جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (۵۶)

سلام 

۱. مرده اومد توی مطب٬ یه دستمال کاغذی که چند بار تا شده بود از جیبش آورد بیرون و با احتیاط بازش کرد و گذاشتش روی میز. یه لکه تیره وسط دستمال کاغذی بود. میخواستم بگم: این دیگه چیه؟ که یه جواب سونوگرافی هم داد دستم که روش نوشته بود توی کلیه راست یه سنگ شش میلی متری دیده میشه. گفتم: خوب؟ گفت: کلیه ام درد میکرد٬ امروز صبح این با ادرارم دفع شد و دردم هم ساکت شد. حالا به نظر شما دیگه توی کلیه ام سنگ هست؟ گفتم: خوب یه سونوگرافی دیگه بدین. گفت: پول ندارم خو٬ اگه میشه همینو اندازه بگیرین ببینین با اندازه ای که اونجا زده میخونه؟! 

۲. برای مرده دارو نوشتم که از داروخونه بیرون بگیره٬ رفت و برگشت و گفت: مسئول داروخونه بهم میگه مهر دکتر کم رنگ خورده کامپیوتر نمیخونه برو بگو دوباره مهر کنه٬ بگو من که زیاد هم سواد ندارم میتونم بخونم کامپیوتر نمیتونه؟! 

۳. به پسره گفتم: این دفترچه که مال خودتون نیست. گفت: مال بابامه٬ به خدا من هم پسر بابامم! 

۴. ساعت دو صبح یه مردو که قرص خورده بود آوردند درمونگاه٬ یه لشگر هم همراهش. کارهای لازمو انجام دادیم و بعد به همراهش گفتم: حالا چرا خودکشی کرده؟ گفت: یه بچه ده روزه دارن از بس گریه میکرده و نتونستن با زنش آرومش کنن زده به سرش! 

۵. به مرده گفتم: سیگار هم میکشین؟ گفت: بله ولی فقط سیگار! 

۶. چندتا از مریضهائی که توی یکی از شیفتهای ماه رمضون اومدند: 

موقعی که اذان مغرب پخش میشد: یه دختر ۱۰ ساله که از سه هفته پیش یه لکه توی صورتش زده 

ساعت یک و نیم صبح: یه پسر جوون که از سه روز پیش سرما خورده 

ساعت دو و نیم صبح: یه خانم ۴۰ ساله که چند ساعت پیش توی شهربازی سوار تاب زنجیری شده ولی هنوز سرگیجه داره 

ساعت سه صبح: یه بچه که یک هفته است اسهال و استفراغ داره! 

۷. یه بچه چهار روزه رو برای معاینه اولیه آوردند. به مادرش گفتم: شکمش خوب کار میکنه؟ گفت: روز اول سه بار کار کرد٬ روز دوم دو بار٬ روز سوم یک بار٬ امروز هم هنوز کار نکرده! 

۸. به پیرزنه گفتم: فشارتون ۱۴ است٬ گفت: پس فقط یکی بالا رفته همیشه ۱۲ بود! 

۹. به خانمه گفتم: براتون یه آزمایش مینویسم. گفت: من هربار مریض میشم با آزمایش خوب نمیشم بی زحمت برام دارو بنویس! 

۱۰. یه پسر جوونو که از یک ساعت پیش با پای خودش رفته بود کمپ ترک اعتیاد و بستری شده بود با علائم اوردوز (مصرف بیش از حد) مواد آوردند. وقتی حالش جا اومد گفتم: چقدر مواد مصرف کرده بودی؟ گفت: هرچقدر توی خونه داشتم مصرف کردم. گفتم: چرا؟ گفت: پیش خودم فکر کردم حالا که دارم میرم ترک کنم حیفن بمونن! 

۱۱. یه مرد که فامیلش با خودم یکی بود اومد پیشم. وقتی نسخه شو مهر کردم یه نگاه به فامیل من کرد و گفت: خونواده شما خیییلی روی زنهاشون تعصب دارن؟! گفتم: این طور که شما میگین «خیییلی» نه اما درحد معقولش چرا. گفت: خوب پس ما از یه فامیل نیستیم! 

۱۲. به مرده گفتم: چه عجب قندتون مدتیه داره میاد پائین چکار کردین؟ گفت: هیچی مدتیه دارم دندونهامو میکشم دیگه درست نمیتونم غذا بخورم! 

نظرات 61 + ارسال نظر
نگران آینده یکشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:51 ب.ظ http://skn.blogfa.com/

اول سلام
دوم سال نو پیشاپیش مبارک
سوم:1-اون آقا خودش بلد نبود اندازه بگیره سنگ رو؟
چهارم ممنون که به وبلاگم سر زدین.
پنجم خداحافظ!
صبر کن!کجا میری؟هنوز حرفام تموم نشده!
میخواستم بگم اینشاالله سال خوبی داشته باشین.
حالا میتونین برین.

سلام
ممنون که وقت گذاشتین و نظر دادین
سال نو شما هم مبارک

نگران آینده جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:37 ق.ظ

12_
اگه دندوناشون مشکل نداشت حتما دچار یه مشکل جدی میشدن!

زبل بانو شنبه 30 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:01 ب.ظ http://zebelestan.blogsky.com

معتاده یا یزدی بوده یا اصفهانی......

دیروز یادتون کردم یادتونه یه پیرمرد 80 ساله اورده بودن واسه وازکتومی...چندروز پیش یه پیرمرد اومده بود البته من ندیدمش ،اومده بود روانپزشک که زنش 63 سالشه ، 5 تا شکم زایمان داشته فحالا میل جنسیش کم شده آیا نشونه افسردگیه؟؟....گفتم: نه فقط دست از سرش بردار...

ممنون که از من یاد میکنین
وا خوب بنده خدا کار خلافی میخواد بکنه؟!

زبل بانو شنبه 30 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:59 ب.ظ http://zebelestan.blogsky.com

یعنی اخر خلافش سیگاره....

یاخا چه پدر بدون صبری...این خوبه میومد یه کشیک میداد سر ساعت دوم خودکشی میکرد...

آره
کاش میومد یه کم میفهمید ما چی میکشیم

زبل بانو شنبه 30 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:58 ب.ظ http://zebelestan.blogsky.com

خوب اندازه می گرفتید سنگ بنده خدارو....

کولیس نداشتیم خو!

دکتر ژیلا جمعه 29 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:46 ق.ظ http://www.drjila.com

درود
1. خدایی عقلش خیلی کار می کرده جدا از شوخی... وقتی سنگ حاضره چه نیازی به سونوی مجدد! من عقلم تا این حد نمی رسید!!!
3. دکتر من باشم واسه مریضهام تو دفترچه یکی دیگه می نویسم که هیچ تازه به هرکی بیمه نبود پیشنهاد می کنم یه دفترچه بیتره واسش بنویسم... والا بخدا... این بیمه که به تعرفه هاش عمل نمی کنه و هرچی به نفعش باشه انجام میده نه به نفع بیمار حالا یه بار هم به نفع بیمار باشه چی می شه؟
4. خوب جنبه نداری بچه دار نشو!!! بیچاره بچه با این بابایی که داره
6. ماه رمضون جای شب و روز عوض می شه برا همه اما دم اذون که دیگه !!!!
12.

سلام
ممنون از این که سر زدین
با همه حرفهاتون موافقم
اما انگار بدجور بی خوابی زده به سرتونا
توی این ساعت هنوز بیدارین؟

دانشمنگ پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:05 ب.ظ http://daneshmang.blogfa.com

سلام.خسته نباشید.دکتر سرتون شلوغه خیلی نمی نویسی؟

سلام
چشم
الان شروع میکنم

نشیمو پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:24 ب.ظ http://kalepook.blogsky.com

آآآآ..مگه میشه خندید؟ من ک گاهی اینجوری میشم حتی با خوندنشون
خوبه ک جاتون نیستما وگرنه هرروز اینجوری بودم و حالا ن ب این شدت ولی دگ اینجوریو بودموو
ییییییییی
خدا رحمم کرده

واقعا خدا بهت رحم کرده
قدر زندگیتو بدون

تاتی پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:55 ب.ظ

واقعا ممنون بابت جواب
خیالم خیلی راحت شد
به جاش یه نصیحت میکنم
مثل نصیحت یه خواهر زاده به داییش
از همین الان به عماد یاد بدین قرص و محکم حرفشو بزنه و خوب بتونه نه بکه
مثل من نباشه که از اولش خوب یاد نکیره بعدش هر جی سعی کنه بیفایده
1ساله دارم رو خودم کار میکنم اونوقت امروز به خاطر یه خواهش بیجا یه غلطی کردم که حداقل تا یه هفته زندکیم رو بهم میریزه!اه اعصابم به هم ریخته!
خواهش میکنم جدی بکیرید!

خواهش
من نمیتونم چنین نصیحتی به عماد بکنم چون خودم هم تازه دارم خودمو درمان میکنم :دی

راسکلنیکف پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:12 ب.ظ

سلام ...
عجب اعترافی ازتون گرفتم باید کیششا بیان پهلوی من درس یاد بگیرند.
خوب زوری که نیست ادم یه وبلاگی رو که دوست نداره نمیره...
چوب کاری نیست حقیقته محض اگرچه تلخ باشه...

سلام بر خانم کشیش
به هرحال امیدوارم موفق باشید

Nova پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:06 ب.ظ

Congratulation for your beauty web
your notes was so fanny especially number 8&11
number 4=disaster,he was a foolish

ممنون
حالا چرا فارسیو پاس نداشتین شما؟
درمورد ۴ هم با شما موافقم

ماما مهربون پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:34 ب.ظ http://midwife40.blogfa.com

سلام دکتر.راستی منظورتون از ربولی حسن کور چیه؟خیلی فکر کردم به نتیجه ای نرسیدم

سلام
تا حدود ده بیست سال پیش پیرمردهای ولایت ما از ربولی حسن کور برای توصیف یه فرد مجهول الهویه استفاده میکردند که البته دیگه منسوخ شده
یه چیزی در حد جان دو توی آمریکا :دی

گم و گور پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:17 ب.ظ http://injatanha.blogfa.com/

سلام
بیاین
گذاشتم
پست جدید

سلام
مزاحم میشویم

من+لبخند=خداوند چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:50 ب.ظ http://smmnilo.blogfa.com

لذت میبرم همیشه از خوندن نوشته هاتون!
بر قرار باشید!

ممنون
و همچنین

ترنم چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:52 ب.ظ

- آقااااااااای دکتر ، از شما بعیده فکر کردم خودتون متوجه میشین چیزی که تو شماره یک نوشتم جوکه

- نه ! نمیگم مادرش گریه میکرده ! آخه با حرفای عجیب و غریبی که مراجعه کنندگان شما میزنن بعید نیست که یه مشکل حاد داشته باشن ولی گریه بچه رو بهونه کنن

- اون خاطره ای هم که از دبیر ریاضیمون گفتم واقعی واقعی بود
اما خب احتمالا اون حرفو از روی خستگی یا حواس پرتی زده دیگه ، چون یه دبیر ریاضی که دیگه تو یه شمارش و جمع ساده اشتباه نمیکنه

فهمیدم بابا
گفتم دور هم یه کم بخندیم :دی

راسکلنیکف چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:24 ب.ظ http://soir1991.blogsky.com

سلام مجدد...
در مورد بخش نظرات باید بگم وبلاگم مخاطب خاصی نداشت اغلب کسایی که نظر میذاشتند کسایی بودند که من دوست داشتم وبلاگشونو بخونم ونظر بذارم وکل وبلاگ من حول وحوش تجربیات شخصیه مثل وبلاگ شما نیست که برای دیگران هم جالب باشه ولازم باشه نظرشون رو هم بگن. واسه همین بستمش اینطوری هروقت من اومدم وبلاگتون به این معنا نیست که شما هم باید بیاین بخونین ونظر بدین به معنای اینه که من مطلبتونو دوست داشتم...

علیک سلام مجدد
چوب کاری میکنین دیگه
یعنی من تا شما نمیومدین نمیومدم؟
البته قبول دارم که معمولا اینطور بود
به هرحال امیدوارم موفق باشید

ترنم چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:15 ب.ظ

سلام
همه خاطرات یه طرف ، جوابایی که شما به کامنتا میدین یه طرف دیگه گاهی وقتا جوابای شما به کامنتا خنده دارتر از خاطراتتونه

1-یه نفر از کلیه اش هفت تا سنگ در میاد میره باهاشون هفت سنگ بازی میکنه


4- شاید دلیلش یه چیز دیگه بوده اما چون نمیخواسته دلیل اصلی رو بگه همچین دروغی رو گفته . ها ؟ نظر شما چیه ؟

8-این که چیزی نیست ! ما یه دبیر (( ریاضی )) داشتیم ،یه بار خطاب به ما گفت : فعلا که 11 نفرید ، قراره سه نفر دیگه بهتون اضافه بشه در مجموع میشین سیزده نفر !!


11-

سلام
ممنون
۱.واقعی؟!!!
۴.مثلا مادر بچه گریه میکرده؟!
۸.واقعا؟؟
۱۱.ایضا

Taty چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:50 ب.ظ

Soalam sakht bod?
1shanbe ejazeye khoroj daram!cheshmam kor dandam narm be jaye park va ketab khone miram dc!
Dige inke baz bebakhshid babate soeestefade az webeton!bavar konid ta yeshanbe mimiram!
ey khodaaa bebin dc pirezanasham be andazeye man 16.5 sale daghdagheye dardo maraz nadaran ah ah ah!rasti dc motmaen bash age be khatere deltangi madresa ro dodar konam avalin kasi ke goshamo bepichone mamaname!migam choice part che kare sakhtiye ke on bande khoda nemitone esme emado az to postaton cut kone!Alan dc dare mige in taty che porroe!
Migam in bande khoda khanom dc kh nis ahyanan?
Kholase dastet mer30 dc jon ba ghadrdani faravan by by

شرمنده اگه جوابتون دیر شد
همه اش تقصیر ساعت کاری نامرتب ماست
اگه دیر شد ببخشید

تاتی سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:13 ب.ظ

Khob kheyli mamnoon ke ejaze dadid beporsam!
Doctor man ye azmayesh khon dadam va hemogelobin khonam payin bodva colostrolam 26 ta az hade mamolesh balatar!Hala hemogelobin az faghre ahane?az koja befahmam??
Va inke man ba khodam fekr kardam colostrol ye esteroide va inke dige to sakhte hormonaye esteroidi naghsh dare khob hala man ke daram baraye tanzime hamoon ke room nemishe begam ghorse hormoni mikhoram moomkene be khatere hamin colostrolam bala bashe ya be khatere ghazahaye charbochiliye selfe?nemidonam lazeme begam ya na ama vaznam 58 va ghadam ham 170 hast va chagh nistam!

خواهش
مهمترین علت کمبود هموگلوبین همونطور که خودتون هم گفتین فقر آهنه گرچه علتهای دیگه ای هم داره ازجمله بعضی از بیماریهای ارثی که یکی از مهمترینشون تالاسمیه که درصورت داشتن سابقه فامیلی و ... باید به اونها هم شک کنین و درموردشون آزمایش بدین ولی معمولا مشکل با مدتی خوردن قرص آهن برطرف میشه
اما در مورد کلسترول
در این مورد هم هیچ مشکلی ندارین
به نظر من غذای سلف و مصرف اون قرصها علت بالا رفتنش هستند ضمن اینکه این افزایش اصلا در حدی نیست که بخواد نگرانتون کنه پس با خیال راحت غذاهای بسیار خوشمزه سلفو نوش جان کنین

مریم سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:30 ق.ظ http://innizbogzarad19.blogfa.com

خواهش میکنم وظیفه بود
کلا بیکار بودم ک این همه نظر گذاشتم

اختیار دارین
بیکاری از خودتونه!

دکتر پرتقالی سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:28 ق.ظ http://dr-orange.blogfa.com

۱۲ خیلی باحال بود، این مینیمال نویسی شمارو خیلی دوست دارم

ممنون شما لطف دارین

آناهیتا سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:18 ق.ظ http://www.elahebaran.blogfa.com

سلام. به روزم[گل]

سلام. مزاحم میشویم {سنبل}

نانی نار دوشنبه 25 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:12 ب.ظ http://ran-haskik.persianblog.ir/

سوال!!!
چرا دکترها نویسنده میشوند؟؟؟
ایا دکترها امنیت کاری دارند؟؟؟
ایا مقام پزشک به جایگاه محترمانه خویش رسیده؟؟؟ایا پزشکان ما راضی هستن؟؟؟
نقد و بررسی کنین ملت به دام پزشکی نیفتن

جواب!!!
برای کمک خرج
خیر
خیر خیر
اینجا جاش نیست آخه

نازی دوشنبه 25 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:02 ب.ظ http://nazi3700.blogfa.com

میگما... شما وقتی با این مسائل روبرو میشین اون لحظه عکس‌العملتون چه طوریه؟؟؟ میخندین یا بعد بهش فکر میکنید و جمعی میخندین؟؟؟ اخه من اصولا نمیتونم جلوی خندمو بگیرم ...

بگو..... من بعد این چند سال دیگه یاد گرفتم خنده هامو بگذارم برای وقتی مریضها رفتند!

خانوم معلم دوشنبه 25 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:49 ق.ظ

سلام علیکممممممممممم

خواهش میکنم آقای دکتر وظیفه اس..
کلا ما از خوندن خاطرات شما لذت میبریم!

میگم فکره خوبیه ها.. یه چند پستم اختصاص بدین به خاطرات گریه داره پزشکی. البته لطفا زیاد نشه که افسردگی نگیریم!
:)

سلام
ممنون
انگار هوس کردی همین چهارتا مشتری وبلاگو هم بپرونی!

خاموش دوشنبه 25 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:20 ق.ظ

دکتر اکبر چرا وبشو بست؟

چی بگم؟
لابد به دستور عیالش :دی

مرضی یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:14 ب.ظ http://yasinak.blogfa.com

مورد ۴.پس منم باید تا حالا صد بار خودکشی کرده باشم

تاتی یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:37 ب.ظ

1.به اون بنده خدا حق میدم!من این ماه 9000تومان ناقابل دادم برای یه آزمایش خون!تازه اینقدر خنده دار بودم تنها رفته بودم میترسیدم غش کنم تازه همش دست یارو رو میکرفتم نمیذاشتم بزنه!دیوونش کردم!اصلا یه وضعی! ولی خدایی تصور شما هم با یه کولیس تو دستتون که دارید یه سنکو اندازه میکیرید!هه!البته من نمیدونم با جی اندازه میکیرن اما کولیس از خط کش منطقی تر به نظر میرسید واسه همین نوشتمش!
4.آخررررررش بود!
10.خوب خنکول همشو میفروخت میرفت باهاش کمبوت آناناس!!!!!!! میخرید!والا!
11.هوم به نظرمیرسه این روش از آزمایش زنتیک هم مطمئن تر باشه نظر تخصصی شما جیه؟
جرا از عماد جیزی ننوشتید؟یه عماد نوشت به ته نوشته هاتون اضافه کنید!

ممنون از نظرتون
آخه یه بنده خدائی ازم خواسته ته این پستها چیزی ننویسم تا بتونه راحت توی اینترنت منتشرشون کنه

Taty یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:35 ب.ظ

Agha ejaze salam!
doctor shoma midonestin az ghadim goftan salame taty bitama nist va midonestid zakate elm enteshare oone?
Fekr mikonam alan shoma intori bashid
khob hala mitonam ba estenad be neveshtehaye fogh va inke shoma doctore kheyli mehraboni hastid ye soale doctoraneye kheyli ason azaton beporsam!akhe ta hafteye bad mimiram az negarani!akhe ejazeye khorojam hafteye bade!hala mishe?

سلام
کاش سوالتونو مینوشتین
گرچه قول نمیدم جوابشو بدونم

ماما مهربون یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:45 ب.ظ http://midwife40.blogfa.com

سلام دکتر.شاید خیلیا حرص بخورن ولی من عاشق اینم که درمورد پزشکی زیاد بدونمیه جورایی وقتی کتابا پزشکیو میخونم چاق میشم

سلام
پس مواظب باش زیاد چاق نشی!!

یک معلم یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:52 ب.ظ http://jafari58.blogfa.com/

سلام من فکر می کردم چقدر شما از دست ین مردم می خندید ولی اون مورد های ماه رمضون وقعا حال گیری بوده ها

سلام
قبلا هم گفته بودم
من معمولا خنده دارها رو مینویسم اما گریه دار هم زیاد داریم!

افسون یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:10 ب.ظ

جالب بودند ولی مورد ۴و ۱۱ یه چیز دیگند!
راستی دکتر شما پاپ کرن خیییلی دوست دارید؟
اگه اره باید بررسی کنیم اگه فامیلیمون هم یکی بود باهم قوم و خویشیم!

ممنون

فاطمه یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:25 ب.ظ http://baran-mibarad.blogfa.com

سلام

شماره های 8 نا 12 خیلی جالب بودن

شماره یک

سلام
ممنون از لطفتون

دلژین یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:59 ب.ظ http://drdeljeen.com

فقط سیگار!!!

فقط!!

گم و گور یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:06 ق.ظ http://injatanha.blogfa.com/

سلام
وای
خوب بود

خندیدیم
انقد دوست دارم بدونم شما کجایید
یعنی کدوم شهرید
می دونید
تصمیم گرفتم ننویسم
خاطراتمو
اخه اگه خصوصیاشو فاکتور بگیرم هیچی تهش نمی مونه
در کل
خوبه
وبلاگتون
بیاین
وبلاگم
بدید
نظر

سلام
ممنون
من که تا چند هفته پیش گوشه وبلاگم نوشته بودم اهل کجام
اخیرا به دلایلی حذفش کردم
میرسیم خدمتتون

مژگان امینی یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:45 ق.ظ http://mozhganamini.persianblog.ir

4.کاش بچه را معاینه می کردید شاید بیمار بوده.
مورد 10 مثل وقتی است که آدم می خواهد فردایش روزه بگیرد یا رژیم را شروع کند من درکش می کنم.
11.برای تشخیص هویت چه کارها که نباید کرد!
12.اگر این کار واقعاً جواب می ده شما به اسم خودتان ثبتش کنید.

۴.اون بچه ای که ما توی درمانگاه دیدیم که ساکت خوابیده بود!

دانشمنگ یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:08 ق.ظ http://daneshmang.blogfa.com/

سلام دکتر.خدایی این آدم تحمل گریه یه بچه رو نداره فردا با بقیه مسائلش میخواد چیکار کنه.
احتمالا موقع کنکور بچش از استرس اینو باید بستری کنن

سلام
باید بگم بلوغ جنسی برای ازدواج و تشکیل خانواده کافی نیست

ماما مهربون یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:03 ق.ظ http://midwife40.blogfa.com

سلام دکتر جان.دشمنتون شرمنده خب دوباره میگم.ما واسه درسایی که ربطی به مامایی نداره هم کاراموزی داریم مثل فیزیوپاتولوژی داخلی-جراحی نشانه شناسی ومعاینات بالبنی وکلا واسه کاراموزی علاوه بر بخش زنان وزایمان بخش داخلی جراحی قلب پزشکی قانونی و اورژانس هم میریم چون باید اطلاعات کلی در زمینه مشکلات داشته باشیم حداقل در حد یه پرستار از بخشا دیگه اطلاع داشته باشیم چون ماما میتونه به عنوان پرستار کار کنه ولی پرستار نمیتونه به عنوان ماما کار کنه.

سلام
ممنون
اما فکر کنم حرصتون دربیاد وقتی مجبورین کلی مطلب حفظ کنین که بعیده در آینده به دردتون بخوره!

×بانو! شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:33 ب.ظ http://x-banoo.blogfa.com

4 این آقا خودش هنوز بچه‌س بچه میخواسته چیکار؟!

10

آخی طفلی 12

۴.کاملا موافقم

لژیونلا شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:42 ب.ظ

سلام
1- واقعا نوبره
4- البته آدم گاهی میزنه به سرش که از دست گریه نوزاد خودشو بکشه ولی باور کردنش سخته که یه نفر این تصمیم رو به مرحله عمل رسونده باشه
7- پس در مرحله تیپر بوده!
10- بهترین کار ممکن رو کرده!
11- خدا رو شکر که شما از یه فامیل نبودین!

سلام
خانم دکتر
ممنون که سر زدین
همچنان منتظر مطالب زیبای شما هم هستیم

راسکلنیکف شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:40 ب.ظ http://soir1991.blogsky.com

سلام این دفعه متفاوت از بقیه بود جدید بودن مثه اینکه اهالی شهر اسمشو نبر اپدیت شدن...

سلام
ممنون
اما اینها که مال اسمشو نبر نیستن
من سال ۸۳ از اونجا اومدم

مریم شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:06 ب.ظ http://saghf.blogsky.com

سلام
مثل همیشه جالب و خواندنی بود
عماد جونو ببوسید
موفق و پیروز باشید

سلام
ممنون
چشم
ممنون

آفتاب شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:04 ب.ظ http://parnia86.blogfa.com/

ممنون که به ماهم افتخاردادین دکتر.

خواهش

نسیمه شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:50 ب.ظ http://nasimehsamani.blogfa.com

دکتر آخه چرا شما رو زناتون خییییلی تعصب ندارین ها؟
همون بهتر که از اون طایفه نیستید

داریم ولی نه با این غلظتی که اون میگفت

دکتر نفیس شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:01 ب.ظ http://drnafis.blogfa.com

یعنی ماه رمضونا آدم دوست داره بشینه همون وسط تک تک موهاشو با دست بکنه !
منم جای پسره بودم همه موادمو می زدم به بدن !

وای نکنین این کارو یه وقت :دی
واقعا؟

اناهیتا شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:51 ق.ظ http://elahebaran.blogfa.com

سلام. همش جالب بود کلی خندیدم

سلام ممنون خنده تون مستدام

خانوم معلم شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:14 ق.ظ

سلام
خسته نباشین
به به بازم خاطراتتتتتتتتتتتتت

ا) یه جای این خاطره غصه دار بود یه جاشم خیلی جالب انگیزناک!که این آقا اون لکه تیره رو چطوره اصلا ..... یعنی هربار میرفته دستشویی اونارو جمع میکرده برا روز مبادا؟!

۴) میگم آخه مرتیکه بیییییییییییییییب تو که جنبه بچه دار شدن نداری واسه چی بچه دار میشی؟!منم یه پسر عمو داشتم که به شدت از بچه مخصوصا نوزاد بدش میومد و وقتی دختر خودش گریه میکرد بغلش میکرد و میبرد تراس خونشون و واقعا میخواست پرتش کنه پایین!از طبقه دوازدهم!!!

آقای دکتر یه سوال فنی! وقتی یه مریض رو به خاطر خودکشی میارن بیمارستان یا حالا مطب.. اگه عامل خودکشی اش معلوم باشه اون طرفو میگیرن؟منظورم همون کسیه که مسبب خودکشی فرد شده. یا حداقل بازخواستش میکنن؟ منظورم این بچه آقاهه نیستااااااا

این مریضای نصفه شبتون واقعا اورژانسی بودن!
۱۱) راهکارهای جدید برای اثبات فامیل بودن!

جالب بودن دستتون درد نکنه

سلام
ممنون
ممنون که سر میزنین
درمورد سوالتون هم باید بگم تا جائی که من میدونم نه مگه اینکه خونواده فرد خودکشی شده شکایت کنن
فکر کنم بهتر باشه اینها رو از دکتر آرش که پزشک قانونی هستن بپرسین

مریم شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:55 ق.ظ

۱.نازی
۲.ایول
۳.ای جان
۴.واااااااااااااااااااااجلل الخالق
۵.عجب
۶.عجب
۷.چ دقیق
۸.چ ریاضی عالی ای
۹.خب راس میگن
۱۰.وای خدای من چه باحال بوده
۱۱.
۱۲.اخی نازی

ممنون که سر زدین و این همه نظر گذاشتین

ela شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:29 ق.ظ

مثل همیشه عالی بود به خصوص شماره 11 آخرش بود:))

ممنون

تاراس شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:38 ق.ظ

مورد 4 : دیگه مردم آخرشن!
10": اینم دیگه مردم آخرشن!!

در هر دو مورد با شما موافقم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد