جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

اندر حکایت خوردن رطب و منع آن!

سلام 

سال پیش وقتی باجناق گرامی کلید ویلاشو داد تا موقع مسافرت بریم اونجا و چند هفته پیش از ما هم کلیدو به باجناق دیگه هم داده بود باید فکر اینجا رو هم میکردیم!

یکی دو هفته پیش بود که باجناق گرامی تماس گرفت و گفت: ویلاشو فروخته و یه ویلای دیگه خریده و اواسط تیرماه باید اسباب کشی کنه و از من و باجناق دیگه خواست که هم باهاشون بریم سفر و هم توی اسباب کشی کمکشون کنیم!

البته من تلاشهای مذبوحانه ای برای نرفتن به سفر کردم به عللی مثل:

۱. شیوع کرونا 

۲. ندادن مرخصی از سوی شبکه به دلیل شیوع کرونا

۳. کمبود منابع مالی برای سفر در ایام ساخت خونه

۴. حرف مردم (هنوز سالگرد مادرش نشده پا شده رفته مسافرت)

۵. این یکیو یادم نمیاد!

۶. این یکیو هم اصلا نمیشه اینجا نوشت!

اما آنی پس از شنیدن همه دلایل با آوردن دلایل بسیار قوی منو قانع کرد که باید بریم سفر و مهم ترین دلیلش هم این بود: ما می ریم!

خلاصه که هفته آینده همراه با همسایگان آینده راهی ویلای آینده (!) باجناق گرامی میشیم که ظاهرا فاصله چندانی با ویلای قبلی نداره. و تنها کاری که میتونم بکنم اینه که حداکثر اقدامات لازمو برای جلوگیری از انتقال احتمالی ویروس انجام بدم.

قبلا هم سابقه یک مسافرت دیگه با باجناق های گرامی داشتیم که بنا به دلایلی امکان نوشتنش توی وبلاگ وجود نداشت. سفری که از مازندران شروع شد و به آستارا رسید و نهایتا سری به بانه زدیم و بعد به ولایت برگشتیم. اما طبیعتا امسال خبری از این گشت و گذارها نخواهد بود و نمیدونم این سفر در حدی باشه که بشه براش سفرنامه نوشت یا نه؟ 

فعلا

پ.ن۱: کارهای اداریو برای گرفتن سومین وام برای ساخت خونه شروع کردم. خدایی ماهی سه تا قسط وام دادن ساده نیست اما چاره ای هم نیست. 

پ.ن۲. با عسل و آنی جایی هستم که یکدفعه پام به جایی گیر میکنه و میخورم زمین! آنی ناخودآگاه شروع میکنه به خندیدن و عسل بهش میگه: می خندی؟ شوهرت خورده زمین و تو می خندی؟ الان باید گریه کنی برای شوهرت! 

نظرات 43 + ارسال نظر
گندم چهارشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1399 ساعت 12:47 ق.ظ http://40week.blogf.com

یکبار تو خیابون خوردم زمین و دخترکوچولوم گفت خوبت شد چرا نگاه نکردی اینقدر که این حرف درد داشت زمین خوردن نداشت تقصیر خودمه یاد گرفته از من حالا دیگه باهاش همدردی میکنم(همین الان از روی صندلی کامپیوتر افتاد چند دقیقه هست بهش می گم مواظب باش )

عجب
یعنی شما بهش میگفتین خوبت شد؟

افق بهبود یکشنبه 29 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 10:27 ق.ظ http://ofogh1395.blogsky.com

خوب چون شما تا حالا منع کسی نکردین در وبلاگ شامل ضرب المثل فوق نمیشین

اما خدایی کار اشتباهیه سفر توی این شرایط

افق بهبود شنبه 28 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 10:29 ق.ظ http://ofogh1395.blogsky.com

عروس نمونه!
باید به حال شوهرت گریه کنی

واقعا
خوش به حال مادر شوهرش

مامان کوچک جمعه 27 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 01:12 ق.ظ

سلام آقای دکتر.ببخشید من یه سوال داشتم.یه دختر سه ساله دارم که از شش ماهگی اگزما داشت و بعد هم شدیدتر شد.خیلی عذاب کشیدیم انواع متخصص اطفال و پوست و کبد و آلرژی و حتی طب سنتی و حجامت و انواع پمادهای کورتون دار فقط مقطعی نتیجه داشت تا اینکه یکی از آشناها گفت بچه من همینطور بود فقط شبی یه قاشق شربت ضدحساسیت دادم تا بعد چهار سالگی خوب شد.الان من دو ماهه به دخترم شبی یه قاشق نئوتادین میدم تا هشتاد درصد بهتر شده.میخواستم بدونم آیا در درازمدت ضرر داره؟ببخشید وقتتونو گرفتم ممنونم

سلام
وقتی همه متخصصینو دور زدین چه انتظاری از یه پزشک عمومی بینوا دارین؟!
اما تا جایی که من میدونم شربت ضد حساسیت فقط علائم حساسیتو از بین میبره و تا زمانی که چیزی که بچه تون بهش حساسیت داره وجود داره این علائم هم وجود داره
البته خیلی از این بچه‌ها هم بعد از مدتی کلا خوب میشن
گاهی بعد از چهار سالگی و گاهی در سنین بالاتر اما بعضی از حساسیت ها هم تا آخر عمر باقی میمونن مثلا حساسیت به بادام زمینی
اگه بتونین بفهمین به چی حساسیت داره خیلی عالی میشه

الی یکشنبه 22 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 05:34 ب.ظ http://mamanemicrooei.blogfa.com

سلام
چه اینده در آینده ای شده
ای جیگرِ این عسل رو هی

سلام
یه مقدارش هم عمدی بود
ممنون

مریم یکشنبه 22 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 04:17 ب.ظ http:// mabod.blogsky.com

سلام آقای دکتر
حال خودتون و خانواده خوبه ؟
خیلی وقت است ازتون خبری نیست

سلام خدمت همه دوستان عزیز
از لطف شما ممنونم
هرروز کامنتهارو چک میکنم
انشاالله آخر هفته برمیگردم ولایت و در خدمتم

مهربانو شنبه 21 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 10:02 ق.ظ http://baranbahari52.blogsky.com/

سلام آقای دکتر عزیز
همین دیروز که جمعه بود با مهردخت سر رفتن به خونه ی مامان اینا حرفم شد . یعنی واقعیتش از صبح یه خوراک بادمجون فانتزی و خوشمزه درست کردم و یه ظرف بزرگ دسر گفتم عصری با خواهر و برادرا جمع میشیم دور هم، ولی مهردخت که متوجه شد کلی با خشونت من رو به خجالت کشیدن و توجه به سن بالای مامان و بابا و اینکه مشکلات زمینه ای دارند دعوت کرد و نهایتا از رفتن منصرف شدم.
امیدوارم شما در امنیت و سلامت سفر اجباری رو تشریف ببرید و برگردید.
عسل رو هم از قول من چند بااار ببوسید میدونید تنها چیزی که به ذهنم رسید اینه که عسل، متولد تیر ماهه و این یعنی عشششق. خدا حفظش کنه و تولد هر دوتاتون مبارک

سلام از ماست
درواقع شما کار درستو انجام دادین
ممنون
سپاسگزارم

سین جمعه 20 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 02:16 ب.ظ

سلام
سفرتون بی خطر ان شاءالله
ای جانم به این عسل با این حرفهاش

سلام
سپاسگزارم

مینو جمعه 20 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 01:11 ق.ظ http://milad321.blogfa.com

سلام
سفرتون بی خطر
این عسل خانم شما ، واقعا عسل هست.خدا حفظش کنه
هر چی فکر میکنم خوب دل و جراتی دارید.کرونا و اسباب کشی و سفر با دو باجناق.14778

سلام
ممنون
بخصوص اون مورد آخر!
فقط معنی اون شماره چی بود؟

طیبه پنج‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 11:08 ب.ظ http://almasezendegi.mihanblog

سلام دکتر مهربون
کامنت ها رو که خوندم دیدم منهم مثل رافی جون زمین می خورم
قبل از اینکه بقیه بخندن اول خودم می خندم و گاهی هم همراه خنده گریه. می کنم از شدت درد

نمی دونم چرا الان هم خنده ام گرفته

سلام
خب برای همه ممکنه پیش بیاد
خودم هم کم زمین نخوردم

زن پنج‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 10:36 ب.ظ http://memorieslife.blogfa.com

سلام چقدر خوب که با وبتون اشنا شدم
دکتر
سوتی های مریض ها عالی بود بیشترشو خوندم

سلام
خوش اومدین
باز هم منتظرتون هستم

عاطفه پنج‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 12:58 ق.ظ

دکتر جان
یک مثل ترکی هست که ترجمه اش میشه
ژیان ماشین نمیشه. باجناق فامیل

در مورد جمله دوم هم
تو لفافه دعا کردم
پیر شی دختر
چون زمین خوردنی که بهش بخندند حتما زمین خوردن بد و خطرناکی نیست
لذا
جملاتی که نوشته بودم شوخی ترکیب شده با دعا بود

آهان
از اون لحاظ
ممنون از لطف شما

نیلو چهارشنبه 18 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 07:26 ب.ظ http://nil-nil.blogfa.com

اینکه این همه دلیل داشتین و بازم تیم دیگه برای انجام این سفر اجباری موفق شدن کمی جای تامل داره...
واقعا حق با عسله. این خوردن زمین ها خنده داره آخه! دخترا همیشه هم تیمی باباها هستن. وااای که دلم برای هم تیمی خودم لک زده

جای تامل نداره
سالهاست که توی خونه ما حرف حرف اون تیمه!

شیرین چهارشنبه 18 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 10:20 ق.ظ

شنیدین تو یکی ازکشورای عربی چنددقیقه بعدازعقد عروس افتاده داماد خندیده عروس خانوم بهش برخورده همونجا صییغه طلاق جاری شده!
بعداز3 دقیقه!!!!!
به آنی خانوم بفرمایید چه شوهرباگذشتی داری شما

بله خبرشو خوندم
کیه که قدر بدونه

M.f سه‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 06:54 ب.ظ

سلام دوباره دکتر
من قصد جابجایی دارم باز حالا با پیج جدید میام خدمتتون...انقد ک من پیج عوض کردم خرگوشا خونه عوض نکردن

سلام
منتظر آدرس جدیدتون هستیم

امیر سه‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 02:48 ب.ظ http://yahazratzahra.blogfa.com

سلام دکتر عزیز و دوست داشتنی....
تو چند تا پست آخر نظر نزاشتم.. دلیل دارم هاااا...
چون هیچ کامنت آقایی کلا دیده نمیشه اینجا

سلام
منو اینجا تنها نگذارید

دانشجو سه‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 01:26 ق.ظ http://mywords97.blogfa.com

سفرتون بی خطر. آفرین به استدلال آنی خانوم. بسیار عالی که از روش های استدلالی دیگری مثل قهر و ... استفاده نمی کنن..... به نظرم یه سفر اینطوری رفتن به اینکه بالاخره یه فامیل نزدیکی هست که یه ویلایی داره که کلیدش رو بده ارزش داره.

ممنون
دقیقا
مسئله اینه که کلا در این ایام سفر رفتن درست نیست

ونوس دوشنبه 16 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 08:51 ق.ظ http://shakibajoon90.blogfa.com

اقا منم خونه ....منم سفر

امیدوارم به زودی قسمتتون بشه

رافائل شنبه 14 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 09:46 ب.ظ http://raphaeletanha.blogsky.com

سلام آقای دکتر.
پیشاپیش سفر خوش بگذره.
خیلی مراقب باشید. خودتون که میدونید اوضاع چجوریه.
و اما عسل! اسمشو باید میگذاشتید قندو عسل. یعنی چجوری میشه که دخترا اینقدر بابایی میشن!
راستی من وقتی میخورم زمین، خودم قبل از بقیه خنده ام میگیره و چنان ریسه میرم که دیگران هم ناخودآگاه خنده شون میگیره! البته گاهی که درد زمین خوردن زیاده همراه خنده دارم اشک هم میریزم.

سلام
خدایی طوری نبود که دردناک باشه
ممنون از لطف شما

م شنبه 14 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 06:57 ب.ظ

خدایا این عسل عزیز رو همین طور عسل نگه دار چقدر عالیه این روح صاف کودکانه هوشیارش

آمین یارب العالمین
ممنون

نون سین شنبه 14 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 01:01 ب.ظ http://free-like-a-bird.blogsky.com

آقای دکتر خوش بگذره:)
حالا اینجا میگید اوکیه ولی پیشنهاد میکنم اگر اینستا دارید خبر ندید به همه که مسافرتید و نهایتا عکساشو بعدا بذارید ...
یک بنده خدایی این کارو کرده بود بعد که برگشته بود دیده بود خونشو جارو کردن:) و معلوم شد که بهرحال اینستاش پابلیک بوده و اینا ...
در مورد باجناق هم! الان کمک در چیدن ویلا دو تا حساب نمیشه؟ اونوقت شما یه مسافرت دیگه طلبکار باشید؟
سعی کنید مراقبت کنید و خوش بگذرونید حسابی... انشالا که سلامت برید و سلامت برگردید.
آقا این عسل هم خیلی باحال بود

ممنونم
شکر خدا من اصلا اینستاگرام ندارم
حالا تا جایی که بشه که منت سرش میگذاریم
خوش؟ توی این سال کرونا؟
ممنون

ساناز شنبه 14 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 12:59 ب.ظ http://www.sanaz2020.blogsky

سلام، انشالله مسافرت توأم با اثاث کشی خوش بگذره.
دو هفته پیش عروسی پسرخاله من بود، هر چی همسر جان بهانه آورد کروناست، عروسی وسط هفته شده من فردا صبحش خسته و خواب‌آلود چجوری برم شرکت‌ و ..ولی جواب من همین بود که آنی به شما گفتن، ما میریم و ما رفتیم
خیلی بده ما هر سال مسافرت میریم ولی امسال برنامه‌ای نداریم

سلام
بیچاره ما مردها!
باور کنید من هم مجبوووورم که برم

یک عدد مامان شنبه 14 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 08:34 ق.ظ http://Www.Kidcanser. Blogsky

کمک به باجناق از اوجب واجبات است و امیدوارم اسباب کشی خوش بگذره
عسل عالیه عالی

به نظر من که واجب کفایی میشه!
امیدوارم
ممنون

نسرین شنبه 14 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 03:15 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

سفر خوبی براتون آرزو می کنم / بی شک خاطره انگیز میشه.
چه عسلی!

ممنون
امیدوارم

فرزانه جمعه 13 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 11:55 ب.ظ

سلااااام
الهی که هرجا هستید سلامت و شاد باشید
شما طی این سالها قدرت نوشتنتون رو به ما ثابت کردید ، پس نگران سفرنامه نباشید
عسل شیرین زبون من

سلام
شما لطف دارید
ممنون

بهار جمعه 13 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 11:21 ب.ظ

سفر به خیر و سلامت. امیدوارن خوش بگذره.
چقدر نازه این عسل شما.
خدا حفظش کنه.

سپاسگزارم
ممنون

بهار جمعه 13 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 11:11 ب.ظ http://Searchofsmile.blog.ir

جونم عسل

ممنون

لیدا جمعه 13 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 06:20 ب.ظ

ای جونم به عسل

ممنون

مهربان جمعه 13 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 06:10 ب.ظ

سلام
اول که بگم در خانه بمانید !
منتها اعلی حضرت که دستور بدن، 60 تا دلیل هم بیارین میگن همین که گفتم
بگذریم
دکتر دوسه تا از این وام ها معرفی کن بگیریم بلکه یه لونه موش بتونم بخرم.

سلام
باور کنید ترجیح من هم همین بود
واقعا
یکی شون وام خونه بانک مسکنه
دومی طرح ربیع بانک رفاه
چند روز پیش هم رفتم امور مالی شبکه گفتم همه ادارات به کارمندهاشون وام میدن شما چرا نمیدین؟ گفت ما فقط وام ساخت خونه داریم!

سودا جمعه 13 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 03:06 ب.ظ

سلام جناب ‌دکتر
سفر بی خطر، ان شاالله خوش باشین و از هر لحظه اش لذت ببرین.خدارو شکر که شما با جناق ها به توافق رسیدین! از عجایبه!!!
لطف کنین به عسل جون هم بگین که این خنده ها نشونه ی صمیمیت،طی سالهاست.
خدا حفظشون کنه

سلام
ممنون
خدایی یه قسمت هایی از نقشه خونه را دوست نداشتیم اما هرکدوممون یه بخشی از خواسته هامونو نادیده گرفتیم
چشم
ممنون

حسنا جمعه 13 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 02:28 ب.ظ http://labkhandmizanam.blog.ir

انشالله که به سلامتی برید و برگردید. شاید ایندفعه از دید کرونا اتفاقاً سفرنامه‌ی جالبی در بیاد.

ممنون
امیدوارم

سهیلا جمعه 13 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 01:38 ب.ظ http://Nanehadi.blogsky.com

از قدیم گفتن هر رفتی یه اومدی داره.موفق باشید.

آخه هر دو بارو ما داریم میریم
ممنون

منجوق جمعه 13 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 01:06 ب.ظ http://manjoogh.blogfa.com/

دکتر تا عسل و داری دیگه تا آخر عمر غمت نباشه
از وام هم نترس تو مملکت ما اونقدر تورم هست که همیشه وام گیرنده برنده هست

واقعا
اون که بله اما مسئله اینه که وامش کلی هم سود داره

طیبه جمعه 13 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 12:59 ب.ظ http://almasezendegi.mihanblog

سلام دکتر مهربون
یعنی شیشمی چی بوده؟
یا اون سفری که رفته بودید و قابل نوشتن تو اینجا نبوده؟
آخه برای ما هم پیش اومده( قبل از تولد نیکان) خواهرانه رفتیم و نمی شده بنویسم
البته آنی خانوم چه حرفشون برو داره ، آفرین بهشون.خوشم اومد و این نشون میده چقدر دوستشون دارید پس از خانواده دوستی شما هم خوشم اومد
نیکان اگه به جای عسل جان بود موش می شد حرف نمی زد بعدا درگوشی همین حرف رو به من می زد البته اگه یادش می موند

سلام
واقعا یعنی چی بوده؟
توی این وبلاگ کلی راز هست حالا کی بشه فاششون کرد خدا میدونه

عاطفه جمعه 13 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 12:42 ب.ظ

سلام
با ژیان مسافرت میرین؟!

برسه روزی عسل به دامادتون بخنده.
:

سلام
حالا چرا ژیان؟
امیدوارم همیشه توی زندگیش لبش خندون باشه اما نه به خاطر زمین خوردن!

فروغ جمعه 13 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 12:02 ب.ظ http://f27.blogfa.com

سلام
من کلا با وام گرفتن مخالفم و خداروشکر تا الان وام نگرفتم چون میخوام خالص حقوق هرماه رو دریافت کنم و چیزی ازش کم نشه
+کرونا در کمین است

سلام
وقتی هرروز زنگ میزنن و میگن پول بریز به حساب چاره ای نیست
میدونم اما باز هم چاره ای نیست

زری جمعه 13 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 11:23 ق.ظ http://maneveshteh.blog.ir

مگه دکتر چقدر بهتون وام میدهند که بشه باهاش خونه ساخت؟ تو ذهن من وام نهایتا در حد تجهیز کردن خونه کمک کننده باشه :))
راست گفته دیگه آنی خانم! یعنی شما متوجه ی استدلال محکم در کلام ایشون نشدید؟؟؟
از عسل میپرسیدید چرا باید گریه کنه؟ بهش میگفتید شوهرش زمین خورده خود آنی که زمین نخورده که گریه کنه:))
خوش بگذره سفر و بی خطر

سفت کاری خونه تقریبا تموم شده این وام جدید هم قراره صد میلیون باشه که البته بخشی از اونو بانک تا اتمام قسطها بهمون نمیده!
واقعا
من به اندازه کافی خجالت زده بودم از زمین خوردن دیگه حال بحث نداشتم
ممنون

سارا جمعه 13 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 01:05 ق.ظ http://15azar59.blogsky.com

امیدوارم بهتون خوش بگذره
تو اینجور مواقع هم ادم دلش میخواد بره هم دلش نمیخواد بره
سفرتون بیخطر باشه

ممنونم
واقعا همینطوره
باز هم ممنون

M.f جمعه 13 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 12:44 ق.ظ

وای خدا دلایلتون خیلی خوب بود دکتر
ای ننه جیگر عسل رو...تولد خودتون عسل جان هم تبریک میگم

ممنون
سپاسگزارم
شما چرا آپ نمیکنین؟

مریم جمعه 13 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 12:22 ق.ظ http:// mabod.blogsky.com

سلام
الهی که به سلامتی خونتون ساخته بشه و توش دوران خوش و شاد به همراه سلامتی کامل رو طی کنید
ای جانم به عسل مهربون و شیرین زبون الهی که خدا حافظش باشه ، وسلامت و عاقبت بخیر باشه الهی امین

سلام
از لطف شما سپاسگزارم
امیدوارم شما هم همیشه شاد و پیروز باشید

پرنده گولو جمعه 13 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 12:07 ق.ظ

سلام
من همیشه شیفته عسل بوده ام
ولی با این پست دیگه رسما عاشقش شدم
خانم آنی هم در منطق بسیار صاحب نظر هستند

چهل تا دلیل مستدل هم می آوردین همون یه ما میریم کافی بود

سلام
شما لطف دارین
اون که بعله

اعظم 46 پنج‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 08:07 ب.ظ

خوش بگذره

ممنون

ویرا بانو پنج‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 08:01 ب.ظ http://bano-vira.blog.ir/

سلام
خودتون کامل در جریان کرونا هستید دیگه نیازی به نصیحت ما نیست
خوش بگذره

سلام
اختیار دارین
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد