جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

حکایت روز چهار درمانگاهه

سلام

چند سال پیش بود. حدود یک ساعت بود که توی یه مرکز دوپزشکه مریض می دیدم که موبایلم زنگ خورد. خانم 《ص》مسئول وقت ستاد شبکه بود که گفت: آقای دکتر! حالشو دارین یه سر برین درمونگاه.......؟ گفتم: اونجا که دیگه مال شهرستان ما نیست، خیلی وقته که رفته تحت پوشش یه شهرستان دیگه! گفت:  میدونم. ظاهرا پزشکشون رفته مرخصی و مریضها جمع شدن و صداشون دراومده. هیچکس هم نیست که بگذارن به جاش. از شبکه بهداشتشون زنگ زدن و التماس دعا داشتن. گفتم: مشکلی نیست اما من بعدازظهر هم شیفتم. گفت: مشکلی نیست میگم زود برتون گردونن. قبول کردم و منتظر ماشین شدم. نیم ساعت بعد بود که راننده اون مرکز رسید. راننده ای که قبلا بارها سوار ماشینش شده بودم اما توی مدتی که اون درمونگاه از شهرستان ما جدا شده بود دیگه ندیده بودمش. سوار شدم و راه افتادیم. توی راه هم یه خاطره جالب برام تعریف کرد که درواقع این پستو برای نوشتن این خاطره شروع کردم اما با خوندن پست امروز خانم رافائل کلا حالم گرفته شد و اونو میگذارم برای یه پست دیگه. ببخشید اگه این پست خیلی بی مزه میشه.

به درمونگاه رسیدیم و با یه لشکر مریض منتظر روبرو شدم که کلی هم غرغر کردن که حالا چه وقت اومدنه؟ از صبح منتظریم و.......

دیدم اگه بخوام آروم آروم مریض ببینم به شیفت بعدازظهر نمی رسم پس مریضها رو با آخرین سرعت دیدم تا این که تموم شدن. از درمونگاه بیرون اومدم و رفتم سراغ ماشین که راننده گفت: از شبکه بهداشتمون زنگ زدن و گفتن ازتون خواهش کنم یه سر برین درمونگاه شبانه روزی کمک پزشک اونجا چون قراره یک و نیم ساعت دیگه یه ماشین از شبکه بهداشت ما بره شبکه بهداشت شما و شما هم با همون ماشین برین. گفتم: مشکلی نیست و رفتم اونجا. کلی مریض هم اونجا دیدم و براشون نسخه نوشتم تا بالاخره مسئول پذیرششون اومد و گفت: ماشین اومده دنبالتون. بعد یه نگاه به برگه های روی میز کرد که از دفترچه های بیمه جدا کرده بودم و باتعجب گفت: چرا این قدر مریض دیدین؟ ظاهرا خانم دکتر دیده شما مال اینجا نیستین سرتون کلاه گذاشته. گفتم: چطور؟ گفت: امروز مسئول مرکز مرخصی بود و شما به جای اون اومدین و باید فقط موارد بهداشتی رو میدیدین، همه مریض ها مال خانم دکتر بودن! گفتم: بی خیال، حالا یه روز اومدم اینجا حال و حوصله بحث و دعوا ندارم. سوار ماشین شدم و به سمت ولایت راه افتادیم که به شیفت بعدازظهر برسم. توی راه یه پیامک به خانم 《ص》 دادم و گفتم: امروزو باید  به عنوان روزی که توی چهار درمونگاه مختلف مریض دیدم ثبت کنم. گفت: چطور؟ وقتی ماجرا رو براش نوشتم گفت: قرار ما این نبود. قرار بود فقط توی همون درمونگاه اولی مریض ببینین و برگردین. نباید قبول میکردین، سرتون کلاه گذاشتن!

پ.ن۱: فقط چند دقیقه فاصله بود بین خوشحالی از پست جدید دکتر آبانا و خبر بهتر شدن مادرشون و پست جدید خانم رافائل که معنی خوبی نداره متاسفانه. برای همین اون خاطره هم موند برای یه پست دیگه.

پ.ن۲: فقط چهار امتیاز از چهار بازی نمایندگان ایران در جام باشگاههای آسیا مایه تاسفه. گرچه کسانی که فوتبالو دنبال میکنن علتشو میدونن.

پ.ن۳: با عسل رفتیم مغازه سر کوچه، موقع برگشتن یه خط کش دیدم که دم در خونه همسایه مون افتاده. گفتم: عسل! خط کشو ببین! یه نگاه بهش کرد و گفت: مال من نیست! و رفت توی خونه. رفتم توی خونه که دیدم عماد هم از مدرسه اومده خونه. ماجرا رو برای آنی تعریف کردم که عماد گفت: خط کشش چه رنگی بود؟ گفتم: سبز. زیپ کیفشو باز کرد و گفت: خط کشم افتاده! بعد از خونه رفت بیرون و برگشت و گفت: برده بودنش!

نظرات 42 + ارسال نظر
Marjan یکشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 04:51 ق.ظ

سلام‌ آقای دکتر، خیلی نگران تون هستم. مواظب خودتون باشین. ما رو هم بی خبر نزارین

سلام
ممنونم
چشم
چند روزه که میخوام پست بگذارم و فرصت نمیشه

مریم شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 11:52 ب.ظ http://mabod.blogsky.com

سلام جناب دکتر
خدا قوت و پر توان باشید
تو این شرایط از اینکه خونه نشستم و کاری نمی تونم بکنم ، خیلی احساس بی ارزشی می‌کنم
و از خدا ی مهربون می خوام از عمر من کم کنه و به عمر شما و تمام انسان‌های مفید در جهان اضافه کنه
الهی امین

سلام
وا
دعای بهتری بکنید خواهشا

Atena جمعه 9 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 09:51 ب.ظ

سلام دکتر
چه روزسختی داشتین پس
فک کنم دیگه دکترقهوه ای انشاالله رفتن تادوسال دیگه

سلام
امیدوارم که این طور نشه اما جالب بود

خلیل پنج‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 10:03 ب.ظ http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام و خسته نباشید دکتر!

امیدوارم کار عسل خستگی را از تنت بیرون کرده باشد!

سلام
یه لحظه احساس غرور کردم

مریم پنج‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 11:55 ق.ظ http://mabod.blogsky.com

سلام جناب دکتر
خدارو هزاران بار شکر که به جنین منتقل نمیشه بعد این زایمان زود رس امکان داره با پارگی کیسه آب همراه باشه ؟
اجازه دارم وبتون رو لینک کنم ؟

سلام
اینو دیگه مطمئن نیستم
نیکی و پرسش؟

مریم چهارشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 09:19 ب.ظ http://mabod.blogsky.com

دکتر خانوم باردار کرونا بگیره
خوب میشه ؟ روی جنینش چه تاثیری میزاره ؟
سلام و عرض ادب و احترام
خداقوت به شما و پرتوان باشید در پرتو نور حق تعالی

سلام
خوشبختانه از مادر به جنین منتقل نمیشه فقط گاهی زایمان زودرس میده

سحر چهارشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 07:36 ب.ظ http://roya-94.blogsky.com/

احساس میکنم قبلا اومدم این وبلاگ

نمیدونم
به هر حال خوش اومدین

فامس چهارشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 09:12 ق.ظ

سلام
دکتر براتون ارزوی سلامتی و موفقیت دارم تو ی این برهه:)

سلام
ممنونم

هیسسس سه‌شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 08:34 ب.ظ http://Hist.mihanblog.com

سلام دکتر
خداقوت
کروناتون ک مثبت نشده تو این وضع اسف بار؟

سلام
ممنون
هنوز که نه!

مهسا سه‌شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 07:08 ب.ظ

سلام آقای دکتر:)
وبلاگتون رو خیلی دوست دارم وممنون که هنوز می‌نویسید.
دوتاسوال داشتم بااجازتون!
اینکه آمپول نوروبین رو می‌شه با بی حسی تزریق کرد؟
واینکه ایرانیش با خارجیش تفاوتی ازلحاظ تاثیر داره؟ خارجیش پیدانمیشه:/
من ضعف بدن دارم ولی آزمایشهام نرمال بودن دکتر ۴ تا نوروبین تجویز کرده برای هرهفته یدونهحالا نمی‌دونم چقدر موثرباشه.
ممنون از لطفتون

سلام
ممنون
مشکلی نیست به جز همون عوارض معمول بی حسی
فرق که داره اما توی سال رونق تولید نمیشه گفت

مریم سه‌شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 02:45 ب.ظ http://mabod.blogsky.com

این روزا دعام اینه خدای مهربون به همه ی جهان رحم کنه و به بیماران قلبی و ریوی و سالخوردگان و تفسی و سیستم ایمنی پایین بیشتر رحم کنه

آمین

مریم سه‌شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 02:26 ب.ظ http://mabod.blogsky.com

سلام جناب دکتر
یه خدا قوت به شما و جامعه پزشکی
همیشه پرتوان و با انرژی و شاداب و سلامت باشید
خدای مهربون اجر مضاعف بهتون بده که اینچنین به بیمارا ن خدمت می کنید الهی که همیشه دعای خیر بیماران بدرقه ی راه خودتون و همسرتون و فرزندان دسته گلتون باشه خدا مادرتونم رحمت کنه اگه به این جا رسیدنتون همش از زحمات ایشون هست و دعای خیر ایشون هم همیشه بدر قه ی راهتون هست ، تصمیم دارم هر دفعه که قرآن می خونم تقدیمش کنم به شادی روح همه ی اموات از جمله مادر شما بزرگوار
مراقب خودتونم باشید در این اوضاع که به شدت در این اوضاع پزشکان دارند فداکاری می کنند
آرزوم می کنم کل جهان از این ویروس بهبود پیدا کنند
التماس دعای شهادت در سیزدهم رجب دارم گرچه روسیاهم و از خدا خجالت می کشم که همچنین خواسته ای داشته باشم اما به شدت دلم سیزده رجب روز تولد مولا علی ع شهادت می خواد

سلام
ممنون از لطف شما

منجوق سه‌شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 12:45 ق.ظ http://manjoogh.blogfa.com/

سلام دکتر خوبی؟
من نگران شمام که باید مریض ویزیت کنی تو این اپیدمی

سلام
ممنون
چه میشه کرد؟ یه بار کرونا میاد یه بار سارس یه بار آنفلوانزای خوکی یه بار .....

مریم دوشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 10:44 ب.ظ http://mabod.blogsky.com

در آنچه هستید بهترین باشیم ،چون فقط یک بار فرصت داریم تا از وجود خود تندیس زیبا بسازیم
سلام و عرض ادب و احترام

اطاعت!

عاطفه دوشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 11:11 ق.ظ http://www.ati-91.blogfa.com

salam aghaye doctor
vay cheghadr atefeha zyad shodan
omidvaram beshnasin
man bache budam zip kifam hamishe baz bud vasile
mioftad nemidonestam male mane
che berese vasile baradaram
be asal hagh midam pas
mamnoon in modat nabudam sar zadin

سلام
خدا زیادترشون کنه
من هم بهش حق میدم
وظیفه بود

Marjan دوشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 04:05 ق.ظ

سلام آقای دکتر، هورا
بالاخره فونت فارسی رو روی تلفنم‌ وصل کردم.
بله، خانم یاسمن فرزان فیزیک‌شریف خونده و المپیاد فیزیک در سال ۷۵ فکر کنم مدال آوردن.
ایشون علاقمند به مسایل اجتماعی و زیست محیطی هستن و‌این هم آدرس کانال تلگرام ایشون است
minjigh@
با تشکر
مرجان

سلام
هورااا!
از آشنایی شون خوشحال شدم
ممنون

Marjan یکشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 06:11 ب.ظ

Hi Dr. Rebooli,
I would like to share these 2 links via your blog. please omit if you are not interested.
http://yasamanfarzan.arzublog.com/post/90732
http://yasamanfarzan.arzublog.com/post/90705
Thank you

Hi
No problem
It was an interesting blog

مریم یکشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 02:42 ب.ظ http:// mabod.blogsky.com

سرشار از ارامش باشید و سکوت را حس کنید و به مراقبه بپردازید ، و به معنای واقعی به خداوند گوش بسپارید در این صورت راه حل همه مشکلات از جمله مشکلات مربوط به روابط و امور مالی و سلامتی ویا خویشتن بینی را در وجود خود خواهید یافت
سلام و عرض ادب خدمت شما جناب دکتر

اگه بگذارن چشم
سلام از ماست

مجتبی هادی پور یکشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 06:01 ق.ظ

سلام. عهه دکتر هنوز که اینجایی!!! یاهو رفت و شما هستی هنوز!!؟؟::

سلام
شرمنده
همین امروز ببندمش؟

طیبه شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 11:41 ب.ظ http://almasezendegi.mihanblog

سلام دکتر مهربون
پی نوشت فوتبالی ۲ رو نیکان خوب درک می کنه و چقدرم حرص می خوره
می دونید چرا دوست نداشتم فوتبالی بشه ؟چون خیلی زوده از حالا اینقدر برای هر اتفاق فوتبالی تیم های داخل و خارج و بازیکنان محبوبش حرص و جوش بخوره

سلام
درک میکنم
حق دارین

مریم جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 11:31 ب.ظ http://mabod.blogsky.com

سلام
شما هم به وبلاگ من خوش آمدید
ببخشید من تازه پاسختان رو دیدم
ممنون که به وبم آمدید و ممنون برای پاسخ مادرم نگران بود ندکه خواستم خیالش رو راحت کنم ولی برای راحتی بیشتر خیالش حتما پزشک هم می روم
شما صاحب اختیارید وشرمنده که عمومی شد چون بلاک اسکای تیک خصوصی نداره عمومی فرستادم
در پست های قبل متوجه شدم مادر مهربونتون به رحمت خدا رفتند
خدا رحمتش کنه ونور به قبرشون بباره که پزشک تربیت کردند و تحویل جامعه دارند و ان شالله با اباعبدالله الحسین ع و یاران باوفایشان محشور باشند

سلام
از لطف شما ممنونم
دقیقا همون طوری که من براش شما کامنت خصوصی گذاشتم شما هم میتونین
موفق باشید

مریم جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 09:13 ب.ظ http://mabod.blogsky.com

سلام جناب دکتر کامنت من رسید ؟

سلام
بله

مریم ک جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 09:08 ب.ظ

ببخشید اونقدر حس خشمم برگشت یادم رفت سلام بدم،واقعا خاک عالم بر سر اونا یی که می خوان همه رو کنترل کنند،زنده باد آزادی و استقلال

سلام
خواهش میکنم
آمین

مریم ک جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 05:23 ب.ظ

بلاهایی که تو دوره طرح البته خیلی سال پیش سرم اورده بودن واسم زنده شد،راستی یکیش شنود تلفنهام بود.

سلام
از این بلاها سر همه میاد اما شنود؟
خاک عالم

شیرین چهارشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 12:03 ب.ظ

سلام دکترجان خوبی خسته نباشی
چرا وقت نمیزاری بشینی درس بخونی تخصصتوبگیری؟؟
باباتاکی میخوای این همه زحمت بکشی بعدحقوقتم ندن!!؟ حیفه واقعا
اینجاطرف کارمنده میره فوق ودکتراشو میگیره میشه هیات علمی
یهو حقوق 1800 ش میشه 6 تومن.اضافه کارو کارانه هم که جدا
شماکه دیگه پزشک عمومی هستی بایدخیلی انگیزت بیشترباشه! تعجب میکنم چرا همسرجان چیزی نمیگه
شما کجا هستین تهران یاشهرستان؟
ما تهرانیم دانشگاه ایران .خلاصه روحرفام فکرکنین لطفا
چون دوستتون دارم گفتم شما م مث برادرم یادوستم به هرحال بایدحواسمون به هم دیگه باشه گاهی یه تلنگرمیتونه زندگی آدموعوض کنه
برقرارباشی

سلام
حق با شماست
اما ای کاش این حرفو سالها پیش بهم میزدین
باور بفرمائید درس خوندن برای یه آدم متاهل با دوتا بچه عملا امکان نداره
ضمن اینکه به فرض رزیدنت شدن چهار سال زندگی با حقوق رزیدنتی برای کسی که دوتا بچه توی مدرسه غیر انتفاعی داره و ماهانه حدود چهار و نیم میلیون تومن قسط وام میده غیرممکنه

par سه‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 06:59 ب.ظ http://doctorakk1664.blogfa.com

شما کاریش نکردی فقط از اون تلفن به بعد من نمیدونم چرا مظلوم تصورش میکنم :))

خب خداروشکر که من تبرئه شدم

زری سه‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 10:36 ق.ظ http://maneveshteh.blog.ir

دکتر، بین مریضها اتفاق افتاده که مریضی را بیست دقیقه طول بکشه برای معاینه؟

فقط در چند مورد خاص
بیماران به شدت بدحال که اول یه مقدار استیبلشون میکنیم و بعد با آمبولانس میفرستیم بیمارستان
خدایی وقتی برای دیدن حدود هشتاد مریض فقط از صبح تا ظهر فرصت داریم عملا امکان صرف بیست دقیقه وقت نیست

ویرا بانو دوشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 03:08 ب.ظ http://bano-vira.blog.ir/

ولی بعد از اتفاق حواسم جمع بود
زود برعکسش کردم و تا یه روز روشن نکردم اوکی شد

خب خداروشکر

par دوشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 01:19 ب.ظ

دیگه این سو استفاده از نوع بدترینش بوده ولی
صبوری شما قابل تحسینه
چقد من همیشه عماد و مظلوم میبینم

واقعا
ممنون
وا مگه چکارش کردیم؟

Marjan دوشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 04:05 ق.ظ

Salam Dr. Rebooli,
.you always come with good feedback vigilantly
The reason I am calling you Dr. is because I find Rebooli Hassna koor a bit awkward and funny to use.
In Farsi: sakh-tame ke in esmo be kar bebaram.
you are right, may be B is a lady.
and about any grammatical point: not sure but how about using different instead of difference?
Asal is such a cutie
Cheers
PS: I noticed here is a right to left word processor so the punctuation doesn't sit right.

Hi
Thanks for your laudation
Ofcourse I think B. is a man!
Yes you are right
Thanks
PS: yes I know

ویرا بانو دوشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 01:34 ق.ظ http://bano-vira.blog.ir/

سلام
دخترا کلا حواسشون جمع تره
مثل من که یه نصفه لیوان آب ریخت رو لپ تاپم :|

سلام
پس چقدر حواستون جمع بوده

سودا یکشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 03:40 ق.ظ

سلام
در واقع اونا سر خودشون کلاه گذاشتن.
هر کس با صداقت انسانها بازی کنه، از طرح خدا در امان نخواهد بود.
آفرین به عسل جان و خدارو شکر برای تربیت خوبشون.

سلام
ممنون از لطف شما

منجوق یکشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 01:10 ق.ظ http://manjoogh.blogfa.com/

عجب

باور کنید

محمد شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 05:23 ب.ظ https://velayat1400.blogsky.com/

ممنون

لیلا شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 02:57 ب.ظ

چه حوصله ای دارین شما !! اگه من جای شما بودم بعد از یک ساعت غر زدن با این شرط قبول میکردم یه مرکز دیگه برم که شیفت عصر رو کنسل کنن


پس چقدر باید قدرمو بدونن!

M.f شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 10:21 ق.ظ http://mrmfarsi.blogfa.com

سلام دکتر
طفلک شما واقعا
خداروشکر مامان ابانا بهتره انشالله روز به روز بهتر بشه و کلا همه مامانا سلامت باشن

سلام
واقعا!
خداروشکر
امیدوارم

شیرین شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 09:14 ق.ظ http://khateraha95.blogfa.com/

منم پست رافائل جانو دیدم خیلی ناراحتشونم امیدوارم حال مادرشون خوب باشه
عاشق غرور خوشگل عسلم بخدا

من هم همین طور
ممنون

لاله جمعه 25 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 07:39 ب.ظ

دکتر چی شد ؟ رافایل کجاست ؟

نمیدونم
براشون پیام خصوصی هم گذاشتم ولی جوابی ندیدم
امیدوارم فکرم اشتباه باشه و حال مادرشون خوب باشه

افق پنج‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 08:34 ب.ظ http://ofogh1395.blogsky.com

کلاه برداری و کلاه گذاری

واقعا

Marjan پنج‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 05:55 ق.ظ

Hi Dr.
you should be very proud of yourself. visiting 4 medical
centers in 1 day and too many patients
This is incredible
Tap on your own shoulder
Fantastic work
PS: After Mr. B's comment, I also double check my text and interestingly I always find some points that need to be amended
This is the positive side of criticism

Hi engineer!
Thanks a lot
Ofcourse it is very difference between the work in here and there.
PS: Are you sure that B. Is a man?!
But altogether you are right.
(How many mistakes I have in this comment?!)

عاطفه پنج‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 01:17 ق.ظ

سلام
دکتر ربولی حسن کور من همونم که مینوشتم می خونم
الان شدم عاطفه و بازم می خونم
و میدونم که شما با این نظمی که دارید و البته ارزشی که برای خواننده قائل هستید
لیاقت بهترین ها رو دارید

حیف خط کش
چطور این خواهر برادر از کیف هم بی خبرن!!!
من که فضول کیف‌ داداشام بودم.

سلام
از لطف شما ممنونم

سهیلا چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 09:07 ب.ظ http://Nanehadi.blogsky.com

آفرین به عسل.طفلک عماد.

واقعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد