جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (235)

سلام

1. داشتم مریض میدیدم که یک دختر جوون سرشو کرد توی مطب و گفت: ببخشید! اجازه هست خودمو وزن کنم؟ گفتم: بفرمائید. اومد توی مطب و رفت روی وزنه و بعد گفت: چقدر وزنم بالا رفته! فکر کنم چون تپش قلب دارم خون با شدت میاد توی پاهام و فشار میاره روی ترازو و بالا نشون میده!

2. () به مرده گفتم: حرص خوردین؟ گفت: بله دیروز به طور همزمان دوتا خاله و یک دائیمو از دست دادم! گفتم: تصادف کردند؟ گفت: نه هرکدومشون توی یه شهری و به یه علتی! (ایشون ساعت دو صبح اومده بودند و فرصت شد چند دقیقه ای صحبت کنیم. جهت اطلاع دوستان!)

۳. خانمه بچه شو با دل درد آورده بود. گفتم: دلش از کِی درد میکنه؟ از بچه اش پرسید: از کِی درد گرفته؟ بچه گفت: از وقتی که اون ده تا خیار توی یخچال را خوردم!

4. توی مرکز تزریق واکسن کرونا بودم. خانمه گفت: قراره به زودی برم آلمان خونه دخترم. اونجا هم از واکسنهای توی ایران فقط واکسن آسترازنکا رو قبول دارن. گفتم: شرمنده فعلا فقط واکسن ایرانی هست و چینی. اگه آسترازنکا میخواین باید صبر کنین تا برامون بیاد. گفت: حالا آلمان رفتنم خیلی هم مهم نیست. ایرانی بهتره یا چینی؟!

5. پسره گفت: با این علائمی که من دارم ممکنه صددرصد کرونا گرفته باشم؟!

6. توی مرکز نمونه گیری کرونا کد ملی خانمه را زدم که دیدم اسمش با چیزی که روی برگه نوشته فرق میکنه. گفتم: اسمتونو اشتباه نوشتن. گفت: نه خودم اسم مستعار گفتم! گفتم: چرا؟ گفت: آخه وقتی مردم بفهمن تست آدم مثبت شده ازش فرار میکنن!

۷. پسره گفت: ما سیگار و اینها را مصرف میکنیم. میتونیم واکسن کرونا بزنیم؟ دوستش گفت: البته اینها را مصرف نمی کنیم. فقط سیگار!

۸. توی مرکز واکسیناسیون کرونا مرده گفت: من پلاکتم پایینه میتونم واکسن بزنم؟ گفتم: چقدر پایینه؟ گفت: چه میدونم من که تا به حال آزمایش ندادم. فقط یک بار دندون کشیدم و دیدم خیلی خون اومد. گفتم حتما پلاکتم پایینه!

۹. پسره را دیدم و گفتم: آمپول میزنه براش بنویسم؟ پدرش گفت: حالا میشه این بار را گذشت کنین؟!

10. خانمه اومد توی مطب و نشست روی صندلی و گفت: میشه تا شوهرم داره نوبت میگیره منو ببینین؟ حالم خوب نیست. گفتم: بفرمائید. اومد و نشست و معاینه اش کردم و وقتی شوهرش دفترچه شو آورد معاینه شو تموم کردم و بعد شروع کردم به نوشتن نسخه. یکدفعه شوهرش گفت: پس گلوشو نگاه نمیکنین؟ خانمش گفت: نگاه کرد. تو نبودی. گفت: فشارشو هم نمیگیرین؟ خانمش گفت: گرفت. تو نبودی. نسخه رو نوشتم و دادم بهشون و رفتن بیرون. دم در مرده برگشت و گفت: میشه توی گوشش را هم ببینین؟ خانمش گفت: دید. بیا بریم!

11. بچه تا اومد توی مطب فشارسنجو نشون داد و گفت: مامان! این چیه؟ مادرش گفت: این دستگاهه! نسخه شو که نوشتم و داشت میرفت بیرون چشمش افتاد به دستگاه حضور و غیاب و گفت: مامان! این چیه؟ مادرش گفت: این وسیله است!

12. نسخه خانمه را که نوشتم گفت: میشه جواب آزمایشمو هم ببینین؟ نگاه کردم و گفتم: ویتامین دی تون یه کم پائینه، قندتون بالاست. کمی هم کم خونی داشتین. گفت: اون خانم دکتره که اون روز آزمایشمو نگاه کرد نگفت کم خونی دارم. همین ها هستن که ارزش کار شما رو هم پائین میارن!

پ.ن1. با تسلیت دوباره به خانم نسرین برای فوت خواهر گرامی شون. امیدوارم از این به بعد روزهائی پر از شادی داشته باشند.

پ.ن2. میدونم خیلی دیر شده. اما الان یکدفعه یادم افتاد از یکی از خوانندگان محترم که بهم یاد دادند بدون دونستن تاریخ تولد چطور افراد مهمانو توی سامانه سیب پیدا کنم تشکر نکردم! اگه اشتباه نکنم با اسم شیرین کامنت گذاشته بودند. باز هم ممنونم! (بعدنوشت: با تشکر از خانم لیلا که بهم یاد دادند)

پ.ن3. دیگه از این به بعد نمیتونیم بگیم به زودی افغانستان هم از ما پیشرفته تر میشه!


نظرات 73 + ارسال نظر
لیلا شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 05:31 ب.ظ

نه بابا ناراحت نشدم. شوخی کردم. برقرار باشید و همیشه موفق

ممنون
شما هم موفق باشید

لیلا جمعه 26 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 05:57 ب.ظ

سلام دکتر جان شیرین نبود که بهتون یاد داد چطور بدون تاریخ تولد مهمان وارد کنید
من بودم
دیگه چیزی یادتون نمیدم

سلام
گفتم که احتمالا شیرین نمیدونستم ناراحت میشین
ببخشید و باز هم ممنون

سینا شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 05:47 ب.ظ http://sinadal.blogsky.com

۱_خخخ طفلی نخواسته با واقعیت چاقی رو به رو شه
۹_ حالا گذشتین ؟

به به سینا خان چه عجب!
بله
دیگه وقتی پدرش واسطه شد گذشت کردم

رها شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 03:39 ق.ظ

من حافظه ‌‌‌م خیلی خیلی زیاد قویه ولی عجیب ک اصلا این بحث یادم نمیاد!
حالا مهم نیست

حیف که حال و حوصله شو نداشتم
وگرنه میرفتم پیداش میکردم!
البته فکر کنم توی خاطرات شماره 210 باشه!

x شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 12:19 ق.ظ http://Malakiti.blogfa.com

۱. با این استدلال های عجیب غریبش فلسفه نخونده بوده ؟! :))
۲. همیشه برام عجیب بوده چطور خدا میخواد از اعضای یک خانواده چند نفر همزمان برن ؟! این که بر حسب تصادف نبوده عجیب تر میشه ماجرا ....
خدا قوت آقای دکتر

نپرسیدم!
چه عرض کنم؟
ممنون

رها پنج‌شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 07:45 ب.ظ

ولی ماشاالله تون باشه چ کینه‌ای!

حافظه است دیگه
کاریش نمیشه کرد

رها چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 11:45 ب.ظ

من همه چی یادم میمونه اما واقعا اصلا چنین مکالمه ای یادم نمیاد!
شاید یه رها دیگه بود
نمیدونم والا اگه من بودم ک اصلا یادم نمیاد عذر میخوام!

خواهش

رها چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 03:11 ب.ظ

وا!!!!
من این رو گفتم!!!
اصلا یادم نمیاد!
مطمئنید من گفتم؟
چرا که!

چون گفتین چرا جواب کامنت منو با خشم دادین و من هم گفتم نه باور کنید خودم تنهایی جواب دادم

رها چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 09:58 ق.ظ

وا!
اخرین کامنت من؟!
مگه چی گفتم؟!

واقعا متاسفم که چند سال اینجارو میخوندم

رها چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 01:32 ق.ظ

مثلا من یه آشنای قدیمی هستما!
چقدر سرد جوابم رو دادیدا!انگار اعصاب نداشتید حتی

چیزی نیست یاد آخرین کامنتتون افتادم

طیبه تی تی سه‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 11:43 ب.ظ http://parandehdararamesh.blogfa.com/

سلام آقای دکتر ،خدا قوت
۱. من،نگران خودم شدم، فکر می کنم این چند وقت قلبم اصلا تپش نداره
و ۸. منم مثل شماره ۸ خیلی تشخیص میدم و می دونید که تو پزشکی مهم همون تشخیصه

سلام

کاملا همین طوره

رها سه‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 07:27 ب.ظ

فکر کنم چند سالی میشه اینجا نیومدم! خیلی ساله فک کنم. اصلا یادم نیست آخرین بار کی بود و کدوم پست بود!
الان داشتم وبلاگم رو زیر رو میکردم ک کامنتتون رو دیدم
من چ آتیش ها اینجا نسوزوندم!
چ دعواها نگرفتم!
یادش بخیر
چ زود گذشت
شما از دیادیا خبر نداری ؟
هنوز به یادشونم!

خوش اومدین
همین دو سه پست پیش درباره اشون نوشتم

دانشجو دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 01:21 ق.ظ http://mywords97.blogfa.com/

مورد ۱ چه استدلالی واسه خودش کرده!! اون هم با صدای بلند!! ..... مورد ۳ خیلی جالب بود!! رفته ۱۰ تا خیار رو خورده!! احتمالا مادرش هم توی مطب فهمیده! دعواش نکرد جلوی شما؟ ... مورد ۶ اسم مستعار داده واسه تست کرونا!! واسه بقیه مسایل زندگیش چقدر پنهان کاری داره!! .... برای افغانستان بسیار متاسفم. چه بر سرشون اومد. اطلاعات کافی ندارم که بدونم چرا این اتفاق افتاد. یعنی اگه یه کشوری نخواد چنین بلایی سرش بیاد چه باید انجام بده و چه نباید انجام بده.

واقعا
جلو من که چیزی نگفت
خدا میدونه
من هم چون اطلاعات کاملی ندارم چیزی نمیتونم بگم

باران شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 11:01 ب.ظ http://julia88.blogfa.com/

منم این روزا فک کنم تپش قلبم زیاد شده

سارا شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 08:44 ب.ظ http://15azar59.blogsky.com

سلام
۳: همش ده تا خیار یکی از اشناها تعریف میکردن که زمان بمباران و اینا دوتا پسربچه ۸ ۹ ساله داشتن که یه روز دیدن از صبح صداشون نمیاد و خرابکاری نکردن اون وقتا همسرشون نارنگی و پرتقال و اینا رو جعبه ای میخریدن و توی انبار خونه نگه میداشتن رفته بودن انبار چیزی بیارن دیده بودن این دوتا دوتا جعبه نارنگی را پوست کردن و خوردن و افتادن کف انباری دوتاشون دیگه میبرنشون بیمارستان و بقیه ماجراها
.

سیگار و اینا رو خوب اومدن ها وقتی میگن" اینا "توی لیست نبوده ادم بیشتر مشکوک میشه
.
۹: آقای دکتر حالا گذشت کردین یا حقشو گذاشتید کف دستش

سلام
دیگه کسی پول خرید این همه میوه را داره؟
واقعا
نه دیگه پدرش شفاعتشو کرد!

نسرین شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 11:55 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

یک دنیا سپاس بابت لینک وبلاگ تجاوز ممنوع.
فقط امیدم به اینه که از نوشته های علمی اون در مورد بچه ها استفاده بشه.

خواهش میکنم وظیفه است

نسرین* جمعه 5 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 09:42 ب.ظ

سلام دکتر
روزتون با تاخیر مبااارک
به جز قسمت فوت عزیزان، این سری خاطرات عالی بودند. ان شاءالله که سلامتی و درآمد‌ و سوتی بیمارانتون روزافزون باشه.

سلام
از لطفتون ممنونم

ابانا جمعه 5 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 01:18 ب.ظ http://med84.blogfa.com

سلام. چندتا پست نخونده رو یجا خوندم! خوبه که شما هم چنان در کسادی وبلاگ به همان سبک و سیاق سابق و با همان روتین های تعریف شده برای خودتون، وبلاگ رو سرپا نگه داشتین. این مداومت تحسین برانگیره

سلام
ممنونم

پگاه پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 06:43 ب.ظ

ممنون که می نویسین، روزتون مبارک

خواهش

Crazy girl پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 12:41 ب.ظ

بله دکتر هست . دانشجویان زحمت کش پزشکی بعد از فیزیوپات ملبس به لباس پزشکی میشن نت هست عکساش

در ضمن این ایموجیه خیلیییی گوگولیه

ممنون
برای ما که نگرفتن

Crazy girl پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 11:04 ق.ظ

دکتر یه سوال
جشن روپوش سفید پایان ترم چندم برگزار میشه ؟؟
آخر فیزیوپات ؟؟
فیزیوپات چن ترمه ؟؟

راستش اولین باره که اسم چنین جشنی را می شنوم
زمان ما نه ماه بود

محمد پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 02:35 ق.ظ http://seventhsky.blogsky.com

سلام دکتر جان
تبریک ما را با تاخیر قبول بفرما
اینترنت دم دست نبود!
روزت مبارک باصفا

سلام
مخ لسیم
ممنون

نسرین پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 01:59 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

محبت دارید.
متوجه شدم که اول شهریور روز پزشک بوده، تبریک میگم. واقعاً خسته نباشید.

خواهش میگردد
ممنونم

سودا چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 07:36 ب.ظ

سلام جناب دکتر
مورد ۲ که واقعا استثنا و عجیب بوده مورد ۸ که پرفسور بوده
مورد ۱۰ برام سؤاله که اگه خانمه به حساسیت شوهرش خبر داشت چرا عجله داشت، میذاشت پیش شوهرش چکاپ انجام بگیره که انقدر درخواست نداشته باشه!!!
بله! افغانستان صرفنظر از بمب هایی که طالبان دائم در مکان های مختلف منفجر می کرد، از جهانی از ما جلوتر افتاده بودن، طوری که الآن با یک نفر که تو افغانستانه دخترم چت می کرد، برای او بسیار تعجب آور بود که ما فیس بوک و تلگرام رو فقط با وی پی ان می تونیم باز می کنیم!!!

سلام
واقعا
چه عرض کنم؟
امیدوارم که هردو کشور بتونن دوباره در مسیر پیشرفت قرار بگیرن

الی چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 05:47 ب.ظ

سلام جناب دکتر
۱. قشنگترین و جدیدترین توجیه برای اضافه وزن

سلام
دقیقا

مهربانو چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 02:43 ب.ظ http://baranbahari52.blogsky.com/

این قسمت خاطراتتون خیلی خیلی جالب بود..
اون آقایی که دوتا خاله و یه داییش رو همزمان تو شهر های مختلف و با دلایل مختلف از دست داده بود خیلی ناراحت کننده بود .. اتفاق نادری محسوب میشه انگار این برادر و خواهرها طاقت دوری همو نداشتن

ممنون
بله خیلی سخت بوده

Marjan چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 01:00 ب.ظ

سلام، روزتون مبارک

سلام
ممنونم

ترانه سه‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 09:37 ب.ظ http://taraaaneh.blogsky.com

روزتون با تاخیر مبارک.
مثل همیشه بامزه بود مخصوصا شماره 12.

سلام
سپاسگزارم

نل سه‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 07:47 ب.ظ

با تاخیر روزت مبارک دکتر جان
خوشحالم که چندساله میشناسمت و میخونمت.
امیدوارم همیشه خوب و سلامت باشی دکتر جان

+دیروز هرکار کردم نظرم ثبت نشد

از لطفتون ممنونم
خواهش میگردد

راگول سه‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 07:44 ب.ظ http://هههههق یادم رفته

سلام
همش خاطرات خودتونه؟

سلام
بله

مامان حنا سه‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 02:50 ب.ظ http://2barehto.blogfa.com

سلام مجدد
گذاشتم تو کامنت قبلی فقط مشکل اینه اینجا چرا عددا فارسی میشن؟
آدرس وبلاگ اینه با 2 لاتین
2barehto.blogfa.com(دوباره تو)
شعرهایم برای تو
لینکش هم توی آدرس وبلاگ گذاشتم باز همون مشکل هست اما

سلام
حتما مزاحم میشم اما سررشته چندانی از شعر ندارم

زرگانی سه‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 09:00 ق.ظ

شکسته نفسی می‌فرمایید! من نظرات پزشکان عمومی رو خیلی قبول دارم. چون با همه جور مریضی در ارتباطن و چه بسا دانش به روزتری داشته باشن

مخ لسیم

Marjan سه‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 04:24 ق.ظ

سلام، همه موارد عالی بود و شماره ۹ که دیگه آخرش بود. شوهر من هم از آمپول می ترسه. خیلی اذیتش می کنم. نشون میده آقایون اونقدر همه هم قوی نیستن ها

سلام
ممنون

خاموش قدیمی سه‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 12:01 ق.ظ

ای وای انقد عجله داشتم اشتباه شد میخواستم کامنت قبلیم بیاد برای این پست:دی

خواهش میکنم
متوجه شدم
باز هم ممنون

طیبه تی تی دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 09:41 ب.ظ http://parandehdararamesh.blogfa.com/

سلام بر مدافع سلامت جسم و روح ، امید که همیشه خودتون و عزیزانتون در سلامتی کامل باشید،شما فرشته امید و سلامتید،پاینده باشید، روزتون مبارک

سلام بر مادر نیکان
از لطف شما سپاسگزارم

گ.چ.پ.ژ دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 08:57 ب.ظ

عالی بودند

ممنون

نگار دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 08:29 ب.ظ https://zanekhoshbakht.blogsky.com/

سلام. یا اجازه خاطراتتون رو با ذکر منبع فرستادم واسه مامانم.

سلام
خواهش میکنم
خوشحال شدم

مریم دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 04:48 ب.ظ http://mabod.blogsky.com

سلام جناب دکتر
خدا قوت و پرتوان باشید و روزتون هم مبارک
والهی که زیر سایه ی خدای مهربون همیشه شاد و سلامت و عاقبت بخیر باشید الهی امین

سلام
از لطف شما ممنونم
امیدوارم شما هم همیشه موفق باشید

par دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 02:39 ب.ظ http://doctorakk1664.blogfa.com

سلام
روزتون مبارک دکتر و خسته نباشید

سلام
ممنون از لطف شما

الی دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 12:08 ب.ظ

روزتون مبارک آقای دکتر

ممنونم

parinaz دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 11:26 ق.ظ http://parinaz95.blogfa.com

سلام آقای دکتر
روزتون مبارک

سلام
از لطفتون ممنونم

دوست دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 10:47 ق.ظ

سلام اقای دکتر. روز پزشک مبارک. امیدوارم همیشه در کنار خانواده شاد و سلامت باشید.

سلام دوست گرامی
ممنونم

شارمین دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 10:29 ق.ظ http://behappy.blog.ir

سلام.
روزتون مبارک آقای دکتر...
زندگی‌تون سرشار از خیر و برکت

سلام خانم دکتر
سپاسگزارم

نسرین دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 03:03 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

کسی ازتون پرسیده چطور می تونه وزن اضافه کنه. من در این مورد استادم:
استفاده شبانه و مدام غیر بهداشتی یکی از اینها:
شکلات. کیک، بیسکویت و شیرینی، بستنی یا نون خامه ای
بهداشتی:
یک چهارم یک نارگیل درسته، سه بار در هفته
نمیدونم کلمهء بهداشتی درسته اینجا بکار بره یا نه؟

ممنون
پس در همه موارد استاد هستید نه فقط داستان نویسی!

مامان حنا دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 01:35 ق.ظ http://barayehana.blogfa.com

یادم افتاد که لینک وبلاگ رو یادم رفت بذارم

خواهش اما باز هم که نگذاشتین

مامان حنا دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 12:14 ق.ظ http://barayehana.blogfa.com

سلام اقای دکتر عزیز
امیدوارم خوب باشید
خواستم روز پزشک رو در اولین دقایق یکم شهریور بهتون تبریک بگم.
امیدوارم تنتون سالم و دلتون خوش باشه همیشه...
یه هدیه مجازی هم همینجوری خواستم براتون بذارم
لینک وبلاگ شعرم رو میذارم اگه افتخار دادید و دوست داشتید سر بزنید.
خوب باشید الهی کنار خانواده

سلام
ممنونم
لینکش کو؟!

مامان فرشته های شیطون دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 12:13 ق.ظ

روزتون مبارک باشه الهی همیشه غرق آرامش در کنار خانوم و بچهای گلتون سلامت باشید

ممنونم

ویرا بانو یکشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1400 ساعت 11:22 ب.ظ

سلاااااام
روزتون مبارک
11 واقعا چه جواب های دقیقی به بچه داده البته بعضی بچه ها هم خیلی کنجکاون و سوال میپرسن همون بهتر اینجوری جوابشون بدی

سلام
ممنون
دقیقا

یک دکتر ادبیات یکشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1400 ساعت 11:10 ب.ظ

سلام
پیشاپیش روزتان مبارک
به امید ریشه کن شدن سریع کرونای منحوس جهانخوار
تکبیر

سلام
ممنونم
آمین

م یکشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1400 ساعت 11:08 ب.ظ

روز پزشک مبارک

ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد