جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جهت ثبت در آرشیو وبلاگ

سلام

امروز میخواستم وبلاگمو آپ کنم.

بعد گفتم خب چی بنویسم؟ پست خاطرات. بعد گفتم اصلا خودت دل و دماغ این چیزها رو داری که انتظار داری بقیه داشته باشن؟

پس چی؟ یه پست غیر خاطرات. میخواستم شروع کنم به نوشتن که دیدم حال و حوصله اونو هم ندارم.

بعد هم که چشمم به این پست افتاد و دیدم فقط من اینطوری نیستم.

وضعیت این روزهای مملکت و مشکلاتی که گه گاه توی محل کار و خونه هست و امکان نوشتنشون هم نیست همه مونو بی حوصله و سردرگم کرده.

امیدوارم هرچه زودتر همه مشکلات حل بشه.

نظرات 30 + ارسال نظر
مهربانو شنبه 10 دی‌ماه سال 1401 ساعت 02:14 ب.ظ http://baranbahari52.blogsky.com/

این روزها اگر ایرانی واقعی باشی، نمیتونی مثل سابق باشی و هییییچ چیز برات تغییر نکرده باشه .
ایرانی ها، یلدا دارند و به رسوم زیباو پر معناشون پایبندند (قابل توجه اونایی که از این رسما ندارند)
همه با هم سوار یه کشتی سوراخ شدیم و اب داره تا زیر گلومون میرسه چطور میتونیم بی تفاوت باشیم؟؟؟

ممنون از لطف شما

مریم شنبه 10 دی‌ماه سال 1401 ساعت 10:51 ق.ظ

دکتر ربولی برای گلودردی که بدن درد شدید هم داره ولی کرونا نیست اینو سرم چی بزنه براش خوبه؟ چندتا سرم بگید براش تو خونه خودم وصل کنم بزنم خدا خیرتون بده

شما که قبلا اسمتون یه چیز دیگه بود
این طور که میگین احتمالا آنفلوانزاست. شاید هم عفونت با باکتری. سرم خوبه و نوعش هم فرق چندانی نداره. میتونین قندی یا نمکی یا قندی نمکی بزنین. اما ترجیحا داخلش هم آمپول مسکن یا تقویتی یا آنتی بیوتیک فراموش نشه.

خانم مهندس چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1401 ساعت 10:18 ب.ظ https://msengineer.blogsky.com/

دایما یکسان نباشدحال دوران ..‌.

دقیقا

َAmir چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1401 ساعت 04:07 ب.ظ https://amirdreamlife.blog.ir/

سلام اقای دکتر
خسته نباشین
ممنون که این خاطرات رو با ما خواننده ها به اشتراک میذارین.

-----------
راستش میخواستم ایموجی بذارم ، یکی دوبار توی کامنت هام توی وبلاگ خانم مهربانو ، از این ایموجی های گوشی ( و نه خود بلاگ اسکای ) رو گذاشتم که کامنت سفید رفت ، یعنی اصلا چیزی نبود.

وبلاگ شما یه جورایی منو یاد وبلاگ پزشک زندان و اون وبلاگ پزشک قانونی میندازه. دوست داشتنیه.
----------------------------------------

اصل حرف یادم رفت ، توی وبلاگ های قبلیم ، اون انرژی رو از طریق فیدبک هایی که می گرفتیم ، می گرفتیم و دوباره پست می ذاشتیم اما الان دوستانی که میشناختم دیگه نیستن و کلا دست از نوشتن برداشتن. به این فضا هم ربطی نداره . دوران خوبی ولی بود وبلاگ نویسی

وبلاگ هم به روز نکردن امکاناتشو ، امکانات الان با 10 سال قبل فرق نکرد ، بیان هم که بعضی چیزاش پولیه هم نه ، اون امکانات رو نمیده به ادم . شایدم توقعات من زیاده از این فضای مجازی و باید یه وبلاگ سفارشی بدم برام درست کنن . شایدم وبلاگ یعنی کلمه و احساساتی که در تاروپودش ، رسانایی میشه که میشه اتفاقات و احساسات رو باهاش به اشتراک گذاشت.

++چه میکنه این گزینه لایک و دیسلایک
-------------------------------------------------------------------
الان من نمی دونم طرف کدوم دسته رو باید گرفت ؟ هر طرف رو بگیری ، دسته مخالفش دیسلایک میکنن ، اونم چند تا 50 تا ! خدا بده برکت

به نظرم من مجازی رو زیاد واقعی گرفتم و می دونید مثل چی شده ؟ اخر فیلم تلقین که ایا من مجازی ( غیر واقعیه ) هستم و توی مجازی زندگی میکنم و اینا واقعیه یا نه ؟ ایا تاس از حرکت می ایسته؟


++ااهان راستی یه نکته ، با بروزرهای مختلف میشه تعداد لایک و دیسلایک رو زیاد کرد ، من اگه 10 تا بروزر تو لبتابم باشه ، میتونم کامنتم رو 10 بار لایک کنم و بلاگ اسکای گیری نمیده . راحت

شایدم با تغییر ای پ ی ، و تعداد سرور هاش ، بشه یه کارایی کرد ، انیوی ، هیچی بدتر از یه خواننده خاموش نیست . ایام به کام

سلام
شما لطف دارید
بله نهایتا نمیشه همه را راضی کرد یه لحظه یاد اون پدر و پسر و الاغشون افتادم!
اما نهایتا برای من تعداد لایک و دیس لایک ها اهمیت چندانی نداره من بیشتر برای دل خودم مینویسم و به عنوان دفترچه خاطرات

استاد سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1401 ساعت 11:23 ق.ظ

سلام دکتر پست جدید بذارین دیگه. از بس چک کردم دیدم همون قبلیه!
یه سوال هم داشتم ، بنظرتون مصرف قرص کافئین ۲۰۰ میلی گرمی، دو سه بار در هفته ممکنه اعتیاد اور بشه و عوارض بدی داشته باشه؟

سلام
چشم ان شاءالله به زودی
خوردن قرص کافئین در همون مایه های خوردن قهوه است اعتیاد داره ولی نه جوری که نشه ترکش کرد

سید محسن یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1401 ساعت 07:30 ب.ظ

برای بسیاری از ما عقیده و ایدو لوژی مهمتر از واقعیت است

و این براشون مایه افتخار هم هست

سودا یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1401 ساعت 05:18 ب.ظ

درود بر شما جناب دکتر
این روزها حوصله ندارم که به وبلاگ ها سر بزنم چه برسه به شما که بخواید بنویسید! ممنون که با نوشتن ، امید میدید به دلها. روزهاى سخت و غم انگیزیه. امیدوارم هر چه زودتر کشور روى آرامش و شادى و عدالت رو ببینه.

علیک درود
بله همین طوره
ممنون از لطف شما

یک عدد مامان یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1401 ساعت 02:09 ب.ظ http://Kidcaner.Blogsky.com

اون آسودگی خیال انگار دیگه نیست
حالا غیر از این هجم دستگیری و زندان و بازجویی و اعدام که حس می کنی ظالمانه هست و توش عدالتی نمی بینی و همین حس سرخوردگی میده
این گرونی های باورنکردنی که باعث شد برای خرید هر چیز کوچیکی کلی فکر کنی و بذار و بردار کنی که میشه از خیرش گذشت یا نه باعث شده حال و حوصله ی هیچ کاری نداشته باشی

دقیقا
ما که مثلا حقوق بالا میگیریم کم کم داریم دچار مشکل میشیم خدا به داد بیشتر مردم برسه

نازی یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1401 ساعت 12:31 ب.ظ

کاش خاطراتتون را بنویسین خیلی انرژی خاطراتتون مثبت هستروح مادرتون شاد باشه من هروقت خاطراتتون را میخونم و میخندم تاخودآگاه فاتحه میفرستم

شما لطف دارید
خاطرات به میزان لازم هست اما دل خوش سیری چند؟
چشم سعی میکنم خودمو جمع و جور کنم

رها شنبه 3 دی‌ماه سال 1401 ساعت 03:40 ب.ظ http://Rahashavam to

خطاب به زرگانی
وقتی مینویسی به اصطلاح اعتراضات و در واقع اغتشاشات من خود حدیث مفصل میخوانم از این مجمل. معلومه از کدوم قماشی.
شرف، وای از شرف این روزا خوب معیار دستمون اومده ببینیم کی داره و کی نداره.

ممنون

منجوق جمعه 2 دی‌ماه سال 1401 ساعت 08:50 ب.ظ http://Manjoogh.blogfa.com

یک عالمه برای نوشتن دارم و حتی خوابهایی که باید بنویسم اما از خانواده های شهدا و دربندها خجالت می کشم می نویسم اما به روز رسانی نمی کنم.

میفهمم چی میگین

الیشاع پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1401 ساعت 07:56 ب.ظ http://daily-elisha.blogfa.com/

سلام آقای دکتر
منم همین‌طور هستم دقیقا. فکر می‌کنم این دغدغه خیلی از وبلاگ‌نویس‌ها باشه که ندونن توی اول لحظه چی بنویسن.
برای همین تصمیم گرفتم فقط چیزهایی رو بنویسم که دوست دارم بمونه به یادگار، و بیشتر پُست‌های دیگران رو میخونم تا اینکه خودم بخوام مطالب جدید بنویسم.
سلامت باشین همیشه.

سلام
ممنون که به من سر میزنین
امیدوارم کسانی باشند که حال و حوصله نوشتن داشته باشند تا ما اون پست ها را بخونیم!

.... پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1401 ساعت 05:09 ق.ظ

کمربندهاتون را سفت ببندید برای فروپاشی اقتصادی ایران و سقوط ریال به قعر دره جهنم اماده باشین امریکا هم گفت برجام بی برجام! کار اقتصاد تمومه فروپاشی و بعد سقوط ریال و قحطی

امیدوارم کار به این جاها نکشه
راستی ببخشید که اون یکی کامنتتونو تائید نکردم

استاد چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 11:24 ب.ظ http://Bl0gfa.blogfa.com

پالتویی که پارسال ۴۰۰ تومن بود امسال ۶۳۰ گرفتم. داروهام که بازم طی دو سال گذشته افزایش چندانی نداشتن دیروز رفتم بخرم برگاااام ریخت که مکمل ۳۰۰ هزار تومنینم یهو شد ۴۵۰ تومن و چند قلم دیگه که بازم فرصت حساب کتاب واسشون ندارم.
یعنی حقوق ناچیز من که همزمان شاغل و دانشجوام با دو سه قلم کالا به صفر میرسه که هیچ، کمم میارم!!!
بد نیس بعضیا چشماشونو بازتر کنن، البته شایدم خودشون جزو قشر مرفه جامعه هستن که متوجه این تغییرات فاحش نمیشن!
بهرحال دکتر جان،
بگذریم،
اومدم یلداتون رو تبریک بگم که درگیر بحثای دیگه شدیم.
خلاصه که امیدوارم شب نسبتا خوبی رو با خانواده محترم گذرونده باشید

دیگه وقتی استاد مملکت داره میناله ما چی باید بگیم؟!
ممنونم امیدوارم به شما هم خوش گذشته باشه

حمیدوووو چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 01:56 ب.ظ

سلام، جسارتا، روم به دیوار، من هم اینکه خیلی ها می گن این روزها حالمون خوب نیست را باور نمی کنم، ممکنه یک دغدغه ذهنی اضافه شده باشه ولی این چیزی که من می بینم هیچ بروز خارجی نداره، در واقع اکثرا دارن با همون دست فرمون سابق زندگی شون را می کنن، حتی با عرض پوزش اینکه می فرمایید فشار اقتصادی نسبت به گذشته خیلی بیشتر شده مطابق با آمارهای اقتصادی نیست و بیشتر جنبه روانی داره، در واقع به صورتی دسته جمعی داریم فریاد می زنیم حالمون خوب نیست و اوضاع خیلی خرابه و همین باعث شده به لحاظ روحی باور کنیم اوضاع نسبت به گذشته خیلی خراب تر شده. و البته این هم تصمیم دسته جمعی خود ماست که می تونیم به هم امید بدیم و یک تلاش جمعی بکنیم برای بهتر شدن شرایط یا اینکه یاس و ناامیدی را با مطالب و صحبت هامون تشدید کنیم و فضا را سیاه تر. عذرخواهی می کنم طولانی شد

سلام
دیگه وقتی هرجنسی که میخریم نسبت به هفته یا حتی روز پیش گرون تر شده فکر نکنم جنبه روانی داشته باشه.
دیگه وقتی از سوپرمارکت بیرون میام به ندرت کمتر از صدهزار تومن باید پول بدم.

لیدا سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 11:42 ب.ظ

هم خق باشماست آقای دکتر و هم حق با اون کامنتی که گفتن بازار شلوغه و همه در حال خرید.من اهواز بودم اصلا خیابون نادری انگار شب عید بود از بس دستفروشا بساط کرده بودن و مردم میچرخیدن و خرید میکردن.تو دانشگاه اهواز هم همه چی آرومه و ما چقد خوشبختیم واقعا نمایانه.ما هم که دلمون خون و چشممون گریون واسه جوونایی که از دست رفتن

بله
نمیشه انتظار داشت همه مثل هم فکر کنند

زری.. سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 11:31 ب.ظ

خطاب به زرگانی؛
فکر میکردم خیلی طبیعی هست که آدم ها بتونند تفاوت قایل شوند بین غصه شون برای گران شدن اجناس و غصه شون از اعدام بیگناهان!
اما ظاهرا برای برخی افراد این موضوع قابل تمیز نیست.

در مورد پست ستاره شادی که لینک گذاشته بودید و در واقع مضمون همین پست شما، در وبلاگ ستاره شادی کامنت گذاشتم.

ممنون از لطف شما
راستی یه کامنت خصوصی براتون گذاشته بودم نرسید؟

گندم سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 10:42 ب.ظ

سلام دکتر ریولی عزیز
ممنون که می نویسید و ممنون از شخصبت مثبتتون
هر سری درمانگاه برم یاد شما می افتم! تقصیر خودتونه البته(خنده)
با خوندن کامنت زرگانی تپش قلب گرفتم!!!
واقعا متاسفم که انسانیت مرده و این قبیل افراد که متاسفانه تعدادشون هم کم نیست، قلبی به سان سنگ دارند.
چطور میشه تو جامعه ای زندگی کنیم که گرانی بیداد میکنه و هزینه های خوراک و پوشاک و اجاره مسکن و مغازه و درمان و غیره بیداد میکنه و اینها درک نمیکنند.
همیشه سیر صعودی داشته ولی نه تا این حد فجیع!!!
کاش کمی چشمتونو باز کنید و به غیر از آدمهای کافه رستوران ها که نهایت فقط 5 درصد جامعه رو تشکیل میدن،کمی هم آدمهای شریفی رو ببینید که صورتشونو اینروزها با سیلی سرخ نگه میدارند. همونها که بقول شما تا 3 یا 6 ماه پیش حداقل از پس اجاره خانه و مغازه بر می آمدند ولی اینروزها دیگه در توانشون نیست و هزار و یک درد دیگر
چقدر عصبانی ام ازین آدم های متعصب و طرز فکر خودخواهانه شون

بخاطر احترام به شما و آرامش وبلاگتون بیشتر ازین چیزی نمیگم. ولی خیلی دوست داشتم اون سمت چپ نظر ایشون هزارتا (دیس لایک) بود و اون علامتو میتونستم تکرار کنم. حیف که فقط اجازه یکبار زدن داشتم

سلام
شما لطف دارید
نظر ایشون هم برای من محترمه چون نهایتا فقط نظرشونو گفتن. همون طور که بعد از اون مسافرت توی ایام کرونا به من لطف داشتند.
من همیشه سعی کردم تا جائی که ممکنه همه کامنتها تائید بشه. و امیدوارم از این به بعد هم بتونم همین کار را بکنم.

زرگانی سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 08:18 ب.ظ

ما که هیچ وقت مراسم یلدا نداشتیم. توی خانواده ما مرسوم نیست. امسال هم برادرم تازه فوت شده و عزادار ایشون هستیم. حرف من کلا چیز دیگه‌ایه. میگم مشکلات اقتصادی اعم از گرانی دارو و غذا و مسکن و خیلی چیزهای دیگه، مال دوسه ماه گذشته نیست. مدتهای زیادی‌ست که کشور دچار این بحران‌هاست. چرا شش ماه پیش همگی خوش و خرم بودین، امروز نه؟ قیمت دلار که از هفت هشت سال پیش سیر صعودی داره، قیمت‌ اجناس که چندساله خیلی بالاست، قدرت خرید مردم که مدت‌هاست پایین اومده، پس چرا توی دوسه ماه گذشته خوشحال بودن جرم شده؟ ذکر این نکته هم البته ضروریه که اتفاقا یکی از چیزهایی که به شدت داره به اقتصاد ضربه می‌زنه، همین به اصطلاح اعتراضات و درواقع اغتشاشات این روزهاست. اما بازم جامعه در اون حدی که سیاه‌نمایی می‌کنید، غمگین نیست.

تسلیت میگم
قبول دارین که توی ماه‌های اخیر وضعیت داره به طور تصاعدی بدتر میشه؟
حالا ماجراهای اعدام‌ها و... به کنار

زرگانی سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 05:58 ب.ظ

به نظر میاد داریم درباره دوتا ایران در دو جهان موازی حرف می‌زنیم! یکی اون ایرانی که الان مردمش توی کوچه و بازار و خیابون می‌گردن و خریدن می‌کنن واسه شب یلدا و توی کافی‌شاپ‌ها و فست‌فودها مشغول خوردن و گفتن و خندیدن هستن. یکی هم ایران عزاداری که همه توی اعتصاب هستن و افسردگی و غم کل کشور رو گرفته!! یه بنده خدایی می‌گفت راستش ما داریم زندگی عادی‌مو می‌کنیم و مهمونی و گردش رفتن‌مون قطع نشده. اما توی پیجم واسه اینکه فحش نخورم مجبورم وانمود کنم اوضاع خیلی بی‌ریخته!

خوش به حالتون اگه میتونین بگردین و برای شب یلدا خرید کنین
همین امروز توی درمونگاه پیرزنه گفت باز هم دارو نیاز دارم اما نمیخواد بنویسی اگه توی داروخونه گفت کارتت موجودی نداره چکار کنم؟
مطمئن باشید اگر اوضاع بر همین منوال بگذره به زودی من و شما هم برای گذران زندگی و نیازهای اولیه مون دچار مشکل میشیم
ضمن این که مسئله فقط مشکل اقتصادی نیست بلکه مسائل دیگه ای هم هست که بعضی ها بیشتر بهش واکنش نشون میدن و بعضی ها کمتر

لیلا سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 05:06 ب.ظ

احساس پوچی و خفگی و گناه و ناامیدی و... همه رو با هم دارم. میترسم تمام شوم.....

خیلی از ما همین طور هستیم

مرجان امامی دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 06:23 ب.ظ

سلام، شرمنده بابت غیبت ۳ ماهه. این جریانات اخیر خیلی روی همه ما تاثیر منفی گذاشته. کار من که به کابوس دیدن و روان شناس رفتن کشیده. انشالله همگی دز پناه خدا باشید.
خیلی مواظب خودتون باشین.
ممنون که می نویسید

سلام
اختیار دارین. شما با اون وضعیت شغلی و مسائل این روزها همین که گاهی به من سرمیزنین هم مایه خوشحالیه
متاسفانه من اون ماجرائی که توی ایمیل براتون نوشتم را هم عملا گذاشتم کنار! ببینم میشه بعدا شروعش کرد یا شاید هم دیگه نیاز نباشه اصلا!

مریم دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 06:13 ب.ظ http://mabod.blogsky.com

سلام جناب دکتر
فقط با توکل بر خدای مهربون و عنایات معصومین ع میشه سرپا موند و تلاش کرد و به زندگی ادامه داد چون عشق به خدا و ائمه ی معصومین ع به آدم انرژی میده

سلام
ممنون از لطف شما

سارا دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 04:59 ب.ظ http://15azar59.blogsky.com

سلام
منکه هر وقت یه چیزی مینویسم حتی پستش هم میکنم یکی دوساعت بعد میفرستمش بره تو چرکنویس ها به خودم میگم خب که چی اینم نوشتن داشت اما حالا دیگه میخوام زودتر بنویسم حتی شده چرند و پرند باشه
یه پست بزودی از همون چرک نویس شده ها میزارم درباره چندتا بچه دبستانی که من مدت کوتاهی کنارشون بودم نگم که چه حرفایی میزدن فقط

سلام
وقتی همه این ماجراها تمام شد همه مون یک دوره روان درمانی نیاز داریم!

سحر دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 01:07 ب.ظ http://Senatorvakhanomesh.blogfa.com

همه همینن آقای دکتر
من چندین پست اماده ولی ارسال نشده دارم
دلا پر درد.
فقط بعد مدت ها دیشب دوساعت از این دنیا فاصله گرفتم و خوشحال شدم (بردآرژانتین)

امیدوارم حال همه مون به زودی خوب بشه

لیمو دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 11:51 ق.ظ https://lemonn.blogsky.com/

ممنون از آرزوی قشنگتون. کاش همه چیز خوب باشه برای هممون :))
+ حالا امسال بین جام قبلی و بعدی خواستیم یه استراحتی کرده باشیم دکتر، مسی هم خوشحال بشه.


جالب بود

شادی دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 11:50 ق.ظ http://setarehshadi.blogsky.com/

خیلی دارم تلاش می‌کنم که حال خودم رو یه جوری با یه توجیه یا دلیل بهتر کنم ولی حتی هوا برای نفس کشیدن هم نداریم، وقتی از پنجره بیرون رو نگاه می‌کنم، حجم آلودگی کورسوهای امیدم رو پر می‌کنن، حتی نمیشه نیم ساعت پیاده‌روی کرد، همه چی لب مرزی شده:هوا، آب، پول و امید...

یعنی هوا هم میخواین؟
شما دیگه خیلی پرتوقع شدین

لیمو دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 10:53 ق.ظ

بله میبینین آخه؟ غصه ها که یکی دوتا نیست.
حیف از اونهمه تلاش... کلا این روزها با خودم میگم حیف از تلاش کردن :(

عیب نداره
امیدوارم چهار سال بعد حضورا در حال تشویقشون باشید

آبی دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 10:05 ق.ظ

آره واقعا، اتفاقات این روزها برامون انرژی نذاشته.
منم امیدوارم اوضاع بهتر بشه

دقیقا
من هم همین طور

لیمو دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 09:03 ق.ظ https://lemonn.blogsky.com/

دقیقا دکتر، دقیقا :((
من هرچی هم مینویسم بعد چند روز پاک میکنم.

بله متاسفانه
تیم کشورتون هم که دیشب باخت!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد