جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

اعتماد

سلام

یک پست کامل خاطرات توی زمانی که سفرنامه را مینوشتم جمع شده بود و گذاشته بودم که به صورت خودکارهفته گذشته منتشر بشه. اما باتوجه به مسائلی که توی این روزها پیش اومده احساس کردم شما هم مثل من دل و دماغ خوندن این قبیل چرندیات را ندارید. اما بهتون قول میدم به زودی منتشرش کنم. این چند روز حتی حال و حوصله یادداشت کردن سوتی ها را هم نداشتم و از امروز دوباره یادداشتشونو شروع کردم. تا ببینیم اوضاع مملکت به کجا میرسه. گرچه من کارهام معلوم نیست. یه وقت میبینی همین فردا اون پست را هم منتشر کردم .

اما گفتم امروز خاطره ای را براتون بگذارم که چند ماه پیش اتفاق افتاد:

هوا تاریک شده بود. من و آنی و عماد و عسل توی خونه نشسته بودیم و با هم صحبت میکردیم.اون زمونها اینترنت هنوز وصل بود. یکدفعه صدای زنگ موبایل آنی بلند شد. البته نه زنگ معمول تلفن بلکه زنگ واتس آپ (اون موقع هنوز واتس آپ وصل بود). آنی گوشیش را برداشت و دیدیم یک شماره ناشناس با کد تهران بهش زنگ زده و مسئله جالب عکس پروفایلش بود که آرم صدا و سیما بود.

آنی جواب داد و یک مرد بعد از سلام و علیک و کلی زبون بازی گفت: همراه اول قصد داره به بعضی از مشترکین وفادارش که از سالها پیش شماره شونو تغییر ندادن جایزه بده و توی قرعه کشی این شماره انتخاب شده. بعد هم گفت: همین الان صدای شما از تلویزیون به صورت زنده پخش میشه. لطفا یه متن کوتاه برای تشکر از همراه اول بفرمائید. تا آنی پرسید: کدوم شبکه است؟ مرده گفت: همین الان روی آنتن هستید بفرمائید! آنی هم چند جمله فی البداهه گفت و از همراه اول تشکر کرد و تمومش کرد. بعد مرده دوباره اومد روی خط و گفت: خب حالا شما توی چه بانکی حساب دارین؟ .... شماره حسابتونو بفرمائید؟ .... حالا برین توی نرم افزاربانکتون توی فلان قسمت و حالا اون کد چند رقمی که با پیامک بهتون رسید را برای ما بخونین تا ما جایزه تونو واریز کنیم! اینو که شنیدم یه لحظه شک کردم. اومدم به آنی بگم حواسشو جمع کنه که خوشبختانه خودش حواسش جمع بود و گفت: پس اجازه بدین من فردا با بانک هماهنگ میکنم بعد این کد را به شما میدم! به محض این که این جمله از دهن آنی خارج شد تماس قطع شد و دیگه هم هرچقدر منتظر شدیم زنگ نزدند و به تماس ما هم جواب ندادند! گفتم: جایزه ات پرید! و کلی با هم خندیدیم. بعد گفتم: خدا میدونه حساب چند نفرو تا به حال خالی کردن. باید جلوشونو گرفت. توی نت سرچ کردم و شماره پلیس فتا را پیدا کردم و بهشون زنگ زدم. موضوعو که تعریف کردم جناب پلیس فتا فرمودند: کد را که بهشون ندادین؟ گفتم: نه گفت: خب پس کاری نمیتونه بکنه! گفتم: میخواستم شماره شونو بهتون بدم که پیگیری کنین. گفت: وقتی پولی از حساب شما برنداشتن و جرمی مرتکب نشدن ما چی رو پیگیری کنیم؟! اگه هم اصرار دارین باید حضوری تشریف بیارین و شکایت بنویسین! تشکر کردم و قطع کردم.

واقعا اگه بعد از اون همه زبون بازی اون مرد یه لحظه حواس آنی پرت میشد و کد را میداد چی میشد؟

خلاصه که این روزها به کسی اعتماد نکنید. بخصوص کسانی که با اسامی و تصاویر دولتی میان سراغتون.

پ.ن: چند سال پیش بود که برای عسل دوچرخه خریدیم. با اون چرخهای کوچیک کمکی توی حیاط و گاهی توی کوچه دوچرخه سواری میکرد و لذت میبرد اما هر بار که میخواستیم چرخهای کمکی را باز کنیم وحشت میکرد و دیگه سوار دوچرخه نمیشد. چند هفته پیش بهش گفتم: دیگه سنت داره بالا میره. اگه الان دوچرخه سواری را یاد نگیری دیگه بعدا روت نمیشه بخوای بری بیرون و پشتتو بگیریم و یاد بگیری. گفت: وقتی اینجا زنها اجازه دوچرخه سواری ندارن من چرا باید اصلا دوچرخه سواری را یاد بگیرم؟!

اما هرطور بود راضیش کردیم و بالاخره یاد گرفت و الان هم شبها میره توی کوچه و دوچرخه سواری میکنه. امیدوارم سنش هرچقدر که باشه اجازه دوچرخه سواری را هم داشته باشه.

نظرات 51 + ارسال نظر
لیمو شنبه 30 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 11:34 ق.ظ https://lemonn.blogsky.com/

سلام و روز بخیر
اومدم بگم منتظر پست جدیدتونیم، دیدم نوشتین به دلایل خانوادگی پست جدید نمیذارین. امیدوارم خیر و سلامتی باشه.

سلام
چشم

عمه خانم شنبه 30 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 10:08 ق.ظ https://amehkhanoom.blogsky.com

آقای دکتر نمینویسید؟

چشم
ان شاءالله

شارمین شنبه 30 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 08:56 ق.ظ http://behappy.blog.ir

سلام
قول می‌دیم به روتون نیاریم چه‌قدر کارتون زشته که وسط این همه غم،پست طنزگونه می‌ذارید!!! و خودمونم یواشکی می‌خندیم که خاطر کسی مکدر نشه
تهشم هر کسی بره تو اتاقش به رفتار زشتش فکر کنه حله؟!

سلام
دیگه با دکترای روانشناسی نمیشه طرف شد.
چشم

جان دو+ (حرمان سابق) جمعه 29 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 08:22 ب.ظ https://johndoe.blogsky.com/

سلام آقای دکتر
با CJ و خانم زرگانی موافقم پست جدید میتونه خوب باشه و منم هر روز سر می زنم و گاهی هم آرشیو غنی گذشته رو می‌خونم ...

سلام
آدرس نو مبارک
چشم

CJ جمعه 29 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 03:00 ب.ظ

سلام
دکتر چشممون به در وبلاگ خشک شد پست جدید بذارین دیگه مهم نظر اکثریته که مطمئنم باهام موافقن

سلام
چشم

زرگانی پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 08:21 ب.ظ

ان شاالله خیر باشه

ممنون

زرگانی پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 02:36 ب.ظ

یعنی نمی‌خواین با انتشار خاطرات جالبتون کمی شادی به جامعه تقدیم کنین!؟
فکر نکنم در جمع ما کسی ناراحت بشه از خوندن چهارتا خاطره.

میدونین؟
کاش چند روز زودتر مینوشتم.
الان ناچارم به دلایل خانوادگی چند روز دیگه هم صبر کنم.

ترانه پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 05:33 ق.ظ

من هم توی ایران همیشه خواب دوچرخه سواری میدیدم، کانادا که رفتیم ،زود دوچرخه خریدم

خیلی هم عالی

نازی چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 06:29 ق.ظ

سلام اقای دکتر امیدوارم حالتون خوب باشه راستش دوباره مزاحم شما شدم دیروز شوهرم دچار خارش شدید روی پوست بیضه و آلت تناسلی بود من همین طوری طبق تجربیات خونگی برایش محلول جوش شیرین دادم خودشو شست یه کم بهتر شد میخواستم بپرسم تجویز شما چیه براش؟ برم از داروخونه بگیرم؟ چون متاسفانه ما اینجا بیمه نیستیم و خیلی اذیت میکنند برای دکتر رفتن مرسی ازتون و یک کامنت خصوصی هم براتون فرستادم

سلام
اگه بهداشت را رعایت می‌کنند و علائم دیگه ای مثل سوزش ادرار یا علائم پوستی و ... را ندارند احتمال حساسیت هست. براشون قرص ها و پمادهای ضد حساسیت را توصیه میکنم مثلا قرص هیدروکسی زین یا پماد تریامسینولون.
البته باید موارد دیگری مثل شپش اون منطقه را هم مد نظر داشت که اون هم نیاز به شامپوهای مخصوص داره که نمیدونم کدومشون اونجا پیدا میشه.
اما اگه علائم پوستی هم دارن دیگه نیاز به درمان‌های طولانی مدته و واقعا باید حضورا به پزشک مراجعه کنند.
درمورد کامنت خصوصی تون هم دفعه آخرتون باشه

مهربان سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 12:21 ب.ظ

سلام...
چقدر جالب نوشته بودین....
چقدر همیشه دوست داشتم دوچرخه سواری یاد بگیرم ولی هیچوقت نشد،هعی...

سلام
ممنون
ان شاءالله از این به بعد

نگار سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 07:31 ق.ظ https://zanekhoshbakht.blogsky.com/

سلام فقط می خواستم سلام کنم و بگم می خونمتون. هر چند دل و دماغ کامنت درست و درمون گذاشتن ندارم.

سلام
ممنون
درک میکنم
من حتی اون قدر حال و حوصله ندارم که پست خاطراتی که کامل شده را منتشر کنم.
کافیه پستش کنم مطمئنم اولین کامنت اینه: خجالت نمیکشی توی این وضع مملکت؟!

عبد دوشنبه 25 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 12:06 ب.ظ

راستش دوچرخه سواری برای خانم ها غیر از ضرر متلک گفتن به اون ها ضرر سوار شدن توی شب و رفتن کنار اتوبان و جاهای شلوغ را هم داره انگار خانم ها نمی دونن کجا باید سوار دوچرخه بشن!

وقتی بعضی آقایون با گفتن متلک احساس قدرت میکنند و کسی هم نیست که جمعشون کنه. وقتی توی خیلی از شهرها اجازه دوچرخه سواری به خانمها نمیدن. اونها مجبورن توی زمانها و مکانهای غیرمعمول دوچرخه سواری کنن. وگرنه از من و شما بهتر بلدن کجا سوار دوچرخه بشن.

hamide شنبه 23 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 11:17 ب.ظ

خیلی برام سواله چرا پزشک عمومی موندین و تخصص نمیگیرین؟ مثلا تخصص رادیولوژی بگیرین سونوگرافی بزنید ینی پول پارو میکنید ها ، این همه پولو چیکار میکنن واقعا خوشبحالشون

اینو باید از طراحان سوالات امتحان تخصص بپرسین
نامردها سوالاتشون اون قدر سخت بود که من قبول نشدم

معلوم الحال شنبه 23 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 08:59 ب.ظ https://daneshjoyezaban.blog.ir/

دقیقا باهاتون موافقم آقای دکتر. اخیرا وامی اومده که به زندانی و اشتغالشون اختصاص پیدا کرده. سقف این وام 10 میلیارد ریال معادل 1 میلیارد تومان هست (بسته به افراد شاغل). در یک مورد مشاهده کردیم که 500 میلیون تومان وام 4 درصد 10 ساله به اسم زندانیان به افرادی داده میشه که بعید میدونم وام ها رو پس بدن. اون وقت کارمندهای ساده ای هستند که حقوق ثابت ماهانه دارند و برای دریافت وام باید التماس کنند و از هزارجا ضامن بیارن. روزی که بخشنامه این وام ها برای ما ارسال شد به رئیسمون گفتم فکر میکنم اگر دزد میشدیم وضعمون خیلی بهتر از این بود :(

واقعا همه چیمون به همه چیزمون میاد!

ماوی شنبه 23 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 06:45 ب.ظ http://www.i-write.blogfa.com

من همسن و سال عسل بودم خیلی علاقه داشتم به دوچرخه سواری. یادمه ناظم و مدیر مدرسه انقدر سر صف می گفتند که دخترایی که تو خیابون دوچرخه می رونن بی حیان و ما اگه ببینیم انضباطشونو کم می کنیم که دوچرخه ی عزیزمو ول کردم یه گوشه ی حیاط و دیگه بیرون نبردمش.موضوع دوچرخه برای من تبدیل شد به یه خشم که همیشه نسبت به کشورم داشتم.

زمان ما هم فشار مدرسه بود، هم خانواده و هم جامعه...

خوبه که الآن حداقل خانواده ها همراه ترند به نسبت قبل.

یادمه سالها پیش با یکی از اقوام که دفتردار دبیرستان دخترانه بود توی پارک بودیم. یکدفعه مدیر دبیرستان را بهمون نشون داد و گفت ایشون هر شب میاد پارک تا اگر شاگردهاش توی پارک بدحجاب باشند فردا ازشون نمره انضباط کم کنه!

زرگانی شنبه 23 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 04:31 ب.ظ

خوبی اینکه دزد بشین اینه که خاطرات مهیج‌تری برامون دارین!!

معلوم الحال جمعه 22 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 08:40 ق.ظ https://daneshjoyezaban.blog.ir/

سلام
این تناقضات توی قوانین متاسفانه وجود داره. تا زمانی که جرمی اتفاق نیفتاده نمیتونن کاری بکنن. اما اگه جرمی اتفاق بیفته هم باز نمیتونن کاری بکنن. موارد متعددی بابت همین کلاه برداری ها به بانک مراجعه میکنن و بخاطر پایین بودن مبالغ شکایاتشون به شورای حل اختلاف ارجاع میشه و بعد از صرف هزینه های مختلف دادرسی اونقدر میدووننشون که خودشون بیخیال میشن و دیگه پیگیری نمیکنن. متاسفانه قوانین اینقدر که به فکر رفاه حال دزدها هستند به فکر رفاه حال اونایی که عرق میریزن و پول در میارن نیستن. انگاری قانون رو برای کسایی نوشتن که بی زحمت پول در میارن!

سلام
فکر کنم بهتره بریم دزد بشیم!

سمانه مامان صدرا و سروناز سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 07:17 ب.ظ https://samane-saba.blog.ir

خدا روشکر کلاهبرداری در نطفه خفه شد.
چند سال پیش برای همسر ما هم اتفاق افتاد.طبقه ی بالایی مطبشان، آقای دکتری بودند که با همسرم صمیمی و رفت و آمدی داشتند. یکروز( دقیقا روزی که همسر حقوق گرفته بود )فردی زنگ می زند و می گوید من پرستار دکتر فلانی هستم ایشان به علت( یه چندتا بهانه ی بانکی )به پنج میلیون پول نیاز دارند لطفا برایشان واریز کنید تا چند روز دیگر برایتان واریز می کنند همسر ابتدا می خواهد واریز کند سپس یکباره تصمیم می گیرد به مطب ایشان تلفن کند و منشی مطب می گوید دکتر مدتی است به آلمان رفته اند!!! حالا مانده ایم چه کسی بوده که فهمیده همسر همان روز پول داشته و با دکتر هم دوست بوده!

سن عسل بانو که خوب است من همین چندماه پیش در اواسط دهه سی توسط پسرم دوچرخه سواری یاد گرفتم! همین را بگویم در پیست چیتگر چنان می راندم که دیگران به وحشت افتاده و از من می گریختن

ظاهرا این افراد از سالها پیش به این کار مشغولند و درآمد خوبی هم دارند!

زرگانی سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 10:25 ق.ظ

ای آقا... پست خاطرات رو بذارین دیگه حوصله‌مون در رفت!!

ای خانم...چشم

شارمین یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 08:20 ب.ظ http://behappy.blog.ir

سلام.
من همیشه دلم می‌خواسته (و هنوزم می‌خواد) که با موتور تردد کنم. ولی متاسفانه هیشکی قبول نمی‌کنه بهم یاد بده.

سلام
توی اون فیلمی که یک بار توی وبلاگتون دیدم اون دختری که ادعا میکردین شبیهتونه سوار موتور بود!
راستی چرا تعلیم رانندگی موتور نداریم؟

حرمان یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 06:48 ب.ظ https://mrherman.blogsky.com/

سلام آقای دکتر
اینو گفتید یاد یه نوع دیگه کلاهبرداری اما نوع قانونی‌اش افتادم اونم از طرف اپراتورهای موبایل، که تا چندسال پیش یا ‌شاید هم تا الان به انواع و اقسام ترفندها جیب مشترکین رو آروم آروم و خوش خوشک خالی می‌کردند، یا پیامک تبلیغاتی یا شرکت در مسابقه یا اشتراک و فکر کنم شماهم در جریان شون باشید.
دو سه سال پیش بود که یه کد اعلام کردن باهاش میشه این پیامک های رو قطع کرد و کنارش هم یه کد استعلام دادن که باهاش می‌شد فهمید چه قدر از جیب مبارکمان کش رفتن و منم رفتم استعلام دیدم از من ١٣٠ هزار تومن بوده و برگهام به شکل ضربتی ریخت و تا مدتها اصلاح نیاز نبود و البته که نتونستم این مبلغ رو برگردانم برخلاف چیزی که گفته بودند

سلام
بله خیلی خوب یادمه
امان از اون مسابقه ها!

گیسا یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 03:00 ب.ظ http://gisa12345.blogsky.com/

سلام آقای دکتر
خدا می‌دونه با این کلک گوش چند نفرو بریدن....
پ.ن:چند سال پیش که رفته بودیم قشم یه دوچرخه اجاره کردم و قبل از سوار شدن موهامو با شالم گره زدم تا خدای نکرده شال نیفته و جامعه به گناه کشیده نشه!! خلاصه با کلی ذوق و شوق رکاب زدن رو شروع کردم و با چند تا دوچرخه سوار دیگه مسابقه گذاشتیم در همین اثنا شال کذایی بین زنجیر گیر کرد و چون با موهام گره خورده بود سرمو به عقب کشید منم تعادلمو از دست دادم و روی زمین آسفالت رنده شدم حالا این به کنار هم دوچرخه له شد هم با افتادن شال جامعه به گناه کشیده شد....
از همون موقع نسبت به دوچرخه فوبیا دارم

سلام
بعید نیست
عجب! حالا زخمهاتون که خوب شده حتما اما با حق الناسی که درست کردین و جامعه را یه گناه کشیدین چه میکنین؟

مهربانو یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 10:44 ق.ظ http://baranbahari52.blogsky.com/

چند سال پیش فکر کنم سال 97 بود که چنین تلفنی به من شد دقیقا با همین ادبیات که صداتون داره پخش میشه منم حالم یه جوری بود که حوصله ی شوخی داشتم . گفت صداتون داره پخش میشه گفتم واای هولم نکنید تو رو خدا بذارید قشنگ حرف بزنم . اون یارو هم جو داد که اصلا هول نشید ما منتظریم هر چی بگید عالیه فقط با احساس صحبت کنید و مطمئن باشید به دل همه میشینه .
منم گفتم با سلام و تشکر از دوستان عزیز کلاهبردار که به من اجازه دادن از این کانال . یهو یه فحش بد داد یارو منم خندیدم گفتم آخی .. ونت سوخت فهمیدم کلاهبرداری . دوباره فحش داد قطع کرد ولی واقعا بوی سوختگیش میومد
#برای عسل ها و آرزوهای معمولی
این روزا خطر افتادن از بلندی بری همه مون هست دکتر جان .
ولی تهش شیرینه :

فکر کنم فقط ما بودیم که تا لحظه آخر شک نکردیم!

لیمو یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 10:40 ق.ظ

دوباره سلام :)
نفرمایید اینجا فقط خانمها از ساختمون میپرن و اونهم چون بیماری زمینه ای دارن!!
+ کامنت خانم مرضیه درسته شهر ما هم این موضوع رو داشت البته با اسم دیگه. در تمام شهر دوچرخه ها نصب شده و با اپلیکیشن میتونید بصورت ساعتی اجاره کنید. مسیر برای دوچرخه سواری هم بصورت مجزا توی کل شهر تعبیه شده اما بعد از صلاحدید علما(!) برای خانمها ممنوع شد و اپلیکیشن با عذرخواهی اشتراک نیمی از کاربرانش که خانمها بودن رو بست.

سلام
بعید نیست آقایون هم بیماری زمینه ای پیدا کنن

Mehraban شنبه 16 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 11:20 ب.ظ

یه چیز جالب خصوصا تو سال های اخیر زیاد شدن تعداد دوچرخه سواران خانم میانسال.انقد کیف میکنه ادم خانم ها با دوچرخه های رنگی شادشون رکاب میزنن خرید میکنن.
متلک انداختن جز نشون دادن ضعف شعور و شخصیت چی داره نمیدونم!می دونین چرا خیلی خیلی ناراحتم چون همسرم به همین ادم های بی فرهنگ کلی محبت کرده و اینا چندمین باره این رفتار رو تکرار میکنن

خیلی چیزها باید تغییر کنه

عمه اقدس الملوک شنبه 16 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 08:19 ب.ظ

اتفاقا وضع مالی تعریفی ندارند و هرچه دارند از قناعت و دوراندیشی رفیق بنده است. اما خب هرکسی خصوصیات اخلاقی خاص خودش را دارد دیگه، چه میشه کرد؟

بله واقعا کاری نمیشه کرد

عمه اقدس الملوک شنبه 16 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 06:16 ب.ظ https://amehkhanoom.blogsky.com

منم رفیقم ده میلیون تومن باخت داده، جالبه که شوهرش همون زمان کنارش بوده اما بعدا بهش گفته حال نداشتم بهت بگم کلاهبرداریه
من اصا دوچرخه ندوس
شما پست را بزارید، هرکسی به فراخور حالش یک زمانی میخوانه

حال نداشته؟
یعنی وضعش این قدر خوبه؟

زری.. شنبه 16 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 05:50 ب.ظ

اینقدر از غم لبریز هستم که با خوندن پی نوشت بغض کردم:( طفلکی بچه های ما، تازه دارم میفهمم حرف آدم‌هایی که میگفتند از ما که گذشت، بچه هامون بهتر زندگی کنند چه حجمی از افسوس و حسرت پشتش داره:(
خیلی خوب کاری کردید تشویقش کردید که یاد بگیره، این آموختن ها بهش اعتماد بنفس میده، انشاالله اوضاع طوری بشه که با لذت ازش استفاده کنه

ممنون از لطف شما
امیدوارم وضعیت همه بهتر از این بشه

امیر حسام شنبه 16 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 05:06 ب.ظ https://bimoghadame.blogsky.com/

سلام آقای دکتر؛
برای من هم همین تماس با آرم صدا و سیما یک ماه پیش اتفاق افتاد البته من اول تماس حس کردم کسی به بالش لَمیده و داره چایی میخوره و با من صحبت می کنه. همون اول بدلیل مشغله قطع کردم. اما اینکه با کد تهران و شماره ای شبیه تلفن ثابت زنگ میزنن موضوع مهمیه که مردم باید هشیار باشند. البته این کلاهبرداری ها در سایر کشورها هم وجود داره و به انحاء مختلف آدم هایی هستند که دنبال پول درآوردن مُفتن. قانون باید بازدارنده باشه.

سلام
پس حواس شما از ما جمع تر بوده.
قانون که حسابی زد توی برجک ما!

مامان فرشته ها شنبه 16 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 03:45 ب.ظ

شهر ما هم خانوما راحت کنار ساحل دوچرخه سواری میکنند خیلی ها دیدم خانوادگی پدر ومادر با بچه هاشون و جدیدا دخترای موتور سوار حسابی تعدادشون رفته بالا

خداروشکر

لیلا شنبه 16 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 03:02 ب.ظ

سال ۹۳ با من هم تماس گرفتن چون شماره کارتی که مبلغ زیادی پول توش بود رو خواستن من بهشون شک کردم و گولشون رو‌نخوردم ولی پلیس فتا هم هیچ کاری نکرد.

چه خوب که حواستون جمع بوده

.. شنبه 16 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 02:36 ب.ظ

من خودم که خانومم دوچرخه سواری دوست دارم ولی چون زیاد رایج نیست از بچگی دیگه خیلی دنبالش نبودم واسه پسرم هم دوست داشتم استفاده کنه ولی در مورد اونم این قضیه صدق میکنه نه مسیرش هست نه فرهنگش مثلا اگه با دوچرخه بره مدرسه همه چپ چپ نگاش میکنن یا اگه یکی با دوچرخه بره دانشگاه هم همینطور نمیدونم چرا دوچرخه سواری رو فقط برای وقت تلفی همه قبول دارن که تو پارک و دور و بر خونه فقط میشه استفاده کرد....

چی بگم؟

لیمو شنبه 16 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 01:08 ب.ظ

سلام دکتر ممنون که اهمیت میدین
چقدر این جمله تون خوب بود : "خلاصه که این روزها به کسی اعتماد نکنید. بخصوص کسانی که با اسامی و تصاویر دولتی میان سراغتون."
و عسل هم درست گفته اما اتفاقا باید یاد گرفت تا نشون بدیم هیچ کاری نشدنی نیست :))

سلام خواهش
حالا هی بگین تا از چهار طبقه بیفتم پایین
امیدوارم

مرضیه شنبه 16 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 01:01 ب.ظ http://because-ramshm.blogfa.com

ممنون از عسل بانو و توصیحاتشون
.
.
نه آقای دکتر من بد گفتم یا شما دارید شوخی میکنید؟؟
یه شرکتی به نام بیدود زیر نظر شهرداری دوچرخه در سطح شهر قرار دادن و ما با نصب اپلیکیشن بیدود میتونستیم از دوچرخه ها با پرداخت هزینه استفاده کنیم و خب فک کنم فقط تهران و شیراز هست اگر ترکیه رفته باشید اونام همچین امکاناتی دارند ولی اصفهان و جاهای دیگه اصلا موافقت نکردن که براشون راه اندازی بشه بعدم که خانم های شیراز خیلی خیلی استقبال کردن و ا.مام جمعه های شهرهای دیگه خیلی ایراد وارد کردن که چه معنی میده خانم ها دوچرخه سوار شن... و تصمیمی اتخاذ شد و دوچرخه های شیرازم جمع شد! واگرنه دو سال کرونا که باشگاه نمیرفتیم خوووووب نعمتی بود

خواهش
راستش من اسم چنین شرکتی را هم نشنیده بودم

منجوق شنبه 16 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 12:32 ب.ظ http://manjoogh.blogfa.com

پدر من خیلی ج ا بود و نگذاشت دوچرخه داشته باشم و دوچرخه یاد بگیرم. اما از اونجایی که تصمیم گرفتم قبل از مرگم همه کارهایی که می خواستم بکنم رو انجام بدم پارسال همین موقع رفتم و یادگرفتم یعنی 40 سال دیرتر از موقعش

آفرین بر شما

ندا شنبه 16 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 11:35 ق.ظ http://diyazpame10.blogfa.com

یه بارم به من زنگ زدن گفتن همایش هست تهران برای تبلیغ شغلتون. بعد اخرش گفت ۵ تومن بریزین برای شرکت توش. من گفتم زیاده گفت خب یه مدلشم هست پونصد من گفتم نه چرا پولیه اصلا؟ گفت شما شرکت نکنی همکارات شرکت میکنن بعد شما میسوزی!!!

عجب
میسوزی؟

نسیم شنبه 16 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 10:26 ق.ظ

به امید آینده ی روشن برای عسل و همه ی بچه های این سرزمین

آمین

.. شنبه 16 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 10:15 ق.ظ

با سلام
یکی نوشته بود دوچرخه سواری خانوما جرمه خیلی جالب و خنده دار بود نه همچین چیزی نیست ولی دوچرخه سواری خانوما عرف نیست یعنی خیلی کمه و از نظر فرهنگی جا نیفتاده البته باید گفت دوچرخه تو ایران از لحاظ فرهنگی کلا جا نیفتاده و امیدوارم روزی مسیرهای دوچرخه سواری تو خیابونا وجود داشته باشه و مسیر عبور دوچرخه امن بشه و بچه ها بتونن با دوچرخشون برن مدرسه و بزرگترا دانشگاه و محل کار.

سلام
نمیدونم چرا چنین چیزهای کوچکی باید برای بعضی ها جا نیفتاده باشه؟

سودا شنبه 16 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 02:50 ق.ظ

سلام جناب دکتر
دقیقا همین اتفاق سال ۹۴ برای خواهرزاده‌ام افتاد و ۷ میلیون از حسابش برداشت کردن!
دوچرخه‌سواری رو اگه کسی تو سن پایین یاد نگیره بعد یادگیریش خیلی سخته. خدارو شکر که بالاخره عسل جون یاد گرفت.
با این اوضاع و اخبار ناراحت کننده، ممنون که می‌نویسید، خیلی بهتره.

سلام
عجب پس از همون موقع فعال بودن!
دقیقا
خواهش

Mehraban جمعه 15 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 11:33 ب.ظ

من نمی دونستم برای دوچرخه سواری بعضی شهر ها محدودیت هست اینجا محدودیتی نیست ولی ادم های بیخود گاهی متلک می پرونن.دیروز عصر داشتم میرفتم بیرون و دقیقا وقتی از در خونه خارج شدم چندتا کارگر خونه در حال ساخت کناری اول کلی صدای ناهنجار در آوردن و وقتی دیدن نگاهشون نمی کنم گفتن قرمز بهت نمیاد ایکبیری!منتظرم پیمانکار محترم تشریف بیارن از خجالتشون در بیام.آدم بی فرهنگ و بیخود شکر خدا به وفوررررر همه جا هست.

توی ولایت ندیدم تا به حال کسی را دستگیر کنن اما به ندرت زن دوچرخه سوار هم میبینم.
هیچ وقت نفهمیدم متلک گفتن چه لذتی میتونه داشته باشه؟!

زرگانی جمعه 15 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 11:13 ب.ظ

خب من غیرمعمولی‌ام!! شما یه درصد فکر کنید نوشته تون خسته‌کننده بود، بعد من می‌نشستم می‌خوندمش و درباره‌اش نظر می‌دادم!!


امیدوارم موقع خوندن همه پستهای این وبلاگ خوابتون ببره

Sara جمعه 15 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 09:49 ب.ظ http://15azar59.blogsky.com

سلام
یادمه من و خواهرم یه دوچرخه داشتیم که از دوچرخه پسرعموهای همسن ما بزرگتر بود و چقدررر اونا حرص میخوردن که چرا عمو برای اونا هم دوچرخه بزرگ نخریده و چقدر سر همین ما بچه ها با هم دعوا میکردیم و بهم پز میدادیم

سلام
یاد اون کل کل ها با بچه‌های فامیل به خیر

از عسل بانو به مرضیه جمعه 15 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 07:44 ب.ظ

سلام
آقای دکتر توجه کردید پیام های این پست همش شده به....
با اجازتون، دوست عزیزمون مرضیه رو یه راهنمایی بکنم.
مرضیه جان این موارد به استانداری ربطی نداره و باید به دیوان عدالت اداری و یا بخش ارتباط مردمی نهاد ریاست جمهوری شکایت کنید.
نمیدونم با شکایت شما، کسانی که مرحله اول امتحان دادن استخدام میشن و یا نه ولی بجاش دیگه همچین امتحاناتی برگزار نمیشه.

من خودم در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد به دفتر ارتباط مردمی از یک آزمون شکایت کردم و واقعا پیگیری کردن.

سلام
بله برای من هم جالب بود
ممنون برای توضیحتون

مرضیه جمعه 15 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 04:42 ب.ظ http://because-ramshm.blogfa.com

سلام
یک آزمون استخدامی دادیم و هیچ جوابی از طرف ن سنجش ن اون اداره مربوطه پخش نشد! بعد باز کمتر از ۶ ماه بعد همین اداره آزمون برگزار کرد... تماس گرفتیم که کو جواب قبلی ها که آزمون دادیم! گفتن شما باز شرکت کنید و چون آزمون قبلی ام بودید براتون نمره مثبت داره!
رفتیم اُ.ستانداری استان و اعلام کردیم گفتن این ب ما مربوط نمیشه!!
خلاصه که تازه عملی ام مرتکب شن بازم خبری نیست آقای دکتر ...
خب عسل جان خوب بوده که یاد گرفتن ولی اینجا تمام دوچرخه های بیدود رو جمع کردن چون فقط خانمها ازشون استفاده میکردن و الان ۶ ماهه توو یه پارکینگ سرباز یه کوه دوچرخه جمع کردن و کاری ام نمیکنن! فقط ما اجازه استفاده نداریم

سلام
عجب
یعنی الان فقط دوچرخه های بادود سوار میشین؟!

گیسو جمعه 15 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 01:58 ب.ظ

این کلاهبرداری با آرم صدا و سیما سال هاست که در جریانه و اصلا دستگیر هم نمیشن. حداقل دو سالش رو من در جریانم. دو سال پیش یک از آشناها به همین روش ازش پول گرفتن بعد از کلی پیگیری هم هیچی به هیچی. اگر میخواستن دستگیرشون کنن تو این دو سال دستگیر کرده بودند.
چقدر خوب که عسل دوچرخه سواری یاد گرفت. امیدوارم محدودیت ها هم کم کم برداشته بشه. بخشی از این محدودیت ها بخاطر فرهنگ و تعصبات الکی هست.

بله ما هم بعدا فهمیدیم
واقعا خیلی خوب بود
آمین

زرگانی جمعه 15 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 01:29 ب.ظ

باید رسما می‌نوشتم جوابیه!
راستی راستی! سفرنامه‌تون خیلی پرجزئیات بود، خوشم اومد. ظهر خوندمش بعدش خوابم برد، خوابشو دیدم. البته مناظر توی خواب من از بالا بود! فکر کنم با کوادکوبتر فیلم‌برداری شده بود، در نتیجه خیلی جذاب بود! مخصوصا جنگل ابرهای فراوانی دیدم

دقیقا
ممنون
معمولا برای چیزهای خسته کننده خوابشون میبره ها

زرگانی جمعه 15 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 10:53 ق.ظ

در پاسخ به اونی که گفته بود به زرگانی!
خدمت‌تون عرض کنم بنده گفتم آش اونقدرا شور نیست! نگفتم اصلا شور نیست! در قانون منع و اعلام جرمی برای دوچرخه سواری زنان نشده. پس اشکال نداره. اما عرف در بسیاری از جاها نمی‌پذیره یه خانم دوچرخه‌سواری یا موتورسواری کنه. و پلیس شهر شما هم طبق عرف رفتار می‌کنه. (کاش گفته بودین ساکن کدوم شهر هستین) خودِ من چون چادری‌ام سال‌هاست که نتونستم دوچرخه سواری کنم و آرزومه این‌قدر پارک بانوان زیاد بشه که ما محجبه‌ها و اساسا خانم‌ها هم مکانی برای آزادانه دوچرخه‌سواری کردن داشته باشیم. من منکر کم‌کاری‌ها و حتی ظلم‌هایی که به خانم‌ها میشه، نیستم. به هرحال خودمم خانم هستم و خیلی جاها این محدودیت‌ها و کم و کاستی‌ها اذیتم می‌کنه. به امید روزی که دنیا جای بهتری برای ما خانم ها بشه

خوبه نگفتین به به زرگانی
ممنون برای پیامتون

شیشه پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 08:28 ب.ظ http://www.sangoshishee.blogsky.com

افرادی هم که بلد نیستند با atm کار کنند هم زیاد مورد حمله این افراد قرار میگیرن،
در صف atm قبل از عید خانمی گفت عینک ندارم برام پول میگیری ، پسره کارتش و گرفت وارد کرد گفت روزتون تا رمز رو گفت انصراف رو زدکادت رو برداشت و پرید پشت یک موتور که منتظر بود و فرار کرد، زمان هایی که حقوق بازنشستگان میریزن زیاد از این اتفاق ها میوفته
من خودم دوچرخه دارم و هرزگاهی با دوچرخه میرم بیرون، ولی بعضی وقت ها ، مردها با نگاه و هرزگاهی با متلک های زشت مزاحم شدند که خودم خجالت میکشم

متاسفانه همین طوره
نمیدونم چقدرش مال وضعیت اقتصادیه و چقدرش مال وضعیت فرهنگی؟

مریم پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 07:46 ب.ظ http://mabod.blogsky.com

سلام جناب دکتر
خدا قوت و پرتوان باشید
و یه دنیا ممنون که با تعریف کردن این خاطره ، باعث شدین چشم و گوشمون رو بیشتر باز کنیم و حسابی حواسمون رو جمع کنیم و الهی که خدای مهربون بی نهایت بابتش بهتون خیر دنیا و آخرت بده الهی آمین
و الهی که عسل هم حسابی دوچرخه سواری یاد بگیره و ازش حسابی لذت و استفاده ببره

سلام
شما همیشه به من لطف دارید
ممنونم

به زرگانی پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 05:02 ب.ظ

همه کشور شیراز نیست. در شهر من هیچ خانمی اجازه دوچرخه سواری نداره. توسط پلیس توبیخ میشه

ممنون
کاش حداقل محدودیت ها هم همه جا مثل هم بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد