جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (۶۳)

سلام: 

۱. به پیرزنه گفتم: الان توی خونه هیچ داروئی مصرف نمیکنین؟ گفت: من نه اما عروسم قرص معده میخوره! 

۲. یه زن جوونو با افت فشار و ضعف شدید آوردند درمونگاه. مادرش گفت: با خواهرش مسابقه لاغر شدن گذاشته الان سه روزه که به جز آب لیمو و سرکه چیزی نخورده!!  

۳. نسخه پیرمرده رو که نوشتم گفت: بی زحمت چندتا بچه آسپیرین هم برام بنویس! 

۴. میخواستم فشار خون پیرزنه رو بگیرم گفت: من اسپری هم دارما! گفتم: چه نوع اسپریی؟ 

گفت: از دکتر اسپری دارم هروقت میرم پیش دکتر فشارم میره بالا! 

۵. میخواستم برای پیرزنه نسخه بنویسم گفت: راستی من مریضی «اسکله» هم دارم! یه نگاه دقیق تر به چهره اش علائم «اسکلرودرمی» رو نشونم داد! 

۶. به مرده گفتم: الان هیچ داروئی مصرف نمیکنین؟ گفت: فقط قرص میخورم قرص هم که دارو حساب نمیشه! 

۷. به خانمه گفتم: سر درد شما بیشتر به سینوزیت میخوره. گفت: وا من که سنی ندارم! 

۸. نصف شب یه مریض اومد و رفت٬ میخواستم از مطب بیام بیرون که دیدم مرده دست بچه چهار پنج ساله شو گرفته و داره میره طرف پذیرش٬ همونجا نشستم تا ویزیت بگیره و بیاد٬ چند لحظه بعد صدای دعوای مرده بلند شد و بعد با عصبانیت اومد توی مطب و دفترچه بچه شو با یه نسخه آزاد گذاشت جلوم و گفت: میبینین آقای دکتر؟ دفترچه اش تازه تموم شده بود دیروز براش یه دفترچه جدید گرفتم٬ حالا میبینم رفته همه برگه های قرمزشو کنده! (برگه دوم دفترچه-مخصوص پزشک) 

۹. به پیرمرده گفتم: قرصهای فشارتون چه رنگی بودند؟ گفت: فکر کنم یه کم چهره شون گرفته بود! 

۱۰. مرده داروهاشو گرفت و بعد اومد توی مطب و گفت: من که گفتم تب دارم٬ برام تب بر ننوشتین؟ گفتم: چرا من که استامینوفن نوشتم. گفت: مگه استامینوفن تب بره؟ به حق چیزهای نشنیده! 

۱۱. به یه پسر پنج ساله گفتم: کجات درد میکنه؟ گفت: گیجگاهم! گفتم: گیجگاهت کجا هست؟ گفت: من چه میدونم گیجگاه کجاست؟! 

۱۲. به پیرزنه گفتم: آمپول میزنین براتون بنویسم؟ گفت: نه اونقدر آمپول زدم که اگه برام آمپول بنویسن باید اول یه چیزیو داغ کنم بگذارم پشتم تا یه کم نرم بشه آمپول بهش فرو بره! 

پی نوشت: آنی به عماد میگه: میدونی چند ماهه توی وبلاگت چیزی ننوشتیم؟ میخوای آپ کنیم؟ میگه: نه بذار همه حرفها رو بخونیم میخوام دیگه خودم توی وبلاگم بنویسم! 

بعد نوشت: بنا به دستور آنی حذف گردید!!

نظرات 78 + ارسال نظر
نگین چهارشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1399 ساعت 06:19 ب.ظ

انگیزه گرفتم
ممنونم
امیدوارم همیشه به خواسته هاتون برسین.

خوشحالم
خواهش
سپاسگزارم

نگین چهارشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1399 ساعت 03:50 ب.ظ

چه باحال بود
خوشبحالتون که دکترین
آقای دکتر منم میتونم مثل شما دکتر بشم؟
۴ ماه مونده تا کنکور درسامونم سخته منم نخوندم
شما جای من بودین با این فرصت کم واسه هدفتون تلاش میکردین یا میزاشتین سال دیگه؟
ببخشید این سوالارو میپرسم اگه بدتون میاد جواب ندین بازم معذرت میخوام اگه بی ربط بود سوالم

ممنونم
مطمئنا میتونین
به نظر من حالا تلاشتونو بکنین نهایتا اگه قبول نشدین به درس خوندن ادامه میدین

لاهیجان چهارشنبه 29 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 02:42 ب.ظ

مرد آن است که همه جا و همه جوره پشت و حامی زنش باشد و به همسر نازنینش اعتماد کند مگر زمانی که یقین کند زنش پی گناه و اشتباه میرود.
امام محمد باقر: گرامی ترین شما نزد خداوند کسی است که بیش تر به همسر خود احترام بگذارد
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به زن و مرد توصیه مى کند که زبان خود را به دقت کنترل نموده و با کلام زیبا و دلنشین با یکدیگر سخن بگویند: برادرم جبرئیل به من خبر داد و همواره به رعایت زنان توصیه کرد تا آنجاکه به نظرم رسید براى شوهر روا نباشد که به زن خود "اف" بگوید

فرمایش شما متین اما چه ربطی به این پست داشت؟

[ بدون نام ] چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 05:28 ب.ظ

؟

مهسا یکشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 11:31 ب.ظ

خیلی جالب بودن!!!!!!!!!

ممنون
اما فکر کنم آدرس وبلاگتونو ناقص نوشتینا اون هم به جای ایمیل

مهسا یکشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 08:30 ب.ظ

Çok kumik

یعنی چی اون وقت؟

مهسا یکشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 08:27 ب.ظ

؟

مهسا یکشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 08:18 ب.ظ

ممنون

S.T.A شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:58 ب.ظ http://www.alyosha.blogfa.com

این جور موقع ها تو چی جواب می دیدی؟

من که دیگه عادت کردم
خنده هارو میگذارم برای وقتی مریضها تموم شدن

ترنم جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 05:17 ب.ظ

آها !
اشکالی نداره که حذفش کردین

خواهش
به هر حال باز هم شرمنده

ترنم چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:29 ب.ظ

حرف بدی زدم آیا؟
من فقط گفتم شما آدم ساکت و آروم ، حرف گوش کن و یه خورده هم در بعضی مواقع خجالتی به نظر میرسین
واقعا این حرفای من ناراحتتون کرد که کامنتمو تایید نکردین ؟ اگه آره ، با اینکه نیتم از گفتن این چیزا ناراحت کردن شما نبود ولی اگه حرفام باعث شده حس بدی در شما به وجود بیاد و ناراحتتون کنه من معذرت میخوام

نه
من اون کامنتتونو تائید نکردم چون همراه با اون کامنت یه کامنت دیگه فرستاده بودین که کامنت قبلیتونو حذف کنم!
احساس کردم که ممکنه اون کامنت هم خصوصی باشه و دلتون نخواد بقیه ببیننش
شرمنده چون حذفش کردم وگرنه همین الان تائیدش میکردم
اگه کامنتهارو بخونین میبینین که من به ندرت کامنتیو تائید نمیکنم یا حذف میکنم
به هر حال مطمئن باشین که من از این حرفها ناراحت نمیشم چون دلیلی نداره که ناراحت بشم
منتظر کامنتهای بعدیتون هستم

دکتر مانستر سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:30 ب.ظ http://drmonster.blogsky.com

جالبه!
ظاهرا" وبلاگ نویسی تو خونواده شما موروثیه!!!!!!!!!

جالب ترش اینه که خودم اولین کسی بودم که این ژن توش بروز پیدا کرد!

مهسا دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:47 ق.ظ http://www.antoni-rabins.blogfa.com

سلام
چه خاطرات زیبایی
من الان دانشجوی ترم ۴پزشکیم
من خیلی نگرانم اخه دچار افت تحصیلی شدم به خدا خیلی می خونم اما نمره هام در حد ۱۴یا۱۶ می شه از خودم دارم ناامید می شم می گم نکنه دکتر خوبی نشم حس بدی پیدا کردم به خودم نگرانم چی کار کنم اوضاعم بهتر بشه ؟می تونم از شما خواهش کنم اگر تجربه ای دارید که به دردم میخوره برام بذارید تو وبلاگم

سلام
ممنون
بابا شما که استاد مائین توی نمره آوردن!
زیاد خودتونو درگیر نمره نکنین
مثلا احتمالا هنوز هم ساختمان هر ۲۰ اسید آمینه رو از حفظین
من هم توی علوم پایه از حفظ بودم ولی الان حتی یکیشونو یادم نیست چون به هیچ دردی نمیخوره
کار پزشکی به نظر من از دوره بالینی شروع میشه
تلاش کنین که از نظر عملی کارتون خوب باشه

s.r یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:25 ب.ظ http://taravatetakderakht.persianblog.ir

سلام من شدیدا دوست دارم عکس آقا عمادتون رو ببینم...
خانوادگی وبلاگ نویسید ماشاالله...

سلام شما لطف دارین
عکسش توی وبلاگش هست

آنی یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:07 ب.ظ

باشه اصلا به حرف من گوش نکن من دشمنتم

آخه دیشب فرصت دادی؟!

زبل خان جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:17 ق.ظ http://zebelestan.blogsky.com/

اوا مگه زلال احکام چشه...برنامه به این خوبی با اون مجریه جیگرش...ادم همش نگران النگوهاشه....

اون تائید کردن و چه جالب گفتنش منو کشته!

ترنم پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:03 ب.ظ

امتحانام تموم شده چقدر پرحرفی میکنم

حتما حرفهائی هستن که توی این مدت توی دلتون مونده بوده :دی

ترنم پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:02 ب.ظ

3- من بچه که بودم اینقدر آسپرین بچه دوست داشتم چون خوشمزه بود

آخی جانم عماد امیدوارم زودتر دست به کار بشه و تو وبلاگ نویسی یه رقیب سرسخت برای باباش بشه

آقای دکتر تی وی خودمونم برنامه خوب پخش میکنه ها . من که خودم برنامه های شبکه 4 و شبکه آموزش رو خیلی دوست دارم
برنامه های من و تو هم بد نیستن اما من از بعضی عوامل شبکه شون خوشم نمیاد چون خیلی از برنامه های خودشون تقلیدیه ولی همه اش برنامه های اینورو به دلایل متعدد مسخره میکنن

برنامه شب شما بخیر رضا رشیدپور رو هم خیلی دوست دارم رضا رشیدپور واقعا یه مجری قدر و یه بانک اطلاعاتی قوی در زمینه فرهنگ و هنر شده چقدرم مطالب سایت شخصیشو دوست داشتم که اونم فیلتر شد
حالا یکی نیست بگه اصلا کسی از تو پرسید چه برنامه هایی رو دوست داری که نظر میدی

آسپیرین بچه ها قبلا خوشمزه بودند ولی حالا طعم کاه میدن!!!
اختیار دارین
این حق شماست که نظرتونو بگین
همیشه

زهرا اسدزندی پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:16 ب.ظ http://ninuchka.blogfa.com

خاطرات سالهای قبل من هم زنده شد
مخصوصه دوران طرح کوفتی

شما که ولایت ما نبودین
یعنی همه جا همین بازیه؟

guitarist چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:09 ب.ظ

سلام جناب دکتر خسته نباشید.
ببخشید میخواستم بدونم برا برداشتن یه خالکوچیک سطحی و ریشه دار که اگه برش داری فقط جای یه بخیه می گیره چقدر میشه.
میخوام برم تزریقات و پانسمان واسم برش دارن.
با تشکر

سلام
من هیچ جوابی برای این سوالتون ندارم چون هزینه اش در جاهای مختلف متفاوته
ضمنا اینجا این کارها رو توی اتاق عمل سرپائی انجام میدن نه توی تزریقات و پانسمان

mikah چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:56 ب.ظ http://www.jarrahcomicstrips.mihanblog.com/

نه واقعا نیست
من تو همه برنامه هاش
مسـتند هایی مثل رخـدادهای عـظیم طبـیعتNature’s Great Events
چهار سوی علم
و کلا مستند های کانـال 4
و
سـریال پـرسـتارانall saints
سـریال دوران کـهن perimeval
سـریال در چشـم بـاد فصـل اول و دومـش
سـریال سـاختمان پـزشـکان
سـریالـهای فـخیم زاده
سـریال مـاموران مـخفی پـلـیس stingers?
سـریال جنـایتـهای غیـر حـرفه ای RIS
سـریال کـاراگـاهـان کـهنه کـار NEW TRICK
و کلا اکثر برنـامه ها و سـریالـهای خارجیو دوس دارم که البته همشونو تموم شده اعلام کردن در صورتی که مثلا 1 یا دو فصل از هر کدوم رو پخش کردن اونم نصفه نیمه
ولی آخه تا جایی که من اونـوریارو تو خونه اقوام و دوستان دیدم . اونا هم سـریـال و برنـامه جالبی نداشتن شما چه برنامه و سریالیـو می بینید؟

واقعا
چی بگم؟
ماهواره هم مثل اینترنته
همه جور چیزی توش پیدا میشه
مثلا مدتیه شبکه ناشنال جئوگرافیک به زبون فارسی افتتاح شده
یا برنامه های من و تو انصافا قشنگند
یا ...
فعلا که دیش نداریم!

ّهدی32 چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:58 ق.ظ

سلام اقای دکتر خسته نباشید
مطالبتون عالی هستن

سلام
ممنون

مهسا سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:03 ب.ظ

2.حالا براش تاثیری هم داشته؟
4.منم از دکتر اسپری دارم هر وقت میرم دکتر فشارم میاد کف پام
9.منظورش چه قرصی بوده؟
10.
11.منم خیلی گیجگاهم درد میکنه
12.آخی طفلکی

ممنون که سر زدین
۹.انالاپریل!

mikah سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:51 ب.ظ http://www.jarrahcomicstrips.mihanblog.com/

6 تا 12 عالی بود
بعد نوشت دکتر شما هم؟

واقعا که !

http://www.asriran.com/files/fa/news/1390/5/28/185832_217.jpg
این لینکو ببینید
...
......
..........


عماد هم احتمالا خاطرات از نظر خودش جالب از مدرسه رو مینویسه نه؟

ممنون
انصافا اینها برنامه است که تلویزیون ما داره؟!
لینک را دیدم ممنون
لابد

عاطفه سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:24 ب.ظ

سلام ممنونم
شما لطف دارین
اهره شاید ایراد تز رفتار خودم باشه
من شرایط روحیم دسته خودم نیست
واسه اونه تصمیماتی میگیرم که نمیدونم چرا ؟
شما هم موفق باشید
ممنون از این که تجربتون رو در اختیارم گذاشتین

سلام
خواهش میگردد
امیدوارم ناراحت نشده باشید

من+لبخند=خداوند سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:17 ب.ظ

سلام
میشه بگین کجای وبلاگم نوشته بود من شمال نمیرم؟

سلام
من گفتم نوشتین؟

امیر سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:48 ب.ظ http://artery.blogfa.com

سلام دکتر جان
با وبت کلی حال کردم
من فعلا دانشجو دوره عمومی هستم
خوشحال میشم بهم سر بزنی و احیانا لینکمون کنی
به امید دیدار مجدد
پ.ن : البته من که حتما بهت سر میزنم

سلام
ممنون
چه جالب اتفاقا من هم پزشک عمومی هستم
مزاحم میشم

من+لبخند=خداوند سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:14 ب.ظ http://smmnilo.blogfa.com

سلام
خدا قوت با این بیمارهای رنگارنگ و از همه رنگ
آخی عماد هم میخواد دیگه جا پای شما بذاره تو وبلاگ نویسی
خدا حفظش کنه

سلام
ممنون
ظاهرا
باز هم ممنون

ف سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:07 ق.ظ

بچه آسبیرین چیه؟؟؟

ظاهرا منظورش آسپیرین بچه بود

ثنا سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:05 ق.ظ

دکتر جون بابا سوالت مشکل داشته.پرسیدی تو خونه دارو مصرف نمیکنین.1-تو خونه 2-نمیکنین(نشان جمع) افرین به هوشو حواس پیرزنه

خوب میخواستم بهش احترام بگذارم مثلا!

سایه دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:20 ب.ظ http://phantomstudent.blogfa.com

دکتر جان بیخیال، ما یه چیزی گفتیما!!!منظورم "صحنه ی" جمع آوری بوووووووووود

آهان
از اون لحاظ

خاله آذر دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:22 ب.ظ http://www.khaleazar.blogfa.com

دیش دیش دیش گرفتن!این دل که آتیش گرفته...

آی گفتین
دیگه رغبت نمیکنیم تلویزیونو روشنش کنیم

م.ح یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:03 ب.ظ http://mojtaba2006.blogfa.com

وبلاگ جالبیه!

خوشم اومد

ممنون
خوش اومدین

زبل خان یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 06:50 ب.ظ http://zebelestan.blogsky.com/

بچه هه دفتر نقاشی نداشته..یا ارزوی دکتر شدن داشته...

ماشاا...شماهم که از و نمی رید هی یدونه جدید میگیرید....باماها که گوش شیطون کر کاری نداشتن، رفته بودن دم خونه یکی از دوستام به بهونه شهرداری برن بالا پشت بومشون باباهمه نذاشته گفته پله از توخونه رد میشه الان کسی خونه است نمی تونید...

حتما
پ نه پ بشینیم زلال احکام نگاه کنیم!

نانی نار یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 06:06 ب.ظ http://ran-haskik.persianblog.ir/

چه میکنند این بیماران و دکتر!!!
خدا قوت دکتر از نوع اساسیشا

ممنون

سایه یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 05:00 ب.ظ http://phantomstudent.blogfa.com

اتفاق جمع آوری دیش ها!!!!!!

اتفاق؟

خلوت دل شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:42 ب.ظ http://khalvated.blogsky.com

هه هه

ممنون

حامد شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:26 ب.ظ http://faleghahve.blogsky.com

سلام دکی جون/وبلاگت توپه/خوشم اومد
فقط می خواستم ببینم همه این ها یادت می مونه یا تو یه دفتری چیزی می نویسی و بعد می ای تایژش می کنی؟
ما که لینکت کردیم اگه شما هم دوست داشتی لینک بده

سلام ممنون
توی جوونی یادم میموند ولی حالا حتما باید یادداشت کنم تا یادم بمونه
مزاحم میشیم

آناهیتا شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:26 ب.ظ http://www.elahebaran.blogfa.com

سلام
بسی اندکی بسیاری لذت بردم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

2.
3.بچه آسپرین؟
5.بازم دمش گرم همینو یادش مونده!
6.مگه قرص هم داروئه؟
7.راست گفته خو!
10.جل الخالق!
11.ای جااااااااان!
12.جیگرم کباب شد
الهی چه پسر نازی دارین. خدا حفظش کنه

سلام
همون اندکی هم که شاد شده باشید برای من کافیه
ممنون که سر زدین

سپیده شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:05 ب.ظ http://revayatesepid.blogfa.com

ولی باید می بودم!!!!!!!!!!!!!!۱

انشاءالله دفعه بعد

رهگذر شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 04:45 ب.ظ http://injatanha.blogfa.com

سلام
ایا من اینجا نظر ندادم؟؟

سلام
من همه نظرهارو تائید کردم

حسام شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:55 ب.ظ http://hesamdiaries.blogfa.com

خیلی جالب بود. من که لذت بردم. شاد باشین و سالم

ممنون و همچنین

nova شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:43 ب.ظ

salam!11 yani chi daghighan?
Daghighan nemidonam angizam az goftan in harf chiye ama ba khondan pn koli khandidam!chon lahnesh vaghan tarkibi bod!havasam bashe yeho ye chizi nakhore to saram!eyzan lope on kocholoyi ke gijgahesh dard mikard ro ham bekeshid age emame zaman naghafel zamano aghab bord!mesle hamishe jaleb!movafagh bashid!


سلام
چی بگم؟ پسره این طور گفت به خدا!
معلومه همه پستهارو با دقت خوندینا!
ممنون

سمیرا شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:02 ب.ظ http://ekhrajiha90.blogfa.com

جلب بود

ممنون
جلبی از خودتونه!

ماما مهربون شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:16 ق.ظ http://midwife40.blogfa.com

سلام
۱.اینو قشنگ گفته.نشون میده مادرشوهر هوا عروسشو داره
۲.ایشون بسیار.....تشریف داشتن
۷.راس میگه خب.چرا روو جوونه مردم اسم میذارین
۱۱.اینم خیلی باحال بود

سلام
ممنون که اومدین و نظر گذاشتین

دانشمنگ شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:20 ق.ظ http://danesh.mang.blogfa.com

سلام
اسکلرودرمی؟؟؟
چه مادرشوهر خوبی که اینقدر با عروسش همذات پنداری کرده...
دکتر همه همسایه ها پول بذارید رو هم ماهی یه دیش بخرید برید تحویل بدید که جیره تون رو داده باشید

سلام
آره لینکشو که همونجا گذاشتم که

مژگان امینی جمعه 30 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:58 ب.ظ

بعضی وقت ها بچه ها یک کلمه ی جدید ،معمولاً از تلوزیون یاد می گیرند و هر جا می رسند می گویند.مثلاً گیجگاه
منتظر وبلاگ عماد هستیم.

حق با شماست
ممنون خودم هم منتظرم ببینم چی میخواد بنویسه؟!

دیادیا بوریا جمعه 30 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:51 ب.ظ

سلام دکتر جان
واقعا این خاطراتتون روح ادم رو شاد می کنه....
اون قرص های فشار خیلی باحال بود....
در ضمن به عماد جان بگید که ما منتظر می مونیم تا همه حروف رو یاد بگیره و خودش برای ما بنویسه....

سلام
ممنون
چشم همین حالا هم داره نصفه نیمه میخونه

صـُـب جمعه 30 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:01 ب.ظ http://drmorning.blogfa.com

آخی اون پیرزنه که یه عالمه آمپول زده بود!
به عماد بگید خیلی منتظرم تا اپ کنه و بیام کامنت بذارم

آره
چشم بهش میگم

یک دانه من جمعه 30 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:43 ب.ظ http://khorde-rizha.blogfa.com

این برادرا هنوز تو محله ما نیومدن اما انگار از محله شما خوششون اومده!
دوبار دوبار زحمت میدن!
تعهد و اینا که نگرفتن ازتون؟؟؟
مطلبم خیلی جالب بود! از همیشه بیشتر خندیدم

نه فقط دیشهارو جمع کردند و بردند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد