جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (263)

سلام

1. مرده گفت: هر دو بازوم درد میکنه و شبها میسوزه. ازش شرح حال گرفتم و نسخه شو نوشتم و رفت. وقتی از مطب رفت بیرون همراهش بدو بدو برگشت توی مطب و گفت: میدونی دستش چرا درد میکنه؟ هی زنشو مجبور کرد فرش ببافه و برد و فروخت و خرج کرد حالا این به جای دردهای دست زنشه!

2. (18+) داشتم گوشهای یه بچه را نگاه میکردم و بچه هم درحال گریه کردن بود. خواهرش گفت: گریه نکن. دکتر الان منو هم می..ه!

3. خانمه گفت: برای آزمایش بیتا اومدم. گفتم: خب چرا خودش نیومده؟ گفت: نه خودم میخوام آزمایش بیتا را بدم. تازه فهمیدم منظورش "بتا"ست (آزمایش بتا هاش سی جی برای تشخیص بارداری)!

4. خانمه گفت: بچه ام از روز جمعه مریض بود حالا گواهی را هم از جمعه براش بنویس. گفتم: خب جمعه که مدرسه شون تعطیل بوده گواهی نمیخواد. گفت: میخوام معلمشون بفهمه خیلی مریض بوده!

5. فرم ارجاع به متخصص را مهر کردم و دادم به خانمه. گفت: دفعه پیش رفتم شهر گفتند چرا این مهر را نداره. حالا این مهر را داره؟!

6. پیرزنه گفت: سه ماه پیش برای MRI نوبت گرفتم. هفته بعد نوبتم میشه. حالا برام یه MRI بنویس تا برم!

7. به خانمه گفتم: شما باید برین ماموگرافی. گفت: آزاد یا دولتی؟!

8. خانمه گفت: این آزمایشو ماما برام نوشت گفت بیارم بزنین توی سیستم برم شهر بگیرم. گفتم: باشه. فقط این آزمایش نیست سونوگرافیه. گفت: اون وقت برای این آزمایش باید ناشتا باشم؟ گفتم: هیچ فرقی نمیکنه این سونوگرافیه نه آزمایش. گفت: آهان! خیلی ممنون. حالا هر آزمایشگاهی که برم میگیرن؟!

9. خانمه گفت: برام آزمایش بنویس تا برم. گفتم: چه آزمایشی میخواین بدین؟ گفت: خب من که نمیدونم چه مشکلی دارم که بگم چه آزمایشی!

10. پسره گفت: یه آمپول برام بنویس. آمپول شیش سیلندر میگن چی میگن؟! بعدا فهمیدم آمپول 6.3.3 میخواد!

11. داشتم برای یه بچه نسخه مینوشتم که مادرش بهش گفت: مامان! آمپول میزنی که دکتر برات بنویسه؟ بچه گفت: من آب مصنوعی هم نمیخورم. اون وقت آمپول بزنم؟ گفتم: آب مصنوعی دیگه چیه؟ مادرش گفت: ORS را میگه!

12. مرده اومد توی مطب و گفت: من فقط دوتا پنی سیلین میخوام! براش نوشتم و کد پیگیری را دادم دستش. گفت: حالا چی نوشتی؟ گفتم: پنی سیلین. گفت: چندتا؟ گفتم: دوتا! بلند شد و رفت!

پ.ن1. توی چند سال اخیر فیلمهای ایرانی که توی اونها فقط چند روز از زندگی یه خانواده بدبخت را نشون میدن حسابی رواج پیدا کرده. حالا نمیدونم علتش جوایزیه که فیلمهای این چنینی توی سالهای اخیر گرفتن یا هزینه کمتری که نیاز دارن یا ... خلاصه که توی چند هفته اخیر دوتا فیلم دیدم (درخونگاه و دوزیست) که واقعا هیچ مفهومی ازشون استنباط نکردم و از اول تا آخرش فقط داد و فریاد و توی سر هم زدن چندتا آدم بدبخت و بیچاره بود! فیلم "شیطان وجود ندارد" را هم دیدم و باوجود موضوع بکری که داشت و غافلگیری وحشتناک پایان اپیزود اولش نتونستم باهاش ارتباط بگیرم (توضیح بیشتری نمیدم تا داستان فیلم اسپویل نشه) اما برخلاف آنی من از فیلم "گربه سیاه" خوشم اومد. فقط نفهمیدم چرا کسی که به قول خودش روزی سه چهار میلیون درآمد داره با اون وضعیت زندگی میکنه؟!

پ.ن2. عسل همراه کلاسشون رفتن به یکی از کارخونه های شیر پاستوریزه برای گردش علمی. وقتی که برگشتند گفتم: چطور بود؟ گفت: من دیگه هیچ وقت شیر پاکتی نمیخورم!

نظرات 45 + ارسال نظر
پارمیس پنج‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 01:41 ب.ظ

سلام دکتر
چند سوال دارم که امیدوارم از توش سوژه پیدا نشه، لطف می کنید اگر جواب بدهید. ممنون
محدوده طبیعی آهن خون برای خانم‌ها چند ug در لیتر است؟
این حدود تعریف شده در کشورهای مختلف متفاوت است؟

سلام
توی ایران بین شصت تا صد و شصته
سایر کشورها را اطلاعی ندارم شرمنده

نازی سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 10:48 ق.ظ

براتون یک پیام خصوصی دادم تاسف آوره بلاگ اسکای که اینقدر سیستمش کشکی هستش کلی نگران شدم

واقعا
درمورد پیام خصوصی تون هم چشم

نگین جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 09:26 ب.ظ http://sweetheart-n.blogfa.com/

مورد ۹ فکر میکردم فقط مریضای من اینطورین .میان میگن داروهامو برام تمدید کن .میگم خب دارو هاتون چیه؟ میگن تو دکتری تو باید بدونی‌.
ما هیچ ما نگاه

واقعا نمیدونین داروهاشون چیه؟ شما دیگه چه دکتری هستین؟

لیمو چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 10:01 ق.ظ https://lemonn.blogsky.com/

۱. نه بار اول که خوندم درست متوجه نشدم، بار دوم با اون صدا قشنننگ مفهوم شد.

لیمو سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 12:04 ب.ظ https://lemonn.blogsky.com/

سلام وقتتون بخیر
۱. با صدا و تصویر راوی کلید اسرار خوندم.
۳. بیتا و دیلتا
۴. شاید مشق داشته چرا مقاومت میکنین دکتر
۵. از این آدمهایی که کلا اقدامات بقیه براشون هیچ درگیری ذهنی ایجاد نمیکنه. یعنی جلوی شما بوده اما براش مهم نبوده که دقت کنه چیکار میکنین. ز غوغای جهان فارغ!
۶.چجوری نوبت گرفته بوده پس؟!
۸. اصرار داشته
۱۰. یه شش سیلندر براش مینوشتین تا بفهمه دنیا دست کیه.
۱۱. راست میگه اصلا آب پلاستیکی میشه
پ.ن۱: کلا فیلمها شده همین. بقیه هم همینن یا یه کم کمتر یا یه کم بیشتر.
پ.ن۲: دقت کردین هر اردویی به هر کارخونه ای باعث نخوردن اون محصولات میشه؟

سلام
1. وا! مگه از اول میدونستین جریان چیه؟!
3.
4. راست میگینا دقت نکرده بودم.
5. مسئله اینه که داشت مهر را میدید!
6. چه عرض کنم؟
8. بدجور!
10.
11. واقعا
پ.ن1. بله متاسفانه
پ.ن2. تا باشه از این اردوها!

امیر حسام دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 12:16 ب.ظ https://bimoghadame.blogsky.com/

سلام؛ خداقوت.
شماره ۱۰ و پی نوشت ۲، عالی بود.

سلام
ممنونم

تیلوتیلو دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 10:28 ق.ظ https://meslehichkass.blogsky.com/

سلام
روزتون بخیر
خاطره جدید نداشتین؟؟؟؟

سلام
دارم روی پست بعد کار میکنم. البته پست خاطرات نیست.
هنوز به دل خودم نمیچسبه. انگار یه چیزی کم داره!

بهار شیراز دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 09:56 ق.ظ

نمیدونیم تکلیف مون چیه؟ شیر از مغازه های لبنیاتی اگه بخریم که حسابی چرب هستن، شیرهای پاستوریزه هم که همکارام رفته بودن بازدید میگفتن مواد ضدعفونی کننده میریزن توش بخاطر اینکه بار میکروبی شون کم بشه ....

این طور که جناب مخمور میفرمایند شیرهای کارخونه ای مشکل چندانی نباید داشته باشند. ان شاءالله

مخمور یکشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 09:14 ق.ظ http://mastoori.blogfa.com

گارخانه های بزرگ که در حد تناژ بالا شیر دریافت می کنند در بدو ورود بار میکروبی شیر ( تعداد میکروب های شیر ) و میزان چربی ، حتی در چند کارخانه برند بزرگ با دستگاه مخصوص اینکه دام سرطان پستان داشته است یا نه را چک می کنند و سپس شیر را تحویل یا رد می کنند
بار میکروبی محدوده استانداردی دارد و بیش از آن نمی توان محصول تولید کرد
مثلا در یک محدوده ای برای تولید پنیر یا ماست استفاده می شود در یک محدوده دیگر می تواند برای تولید بستنی استفاده شود و ...
در همه کارخانه های بزرگ دامپزشک مقیم هست و وظیفه اش همین مسائل بالاست
قطعا و یقینا نمی توان گفت همه مسائل صد در صد انجام می شود اما موارد بالا جز بدیهیات و اصول اولیه است که در همه برندها انجام می شود

ممنون از لطفتون
اما نهایتا اگه کارخونه ها هم این شیرها را قبول نکنن جاهای زیادی برای مصرفشون هست.

نازی شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 03:49 ب.ظ

دکتر بهش متوکلوپرامید دادم و خدا را شکر تهوع اش قطع شد منتها خیلی خیلی باد شکم داره و هی آروغ میزنه من بهش رانتیدین و امپرازول هم دادم که خورد ولی همچنان باددد شکم داره وواروغ و....چه دارویی دیگه بهش بدم؟
مرسی ازتون که همیشه کمکم میکنید واقعن از خدا میخوام همه خوبی هاتون موفقیت های بزرگ بشه تو زندگی عماد و عسل جون

میتونین از قرص دایمتیکون استفاده کنین یا اگه نبود شربت آلومینیوم ام جی اس

مخمور شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 12:08 ب.ظ http://mastoori.blogfa.com

از دامداران که توقع ندارم
اما ساقی اون کارشناسان بهداشت محیط زنده می خواهم
اون آب اکسیژنه که برای زدودن پاکت ها استفاده می شود دوستان بهش میگن وایتکس
وایتکس ( هیپو کلریت سدیم ) است
آب اکسیژنه یک چیز دیگه است

چه عرض کنم؟
کارشناس بهداشت محیط رسما به من گفت به دامدار گفتم وایتکس بزن با شیر تا علائم خراب شدنش از بین بره کارخونه قبولش کنن
این ربطی به چیزی که شما میفرمایید نداره

... شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 08:53 ق.ظ

قیمت کلیه با گروه خونی o+ چقدره؟

شرمنده
اصلا خبر ندارم

سعیده شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 08:41 ق.ظ

در مورد ریختن وایتکس در شیر، اغلب توسط دامداریهای کوچک و صنایع جنبی محلی صورت میگیره .کارخانه های بزرگ شیر ورودی به کارخانه را اول آزمایش می کنند و اگر PH شیر تغییر کرده باشه که نشانه وجود وایتکس هست ،اون محموله رو اصلا نمی خرند.ناچارا این محموله شیر سر از کارگاههای کوچک فراوری لبنیات محلی سر در میاره یا مغازه های فروش شیر فله.
این پروسه ای هست که من تو کارخونه لبنیات پگاه شهرمون دیدم.

با شما موافقم
این همه مغازه لبنیات محلی و ...

نگار شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 06:22 ق.ظ https://zanekhoshbakht.blogsky.com/

چرا هر کی می ره کارخونه مواد خوراکی از اون خوراکی بدش میاد؟ اونجا چه خبره؟!

ما را یک بار بردند به یکی از مرغداری های بزرگ
تنها مشکلمون بوی گند فضله مرغها بود!
یک نفر هم نشسته بود آخر نقاله ای که تخم مرغها را از روش جمع میکردن و تخم مرغهای شکسته را که کسی برنمیداشت برمیداشت و باز میکرد و محتویاتشو میریخت توی یک دبه بزرگ که میگفتن هر روز آخر وقت میان و میبرنش به یکی از کارخونه های بیسکوئیت سازی!
خنده دار این که وقتی یه تخم مرغ داشت از دست کارگرها درمیرفت و نمیتونستن برش دارن با یه چیز فلزی میزدن روش تا بشکنه!

مگی شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 04:16 ق.ظ http://Meghan.blogsky.com

چقدر خوبه آخه این خاطراتتون باید برای مامانم هم بخونم باز چند باری خوندم و خیلی خوشش اومده بود

خدا سلامت حفظتون کنه دکتر جان

شما بزرگوارید
سلام ما را خدمت خانم والده ابلاغ بفرمائید

ماهی جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 02:34 ب.ظ https://redfishi.wordpress.com

اصلا شغل خسته کننده ای نیست

بستگی به تعداد بیمار هم داره

نازی جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 01:57 ب.ظ

سلام دکتر ربولی برای کسی که حالت تهوع داره و هی بالا میاره و معده اش درد گرفته از بس بالا اورده ولی اسهال نداره چه قرصی تجویز میکنید؟ دلیلش چی میتونه باشه؟

سلام
علل مختلفی میتونه داشته باشه
از مسمومیت غذایی تا انسداد روده
علی الحساب داروی ضد استفراغ را توصیه میکنم مثلا اوندانسترون.
اگه بهتر نشدند نیاز به بررسی بیشتر دارند.

سمانه مامان صدرا و سروناز چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 05:50 ب.ظ https://samane-saba.blog.ir

سلام خدمت شما
واجب ‌شد حتما مغزهای کوچک زنگ زده رو ببیند!!!
خاطره ی هفته ی پیش همسر من:
مریض بعد از اتمام کار،پاکت لوکس و بزرگی را به همسر می دهد و با لحنی سرشار از غرور می گوید:
آقای دکتر این هدیه گران قیمت را به هرکسی نمی دهم چرا هر کسی را لایق آن نمی دانم همسر در حالیکه غرق شادی شده، از مریض خیلی غلیظ تشکر می کند و بعد از رفتن مریض هجوم می آورد به پاکت لوکس و با دیدن هدیه خشکش می زند
.
.
.
.
.
یک ظرف شیشه ای اندازه بند انگشت حاوی هفت هشت تا بذر!!!!

سلام
اتفاقا دیدمش!

خب شاید بذر لوبیای سحرآمیز بوده

ترانه چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 05:40 ب.ظ

همه اش با مزه بود. از اون آزمایش "بیتا" خیلی خندیدم
ممنون که به اشتراک میگذارید.

خنده تون مستدام
ممنونم

خانم مهندس چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 04:24 ب.ظ https://msengineer.blogsky.com/

دلیل اش رو بگین ماهم دیگه شیرپاکتی نخوریم

اعتراف کرد که مشکلش عدم نظافت و ریخته شدن شیر روی زمین و ... بوده!

مخمور چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 11:26 ق.ظ http://mastoori.blogfa.com

ادامه کامنت اول در مورد شیر و صنایع شیر
پاکتهای شیر در ایران تولید نمی شود و از کارخانه شرکت تتراپک ترکیه وارد می شود
( همه کارخانه ایران از این شرکت خرید می کنند . کارخانه های بزرگ که قدرت خرید دارند )
وقتی رول پاکت بر روی خط تولید قرار می گیرد برای اطمینان از زدودن همه آـلودگی ها ، گرد و غبار و ... از سطح پاکت مقداری آب اکسیژنه بر روی پاکت اسپری می شود تا سطح داخلی پاکت تمیز شود و شیر هم که قبلا استریل شده است و هیچ میکروبی ندارد این پاکت عاری از هر گونه آلودگی و شیر فاقد همه نوع میکروب موجب ماندگاری بالای این شیرها می شود

ممنون که اطلاعاتتونو با ما به اشتراک گذاشتین.
امیدوارم باز هم شاهد کامنتهای شما باشم.

مخمور چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 11:21 ق.ظ http://mastoori.blogfa.com

سلام
برای اولین بار است که برایتان کامنت می گذارم
آخه وایتکس تو شیر ؟؟؟!!!!!
شما در خانه اتان در داخل یک لیوان شیر یک قطره وایتکس بریزید ببینید چه می شود
در کارخانه های لبنیات در همه جای دنیا شیرهای استریل ( فرادما که به شیر پاکتی معروف هستند با ماندگاری شش ماه ) یک قاعده دارد
1. آن شیر تا زمانی شش ماه ماندگاری دارد که پلمپ درب باز نشود به محض باز شدن پلمپ می بایست در داخل یخچال گذاشته شود و ظرف مدت 5 روز مصرف شود
شیر استریل در کتر از 1 ثانیه دمای بین 137 تا 140 درجه سانتی گراد می بیند تا تمام میکروبهای بیماری زا و غیر بیماری زا شیر کشته شود پس هیچ میکروبی باقی نمی ماند که موجب فساد شیر شود
2. پاکتهای شش لایه و نبود هیچ گونه هوا در شیر و کشته شدن همه میکروبها موجب ماندگاری شش ماهه شیر می شود
به شیر ساده پاستوریزه و استریل نه هیچ چیزی اضافه می شود نه کم می شود
تنها تفاوت شیر پاستوریزه و استریل در دمای داده شده به آن است
شیر پاستوریزه دمای بین 75 الی 80 درجه می بیند و فقط میکروبهای بیماری زا کشته می شود اما شیر استریل دمای 137 الی 140 می بیند

سلام
خوش آمدید
من از چند نفر از دامداران و کارشناسان بهداشت محیط شنیدم که شیری که درحال دلمه بستن و فاسد شدنه با ریختن وایتکس به حالت طبیعی برمیگردونن و بعد به کارخانه تحویل میدن. دیگه الله اعلم.

Marjan Emami سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 12:05 ب.ظ

سلام، لطفا بقیه صحبت های عسل رو هم برامون بگین.
راستی، یادمه یه بار پیشنهاد دادم نوشته هاتون رو‌ جمع آوری و به صورت کتاب در بیارید. اصلا بهش فکر کردین؟

سلام ظاهرا از نظافت اون ناحیه و شیرهائی که روی زمین میریخته و ... شکایت داشته
شما لطف دارین اما نه! یعنی کسی هم برای این خزعبلات پول میده؟!

Nazi سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 10:05 ق.ظ

یکی از آشناها توی کارخونه قند کار می‌کرد میگفت اگر میدونستین قند چجوری درست میشه عمرا یه دونه قند میخوردید. ایضا هر کی که توی کارخونه شیر و کالباس و سوسیس ونوشابه وکنسرویجات و اینا کار می‌کرده. فقط کاش میگفتن چی دیدن که ما هم تا آخر عمر نخوریم

ظاهرا باید فقط باد هوا بخوریم

منجوق دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 04:37 ب.ظ http://manjoogh.blogfa.com

یک سوال دکتر، شما الان از کجا فهمیدی " این منم" کدوم کشوره؟

یک جواب، از پرچمی که توی کامنتش برای من نمایش داده میشه

الف مثل الی دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 04:34 ب.ظ

سلام دکتر
برای همسرم این پستتون میخوندم و به 3 که رسیدم.(آزمایش بتا)
متوجه نمی شد قضیه چیه. نمیدونست ازمایش بارداری به ازمایش بتا معروفه. و کلی خندیدیم
بعد هم فرمایش کردند که اینو براتون بنویسم

شیرپاکتی چرا؟؟؟

سلام
همون جا برای دوستانی که اطلاع نداشتند توضیح دادم.
ممنون از شما و ایشون
ظاهرا نظافت چندان رعایت نمیشده

تیلوتیلو دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 12:54 ب.ظ https://meslehichkass.blogsky.com/

نفرمایید
اتفاقا وبلاگ شما از اون وبلاگهاست که هرپستش را چند بار میخونم
از زیر زبونش بکشید ببینم چه خبر بوده اونجا

سپاسگزارم
چشم

تیلوتیلو دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 12:28 ب.ظ https://meslehichkass.blogsky.com/

سلام جناب آقای دکتر
چرا من همیشه از پست ها جا میمانم؟
1- اخ اخ ... همینه دیگه ... چوب خدا صدا نداره
وای وقتی فکر میکنم که چه اصطلاحات علمی را غلط و غلوط میگیم و اونایی که متخصص هستند چقدر تو دلشون بهم میخندن، ترجیح میدم همون ساده به زبون عامیانه ی خودم با بقیه صحبت کنم اخه آزمایش بیتا؟؟؟؟؟ آمپول 6سیلندر؟؟؟؟ آخه چرا؟؟؟؟
وای... بیخود نیست منم از شیر پاکتی بدم میاد

سلام از ماست
دیگه وبلاگی که خوندن نداره همینه دیگه!
واقعا
واقعا
آخرش نگفت چی دیده

نازی دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 05:52 ق.ظ

سوتی ها مثل همیشه بانمک و بامزه بودن دکتر از فیلم های بی مفهموم ایرانی دل بکنید به جاش پیشنهاد میدم پادکست گوش کنید واقعن فیلم ها مزخرف شده و حیف وقت هستش اما اکثر پادکست ها خیلی جالبه خیلی به علم و تجربه آدم اضافه میکنه انگار ادمو میبره به یه فضای دیگه ای

پیشنهاد خیلی خوبی بود ممنون
مدتی پادکست های تد را گوش میدادم. فکر میکنم باید باز هم شروع کنم.

این منم یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 11:05 ب.ظ

واقعا یعنی به خاطر یه ام ار ای باید ۳ ماه منتظر بمونن؟! دکتر میشه یه سوال بپرسم؟ دارم بخدا دیوونه میشم. من چندماه پیش ام ار ای کمر دادم سرخوردگی مهره ۴،۵ کمر نشون داد ولی خیلی خفیف بود یکیشون خیلی ترسوندم اون دوتای دیگه که ماهرتر هم هستن گقتن هیچی نیس از این نرمش های کمر بکن فقط. منم درد خاصی نداشتم. بعد مهاجرتم یه مدت رفتم کار کردم برا کمک هزینه هاب تحصیل. ۸ ساعت مجبور بودم سرپا بایستم و چیزای خیلی سنگین بلند کنم. بعدشم اسباب کشی داشتم و کلا خیلی بدتر شدم. قسمت دنبالچه کمرم اغلب اوقات میسوزه یا درد میکنه انگار یه میخ بزرگ میکنن داخلش. رفتم دکتر معاینه کرد گقت در حد عمل نیستی ولی فیزیوتراپی نوشت و عکس ایکس ری! دکتر من از عکس رادیولوژی میترسم میگن خطرناکه نرفتم. فیزیو هم نرفتم چون گرون بود و بدون عکس هم ترسیدم بدترم کنن چون سیستم پزشکی اینجا افتضاحه. دکتر از طرفی من بعد از کووید دچار وسواس فکری و وسواس بیماری شدم بهتر شدم ولی یه وقتایی عود میکنه. مغزم الان جوری شده که نمیفهمم این درد شدیدی که حس میکنم واقعیه یا نه؟!! از خواب که بیدار میشم خوبم ولی تا میشینم پشت میز کارام رو بکنم درد میگیره، با پیاده روی بهتر میشه ولی اگر تند راه‌برم یا مدت راه رفتنم طولانی بشه خیلی درد میگیره سر پا ایستادنم هم بدترم میکنه. خسته شدم نمیدونم تو مملکت غریب چی کار کمکی برم عکس رادیولوژی رو بدم یا صبر کنم ۳ ماه دیگه بیام ایران دکتر تو رو خدا به دادم برس

بله متاسفانه.
من فکر میکنم شما بیش از حد حساس هستید. یه دونه عکس رادیولوژی اونقدرها هم اشعه نداره. اما درباره مشکلات سیستم پزشکی اونجا قبلا هم شنیدم. اگه خیلی اذیت نیستین میتونین تا اومدن به ایران صبر کنین و توی این مدت زیاد به خودتون فشار نیارین. گرچه توی ایران هم اول گرافی میگیرن!

مریم یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 07:48 ب.ظ http://mabod.blogsky.com

سلام جناب دکتر
خداقوت و پرتوان باشید
روز ولادت حضرت معصومه س و روز دختر بر عسل گلی مبارک باشه و الهی که خداوند به حق حضرت معصومه س عاقبت عسل گلی رو ختم بخیر بکنه و بهترین هدیه ها رو بهش عطا بکنه و شما و عسل گلی و خانواده ی محترمتون از زیارت و شفاعت بانوی قم در دو جهان بهره مند باشید الهی آمین
به برکت صلوات بر محمد ص و آل محمد ص:
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام
از لطفتون ممنونم
دیشب هم یک جعبه شیرینی گرفتیم و تقدیم عسل خانم کردیم جای شما خالی

امید شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 11:41 ق.ظ

در مورد فیلمها هم به نظر من وقتی یک فیلمی ساخته میشه حالا هر جایی و هر کشوری زندگی مردم عادی قابلیت فیلم شدن نداره چون برای مخاطب جذاب نیست
پس یا باید در مورد چیزهای تخیلی فیلم بسازند که کسی توان مقابله با هالیود را نداره
یا در مورد بالا و پایین جامعه غلو کنند
این فیلمهای روشنفکری فرانسه را که ببینید تعجب می کنید از این همه روابط عاطفی پیچ در پیچ ولی خوب فکر نمی کنم کل فرانسه اینجور باشه
یا سریالهای انگلیسی به خصوص کاراگاهی این حجم از دسیسه و دزدی و قتل مطمئنا در اون کشور نیست
حالا فیلمهای اینجا هم همینطور این حجم از بدبختی و .... وجود نداره ولی خوب اینا برای گیشه و جایزه میسازن

حق با شماست
ولی بعضی هاشون دیگه شورش را درمیارن!

امید شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 11:32 ق.ظ

بنده خدا عسل چی دیده!!!!!!!!
یکی از شرکتهای تولید کننده الویه مشتری ما بود و بهش اینترنت میدادیم(این موضوع مربوط به 10 سال پیشه)
یکبار اینترنتشون قطع شد یکی از بچه ها را فرستادیم اونجا، یک ساعت بعدش مدیر عاملشون زنگ زد و شاکی که چرا کسی رونفرستادید
زنگ زدیم این بنده خدا با یه حال بدی از پشت تلفن گفت به خدا اینجا اینقدر بوی گند میاد تا حالا سه چهار بار بالا اوردم اما باز هم نمیتونم برم داخل
یکی دیگه را فرستادیم تا مشکل حل شدو این بنده خدا را هم برده بود درمانگاه وقتی اومدند میگفت چنان بوی تعفنی می اومد که من فکر کنم از گوشت سگ استفاده می کنند

چه عرض کنم؟
مگه خودش عاقبتمونو به خیر کنه

سارا شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 10:41 ق.ظ http://15azar59.blogsky.com

بنظرم داستان بچه یا شامورتی بازی دختره بود برای اینکه بتونه پولی از دوست پسر قبلیش به جیب بزنه یا اگر هم واقعا باردار بود این دومی بچه را قبول کرده بود در برابر پولهای توی گاو صندوق ..سر اون ۳ ۴ تای دیگه هم بی کلاه موند

احتمالا
اما درمجموع خیلی مسخره تموم شد.

لیدا شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 03:49 ق.ظ

چرا خوابم نمی آید شبا هنگام،۴ منو خندوند

با آرزوی خواب راحت
خنده تون مستدام

منجوق جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 08:55 ب.ظ

لطف دارید شما. می خونم و لذت می برم اما خیلی سر حوصله نیستم. خودتون که شرایط رو می بینید.
البته به نظرم افسردگی بعد از کرونا هم باید به عوارض این بیماری لعنتی اضافه بشه

شما بزرگوارید

مینا جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 03:29 ب.ظ

منم وقتی از پزشکی خارج ترک تحصیل کردم رفتم دو سال کلاس فیلمسازی، اتفاقا چندتا فیلمنامه نوشتم همین شکلی اما واقعی بودند از زندگی سیاه مردم ایران که دیدم و یا شنیده بودم ولی فرصت نشد بسازم چون سرمایه و تهیه کننده نداشتم و هنوزم دوست دارم بتونم بسازم ،ولی اون طرف اینا جایزه میگیره ولی در ازاش اون خارجیا فکر میکنند ایران هیچی نداره این فیلم ها خیلی جایزه میبره
یک دوست امریکایی داشتم تو اینترنت یبار عکس اتاری فرستاد گفت از اینا تو کشور شما بوده؟ براش از اولین مدل آتاری ها عکس فرستادم تا آخرین هاش تعجب کرد
تو ایران هم یا فیلمها خیلی ثروتمندن یا خیلی فقیر از زندگی معمولی کم میسازنند
یک فامیلی داشتیم ۸ سال شهر مون کار میکرد و هر پنجشنبه جمعه خونه ما بود هر بار بهش شام سوسیس و همبر میدادم، برادرم گفت این تو کارخونه سوسیس کالباس که رفت کار میکرده کلا دیگه حالش بهم میخوره این چیزا جلوش نیار
شنیدم تو شیر های کارخونه ایی یا کارخونه یا گاوداری وایتکس میزنند تا خراب نشه

بله حق با شماست
منزوی شدن کشورمون هم در این مورد موثره
وایتکس که دیگه چیز محرمانه ای نیست!

سارا جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 02:24 ب.ظ http://15azar59.blogsky.com

سلام
۱: چه چیزایی که آدم توی این دنیا میبینه
یکی از اقوام برای ما تعریف میکرد که کسی وقتی جوان بوده با پدرش دعواش شده و با چوب دستی زده بوده تو دست پدرش و اونو شکسته بوده میگفتش پسر خودش هم همینکار را با خودش کرده بود و درست همون دستش را شکسته بوده انقدر که مشهور شده بوده تو اون محل
.
این فیلم دوزیست رو من اخرش خندم گرفته بود که اون پسره با دختره با پولها فرار کردن و به ریش بقیه خندیدن
.
پدرشوهر من بازرس بهداشت بودن اگرررر جلوشون رب کارخونه یا لواشک یا شیر پاکتی و ابمیوه و سوسیس کالباس و اینا میخوردیم ما رو به دیار باقی میفرستادن همیشه میگن شما نمیدونید توی این کارخونه ها چه خبره ولی خب ما یواشکی کار خودمونو میکردیم

سلام
واقعا
بله. من نفهمیدم یعنی بابای بچه هم ایشون بود؟!
حق داشتن

جان دو جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 11:13 ق.ظ https://johndoe.blogsky.com/

عالی بود اقای دکتر
اولی به قول مامان فرشته‌ها واقعا کلید اسرار شد

آقای دکتر متاسفانه چند سال اخیر سینما و حوزه فیلم کوتاه درگیر مسئله جشنواره های خارجی شده و یه مسابقه راه افتاده بین عوامل تولید مثل نویسنده و کارگردان و تهیه کننده ها که فیلم هرچه سیاه و بدبختتر بسازند که تو فیلم ها هم از هیچ توهین و تحقیری نسبت به مردم و کاراکتر اصلی هم دریغ نمی کنند مخصوصا حوزه فیلم کوتاه که از این دست فیلم‌ها بسازند و بفرستند برای جشنواره‌ها که نظر داور‌ها رو جلب کنند تا بتونند سه چهار تا جایزه بگیرند و بیان بگن که من 1 فیلمی ساختم که 98 تا جایزه از اینقدر جشنواره برده و با تعداد جوایز پز بدن به هم و خدا نکنه یه فیلم ساه‌نما یه سال جایزه بگیره سال بعدش 90 درصد فیلم کوتاه ها این شکلی میشه مثلا دو سه سال پیش فیلم کوتاه ساخته شد که دختری برای تامین هزینه‌های زندگی‌ پدر و مادرش مجبور بود بعد از دبستان مواد پدرش رو پخش کنه که انگار خیلی دل سوزاند و جایزه‌ّا برد سال بعد مدل این فیلم و دختران دبیرستان مثل قارچ رشد کرد ... فیلم‌هایی که حداقل من شرمم میگیره کامل نگاهشون کنم

سپاسگزارم
واقعا
بله متاسفانه همین طوره

اذر جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 11:05 ق.ظ http://azar1394.blogfa.com

دوزیست واقعا بیخود بود..
جواد عزتی زیادی هر فیلمی بازی میکنه

کاملا موافقم
بیخود و بی سروته

hamideh جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 03:28 ق.ظ

دکتر شما چقد مطالعه میکنید که علمتون بروز باشه؟

دروغ چرا؟ خیلی کم
بیشتر اوقات من سر کار و شیفت میگذره اگه توی خونه هم مشغول مطالعه باشم که تکه بزرگه ام گوشمه

ع ط پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 10:44 ب.ظ

سلام
من همبشه وب شما رو میخونم
اما کامنتا خواننده هاتون رو هم جدا گونه میخونم
ولی کامنت نمیذارم
قبلنا البته چند باری گذاشتم
ول اخیرا نه
الان هم‌فقط سوالی دارم که گفتم از شما بپرسم
سوتی دون تون تکمیل بشه.
میگم شما روزانه به آنی خانم زنگ میزنید؟!
ایشون چی؟
تکست چی ؟
دو تایی گردش میرید؟!
وقت آزادتون رو اصرار دارید برید دیدن پدرتون ؟
یا کجا؟!!!
من احساساتم نسبت به همسرم به جایی رسیده که اذیت میشم
سالها قبل البته متوجه شدم که اولویت اولش خانواده اش هست ولی من به خاطر پسرم ترجیح دادم تو همین شرایط زندگی کنم
الان که دیگه دارم پا به سن میذارم یه قدری آزار دهنده تر سده برام
یعنی پیر که شدم تحملم اومده پایین
بازم مجبورم خب به ادامه راه
ولی گفتم از یک مرد بپرسم شاید همه همین مدلی هستند و من زیادی مته رو خشخاش میذارم
وسواس فکری پیدا کردم
البته من هیچ وقت نذاشتم کسی از مشکلاتم بو ببره
برای همین از شما پرسیدم مه غریبه هستید

سلام
شما لطف دارید
روزانه که نه هروقت کاری داشته باشیم زنگ میزنیم یا پیامک میدیم. گاهی هم که یه چیز جالب توی شبکه های اجتماعی ببینیم برای هم می‌فرستیم.
رفت و آمدمون با خانواده آنی بیشتر از خانواده ماست که علت اصلیش اجتماعی تر بودن و تعداد زیادتر اونها و در یکی دو سال اخیر همسایه بودنمون با خواهرهای آنیه.
بهتره در یک فضای دوستانه با همسرتون صحبت کنید و اگر به نتیجه نرسیدید به مشاور مراجعه کنید.

مامان فرشته ها پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 06:56 ب.ظ http://mamanmalmal.blogfa.com

۱-کلید اسرار
۲-استغفرالله
۳-بیتا کیه؟ باحال بود
۴-احتمالا بچه زیاد مریض نبوده
۵-حالا مهرداشت؟؟
۶-پیرزن دوراندیش
۷-سوال مهمی بود
۸-حالا جواب ازمایش رو بیاره ببینید؟؟
۹-واقعا که دکتر چرا علم غیب بهتون یاد نمیدن پس هفت سال چی خوندین؟
۱۰-پنی سیلین ۱۲۰۰میشه چند سیلندر؟
۱۱-جل الخالق اسم قشنگی گذاشته روی او ار اس
۱۲-حالا چند تا پنی سیلین نوشتین؟
یه چیز در مورد فیلمهای که توی خارج از بدبختی ایرانیها معمولا میزارن وجایزه میگیره نشون دادن یه چهره بد از ایران هست
دخترم همیشه میگه خارجیا ایران رو با عراق وافغانستان اشتباه میگیرن خداییش درسته وضع کشور ومدیریتش خیلی افتضاحه و رفاه و اسایش خیلی کیفیتش اومده پایین اما این فیلمها چهره ایران رو خیلی خیلی بدو بی کلاس جلوه میده خیلی ها فکر میکنن ما هنوز شتر سواریم و اصلا تکنولوژی نداریم
البته من فیلمها ی که میگید رو ندیدم و فقط دخترا فیلمهایی که دانلود میکنن رو میبینم اونم با زبان اصلی والبته زیرنویس فارسی
من شیر پاکتی دوست نداشتم اگه بخورم فقط شیرخشک
نمیتونم از شکلک استفاده کنم چون با موبایل نظر گذاشتم شما اخر هرجمله یه ایکون خنده بزارید

1. واقعا
2.
3. ممنون
4. احتمالا
5. بله بله
6. خیلی دوراندیش
7. واقعا
8.
9. من شرمنده ام. شما ببخشید
10. لابد دوازده سیلندر!
11. واقعا
12. چهارتا
بله این هم هست. شما کلاستون بالاست فیلم خارجی میبینین
من هم شیرخشک دوست داشتم اما زیاد نمیشد خورد
چشم ممنون

منجوق پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 04:39 ب.ظ http://manjoogh.blogfa.com

احساس عسل رو درک می کنم وقتی که ما رو هم بردن کارخونه بعدش همه بچه ها همینو می گفتن. تو کارخونه به همه یک لیوان شیر دادن هر کس خورد همینو گفت اما به من شیر نرسید و در نتیجه من اینو نگفتم و همچنان شیر می خورم.


دلم برای اون کامنتهاتون تنگ شده

مریم و سعید. پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 04:04 ب.ظ http://Saghf.blogsky.com

نوشته های شما برای ما هم خیلی جالبه دکتر

سپاسگزارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد