جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (245)

سلام

1. خانمه پسرشو آورده بود و وسط گفتن شرح حال گفت: اسهال هم داره. پسرش گفت: نه! من که اسهال ندارم. وقتی میرم دستشوئی اصلا مدفوع اسهالی ندارم فقط آب خالی ازم میاد!

2. (18+) خانمه گفت: من الان رفتم پیش ماما گفت حامله ای. میشه برام یه سونوگرافی بنویسین ببینم چندوقتشه؟ براش نوشتم. گفت: اما مگه میشه؟ توی این شش ماهه این دومین باره که حامله میشم دفعه پیش سقط شد. گفتم: احتمالش هست. چیز عجیبی نیست. گفت: جائی را سراغ ندارین بچه مو سقط کنن؟ گفتم: نه حالا چرا سقط؟ گفت: آخه اون یکی بچه ام هنوز داره شیر میخوره! گفتم: شما اصلا جلوگیری هم میکنین؟ گفت: آره قرص میخورم. یک شب یادم رفت بخورم و همون شب ...!

3. پسره گفت: من فقط یک آمپول میخوام دیگه هیچ داروئی برام اثر نداره. وقتی براش نوشتم گفت: دیگه قرص و شربت و اینها هم توش هست دیگه؟!

4. نسخه خانمه را که نوشتم یک برگ ارجاع به متخصص از روی میزم برداشت و گفت: اینجا از این برگه ها دارین یا باید برم از پذیرش بگیرم؟!

5. رفتم دهگردشی و برگشتم که دیدم خانم دکتر بیکار توی مطبش نشسته و یک مرد با مادرش هم بیرون مطب نشستن. وقتی پامو گذاشتم توی مطب مرده هم پشت سرم اومد تو و گفت: خانم دکتر اینجا بود اما صبر کردم تا خودتون بیائید. گفتم: خیلی ممنون. حالا مشکلتون چی هست؟ گفت: سرگیجه دارم. چند سوال ازش پرسیدم و بعد گفتم: آستینتونو بزنین بالا تا فشارتونو هم بگیرم. به مادرش گفت: بفرما! دیدی گفتم آقای دکتر تجربه اش بیشتره!

6. به مرده گفتم: آمپول میزنین؟ گفت: اگه شما تشخیص بدین که من باید آمپول بزنم و من بگم نمیزنم دیگه از نفهمی خودمه!

۷. از همون لحظه ای که خانمه نشست روی صندلی شوهرش گفت: این باید آمپول بزنه تا خوب بشه. آخرش از بس گفت از خانمه پرسیدم: آمپول میزنین؟ شوهرش گفت: اگه نزنه که مستقیم از همین جا میبرمش محضر طلاق!

8. پسره یک قطره چشم بهم نشون داد و گفت: چند روز پیش دکتر اینو برام نوشت تا بریزم توی چشم راستم. حالا چشم چپم مشکل پیدا کرده اشکالی نداره این قطره را توی چشم چپم هم بریزم؟!

9. به پیرزنه گفتم: کپسول میخورین یا آمپول میزنین؟ گفت: آمپول بزنم یا کپسول بخورم؟!

10. یک خانم دکتر دندون پزشک جدید اومده بود توی یکی از درمونگاههای روستائی. وقت اداری تموم شده بود اما هنوز چند مریض دم در مطب منتظر بودند. خانم دکتر اومد توی مطب و گفت: آقای دکتر! نمیخواین بریم؟ وقت اداری تموم شده. گفتم: وقتی این مریضها هستند میشه یکدفعه بریم؟ خانم دکتر سرشو تکون داد و رفت بیرون. یکی از خانمهائی که بیرون منتظر بودند به خانم دکتر گفت: تو چکاره ای که توی کار دکتر دخالت میکنی؟ خانم دکتر گفت: من دندون پزشکم. خانمه گفت: واقعا؟ پس ببخشید!

11. پسره گفت: برام فرم ارجاع مهر کنین برای دکتر گوش و حلق و بینی. البته من فقط با قسمت گوشش کار دارم!

۱۲. خانمه گفت: دندونهای این طرفم چرک کرده دندون های اون طرف عفونت!

پ.ن۱. روز دندان پزشک بر همه دندان پزشکان عزیز مبارک. گرچه همچنان امیدوارم دلیل بهتری برای تعیین یک روز به عنوان روز دندان پزشک پیدا بشه.

پ.ن۲. سال پیش نامه اومد که حق کرونا برامون واریز میشه. روی فرمولی که داده بودند حساب کردم که سهم من میشد ماهی یک میلیون و هشتصد هزار تومن. چند ماه برام ماهی هفتصد هزار تومن واریز شد و قطع شد و حالا هفته پیش یک میلیون و صد هزار تومن برای حق کرونای مرداد تا اسفند برام واریز شده 

پ.ن۳. عماد گفت: دبیر تاریخمون بهمون درس داد و بعد گفت: خب حالا کتابتونو ببندید تا واقعیت این ماجراهایی که گفتم براتون بگم!

نظرات 35 + ارسال نظر
سودا دوشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1401 ساعت 04:29 ق.ظ

سلام جناب دکتر
آفرین به معلم عماد جون
چه شهامتی!
چند روز پیش خواهرزاده‌ام به معلم پسرش بابت دروغ‌های کتاب درسی تاریخ اعتراض کرده! معلم گفته ما چاره‌ای نداریم شما تو خونه به بچه راستش‌رو بگید!!!
ممنون بابت خاطرات جالب.

سلام
واقعا
فکر میکنن هنوز هم مردم هرچیزی که بهشون بگن باور میکنن

parinaz چهارشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 10:45 ق.ظ http://parinaz95.blogfa.com

1-آب؟1
2-باریکلا والانه به بعضی ها که خون دل میخورن تا مادر بشن نه به این
3-چرا بعضیا مریض میشن کلا مغزشون از کار میافته
6-

با فرمولا منم خیلی حقوق و عیدی و سنوات حساب کردم و بعد خورده تو ذوقم

یا خدااا به این معلم تاریخ
من همیشه درس تاریخ دوست داشتم و همیشه هم معلم تاریخمون خیلی خوب بوده و همچنین با سواد.الانش هم فیلم های تاریخی و کتاب های تاریخی خیلی مورد علاقمه

تا چند ساعت نتونستم آب بخورم
آتیشش خیلی تند بود!
چه عرض کنم؟

دقیقا
احسنت بهش
ایضا
دلم میسوزه که از مواردی مثل زندگی نادرشاه یا جنگ چالدران و ... چه فیلمهائی میشه ساخت و نمیسازن

تیلوتیلو سه‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 11:17 ق.ظ https://meslehichkass.blogsky.com/

اخ اخ چه معلمی نترسی داشتن!!!!
هر آیتم شما قابلیت این را داره که خودش یه پست باشه و کلی در موردش حرف بزنیم

واقعا
شما لطف دارین

منجوق دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 08:56 ق.ظ http://manjoogh.blogfa.com

1- باید ازش میپرسیدی اون آب از کدوم مجرا داره میاد بیرون
2- آسپیرین میخورده لابد نه جلوگیری
3- من سکوت میکنم برا این مورد
4- از دستش می قاپیدی می گفتی نه اینو برا خودم گرفتم برو برا خودت از پذیرش بگیر
5- من فکر می کردم فقط خانومها دوست دارن نگو آقایونم بعله
6- حیف همچین آدم فهمیده ای که اصلا مریض بشه
7- خوب شد من ازدواج نکردم وگرنه تا حالا به تعداد مریضی هام طلاقم داده بودن
8- چطور نمیدونی دکتر ؟ سمت چپ و راست بدن آدمیزاد کلا باهم فرق داره مثلا سمتچپ قلب داره اما سمت راست قلب نداره به جاش آپاندیس داره
9- خواسته مسوولیت و بندازه گردن تو. زبل خانم
10- سرتو از مطب میاوردی بیرون و میگفتی یعنی الان چون دندونپزشکه باید دخالت بکنه؟ همین بود حمایتت خانم؟ بعدم تو نسخش براش صدتا آمپول مینوشتی
11- خوبه نگفته غیره! ( قدیما رو تابلو دکترا مینوشتن گوش حلق بینی و غیره
12- بیا اینم شاهدش دیدی سمت راست و چپ باهم فرق دارن

منم به معلم عماد تعظیم می کنم

1.
8. راست میگینا چطور دقت نکرده بودم؟
10. همینو بگو
11. یاد اون جوک افتادم که طرف به راننده تاکسی گفته بود میخوام برم بالعکس چون روی تاکسی خونده بود مسیر از فلان جا تا بهمان جا و بالعکس!

مهربانو یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 12:19 ب.ظ http://baranbahari52.blogsky.com/

با خوندن این پست همه ش خنده م می گرفت .. گاهی از حرصم خنده م کی گرفت بعضی ها واااقعا ساده ن
مورد شماره 2 فکر کنم باید تو گینس ثبت بشه فکر کنم هر کی از بغلش رد شه یه مهمون 9 ماهه داره . دودور خوندم که مطمئن بشم درست فهمیدم هم شیرخواره داره هم سقط کرده تو این شش ماه اخیر هم دوباره بارداره
کاش آموزگار عماد رو میشناختم حضوری براش تعظیم میکردم

خنده تون مستدام
تازه قرص هم میخورد
واقعا

سیدآشنا شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 12:16 ب.ظ

سلام.
در خصوص روز دندانپزشکی، صد رحمت به کشور ما، روز بین المللی دندانپزشکی، روزیه که یکی از این بزرگان مسیحیت رو بعنوان شکنجه زدن دندوناش رو خورد و خاکشیر کردن و بعدش سوزوندنش!!!!
بههمین مناسبت روزش شده روز دندان درد یا دندانپزشک!
خدا پیغمبریش ورژن داخلیش بهتر نیست؟!

سلام
واقعا؟ نمیدونستم
ممنون که گفتین

شیرین شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 10:33 ق.ظ

سلام دکترجان
آفرین به دبیر عماد
دوستم دخترش کلاس اوله معلمشون اصلا بهشون قرآن یادنمیده
چون میگه هنوز واسشون زوده ولی نمره خیلی خوب میده بهشون!
ولی دخترمن 9تاپیام قرآنی بامعنیش و7تاسوره قرآن بایدحفظ میکردوکرد!!
مرگ پدرومادرخیلی سخته ولی آقایون زودتر باهاش کنارمیان
خیلی ببخشید بنظرم مثال فیلم وتلویزیون دراین موردخیلی مناسب نبود
روح خانم والده شادودرآرامش ابدی

سلام
واقعا
عجب! توی کلاس عسل معلم اون یکی چهارم بهشون قرآن یاد میده عوضش معلم عسل به اون کلاس ریاضی درس میده!
قبول دارم اما تنها چیزی بود که توی اون لحظه به فکرم رسید. ببخشید
ممنون

ترانه شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 04:58 ق.ظ http://Taraaaneh.blogsky.com

سلام. چه دبیر با حال و شجاعی داره عماد.
آفرین به شما که وقتی وقت کاری تموم شد مریض ها رو رها نمیکنید برید خونه

سلام واقعا
اگه این کار را میکردم ممکن بود کتک بخورم

سامان جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 09:33 ب.ظ http://Www.myroute.blogfa.com

یاد دبیر تاریخ دبیرستانمون افتادم
حرف مال ۲۲ سال پیشه
درس تاریخ معاصر باهاش داشتیم
پا به سن گذاشته بود و آخرای خدمتش بود
مدت زیادی از شروع ترم نگذشته بود که گفتن این کتاب تاریخ معاصر عوض شده و کتاب قبلی رو بچه ها باید تهیه کنن بخونن
دلیلشم این بود که نویسنده کتاب عماد الدین باقی بود و یه حرفی زده بود که به مذاق مسئولین جمهوری اسلامی خوش نیومده بود
حالا ما باید به بدبختی میرفتیم کتاب قبلی رو از سال بالاییا یا فک و فامیل جور میکردیم
دبیر تاریخمون تا دید کتاب گیر نمیاد و همه بچه ها نتونستن تهیه کنن گفت من امتحانو از همون کتاب عماد الدین باقی میگیرم و گرفت
هر موقع یاد این ماجرا میفتم دعاش میکنم که اگه زنده است خدا حفظش کنه و عمر با عزت بهش بده و اگه به رحمت خدا رفته اون دنیا جاش خوب باشه که نخواست ماها اذیت بشیم

عجب
یعنی همه جای کشور این کار را کرده بودند؟ چون تا به حال از کس دیگه ای نشنیده بودم
اما واقعا کار درستی کرده دستش درد نکنه

گلی جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 07:25 ب.ظ

سلام متاسفانه یکی از نزدیکانم رو از دست دادم و از زندگی دست کشیدم.چون وبلاگتون رو همیشه میخوندم شما چطور بعد از فوت مادر گرامیتان به زندگی برگشتین؟

سلام
تسلیت میگم
این نوع دردها فراموش شدنی نیست ولی زمان تا حدودی میتونه اونو کمرنگ تر کنه.
نمیدونم شما چه داغی دیدین و چطور اما بیماری مامان و تحلیل رفتن اون در هربار که میدیدیمش هم تا حدودی ذهنمو برای روز رفتنش آماده تر کرده بود.
اما فراموش نکنین وقتی در حال تماشای یک فیلم زیبا هستیم به دلیل مرگ یکی از کاراکترهای اون تلویزیون را خاموش نمیکنیم بلکه ادامه فیلم را میبینیم.

نسرین جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 05:17 ب.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

اینبار دیگه فقط به حرفاشون خندیدم. بخصوص مورد هشت و باریکلا به شش
پ. ن اول رو متوجه نشدم که مگه دلیل روز دندونپزشکی چیه؟ فکر کردم حتما یه نفر دیگه باید پرسیده باشه چون من اینبار دیر خدمت رسیدم که متوجه شدم... خب اینا همه چیشون با همه چیشون باید جووور باشه منتها یه نکتۀ جالب اون کامنت بی ربط بود که عیناً واسه منهم نوشته بود. آدرس هم نداره بنده خدا. اول نوشتم چه ربطی داشت به پست من؟ بعد دیدم حوصله ندارم حذفش کردم
بنظر میاد عماد معلم تاریخ خوبی داره

کار درستی کردین
خدمت از ماست. واقعا همین طوره. پس احتمالا برای بقیه دوستان هم این کامنتو گذاشتن!
بله خوشبختانه

لیلا جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 08:10 ق.ظ

آفرین به شماره ۶
به ما از مرداد به بعد دیگه حق کرونا ندادن

واقعا
امیدوارم بیشتر از ما بهتون پرداخت کنن.
اینجا که پزشک خانواده ها دارن یکی یکی لغو قرارداد میکنن

بهشت جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 07:07 ق.ظ http://nochagh.blogsky.com

چه خاطرات جالبی؟حوبه مینویسید

حالا این سوال بود؟ ممنون

لیدا پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 11:55 ب.ظ

این پست همشون عالی بودن اما با شماره۶ قهقهه زدم.ایول به معلم عماد.

ممنون
خنده تون مستدام
واقعا

امید پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 01:00 ب.ظ

میشه از شوهر خانم شماره 2 بپرسید چی میخورن که اینقدر فعالن

... پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 12:21 ب.ظ

سلاااام آقای دکتر
مرسی که در مورد پزشک خانواده برام توضیح دادین
در مورد مورد ۵ قیافه ی خانم دکتر اون موقع دیدنی بوده

سلام
خواهش می گردد
خانم دکتر توی مطب خودشون بودن نمیدونم شنیدن یا نه؟

tallgirl چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 10:42 ب.ظ http://ghadbolaand.blogfa.com/

شماره پنج :))))))))))))))))))))))))) چون همه خانوم ها به نظرشون پرستارن :)

حالا همه که نه
اما در خیلی از موارد بله!

سید محسن چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 09:05 ب.ظ

رشته الفت شما و پدر ومادر، رشته ارتباط شما با جهان هستی، است.

موافقم ولی چه ربطی داشت؟!

یک عدد مامان چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 11:42 ق.ظ http://Www.Kidcanser. Blogsky

عاشق دبیر تاریخ عماد شدم
امیدوارم همیشه پرانرژی و سلامت باشه

واقعا
آمین

پریمهر چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 10:36 ق.ظ https://parimehr.blogsky.com

خیلی جالب بودن
از معلم عماد خوشم اومد

ممنون
ایضا

صبا چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 07:42 ق.ظ http://gharetanhaei.blog.ir/

یا خدا! طلاق بخاطر آمپول نزدن

اگر برای مورد ۵ آمپول هم می نوشتید احتمالا می شدید بهترین پزشک قرن!

واسه اون پسره باید یک سوم فرم ارجاع رو مهر میکردید که حیف نشه قسمت حلق و بینیش

دم معلم عماد گرم. یادمه دبیرستان که بودیم معلم تاریخمون از کلاس ما می ترسید از بس که کتاب تاریخ رو مورد عنایت قرار میدادیم.

البته بعید میدونم واقعا چنین کاری می‌کرد!
حتما
اینو به ذهنم نرسید ممنون واقعا خنده ام گرفت
واقعا

نیلی چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 12:45 ق.ظ

مورد ۶ عجب مرد فهمیده ای بود.

واقعا

زری.. سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 11:58 ب.ظ http://maneveshteh.blog.ir

سلام،
واقعا دکتر چرا از مریض میپرسید آمپول میزنه یا نه؟ خب شماره شش راست میگه اگر شما تشخیص میدی خب باید بزنه دیگه :))
از معلم تاریخ عماد خیلییییی خوشم اومد. به عماد بگید تمام سر تا پا گوش بشه :)
در مورد پینوشت 2 شما اینها را نمیتونید از هیچ طریقی پیگیر بشید؟

سلام
اون اوایل نمی پرسیدم بعد مثلا آمپول مینوشتم مریضه وقتی میگرفتش میومد و میگفت من به این آمپول حساسیت دارم عوضش کن. برای اون یکی نمی نوشتم میومد میگفت من اگه آمپول نزنم خوب نمیشم چرا ننوشتی؟!
واقعا!
ایضا
سال پیش به سازمان بازرسی شکایت کردم. بعد از چند هفته جواب اومد که بودجه ای که به اداره تون داده شده توی فرمول گذاشتن و بهتون دادن! حالا این که چیزی نیست به دو نفر اصلا ندادن!

زرگانی سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 11:07 ب.ظ

امروز من رفته بودم دکتر، بعد داشتم واسه مامانم اینا تعریف می‌کردم، از عبارت تو دکتر بودم استفاده کردم. فوری یاد شما افتادم، تصحیحش کردم و کلی هم خندیدم به خودم!!!

خداروشکر حداقل این وبلاگ به یه دردی خورد

رها سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 10:52 ب.ظ

اهان! یعنی دندون پزشکا در حد بهداشتکار دهان و دندانن!!!
البته مشکل اینه دانشمند دندون پزشک نداریم وگرنه تولد اون و میکردن!!!
راستی پرسیسکی وراچ ما خوبه؟

دقیقا
اینو من صلاحیت جواب دادنشو ندارم
همون که توی وبلاگ نوشتم آخرین مکالمه ما بود

رها سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 09:04 ب.ظ

مگه روز دندون پزشک چه روزی شده؟! چه اشکالی داره این روز باشه؟

روز تصویب قانون پرورش بهداشتکاران دهان و دندان در اوایل انقلاب شده روز دندان پزشک!

محمدحسین سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 05:34 ب.ظ https://ahvaltalkh.blogsky.com/

سلام و خدا قوت
امیدوارم که بازم مطلب بزارید
من واقعا از همه شون لذت بردم و خندیدم :)
مورد 6 رو خیلی دوست داشتم چون دیگه آغاز قهقهه ام از اونجا بود.

سلام
ممنونم
خنده تون مستدام
شما لطف دارین

سادات سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 04:48 ب.ظ http://s110.blogfa.com

سلام. بیمارایی مث مورد 6 بیش باااد!

سلام. آمین

مریم سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 04:45 ب.ظ http://mabod.blogsky.com

سلام جناب دکتر
خداقوت و پرتوان باشید
روز دندانپزشک مبارک همه ی دندانپزشکان باشه
بابت پی نوشت ۲هم کلی مبارکتون باشه

سلام
ممنون
از طرف دندان پزشکان عزیز ازتون تشکر میکنم
ممنون

زهرا سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 04:33 ب.ظ

از همه ش بهتر پی نوشت سه بود. مورد 9 هم خیلی خوب بود

سپاسگزارم

نسرین* سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 04:10 ب.ظ

مورد 5 عالی بود، کلا اعتقاد عجیبی به گرفتن فشار خون داریم. شما هم خیلی قشنگ اون لحظه رو توصیف کردید

بابت روز دندونپزشک هم ممنون. از صبح هر کی پیام میده تبریک می گه، هم خوشحال می شم که به یادم بوده و هم دلم می گیره. حس می کنم حتی عرضه ی تعیین یه روز هم نداریم. احساس ناتوانی جمعی می کنم این روزا

ممنون
حق دارین

نازی سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 04:06 ب.ظ

تمام این پست به یه طرف اون پینوشت سه و دبیر تاریخ عماد هم به یک طرف دبیر چه آدم با وجدان و درست و حسابیه دمش گرمممممم

واقعا
البته کمی هم کله اش بوی قرمه سبزی میده

شارمین سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 03:53 ب.ظ http://behappy.blog.ir

سلام.


۶. مردم واقعا فهمیده شده‌ن

سلام
واقعا

فاضله سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 03:24 ب.ظ http://1000_va2harf.blogsky.com

خنده تون مستدام
وبلاگتون هم که غیب شده!

عمه خانم سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 03:21 ب.ظ https://amehkhanoom.blogsky.com

باریکلا به معلم عماددنبال شر میگرده

ممنون. واقعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد