جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) ناجالب (۱۳) (به امید درمان تشنج)

سلام

ببخشید دوست نداشتم در آغاز سال نو یه پست غمگین بگذارم. اما نوروز امسال خیلی از چیزهاش برای ما با سالهای پیش فرق داشت. پس بگذار این پست هم غمگین باشه.

توی یکی از مراکز روستائی بودم. یکی از مراکزی که همیشه به دوچیز مشهور بوده. اول شلوغی مرکز و دوم خشونت بعضی از مریضهاش. و دقیقا به همین دلیل کمتر پزشکی برای یه مدت طولانی اونجا دوام میاره. برای همین  من هروقت میرم اونجا تلاش برای فرهنگ سازی را بی خیال میشم و موقع نوشتن نسخه فقط به رضایت مشتری فکر میکنم. وقتی مرده میاد و اول چهارتا فحش نثار خانم دکتر دیروزی میکنه و میگه: هرچقدر بهش گفتم من تا آمپول نمیزنم خوب نمیشم برام ننوشت و من هم خوب نشدم، این که من بهش بگم سرماخوردگیت ویروسیه و نیازی به آنتی بیوتیک نداره هیچ نتیجه ای نداره جز این که فردا چهارتا فحش دیگه هم نصیب خودم میشه و شاید هم مثل چندتا از پزشکان دیگه توی این مرکز یا مراکز مشابه کتک هم بخورم! و با همین روش اونجا کلی هم محبوب شدم!

بگذریم ... بحث اصلی چیز دیگه ای بود.

درحال دیدن مریضها بودم. یکی از مریضها از مطب بیرون رفت و یک  مرد با بچه ای به بغل وارد مطب شدند. لباسهای کهنه و در بعضی از قسمتها پاره بچه و پدرش  بدون هیچ حرفی وضعیت اقتصادی اون خانواده را فریاد میزد. طبق معمول همه مریضها به مرده گفتم: بفرمائید بشینید.مرده بچه شو گذاشت روی صندلی و خودش اومد جلو. بعد از توی کیفی که همراهش بود یک پلاستیک درآورد و گفت: میشه ببینین هیچ کدوم از این داروها رو اینجا دارین یا نه؟

جعبه های دارو را یکی یکی از پلاستیک درآوردم و نگاه کردم. همه شون خارجی بودند و مسئله این بود که اسم بعضی شونو برای اولین بار میشنیدم. گفتم: هیچ کدومشونو اینجا نداریم! گفت: پس میشه بنویسینشون روی یه نسخه تا بفرستم برام بیارن؟ گفتم: مشکلی نیست. حالا این داروها مال کی هست؟ با دست اشاره ای به بچه اش کرد و گفت: مال این! از دو سالگی تشنجش شروع شد. پیش هر دکتری هم که بگین بردیمش اما فایده ای نداشت. تا این که یکی از اقوام که توی کویت کار میکنه آدرس یه دکتر هندی توی کویت را بهمون داد. رفتن به اونجا خیلی برامون سخت بود اما به خاطر این بچه رفتیم. هرطور که بود پول بلیتو جور کردم و با هزار بدبختی ویزا گرفتیم و رفتیم. با همون فامیلمون رفتیم پیش دکتره و دیدش و براش دارو نوشت و گفت: شش ماه دیگه بیارینش.  داروهاش مثل آبی بود که روی آتیش میریزن. بعد از شش ماه دوباره بردیمش. بعضی از داروهاشو کمتر کرد و بعضیشونو بیشتر و باز هم گفت: شش ماه دیگه بیارینش. تا دو سه سال کارمون همین بود تا این که قیمت دلار رفت بالا و دیگه هرچقدر هم صرفه جوئی کردیم نتونستیم پول رفتنمونو جور کنیم. حالا گفتم حداقل شما داروهاشو بنویسین تا بفرستم برای فامیلمون اونجا براش بگیره تا ببینیم تا شش ماه دیگه چطور میشه؟

اسامی داروها را روی یک سرنسخه نوشتم و به مرد دادم. تشکر کرد و بچه شو برداشت و رفت .....

پ.ن. از همه دوستانی که به ما لطف داشتند ممنونم. ببخشید که کامنتها را بدون جواب تایید کردم. پدر برای همه عزیزه با هر سن و هر وضعیتی.

نظرات 35 + ارسال نظر
گیسا شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 09:12 ق.ظ

نمیدونم خودش که میگفت سابقه تشنج نداشتم واصلا باورش نمیشد وقتی ما براش تعریف کردیم هیچی یادش نبود

خب پس حتما باید پیگیری کنه
هرچند حتما تا الان پیگیری کرده

گیسا جمعه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 12:12 ب.ظ http://gisa12345.blogsky.com/

چند وقت قبل یکی از هم اتاقی هامون نصف شب از تخت افتاد پایین و تشنج کرد انگار که بهش برق وصل کرده بودن از دهنش کف میومد چشاش هم سفید شده بود ما انقدر ترسیده بودبم که نمیدونستیم باید چیکار کنم یکی از دانشجو های پزشکی اومد زبونشو از بین دندوناش آزاد کنه که دست خودش گیر کرد راستی راستی داشت انگشت هاش رو قطع میکرد و تلاش ما هم برای ازاد کردن دستش بی فایده بود خدارو شکر تشنج قطع شد اما دست اون بنده خدا کبود کبود شد و حتی بند یکی از انگشتاش مو برداشت انقدر این صحنه وحشتناک بود که هنوز بعد چند وقت با یاد آوریش حالم بد میشه

عجب ماجرائی بوده. مگه دارو نمیخورد؟

فنجون یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 03:12 ب.ظ http://Embrasser.blogsky.com

این غم پیدا کردن دارو و هزینه ها کمر خیلی ها رو شکونده ... بازم خدارو شکر که بچه بهتر شده ... اما واقعا این حجم از درموندگی برای ما زیاده ... انصاف نیست.

بله متاسفانه

طیبه یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 09:24 ق.ظ http://parandehdararamesh.blogfa.com/

سلام و خدا قوت
آرزو می کنم اون پدر دلش با شفای بچه اش شاد بشه.حتی اگه امید به شفا یه خرافات باشه دلم می خواد خرافاتی باشم و نور امید شفا تو دلم زنده باشه

سلام
ممنون از لطف شما

مهربانو شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 02:58 ب.ظ http://baranbahari52.blogsky.com/

برام جالب بود که با وجود اینهمه فقر، درمان فرزند رو رها نکرده بود . نه اینکه هر کسی مشکل مالی داشت، درمان فرزند رو بیخیال بشه ولی متاسفانه این اواخر خیلی شاهد این جنایت بودم .

بله برای خودم هم جالب بود

یه خانم شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 02:34 ب.ظ

سلام دکتر
در مورد بیماران صرع برادرم ۴۵ سال واز یک و یم ماهگی دچار این بیماری هستند بیسا سال پدرم از اصفهان و تهران و هنه جا برادرم را می برد این دکتر یا تشخیص نمی دادن یا چی یه دارو برا برادرن نمی نوشتند تا اینکه دیگه توبیست سالگی تو ولایت خودمون یه دکتر دارو نوشت و حملات صرع کمتر شد ولی می خواستم بگم سردیجات برا بیمار صرع خوب نیست نه اینکه اصلا نخوره بلکه با مصلحش بخوره .مثلا بعد میل کردن.ماهی خرما یا عسل بخوره .و نکته دیگه سبزی تره برادرم بسیار به این سبزی حساس و ساعتی بعد از خوردن تره دچار حمله میشد و ما الان مواظبیم.نکته دیگه وقتی تشنج رخ بده ما پیاز رو قاچ کرده جلو بینی برادرم مگذاریم تشنج قطع میشه و کار دیگه اینکه موقع تشنج پای بیمار کمی بالاتر از سر بیمار قرار بگیره.گفتم اینها شاید بدرد عزیزی بخوره....

سلام
متاسفانه بیماری خیلی سخت و پیچیده ایه
امیدوارم تعداد حملات برادرتون و بقیه بیماران به صفر برسه

judy جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 11:46 ق.ظ http://judyabbott0.blogfa.com

امیدوارم اون بچه یه روز موفق ترین بشه....

آمین

لیمو پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 09:31 ق.ظ http://From-m.blogsky.com

سلام آقای دکتر . تسلیت میگم اول بابت از دست دادن پدر همسرتون به شما و ایشون . روحشون شاد .

بعد هم اینکه یکی از دوستان نزدیک من هم مشکل مشابهی برای پسر پنج سالش داره و خودش پرستاره و تمام دکترهای موجود در ایران رو رفته و بله همه میدونن مشکل چیه و داروش چیه اما متاسفانه داروهاش هیچ کدوم پیدا نمیشه .. یک طوری که چند وقت پیش به من میگفت یک داروی خیلی ساده ای میخوام براش ، اونم نیست الان

سلام
بله متاسفانه همینطوره

الهه پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 07:52 ق.ظ

سلام.خدا قوت .یکی از آشنایان ما از نوجوانی تشنج داشت سالها زیر نظر دکتر زمانی (ظاهرا مرد شماره یک صرع وتشنج ایران)بودن کلی هزینه و وقت دریغ از درمان .وقتی بعد بیست سال خسته شدن به دکتر مرجان اسدالهی در کلینیک صرع بیمارستان لقمان تهران مراجعه کردن و با ایشون خیلی خوب پیش رفتن و تا جایی که داروهاشو حتی قطع کردن و الان چهار سالی میگذره .البته علت تشنج ایشون ظاهرا کمبود کلسیم ناشی از غده پاراتیروئید بوده که متاسفانه توسط دکتر زمانی با اونهمه شهرت تشخیص داده نشده بود و سالها زجر برای بیمار وخانوادش سبب شده بود .گاهی فکر میکنم دکترها به بیمارها شبیه منبع در آمد نگاه میکنن ودوست ندارن این منبع در آمد قطع بشه .البته بلانسبت پزشکهای نوع دوست و فداکار که تعدادشون هم کم نیست .

سلام
خداروشکر که درمان شدن
البته نمیشه با اطمینان اینو گفت اما بله توی هر قشری هم آدم خوب هست و هم آدم بد

لیلی چهارشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 08:37 ب.ظ http://Leiligermany.blogsky.com

سلام آقای دکتر دلسوز
من راهنمایی برای تهیه یک دارو خارج از شبکه داروخانه می خوام
Paclitaxel 30mg برای ۴جلسه شیمی لازم داره و هر جلسه ۲۴۰ میلی. دکتر تاکید کرده آلمانی یا سوئیسی باشه و می دانید که نمونه ایرانی هم داره.
من از دو تا واسطه تو ایران قیمت گرفتم جلسه ای ۵ میلیون گفتن. شما کس دیگه ای می شناسین تو کار تهیه دارو باشه. واسطه ها یکی شون تو شرکت داروسازی ایران کار می کنه و یکی از طریق مسافری وارد می کنه.
خصوصی یا عمومی بودن کامنت با تشخیص شماست

سلام
شرمنده سراغ ندارم
اما امیدوارم بقیه دوستان بتونن بهتون کمک کنن

من چهارشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 02:29 ب.ظ

سلام
به نظر میاد مشکل اون مرد بیشتر از فقر مادی، فقر فرهنگی بوده. ایران توی پزشکی پیشرفته است احتمالاً با راهنمایی و جستجو بتونه دکتر مرتبط و مناسب را پیدا کنه ولی روی آورده به یک فامیلشون که خارجه.
ببخشید ولی اگر واقعاً دلسوز بودید به خاطر ترس از یک فحش برای کسی آمپول بی مورد نمی نوشتید.‌

سلام
بعید نیست
پزشکی بله ولی داروسازی را قبول ندارم
فرضا من ننویسم دوباره فردا میاد سراغ پزشک بعدی

لیدا چهارشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 12:14 ق.ظ

یکی از کسانی که من میشناسم از هجده سالگی تشنج(صرع)پیدا کرده.الان نزدیک شصتو چند سالشونه،توی آزمایشات و عکساش هم هیچ چیزی پیدا نشده و سالمه سالهاست روزی یه قرص دیلانتین میخوره،خوب کنترل شده بود اما دوباره دفعاتش زیادتر شده،بیماری سختیه،

بله متاسفانه

مرجان امامی سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 11:04 ق.ظ

سلام، والله اگه الان رو‌بگیم ‌این طرف، این ‌ماجرا میشه اون طرف. این طرف ما میشه اون طرف شما.

سلام
ممنون

نگار سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 06:54 ق.ظ https://zanekhoshbakht.blogsky.com/

چقدر ناراحت کننده بود...

واقعا

جان دو دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 06:49 ب.ظ https://johndoe.blogsky.com/

متاسفانه اولین ترکش‌های وضعیت بد اقتصادی به بیماران می رسه

تقریبا دوسه هفته پیش جایی بودم با یه آقایی هم صحبت شدم مشکلی تقریبا مشابه مشکل همین آقا رو داشت و بچه سه چهار ساله‌ایشون هم نیاز به دارو و قرص هایی داشت که تو حالت عادی پیدا نمیشد مگر داروخانه ای خاص و حالا مشکل این بود که اون داروها رو هم مثل قبل نمی تونه بگیره و پیداکردنش خیلی سخت شده طوری که نیاز به پارتی و آشنا و ... داره

بله متاسفانه همین طوره

مریم دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 12:39 ب.ظ http://mabod.blogsky.com

سلام جناب دکتر
خداقوت و پرتوان باشید
در شب های قدر برای شما و خانوادتون و علی الخصوص آرامش دل آنی خانم که به تازگی پدر از دست دادند و این مرد بسیار شریف و کودکش و تمام گرفتاران جهان دعا کردم
الهی که خدا به حق شهید شب های قدر خودش کره از مشکلات گرفتاران عالم باز بکنه الهی امین
و فوت پدر آنی خانم عزیز رو از صمیم قلب تسلیت عرض می کنم
واز خدا ی مهربون می خوام که به حق شهید شب های قدر روحشون رو غرق در نور و رحمت و مغفرت و ارامش و شادی و سرور بکنه و در بهشت برین با انبیاء واولیاء الهی محشور بشوند و به بزرگ ترین نعمت بهشت که خشنودی خداست دست پیدا کنند الهی آمین
به برکت صلوات بر محمد ص و آل محمدص :
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام
از لطف شما سپاسگزارم

پگاه دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 11:58 ق.ظ

سلام خیلی دردناک بود. آقای دکتر با توجه به سابقه و شناختی که از شما داریم، اگر شماره کارتی برای کمک های اینچنینی در وبلاگ بذارید در حد توان مشارکت میکنیم‌.
میتوانیم بدون اینکه مورد خاصی پیش آمده باشد واریز کنیم تا شما هروقت موضوعی پیش آمد، کمک کنید.

سلام
ممنون
شما لطف دارید اما من نمیتونم چنین مسئولیتی را قبول کنم
دوستان زیادی هستند که از مدتها پیش درحال کمک به موارد مشابه هستند.

زری.. دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 08:10 ق.ظ

ببخشید من شاید حق ندارم این کامنت را برای شما بذارم اما دیگه با کمی اغماض این اجازه را به خودم دادم، بنظرم هر آدمی به سطح سواد و جایگاهی که داره مسوولیت داره، شما پزشک هستید و مسوولیت اولیه شما در راستای شغلتون هست البته که اون آدم از شما مشورت برای پیدا کردن دکتر در ایران نخواسته اما شاید بد نبود با شناختی که از فضای پزشکی ایران دارید کمی بیشتر از یک نسخه نویسی که ایشون ازتون خواست براش انجام میدادید. حتما دکتری در ایران هست که بتونه بهش کمک کنه، حداقل اینه ببره پیش دکتری در ایران و داروها را نشون بده شاید با مسیر درمانی که تا الان داشته دکتر متوجه سیر مریضی و درمانش قرار بگیره و از اونطرف خب الان شما نسخه را نوشتی بنظرم داروهای اینطوری باید با دوز معینی تعیین بشه، خب این بنده خدا بفرض داروها را بگیره بعد با همون دور سابق بده به بچه؟ عوارض نداره؟
خیلی خوبه و لطف میکنید اینجا برای ما مینویسید، اما بیشتر از نوشتن در اینجا ایکاش برای ایشون وقت میذاشتید.
ببخشید از کامنتم، با همه ی حرف‌هایی که زدم اما قبول دارم شما حق داشتید خودتون انتخاب کنید که چه مقدار برای ایشون وقت بذارید و به چه نوعی.

شما درست میگین
اما این طور که میگفت خودش چندین پزشکو اینجا امتحان کرده بود

محمد رها دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 07:31 ق.ظ http://Ikhnatoon.blogfa.com

دکتر جان وضعیت پزشکی و دارویی ما از نظر خودتون که دستی بر آتش دارید در چه سطحی هست؟ در حال حاضر راضی کننده است یا حداقل برطرف کننده نیازهامون هست؟ در آینده چطور؟ گذشته و حال رو تا حدی میدونم...
یادمه بچه که بودم اکثر درمانگاه ها رو دکترای هندی پر کرده بودن. تا ۱۰ سال پیش داروهای خارجی تو داروخونه ها فراوون بود. هرچی گیر نمی اومد ملت آدرس ناصرخسرو رو میدادن که دلالهای اونجا واقعا پوست میکندن.
الان دکتر و دارو رو مثل نقل و نبات داریم اما جای بهبود وضعیت هنوزم هست. البته فرهنگ استفاده از دارو برا مردم جانیفتاده (میگن تو ترکیه قرص سرماخوردگی و استامینوفن مثل نقل و نبات دم دست نیست، حتما تشخیص پزشک میخواد و گیر آوردنش راحت تو همه داروخونه ها نیست. تاحدودی کنترل شده تر ازینجا)
اینجا در ایران علاوه بر همه کم و کاستیها و معایب موجود حداقل ۴ تا گلایه کما فی السابق وجود داره:
۱. جراحها برای یک عمل از ساده بگیر تا خفن پول زیادی تحت عنوان حق الزحمه از ملت میگیرن. گاهی مواقع چنان مریض رو میترسونن که طرف زندگیش رو میفروشه تا عمل بشه.
۲. دکترای غیرجراح (نه همشون، برخیاشون) انگاری شبکه مافیایی درست کردن از بی اطلاعی مردم نهایت سو استفاده رو میکنن. طرف رو مجبور میکنن بره آزمایشگاه، رادیولوژی، داروخونه خاص یا تجهیزات پزشکی خاص! و پرونده براش درست میکنن که همیشه بیاد پیش خودشون!
۳. مردم تب و تاب عجیبی برای دکتر رفتن دارن. البته بیماری نوظهور زیاد شده ولی طرف به تمام دکترها مراجعه میکنه حتی طب سنتی و دکترهای یزد و تهران رو میشناسه. سر آخرم هنوز که هنوزه ازین بیماری خلاص نشده ۲تا دیگه هم به کلکسیون درداش اضاف شده. تهش هم که بزاریش زیر ذره بین می بینی مشکل روحی و روانیش غلبه داره بر مشکلات جسمیش!!!
۴. از همه دردناکتر تبلیغات عجیبی در فضای مجازی برای برخی عملهای زیبایی، کاشت مژه، چربی زدایی، رفع چین و چروک، لیفت سینه و باسن، تزریق ژل، رژیمهای لاغری یا چاقی، تبلیغ انواع کرمها و پودرها و امثالهم میشه. ملت علی الخصوص برخی خانمها فشار عجیبی برا تحت نظر بودن و تامین داروهای غیراستاندارد دارن و پول هنگفتی رو به جیب برخیا سرازیر میکنن.
دکترجان ببخشید سرتون رو درد آوردم

ممنون از لطف شما
کامنت جامع و کاملی بود.
متاسفانه هرازچندگاهی با کمبود بعضی از انواع داروها روبرو هستیم.
از طرف دیگه خیلی از بیماران معتقدند داروهای ایرانی کیفیت داروهای مشابه خارجی شونو نداره.

امیر حسام دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 02:36 ق.ظ https://bimoghadame.blogsky.com/

سلام؛
انشااله بیماری این کودک هر چه زود تر بر طرف بشه.

سلام
آمین

یک عدد مامان یکشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 07:06 ب.ظ http://Kidcaner.Blogsky.com

چقدر هم این مشکلات زیاد شدن
کلی بیمار که دارو هاشون یا پیدا نمیشه یا اگرم پیدا بشه قیمت های نجومی دارن
طفلک ما مردم

بله متاسفانه

سودا یکشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 09:09 ق.ظ

سلام جناب دکتر
ممنون بابت حضورتون در این مناطق محروم و
مشکلاتی که متحمل میشید.
متأسف شدم برای اون بچه و پدر مستأصل که واقعا با شرایطی که داشته چقدر سخت بوده این چند بار برای معالجهٔ بچه، کویت رفته.
کسی نیست که از بی‌تدبیری مسئولین مملکت صدمه ندیده باشه و متأسفانه قشرفقیر و کم‌درآمد، بیشتر.

سلام
سپاسگزارم
بله واقعا تلخ بود

شایلین یکشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 08:51 ق.ظ https://mobile.twitter.com/Light_winss/status/1644602045943644161

دکتر اینم بخونش به پرسسکو هم دادم بخونه این تحلیل خیلی عالیه

ممنون

شایلین یکشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 08:50 ق.ظ

دکتر بگین ببرنش پیش دکتر مائده سادات میرمحمد صادقی اسمشو سرچ کنید شماره تماسشا میاره خیلی کارش خوبه و دلسوزی میکنه برای مریضها بگو به جای اینکه پیش اون دکتر هندی ببرن پیش ایشون و خیلی با ایمان به خدا واقعن درمان میکنه و کارش خیلی خیلی خیلی خوبه

ممنون
اگه باز هم اومد چشم

سحر یکشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 08:27 ق.ظ http://senatorvakhanomesh.blogfa.com

هیچی ندارم بگم
اتقد گفتنی ها فریاد زدیم که خودمونم ک.ر شدیمولی هیچکی نفهمید

حق دارین
ممنون

مرجان امامی یکشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 07:06 ق.ظ

سلام، وقتی که مشکل مالی و مشکل سلامتی با هم توام میشه، دیگه واویلاست. یه. آقایی که تو‌ نونوایی محل ما کار می‌کرد، مشکل قلبی داشت. دکتر بهش گفت باید زود عمل کنی و اون نتوانست هزینه عمل رو جور کنه و رفت تو صف انتظار برای بیمارستان دولتی و‌متاسفانه قبل از نوبتش ….

سلام
دقیقا
این طرف یا اون طرف؟

یلدا شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 10:57 ب.ظ

سلام آقای دکتر
مدت زمان زیادیه که وبلاگتون رو میخونم و به نوشته هاتون علاقه مندم اما تا الان کامنت نگذاشتم متاسفانه ... این پستتون بسیاااار دردناک بود و ازتون ممنونم که درد جامعه رو انعکاس میدید ... من یه پیشنهاد داشتم که احتمالا خودتون و بقیه دوستان هم بهش فکر کردید اما هنوز مطرح نشده ... میشه مثل وبلاگ مهربانو جان برای این پدر و فرزند خردسالش با کمک هم هزینه داروها رو تامین کنیم؟ توی این شرایط وانفسا و گرونی افسار گسیخته واقعا یک دست صدا نداره و باید هر جور که میتونیم به هم کمک کنیم

سلام
شما لطف دارید
حقیقتش امکان پیدا کردنشون را ندارم
اگر احیانا باز هم مراجعه کردند چشم

ن. شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 05:28 ب.ظ http://manam1.blog.ir

وای

واقعا وای

لیمو شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 01:54 ب.ظ https://lemonn.blogsky.com/

سلام آقای دکتر. واقعا دلم گرفت براش. خیلی خیلی سخته ببینی عزیزت که سنی هم نداره بیماره و کاری هم ازت ساخته نیست...

سلام
بله دردناکه

م شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 01:09 ب.ظ

سلام ،
عید نوروز برای من که سال هاست از مزه افتاده
همسر منم از ناحیه سرش تروما داره و به هیچ وجه داروهای ایرانی جواب نمیده از هستی ساقط شدیم برای تهیه داروهایی که حتی همنامشون هم تو ایران هست و معلوم نیست چرا تاثیر مشابه ندارند

سلام
متاسفم
چی بگم؟

پریمهر شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 12:54 ب.ظ https://parimehr.blogsky.com

بعضی وقتا خیلی سخته خلاف عرف اون منطقه عمل کرد، مواظبت سلامتی خودتون باشید
دلم به درد اومد برای این مرد، چه هزینه هایی زیادی رو دوشش سنگینی میکنه

بله سخته
واقعا سخته

تیلوتیلو شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 11:14 ق.ظ https://meslehichkass.blogsky.com/

سلام جناب دکتر
ما هنوزم تو این مملکت دکتر خوب و دلسوز زیاد داریم
کاش این آقا در افکارش یه تجدید نظری بکنه...
درسته که با فکر و نظر خودش داره با تمام سختی و بدبختی همه تلاشش را میکنه اما کاش یه تلنگر بهش میزدید

سلام
اون که بله
بالاخره داشت هرکاری که از دستش برمیاد انجام میداد

منجوق شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 10:50 ق.ظ http://manjoogh.blogfa.com

بچه چند سالش بود؟

چهار پنج سال

فرزان شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 07:10 ق.ظ

سلام
بابت فوت پدر انی خانم متاسفم امیدوارم روحشون در ارامش باشه


بابت پستتون ....
دیشب داشتم فیلم برادران لیلا را میدیدم
چقدر درد داشت این فیلم
و بدتر اینکه کاملا شرایط جامعه را ب تصویر کشیده بود
و این مطلب را ک خوندم یاد فیلم دیشب افتادم
هعی...
امیدوارم این مملکت بالاخره یه روزی اوضاش درست بشه


در مورد اون پدر و‌پسر نازنین هم اگه دوباره اومدن پیشتون اگه دوست داشتید دکتر مهدی پارسا را بهشون معرفی کنید ،اصفهانن و برای تشنج عالی


امیدوارم هیچ مریضی توی این مملکت به خاطر تصمیمات اشتباه یکسری مسئول نما به دردسر نیوفته

سلام
ممنونم
متاسفانه این فیلمو ندیدم هنوز
اگه اومدن چشم

عمه اقدس الملوک شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 01:16 ق.ظ https://amehkhanoom.blogsky.com

انشاالله که برای تشنج هم درمانی پیدا بشه.

آمین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد