال دارو میخوردی! فکر کنم بهتره به پزشک خودم اعتماد کنم و طبق دستورش چند روز دیگه برای چک آپ برم پیشش.

پ.ن۳: عسل میگه: بابا یه چیزی بهت میگم اگه دوست داشتی به مامان بگو اما به عماد نگیا آخه قبلا خودم بهش گفتم!

نظرات 69 + ارسال نظر
همون خواننده قدیمی ولی نام کاربری فراموش کرده جمعه 15 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 08:15 ق.ظ

مورد سه دمتون گرم.واسه چکاب وزن پسر بیستماهه ام رفتم بهداشت نمیخواست رو ترازو بشینه خانمه یجوری پاهاشو گرفت که بنشونش رو ترازو بچم بیشتر ترسید.پشیمونم چرا هیچی به خانمه نگفتم.اصلا اعصاب نداشت زنه. اخه بایه بچه ترسیده که چون یکماه پیشش براواکسن رفته بودیم میترسید بازواکسن بزنن بهش.باید اینطور رفتارکرد با بچه

ممنون
البته تا حدودی بهشون حق میدم
کار واقعا خسته کننده ایه

سوسو چهارشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 09:17 ب.ظ

سلام دکتر جان!
کجایید پس؟ چشممون به صفحه وبلاگتون سفید شد!
امیدوارم که خوب باشید.

سلام
وا من که تازه آپ کردم که!

ستاره جان(خانم اشک سابق) پنج‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1396 ساعت 03:44 ق.ظ http://gahzist.blog.ir

سلام
خدایی این پست هاتن رو خیییییییییییلی دوست دارم

سلام
شما لطف دارین

نسیم شنبه 3 تیر‌ماه سال 1396 ساعت 06:44 ق.ظ http://www.khatkhatimajazi.persianblog.ir

سلام
نفرمایین
خیلیاشونم حالیشونه
ولی این داروها هم خیلی باحالن آدم می خوره مومیایی می شه.مخصوصا آزیترومایسین چقدرررر داروی خریه چقدرررر!

سلام
چشم نمی فرماییم

sevin یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 07:16 ب.ظ

سلام خوبین ؟ ممنون مثل همیشه عالیییییی . متاسفم واسه بیماریتون انشالله که زودتر خوب میشین و دیگه نیازی به دارو نداشته باشین .

سلام
ممنون از لطفتون

بانو ویرا یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 11:27 ق.ظ http://bano-vira.blog.ir/

سلام آقای دکتر حالتون خوبه؟
شماره 12پسره خنگ
پ.ن2:امیدوارم همیشه سلامت باشین

سلام ممنون شما چطورین؟
واقعا
ممنون

نسیم شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 08:03 ب.ظ http://www.khatkhatimajazi.persianblog.ir

ثلام عرض شد
واقعا یا داروها بی تاثیرن یا دکترا نمی دونن چی تجویز کنن. من یه مشکلی داشتم رفتم می گم از اسفند بار پنج داره تکرار میشه می گه خانم ۶۰ بارم تکرار شه ویروسه. خب یعنی من باید دهیدراته شم کالبد شکافی کنی ببینی چمه؟؟سرم و قرص نوشت اومدم بیرون نسخه و برگه پذیرش رو انداختم تو سطل و رفتم .هنوزم زنده ام.

ثلام
دکترها هم چیزی حالیشون نیست

دریا شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 05:05 ق.ظ http://dastane-rastan.blogsky.com

سلام آقای دکتر
مدت ها قبل توی دوران بارداری خواننده خاموش بودم.خیلی خوشحالم که دیدم نوشتن رو همچنان ادامه دادید.خصوصا داستان های عماد و عسل عالی هستند.
یک سوالی داشتم،آیا موارد آلرژی در نوزادها طبق تجربه شما در حال افزایش هست؟من شخصا فکر میکنم ژنتیک دخالت بیشتری دارد ولی انقدر داروهای مختلف رو سرزتش میکنن بابتش که آدم شک میکنه.

سلام
خوش برگشتین
بچه‌های امروز که کلا خیلی با ادا و اصول تر از ما هستند!

[ بدون نام ] جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 03:23 ب.ظ

یه باراون پست خوشاا روبخونین
بعدکامنتتونو

پست خوشاا؟

ستاره بامداد جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 01:41 ب.ظ http://morningstars.blogsky.com

واقعا آدم می مونه حرف کدوم دکترو باور کنه! یکی آدمو ناامید می کنه یکی امیدوار! بعد تازه پای یه دکتر ثالث! با یه نظر دیگه در میونه!

واقعا
ولی فکر کنم حق با دکتر سوم باشه!

انه چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 11:53 ب.ظ http://manopezeshki69.blogsky.com

پست جدید پلیز

در اولین فرصت چشم

پریسا چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 11:18 ب.ظ

بنویس دکتر بنویس.

چشم

سوشی چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 10:46 ب.ظ http://kissflowers.blogfa.com

سلام.
اقایه دکتر میشه یه ویزیت بکنید منو ؟؟ازتون سوال دارم درباره یه بیماری.
اگر امکانش هست به وبلاگم بیایید

سلام
اومدم وبلاگتون اما منظور شما رو نفهمیدم

شمس2 چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 10:23 ب.ظ http://kishvamatezendegi.mihanblog.com/

حوصله ی تایپ کردنتون زیاده ماشالا

ما اینیم دیگه

مریم Zikzin چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 01:48 ق.ظ

ژان ژان عسللللللل

و البته که سلام. طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق.

سلام
از لطفتون سپاسگزارم

مهتا سه‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 10:29 ب.ظ

سلام .دکتر در مورد بیماریتون می خواستم بگم یک سایت نی نی سایت هست شما کافیه اسم بیماری و بعد عبارت نی نی سایت رو بنویسید و بعد سرچ کنید خیلی جالبه در این سایت در خیلی موارد بسیار علمی بحث می شه بیشتر هم تجربیات طب سنتی .
من خودم در مورد تیرویید از نظرات این سایت استفاده کردم فوق العاده بود.....

سلام
از لطفتون سپاسگزارم

مریم سه‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 01:54 ق.ظ http://saghf.blogsky.com

عالی بود
عسل ..-♥♥♥

سپاسگزارم

Maryam.k دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 11:12 ب.ظ http://deramland.blogsky.com

http://deramland.blogsky.comاینه دیگه

آهان

خلیل دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 07:31 ب.ظ http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام،

چای ریختن بهتر از بیکاری است!!!

سلام
کاملا موافقم

Maryam.k دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 04:25 ق.ظ

بازم دلام دکتر
وبلاگ جدیدم

دلام
آدرسش؟!

شمس2 دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 01:20 ق.ظ http://kishvamatezendegi.mihanblog.com/

نه مزاحم چیه؟
شمامراحمون
راستی لینکتون کنم؟
اجازه میدین؟

خواهش
نیکی و پرسش؟

هانیه یکشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 10:36 ب.ظ http://khoda-behtarindost.blogfa.com

من فکر می کردم دکترا هیچوقت دارو نمیخورند چون مریض نمیشند نمیدونم چرا این طوری فکر می کردم

وا!

شمس2 یکشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 06:05 ب.ظ http://kishvamatezendegi.mihanblog.com/

سلام
من اومدم دکتر
ولی اینباربایه وب
دوستم زهرا ومن
همون که فک می کردم عربین
یاخارجی
یادتون اومد؟

سلام
خوش آمدید
مزاحم میشم

پژمان یکشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 10:32 ق.ظ http://chashmanman.mihanblog.com/

سلام دکتر عزیز
صابون اشتباهات پزشکی به تن خانواده ما هم خورده. سالها تشخیص کولیت روده داده شده بود بدونه اینکه حتی یک بار صفرا و کبد چک بشه یا لااقل یه سنو گرفته بشه. و در نهایت به پیوند کبد منتج شد. البته در مقابل اون اشتباهات خودمون رو مدیون اون پزشک محترمی که در آخرین روزها بیماری واقعی رو تشخیص داد و همچنین تیم پیوند بیمارستان نمازی می دونیم. علی الخصوص دکتر ملک حسینی که گل سر سبد تیم پیونده. پیشنهاد میکنم اگر مشکلتون حاده با چند تا از همکارهای دیگتون مشورت کنید.

سلام
متاسفانه گه گاه اشتباه هم پیش میاد
خود من هم بارها اشتباه داشتم
نه خوشبختانه حاد نیست
همین امروز دارم میرم پیش دکتر خودم

میخونم شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 08:13 ب.ظ

خوش و خرمید دکتر جان،
ایشالا مشکلات همه حل بشه،
خیلی لذت بردیم، خنده دار بودن همه

سپاسگزارم
آمین
ممنونم

Maryam.k جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 10:58 ق.ظ

دلام دکتر،خوبین؟

دلام از ماست
ممنون

مگى جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 08:10 ق.ظ

من کلى نظر داشتم ولی به حرف عسل که رسیدم همه ش رو فراموش کردم و کلی براش مردم:)))
خدا حفظش کنه دخترک شیرین رو

شما لطف دارین
سپاسگزارم

[ بدون نام ] جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 07:00 ق.ظ

من دوستدار بادنجونم. امضا: ربولی کبری کوره

محمد مهدی جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 02:06 ق.ظ http://noonokachelik.blog.ir

از یک طرف وقتی سریال دکتر هوس رو میبینم میفهمم که واقعا چقدر شغل پزشکی مشکل و دشواره اما وقتی خاطرات شما رو میخونم واقعا اوج دشواری رو بیشتر درک میکنم. تو علوم پایه و قبلش اصلا این چیزا مشخص نیست(منظورم تلاش و سختی شغل پزشکی هست)

باورتون میشه تا حالا این سریالو ندیدم؟
البته به جز یه صحنه اش توی تلگرام (زدن اشتباه اسپری توسط اون خانم)
حق با شماست واقعا دیدن مریض یه چیز دیگه است

یاس جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 01:38 ق.ظ

وای خاطراتتون عالین مردم از خنده. ناگفته نماد امتحان دارم. ولی جزورو گذاشتم کنار دارم نوشته هاتونو میخونم

یاس جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 12:35 ق.ظ

من اولین بار اومدم تو وبلاگتون. کلی از خاطراتتون خندیدم. سبک نوشتاریتونو دوسدارم

خوش آمدید
سپاسگزارم

یدونه مهندس کوچولو جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 12:01 ق.ظ

مثل همیشه قشنگ بودن,سپاس
برای عسل خانم هم اسپند دود کنید چشم نخوره خداحفظش کنه به شیرینی اسمشه

ممنون
سپاسگزارم

نسیم پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 05:34 ب.ظ http://www.khatkhatimajazi.persianblog.ir

سلام بله حساسیت دارم وگرنه خیلی خوشمزه س
خونه هروقت برای بابام بادمجون درست کنم خودم ماهی می خورم آخه بابام هم به ماهی حساسیت داره

سلام عجب
خب چیزی که عوض داره گله نداره (چه ربطی داشت؟!)

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 02:21 ب.ظ

کسی به بادنجون جون توهین کنه با من طرفه ها! عاشششششششقشم

ببخشید شما؟

دختر خوب پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 05:44 ق.ظ

الان نظرات رو خوندم...خاطره لیلا خانم عالییی بوددد.مردم از خنده
خوب شد من دکتر نشدم وگرنه اینقدر به این سوتیها غش غش میخندیدم که اخراجم میکردند
راستی زبون دخترتون هم به شیرینی اسم قشنگشه...کی میشه دختر منم زبون واکنه و از این دلبربها بکنه

ممنون از لطفتون
شما هم عادت میکردین
سپاسگزارم

مهدیس پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 05:36 ق.ظ http://tasvire-roya.blogsky.com

فکر نمیکردم هنوز فعالیت داشته باشین

چرا آیا؟

دختر خوب پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 05:31 ق.ظ http://h-loser.blogsky.com

خب دوباره نظر میذارم
شما از اون پزشکهایی هستید که بدتون میاد هرکی شما رو میبینه یاد درد و مرضش میفته و از شما درموردش کمک میخواد!

کاملا حق با شماست!

نسیم پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 01:34 ق.ظ http://www.khatkhatimajazi.persianblog.ir

بادمجون خیلی خوشمزه س ولی تنگی نفس بعدش اصلا خوشمزه نیس.من این همه دوس دارم این گیاه عزیزو ولی اون دوسم نداره

عجب
پس شما هم بهش حساسیت دارین؟

roz پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 12:25 ق.ظ http://ninilosemamanii.blogfa.com/

کلا انقدر که سوتی های ریز رو دقت میکنید ادم میترسه یه دو جمله کامنت بذاره خدایی نکرده +۱۸ از آب دربیاد ...
واقعا ماشالله به این همه دقت

ما اینیم دیگه!

سحر چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 11:48 ق.ظ http://roya-94.blogsky.com/

چرا کنار ای پی کامتتون
پرچم کشور امریکا میوفته؟

احتمالا نتیجه استفاده از VPN باشه

مهتا چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 10:38 ق.ظ

سلام .دکتر ممنون خیلی وب جالبی دارید.
ماجراهای عسل خانم هم که عالیه

سلام
سپاسگزارم

مریم چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 05:50 ق.ظ http://soir.blogfa.com

سلام مجدد
راستش من امروز برای اولین بار بلافاصله بعد از دیدن کامنتون تصمیم گرفتم وبلاگمو واقعا به روز کنم اگرچه قبلاتصمیمشو گرفتم ولی کامنتتون جرقه اصلی رو زد که همین الان به روز کنم.
راستش اومدم انتخاب کنم کدوما خنده دارتر بودن عین گذشته ها ولی دیدم همه خنده دار بودن...
اون متنی هم که براش کامنت گذاشتین مال پارسال بود سال یک دانشگاه.

سلام
پس کامنت من چه قدرتی داره و خودم خبر ندارم
سپاسگزارم

محدثه چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 01:49 ق.ظ http://www.inself.blog.ir

سلام آقای دکتر.اونقدر خاطراتتون جالب بودن و اونقدر منو به خنده واداشتند که آرشیو خاطراتتون رو هم خوندم.
خسته نباشین و خدا قوت.
امیدوارم سایه تون همیشه بالاسر خانوادتون باشه و درکنار هم زندگی پر از آرامشی رو بگذرونید.

سلام
از لطفتون سپاسگزارم
شما هم موفق باشید

نسیم چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 01:34 ق.ظ http://www.khatkhatimajazi.persianblog.ir

سلام دکتر خوبین؟خدا بد نده چی شده؟
من با مورد ۶ هم ذات پنداری می کنم.بادمجون خر است.
راستی من سراسری مجاز شدم....

سلام ممنون
من که هیچوقت دوست نداشتم
آفرین

افق چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 12:39 ق.ظ http://ofogh1395.blogsky.com

بیست هزار و صدتومن منکه برنداشتم

سارا چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 12:00 ق.ظ

سلام آقای دکتر نماز و روزه هاتون قبول ان شاءالله
۳.الهی قربونت بره
۷.وااای مردم از خنده مثلا میخواسته امتحانتون کنه
۹.چه رابطه ای بین انگلیسی و سایر زبانهاس فقط همون راننده میدونه احتمالا
۱۲.

سلام ممنون
9. من هم نفهمیدم هنوز!

سحر سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 08:22 ب.ظ http://roya-94.blogsky.com/

چ بیمارای جالبی دارین
.....
امیدوارم هرجاهستید شاد و موفق باشین

سپاسگزارم
و همچنین

افسون سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 08:05 ب.ظ

عالی مثل همیشه

تا حالا از این زاویه به زبان انگلیسی و بین المللی بودنش نگاه نگرده بودم!!!!

پ.ن ۳
من هم همیشه سردرگم میشم از اینکه چطور گاهی نظر دوتا پزشک اینقدر متفاوته
اخیرا یه روند درمانی رو طی کردم که موفقیت امیز نبود و یه دکتر دیگه گفت که باید یه تجویز دیگه برام میشد و احتمال خوبی داشت که موفقیت امیز باشه. درحالی که دکتر من جز مشهورترینها بوده. حالا یه حسرت بزرگ برای چیزی غیرقابل جبران و یه بی اعتمادی برام مونده فقط

ممنون
واقعا
البته این ربطی به پی نوشت سوم نداشت ولی معلوم نیست که حرف پزشک دوم هم درست باشه

پریسا سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 10:31 ق.ظ

وای دکتر عالی بود یعنی.
3- فوق العاده بود
12
ای جانم به این عسل خانم شیرین. حالا شما لطف کن به عماد نگو.
دکتررررررررررر یعنی چی به وبلاگ من کم سر میزنی حالا درسته من عادت ندارم بیشتر از یه بار ادرس بزارم اما شما یادتون باشه دیگه

ممنون از لطفتون
خب دست کم این بار آدرس میگذاشتین!

مامان جون سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 01:50 ق.ظ

تظرهای متفاوت همکارها

آی گفتین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد