جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (228)

سلام

1. چند هفته پیش توی مسیر منتهی به این درمونگاه برف سنگینی بارید. روز بعدش شیفت صبح اونجا بودم. راننده همون طور که داشت توی برفها رانندگی میکرد گفت: پریشب آقای .... (رئیس نقلیه شبکه) زنگ زد و بهم گفت توی مسیرتون داره خیلی برف میاد. فردا موقع رفتن اول به فکر سرنشینهات باش بعد به فکر سر موقع رسیدن. اگه دیر رسیدین هم مهم نیست بعدا خودم درستش میکنم. گفتم: خب؟ گفت: دیروز که داشتیم می اومدیم همین جا (یه جای خیلی خلوت که تا چندین کیلومتر هیچ روستائی نیست) ماشینو زدم کنار و به خانم دکتر و خانم ..... (ماما) گفتم رئیس نقلیه گفته امروز به فکر شما باشم نه سر وقت رسیدن. پیاده شدیم و یک ساعت برف بازی کردیم و بعد دوباره راه افتادیم!

2. به دلیلی عکس رئیس سابق شبکه را توی تابلو اعلانات شبکه زده بودند. ایستاده بودم و نوشته های زیر عکسو میخوندم که دیدم یکی از کارشناسان محترم شبکه (که همیشه ارادت خاصی به رئیس سابق نشون میداد) داره میاد. به شوخی گفتم: آقای ....! این عکس به نظرم خیلی آشنا میاد. شما میدونین کیه؟ اومد جلو و گفت: این؟ یه خَرر .... آره قیافه اش برای من هم آشناست! خدائی از اون روز توی فکرم که آیا این پرسنلی که ظاهرا این قدر محبت دارن پشت سرم چه چیزها که نمیگن!

3. به خانمه گفتم: دهنتونو باز کنین. گفت: نمیخواد! صبح خودم توی آینه دیدم. یه چرک گنده روی این لوزه ام بود! شوهرش گفت: خب حالا دهنتو باز کن ببینه. گفت: خب برای چی؟ میخواد ببینه بعد بگه چرک داره. من که خودم دیدم میگم چرک داره!

4. خانمه (همین چند دقیقه پیش) چند نوع دارو بهم نشون داد و گفت: از اینها برام بنویس. بعد داروهاشو که مال یه شرکت دیگه بود و رنگشون فرق میکرد آورد و گفت: اینها خوبه؟ گفتم: آره همونه فقط کارخونه اش فرق میکنه. درد معده تونو خوب میکنه. گفت: چرا اشتباه نوشتی؟ من که معده درد ندارم! گفتم: شما این دارو را به من نشون دادی گفتی برام بنویس من هم نوشتم. گفت: میدونم اما من معده درد ندارم تو اشتباه نوشتی!

5. پزشک یکی از مراکز روستائی که مرکز خیلی خلوت و آرومی بود رفت. اونجا رو به یکی از خانم دکترها که باردار بود پیشنهاد دادن اما قبول نکرد. به خانم دکتر گفتم: چرا قبول نکردین؟ مرکزش که خیلی خوبه. گفت: چون شماره ام ایرانسله اونجا هم ایرانسل خط نمیده!

6. رفتم توی درمونگاهی که پزشکش مرخصی بود و نشستم پشت میز که دیدم مسئول پذیرش اومد و گفت: با اجازه! بعد هم مُُهرمو برداشت و رفت! گفتم: مُهرو کجا میبرین؟ گفت: از بس مریضها بدون گرفتن نوبت می اومدن پیش خانم دکتر و بعد هم ویزیت نداده فرار میکردن مدتیه خانم دکتر نسخه مینویسه و میفرسته پذیرش تا من مهر کنم! (برای پونصد تومن؟!)

7. یکی از پزشکهای یک مرکز دو پزشکه طرحش تموم شد و رفت. چند هفته منو فرستادن اونجا تا این که یک روز ظهر که برگشتیم شبکه رئیس نقلیه گفت: یه پزشک جدید فرستادن اونجا دیگه تا مدتی نمیری اون درمونگاه. شب رئیس نقلیه بهم زنگ زد و گفت: فردا صبح هم میری ....! گفتم: شما که ظهر گفتین تا مدتی نمیری اونجا؟ گفت: اون یکی پزشکش فردا را مرخصی گرفته!

8. (14+) مَرده اومد توی مطب و گفت: ببخشید کسی که کرونا میگیره تا چندوقت ممکنه بقیه را آلوده کنه؟ گفتم: معمولا تا دو هفته. گفت: میشه اینو بنویسین روی برگه و بهم بدین؟ گفتم: چطور؟ گفت: یک ماه پیش کرونا گرفتم و خوب شدم. زنم هنوز نمیگذاره برم پیشش!

9. (14+) مرده گفت: نمیدونم چرا مدتیه از مردی افتادم! آخه من که سنّی ندارم هنوز جوونم. جلد دفترچه شو نگاه کردم. هفتاد و شش سالش بود!

10. به خانمه گفتم: الان هیچ داروئی میخورین؟ گفت: بله گفتم: چه داروئی؟ گفت: هر چیزی که الان برام بنویسین!

11. نسخه خانمه را که نوشتم گفت: ممنون قربونتون برم!

12.شیفت مرکز کرونا بودم.  پسره با دوستش اومد و گفت: من دو شب پیش خونه این دوستم بودم. دیروز بهم زنگ زده و میگه من تست کرونام مثبت شده حالا من هم میخوام تست بدم. براش نوشتم. گفت: جوابش کِی آماده میشه؟ گفتم: دو سه روز دیگه. گفت: نمیشه بگین زودتر جوابمو بدن؟ گفتم: نمیشه خب این قدر طول میکشه. چطور؟ گفت: میخوام اگه مثبت شدم برم خونه دوستم دو هفته بمونم نرم خونه خودمون. گفتم: خب همین حالا برین تست رپید بدین جوابش زودتر آماده میشه. گفت: اونو که میگن خطا داره. میشه حالا برم خونه دوستم تا جواب آماده بشه؟ گفتم: اون وقت اگه پریشب هم نگرفته باشین توی این دو سه روز میگیرین! گفت: احتمالا گرفتم آخه از شب تا صبح سرهامون به هم چسبیده بود! گفتم: چرا؟ گفت: آخه تریاک میکشیدیم! گفتم: خب دیگه من نمیدونم. گفت: حالا بیا بهشون بگو این گناه داره جوابشو امروز بدین! ....

پ.ن1. چند روز بعد از مثبت شدن تست خواهر آنی که چند روز قبلش همدیگه را دیده بودیم با بروز علائم سرماخوردگی توی آنی نگران شدیم. اما خوشبختانه تستش منفی بود. امیدوارم خواهر آنی هم درست مثل اخوی گرامی و همسر و فرزندش که توی فصل پاییز مبتلا شدند هرچه زودتر بهتر بشه.

پ.ن2. هوراااااا بالاخره ویزیت پونصد تومنی ما شد هزار و پونصد تومن! البته حقوق ما که ثابته فقط شاید مریض های الکی کمتر بشن.

پ.ن3. عسل از آنی پرسیده: الان دستگاه بچه درست کنی توی دل من هم هست؟!

نظرات 45 + ارسال نظر
‌اقای سر به راه دوشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 07:54 ب.ظ http://mrsarberah.blog.ir

‌شماره 3 منو اسیر خودش کرد:/

حق دارین!

ساغر سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 08:18 ق.ظ http://Kachab.blogsky.com

هربار این خاطرات رو می خونم با خودم میگم چقدر حافظه تون عالی هست، بیخود نیست پزشک هستید.
چقد عسل نفسه، بچلونیدش

سپاسگزارم البته اکثرشونو مینویسم تا یادم نره
ممنون چشم

نسیم سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 12:43 ق.ظ

دستگاه بچه درست کنی

مینو یکشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 01:55 ق.ظ http://milad321.blogfa.com

خدا بهتون صبر بده با بعضی مریض ها
عسل خانم واقعا مثل اسمش عسله
یکی از هم ولایتی ها یک آقای صد ساله هست.هر کاارگر خانگی که تا بحال استخدام کرده ، خانم های خوش هیکل و خوشگل زیر ۴۰ سال بودند
چه راننده خوبی
به علت ضعف حافظه ، ترتیب موردها را فراموش میکنم.

ممنونم
چه آقای صد ساله خوش اشتهایی!
موفق باشید

مینو شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 08:20 ب.ظ http://Rozhayetanhaie.blogsky.com

دم راننده ی درمانگاه گرم بابت برف بازی

عسل چرا به فکر بچه درست کردن افتاده حالا

واقعا
چه عرض کنم؟
کم کم داره بدجور ازدواجی میشه

شیرین جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 08:46 ب.ظ http://khateraha95.blogfa.com/

خدا قوت
خداییش کلی روحم شاد میشه با این پستهاتون

سپاسگزارم

مهربان جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 05:52 ب.ظ http://daneshjoyepezeshki.blog.ir/

سلام
خدا رو شکر من که از این سیستم پونصد تومنی زدم بیرون
یه سال پزشک خانواده هم کار کردم ،مرکز شبانه روزی خیلی بیخود بود . مهر کن بریم
همون پونصد تومن رو هم خیلیا زورشون میومد بدن
.
از شما سن و سالی گذشته که بگن قربونتون برم .
.
عسل سوال چالشی پرسیده

سلام
کار خوبی کردین
متاسفانه دیگه از من گذشته
برای همین تعجب کردم
واقعا

افق بهبود جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 12:31 ق.ظ http://ofogh1395.blogsky.com

به خان دکتر باردار میفرمودید خداوند انسان را آفرید و انسان ترابرد را!
ان شاالله که جای بهتر بیفتن

چشم
البته فعلا که در دوره مرخصی زایمان هستن!

افق بهبود جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 12:06 ق.ظ http://ofogh1395.blogsky.com

به خان دکتر باردار میفرمودید خداوند انسان را آفرید و انسان ترابرد را!
ان شاالله که جای بهتر بیفتن

چشم
البته فعلا که در دوره مرخصی زایمان هستن!

.... سه‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 05:40 ب.ظ

منم تو روستا زندگی میکنم
این جواب به کسانی که میگن چرا 500تومن یا حتی 1500 البته منظورم به شما نیس و کلی در منطقه که زندگی میکنم هست
ما از یه روستا به روستا دیگه میریم ابتدا باید بریم مرکز بهداشت روستای خودمون بعد درمانگاه روستای دیگه چقدر هزینه رفت و آمد
و معمولا از پزشکان مرکز که میریم فقط واسه سرماخوردگی
چون مدام پزشکا عوض میشن
و معمولا کسانی میان که تجربه کاری ندارن
خیلی ببخشید که میگم معمولا تشخیص درستی هم ندارن و ما باید واسه بیماری ها دیگه بریم پیش متخصص که همینم کلی دردسر داره
چون بدون امضا دکتر مرکز دفترچه ما پیش متخصص اعتباری نداره....
پس ویزیت نیس فقط یه مهر واسه اعتبار دفترچه س

حق با شماست
متاسفانه نظام ارجاع توی کشور ما درست اجرا نمیشه
پزشکهای عمومی در خیلی از موارد تبدیل شدن به ماشین مهرزنی
این که خیلی شون تجربه ندارند را هم قبول دارم چون معمولا برای دوران طرح به روستا میان وگرنه متاسفانه روستا جذابیت چندانی برای زندگی نداره

معلوم الحال سه‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 09:45 ق.ظ http://daneshjoyezaban.blog.ir

در مورد قیمت جدید ویزیت روستایی یکی از این خانمهای بلاگر پزشک استوری گذاشته بود و نوشته بود بالاخره قیمت ویزیت یخورده بالا رفت. همون موقع میخواستم بیام بهتون تبریک بگم

* اصلاح میکنم: به فکر توشه آخرتت باشی.

پس ماجرا این بوده
ممنون از لطفتون!

ماوی دوشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 04:22 ب.ظ http://www.i-write.blogfa.com

ای جان به عسل :))
منم بچه بودم هر موقع از مامانم برادر کوچیکتر میخواستم می گفت کلید شکمشو گم کرده.
چقدرررر من همه جای خونه و حیاط و ... دنبال اون کلید کذایی گشتم.

ممنون
آخرش پیدا نشد؟

معلوم الحال دوشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 09:57 ق.ظ http://daneshjoyezaban.blog.ir

سلام
1. چقدر راننده هاتون به فکرتونن. بعد بگید راننده شبکه آدم بدیه.
2. واقعا من از این دورویی خیلی میترسم. بعضی وقتا آدم یک رفتارای متناقضی میبینه که با خودش میگه نکنه این قربونت برمایی که به من میگنم در باطن یه چیز دیگه ست!
3. بنظرم راست میگفت. باید به حرف بیمار اعتماد میکردید همش یه چرک بود دیگه. دیدن نداشت که.
6. داشتم میخوندم گفتم بیام بپرسم مگه ویزیت 1500 نشده؟ که خودتون توی پیش نویس زحمتشو کشیدید. بنظرم حق داشته مهرتونو ببره. انصافا 500 تومن دیگه فرار نداره. چه بلایی سر مردم اومده که میخوان همین 500م ندن؟
9. ملت چقدر امید و انگیزه دارن که توی این سنم به فکر این چیزان. بش میگفتید پیرمرد برو به فکر توشه آخرتت باشه.
12. این چیزی که مصرف میکردن خودش آنتی کرونا نیست؟ یکی از همکارای ما هم مصرف میکنه. میگه الحمدالله تا الان کرونا نتونسته بهم نزدیک بشه.

سلام
من گفتم؟
واقعا
دقیقا
البته توی پی نوشت عرض کردم! ضمنا شما از کجا میدونین؟
به فکر توشه آخرتت باشه؟!
در این مورد هنوز یه مطالعه درست و حسابی نخوندم پس چیزی نمیتونم بگم

لیلا یکشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 03:44 ب.ظ

خانم دکتر ایرانسلی

Par یکشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 01:02 ق.ظ http://doctorakk1664.blogfa.com

سلام

معتادا که نمیگیرن
۱۵۰۰ تومن............................
خدارو شکر که تست آنی خانم منفی بوده
آخ که چقد این عسل بانو شیرینه ،خدا حفظش کنه براتون همچنین عماد رو.

سلام
آخه خبری که منبعَش اون آقای معتاد باشه چقدر میشه بهش اعتماد کرد؟
حالا که زیاد شده!
ممنون
سپاسگزارم

زندگی در خیابان بیست و پنجم یکشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 12:29 ق.ظ https://24street.blogsky.com/

مورد ۴ یکم دیگه پیش میرفت کلا اومدن به مطبتون هم منکر میشد :))
مورد دو رو منم خودم خیلی میترسم ازش و بدم میاد از این کار. تلاش میکنم جلوشو بگیرم همیشه
مورد ۵ رو واقعا خندیدم . یعنی باید به عنوان یکی از فاکتور های مهم محل کار بهش نگاه کرد :)))
واقعا ویزیت ۵۰۰ تومنه ؟ با بیمه ش چه قدر میشه پس؟

بعید نبود!
حق دارین
خنده تون مستدام
۵۰۰ تومن بود البته فقط برای دفترچه های بیمه روستایی

شاداب شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 08:52 ب.ظ http://www.rival.blog.ir

سلام
اوه منم مثل شما فکر نمیکردم کسی که تو روم خوبه پشت سرم ممکنه چیا بگه تا اینکه رفتم سرکار.. واقعا دانشجویی عالم خوبی بود.. هی روزگار

واقعا چرا مردا انقد زنده دل هستن! مخصوصا مردای ایرانی.. تا 80 سالگی فکرمیکنن جوونن!!!! حالا زنای ایرانی به 45 میرسن نه دیگه خودشون به فکر خودشونن نه دیگران ازشون توقع یکسری رفتارارو دارن!
نمیدونم چرا با داستان اون پسرا که تریاک کشیدن یکم غمگین شدم :( واقعا حیف نیست؟ چرا آخه خب

البته شما به وبلاگتون نگیرید .. من امروز کلا حساس بودم منتظر بهانه بودم از سرصبح که خودمو هی ناراحت کنم

سلام
واقعا دوران دانشجویی دیگه تکرار نمیشه حیف که من زیاد توی خوابگاه نبودم
بگذارین یه تخته پیدا کنم بزنم بهش!
حق دارین
درست گفتین چرا باید ناراحت بشم؟

شیشه شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 07:34 ب.ظ http://Www.sangoshishee.blogsky.com

واقعا ویزیت 500 چه سودی برای شبکه بهداشت داره
یادمه یکبار وزیر قبلی گفت بیمه سلامت دست خیلی ها مثل چک سفید امصاست و طرح خوبی نیست ، ویزیت 500 یا 1500 تومانی هم همون حکم رو داره

ترانه ی باران شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 06:16 ب.ظ

مورد 8
صبح تو خونه حرفش بود که بعد چند روز امکان ابتلا هست
خوب شد دیدم سرم به خانواده اطلاع بدم
اوضاع سفیده پس:)

خب پس این وبلاگ یک بار به یه دردی خورد

شادی شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 10:27 ق.ظ http://setarehshadi.blogsky.com/

مورد آخر رو پسرهای منم فکر می‌کنن از اول توی دل من بودن و پدرشون رو به عنوان یه غریبه که بعدا به ما پیوسته فرض می‌کنن

یه مسافر یه غریبه ....

عاطفه جمعه 8 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 04:39 ب.ظ

سلام
برای مورد ۱۰ ژیادتر از معمول خندیدم
عسل عزیزم با دستگاه نی نی سازش

بعد دکتر من شنیدم تریاک برای کرونا خوبه و نمیذاره ریه درگیر بشه
چقدر صحت داره‌ البته تو پیامی کخ خوندم نوشته بود تحقیقات در شیراز
اما خب پیامهای فیک زیاد شدن.

یه تشکر هم بکنم
بابت نظمتون در نوشتن وبلاگ
جدیدا دو تا از وبلاگهایی که میخوندم ترکیدن.
داشتم فکر میکردم نظم شما برای پزشک شدنتون خیلی موثر بوده

الان من به عنوان خواننده هم منظو کامنت نمیذارم و طبیغی هست که تو خیلی از برنامه هایی که تو ذهنم دارم موفق نشم

سلام
خنده تون مستدام
هنوز تحقیق درست و حسابی در این مورد انجام نشده
ممنونم
یه عاطفه وبلاگ نویس هم بود که وبلاگشو حذف کرده انگار
امیدوارم موفق باشید

سارا جمعه 8 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 04:04 ب.ظ Http://15azar59.blogsky.com

سلام:
۱: یاد یه خاطره ای افتادم از دبیرستان یه دبیر ادبیات داشتیم که از اون دبیرهای بامزه بود و خیلی از نقاط دنیا رو گشته بود و میگفت حتی مسیر سفر مولانا از ایران به ترکیه را درست مثل خود مولانا از همون شهرها و راهها رفته حتی با شتر (حرف حدودای سال ۷۵ و ۷۶ هستش ) این دبیر به همش به ما میگفت شما چرا جوونی نمیکنید یه بار قرار امتحان رو بهم زدیم و درس نخوندیم گفتش چرا گفتیم جوونی کردیم حالا اونا هم همینطور گفتن مهم نیست کی برسید و به فکر سر نشین ها باشید اونا هم دقیقا همونکار رو کردن خب
.
۹: ماشالا به جوونای قدیم چه توقعات بالایی از خودشون دارن
.
۱۲: با سرهای تاصبح به هم‌چسبیده از مصرف تریاک چه به فکر کرونا هم بودن ..من الان محو در افق های دور دستم
.
دستگاه بچه درست کنی حکمتی داشته اسمشو عسل گذاشتید واقعا شیرینه خدا حفظش کنه

سلام
چه دبیر باحالی واقعا
واقعا اون هم توی این سن
البته بیشتر نگران خانواده بود!
ممنون

الی جمعه 8 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 01:40 ق.ظ http://mamanemicrooei.blogfa.com

اقای راننده حقیقتا به فکر دکتر جانها بوده، البته به فکر روح و روان و شادیشون دمشم گرم...جای ما هم خالی
تبریک فراوان بابت ۱۵۰۰ تومن شدن ویزیتتون
ای جووووونم عسلِ شیرین زبون

واقعا
ممنون گرچه درآمد ما ثابت موند!
ممنون

بهار پنج‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 11:52 ب.ظ http://motevaledmahmehr69.blogfa.com

من فقط نگران بچه اون خانم دکترم که اینرلسل داره این حجم هوش رو از مادر به ارث ببره ممکنه موجود خطرناکی بشه

دیگه تا این حد؟

رافائل پنج‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 07:26 ب.ظ http://raphaeletanha.blogsky.com

سلام آقای دکتر.
1- همین کارهارو انجام میدن که باعث میشه مدیران دیگه برای هیچ کسی دل نسوزونند.
2- انسان های دوروی میزپرست.
3-ببینید چی توی گلوش دیده که حال خودش بد شده، نخواسته شما هم ببینید.
5- موبایل مهم تر از آرامشه!
6- پول هم خیلی مهمه حتی پونصد تومن.(خودتون هم بابت افزایش نرخ ویزیت خوشحال شدید.)
8 و9- چرا براتون عجیبه؟ مگه خودتون مرد نیستید؟ اینم از واجباته دیگه (به خصوص برای یه عده)، نمیرالمومنین رو ببینید تازه براش زن گرفتند!
پ.ن. توصیه میکنم مراقب باشید و رعایت کنید و چندروز بعد دوباره تست بدید گاهی دوباره که تست گرفته میشه جواب تست تغییر میکنه. البته امیدوارم واقعا منفی باشه.
از عسل بپرسید برای چی دنبال اون دستگاهه؟ اسمش رو باید درست کنید. پیش یه دکتر زنان رفته بودم به رحم میگفت بچه دون. فکر کنم بهتر از بچه ساز باشه. ببخشیدا اما از قدیمی ها این واژه بچه ساز رو بیشتر در مورد آقایون شنیدم.شرمنده

سلام
۱. واقعا لذت میبرم وقتی میبینم یه نفر نظر واقعی خودشو مینویسه بدون توجه به اینکه با نظر دیگران متفاوته
۵. واقعا همینطوره!
پ.ن. برای توصیه تون ممنون کاملا حق دارین

نل پنج‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 05:17 ب.ظ

سلام
چه مسول خوبی که گفته بفکر مسافرها باشه تا زمان. و مسولیت به عهده گرفته. دمش گرم.
و اتفاقا اولش گفتم چه راننده و کار حالبی که بعدش دیدم سواستفاده از اعتماد و حرف مسول بوده. و همینطوری پیچوندنهاست که باعث میشه یک سری آفرها حذف بشن. از همین سواستفاده های کوچیک و باحال و لذت بخش.

یک سوال پیش اومده: الان هر دارویی یکی بیاره براش مینویسین؟از کجا متوجه میشین اون دارو برای خودش بوده یا واقعا لازم داره؟ احتمال اینکه طرف از نظر ذهنی مورد داشته باشه یا لازمش نباشه نمیدین؟
تازه اگه برای ی عده ننویسن ، فکر کنم بحث کنن.
چقدر سخته تشخیص و تجویز.خدا صبر بده بهتون.

خداروشکر آنی خانم منفی بود.
ماشالا عسل خانم

سلام
کاملا حق با شماست
درمورد سوالتون هم خدایی با این غلغله مریضها و حوصله کم و احتمال خوردن کتک ترجیح میدم بنویسم!
ممنونم

مریم پنج‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 03:06 ب.ظ

جالبه فقط یه مرکز مشکل ویزین‌ندادنو داشتین میدونین که تو استان شما و یه استان‌مجاور سرقت نشونه مردی طرفه و حتی برای خواستگاری مجوز جواب مثبت خانواده عروس
اگه اشتباهه لطفا تصحیح بفرمایید

توی مراکز دیگه از روشهای دیگه ای استفاده میشه
خدایی نه توی همه

هوپ... پنج‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 12:35 ب.ظ

سلام
چه عجب نوشتین

١- راستش در برابر برف همیشه واکنش دوگانه ای دارم هم دلم میخواد برف بازی کنم هم حسش نیست و حوصله سرماش رو ندارم!!
٢- دلیل اینکه اکثرا وقتی نرس ها ابراز ارادت زیادی میکنن باورم نمیشه همینه.
٣-خب این خانم که خودش رو معاینه کرده، یه باره بره دارو هم بگیره و خوددرمانی رو شروع کنه واس چی اومده؟
٦- انقدر بدم میاد مهرم رو بدم دست پذیرش ولی معمولا دستشونه که تو پرونده بیمار بزنن!

چرا انقدر شما رو این مرکز اون مرکز می فرستن؟ پزشک گردشی هستین؟ :-)))

عاشق شیرین زبونی های عسلم.

سلام
شرمنده
حدستون کاملا درسته
ممنون

همنشینِ خوبان پنج‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 10:22 ق.ظ https://hamneshinkhoban.blogsky.com/

سلام دکتر
اومدم اعترافی کنم ، فکر میکردم برای پزشکان ..+ اصلا معنی نداره !!!
دکتر قربان شما کجاش + بود؟؟

سلام
من اینها رو برای دیگران مینویسم نه خودم

یاسی پنج‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 02:59 ق.ظ

سلام دکتر جان
روز مرد بر شما مبارک...از بابت زیاد شدن حق ویزیتتون خیلی خوشحالم...خدا رو شکر که تست کووید خانمتون منفی شد..ای جونم چه زبون شیرینی داره این عسل خانومی ما..
چقدر خوبه که هنوز حس و حالی مونده براشون تا پیاده بشن و گلوله برفی به هم پرت کنن...واقعا یه وقتهایی باید به کودک درون اجازه شیطنت و بازیگوشی داد...

سلام
ممنون
البته حقوق ما که ثابته فقط شاید سرمون خلوت تر بشه
ممنون
واقعا

صبا پنج‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 02:11 ق.ظ http://gharetanhaei.blog.ir/

مورد شماره یک راننده کارش خیلی قشنگ بود

یه جاهایی من فکر میکنم مساله مبلغ پول نیست. مساله این هست که اینکار به عنوان زرنگی جا افتاده متاسفانه

واقعا درسته که معتادا خفیف می گیرن؟

دستگاه بچه درست کنی خیلی خوب بود

واقعا
بله متاسفانه
متاسفانه هیچ منبع موثقی در این مورد ندیدم
ممنون

نسرین پنج‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 01:48 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

یک دنیا ممنون بابت خوش قولیتون.
خب پس دیگه از این ببعد مثل اون دوتا خانم نمیان بعد از کلی وقت گرفتن اون یکی بگه: من برم خونه دفترچه مو بیارم منو هم ببینید.
یا دلیلای مسخره ی دیگه مثل: خودم می دونم چمه، خودم لوزه مو دیدم چرک داره چرا نشون شما بدم؟! یا...
شاید برای ما فرجی بشه شما برامون بیشتر پست بگذارید.

خواهش می کنم
من هم امیدوارم

Safa چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 08:46 ب.ظ http://Www.mano-tanhae-va-omid.blogsky.com

خاطراتتون مثل همیشه عالی بود
1 . چه راننده با ذوقی بوده
2. دکتر جان از اینجور آدمها باید حذر کرد .
12. خیلی دلم گرفت برای همه جوونها اگاهی و دوری از این مواد رو آرزو میکنم .
دلم برای عسل خانم ضعف رفت .خوش به حالتون که دختر دارین .

سپاسگزارم
واقعا
به شرطی که بشناسیمشون
آمین
ممنونم

سهیلا چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 06:36 ب.ظ http://Nanehadi.blogsky.com

چه جالب.یعنی نمیدونست معتادا نمیگیرن.جانم به عسل خانم.

واقعا نمیگیرن؟
آخه من هیچ مدرک مستدلی پیدا نکردم

طیبه چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 06:26 ب.ظ http://parandehdararamesh.blogfa.com/

سلام دکتر مهربون
خدا قوت و روز ولادت بر شما مبارک
برای بیشتر موارد مثل همیشه بلند خندیدم و لپم درد گرفت
برای بعضی هاش متاسف شدم
برای آنی خانم خوشحال شدم
انشالا خواهرشون زودتر خوب بشن یا تا الان خوب شده باشند
راستش منم در رابطه با سن و سال این جور چیزا ( مورد۹ ) اطلاعاتی ندارم و البته می دونم اگه می خواستم اطلاعات داشته باشم با یه سرچ ساده ، زود مطلع میشم
سوال عسل جان نشونه ی هوش بالای بچه های دهه نودی هست،عسل جان هم از اون باهوش تر هاست.راستی یه سوال شما عسلتون رو با چی می خورید؟ من عسل رو با کره دوس دارم،اگه اسم دخترم عسل بود هی باید با کره می خوردمش اگر به اندازه عسل جان شما خوشمزه بود( قمی ها به بچه ی دوست داشتنی میگن خوشمزه)

سلام
ممنون از لطف شما
خدا پسرتونو براتون حفظ کنه

زری .. چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 05:38 ب.ظ http://maneveshteh.blog.ir

دمش گرم آقای راننده عااالی بود !
میگند حرفت را کجا شنیدی اونجا که حرف مردم را شنیدی! مطمین باشید پشت سر شما هم همین حرف را میزنه :(
واااای خیلی باحال بود اون خانمه که شوهرش کرونا داشته خیلی خندیدم :)
کلا عالی بود همه شون :)) داشتم فکر میکردم چقدر خوبه ماسک دارید مجبور نیستید خنده تون را نگه دارید :)))
+جواب سوالتون را تو پست قبلی ام، در پست جدید دادم. شاید بدرد شما هم بخوره :)

ممنون از لطف شما
حتما مزاحم میشم

منجوق چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 04:57 ب.ظ http://manjoogh.blogfa.com/

1- به فکر روحیه اشون بوده خوب کاری کرده چه فایده داره زندگی بدون روحیه
2- رایج ترین چیزی که شنیدم پشت سر پزشک ها میگن اینه که فلانی سواد نداره
3- من هی میگم اینقدر همکاراتو معاینه نکن خب بهشون توهین میکنی دیگه
4- دیدی گفتم اینم همکارت بوده اون بهتر میدونه مرضش چیه یا شما؟
5- خب درسته یه وقت اگه دردش میگرفت چه جوری خبر میداد؟
6- باید دید اونجا نون بربری چنده. اگه بربری 500 تومنه میارزه که بپیچونی
7- یه جوری گفته فکر کردم اون رییسته
8- گواهی هم میدادی خانمه ایندفعه میگفت خودم کرونا گرفتم نیا
9- تو روحش
10- فکر کنم هیپنوتیزمش کرده بودی
11- جذابیت دردسر داره حالا هی شما منکر بشو
12- واقعا پرسیدی چرا؟ آخه دکتر جون سر تا صبح مگه میتونه بهم چسبیده باشه اونم برا تریاک کشیدن؟ اونوقت زنده هم موندن تو چرا باورت میشه ؟ دوتا سر فقط در یک مورد میتونه شب تا صبح به هم چسبیده باشه باید یه ازمایش دیگه براشون مینوشتی

فدای عسل

باز هم یه کامنت طولانی دیگه از شما
شرمنده کردین

نسرین چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 04:12 ب.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

این مریضا از کجا اومدن؟
1. نمیدونم بگم کار خوبی نکردن چون مریضاشون منتظر بودن اینا مشغول برف بازی یا بگم نوش جونشون؟
2. چه آدم متظاهری!
3. پس چرا اومده بود دکتر؟ لابد بعدشم خودش تجویز کرد آنتی بیوتیک بنویسید!
بقیه رو فاکتور می گیرم ولی شماره ی ده از همه خندا دارتر بود.
خوشحالم همسرتون خوبند.
و هورا و نوش جونتون که دستمزدتون سه برابر شده. بنظرم با این گرونی باید ده برابرش کنند و حقوق بقیه مردم ایران هم ده برابر بشه.
اگه بمن رای بدین رییس جمبور بشم، اینکار رو می کنم.
دختر بامزه ای داریدو کلا دختر بچه ها خیلی شیرینند. امیدوارم همیشه شاد و سلامت و موفق باشه

از ولایت ما!
ممنون برای خوشحالی تون اما حقوق ما ثابته! فقط احتمالا مراکزو کمی خلوت تر میکنه
بالاخره به قولم عمل کردم و آپ کردم آخر شبی پیش شما بدقول نشم!

فاطمه چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 03:53 ب.ظ

سلام خسته نباشین
بازم مثل همیشه جذاب و بامزه بود خاطره هاتون
ای جان عسل خانم

سلام
سپاسگزارم

مریم چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 03:32 ب.ظ http://mabod.blogsky.com

سلام جناب دکتر
خدا قوت و پرتوان باشید ‌
روز تولد مولا علی ع و روز پدر و روز مرد بر شما بسیار مبارک باشه ،
الهی که خدای مهربون به حق مولا علی ع همیشه شمارو شاد و سلامت و عاقبت بخیر بکنه
ای جانم به عسل شیرین زبون و الهی که سالیان سال سایتون سلامت و شاد و عاقبت بخیر بالای سر عسل جون و آقا عماد و انی خانوم جان باشه
و خدارو هزاران مرتبه شکر که جواب تست آنی خانوم منفی بود
به امید شفای عاجل و کامل تمام بیماران کرونایی وتمام بیماران جهان

سلام
ممنون از لطف شما

سینا چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 03:27 ب.ظ http://sinadal.blogsky.com

سلام
3.مگه نمیدونین هموطنانمون توانایی خاصی در تشخیص و درمان بیماری های خودشون دارن
4.گیج شدم
9.امید به زندگی فقط ایشون!
11.تا باشه از این بیمارا..

سلام
ممنون از لطفتون
11. خاک به سرم

من چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 02:55 ب.ظ

سلام
اون مثبت ۱۴ ها مثبت ۲۵ بودند.
شماره ۱۱ مثبت ۱۸ بود و اون پسره با دوستش هم مشکوک به مثبت ۲۰ ریاضیتون ضعیف شده چرا؟

سلام
یعنی تا این حد؟

پیشاگ چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 02:39 ب.ظ

من جای شما بودم به شماره 12 میگفتم برو عیبی نداره معتادا نمیگیرن

اتفاقا خودشون میگفتن!
گفتم پس چرا دوستت گرفته؟ گفت میبینی که خفیف گرفته!

مهربانو چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 02:34 ب.ظ http://baranbahari52.blogsky.com/

1- دمشووون گرم عاالی بود
2-شک نکنید ، همه پشت سر هم حرف میزنند
3-فکر کنم کسی رو بخوایم نفرین کنیم باید بگیم گیر همچین کسی بیفتن ! چون خیلی مصیبت بزرگیه با کسی که سر هرچیز انقدر بحث میکنه طرف شیم .
4-و همچنین این آدمِ غیرر منطقی
5- من کاملا درکش میکنم چون خیلی به نت نیازدارم واقعا حاضرم سختی بکشم ولی جایی نباشم که نت نداره
6-فکر کن چقدر نیازمندند برای 500 تومن فرار میکنن
7-
8-بعضیا تا این حد، از این پیش هم رفتنا گریزانند که هر چیزی رو بهانه میکنند(البته اگر واقعا ترس از کرونا نباشه).... حالا هرکس بنابه دلیلی .. مشکلات روحی، جسمی، عدم علاقمندی و ازدواج اجباری،...
9-عزززیزم .. انگیزه ی زندگی تا این حد قوووی
10-راست گفته خب میخواسته بگه کاملا مطع اوامر پزشکم هستم
11-منم تکیه کلامم "قربان شماست" به همه میگم بعد میبینم نیش بعضیا باز میشه
12-
پ ن 1: یا خدااا ، خطا نداشته باشه
پ ن 2: مورد 6
پ ن: ای ننه قربون تو برررم من دخممممل

شرمنده شدم
چقدر زحمت کشیدین برای این کامنت

.. چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 01:33 ب.ظ

خاطراتتون خیلی قشنگه
بعضیاشونم خنده دار

1- چه راننده باحالی
2-از آدمای دورو خوشم نمیاد آدمای چاپلوس رو هم دوست ندارم
5-منم به شماره ایرانسلم عادت کردم و همه فقط این شمارمو میشناسن
پ ن 2: تبریک

ممنون
واقعا
کی دوست داره؟
عجب
ممنون گرچه توی حقوقمون تاثیری نداره اما احتمالا مراکزو کمی خلوت تر میکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد