جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (۲۱۵)

سلام

سال نو مبارک

۱. یکی از خانم دکترها میگفت: وقتی تازه اومده بودم طرح یه خانمی اومد گفت بدبختم و پول ندارم و ..... یه مقدار بهش پول دادم و رفت. چند روز بعد دیدم یکی دیگه اومد و بعد یکی دیگه و .... و کم کم دیدم کلی از حقوقمو دارم میدم بهشون! کلی فکر کردم چکار کنم و بالاخره یه روز شروع کردم و به هرکدومشون که اومدند گفتم باید یه نامه از شورای روستا بیاری که وضعتون خوب نیست تا بهت پول بدم. هیچ کدومشون هم دیگه برنگشتن!

۲. پیرزنه گفت: از خونه که راه افتادم تا اینجا فقط دعا میکردم خودت شیفت باشی. خداروشکر که خودتی. نسخه شو نوشتم و موقع بیرون رفتن از مطب گفت: حالا اگه یه چیز حسابی از خدا میخواستم بهم میداد؟ نه!

۳. (۱۸+) خانمه گفت: میشه توی دفترچه مادرم برام نسخه بنویسین؟ وضعیتم اورژانسیه. گفتم: باشه، حالا مشکلتون چی هست؟ گفت: مدتیه عضلات جدار و.ا.ژ.نم خیلی شل شده!

۴. به خانمه گفتم: از قرصهای فشارتون روزی یکی میخورین؟ گفت: آره روز یکی شب هم یکی! گفتم: پس روزی دوتا میخورین. گفت: آره صبح قرص فشار شب قرص چربی!

۵. به مرده گفتم: الان داروئی توی خونه میخورین؟ گفت: هرطور که شما صلاح میدونین!

۶. خانمه گفت: این جواب آزمایش دارو هم میخواد؟ گفتم: نه. گفت: آخه دلم درد میکنه دارو نمینویسین؟!

۷. به پیرمرده گفتم: آمپول میزنین؟ گفت: شما مثلا درس خونده این از من بیسواد میپرسین؟!

۸. مرده گفت: برام آزمایش کامل نوشتن جوابشو میبینین؟ داشتم جواب آزمایششو نگاه میکردم که پرسید: ببخشید دستگاههای توی آزمایشگاهها پیشرفته تر شدن؟ گفتم: چطور؟ گفت: آخه قبلا برای آزمایش کامل ادرار هم میگرفتن!

۹. به پیرمرده گفتم: کجای سرتون درد میکنه؟ گفت: پس یه آمپول هم بهم نمیدی؟!

۱۰. به مرده گفتم: سرم میزنین؟ گفت:نه. چند دقیقه بعد با داروهاش اومد توی مطب و گفت: ببخشید سرم میزدم بهتر نبود؟!

۱۱. رفتم توی یکی از درمونگاهها که پزشکش رفته بود مرخصی. وقتی رفتم توی مطب یه خانم ایستاده بود پشت میز پذیرش. گفتم: ببخشید منو امروز فرستادن اینجا ...... یه نگاه بهم کرد و گفت: آهان! برای پذیرش! (خداروشکر فهمیدم قیافه ام به چی میخوره! البته همه همکاران احترامشون واجبه)

۱۲. مرده با مسئول پذیرش بحثش شد. وقتی اومد توی مطب گفت: آخه من که مرض ندارم بیام اینجا، مریضم که میام!

پ.ن۱: بعد از حملات شدید بیماران در روزهای اول شیوع کرونا که همه میترسیدن کرونا گرفته باشن و فرصت نمیشد سوتی ها رو بنویسم الان مدتیه درمونگاهها به شدت خلوت شده و عملا سوتی نیست که بنویسم!

پ.ن۲: احتمالا یادتون هست از خانم دکتری نوشتم که درحال مبارزه با سرطان هستند. چند روز پیش چشمهام برق زدند وقتی شماره مو گرفتند و بعد توی واتس آپ برای اولین بار عکسشونو برام فرستادند و اون چهره سرحالشونو درکنار همسر محترمشون دیدم. امیدوارم همین اتفاق برای همه بیماران دیگه هم بیفته.

پ.ن۳: توی یه فیلم خارجی یه خانم با موهای خیلی بلند بازی میکرد. عسل پرسید: توی کشور ما هم مو تا این قدر بلند میشه؟!

نظرات 39 + ارسال نظر
ویرا بانو یکشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 02:08 ق.ظ http://bano-vira.blog.ir/

آقای دکتر به عسل بگید دخترای مناطق کرد نشین کشورمون موهاشون خیلی بلنده

چشم
ممنون نمیدونستم

افق بهبود شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 04:41 ب.ظ http://ofogh1395.blogsky.com

چقدر در هم برهم نوشتم
اون دکتری که من میگم گویا شیفت شب بیشتر هست و خوب ما هم شب مجبور میشیم بریم اورژانس به خاطر همین من میگم از تصادف نیست.ولی نمیدونم چرا وقتی دو تا دکتر هست باز ما به ایشون میخوریم؟(من جوابتون رو متوجه نشدم یعنی شما خودتون مراجعه میکنید خونه ها؟)
در مورد خانم دکتر اول پست هم باید بگم من یه بار در محل کار این کار و کردم بعد یه مدت یکی از همکارا با تعجب گفت یه خانمی اومده بود میگفت دوست خانم بهبود هستم به من کمک کنید
)من نبودم)هیچی دیگه دفعه ی بعد از خجالتش در اومدم دیگه هم یافت نشد
شما استعداد عسل رو در شاخه های ژنتیک ندید نگیرین

اختیار دارین
من فقط برای شوخی نوشتم جدی نگیرید
آدمو از نیکی کردن پشیمون میکنن
چشم

ویرا بانو جمعه 22 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 11:17 ب.ظ http://bano-vira.blog.ir/

سلام آقای دکتر
سال جدیدتون با کلی تاخیر مبارک
7:آخی بیچاره
11: حتما منتظر نیروی کمکی برای پذیرش بوده :)
12: خب راست میگه دیگه
راستش توی قرنطینه هم برنامم پره هم ذهنم درگیره
یکمم فعلا حوصله مجازی رو ندارم

سلام
ممنون
از لطف شما ممنونم
درست میگین آدم انگار کمتر وقت آزاد پیدا میکنه

افق جمعه 22 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 07:38 ب.ظ http://ofogh1395.blogsky.com

در مورد اون پیرزن و دعاس باید بگم واقعا ادم دکتری که میخواد شیفت باشه خودش خیلی نعمت بزرگی
از تصادف نیست ولی ما هر وقت اورژانسی فندق رو بردیم بیمارستان یه دکتر بهمون خورده
جالبه من اصلا نمیخوام ببینمش(نه بخاطر خودش به خاطر خاطره ی اولین باری که فندق و بردیم اورژانس)ولی همیشه پیش همون می افتیم

چی بگم؟
من معمولا توی خونه برای خودمون نسخه مینویسم

فرزانه پنج‌شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 11:48 ب.ظ

سلاااام دکتر.سال جدید مبارک.عسل گیسو کمند رو ببوسید حتما
دیر رسیدم اما خوشحالم که رسیدم و پست آخرتون رو دیدم چون تا چند وقت پیش که میومدم وبلاگتون هیچی بالا نمیومد.
از شنیدن خبر سلامتی همکار محترم و عزیزتون بسیار شاد شدم....
نمیدونم چرا بعد از آشنایی با شما و وبلاگتون هر وقت می رفتم پیش پزشک خانواده مون،توهم میزدم که شمایین؟؟؟
امیدوارم سلامت باشن و سلامت باشید

سلام سال نو شما هم مبارک ممنون
واقعا؟ چرا؟
ممنون
خب ازش میپرسیدین

مریم پنج‌شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 12:29 ق.ظ http://mabod.blogsky.com

سلام مجدد
جناب دکتر من اشتباهی تو آدرس وبلاگم به جای بلاک اسکای ، بلاگفا رو زدم ، اون وب گویا مال خانومی به نام سارا شیراز هست ، الان تصیح کردم

سلام
بله متوجه شدم

مریم چهارشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 11:41 ب.ظ http://mabod.blogfa.com

سلام و عرض ادب
خدا قوت و پرتوان و سلامت و عاقبت بخیر باشید
انرژی مثبت تنها چیزی است که وقتی با کسی تقسیمش می کنید به جای اینکه نصف بشه ، دوبرابر میشه

سلام
ممنون

بهار سه‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 06:47 ب.ظ http://Searchofsmile.blog.ir

چرا دوبار اومده کامنتم؟ و چرا لچه
بچه .
بچه.
بچه.
مینویسم تا دوباره سوتی ندم

نمیدونم چرا دوبار اومده
احتمالا چون ل و ب کنار همدیگه اند

نیلو سه‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 06:31 ب.ظ http://nil-nil.blogfa.com

فقط شماره 11 و 12
چرا عسل فکر کرده که کشورها تو بلندشدن موی خانوما موثر هست!؟

ممنون
چه عرض کنم؟

بیمه عمر پاسارگاد سه‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 04:48 ب.ظ

سال نوتون مبارک با تاخیر زیاد

سپاسگزارم
سال نو شما هم مبارک

بهار سه‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 02:46 ب.ظ http://Searchofsmile.blog.ir

سلام سال نوتون مبارک .
در مورد آب جوش .احتمالا لچه رو میخوان بندازن توش تا با اولین درد زندگی در ای ران آشنا بشه...
با دیدن سوال دخترتون اولین فکری که به ذهنم رسید این بود که چقدر از چیزهای ساده محرومیم

سلام ممنون
بیچاره لچه!
واقعا

بهار سه‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 02:46 ب.ظ http://Searchofsmile.blog.ir

سلام سال نوتون مبارک .
در مورد آب جوش .احتمالا لچه رو میخوان بندازن توش تا با اولین درد زندگی در ای ران آشنا بشه...
با دیدن سوال دخترتون اولین فکری که به ذهنم رسید این بود که چقدر از چیزهای ساده محرومیم

سلام ممنون
بیچاره لچه
واقعا

زرگانی سه‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 12:53 ب.ظ

سلام
مورد ۲ چه صریح و بامزه بوده!
دیدین مثلا از یکی می‌پرسی تو بزرگتر از خواهرتی، میگه نه اون کوچیکتره! شماره ۴ به این سبک جواب داده!
پزشک خانواده ما هر وقت می‌خواد آمپول بنویسه می‌پرسه آمپول ناراحت تون میکنه!؟ گاهی وسوسه میشم بگم نه پس، خوشحالم میکنه!
ولی این روزا یه طوری شده که آدم مریضم باشه از ترس کرونا مرض نداره پاشه بره دکتر!

سلام
واقعا
یادم افتاد به تبلیغی که میگفت آیا از اعتیاد خود رنج میبرید؟!

امیر دوشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 08:48 ب.ظ http://yahazratzahra.blogfa.com

سلام....
جدا از همه سوتی ها...
سوال عسل چه جالب بود
نمیدونم ولی سوالش خیلی ریشه داره...
ادم دلش میگیره،به هزار دلیل...

سلام
ممنون
واقعا همینطوره

هرمیت دوشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 10:57 ق.ظ http://hermit.blogfa.com

نگاه خلاق یک پزشک به بیمارانش
وقتی این جملات رو به شما میگن شما جمله هاشونو اصلاح میکنین؟ یا ازش عبور میکنین؟ لبخند میزنین یا جدی هستین

ممنون
لبخند میزنم البته وقتی از مطب بیرون رفتند!

ابانا دوشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 10:10 ق.ظ http://Med84.blogfa.com

سلام سال نو مبارک.
مورد ۴) من چ قبلا و چه الان با این مورد ززاد روبرو بودمو هستم. نمدونم شاید چون ما فک میکنیم مریص هم مثه ما درباره ی طرز خوردن داروها فک‌ میکنه°

سلام ممنون
احتمالا
چه عجب کامنتهای وبلاگتونو تایید کردین

مریم یکشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 07:29 ب.ظ http://mabod.blogsky.com

سلام و عرض ادب
خدارو بی نهایت بار شکر برای حال خانوم دکتر
کاش منم یه عسل داشتم

سلام
ممنون
خوش برگشتین!
همه چیز به موقعش

مهربانو یکشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 01:00 ب.ظ http://baranbahari52.blogsky.com/

سلام آقای دکتر سال نو مبارک
همه ی نوشته ها قشنگ بودن و من رو خندوندند ولی از همه قشنگتر همون خبر سلامت همکار بود الهی همه لباس عافیت بپوشند

سلام
خنده تون مستدام
ممنون

فریبا یکشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 12:38 ب.ظ

سلام سال نو مبارک.یه بار برای عفونت گلو دکتر رفتم برام ده تا ۶.۳.۳ نوشت گفتم به پنی سیلین حساسیت دارم گفت تست بده .منم تست دادم دستم متورم شد یک ساعت طول کشید تا دکتر دوباره منو ببینه تورم دستم خوابید.دکتر گفت چرا دروغ می گی وحاضر نشد آموکسی برام بنویسه.منم دو ورق آموکسی خریدم سرخود خوردم وخوب شدم.برام سوال شد واقعا دو تا ورق آموکسی کار ده تا ۶.۳.۳ رو می کنه؟شما هم به مردم حق بدین اعتمادشون کم بشه.مادر من یکبار به خاطر حساسیت به پنی سیلین تا نزدیک مرگ رفت.کار خوبی می کنید به بیماران حق انتخاب آمپول وقرص رو میدید.

سلام
ده تا؟ چه خبره؟
هرطور که حساب میکنم نیاز نبوده

آیدا یکشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 12:14 ب.ظ

سلام
خوش به حال پیرزن شماره دو دعاش براورده شده!والا من چند بار پیش اومده دکتر لازم شدم رفتم درمونگاه دعا کردم که دکترخانم باشه توی همه ی اون موارد پزشکشون اقا بود
به نظرم خانم شماره چهار پتانسیل اینو داره که ساعت ها باهاش سره تعداد قرص بحث کنید و به نتیجه ای نرسید
۱۱.قیافه خانمه وقتی فهمیده شما دکترید دیدن داره
از همه باحال تر این شماره ۱۲ بود

سلام
ممنون از لطف شما
امیدوارم از این به بعد به آرزوهاتون برسین

par یکشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 12:10 ب.ظ http://doctorakk1664.blogfa.com

با تاخیر سال نو شماهم مبارک دکتر
(1) از مهربونی ادم سو استفاده میکنن بعضیا
(2) از دست این مریضاتون چه میکشید
(9)

ممنون
عید شما هم مبارک
هیییی!

زری یکشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 10:04 ق.ظ http://maneveshteh.blog.ir

وای بنده خدا شماره ی 10 تردید کرده که سرم میزد بهتر بود! واقعا ادم انتظار نداره دکتر ازش نظرخواهی کنه بخاطر همین هول شده تو جواب دادن:)
مورد اورژانسی شماره 3 خخخ
خدا رو شکر برای خانم دکتر که بهبود یافته اند. ایکاش همیشه نتیجه ی دوا درمان کردن ها به این خوبی میشد.
در مورد سوال عسل، ما علاوه بر اینکه در مورد خارجی ها برامون خیلی مسایل سوال بود، در مورد معلم هامون هم همینطور فکر میکردیم خخخ

ممنون از لطف شما
معلم ها برای ما نماد یه آدم کامل بودند

Motahareh یکشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 05:18 ق.ظ

سلام، سال نو مبارک
اینکه در مورد مصرف دارو هایی تزریقی سوال می پرسین خیلی خوبه... پزشک خانواده ما هم حتی در مورد مصرف کپسول یا شربت هم سوال می پرسه...
به نظرم این رفتار نشون دهنده حس مسئولیت یا احترامه که اعتماد بیمار به پزشک رو به دنبال داره...
موفق باشید

سلام
ممنون
پس مرحله بعدیو می گذارم برام شربت و کپسول

M.f یکشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 03:33 ق.ظ http://mkammk.blogfa.com

سلام دکتر
شماره ۱۱ خیلی خوب بود

سلام
ممنون

pony یکشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 02:11 ق.ظ

سلام
قسمت عسلش عالی بودا

راست میگه بچه

در ایران موها اونقدر بلند نمیشه

چراشو از بقیه هم بپرسین

سلام
ممنون
نیاز به پرسیدن نیست

مریم ک یکشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 12:04 ق.ظ

سلام آقای دکتر سال نو مبارک ؛مورد دو باحال بود؛ در مورد پی نوشت دو خیلی خوشحال شدم؛در مورد پی نوشت یک؛متاسفانه امروز یکی از همکاران پزشک مرکز مون رو از دست دادیم ؛رزیدنت بیهوشی بودن ؛از شروع بحران تا حالا هیچ وقت تا این حد دلم نگرفته بود؛خداوند متعال خودش به دادمون برسه.

سلام
ممنون از لطف شما
متاسفانه دایره ابتلا داره تنگ تر میشه البته به گفته مسئولین محترم سیر بیماری نزولیه

دانشجو شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 10:03 ب.ظ http://mywords97,blogfa.com

به قیافه نیست. به کلاس الکیه. به همون چیزهایی که هممون ازشون بدمون میاد اما براش احترام قائلیم. همه چی شیک و قیافه مغرور و صورت تراشیده و و و . ۲ و ۴ رو خیلی خندیدم.

پس درواقع من نه قیافه دارم نه تیپ
خنده تون مستدام

منجوق شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 06:57 ب.ظ http://manjoogh.blogfa.com/

من اول ها فکر می کردم قابله چایی میخواد اما یه بار از یه قابله سنتی پرسیدم اون اب جوش برا چی بود گفت که برای ضدعفونی کردن قیچی

واقعا؟
پس درواقع دیگه با وجود الکل و ..... دیگه نیازی بهش نیست

کامشین شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 06:13 ب.ظ http://www.kamsin.blog.ir

سلام دکتر ربولی
در جواب کامنت ها اشاره کرده بودید که از حکمت آب جوش آوردن در هنگام زایمان را که یکی از کلیدی ترین عناصر زایمان خانگی در فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی است، هنوز سر در نیاورده اید. البته من هم نمی فهمم ماجرا چی به چیه که اولین کار به جوش آبه،
اما ممکنه این کار اصلا حکمت خاصی نداشته باشه و هدف از به جوش آوردن آب تهیه یک لگن آب ولرم برای شستن بچه باشه؟ یا چون در بیشتر موارد هوای بیرون از رحم برای بچه سرد محسوب می شه نباید یک جورهایی گرم نگهش داشت؟ مثلا بچه را فرو کرد در آب گرم؟ و توهم هنوز تو شکم مادرت هستی را براش زنده نگه داشت تا یک وقت از ناراحتی اینکه چرا من را از منبع تغذیه و خونه زندگی ام کشیدید بیرون دق نکنه؟
اگر دوست داشتید این ویدئو را ببینید
https://www.youtube.com/watch?v=FwPmP0J3nTQ

سلام
ممنون از لطف شما
انشاالله بعد از برگشت از شیفت ویدئو را هم میبینم

طیبه سه‌شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 06:01 ب.ظ http://almasezendegi.mihanblog

سلام دکتر مهربون
سال نو مبارک
مورد۲ خودم هستم
مورد ۴ مامانم هستند
مورد ۵ و ۶ و ۷ هم من با مریض ها موافقم
برای اون خانوم دکتر که نوشتید منهم خیلی خوشحال شدم الهی شکر .تا باشه از این خبرهای مثبت و خوب باشه ایشالا
نیکان هم دستور دادن من موهامو بلند کنم حالا ببینیم موهای من زودتر بلند میشه یا موهای عسل جونم
البته که نیکان دوست داره موهای مامانش مثل موهای راپونزه در انیمیشن باشه که توجیهش کردم نمیشه
ایشالا زودتر این بیماری هم ازبین بره و برگردیم به همون زندگی معمولی تر خودمون

سلام
پس چرا معرفی نکردین؟ دست کم ویزیتو رایگان میکردم
انشاالله بعد از جریان کرونا از نزدیک با نیکان خان آشنا بشیم. شما هم اگه دوست داشتید بیایید اشکالی نداره

fatemeh سه‌شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 12:45 ق.ظ

سلام خسته نباشید سال نو با تاخیر مبارک
مورد ۲ عالی بود
۷- خب بنده خدا راست گفته دیگه :))))))
۹- واقعا چرا اکثر مراجعه کننده های شما اینقدر اصرار به آمپول دارن؟؟؟؟

سلام ممنون عید شما هم مبارک
ممنون
واقعا
چه عرض کنم؟

منجوق دوشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 09:12 ب.ظ http://manjoogh.blogfa.com/

برا موردهایی که نوشتین یک در میون باید بگم "بمیرم برات دکتر با این مریض ها " اما در مورد پ. ن 1 باید بگم دکتر فعلا ملت در حال دیدوبازدید و مسافرتن خودتو آماده بکن برا نیمه دوم فروردین این دقعه همه با کرونا مثبت میان پیشت (متاسفانه)
در مورد عسل هم باید بگم من وقتی بچه بودم فکر می کردم فقط ما ایرانی ها ناف داریم و بی کلاسیم و شکم بچه رو وقتی نوزاد هست سوراخ می کنیم ( اشاره به این که تو فیلم های ایرانی همیشه قابله برا زایمان از صاحبخونه اب جوش و ملافه و قیچی می خواست)یادمه اولین بار که عکس یه خواننده خارجی رو با مایو دیدم که ناف داره انگار دنیا رو بهم داده بودن

حالا برای موارد زوج یا فرد؟!
متاسفانه حق با شماست
من که هنوز حکمت اون آب جوشو نفهمیدم

الی دوشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 05:32 ب.ظ http://mamanemicrooei.blogfa.com

سلام اقای دکتر،سال نو مبارک انشالله سالی پر از ارامش و سلامتی داشته باشید

سلام
ممنون
یکی از پستهاتون ناپدید شده!

دختر پاییز دوشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 03:14 ب.ظ http://razautumngirl8.blogfa.com

فقط پیرزنه شماره دو

واقعا

مهربان دوشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 08:21 ق.ظ http://daneshjoyepezeshki.mihanblog.com/

با سلام و احترام
میگما واسه مشکل اورژانسی اون خانومه چی نسخه کردین ؟
اینایی هستن که میگن دعا میکردیم فقط خودت شیفت باشی .منم از اینا دارم منتها حس میکنم به بقیه همکاران هم همینو میگن در جهت هندونه زیر بغل گذاشتن یا گاهی هم درخواست های استعلاجی و تو دفترچه ی ننه بزرگمون واسه پسر همسایه مون چرک خشک کن بنویس اینا

سلام
طبق معمول این نوع مریضها مستقیم فرستادمش پیش مامای مرکز
کاملا موافقم

ریزوریوس ❤:) دوشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 12:00 ق.ظ http://risorius.blog.ir/

من یک ماه و چند روز قبل، ابتدای شروع قرنطینه خانگی، رفتم یه کلینیک که پزشک عمومیش برام نسخه بنویسه و داروی دو ماهمو یه جا بگیرم. صبح زود بود و کسی نبود. تو یه اتاقی یه آقایی نشسته بود، ازش پرسیدم ببخشید دکتر هست؟ گفت آره. گفتم میشه یه وقت بهم بدید؟ گفت وقت رو از اون آقا بگیرید( با اشاره به پذیرش

جالب بود
انشاالله به زودی با مهر خودتون

رافائل یکشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 06:52 ب.ظ http://raphaeletanha.blogsky.com

سلام آقای دکتر!
شماره ۲: از اون سوتی هایی هست که من زیاد میدم.
شماره ۳: رو من نفهمیدم این دیگه چه بیمارییه فکر کنم منم زیر هجده سال هستم!
شماره ۴ : واقعا در برابر چنین بیمارانی خنده تون نمیگیره؟ اینارو که میخونم یاد بعضی روزهایی که رفتم دکتر و پزشک در حال گوش دادن به حرفام ناگهان لبخند میزنه میفتم. فکر کنم استرس بیماری باعث میشه بیماران حرفای بی ربط زیاد بزنند.
منم بچه بودم مثل عسل فکر میکردم. راستی من وقتی موهام بلند میشه به شدت کم پشت میشه، پونزده سال قبل رفتم یه دکتر پوست و مو! بهم گفت بلندی زیاد موها ژنتیکیه! شما هیچوقت موهات مثل سرخپوست ها و یا کره ای ها بلند نمیشه چون اگر طول رشد موهای اونا ده ساله و بعد از ده سال یه تار مو میریزه، برای شما مثلا دوساله و هر تار مو بعد از دوسال میریزه. برا همینه که نمیتونی موهاتو بلند کنی.
حالا شما ببینید ژنتیکی موهای خانواده تون چقدر عمر میکنه.

سلام خانم مهندس
واقعا؟
یه مقدارش مال زایمانهای زیاده
عادت کردم دیگه دست کم تا وقتی مریض توی مطبه جلو خودمو میگیرم
موهای عسل که فعلا در حال بلند شدنه

دخترمعمولی یکشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 06:30 ب.ظ http://mamoolii.blogsky.com

راستی یادم رفت، عید شما مبارک .

ممنون
عید شما هم مبارک

دخترمعمولی یکشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 06:29 ب.ظ http://mamoolii.blogsky.com

فقط 2 :))))
7) آقای دکتر! (در کمال احترام البته) این چه سوالیه آخه؟! مگه رستورانه که منوشو مریض انتخاب کنه؟ بعد از اون طرف پزشکا میگن چرا مریضا میان مثل رستوران سفارش میدن؟ خب رو ندین بهشون. حالا اگه خیلی اصرار کردن، بهشون رو بدین .
12) راست گفته خب بنده خدا .


حق با شماست اما بارها شده که مثلا آمپول نوشتم بعد که مریض داروهاشو گرفته اومده و میگه من به آمپول حساسیت دارم چرا نوشتی؟ بعد هم داروخونه میگه من قیمت زدم و دیگه نمیشه عوضش کرد و ......
واقعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد